اکثر محققانی که به پژوهش درباره تاریخ ساسانیان پرداخته اند، معمولا بخشی از کتب یا مقالات خود را به بحث درباره طبقات جامعه ساسانی اختصاص داده اند. با نگاهی اجمالی به نظر می رسد که اکثر پژوهش ها در این زمینه بر گرفته از کتاب “ایران در زمان ساسانیان”، نوشتۀ آرتور امانوئل کریستن سن (Arthur Emanuel Christensen) باشد.
اکثر محققانی که به پژوهش درباره تاریخ ساسانیان پرداخته اند، معمولا بخشی از کتب یا مقالات خود را به بحث درباره طبقات جامعه ساسانی اختصاص داده اند. با نگاهی اجمالی به نظر می رسد که اکثر پژوهش ها در این زمینه بر گرفته از کتاب “ایران در زمان ساسانیان”، نوشتۀ آرتور امانوئل کریستن سن (Arthur Emanuel Christensen) باشد.به عبارتی دیگر، پژوهش های بعد از کریستن سن تکرار مطالب کتاب او است، و به چیزی فراتر از آن چه کریستن سن دربارۀ طبقات گفته، پرداخته نشده است. ویژگی بارز و در عین حال نقص این گونه پژوهش ها، که خط کریستین سن را دنبال می کنند، این است که اطلاعات بدست آمده از منابع را به شیوه سنتی کنار هم قرار داده، صرفا به توصیف سطحی طبقات می پردازند و صورت ظاهرا منسجمی را از طبقات ارائه می دهند. اما با بررسی منابع اصلی ( متون فارسی میانه و منابع اسلامی قرن ۳-۷هق)، از یک سو، به نوعی آشفتگی و عدم انسجام در چیدمان طبقات برمی خوریم، و از سوی دیگر به ویژگی ها و جزئیات مهمی در ارتباط با طبقات پیش می آید که هر دو مورد از دید بسیاری از مورخان و پژوهش گران به دور مانده اند.