انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

اجتماعی از اشیای گران و بی استفاده: تصاحب کردن یا به اشتراک گذاشتن ؟ (لوموند دیپبلماتیک: اکتبر ۲۰۱۳)

مارتن دو نون و ژئوفری والادون ترجمه ی آریا نوری

چه میشود اگر دیگر «استفاده کردن» مترادف با «مالکیت» نباشد؟ بسیاری از افراد که به دنبال پایان بخشیدن به مصرف بیش از اندازه ی اشیایی هستند که استفاده ی بسیار کمی دارند ، در حالی که قدرت خریدشان بسیار پایین است ، به دنبال راهی برای تعویض کردن و به اشتراک گذاشتن میگردند.حرکتی که خیلی سریع گسترش یافته است و شرکت های خصوصی سعی کرده اند مسیر آن را به نفع خود برای افزایش تعداد خریدارانشان تغییر دهند . . .

در خانه ی هرکدام از ما ، به طور هم زمان هم مشکلی زیست محیطی وجود دارد و هم پتانسیلی اقتصادی. ما در خانه مان اشیای بسیاری داریم که مورد استفاده قرار نمیدهیم : دریلی که شاید بیشتر از چند دقیقه در طول عمرش مورد استفاده قرار نگیرد ، دی وی دی هایی که روی هم تلنبار شده و یکی دو بار بیشتر دیده نشده اند ، دوربین عکاسی که بیشتر خاک می بلعد تا تصویر و نور و همچنین اتومبیلی که ما کمتر از یک ساعت در روز از آن استفاده میکنیم و یا خانه ای که تمام مدت تابستان خالی از سکنه است.فهرست این اشیا طولانیست و در واقع نشان دهنده ی مبلغ بسیار زیادی پول است که در آینده به زباله تبدیل خواهد گشت.

به طور خلاصه ، این مسائل پایه گذار نظریه ی مصرف مشترک هستند.این مساله را راشل بستمن ، رییس یکی از شعب شرکت با لبخندی بزرگ بر لب، بیان میکند(۱).

« شما به سوراخ کردن احتیاج دارید نه دریل ، به دستگاه پخش دی وی دی احتیاج داری نه خود آن ، به جابه جا شدن احتیاج دارید نه ماشین و . . . »

جرمی ریفکین کسی است که مساله ی عبور عصر تصاحب به عصر دسترسی را مطرح کرده است (۲) ، دوره ای که در آن بعد نمادین اشیا در برابر بعد کاربردی آن اهمیت خود را از دست میدهد: در حالی که در گذشته داشتن اتومبیل نمادی از منزلت اجتماعی بود که خرید آنرا مستقل از استفاده آن توجیح می کرد ، امروزه مصرف کنندگان ماشین های خود را اجاره می کنند.

امروزه حتی جوانان روی به اجاره دادن ماشین ها یا منازل خود آورده اند.اگرچه آنها با این کار موجبات ناامیدی شاغلین بخش حمل و نقل و مسکن را فراهم می آورند اما سایرین در این امرمساله ی رهایی از اشیای مصرفی را میبینند که نوید بخش است.

پلات فرم های مبادله ، سبب تخصیص بهتر منابع میشوند ، موجبات پیشنهاد دادن را فراهم میکنند ، پای واسطه را از مبادله کوتاه کرده و بازیافت را آسان تر میکنند.با این کار آنها ، انحصاری شدن کالا را از بین برده ، قیمت ها را پایین می آورند و منابع جدیدی را برای مصرف کننده فراهم میکنند.آنها همچنین موجبات خرید کالاهای با کیفیت و بادوام تر را فراهم میکنند و صنعتگران را از ارائه ی کالاهائی که مرگشان از پیش در تاریخ معین پیش از مصرف برنامه ریزی شده ، باز میدارند.مصرف کنندگان به وسیله ی قیمت های پایین و راحتی این گونه روابط همتا به همتا (p2p) جذب میشوند و این مساله سبب کاهش میزان زباله خواهد شد.نشریات بین المللی ، از نیویورک تایمز گرفته تا لوموند و اکونومیست این انقلاب صنعتی را بازتاب می دهند.

