انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

زبان و مذهب به عنوان شاخه‌ای از زبان‌شناسی اجتماعی

دارکنِس و وَندِنبوش برگردان آتوسا رستم بیک تفرشی

موضوع «زبان و مذهب» از مباحث نسبتا جدید زبان­شناسی اجتماعی است و در واقع رشد نظام­مند حوزۀ «زبان و مذهب» به عنوان شاخه­ای از زبان­شناسی اجتماعی به دهۀ گذشته می­رسد[۲]. با نگاهی اجمالی به تاریخچۀ زبان­شناسی اجتماعی درمی­یابیم که اهمیت مذهب به عنوان یکی از عوامل تأثیرگذار در پژوهش­های مرتبط با تنوع زبانی، تغییر زبان، حفظ زبان، سیاست­ها و برنامه­ریزی زبانی در آثار برخی از افرادی که به عنوان پدر این شاخۀ زبان­شناسی نام گرفته­اند، مشهود است. به عنوان نمونه، اینار هوگن[۳]در «زبان نروژی در آمریکا (۱۹۵۳)[۴]» به موضوع وابستگی مذهبی، هویت و تغییر زبان در میان نروژی­های ساکن آمریکا می­پردازد.

مترجم: آتوسا رستم­بیک تفرشی[۱]

موضوع «زبان و مذهب» از مباحث نسبتا جدید زبان­شناسی اجتماعی است و در واقع رشد نظام­مند حوزۀ «زبان و مذهب» به عنوان شاخه­ای از زبان­شناسی اجتماعی به دهۀ گذشته می­رسد[۲]. با نگاهی اجمالی به تاریخچۀ زبان­شناسی اجتماعی درمی­یابیم که اهمیت مذهب به عنوان یکی از عوامل تأثیرگذار در پژوهش­های مرتبط با تنوع زبانی، تغییر زبان، حفظ زبان، سیاست­ها و برنامه­ریزی زبانی در آثار برخی از افرادی که به عنوان پدر این شاخۀ زبان­شناسی نام گرفته­اند، مشهود است. به عنوان نمونه، اینار هوگن[۳]در «زبان نروژی در آمریکا (۱۹۵۳)[۴]» به موضوع وابستگی مذهبی، هویت و تغییر زبان در میان نروژی­های ساکن آمریکا می­پردازد. اثر فیشمَن[۵] و همکاران با عنوان «وفاداری زبانی در ایالات متحدۀ آمریکا[۶]، (۱۹۶۶)» را می­توان راهنمایی برای رویکردهای میان­رشته­ای در نظر گرفت که به نقش عوامل مذهبی در فرایند فرایندهای تغییر و حفظ زبان در بافت مهاجرت می­پردازد. به غیر از هوگن و فیشمن، ویلیام ستوارت[۷] و چارلز فرگوسن[۸] نیز به بررسی تأثیر متقابل زبان و مذهب پرداخته­اند. ستوارت (۱۹۶۸: ۵۴۱) در رده­شناسی زبان­شناسی اجتماعی خود برای توصیف چندزبانگی ملی، نقش مذهبی زبان را (به عبارتی کاربرد اولیۀ زبان در تشریفات مذهبی یک مذهب خاص) به عنوان یکی از ۱۰ نقش زبان فهرست می­کند. زمانی که مقالۀ دیوید کریستال[۹] دربارۀ زبان و مذهب (۱۹۶۶) و مجلد ویراستۀ ویلیام سامارین[۱۰] با عنوان زبان و مناسک مذهبی[۱۱] (۱۹۷۶) منتشر شده بودند، فرگوسن (۱۹۸۲) جنبشی قدرتمند را در زمینۀ مطالعۀ همبستگی توزیع نظام­های خط و گسترش مذهب بنیان نهاد. فرگوسن (۱۹۸۲) با تکیه بر پژوهش­های پیشین به ضرورت بعد مذهبی در مطالعۀ الگوهای دوزبانگونگیِ کاربرد زبان[۱۲] (فرگوسن ۱۹۵۹) و برنامه­ریزی زبان[۱۳] (فرگوسن ۱۹۶۸) اشاره می­کند. در کنار همۀ این رویکردها، مطالعاتی که به جنبه­های زبانی سیاست مستعمراتی می­پردازند نیز به عوامل مذهبی توجه داشته­اند و به بررسی موشکافانۀ تأثیر فعالیت­های میسیونری در سراسر جهان بر معیارسازی و مستندسازی زبان­های در خطر پرداخته­اند. همچنین از طریق بررسی آشکار و منتقدانۀ «تأثیرات دسیسه­آمیز» گسترش زبانی با انگیزه­های مذهبی رابطۀ بین زبان و مذهب و وضعیت گویشوران زبان را مورد مطالعه قرار می­دهند.

