پولین پرنو و ولادیمیر اسلونسکا-مالوو برگردان منوچهر مرزبانیان
تشکل نوپای ”پودموس“ در اسپانیا به « یورش برای تسخیر سپهر»، هدف برگزیده خود دست نیافت: هر چند برکناری نظام های سیاسی از طریق انتخابات عمومی، نیروهای ترقیخواه، منتقد سیاست های ریاضتی در انتخابات چندین شهر داری برجسته از بارسلون تا مادرید از مادرید تا ولانس یا ساراگوس ، به پیروزی رسیدند. اما آیا عوض کردن شهرداران فرصتی برای تغییر جهان به دست میدهد.
نوشتههای مرتبط
در نیمه ماه اکتبر، تلی از گل و صلیب را به مناسبت جشن سالانه ”ساراگوس“ در میدان ”پیلار“بر هم انباشته بودند. گذرگاه ها پر از گردشگران، و مغازه های بزرگ آکنده از مردم بود؛ نه هیچ شورای انقلابی در کار بود و نه خبری از نسخه ”ایبریایی“ تسخیر کاخ زمستانی [تزار] در میان. در اینجا هم مانند ”مادرید“، ”بارسلون“، یا ”ولانس“، «ائتلافی از وحدت مردمی» که مبارزان جنبش اجتماعی و احزاب گوناگون چپگرا برپا داشته بودند در انتخابات ماه مه ۲۰۱۵ شهرداری ها به پیروزی رسیدند. اما به رغم فریاد و فغان ناهنجار محافظه کاران، که از این پیروزی ها جا خورده بودند، انقلاب بی سر و صدا در زیر پوست شهر در جریان داشت.
آقای ”گیلرمو لازرو“،هماهنگ کننده گروه شهرداری ائتلا ف”زاراگُزا“ (۱) حق به جانب می گفت «نمی توان شهری را طی یک سال و نیم تغییر داد». و سپس افزود که، به رغم وعده ترقی اجتماعی که در برنامه های انتخاباتی می گنجانند، تغییری که مردم آرزو دارند، کمتر لغو مالکیت خصوصی است تا از میان برداشتن «کاست» [صاحبان قدرت]: «مردم آنقدرها که مشتاق دستیابی افراد عادی شبیه خود به مسند قدرت بوده، به تغییر واقعی اوضاع زندگی خود امید نبسته اند.»
خانم ”ماریلار خیمرز الکساندر“و آقای ”آنتونیو پرز کاساس“، به ترتیب سخنگو و مبارز ائتلاف، شرح دادند که در ”سَن ژاک دو کُمپُستل“، خط مشی ”کُمپُستل ابرتا“ («کُمپُستل گشوده») از «یک بیزاری» پدید آمد. «هنوز یکسال از انتخاب ”جراردو کنده روآ“ شهردار محافظه کار،سابق» نگذشته بود، که دادگاهی وی را به اتهام تقلب مالیاتی مجرم شناخت.» این حکم محکومیت که خاتمه دادن پیش از موعد به مأموریت دو تن دیگر را نیز در پی داشت، نامگذاری مجدد «سانتیگوی فاسد» را برای این شهر به ارمغان اورد.
این بحران نمایندگی سیاسی، نیروی محرک جنبش ” ۱۵ـ م“ (که در روز ۱۵ مه ۲۰۱۱ در مادرید پدید آمد)، به ایجاد ائتلافی ناهمگون یاری رسانده، و ویژگی های قوه اجرایی سنتی را از نو به میان آورده است: خانم ”خیمرز الکساندر“و آقای ”پرز کاساس“، یادآوری کردند که «بخشی از پیروان خط مشی ”کُمپُستل گشوده“ از مبارزان پیشین احزاب بزرگ، و نه فقط آنها، ترکیب یافته است. بسیاری از گروندگان به آن تا پیش از این یا هرگز به سیاست نپرداخته بودند و یا از انجمن های همسایگی (۲)، جنبش های فمینیستی یا سندیکایی، مجامع نبرد با سوداگری با ساخت و ساز و غیره برآمده اند. در میان آنها شخصیت ها، نویسندگان، نمایندگان سپهر فرهنگ، نظیر کسانی برخاسته از جنبش ” ۱۵ـ م“ هم یافت می شوند». همه هم خود را «از نحله چپ» نمی دانند.