یک شعبده بازی

طرفداران مصرف مشترک اغلب کسانی هستند که از سیاست توسعه ی پایدار نا امید شده اند.هرچند آنها از سطحی بودن « توسعه ی پایدار » را سرزنش میکنند اما هنوز نتوانسته اند با ارائه ی دلیلی قانع کننده آن را مورد انتقاد قرار دهند.آنها که خود را دنباله رو «جرمی ریفکین» میدانند هرگز مساله ی اکولوژی سیاسی را مطرح نمیکنند و به صحبت های گاندی ارجاع می دهند:

« منابع کافی بر روی زمین برای بر طرف کردن نیاز همه ی مردم وجود دارد اما هرگز منافع کافی برای برطرف کردن میل مالکیت برخی از آنها یافت نمیشود».(۳) . این مساله باعث نمی شود که آنها نگاهی تحقیر آمیز به طرفداران « وارشد» و یا مبارزین محیط زیست نداشته باشند که از نظر ایشان در اقلیت بوده و درگیر سیاست شده اند.

« ما از سال ۲۰۰۸ به مانع برخوردیم، مادر طبیعت و بازار به صورتی هماهنگ به ما گفتند که کار خود را متوقف کنیم!». ما خوب میدانیم که اقتصادی که بر پایه ی مصرف بیش از حد بنا شده باشد مثل « هرم پنزی» (۴) یا قلعه ای ساخته شده از کارت است.این مساله را خانوم بستمن در زمان گردهمایی TED (5) عنوان کرده است. از نظر وی ، بحران با مجبور کردن مردم به مصرف کمتر ، سبب جهش اعتباری و اعتمادی متقابلی شده است که ممکن است منجربه انفجار گرایش پدیده ی مصرف مشترک شود.(۶)

تعداد سایت هایی که شرایط را برای معاوضه یا اجاره ی کالا های «بدون استفاده » یا گران فراهم میکنند روز به روز در حال افزایش است : لباسشویی ، لباس های مارک دار ، ابزار آلات تکنولوژی ، وسایل کمپ زدن و همچنین وسایل حمل و نقل ( ماشین ، دوچرخه ،قایق) و اقامتگاه ( غار،پارکینگ،اتاق و . . . ).این جریان حتی به پس اندازها هم رسیده است ، به جای خواباندن پول بسیاری ترجیح داده اند با دور زدن بانک ها پس اندازشان را به دیگران قرض دهند.(۷)

در زمینه ی حمل و نقل ، به اشتراک گذاشتن ماشین شامل تقسیم کردن کرایه ی مسیر میشود.نوعی ایستگاه ماشین طراحی شده و اختصاص یافته به مردم که به آنها اجازه میدهد تا مسیر پاریس تا لیون را به جای طی کردن با قطار و پرداختن ۶۰ یورو ، با ماشین طی کرده و ۳۰ یورو بپردازند و در طول مسیر هم با افراد جدیدی آشنا شوند.

سایتهای بسیاری در سال ۲۰۰۰ ارائه ی این نوع سرویس را برای مردم فراهم میکردند.سپس موج به استارت آپ های اینترنتی رسید : آنها که اغلب تمام سرویس های خود را مجانی قلمداد می کردند سپس گام به گام خدمات خود را تحت عنوان ارائه « امنیت بیشتر» پولی کردند و در مواردی کمیسیونی ۱۲ درصدر دریافت میکردند. در حالی که سایت Covoiturage.fr که حرف اول را در فرانسه میزند برای راه یافت به بازار های اروپایی نام خود را به BlaBla Car تغییر داده است ، پای همتای آلمانیش Carpooling هم به فرانسه باز شده است. افرادی که از فعالیت های تجاری سایت فرانسوی به ستوه آمده بودن وبسایتی با عنوان Covoiturage-libre.fr را برای اجاره دادن مجانی ماشین ها تاسیس کردند.

