جاذبه های گردشگری جز مهم ترین اجزا صنعت گردشگری محسوب می گردند و برخورداری و عدم برخورداری از آنها می تواند پایه گذار چگونگی و نحوه توسعه در هر منطقه ای باشد. لذا شناختی جامعه و مبتنی بر واقعیت، الویت های برنامه ریزی و توسعه را مشخص می نماید. کتاب حاضر به موضوعات مدیریت جاذبه های گرشگری اشاره دارد و موضوعات متعدد آن را در جاذبه های گردشگری مورد واکاوی و تبیین قرار می دهد. این کتاب در چهار فصل و ۲۴۱ صفحه گردآوری شده است.
داغستانی، سعید (۱۳۹۱)، جاذبههای گردشگری مفاهیم، مدیریت و برنامهریزی، تهران: مهکامه
نوشتههای مرتبط
فصل اول مقدمه ای از جاذبه های گردشگری مطرح می کند و در آغاز برای ورود به بحث نیز اهمیت جاذبه های گردشگری عنوان شده است. «ویژگی های جذاب و تفاوت های یک کشور یا یک منطقه، می تواند مبنای توسعه جهانگردی را فراهم نماید. غالبا این جاذبه ها هستند که جذابیت و تفاوت ها را خلق می کنند. به همین دلیل است که جاذبه ها را به عنوان ضروری ترین عامل شکل گیری محصول جهانگردی می شناسند. گردشگری بدون وجود جاذبه های اساسی معتبر، امکان توسعه ندارد. جاذبه ها و فعالیت های گردشگری بسیار متنوع اند و عمدتا ویژگی های ذاتی، فرهنگی و طبیعی منحصر به فرد و مجزای یک ناحیه را منعکس می کنند. بدین وسیله توان خود را برای پاسخگویی به نیاز های گردشگران افزایش می دهند.» (داغستانی، ۱۳۹۱: ۲۵). نویسنده در ادامه برخی از مفاهیم و اصطلاحاتی که کاربرد بیشتری دارند از قبیل جاذبه ها، مقاصد گردشگری، محصولات گردشگری، ارزیابی، تجزیه تحلیل سلسله مراتبی، مدیریت جاذبه ها و … را بررسی می کند تا مخاطب آگاهی بیشتری از موضوع بیابد. سپس نظام عرضه و تقاضا های گردشگری تعریف شده و نقش جاذبه ها نیز مورد تحلیل قرار گرفته است. شایان ذکر است که دو دسته عوامل بر روند فعالیت این سیستم تاثیر گذار می باشد. «یکی ساختارهای قانونی و دولتی است که بر کل روند فعالیت گردشگری در بخش عرضه و تقاضا موثر است و دیگری واسطه های مسافرتی و کانال توزیع می باشند که بین بخش تقاضا از سوی گردشگران و عرضه مقاصد و تسهیلات گردشگری ارتباط برقرار می کنند.» (داغستانی، ۱۳۹۱: ۳۳). به دنبال آن فصل اول برای تکمیل گفته ها، به مباحثی مدیریتی از جمله مدیریت مقصد پرداخته و مفصلا آن را شرح داده است و مهم تر از آن برای روشن شدن مخاطب چرخه ی حیات جاذبه ها و مقاصد مورد بحث قرار گرفته. باید دانست که چرخه ی حیات جاذبه ها شامل مراحلی از قبیل معرفی، رشد، بلوغ، رکود و افول است. نهایتا آخرین موضوعی که عنوان شده؛ گونه شناسی جاذبه های گردشگری است که انواع متنوعی از آن در این فصل آمده است. به عنوان مثال: در ارتباط با طبقه بندی اینسکیپ باید دانست که؛ اینسکیپ جاذبه ها را در سه گروه اصلی تقسیم بندی کرده که شامل جاذبه های طبیعی، جاذبه های تاریخی فرهنگی و آخر اینکه جاذبه های انسان ساخت است.
فصل دوم مدیریت جاذبه های گردشگری و عوامل تاثیر گذار بر آن را بررسی می کند. نخست برای شروع بحث، محیط کلان و خرد اثر گذار بر جاذبه های گردشگری مفصلا تفسیر می شود. «مدیریت جاذبه های گردشگری متاثر از عوامل کلان و خرد محیطی است. عوامل کلان مجموعه عواملی هستند که مدیریت جاذبه ها و مقاصد گردشگری از آنها اثر می پذیرند و نمی توانند موجب تغییر آنها شوند و یا اثر اندکی بر آنها دارند. این عوامل شامل عوامل اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی و فن آوری است که غالبا در محیط ها و نظام های ملی، منطقه ای و بین المللی شکل می گیرند. برخی از عوامل نیز در اختیار و کنترل مدیریت جاذبه ها و مقاصد هستند و این قابلیت را دارند که با اعمال مدیریت و برنامه ریزی به سمت شرایط مناسب تر حرکت نمایند. این عوامل شامل: منابع انسانی، مدیریت اجرایی و توسعه، بازاریابی، مدیریت کیفیت و مدیریت مالی، مدیریت زیست محیطی و زیر ساخت ها می شود.» (داغستانی، ۱۳۹۱: ۶۹). به دنبال آن فرآیند ارزیابی چهار مرحله ای مطرح شده که بر طبق وضع موجود و پتانسیل آتی جاذبه مورد نظر را تجزیه تحلیل می نماید. مراحل این فرآیند عبارتند از قابلیت اولیه، میزان قابلیت، محدودیت ها ئ فرصت های بهبود شرایط. توجه به این نکته نیز ضروری است که «ارتباط بین منابع و فعالیت های گردشگری در سیستم مدیریت اهمیت زیادی دارد. این ارتباط متقابل در بررسی ظرفیت تحمل به خوبی نشان داده می شود. توانایی یک جاذبه در جذب گردشگران معیاری برای بقای آن در بلند مدت محسوب می شود. عوامل مختلفی وجود دارند که این توانایی را در جذب گردشگران محدود سازند. عواملی چون ویژگی های خوئ جاذبه، ویژگی های بازدیدکنندگان و مرحله ای که یک جاذبه در چرخه عمر خود در ان قرار دارد.» (داغستانی، ۱۳۹۱: ۱۱۳).
