کتاب «درآمدی بر نظریه فرهنگی معاصر» شرحی است درباره ی زمینه های تاریخی و سویه های نظری مطالعات فرهنگی و پارادایم های اصلی نظریه فرهنگی که در ۷ فصل ارائه شده است و مسائل و مناقشات اصلی و رایج در حوزه مطالعات فرهنگی را مورد بحث و تحلیل قرار می دهد. مولفان این کتاب پاردایم های اصلی نظریه ی فرهنگی را در ذیل شش عنوان فایده گرایی، فرهنگ گرایی و ماتریالیسم فرهنگی، نظریه انتقادی و جامعه شناسی فرهنگ، نشانه شناسی ساختارگرا و پساساختارگرا، نظریه ی تفاوت و پسامدرنیسم مورد نقد و بررسی قرار داده اند.
در فصل اول مولفان به بررسی و توضیح نحوه شکل گیری مطالعات فرهگی و ارائه تعاریف متعددی از فرهنگ توسط نظریه پردازان متعدد می پردازند. مطالعات فرهنگی به عنوان یکی از مهمترین موضوعات دانشگاهی در اواخر قرن بیستم پا به منصه ظهور گذاشت. منظور از مطالعات فرهنگی، مطالعه فرهنگ به صورت آکادمیک می باشد، اما مشکل اینجاست که هیچ توافقی بر سر این که منظور از فرهنگ چیست، وجود ندارد. ریموند ویلیامز استاد تئاتر دانشگاه کمبریج برای فرهنگ دو معنای متفاوت قائل است: از یک طرف فرهنگ را به معنای هنر و ادبیات به کار می برد و از طرفی دیگر فرهنگ را به مثابه ی شیوه های کلی زندگی می داند. هارتمن نیز برای فرهنگ دو معنای متفاوت ارائه کرده است: فرهنگ به مثابه ی مجموعه ای از دانش ها که در آن اندیشه ها به صورت آزادانه رد و بدل می شوند و فرهنگ به منزله ی شکل معینی از صورت بندی و همبستگی. در تعریف اول فرهنگ امری ذهنی و ایده آلی و مشترک میان همهی اعضای جامعه است و در تعریف دوم فرهنگ امری عینی و مربوط به خُردهفرهنگهای خاص است. در واقع نزد هارتمن تمایز عمده بین دو مفهوم فرهنگ، تمایز بین امر عام و امر خاص و تمایز بین حوزهی عمومیای کلی و خردهفرهنگی خاص است. همچنین از دیدگاه مولفان کتاب، فرهنگ گرایی برای اشاره به سنتی فکری به کار می رود که ارزش های فرهنگ را در نقطه ی مقابل مطالبات فایده مندی قرار می دهد. این سنتی است که فرهنگ را، به شیوه های ضدفردگرایانه،کلی، ارگانیک و به شیوه ای ضد فایده گرایانه، گنجینه ارزش هایی می داند که بر ارزش های تمدن مادی برتری دارد.
نوشتههای مرتبط
در فصل دوم، نویسندگان کتاب به بررسی بیشتر فرهنگ گرایی پرداخته اند و صاحب نظران مطرح در این حوزه را معرفی کرده اند. اصطلاح «فرهنگگرایی» برای اشاره به نوعی ضدفایده گرایی که در سنت ادبی ـ اومانیستی تفکر درباره ی رابطه ی بین فرهنگ و جامعه در حوزه ی اندیشهی بریتانیا و آلمان وجود دارد به کار رفته است. در هر دو حوزه ی مذکور، فرهنگ از دو معنی تشکیل یافته است: فرهنگ به مثابه ی هنر که به طور خاص معنایی ادبی است و فرهنگ به مثابه ی شیوه ی زندگی که معنایی انسانشناختی است.
معرفی مکاتب فرهنگ گرایی و اندیشمندانش
فرهنگ گرایی آلمانی
این فرهنگ گرایی شامل رمانتیسم، تاریخگرایی و هرمنوتیک می باشد که تکوین و گسترش هر یک از آن ها در واکنش علیه آرمان های گوناگون عقلگرایانه و مکانیکی و نوکلاسیک و تجلی آن آرمان ها در انقلاب های فرانسه و آمریکا بود.
