فیلسوف انگلیسی که عده ای او را از جمله پایه گذاران لیبرالیسم کلاسیک می دانند، به سیر تاریخ پایبند نبود و اعتقاد داشت در هر لحظه بایستی در بین انواع امکانات چیزی را برگزید که به افراد بیشتری لذت رساند، او نماینده مکتبی است که در قرن نوزدهم با نام نهضت «اصالت فایده» شکوفا شد. واژه اصالت فایده را «جان استوارت میل» به عقاید جرمی بنتام نام نهاد، او خود که از جمله طرفداران این عقیده بود بعدها به پردازش این نظریه پرداخت. « میل خود را یک فایده گرائی سر سخت معرفی کرد که اصل پیامدنگرانه تعریف شده توسط بنتام را به کار بست این اصل هر عملی را صرفاً بر اساس تأثیرات بیرونی اش قضاوت می کند » (تی یری، ۱۳۷۸، ۷۴).
بنتام انسان را در حصار دو نیروی طبیعت محصور می داند الم و لذت که در نهایت هیچ راه گریزی از آنان نیست؛ و آدمی همواره در چارچوب طبیعت اسیر است.
نوشتههای مرتبط
« بنابراین امور در رابطه با لذت یا الم خیر یا شرند ما چیزی را خیر می نامیم که می تواند لذت به بار آورد و یا میزان آن را افزایش دهد یا از الم بکاهد….و بر عکس چیزی را شر می نامیم که می توان الم به بار آورد یا لذت را در زندگی ما کاهش دهد» (کاپلستون، ۱۳۶۸، ۲۶).
در حقیقت بنتام معتقد است «لذت آن است که خیر باشد و از الم بکاهد؛ و الم آن است که شر باشد و از لذت بکاهد» تقابل دو نیروی گسترده خیر و شر که دائم در حال نبردند؛ و سعی در خنثی نمودن یکدیگر دارند خیر را می توان فایده گفت که موجب به بار آوردن خوشی شود و این لذت بایستی به افراد بیشتری رسد پس وظیفه قانون گذار آن است که همواره در جهت فراهم آوردن خوشی برای عموم تلاش کند تا از آن طریق هر عملی به سعادت جمعی نزدیک شود هر چند که بنتام می اندیشد قانون خود تجاوزی به آزادی است اما در مجموع به نفع آزادی به سرانجام خواهد رسید.
نباید چنین به نظر آید که بنتام با قانونمندی مخالف است یا قانون را مخل زندگی آدمی می داند بلکه او اعتقاد دارد قانون سبب از بین رفتن بسیاری از آزادیهای بشر می شد که به ناچار بایستی بر آن تن داد، همانگونه که لاک می اندیشید در قرارداد اجتماعی افراد، بسیاری از آزادیهای خود را از دست داده اند تا به امنیت و حفظ دارائی های خود رسند، عقاید بنتام نیز تا حدودی بر این قاعده استوار است که قانون سبب محو بعضی از آزادیهای انسان می شود اما در یک مجموعه کلی در کمک به آزادی و ایجاد آن موثر است.
«کسی که برای اولین بار عبارت « آزادی سلبی » را به کار برد جرمی بنتام فیلسوف انگلیسی بود وی نزدیک به دویست سال پیش اظهار داشت که آزادی عبارت از نبود چیزی یعنی هر نوع اجبار بنابراین آزادی به این مفهوم سلبی است» (لیدمان، ۱۳۸۴،۲۲). نکته قابل بیان در ارتباط با عقاید بنتام نگرش او نسبت به آزادی ارتکاب عمل است ، که سد و مانع شدن در برابر آن نقض آزادی محسوب می شود او بیان می دارد، افراد می توانند، از آزادی خود استفاده کرده؛ و به انجام هر عملی مبادرت ورزند؛ و حال آنکه قانون گذار می بایست تمام تلاش خود را صرف به حداکثر رساندن لذت؛ و کم کردن الم کند پس حق ندارد مجازاتی برای مجرمان در نظر گیرد که الم و درد را افزایش دهد بلکه در حدی لازم است که به جامعه لطمه نزند. بنتام با همین اعتقاد حکم اعدام را مردود می شمارد.