عنوان «شهرداری های پودموس» (به نام حزبی که در ماه اکتبر ۲۰۱۴ پدید آمد) که مخالفان آنها و بخشی از مطبوعات به کار می گیرند، مناسبات ظریف، حتی خصمانه ای را پنهان می دارد، که این شوراهای شهر را رو در روی تشکل نوپا برجای داشته، به چشم خانم ”خیمرز الکساندر“: «فراتر از اختلافات ما با ائتلاف ها در شهرداری های دیگر، در یک نکته اتفاق نظر داریم. هیچ کدام از ما خود را یک حزب نمی انگارد. اکثر احزاب چپگرای سنتی منافع هسته مدیران خود را یعنی حفظ مقام و منصب برتر می شمارند، بی آنکه همواره با مبارزان گفتگو کنند. شاهد تحول مشابهی در صحن ”پودموس“ هم هستیم. اما ما، اشکال گوناگون سازماندهی را تجربه می کنیم تا اولویتی به برنامه خود بدهیم.»
دست در دست یکدیگر یا مقابله و رو در رویی
کدام اولویت؟ از این شهر به آن شهر، نقشه های راه، بلندپروازی های مشترک متعددی را در خود گنجانده اند: دموکراسی، توزیع دوباره ثروت، کاهش نفوذ کلیسا، تصدی مجدد خدمات عمومی، احقاق حقوق زنان و مانند اینها. چند دقیقه از آغاز گفتگوی ما نگذشته بود که آقای ”مارتینیو نوریگا سانچز“ شهردار ”سَن ژاک دو کُمپُستل“ از جا برخاست: و گفت که «من به حیاط می روم. هر باز که زنی زیر ضربات مردی جان می سپارد، به احترام وی یک دقیقه سکوت می کنیم.» در این شهری که تعداد ساکنانش به نزدیک به یکصد هزار تن می رسد، چنین اقداماتی با احیاء مرکزی برای پذیرایی از زنان قربانی خشونت و نیز کارزارهایی به قصد نمایاندن بیشتر نبرد آنها همراه می گردد. ۲۵ نوامبر، روزی که سازمان ملل متحد انرا روز بین المللی حذف خشونت علیه زنان نامیده، شهر را در پارچه های سیاه می پوشانند، پشت پنجره اتوبوس ها و ویترین مغازه ها شعار «علیه خشونت» می آوزیرند.
شهردار در بازگشت، به رونمایی طرح خدمات اجتماعی پرداخت که از ماه اکتبر ارائه گردیده، و امیدوار بود که عرضه این خدمات الهام بخش شهرداری های دیگر نیز بشود. می گفت، «”کُمپُستلا سوما“ بلندپروازانه ترین برنامه ای است که تا امروز به میان آورده ایم. ما قراردادهایی را با هتل ها، انجمن هایی مثل صلیب سرخ بسته و بودجه ای فراهم آورده ایم تا با استفاده از ساختمان های متعلق به شهرداری که هرگز به چنین نیتی نساخته بودند مسکن در اختیار بی خانمانان بگذاریم.» این برنامه شتافتن به کمک ساکنانی را پیش بینی کرده است که «پولدارتر از آن» می انگارند که از تخصیص بودجه ادغام اجتماعی ”گالیسه“ (ریسگا) بهره برند. علاوه بر آن آقای ”نوریگا سانچز“ تردیدی به خود راه نمی داد تا پشتیبانی خود را از کسانی به زبان آورد که در روزهای بسیج بزرگ کارگران فقیر و پیمانکاران ”تلفونیکا“،عامل اصلی کمپانی تلفن اسپانیا، اعتصاب کرده بودند.
در میان اهداف شوراهای جدید شهر چندین نماد به چشم می خورند. در ”بارسلونا“ پیدایی دوباره مجسمه سرکنده ژنرال ”فرانکو“ خون محافظه کاران را به جوش آورده بود. برای جشن تجلّی (”اپیفانی“) در روز ۶ ژانویه ۲۰۱۶، شهرداری ”مادرید“ با جایگزین کردن پیکره برخی شاهان مجوس با ملکه، متعصبانی را تکان داده بود. تحریک بی سبب؟ مقصود بیشتر برآشفتن میراث دوران ”فرانکو“ و کاتولیک هاست، پژواکی از آرزوی جمهوریخواهانه ” ۱۵ ـ م“، به مصداق پرچم بنفش، زرد و سرخ این جنبش (رنگ های دومین جمهوری اسپانیا ۱۹۳۹ ــ ۱۹۳۱) که همچنان در تظاهرات اسپانیا بر می افرازند.
با تعیین برنامه کار و پیروزی در انتخابات، باید به حکمرانی پرداخت. ورود مبارزان انجمن های مدنی به نهادهای حکومتی، که به سابقه رفتارهای خصمانه پیشین، به رویکرد انها به خود خو گرفته اند، به تغییر سلوک قدرت های محلی تازه در برابر انجمن های مدنی انجامیده است. آقای ”انریک «کوئیک» ویلالوبوس“ رئیس فدراسیون انجمن های همسایگی مادرید شادمانه می گفت «ما شاهد عزم در برگیری خود در پویه تصمیم گیری هستیم. اینک اطلاعات را آسان تر می توان دریافت. گرچه این امر شاید مطلب مهمی به چشم نیاید، اما گامی غول آسا به جلوست، زیرا با دسترسی به اطلاعات، می توانیم مطالبات مان را در میان بگذاریم. از اینرو خود شهرداری کار همان ستیزه هایی را بر ما آسان کرده که اکنون ما را به رویارویی با شهرداری وا داشته اند!»