یکی از راه­هایی که ما را با گسترۀ پژوهش­های حیطۀ زبان و مذهب آشنا می­کند، بررسی چارچوب ارائه شده در دایره المعارف فشردۀ زبان و مذهب[۱۴] (۲۰۰۱) ویراستۀ سایر و سیمپسون[۱۵] است. به غیر از بخش هفتم این کتاب که به زیستنامۀ افراد تأثیرگذار این حیطه اختصاص داده شده است، شش بخش اصلی این دایره­المعارف به این شرح هستند: بخش اول: زبان در بافت مذاهب خاص: این بخش اطلاعات کلی دربارۀ تنوع وسیع مذاهب (به عنوان مثال، مذاهب سنتی آفریقایی، مذاهب بومی استرالیایی، مسیحی، بودایی، اسلام، یهودی و غیره) و به­ویژه بر نقش زبان در هر یک از این مذاهب متمرکز است. بخش دوم: متون مقدس و ترجمه: تمرکز در این بخش بر متون مقدس است (تورات، انجیل، قرآن و غیره) همچنین بر اهمیت ترجمۀ متون مذهبی تأکید می­شود. بخش سوم: زبان­ها و اسناد مذهبی: این بخش به نقش برخی از زبان­ها یا گونه­های زبانی (مانند لاتین کلیسایی، اسلاویای کلیسایی، آرامی یهودی، پنجابی و غیره) در تاریخ و توسعۀ مذهب می­پردازد. همچنین مدخل­هایی دربارۀ رشد الفبا، کشف و شناسایی خطوط قدیمی و برخی از متون مقدس قدیمی دارد. بخش چهارم: کاربردهای خاص زبان: این بخش عمدتا به موضوع کاربرد ویژۀ زبان در متون عبادی (مانند مانترا (ذکر)، گلاسولالیا (سخنان نامفهوم ناشی از خلسگی) و سکوت در متون وابسته به علوم الهی (مانند استفاده از استعاره، حکایات و غیره)، در بافت تجربه­های مذهبی (مدیتیشن و غیره) و در زندگی روزمره (مانند دعا و نفرین) می­پردازد. بخش پنجم: باورهایی دربارۀ زبان: این بخش مباحث فلسفی در باب زبان مذهبی در آیین بودایی، مسیحیت و هندوئیسم را پوشش می­دهد. همچنین به باور وجود قدرت جادویی واژه­ها و اسامی در زبان می­پردازد. بخش ششم: مذهب و مطالعۀ زبان: این بخش شامل مقالاتی است که توسط پژوهشگران در این حیطه نگارش شده است (مانند، پژوهش­هایی در زبان­شناسی عربی، چینی، فارسی) و یا موضوع پژوهش­های گروهی بوده است (مانند مدرسۀ تابستانی زبان­شناسی).

اسپولسکی[۱۶] (۲۰۰۶) نیز چارچوبی را برای بررسی رابطۀ زبان و مذهب ارائه داده است که این جنبه­ها را در بر می­گیرد: ۱- تأثیر مذهب بر زبان: موضوعاتی که در این حیطه می توانند مورد بررسی قرار گیرند شامل تأثیر مذهب بر انتخاب زبان، حفظ زبان و قرض گیری واژگانی است. ۲- تقابل زبان و مذهب: پژوهش­ در این جنبه، به عنوان مثال به اثر متقابل مذهب و زبان در جوامع چندزبانه می پردازد. آنچه در نتیجل این تعامل به خطر می افتد تک زبانگی و جمع­گرایی مذهبی است. ۳- تأثیرات زبان و مذهب: یکی از موضوعاتی که در این حیطه می تواند مورد بررسی قرار گیرد نقش زبان در شکل­گیری اجتماع­های مذهبی است. ۴- زبان، مذهب و باسوادی: در این حیطه جنبه­هایی مانند تأثیر زبان و مذهب بر باسوادی مورد بررسی قرار می­گیرند. البته اسپولسکی خود، این طبقه­بندی را کاملا قانع­کننده نمی­یابد و اذعان می­دارد که در این چارچوب همۀ ابعاد پوشش داده نمی­شوند( اسپولسکی، ۲۰۰۶: ۷).