به اشتراک گذاشتن اتومبیل هم نشانه ی پیشرفت فرهنگی و محیط زیست گرایانه است. سایت هایی مانند Drivy زمینه را برای اجاره دادن اتومبیل ها برای مردم فراهم میکند.با این حال بازیگران اصلی این عرصه سایت هایی هستند که در این زمینه نرمش بیشتری از خود نشان میدهند ( اجاره ی لحظه ای و آزادانه) و ناوگان مخصوص به خود را دارند.اعلام کاهش تعداد ماشین های موجود هم با این موضوع مرتبط است.حتی ناوگان Autolib هم که به وسیله ی شهرداری پاریس با همکاری گروه Bolloré مطابق الگوی vélibe ( دوچرخه اجاره ای ) تاسیس شده است بیش از آنکه سبب کاهش تعداد ماشین ها شود ، شرایط را برای استفاده ی بیشتر از حمل و نقل عمومی فراهم آورده است.(۸)

در مورد مسکن هم اینترنت فرصت را برای توسعه ی سریع تبادل مسکن فراهم آورده است.سایت های بسیاری هستند که به شما اجازه ی برقراری ارتباط با افرادی را میدهند که حاضرند برای چند شب به صورت رایگان میزبان شما باشند ، این امکان در تمام کشور وجود دارد.اما پدیده ی شایع امروزه « تخت و صبحانه » است که به صورت شهری و غیر رسمی توسط Airbnb ارائه میشود.این استارت آپ به شما پیشنهاد میدهد تا شب را در نزد اهالی آنت یا اهالی مارسی سپری کنید که سخاوت مندانه برای شما صبحانه ای با قیمتی کمتر از هتل و به انتخاب خودتان مهیا میکنند.اتاقی خالی در خانه ی شما زمانی که در تعطیلات به سر میبرید هم میتواند برایتان مبدل به منبع درآمد شود.در یک کلمه : شما با Airbnb مثل انسانها مسافرت خواهید کرد . با این حال این استارت آپ در نشریات اقتصادی چهره ی دیگری از خود را به نمایش میگذارد: ۱۰ درصد از درآمد اجاره را به خود اختصاص می دهد و سود تجاریش در سال ۲۰۱۲ به ۱۸۰ میلیون دلار رسیده است و ارزش سهامش تا ۲ میلیارد دلار افزایش داشته است.

شرکت مشارکتی City car club از این جمله ی ارسطو استفاده میکند :« ثروت بیشتر در استفاده است تا درتملک».اما اگر دقت کنیم در می یابیم که بی تفاوتی نسبت به مالکیت مطرح شده توسط «جرمی ریفکین» یک بدیل در مقابل میل مصرفی ایجاد نمی کند:

«آنتان» که دیروز آرزوی داشتن یک اتومبیل فراری را در سر میپرورانده است امروزه به راندن آن هم بسنده کرده است . کاهش فروش با افزایش بهای اجاره همراه شده است.این «عصردسترسی داشتن » ناشی از دگرگونی در شکل مصرف است که مرتبط با تغییردر سیستم تدارکاتی است: در گردش قرار گرفتن دارایی ها و توانایی افراد در چارچوب صفحات سایت های کاربردی. شرکت ها به جای جلوگیری از این امر ، در آن پتانسیل مبادلاتی جدیدی میبینند که خود میتوانند واسطه ی آنها باشند و کسب سود کنند.

