در بخش اول معرفی کتاب ورد، اثر پاکیزه محمد امین، در عین نگاهی کلی به دو جلد کتاب، بیشتر تمرکزمان بر جلد اول کتاب بود. در نوشتار پیش رو، به جلد دوم این کتاب میپردازیم.
همانطور که در معرفی کتاب در بخش اول هم ذکر کردیم، کتاب در خلال بازگویی خاطرات نویسنده، به معرفی شهر سلیمانیه میپردازد. بخش بزرگی از خاطرات این نویسنده به سالهای پرآشوب کردستان در شمال کشور عراق میپردازد، سالهایی که در آن کردها علیه دولت عراق به مبازره برخاسته بودند، یعنی علیه حکومت عبدالکریم قاسم و سپس علیه حکومت بعث. برای همین بخش بزرگی از کتاب چه در جلد اول و چه در جلد دوم بازگویی تعقیب و گریز، فرار، محاصره، جنگ، شکنجه، اعدام، بیم وامید است. وی از منفجرکردن روستاها، سوزاندن درختان و مزارع و تمامی مایملک روستاییان، کورکردن چشمههای آب روستاها و همچنین قتل عام دستهجمعی و گورهای دستهجمعی (۱) میگوید. به همین دلیل است که گاه در کتاب در کنار تمرکز اصلی بر شهر سلیمانیه، از آنجایی که برخی از حوادث در روستاها و دیگر شهرهای آن بخش از کردستان روی دادهاند، از آن مکانها نیز سخن میگوید، و حتی در برخی جاها اشاراتی به بریتانیا دارد زیرا که نویسنده بخشی از عمر خود را در آن کشور سپری کردهاست.
نوشتههای مرتبط
زبان نگارش کتاب در جلد دوم نیز ساده و گویا است. جلد دوم با پاراگرافهای کوتاهی در مورد حوادث تاریخی آغاز میشود و عنوان فصل هشتم که در حقیقت فصل اول جلد دوم است “رویدادهای تاریخی شهر سلیمانیه” (۲) است. اولین پاراگراف مربوط است به سال ۱۸۲۰ که در آن سال مستر ریچ کنسول انگلستان به سلیمانیه میآید. سپس پاراگرافی کوتاه در مورد جیمز بل فریزر که در سال ۱۸۳۸ از سلیمانیه دیدار کردهاست. پاراگرافهای کوتاه بعدی به بیماری طاعون (۱۸۳۰م)، جنگ میان بابانها در حدود سالهای ۱۸۳۰ میپردازد، تا اینکه به سالهای ۱۹۴۰ میرسد که نویسنده خود وجودداشته و خاطرات خود از این رویدادهای تاریخی شهر سلیمانیه را مینویسد مانند خاطره درست کردن جاده کاوه که جادهای معروف و اما به نسبت قدیمی در شهر است. خاطرات مشاکل اقتصادی و کمبودهای دوران جنگ جهانی دوم، سفرش به انگلستان، عبورش از شهر دیاربکر در شمال شرق یعنی بخش کردی ترکیه و … که البته برخی از آنها تکراری بوده و در جلد اول نیز آمدهاند.
لحظاتی هست در کتاب که پاکیزه، به مانند یک مادر به توصیف وقایع میپردازد خصوصا در جاهایی که سخن از حوادثی مربوط به فرزندان خودش و یا فرزند دیگر افراد شهر، خصوصا شهیدشدنشان و یا پیوستنشان به صفوف مبارزه علیه رژیم بعث است. از رفتن همسرش به کوهستانها و پیوستنش به جنبش ملی کرد و زندگی روزانه پرمشقت و پر از رنج و غم آوارگی خود و مردمانش میگوید. از آنجایی که هم نویسنده در دورانی از دست رژیم بعث عراق به ایران آمده و هم از آن جهت که سرنوشت کردها بسیار تحت تاثیر بازیهای سه کشور ایران، عراق و ترکیه بودهاست، لذا در لابلای کتاب اشاراتی به ایران و برخی از حوادث تاریخی آنزمان ایران وجود دارد مانند دوران دکتر مصدق و اعدام وی. پاکیزه خاطرهای دربارهی شهبانو فرح نقل میکند، زمانی که شاه با صدام حسین معاهدهای امضاکرد و کردهای پناهنده در ایران را مجبور به بازگشت به عراق کرد، بازگشتی که برای بسیاری از این پناهندگان احتمال اعدام، شکنجه و یا زندان را داشت. در همان اوان است که تلوزیون ایران مصاحبهای با فرح انجام میدهد و از وی میپرسد که در این دنیا از چهچیزی بیش از همه بدش میآید؟ او پاسخ میدهد از پناهندگی. در آن زمان کردهای پناهنده دعا میکنند که او نیز روزی پناهنده شود و به همان حال آنها دچار شود تا بداند که این مردم که به ایران پناه آورده بودند چقدر زجر کشیدند و با معاهده شاه و صدام چه خظراتی زندگیشان را تهدید میکرد.