ویلیامز[۱۷]، زبان­شناس ولزی در کتاب خود با عنوان «زبان­شناسی اجتماعی، نقدی جامعه­شناختی (۱۹۹۲)» یک فصل را به کارکردگرایی ساختاری پارسونی[۱۸] اختصاص داده است. ویلیامز توضیح می­دهد که چگونه کارکردگرایی ساختاری «ظرفیت انسانی برای ایجاد و انتقال فرهنگ» را به «ظرفیت کلی­تر سازگاری با محیط» ارتباط می­دهد. مذهب در اینجا نقش مرکزی ایفا می­کند و «همگانی تکاملی اولیه» در نظر گرفته می­شود. با وجود این برای اینکه عملکرد مؤثری داشته باشد باید از طریق «زبان در مقام دومین همگانی تکاملی» در فرایند ارتباط دخیل باشد. همانند خویشاوندی (از منظر تولید نسل اهمیت دارد) و فناوری (از منظر ارتباط با محیط فیزیکی حائز اهمیت است)، مذهب و زبان نیز به عنوان عناصر مردم­شناختی در تحول بشر در نظر گرفته می شوند. رابطۀ نزدیک بین زبان و مذهب و انعکاس آن در گاهوارۀ تمدن از گذشته­های دور مورد توجه بوده است و در بسیاری از مذاهب و اسطوره­ها منشأ الهی برای زبان در نظر گرفته شده است. در عین حال، از «زبان مذهبی[۱۹]» هم سخن به میان آمده است.

زبان مذهبی را در مفهوم خرد آن می­توان اینگونه تعریف کرد: «زبانی که به طور مداوم توسط مذهب یا در حوزۀ مذهبی» مورد استفاده قرار می­گیرد (سامارین، ۱۹۸۷: ۸۵). در این مفهوم، زبان مذهبی نوعی زبان است که به طور خاص در فعالیت­های مذهبی مورد استفاده قرار می­گیرد و کاربردهای دیگر آن بسیار محدود است شاید به یکی از دروس مدرسه یا در مقام یک زبان ادبی یا پژوهشی (فسولد، ۱۹۸۷: ۷۷-۷۸) محدود شود و حتی در آن صورت نیز هدف زبان مذهبی عمدتا ایجاد امکان مشارکت نویسنده یا پژوهشگر در رسومات مذهبی است (بیکر[۲۰]، ۲۰۰۰: ۱۷۸-۱۷۹ دربارۀ مذهب و یادگیری زبان)

نقش مذهب در معیارسازی زبان و نیز بر گسترش جغرافیای زبان از موضوعات مطرح در این حیطه است. ترجمه متون مقدس بر فرایند معیارسازی بسیاری از زبان­ها نیز تأثیر داشته است. به عنوان نمونه، برخی از زبان­های اقلیت و ناحیه­ای در سراسر اروپا هنوز در فرایندهایی چون انتخاب هنجار، تدوین و غیره با چالش مواجه هستند. مذهب در گسترش تنوع زبانی نیز نقش مهمی ایفا می­کند و به ویژه مبلغین مذهبی می­توانند با آموزش و واژگان و دستور یک زبان مذهبی در گسترش جغرافیایی آن تأثیرگذار باشند.

رابطۀ بین زبان، مذهب و نشانگرهای هویت نیز از دیگر چارچوب­های پژوهشی این حیطه به­شمار می­رود. مفهوم هویت طبق تعریف هارمان[۲۱] (۱۹۹۵:۸) اینگونه است: «یک اصطلاح کلی که طیفی از تجربه­های متفاوت را پوشش می­دهد». البته این به آن معنی نیست که نمی­توان هویت یا فرایند همزادپنداری را به شیوه­ای نظام­مند مورد بررسی قرار داد. هارمان (۱۹۹۶:۲۲) از منظری انسان محور­، مکانیسم همزادپنداری به این معنا است که فرد سعی می­کند دنیا را به شیوه­ای دوتایی مقوله­بندی کند، بر مبنای آنچه که فرد هست یا می­خواهد باشد و یا آنچه که فرد نیست یا نمی­خواهد باشد. بررسی رابطۀ بین هویت و مذهب نیز از دیگر حیطه­های زبان­شناسی اجتماعی است.