از طرفی این مساله سبب افزایش دایره ی مصرف کنندگان میشود : کسانی که توانایی خرید وسیله ای گران را نداشتند امروزه میتوانند آن را اجاره کنند.از طرفی دیگر روند کالائی شدن خود را به عرصه خدمات خانگی و روابط بین افراد گسترش می دهد: یک اتاق خواب و یا صندلی کنار راننده ی یک ماشین میتواند اجاره داده شوند همان گونه که کمک کردن در لوله کشی یا فراگیری زبان انگلیسی.همین تاثیر جهشی میتواند در زمینه ی انرژی که پیشرفت تکنولوژی سبب کاهش هزینه ها و در نتیجه افزایش مصرف شده است هم به کار گرفته شود.(۱۰)درآمدی که شخص از اجاره دادن ویدئوپروژکتور خود کسب میکند او را ترغیب به خرج کردن پول بیشتری میکند .

با این حال روش های بسیار گوناگونی وجود دارند که در جهتی مخالف مصرف گرائی افراطی حرکت میکنند : افرادی که به ناشناسان اجازه میدهند تا نزد آنها بخوابند و از مهمان نوازیشان بهره مند شوند (Les couchsurfers ) .افرادی که از وبسایت های Recupe.net و Freecycle.org استفاده میکنند ترجیح میدهند تا به جای دورانداختن چیزهایی که دیگر از آنها استفاده نمیکنند آنها را به بقیه بفروشند.در سیستم مبادله ی محلی (SEL ) افراد توانایی های خود را با پایه ای برابر منصفانه ارائه میدهند : یک ساعت باغبانی در ازای یک ساعت لوله کشی و یا طراحی وب.در مراکز نگهداری زمین های کشاورزی روستایی (AMAP ) هرکس متعهد میشود تا برای مدت یک سال از یک کشاورز که با او رابطه برقرار کرده و به صورت رایگان در پخش هفتگی سبزی به او کمک می کند، محصولات خود را خریداری کند.این تعهد که با نوعی اجبار همراه است از مرز «مصرف بمثابه مبارزه» عبور کرده و به « رای دادن با کیف پول خود » منتهی خواهد شد.

چه وجه اشتراکی بین این طرح های مشارکتی و استارت آپ های توزیعی C2C ( مصرف کننده به مصرف کننده) وجود دارد؟ بیاید couchsurfer ها را با مشتریا ن Airnbn مقایسه کنیم : برای گروه اول مساله ی مهم ارتباط با افرادی است که با آنها آشنا میشوند و آسایش در وهله ی دوم جای دارد اما برای گروه دوم برعکس است.معیار های ارزیابی آنها کاملا متفاوت است : آنچه که بر فضای Airbnb حکومت میکند ، فارغ از مساله ی مالی ، تمیز بودن محل و نزدیکی آن با مراکز توریستی است. در حالی که در couchsurfing.org به غیر از رایگان بودن عمل ،آنچه اهمیت دارد لحظات همنشینی با میزبان است . همچنین ، پلات فرم هایی مانند taskrabbit.com امکان تبادلات مالی بین افراد را فراهم میکند در حالی که SEL ها رایگان هستند.

اگرچه در مطالب منتشره برای عموم مردم، طرفداران « مصرف مشترک » بر اهمیت « اجتماعی » و «محیط زیستی» چنین روشی تاکید می کنند، اما وقتی صحبت از این روش در نشریات اقتصادی می شود، این استارت آپ ها هستند که بیشترین فضا را اشغال می کنند چرا که نه فقط مبادلات غیرانتفاعی بار پولی ندارند بلکه جمعیت کمتری را هدف قرار میدهند.

