بنا بر محتوای “برنامه ملی سازگاری با کم آبی در ایران” (۱۳۹۷) بحران آب وارد الگوی جدیدی گردیده که تاثیرات آن در زندگی روزمره میلیونها نفر قابل مشاهده است. برآورد متوسط مصرف سالیانه آب در ایران در حدود ۹۶ میلیارد مترمکعب میباشد که این رقم حدود ۸ درصد بیشتر از کل منابع آب تجدیدپذیر(۸۹ میلیاردمترمکعب) است یا در حدود ۸۰ درصد بیشتر از حد آستانه کمبود کشور می باشد( حدود ۵۳ ملیارد متر مکعب). ما ناگزیر از کاهش مصرف در طرقی گوناگونیم. راهحلهای عملی که به طور بالقوه میتواند به بحران آب شدید در ایران کمک کند را میتوان به صورت زیر طبقهبندی نمود:
۱) بهبود بهرهوری آب( به عنوان مثال، مدرنیزاسیون آبیاری، گسترش گلخانهها و بهینهسازی الگوی محصول)
نوشتههای مرتبط
۲) خاتمه فعالیتهای شدید آب بر به طور انتخابی(برنامه ملی سازگاری با کمآبی در ایران، ۱۳۹۷: ۷)
برای انسانشناسانی که قصد ورود به مسئله بحران آب در ایران را دارند، عمدهترین دریچهی ورود، مسئله فرهنگ و فرهنگسازی است که اتفاقاً به هر دو راهکاری که در برنامه ملی سازگاری طرح شده است، کاملاً مربوط میباشد که ما در ادامه به راهکار دوم خواهیم پرداخت. فعالیتهای شدید آببر، را میتوان طیف گستردهایی از کنشهای روزمرهی ما از قبیل استحمام، پختوپز و شستشو عنوان کرد که درست انجام دادن آنها، موجب کاهش اتلاف و اسراف آب در کشور میگردد. به همین جهت، برخی از جامعهشناسان و انسانشناسان لزوم گسترش فرهنگ صرفهجویی را از عوامل موثر در کاستن از سطح بحران آب تلقی میکنند که در نوع خود میتواند امری کاملاً کارا و مفید باشد. در این مورد میتوان به “ایده موفقیتهای کوچک” محمد فاضلی و محسن رنانی درباره گسترش فرهنگ “استفاده از تشت درخانه” و “باز کردن شیر آب به اندازه دم موش به جای دم گربه” اشاره کرد. فاضلی در کانالی با همین عنوان با گپ و گفتگو درباره تجربههای موفق درون خانگی مانند تلاش برای شستشوی بدن با تشت آب، عدم استفاده از سیفون، یا شستن میوه و سبزی با حداقل آب به فرهنگسازی درمورد استفاده بهینه از آب در بین شهروندان دست میزند. فاضلی در کانال خود موفقیت کوچک را حرکتی بر خلاف جریان عنوان میکند. برای نمونه، ساختارهای کلان مانند ضعف خدمات حمل و نقل عمومی، خواه ناخواه ما را به سمت استفاده از خودروی شخصی سوق میدهد. انتخاب خودروی شخصی برای حمل و نقل از این جهت، انتخابی است که در آن ساختارهای کلان مانند همین ضعف حمل و نقل عمومی در آن موثرند. همه شهروندان میتوانند بدون اینکه نیاز باشد ساختار را تغییر دهند و منابع زیادی صرف کنند، کاری انجام دهند که خلاف رویه جاافتاده ساختاری است. به نقل از فاضلی موفقیت کوچک زمانی محقق میگردد که سبب بهبودهای جزیی گردند، و سپس جریانی هرچند خرد و کوچک ایجاد کنند. در نتیجه و در صورت تحقق این امر، ما به زنجیرهایی از بهبود عملکرد رو به رو خواهیم شد که به تعبیر فاضلی، منجر به موفقیت بزرگ و حتی تغییر ساختار خواهد شد.(کانال موفقیتهای کوچک: ۹/۱۰/۲۰۱۸) برای نمونه یکی از موفقیتهای کوچک انتشار داده شده در کانال موفقیتهای کوچک به شرح زیر میباشد:
«همسرم در همان اولین روز ایجاد کانال موفقیتهای کوچک، پیشنهاد کرد که از تلاشهای کوچکمان برای مصرف بهینه آب در خانه بنویسیم اما با خودم فکر کردم شاید آنقدرها هم مهم نباشد تا اینکه در ایام نوروز به اصفهان و منزل یکی از بستگان سفر کرده و کمبود آب را از نزدیک لمس کردم. آنجا بود که تصمیم گرفتم از اقدامات کوچکی بنویسم که نه تنها منجر به کاهش مصرف آب شده بلکه به ما کمک کرده تا در حدود ۳۰ گلدان کوچک و بزرگ را در داخل خانه و تعدادی را نیز در بالکن بدون استفاده از حتی یک قطره آب شرب نگهداری کنیم. اولین و بزرگترین تشت آب را در بالکن قراردادهایم و از آن به عنوان منبع تأمین آب گیاهان استفاده میکنیم. سبزیجات و میوهها را هم در یک تشت کوچک مخصوص میشوییم و همه آب حاصل را از شسستشو را به تشت بالکن منتقل میکنیم. این کار البته درباره شستشوی سبزیها قطعا مشکلات خود را به همراه دارد. یعنی آقای همسر ناچار است برای سه مرحله شستشوی سبزیها، سه بار تشت آب را از من تحویل بگیرد و به بالکن منتقل کند. اوضاع وقتی وخیم میشود که علاوه بر سبزی خوردن، تعدادی میوه هم میشوییم. حتما صدایش درمیآید و ابراز پشیمانی میکند از پیشنهادش برای ذخیره آب! شما هم مثل من خیلی توجه نکنید، به هدف مهمتان بیاندیشید» (برگرفته از کانال موفقیتهای کوچک:۲۷/۲/۲۱۸).