همکاری شانه به شانه، اما بدون پرهیز از برخورد رویاروی: برای انجمن های مبارز، همکاری با رفقای پیشین متضمن حفظ استقلال خویش نیز هست، تا «اهرم های فشار را برجای دارند». زیرا بهبود روابط میان کنشگران سپهر عمومی و محافل سیاسیون ضامن پیشرفت اجتماعی نیست، نه بیش از آنکه صمیمیت متعارف همکاری باشد. آقای ”دانیل پاردو“ ، عضو مجمع برزن ها در امور گردشگری دیرپا اعلام می کرد که «ما نظر بینابینی در باره کارنامه نخستین دوران شورای شهر ”بارسلون“ داریم. اینک فضاهایی برای بحث و گفتگو گشوده شده، حال آنکه تا پیش از این مسائل گردشگری، در پیوند با حرفه ای های این بخش، ملک طلق دستگاه ها به شمار می رفت: حرفه ای ها تصمیم می گرفتند، نهادهای دولتی بر تصمیم آنها صحه می نهادند. اما بقدر کافی از مشاهده در کفه برابر نهادن بانگ مدافع منفعت عمومی ما با نظر نخستین میهمانخانه داران از راه رسیده شگفت زده شدیم.»
در ماه اکتبر ۲۰۱۶، روز اجلاس شورای شهر، آقای ”کارلوس ماسیاس“ سخنگوی مجمع قربانیان اعتبارات مسکن ”بارسلونا“، همرا ه با بیست تنی از مبارزانی که از ”تی شرت“ سبز و شعارهای سرخوشانه آنها می توانستی بازشناخت، جلوی شهرداری دست به تظاهرات زده بودند. طرحی که از ماه ها پیش با خود حمل می کنند تازه به تصویب رسیده بود. این طرح به نکوهش ماده ای می پردازد که بهره برخی از وام های مسکن را به گونه ای شاخص بندی متصل می سازد که روش محاسبه آن، با اتکا به قانون سپتامبر ۲۰۱۳، به شیوه ای مناسب حال بانک ها بازبینی شده است. گویا بیش از یک ملیون وام مسکن با این امر سر و کار داشته باشند که بسیاری از خانواده ها را به دلیل اضافه پرداخت های مهمی، از تأدیه اقساط دیون خود باز می دارد. دادگاه ها همواره این نحوه محاسبه را سؤ استفاده ای برشمرده اند. در ”بارسلونا، اینک شهرداری متعهد شده است که دیگر با بانک هایی کار نکند که از این مقررات بهره بر می گیرند و در عین حال کمک اداری هم به قربانیان عرضه دارد. با اینحال در مقیاس ملی دست و بال شهرداری ها چندان باز نیست: در بهترین حالت، می توانند از دولت اسپانیا بخواهند که قانون را عوض کند؛ سیستم وام بدون بهره ای برپا دارد؛ و بانک ها را وا دارد تا تمام اضافه بهره هایی که به ناحق دریافت کرده اند را پس بدهند. امری که سوداگران بزرگ بازازهای مالی را به لرزه در می آورد. اقای ”مسیاس“ اعتراف می کرد که «می دانم که احتمال کمی وجود دارد که شهرداری از کار با مؤسسات مالی دست بردارد. دست بالا دو بانک باقی خواهند ماند و هیچکدام هم نمی توانند به وی پول قرض دهد. اما من یقین دارم که باید همچنان به فشار ها ادامه داد تا شورای شهر کوتاه نیاید.»