در واقع ، نمیتوان این دو حرکت را زیر پرچم « اقتصاد مشارکتی» آورد مگر با تمرکز بر شیوه روابط و با کم بهادادن به منطق پنهان شده در پشت هر کدام از آنها..این ملغمه در نوعی شعبده بازی به اوج خود می رسد وقتی که to share که به معنی تقسیم کردن است ، از سوی آنهائی که بدنبال سود بردن از این جریان هستند، « اجاره دادان » ترجمه می شود با نوعی تردستی که تحت Green washing خود را مخفی می کند، پروژه هائی مانند AMAP از اعتبار بدست آمده سواستفاده می کنند.و آنهائی که از « اقتصاد اشتراکی» حرف می زنند بدون مطرح کردن ارزش های اجتماعی آن در واقع مشغول Collaborative washing هستند. کسانی که خانه ،میز یا زمان خود را به افراد ناشناس عرضه می کنند عموما به ارزش های جستجو برای مساوات و طبیعت دوستی وابسته هستند. امری که آنها را بیشتر به تعاونی های مصرفی و اولیدی نزدیک می کند تا پلات فرم های C2C.

این دوگانگی در موارد دیگری هم قابل مشاهده است : مابین «توسعه ی پایدار» و «محیط زیست » بمثابه حرکتی سیاسی و یا بین حرکت « متن باز»(Open source) ، که شرایط را برای همکاری همه برای پیشرفت نرم افزار آماده می کند، با «نرم افزار آزاد»(Free Software) که بر آزادی برنامه نویسان در چشم اندازی سیاسی تاکید دارد.در هرکدام از این زمینه ها ، میتوان تفکیک معروف ارائه شده توسط ریچارد استالمن ، یکی از پدران نرم افزار آزاد را دید :«مساله ی اول متدولوژی برای توسعه نرم افزاری است و مساله ی دوم ، حرکتی اجتماعی».(۱۱)

 

PAR MARTI N DENOUN ET GEOFFROY VALADON

 

 

(۱) Cf. Rachel Botsman et Roo Rogers, What’s Mine IsYours : How Collaborative Consumption Is Changing the Way We Live, HarperCollins, Londres, 2011; Lisa Gansky, The Mesh : Why the Future of Business Is Sharing, Portfolio Penguin, NewYork, 2010. En France, par exemple : www.ouishare.net/fr ; www.consocollaborative.com

 

(۲) Jeremy Rifkin, L’Age de l’accès. La nouvelle culture du capitalisme, La Découverte, coll. «PocheEssais », Paris, 2005 (1

éd. : 2000).

 

(۳) Cité dans Anne-Sophie Novel et Stéphane Riot, Vive la corévolution ! Pour une sociétécollaborative, Alternatives, coll. « Manifestô », Paris, 2012.

 

(۴) Montage frauduleux, inauguré en 1920 par Charles Ponzi, consistant à rémunérer des investisseurs grâce au démarchage constant de nouveaux contributeurs. Lire IbrahimWarde, «Ponzi, ou le secret des pyramides », Le Monde diplomatique, août 2009.

 

(۵) « Rachel Botsman : à propos de la consommation collaborative », mai 2010, www.ted.com

(۶) Lire Mona Chollet, «Yoga du rire et colliers de nouilles », Le Monde diplomatique, août 2009.

 

(۷) Zopa, Prosper ou Lending Club sont les platesformes majeures aux Etats-Unis. En France, outre Prêt d’union, FriendsClear a noué un partenariat avec le Crédit agricole.

 

(۸) « “On a raté l’objectif. Autolib’ ne supprime pas de voitures” », L’interconnexion n’est plus assurée, 26 mars 2013, http://transports.blog. lemonde.fr

 

(۹) Couchsurf ing.org, Hospitalityclub.org et Bewelcome.org, notamment. Ce dernier réunissant les déçus des deux premiers.

 

(۱۰) Lire Cédric Gossart, « Quand les technologies vertes poussent à la consommation», Le Monde diplomatique, juillet 2010.

 

(۱۱) Richard Stallman, « Pourquoi l’“open source” passe à côté du problème que soulève le logiciel libre», www.gnu.org

 

 

 

صفحه لوموند دیپلماتیک در انسان شناسی وفرهنگ
http://anthropology.ir/lmd

پرونده «لوموند دیپلماتیک» در انسان شناسی و فرهنگ
http://anthropology.ir/node/15007