پست بالا که توصیف وجدآمیز تجارب یکی از اعضای کانال است، ۶۶۰ هزار بازدید داشته است.(۱۷/۹/۱۳۹۷) و از این جهت و با وقوف به محدودیتهای رسانهایی تلگرام، تلاش برای گسترش فرهنگ صرفهجویی را میتوان موفق عنوان کرد. تصور کنید ۶۶۰ هزار نفر، با این تجارب موفق آشنا شده و از طرقی دیگر مانند دیالوگهای سادهی روزمره، به انتقال این تجارب دست زنند. از این جهت، میتوان حداقل از حیث اطلاعرسانی و انتقال تجارب، ایدهی موفقیتهای کوچک را موفق قلمداد نمود.
اما کاش اندیشیدن دربارهی آب و مصرف آن به همین سادگی بود. با توجه به اینکه ما در اقلیمی گرم و خشک زندگی میکنیم نمیتوان مصرف آب در بین شهروندان ایرانی را اسرافکارانه تلقی کرد. شهروندان در زیست روزمره، حداقل از حیث زمان باز بودن شیر و با وجود تبلیغات تلویزیونی و رسانهایی، آگاهی نسبی درباره صرفهجویی در مصرف آب دارند. جنس این صرفهجویی، لزوماً مبتنی بر صرفهجویی اقتصادی نیست و آگاهانه بودن آن را، با اندکی مداقه میتوان کشف کرد.
میدانیم که آب از معدود عناصری است که از طریق شبکههای انتقالی به درون خانهها هدایت میشود، از این جهت مانند برق و گاز( سوختها) کالایی یا فراوردهایی ضروری است که همیشه در دسترس و حیاتی است. همینطور قیمت ارزان آن، مسبب وهم فراوانی است و این دو عارضه حامل بر آب، یعنی دسترسپذیری شدید و ارزانی، میتوانند عللی بر مصرف اسرافکارانه آب باشند. اما مقایسهی مبتنی بر مشاهده، در اماکن عمومی که آب شرب به شکل مجانی در اختیار شهروندان قرار میگیرد، نشان از تفاوت در نوع نگاه به این پدیده، نسبت به برق و گاز است. چهار مورد مشاهده ی میدانی، در پارکهای تهران، که از حیث طبقاتی در مناطق مختلفی از شهر قرار دارند نشان میدهد که شهروندان، عموماً پس از نوشیدن آب، مبادرت به بستن شیر آب میکنند.