در حال حاضر اولویت، دست برنداشتن از بسیج است. اقای ”ماسیاس“ حرف خود را دنبال کرد که شورای شهر «”بارسلونا“ یا ”پودموس“ مسئولیتی بر دوش دارند: مسئولیت مباحثه و گفتمان. اگر شما این پیام را به اردوگاه خود بفرستید که: ”همه چیز رو به راه است، آرام گیریم، ما به قدرت رسیده ایم و همه چیز را سر و سامان خواهیم داد“، به این معنی است که چیزی از گذشت چهل سال نیاموخته ایم.» شوراهای جدید شهر می گویند که از مخاطره آگاهند: خانم ”لوئیزا کاپل“ عضو هیئت روابط عمومی ” مادرید پایبند مقاومت “ می خواست اطمینان دهد که: «ما به هیچ قیمتی نمی خواهیم اشتباه سال ۱۹۸۲ را تکرار کنیم، وقتی پیروزی PSOE [حزب سوسیالیست کارگری اسپانیا]» به انحلال جنبش احتماعی انجامید. در آن دوران چپگرایان منطق دموکراسی به راه و رسم پارلمانی و نمایندگی مردم را برگزیدند و ما قدرت را در خیابان از دست دادیم. این امر در طول دهه ۱۹۹۰ با آثار ویرانگری که به بار آورد، به اثبات رسید. میل داریم که جنبش اجتماعی به ایفای نقش خویش ادامه دهد تا یاور ما برای هدایت سیاست خود باشد. کسانی که رو در روی ما هستند از هیچ کوششی برای انداختن سایه سنگین خود بر ما رویگردان نیستند.
فن هتک حیثیت نهاد ها
دعوت مردم به استمرار فعالیت های اجتماعی با اینهمه تنش هایی را بر انگیخته است. کشمکش ها در ”بارسلونا“، پیرامون نبرد با گردشگری انبوه، نقطه قوت برنامه انجمن شهر ”بارسلونا“ جلوه می نماید. در تابستان ۲۰۱۵، خانم ”آدا کلائو“ شهردار شهر، تعلیق یک ساله ای را (که تا سال ۲۰۱۷ تمدید گردیده) در صدور پروانه گشایش میهمان خانه های گردشگری به تصویب رسانید، مجالی مغتنم برای برپایی سیاستی ماندگار در شهری که تمام محله های آن از اوجگیری گردشگری انبوه در رنج اند. گرچه ــ بی اعتنا به ناخشنودی نمایندگان بخش گردشگری ــ این فرجه پاسخی است به نخستین مطالبات ”انجمن همسایگی گردشگری پایدار“، برنامه شهرسازی ویژه اقامتگاه های گردشگری، همگام تعلیق هم از آتش انتقادها برکنار نمانده.
این مقررات که پس از دریافت حدود صد اصلاحیه، هنوز گفتگو در باره آنها ادامه دارد، تعریف چهار ناحیه شهری را در نظر دارند. در مرکز، ناحیه موسوم به «بازماندن طبیعی از رشد»، ساختمان هیچ مهمانخانه ای مجاز نخواهد بود، و اگر فعالیت تأسیسات کنونی به تازگی متوقف شده باشد، نه می توان آنها را توسعه داد و نه تأسیسات دیگری را جایگزین آنها ساخت؛ در دومین ناحیه، وضع موجود را حفظ خواهند کرد؛ و در برزن های پیرامونی سومین و چهارمین حلقه، با در نظر گرفتن تنگناها، و به تبع مساحت و ظرفیت پذیرایی موجود در تأسیسات کنونی، پروانه های ساختمان به شیوه ای «مستمر» صادر خواهد شد. آقای ”پاردو“ شرح می داد که: «خوب می دانیم که این جسورانه ترین طرح ”بارسلونا“ست، اما این را هم می دانیم که چقدر ناکافی است. شهرداری از ما می خواهد که از وی پشتیبانی کنبم، اما ما نمی توانیم چک سفیدی به دست آنها بدهیم. ”باز ماندن طبیعی از رشد“ شعبده با کلمات است. در حالت کنونی برخی از برزن ها که در مجامع ما نمایندگانی دارند بیدرنگ خود را دستخوش نظر لطف و عنایت سوداگران باز می یابند. پافشاری ما بر چیست؟ مجال تعلیقی یکسان [که همه برزن های شهر را در برگیرد]. از چشم انداز سیاست شاید این یک خودکشی باشد، اما نمی توانیم به چیزی کمتر از آن خشنود باشیم.
هر روز، «شهرداری های مدافع تغییر» خود را در چنبره دشواری هایی باز می بابند که گذار از خیابان به نهادهای رسمی در بر داشته است. این جهش، جنبش اجتماعی را از بخش گویایی از نیروهای خود بی نصیب می سازد. خانم ”آنّا منندز“ که به تازگی با زور به ریاست فدراسیون انجمن های همسایگی ”بارسلونا“ رسیده ، پشت میزی در ایوان یک کافه کسانی را ار رفقای سابق نام می برد که اکنون در خدمات شهری کار می کنند. این پدیده پژواکی برکشنده داشته، نظیر رویکرد شماری از کنشگران جنبش اجتماعی به ”پودموس“. در صفوف ” کُمپُستل پذیرا“، خانم ”خیمرز الکساندر“ هنگام تحلیل تأثیری که حضور یک سال و نیمه انجمن های مدنی در نهادهای شهری دولتی بر رسالت کنشگری داشته، سرخوردگی و دلسردی خود را کتمان نمی کرد: «در گذشته ای نه چندان دور کارکرد ”کُمپُستل پذیرا“، همانند کارکرد دیگر ”شهرداری های مدافع تغییر“، از پویش های انتخاباتی بسیار تأثیر پذیرفته بود. در ظرف یک سال و نیم ما یک انتخابات شهرداری، دو انتخابات عمومی و یک انتخابات منطقه ای را پشت سر نهاد ایم! ما با هست و نیست خود در آنها درگیر شدیم، و این انتخابات بخش بیکرانی از آن انرژی را برگرفتند که ما می بایستی وقف شهر می کردیم. حال بماند، تنش های داخلی که این پویه برانگیخت، زیرا ائتلافات ها به تبع نوع انتخابات دگرگون می شدند.»