پاکیزه مینویسد که در دروان شاه آوارگان کرد حق اختلاط با مردم ایران خصوصا کردها را نداشتند زیرا حکومت شاه بیم آن داشت که این اختلاط سبب بالارفتن آگاهی کردها در ایران از ملیگرایی کردی شده و در نهایت منجر به برانگیختن جنبشهای ناسیونالیسم کردی در ایران شود. این عدم اختلاط در حدی بودهاست که آنها بسیار دشوار و باترس میتوانستند به مهمانی خانوادهای کرد بروند و یا اگر گروههای موسیقی و تاتر سلیمانیه، کویه (۳) و … برای پناهندگان برنامه اجرا میکردند، مردم کرد ایران اجازه نداشتند که به دیدن این اجراها بروند.
اشاره پاکیزه به اوضاع شهرهای کردی در ایران آنزمان نیز جای توجه دارد. برای مثال وی سخن از آن میگوید که مردم پاوه مردمانی چشم و گوش بسته بودهاند. پستهای اداری و حکومتی مهم شهر نه در دست خود مردم پاوه بلکه در دست فارسهای ایران بوده است و تبعیض زیادی میان کردها با دیگر شهروندان ایرانی وجودداشتهاست.
در این جلد وی در چندین بخش اندکی به مباحث زبانشناختی نزدیک میشود اما همانطور که پیشتر نیز گفته شد، عدم برخوداری از تحصیلات آکادمیک سبب شده که وی نتواند بخوبی این مباحث را تحلیل و یا حتی آنها را توصیف کند. برای مثال در فصل دهم کتاب بهنام “جانداران”، ابتدا چندین داستان درباره حیوانات را بازگو میکند که آنها را در جلد اول نیز بازگو کردهبود. سپس در ارتباط با حیوانات برخی کلمات تا حدی تخصصی مربوط به آن حیوان را میآورد مانند اینکه نام اسپ در زبان کردی بسته به آنکه اسپ نر، اسپ ماده و یا کره باشد چیست. انواع اصواتی که این حیوان تولید میکند، هرکدام در زبان کردی چه خوانده میشوند و یا حتی نام حرکات مختلف اسپ، وسایل مربوط به اسپ و نیز نام بخشهای مختلف بدن اسپ را آوردهاست. سپس به این موضوع میپردازد که روزگاری اسپ چه نقش مهمی در جامعهی کرد داشته و کاروانهای اسپ که تجارت میکردند و اشعار مرتبط به آنها و … را بازگو میکند. البته اینگونه تا حدی زیاد توضیح در مورد حیوان را تنها در مورد اسپ میبینیم و در مورد دیگر حیوانات این توصیف و توضیح را انجام نمیدهد.