« مطلوبیت آزادی را از برابری حق، جستجوی خوشی و مطلوبیت دموکراسی را از برابری و آزادی استنتاج می کند» (پولادی، ۱۳۸۰، ۲۶۱). نقل قول فوق حاکی از دو مورد است: ۱) مطلوبیت آزادی زمانی حاصل خواهد شد که برابری ایجاد شود و در راستای آن آدمی به حداکثر خوشی رسد. ۲) با نیل به چنین جامعه ای می توان از برابری ایجاد شده به آزادی واقعی و دموکراسی دست یافت.
« بنتام می گوید در ارزیابی اعمال انسان به نیات بلکه نتایج خوب و بد آنها را باید در نظر داشت، اعمالی نتایج خوب دارند که موجب لذت شوند و اعمال بد موجب درد می شوند هدف قانونگذاران و سیاستمداران باید این باشد که بیشترین لذت را برای بیشترین تعداد افراد جامعه پدید آورند و میزان درد را به پایین ترین حد ممکن برسانند بدون شک گفته هایی از این دست در تکامل لیبرالیسم نقش داشته است اما همه ی لیبرالها به چنین آرایی باور ندارند در حالی که برخی از متفکران غیر لیبرال آنها را پذیرفته اند»(همو، لیدمان، ۱۹۸- ۱۹۷).
به نظر بنتام هدف غائی دولت نه تامین حداکثر آزادی بلکه تامین حداکثر شادی و سعادت همگان است آزادی باید تسلیم شادی و سعادت شود از همین رو بنتام هوادار دموکراسی و برابری نسبی در مالکیت به منظور تامین سعادت عمومی بود.( بشیریه ، ۱۳۸۱،۱۹).
بنتام اقتصاددانی است که تمام لذات، احساسات و خصوصیات روانی انسان را قابل سنجش می داند در مبحث اقتصادی پیرو اقتصاد آزاد است ، وی معتقد است بایستی مداخله دولت در امر اقتصاد کم شود و دولت زمینه هایی را فراهم آورد که مالکیت خصوصی در جامعه رشد یابد. به نوعی دیگر مالکیت خصوصی سبب افزایش لذت می شود. « بنتام تمام لذات را قابل سنجش می داند و با وضع فرمول دوام و شدت در لذت هدونیسم روانی به صورت هدونیسم اخلاقی جلوه می کند تا حداکثر لذت برای فردا ایجاد نماید و از آنجا که فرد از سعادت دیگران هم می توان خوشبخت شود نظریه بیشترین خوبیها برای بیشترین افراد در سیاست، در عدم مداخله دولت را پیشنهاد می کند و آن را مطمئن ترین متد اخلاقی می داند که بوسیله آن می توان بیشترین سعادت برای بیشترین افراد را عملی کرد» (راسل، ۱۳۴۹، ۱۸۱).
عقاید بنتام زمینه ساز افکار بعد از خود شد او معیار تمام اقدامات را حداکثر فایده برای حداکثر عموم می داند قانون و قانونگذار نیز بایستی برای فراهم آوردن چنین شرایطی تلاش کنند. هر کس آزاد است که در پی لذت باشد، اما آن خوشی و لذتی که به افراد بیشتری نیکی رساند در واقع عمل آزاد آدمی است. در حالی که لذت مشخص شود بایستی به بیشترین نحو موجبات خوشبختی عمومی را منجر شود. سعادت فرد در گروه سعادت حداکثری افراد است فرمولی که بنتام از آنان برای بیان نظریه خود بهره جست.
«بنتام و پیروانش اصرار داشتند که معیار همه اقدامات عمومی« حداکثر» فایده برای حداکثر مردم باشد بهترین سیاستی هم که برای رسیدن به این هدف کمک می کند آزادی عمل است» (گالبرایت، ۱۳۷۱، ۱۰۶). بنتام، عقاید روسو، مبنی بر قرارداد اجتماعی را رد می کند در واقع او قصد دارد جامعه طبیعی یا وضعیت نخستین افراد را با جامعه سیاسی تفکیک کند جامعه طبیعی، وضعیتی است منفی چرا که افراد مختلف با یکدیگر در ارتباط هستند اما هیچ گونه هماهنگی و اطاعتی در بین آنها نیست، اما جامعه سیاسی با جامعه مدنی مفهومی مثبت است اقدامات و اعمال هر فرد علارغم آنکه به خودش مربوط است بایستی در نظر عموم نیز لذت را در بر گیرد. « بنتام به واسطه تفکیک جامعه طبیعی از جامعه سیاسی معروف گشت» (بارنزویکر، ۱۳۷۱، ۴۶).