این تنش ها صرفا از بینش هایی واگرا بر نمی خیزند؛ از دشواری بازتولید رفتارها و شعارهای جنبش اجتماعی در نهادهای سیاسی پرده بر می دارند. شهرداری های جدید، گروندگان به مفهوم تفویض قدرت که ”پودموس“ برگرفته و گسترش داده بود، قلمرو نهاد رسمی را میدان تجربه آموزی سیاسی می پندارند. آنها برای دسترسی همشهریان به اطلاعات در پیشخوان های اینترنتی مایه می گذارند (۳)؛ استمرار روش های مرسوم هنگام جنبش ”۱۵ـ م“، که در آن هرکسی در بازگشت از بحث و گفتگویی می توانست پیشنهادهای خود را در کنجی بر روی تابلو سفیدی بنگارد. در ”مادرید“، خانم ”کاپل“ شرح می داد که: «هدف، گسستن از این دیوانسالاری مشارکت است تا به چیز پویا تری، نزدیک تر به ذهنیت ”۱۵ـ م“ رسید، که در آن توافق ها به اجماع صورت می بست و برای مشارکت در آن تعلق به فلان انجمن ضرورتی نداشت.»
اما ابداع پیشخوان اینترنتی ــ که ”لودوویک لامانت“ روزنامه نگار آنرا به «فن هتک حرمت نهادها» توصیف کرده (۴) ــ و نیت خیر همراه آن، گاه با رفتار ساکنان جور در نمی آید. مدیر فدراسیون انجمن های برزن ”مادرید“ تصدیق می کرد که «بسیاری سرانجام در می یابند که نهاد، همان ”تویتر“ نیست». در ”سَن ژاک دو کُمپُستل“، رأی گیری برای بودجه های مشارکتی حدود یک هزار تن را بسیج کرده بود، یعنی اندکی کمتر از یک نفر از هر صد تن. هنگام کارزار گسترده احیاء میدان اسپانیا، در سال ۲۰۱۶، در ”مادرید“، ۳۱ هزارو ۷۶۱ تن برای طرح های مختلف، مستقیم از روی اینترنت رأی داده بودند: یعنی تقریبا ۱ ٪ کل جمعیت پایتخت. توزیع ۶۰ میلیون یوروی بودجه مشارکتی علاقه ۴۵ هزار و ۵۲۲ تن از ساکنان شهر را برانگیخته بود. ابزارکی بدون ریشه در خاک یا «دموکراسی واقعی»؟ به زعم آقای ”نوریگا سانچز“ شهردار ”سَن ژاک دو کُمپُستل“ این ابزارها کارآمدی خود را در گذار زمان به اثبات می رسانند. «وقتی ساکنان بتوانند دریابند که پیشنهادهای نگاشته خود آنها را به راستی برگرفته و بر پا داشته اند».
دگردیسی به مجری محلی ساده
با اینحال به شرط آنکه بتوانند از پس این اقدامات برآیند و به تصویب شورای شهر برسانند. هیچکدام از ائتلاف های چپگرایی که در ماه مه ۲۰۱۵ به قدرت رسیدند از اکثریت مطلق برخوردار نگردیدند. آقای ”پابلو هیخار“ رایزن شهرداری در امور مسکن ”ناحیه ویژه جزایر قناری“ به اجمال می گفت «ما بر شهر حکومت می کنیم، اما فاقد قدرتیم». از اینرو پشتیبانی گروه های دیگر ــ غالبا PSOE، یا احزاب محلی مانند ”اتحادیه آراگون“، جنبش ملی و سوسیالیست هوادار محیط زیست در ”آراگون“ ــ ناگزیر می نماید. ”پدرو سانتیس ته وه “ شهردار”ساراگوس“، دلخور بود که « PSOE منظما به کاربستن ضوابط پیشرفته مالیاتی را در تنگنامی گذارد». آقای ”گیلرمو لازارو“ از ”ناحیه ویژه جزایر قناری“ روی دست او بلند شد که « PSOE منظما دست و بال ما را در تصمیمات بزرگی می بندد، که در موضوع نظام سرمایه داری تردید روا دارند ».