در فصل ۱۳، تعدادی افعال کردی را آورده که با پیشوند “دا” آغاز میشوند. (۴) وی معنای هر کدام از افعال ذکرشده را نوشته اما هیچ توضیحی نمیدهد که هدفش از آوردن این افعال و معنایشان چیست. یا در همین فصل که به ضربالمثلها و پندواندرزهای گذشتگان پرداخته، معنای ضربالمثلها را نیاورده و نیز تعداد ضربالمثلها بسیار اندک است. در میان بخشهایی که سعی کرده به مباحث زبانشناختی بپردازد، میتوان گفت که قویترین بخش کار وی زمانی است که به نام صداها در زبان کردی میپردازد و حدود ۱۱۰ مورد را ذکر کرده که هرکدام از این نامها به صدای چه چیزی اختصاص دارد. (۵)او آرائی زبانشناختی دارد که سعی میکند آنها را دستهبندی کرده و در این کتاب ارائه دهد، هرچند که در این کار چندان موفق نیست. مثلا در جایی مینوسد که در زبان کردی هرآنچه ناخوشایند و غمانگیز باشد آن کلمه با حرف ت شروع میشود و برای اثبات آن حدود ۱۲۰کلمه را میآورد. وی هیچ نظریه زبانشناختی ارائه نمیکند و البته گفتهاش نیز قابل رد است زیرا بسیاری کلمات کردی هستند که با حرف ت شروع میشوند و هیچ معنای غمگینی یا ناخوشایندی ندارند مانند “تارا”ی عروس، “تووتک” به معنای طوله حیواناتی همچون سگ و خرس، تیمار به معنای درمان. یکی از کلماتی که به ظن وی با حرف ت شروع شده و معنای ناخوشایندی دارد کلمه طویله (۶) است که معلوم نیست چرا آنرا در دسته کلمات ناخوشایند قرارداده، درحالیکه در جامعهی کرد برای هزاران سال، طویله محل نگهداری بخش بزرگی از ثروت افراد جامعه بوده و داشتن دام بسیار مهم و به صاحب آن منزلت بسیار بخشیده است. یا کلماتی همچون طمع و ترشح را که در لیست خود آورده، این کلمات هرچند در زبان کردی رایجند اما اینها کردی نبوده و عربی هستند.
پایکزه شعردوست و اهل شعر سرودن بوده و فصل ۱۲ کتاب را به اشعارش اختصاص دادهاست.
فصل آخر کتاب را به پدرش اختصاص داده، خاطرات، سخنان و برقی وقایع دوران پدرش را بازگو میکند.
پاکیزه چندین بار چه در جلد اول و چه در جلد دوم از صلاحالدین ایوبی گله میکند، تاجاییکه در جلد دوم بخشی از کتاب عنوانی دارد با نام “شکایتنامه از صلاحالدین ایوبی”. وی گله میکند که چرا صلاحالدین ایوبی آنزمان که قدرت بسیاری داشته و فرد مهم و تاثیرگذاری بوده، کارها را در راستای ملت کرد انجام نداده و آنها را زیر پرچم اسلام انجام دادهاست. که این گلهی وی هیچ جایی از اعراب ندارد زیرا که در دوران صلاحالدین ایوبی ناسیونالیسم وجود نداشته است و دین مهمترین مولفه هویت افراد بود و نه ملیت.
در کل میتوان گفت که جلد اول کتاب ورد بیشتر حاوی اطلاعات در مورد شهر سلیمانیه است تا جلد دوم.
اطلاعات کتابشناختی:
– وه رد، بیره وه ریم له سه ر شاری سلیمانی و داب و نه ریتی دانیشتوانی و ده و روو به ری به شیعر و په خشان
بخش دوم
نویسنده: پاکیزه کاکه حه مه امین عطار
زبان: کردی
تعداد جلد: ۲ جلد
سال چاپ: ۲۰۰۷ میلادی
تعداد صفحات جلد دوم: ۵۹۳صفحه
جلد دوم مصور
پاورقیها:
۱- تا به امروز هراز چندگاهی یکی از این گورهای دستهجمعی پیدا میشوند. این کشتارهای دستهجمعی در عراق به نام “انفال” معروف است. دستوری که از جانب صدام صادر بود و نام آن را از یکی از سورههای قرآن گرفتهبود.
۲- شهر سلیمانیه در زبان کردی سلِمانی، نامیده میشود.
۳- شهری در بخش کردنشنین عراق، که درمیان دو شهر سلیمانیه و اربیل قرار گرفتهاست.
۴- “دا” به عنوان پیشوند فعل در زبان کردی، غالبا معنای به سمت پایین و یا گاه منفی به فعل میدهد، مانند “دابهزین” یعنی پایین آمدن و یا “دارمان” به معنای فروریختن.
۵- مانند: لووره ( زوزه)، خشهخش (خشخش)، لوشهلوش (صدای بالاکشیدن دماغ) و ….
۶ – در خط کردی حروف ط یا ص، ث، ض، ذ، ظ وجود ندارد.