جدول ۱-نتایج مشاهدات میدانی مصرف آب در آبخوریهای تهران(منبع: مولف)
مکان مشاهده تعداد افراد استفاده کننده اقدام به بستن شیر پس از مصرف درصد به کل
پارک لاله ۶۱ ۵۷ ۵/۹۳
پارک نواب ۲۹ ۲۸ ۵/۹۶
پارک چیتگر ۴۴ ۳۹ ۶/۸۸
پارک ملت ۱۰۴ ۹۹ ۹۵%
مجموع ۲۳۸ ۲۲۳ ۹۴%
از ۲۳۸ مورد مشاهده، ۹۴ درصد موارد، فارغ از معناداری طبقاتی، جنسیتی و سن، به بستن شیر آب پس از مصرف آب زدند. از این جهت و با تکیه بر این دادهها میتوان ادعا کرد که حساسیتهای لازم، برای مصرف آب در بین شهروندان تهرانی وجود دارد. میتوان همین نسبت از مصرف را با، لامپهای اضافی روشن در فضاهای فرهنگی ایران مانند دانشگاهها یا ادارات مقایسه کرد تا نشان داد که حساسیتهای شدیدی در مورد اسراف آب در بین شهروندان وجود دارد. نیز مصاحبههای صورت گرفته نشان میدهد که اغلب شهروندان تهرانی، نسبت به باز بودن شیر آب منازل دارای حساسیتهای زیادی هستند:
خانم فاتحی، خانهدار ساکن شهران:
ببینید الان دیگه مثل سابق نیست. من به بچه هام یاد دادم که اونا موقع دست شستن مثلاً وقتی مایع میزنن آب رو ببندن و وقتی که خوب دستشون رو به اصطلاح کفی کردن، آب رو دوباره باز کنن. همه دیگه الان میدونن (۱۶/۴/۱۳۹۷)
چنانچه از مصاحبهی بالا پیداست، آگاهی فراوانی نسبت به صرفهجوییهای روزمره در سبک زندگی شهروندان تهرانی نسبت به مصرف آب به وجود آماده و آنها به انتقال این آگاهیها مبادرت میورزند. این حساسیت و آگاهی هم اقتصادی است و هم با وقوف به شرایط زیستمحیطی کشور و کمبود آب است. با ورود ماشینهای لباسشویی و ظرفشویی، حذف باغچه و حیاط منازل نیز بسیاری از انواع مصرف روزمرهی آب و لزوم صرفهجویی در آنها نیز عملاً فاقد موضوعیت هستند.
خانم چترایی، ساکن خیابان اسکندری:
الان عملاً ما لباسی نمیشوریم، هر خونهایی شما برید لباسشویی داره. لباسها رو توی سبد می ذارم و وقتی که به اندازه شدن، توی ماشین می ندازم تا ماشین کار خودش رو بکنه، اینجوری هم آب کمتری مصرف میشه هم برق کمتری. زحمت ما هم کمتر میشه. (۱۲/۴/۱۳۹۷)
خانم جوانی، ساکن خیابان اسکندری:
خودم کاملاً حواسم هست. یعنی وقتی ظروفمون کم باشه، نیاز به ماشین نباشه، سعی می کنم اول ظرفا رو خیس کنم بعد کفی کنم بعد آب بکشم. اگرم زیاد باشن دیگه می سپارم به ماشین ظرف شویی(۱۲/۴/۱۳۹۷)
دهها مصاحبه با شهروندان تهرانی به خصوص زنان خانهدار که بیش از دیگر اقشار با مصرف آب درون خانگی درگیر هستند نشان میدهد که آنها، حداقل در مواجه مستقیم با آب در جریان زندگی روزمره، ملاحظات فراوانی را به کار میگیرند. بنابراین، تبلیغات تلویزیونی، هشدارها و اخطارهای صورت گرفته از طرقی مانند آنچه در پروژه فاضلی دنبال میگردد، حساسیت های لازم و نه لزوماً کافی را در بین شهروندان تهرانی به وجود آورده است.
اما این رویکرد، یعنی فراغت از اقتصاد سیاسی، بازار آزاد و تصمیمهای کلان دولت و تمرکز بر جامعهی مدنی از طریق سفارشات، تجارب و توصیهنامهها از طرقی چند محل انتقاد است که به برخی از آنها خواهیم پرداخت. نخست از این جهت که اساساً وزن سیاسی مسئلهی بحران آب در ایران بسیار سنگینتر از سایر حوزههاست اما این رویکرد به نحوی، با معطوفسازی مسئله به مصرف شخصی، وجهی تقلیلی/مصرفی به خود میگیرد. این دقیقاً همان کاری است که تلویزیون در ایران انجام داده است. چنین روشی، وقعی به مسئله شدن آب و بحران آب نمیدهد، به عبارتی گرچه از طریق فهرستبندی آرزوهای زیستمحیطی و ذکر تجاربزیسته، میتوان مسائل را عمومی کرد و به آنها وجهی اجتماعی بخشید اما این امر لزوماً به معنای خلق مسئله اجتماعی نیست. مسئله اجتماعی امری است که بخش عمدهی از جامعه با آن درگیر و از نظر آنها آن پدیده ناخوشایند و ناهنجار بدانند، در درجه دوم، افراد جامعه معتقد باشند که باید برای آن مسئله دست به کاری زد و در درجه سوم معتقد باشند که فرد یا سازمان یا افراد مسول خاصی، برای حل آن مسئله باید دست به کار شوند. ( هورتن و لسلی، ۱۹۷۰: ۱۵) از این جهت، زمانی که تودهی مردم از طریق شرایط تاریخی یا افزایش آگاهی از چند و چون بحران آب و نه صرفاً وظایف و اخلاق شهروندی خود مطلع میگردند و از عوامل کلان دخیل در آن آگاه میشوند و متعاقباً دست به کنشگری در این باره زنند، آب مبدل به مسئله اجتماعی میگردد.