بماند که اقدامات چندی در برنامه انتخاباتی در حیطه امتیازات خاص محلی یا ملی جای دارند. آقای ”ویلالوبوس“ آه یأس آلودی کشید و گفت «اگر تغییری آنی به این مقیاس وجود می داشت، مطلب آسان تر می بود. منطقه ”مادرید“ بیمارستان ها، آموزش عمومی، اعطای تابعیت به بیگانگانی که در این کشور به دنیا آمده اند (حق خاک) را اداره می کند. شماری از تصمیمات شهرداری از اینرو جنبی و فرعی است: نهادهای منطقه ای را فرا می خواند که به این یا آن اقدام دست زنند … اغلب اوقات بی آنکه خواسته وی را برآوردند.» وسائل و امکانات کافی نیست تا اقدامات ریشه داری را علیه بیرون راندنی که وعده داده بودند به اجرا درآورند. ناتوانایی آنها بیشتر از آنروست که شهرداری ها باید فشارهای بودجه ای ”مادرید“ را تاب آورند. اقای ”سانتیس ته وه“ در پاسخ می گفت: «فقط ۸ /۱۲ ٪ از بودجه ملی به آنها می رسد. و با اینحال می باید نیازهای ابتدایی شهروندان را در حوزه حمل و نقل، تصفیه آب و جمع آوری زباله ها برآورند.»
استراتژی «تغییر از درون» که مجریان جدید شهرداری ها مروج آنند، با تعریف اختیارات آنها، میراث گذار به دموکراسی و قوانین ملی، در تعارض است. به ویژه قانون بهینه سازی و ماندگاری دیوان سالاری محلی، موسوم به ”مونتورو“ به نام ”کریستوبال مونتورو“ وزیر داریی آقای ”ماریانا رژوا“ که آنرا در سال ۲۰۱۳ به تصویب قوه قانونگذاری رساند. نخستین فراز مقدمه این قانون، سایه کوچکترین شبهه ای در خصوص مقاصد خود باقی نمی گذارد: «اصلاح ماده ۱۳۵ قانون اساسی اسپانیا (…) ثبات بودجه ای را چونان اصلی رهنما برشمرده است که می باید براقدام تمام دستگاه های اداری دولتی حکم راند.» این قانون به الزام «رعایت تعهدات اروپایی در مورد استحکام مالیاتی» که به نیروی کشش سیاست های ریاضتی فراهم آمدند، علاوه بر تحمیل کاهش کسری بودجه، مقرر داشته است که مازاد محتمل بودجه باید ناگزیر به باز پرداخت دیون اختصاص یابد. شهرداری ها فراتر از الزامات سیاست های خود می باید نبردی را در جبهه خود مفهوم کارکرد این نهاد پیش برند: آیا باید به همین دل خوش کرد که به کسوت مجریان محلی به قالبی در آمد که دولت پیش بینی کرده است یا برعکس کوشید تا در راستای سنت «شهرداری محوری» که از قرن نوزدهم در تاریخ کشور جای گرفته، در هیئت سیاسی تمام عیاری تجلی کرد؟
چنین وضعیتی ائتلاف های ترقیخواه را در ارتباطات خود با شهروندان به کش و قوس های غریبی وا داشته است. هرچند همگی می توانند به خود ببالند که حساب های خزانه را سالم سازی کرده و از هنگام به قدرت رسیدن مازاد بودجه اطمینان بخشی را پدید آورده اند (۵)، به حکم قانون ”مونتورو“، این اضافه بودجه ها را ناچار به بانک ها واریز کرده اند (رویهمرفته، ۳ / ۲ میلیارد یورو (۶)). با اینهمه برخی تصمیم گرفتند با رضا و رغبت با شوربختی روبرو گردند: با نبود امکان سرمایه گذاری وجوه بازیافته، این بازپرداخت ها را دلیلی بر مدیریت خوب خود بنمایانند.