مقصود و هدف نهایی مدیریت و برنامه ریزی جاذبه ها این است که به اثر بخشی و در نهایت چگونگی دست یابی به اهداف تنظیم شده نهایی دست یابیم. این امر بدون آگاهی از شاخص ها و معیار های مدیریت و برنامه ریزی محقق نمی گردد. لذا فصل سوم مهم ترین شاخص های ارزیابی جاذبه های گردشگری را بررسی می کند. قبل از ورود به بحث، سوالی که مطرح کی گردد این است که مفهوم شاخص چیست؛ که در آغاز این فصل به آن پرداخته شده است. «یک شاخص عبارت است از یک عامل کمی یا کیفی یا متغیری که ابزاری ساده معتبر را بای سنجش پیشرفت فراهم می کند تا تغییرات مربوط به یک اقدام را منعکس نموده یا به ارزیابی عملکرد یک عامل توسعه کمک نماید.» (داغستانی، ۱۳۹۱: ۱۲۹-۱۳۱). سپس برای روشن شدن موضوع مراحل شاخص سازی مورد بحث قرار رفته است. به صورت کلی مراحل شاخص سازی بدین ترتیب است: تعریف مساله، تجزیه و تحلیل، ابعاد مساله، معرف سازی و نهایتا شکل گیری شاخص ها. به دنبال آن شاخص های مدیریت و برنامه ریزی جاذبه ها عنوان شده و لازم به ذکر است که «برای تهیه فهرست شاخص های مرتبط با جاذبه های گردشگری، با بهره گیری از مکتوبات موجود د حوزه گدشگری دو دیدگاه از سایر دیدگاه ها بارزتر هستند. دیدگاه های برنامه ریزان کلاسیک که اساس آن را در دیدگاه های ادوارد اینسکیپ می توان جستجو نمود. و دیدگاه های مبتنی بر برنامه ریزی استراتژیک که دیدگاه های برایسون و دیوید را منعکس می نمایند و جاذبه ها را از دو دیدگاه بیرونی و درونی مورد بررسی قار می دهد.» (داغستانی، ۱۳۹۱: ۱۳۲-۱۳۳). در پایان فصل نیز برای تکمیل گفته ها، نویسنده به مساله ی ازیابی جاذبه های گدشگری پرداخته است؛ و معتقد است که ارزیابی می تواند با توجه به اهداف و استراتژی هایی که برای آن در نظر گرفته می شود مزیت فراوانی داشته باشد.
در آخرین فصل از کتاب برای درک عینی و کاربردی مفاهیم ارائه شده، در سه طرح ملی، استانی و شهرستان مواردی را متذکر شده است. ابتدا منابع جهانگردی جاذبه های کشور مورد بررسی قرار گرفته است. شایان ذکر است که «میراث فرهنگی غنی ایران در بستری از مناظر بدیع و تنوع آب و هوایی قرار گرفته که جغرافیای طبیعی آن را تشکیل می دهد. این موارد کرانه های دریای خزر و خلیج فارس، دو کویر بزرگ در فلات مرکزی ایران، سه رشته کوه اصلی و نواحی غربی فلات ایران در مرز با عراق را در بر می گیرد. در حال حاضر این مناظر و ذخایر طبیعی، گردشگاه ها و جنگل ها بسیار مورد علاقه گردشگران داخلی است و بازاری برای جهانگردی طبیعی به شمار می رود، اما از سوی جهانگردان خارجی در سطح وسیع مورد استفاده نیست. روی هم رفته، ایران دارای میراث فرهنگی طبیعی متنوع و غنی است و بسیاری از منابع آن که در سطح جهان بی بدیل است، اساس منابع گردشگری ایران را تشکیل می دهد.» (داغستانی، ۱۳۹۱: ۱۵۷-۱۵۸). سپس مورد دیگری مطرح شده، برنامه ریزی و آمایش جاذبه های گردشگری در سطح استان اصفهان است و به دنبال آن نیز مسائلی از گردشگری شهرستان نیشابور در این فصل آمده است. به منظور آگاهی بیشتر مخاطب، نویسنده برای ارزیابی و رتبه بندی جاذبه های گردشگری سه تکنیک عنوان می کند که عبارتند از تکنیک دلفی، تحلیل سلسله مراتبی و تحلیل خوشه ای. به عنوان مثال: «تکنیک دلفی فرآیندی جهت دستیابی به همگرایی ذهنی میان متخصصین و کارشناسان صاحب نظر در ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی، شهری، منطقه ای و… است. از این فرآیند در پیش بینی سناریو های یک پروژه نیز استفاده می شود. در فرآیند دلفی، پرسشنامه ای بر اساس برداشت هایی از یک موقعیت تهیه و برای کارشناسان مربوطه ارسال می شود. پاسخ های یکایک این کارشناسان جمع آوری و خلاصه می شود و خلاصه پاسخ ها همراه با رهنمود هایی برای اصلاح پاسخ ها (در صورت لزوم)، به هر یک از کارشناسان ارجاع داده می شود. این فرآیند تا چند بار تکرار می شود تا یک اتفاق نظر کلی حاصل گردد.» (داغستانی، ۱۳۹۱: ۱۷۳-۱۷۴).