با نگاهی اجمالی به عقاید و آراء جرمی بنتام فیلسوف «فایده گرا» مشخص می شود که او پیرو اصل سود همگانی است انسان همواره در دام دو نیروی، لذت و الم گرفتار است در هر حال بایستی کار و یا اقدامی را انجام رساند که باعث افزایش خوبی و کاهش درد گردد، انسان ها آزاد هستند تا به طریقی که خود می پسندند رفتار نمایند هر عملی از دو حال خارج نمی گردد اگر شخصی رو به سوی اعمال مجرمانه قدم نهاد او آزاد است، چرا که به سوی افزایش درد رهسپار گشته پس نبایستی چنان مجازات شود که به او لطمه رسد. در یک جامعه همه باید چنان عمل نمایند که به افزایش لذت و خوشی منجر گردد. بنتام معتقد است آدمی بایستی آزاد و فارغ از هر گونه بندی باشد حتی محدودیتهای قانونی، اما در مجموع می اندیشد که قانون خود به افزایش آزادی منجر می شود پس بنتام نیز به مانند لاک و منتسکیو اظهار می دارد« که آزادی در چارچوب قانون باید اعمال شود قانونی که می بایست به افزایش لذت در آدمیان ختم شود».
از بنتام اغلب به عنوان فیلسوفی فایده باور یاد می شود… و منظور از آن برداشتی است حاکی از این که یک عمل نیک است هرگاه به افزایش خوشبختی انجامد در مقابل عمل شر عملی است که رنج به بار می آورد بنا به درک بنتام کل جامعه می تواند به عنوان مجموعه ی عظیمی از لذت و رنج تلقی شود در جامعه ی مطلوب میزان لذت بیش تر از رنج است در چنین جامعه ی اکثریت افراد خوشبخت اند.(همو، لیدمان، ۳۰).
بنتام جایگاه ممتازی را در فلسفه دارد افکار فایده گرایانه او سبب آفرینش مکتبی شد که بر فلسفه غرب تاثیر گذارده است. او را نه تنها بایست فیلسوف نامید بلکه یک متفکر در علم نیز محسوب می شود از میان انواع امکانات موردی را انتخاب کن که به افزایش لذت منجر شود از سوی دیگر الم و درد، کاهش پیدا کند مبحثی در غرب که سالیان به عنوان یک مسئله پر چالش وجود داشته است انسان در زندگی چگونه باید باشد؟ جایگاه الم، درد و لذت کجاست؟ هر چند که مکاتب اپیکور و رواقیون به نحوی به این پرسش پاسخ داده بودند اما بنتام با تئوری خود لذات را قابل محاسبه و به طریقی سعی نمود به این سوال پاسخ دهد.
منابع:
بارنز وبکر، “تاریخ اندیشه اجتماعی”، ۱۳۷۱، جلد ۲، چاپ اول، ترجمه جواد یوسفیان، تهران، نشر همراه.
بشریه،حسین، “درسهای دموکراسی برای همه”، ۱۳۸۱، چاپ دوم،تهران، نشر نگاه معاصر.
پولادی،کمال، “از دولت اقتدار تا دولت عقل در فلسفه سیاسی مدرن”، ۱۳۸۰، چاپ اول، تهران، نشر مرکز.
تی، یری باتریک، “تسامح از دیر باز تا امروز”، ۱۳۷۸، چاپ اول، ترجمه مازیار مهمینی، محمدرضا شیخی محمدی، تهران، نشر ثالث.
راسل، برتراند، “اخلاق و سیاست جامعه”، ۱۳۴۹، چاپ اول، ترجمه محمود حیدریان، تهران، بی نا.
کاپلستون، فردریک، “تاریخ فلسفه”، ۱۳۶۸، جلد هشتم، چاپ اول، ترجمه بهاء الدین خرمشاهی، تهران، نشر سروش.
گالبرایت، جان کنت، “آناتومی قدرت”، ۱۳۷۱،چاپ اول، ترجمه محبوبه مهاجر، تهران، نشر سروش.
لیدمان، سون اریک، “سبکی فکر سنگین واقعیت درباره ی آزادی”، ۱۳۸۴، چاپ اول، ترجمه سعید مقدم، تهران، نشر اختران.