چنین راهبردی مانع از آن نبوده است که چهره های برجسته جنبش را برانگیزاند تا خواستار اصلاح قانون شوند. با پشتیبانی «شهرداری های مدافع تغییر»، در ماه اکتبر ۲۰۱۶ گروه پارلمانی ”پودموس“ در کنگره طرح قانونی را در همین سمت و سو برگرفت. پایان ماه نوامبر پنجاه تنی از نمایندگان شهرداری ها در ”اویه دو“ گرد آمدند تا دوری از دیدارهایی را در نکوهش بدهی های ناحق و کاهش اقلام بودجه ای به راه اندازند. گردهمآیی ”اویه دو“، دور از آنکه عملی منزوی باشد، نشان از کنش آشنای «شهرداری های سرکش» با خود داشت: «به رویارویی برآمدن». بدینسان روزهای ۴ و ۵ سپتامبر ۲۰۱۵ کنفرانس «شهرهائی برای مالکیت عمومی. به اشتراک نهادن تجربه های تغییر» در ”بارسلونا“ برگزار شد که یک ماه بعد به ”لا کورین“ هم کشید. در هر دو مورد مطلب تبادل نظر در باره موضوعاتی ستیزآمیز بود: اعاده ارائه خدمات عمومی به شهرداری ها، مراکز باز داشت اداری، پناهجویان، یادمان ها.
به زعم کسانی، دوازده ماه برای برانگیختن حسی حاکی از سرخوردگی بس است. آقای ”ماسیاس“ جانشین خانم ”کولائو“ در نقش سخنگوی ”تریبون آسیب دیدگان از وام های رهنی“ در ”بارسلونا“ پایتخت ”کتلونیه“، از کُندی تغییرات موعود گلایه داشت: «به مسئله تنبیه بانک های مالک مساکنی بنگریم که خالی افتاده اند. شهرداری به مأموریت خود عمل نکرده. بین پنجاه تا شصت مورد را جریمه کرده است. می بایستی موارد جریمه به دو هزار می رسید. مطلب این است که یا در مسیر درستی پیش نمی رود، و یا اینکه دچار کاهلی گزافی گردیده. این موضوع، جای هیچ بحث و گفتگویی در باره امتیازات اختصاصی شهرداری باقی نمی گذارد، چرا که رسیدگی به این امر آشکارا در حیطه صلاحیت این نهاد است.»
پایبندی به تصمیمات پیشینیان
از سال ۲۰۱۶ ستیزه ای برخاسته از انتقاد به نحوه مدیریت شورای شهر در قبال اعتصاب کارگران حمل و نقل عمومی ملتهب کرده است. بسیج کارگران به فراخوان اتحادیه ها در پایان فوریه ۲۰۱۶، هنگام کنگره جهانی گوشی های همراه، ویترین بین المللی بخش مخابرات تلفنی، خواستار پایان بخشیدن به قراردادهای موقت، برداشتن منع افزایش دستمزدها و انتشار میزان حقوق مدیران شده بود. پس از آنکه اتحادیه ها راه حل های پیشنهادی «شهرداری سرکش» برای پایان دادن به اعتصاب را نپذیرفتند، خانم ”کولائو“ جنبش را «دارای ابعادی نا متناسب» توصیف و خانم ”مرسدس ویدال“، مشاور او در امور تحرک اجتماعی، اعتصاب کنندگان را به «مسئولیت پذیری» دعوت کرد. آقای ”خوزه آنخل سی یرکولس“، نماینده ”سندیکای عمومی کارگران مترو“، که در رشته حمل و نقل از اکثریت ”برخوردار است گزارش داد که «این موضع گیری به کلی خصمانه با اعتصاب که شاید شدید ترین واکنش در میان شورای شهرهای دیگر بود، شگفتی بسیاری آفرید. بدیهی است که رأی دهندگان به ”آدا کولائو“ احساس کنند به آنها خیانت شده.»
آقای ”آلبرت روباکانیاردو“ رئیس «خداناباوران ٰ”کتلونیه“»، انجمنی ملی ملامتگر وزنه کلیسای کاتولیک در جامعه اسپانیا، می پرسید که سرشماری املاک خصوصی کلیسا ــ و امتیازات این نهاد ــ، که وی از شهرداری ”بارسلونا“ درخواست کرده بود و آنرا همچون معضل بنیادین مسئله مسکن می انگارد، چه وقت به فرجام خواهد رسید. قرار و مداری که ما در پی لغو آن هستیم، املاک کلیساهایی را که محل نیایش تلقی می کنند از پرداخت مالیات معاف کرده. اما این ریاکاری است. کلیسا می تواند ساختمان غول آسایی، با پیشنمایی به طول بیش از یکصد متر مشرف به میدان مرکزی شهر داشته باشد، با دفاتر وکلا و مغازه های درون آن که همگی را هم اجاره داده اند؛ اما هیچ مالیاتی از این بابت نمی پردازد. چرا؟ زیرا مجسمه قدیسی را در کنجی نصب کرده است.