آنچه مسلم است مرور چارچوب­هایی که تا کنون ارائه شده است به این معنا نیست که همۀ چاچوب­ها بررسی شده است. ولی به یقین می­توان گفت که رابطۀ بین زبان و مذهب از جنبه­های مختلف می­تواند مورد توجه زبان­شناسی اجتماعی قرار گیرد و خود از عرص­های پژوهشی وسیعی است که کم­تر به آن پرداخته شده است.

منابع

Baker, Colin (2000): A parents’ and teachers’ guide to bilingualism (2nd edition). Clevedon:Multilingual Matters.

Crystal, David (1966): Language and religion. In: Sheppard, Lancelot (Ed.): Twentieth century Catholicism. New York: Hawthorn Books, 11-28.

Darquennes, J., & Vandenbussche, W. (2011). Language and religion as a sociolinguistic field of study: some introductory notes. Sociolinguistica: Internationales Jahrbuch für Europäische Soziolinguistik= International Yearbook of European Sociolinguistics= Annuaire International de la Sociolinguistique Européenne, (25), 1-11.

Fasold, Ralph (1987): The sociolinguistics of society. Oxford: Blackwell.

Ferguson, Charles (1959): Diglossia. In: Word 15, 325-340.

Ferguson, Charles (1968): St. Stefan of Perm and applied linguistics. In: Fishman, Joshua A./Ferguson, Charles/ Das Gupta, Jyotirinda (Eds.): Language problems of developing nations. New York: Wiley, 253-265.

Ferguson, Charles (1982): Religious factors in language spread. In: Cooper, Robert L. (Ed.):Language spread. Bloomington: Indiana University Press, 95-106.

Fishman, Joshua A. (2006): A decalogue of basic theoretical perspectives for a sociology of language and religion. In: Omoniyi/ Fishman (Eds.), 13-25.

Fishman, Joshua A. et al. (1966): Language loyalty in the United States. The maintenance and perpetuation of non-English mother tongues by American ethnic and religious groups. The Hague: Mouton.

Haarmann, Harald (1995): Europeanness, European identity and the role of language – Giving profile to an anthropological infrastructure. In: Haarmann, Harald (Ed.): Europنische Identitنt und Sprachenvielfalt (Sociolinguistica 9). Tubingen: Niemeyer, 1-55.

Haarmann, Harald (1996): Identitat. In: Goebl, Hans/ Nelde, Peter H./ Wolck, Wolfgang/ Stary, Zdenek (Eds.): Kontaktlinguistik. Band I. Berlin/ New York: de Gruyter, 218-233.

Haugen, Einar (1953): The Norwegian language in America: A study in bilingual behavior. Philadelphia: University of Pennsylvania Press.

Samarin, William (1976): Language in religious practice. Rowley, MA: Newbury House.

Samarin, William J. (1987): The language of religion. In: Ammon, Ulrich/ Dittmar, Norbert/ Mattheier, Klaus J. (Eds.): Sociolinguistics. An international handbook of the science of language and society. Vol 1. Berlin/ New York: de Gruyter, 85-91.

Sawyer, John F.A./ Simpson, J.M.Y. (Eds.) (2001): Concise encyclopedia of language and religion. Amsterdam: Elsevier.

Spolsky, Bernard (2006): Introduction. Part II. In: Omoniyi/ Fishman (Eds.), 4-9.

Stewart, William (1968): A sociolinguistic typology for describing national multilingualism. In: Fishman, Joshua A. (Ed.): Readings in the sociology of language. The Hague: Mouton, 531-545.

Williams, Glyn (1992): Sociolinguistics. A sociological critique. London: Routledge.

[۱] . استادیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی

[۲] . این مقاله ترجمه و تلخیص مقالۀ دارکنِس و وَندِنبوش (۲۰۱۱)، با عنوان «زبان و مذهب به عنوان شاخه­ای از زبان­شناسی اجتماعی : برخی نکات مقدماتی» است.

[۳]. Einar Haugen

[۴]. The Norwegian Language in America

[۵]. Joshua A.Fishman

[۶]. Language Loyalty in the United States

[۷]. William Stewart

[۸]. Charles Ferguson

[۹]. David Crystal

[۱۰]. William Samarin’s

[۱۱]. Language in Religious Practice

[۱۲]. Diglossic patterns of language use

[۱۳]. language planning

[۱۴] .Concise encyclopedia of language and religion

[۱۵] .John F. Swayer and J.M.Y. (‘Seumas’) Simpson

[۱۶]. Spolsky

[۱۷] .Williams

[۱۸] .Parsonian

[۱۹]. religious

[۲۰] Baker

[۲۱] Haarmann