نظیر مادرید که خانم ”مانوئلا کارمنا“ پس از بیست و چهار سال حکمرانی حزب مردمی برگزیده شد، ائتلاف شوراهای شهر، با گرفتن دنباله کار راستگرایان سفت و سخت، توافق نامه ها و طرح های پیش از خود را به ارث برده اند. تازه از راه رسیدگان آماج انتقادهایی هستند که بخش بزرگی از آنها می بایستی پیشینیان آنها را نشانه رود. بدینسان پایتخت اسپانیا به تازگی ساختمان محله ”لس بروکالس“را فروبلعید که شهرداری قبلی طرح آنرا ریخته بود. قرار است تا سال ۲۰۱۸، بیش از ۲۲ هزار مسکن در آن محله ساخته شود. به تفسیر آقای ”ویلا لوبوس“ «حزب مردمی میراثی از قراردادهایی با سررسید سی سال یا بیشتر با فلان یا بهمان بنگاه بر جای گذاشته. به پرسش کشیدن آنها متضمن تآدیه خسارات هنگفتی است. برای نمونه طرح ساختمان سازی در ”لس بروکالس“، یک دیوانگی است. شهر امروز مساکن کافی برای سی تا چهل سال آینده در اختیار دارد. اگر برزن تازه ای بسازیم، برخی از ساختمان هایش خالی خواهند ماند.» خانم ”کارمنا“ وعده داده بودکه کارگاه های ساختمانی شهری تازه به این وسعت را مجاز نخواهد شمرد؛ با اینهمه باور دارد که قادر نیست طرحی را لغو کند که مخالفان سیاسیش پرداخته بودند.
در ماه آوریل ۱۹۳۱، پیروزی نیروهای ترقیخواه در چندین شهر بزرگ، از جمله مادرید، اوضاع و احوالی شبیه پیش درآمد تأسیس جمهوری دوم را پدید آورد. کسانی در برپایی «شهرداری های مدافع تغییر» بازتابی از آن پیشینه را می دیدند. اما در محل و در بافتی متفاوت، به میزان شور و شوقی که پیروزی های سال ۲۰۱۵ برمی انگیختند، شکلی از سرخوردگی هم در کمین بود. در آن دوران، تشکل های سیاسی جدید، و ”پودموس“ در صدر آنها، از پویایی قدرتمندی بهره می بردند. این تشکل ها امیدوار بودند که در واپسین انتخابات قوه قانونگذاری پیروز گردند. رهبران آنها ایده «یورش به نهادها» در همه سطوح را می پروراندند: فتح سریع قدرت در تمام سطوح، از طریق راهبرد پیش گرفته انتخاباتی، بری از تفرقه اندازی (گفتمان «نه چپ، نه راست») که خود آشکارا مطالبه ای «عوام گرایانه» می دانستند.
«شهرداری های مدافع تغییر»، تا وقوع یورشی تازه، و فراسوی تناقضات خود، می باید با قوای اجرایی ملی و منطقه ای رو در رو گردند که ساختاری قدرتمندتری از خود آنها دارند، و مصمم اند که آنها را در شکست و ناکامی نگهدارند.
پی نوشت
۱ـ متشکل از ”پودموس“، ”ایزکی یردا یونیدا“ (اتحاد حزب کمونیست پیشین اسپانیا و احزاب چپگرای دیگر رادیکال)، ”اکوئو“ (طرفدار محافظت از زیست بوم)، ”پویالون“ (استقلال طلبان ضد سرمایه داری آراگون)، ” سوموس“ (جمهوریخواهان چپگرا)، ”دموس پلوس“ (برآمده از جنبش اجتماعی دفاع از بهداشت و آموزش عمومی) و ”پیراتاس دو آراگون“ (حزب راهزن)
۲ـ از دوران دیکتاتوری فرانکو، انجمن های همسایگی جایگاه ویژه ای در اسپانیا یافته اند. این انجمن ها که در سرتاسر کشوربرپا گردیده، از طریق فدراسیون ها، جوامع خود مختاری راگرد هم آورده اند و به شیوه گسترده ای در گفتگوهای عمومی شرکت می کنند.
۳ـ مثلا شهردار مادرید سکوی اطلاع رسانی https://decide.madrid را پدید آورده است.
۴ـLudovic Lamant, Squatter le pouvoir. Les mairies rebelles d’Espagne, Lux Éditeur, Montréal, 2016.
۵ـ به ویژه مادرید به سبب کاهش دیون دولتی به میزان ۷/ ۱۹ ٪ در یک سال، چهره «شاگرد خوب» از خود ارائه می دهد.
۶ـEduardo Bayona, « La deuda en los ayuntamientos del cambio se reduce 160.000 euros cada hora », Público, 26 novembre 2016
Pauline Perrenot et Vladimir Slonska-Malvaud
روزنامه نگار؛ فرستادگان ویژه لوموند دیپلماتیک
لوموند دیپلماتیک مارس ۲۰۱۷
انسان شناسی و فرهنگ ناشر رسمی مجله لوموند دیپلماتیک در ایران است