فرهنگ گرایی بریتانیایی
فرهنگگرایی در صورتبندی بریتانیایی آن نیز در واکنش به انقلاب صنعتی بریتانیا رخ داد. این واکنش ترکیبی از دو دسته واکنش های متمایز بود: ۱) به رسمیت شناختن جدایی عملی برخی از کنشهای اخلاقی و فکری از نیروی سوق دهندهی جامعهی جدید. ۲) اهمیت این نوع کنش ها در مقام محکمه ی عاطفهی انسانی و مبتنی ساختن این محکمه بر فرآیند قضاوت اجتماعی عملی و نشان دادن آن بهعنوان بدیلی تسکین بخش و حیات دهنده.
ماتیو آرنولد
آرنولد از پیشگامان فرهنگگرایی بریتانیایی می باشد. او بر تقابل فرهنگ و تمدن تأکید میگذارد. و فرهنگ نیرویی اجتماعی در مقابل تمدن مادی است و این روشنفکران هستند که محافظان فرهنگ بشریاند. پس به نظر او باید دولت با حمایت خود حجم این گروه محافظان فرهنگ را گسترش دهد. بنابراین، حفظ و گسترش فرهنگ وظیفهای است که در درجهی نخست به دولت محول میشود. آرنولد فرهنگ فایدهگرایانه را مورد انتقاد قرار میدهد؛ اما نقد او از فرهنگ فایده گرایانه، به واسطه ی درک ارگانیستی و ضدفردگرایانه ی او از دولت، به نوعی ترس از آنارشی و لذا ایمان به نخبگان بدل میشود. به همین دلیل، برنامه ی آرنولد در چارچوب نوعی برنامه ی اصلاحات اجتماعی لیبرال، اما نه لزوماً فردگرا، قرار میگیرد
تی. اس. الیوت
از دیگر چهره های فرهنگگرایی بریتانیایی الیوت است. استنباط او از فرهنگ ارگانیک و کلگرایانه می باشد و فرهنگ را شیوهی زندگی افرادی می داند که در مکانی مشخص در کنار یکدیگر زندگی میکنند که در هنرهایشان، در نظام اجتماعیشان، در آداب و رسوم و عاداتشان و در گرایشهای مذهبیشان تجلی مییابد.
اف. آر. لیوئیس
لیوئیس قائل به لزوم وحدت فرهنگ نخبگان و فرهنگ عامهپسند بود، اما بر فرهنگ نخبگان تأکید زیادی میکرد. او نیز مانند الیوت قائل به نوعی نظریهی انحطاط فرهنگی بود. در دیدگاه او این مسئله ریشه در فرآیند صنعتی شدن و تکنیک های تولید انبوه داشت که به نظر او نوعی تمدن بنتامی ـ تکنولوژیک پدید میآورند که استاندارد شدن و هم سطح شدن فرهنگی مشخصه های بارز آن اند.
فرهنگگرایی چپی
فرهنگگرایی چپی بریتانیا خود را در آراء تامپسون، هوگارت و بیشتر از همه ریموند ولیامز نشان داد. از دیدگاه ویلیامز، فرهنگ امری معمولی است. به نظر او، فرهنگ فقط مجموعه ای از آثار فکری و تخیلی نیست. بلکه اساساً شیوه ی کلی زندگی است. به نظر ویلیامز، آنچه مفهوم فرهنگ مشترک را تکمیل و توصیف می کند، کثرت و تنوع فرهنگ های طبقاتی و در واقع تمایز بین فرهنگ بورژوایی و فرهنگ طبقه ی کارگر است.
در فصل سوم مولفان به معرفی نظریه انتقادی پرداخته اند. منظور از نظریه انتقادی در درجه ی نخست نقد رهنگی مکتب فرانکفورت می باشد؛ و همچنین متفکرانی که الهام بخش این مکتب بوده اند نظریر مارکس، وبر و فروید؛ و دست آخر منتقدان معاصری است که از این متفکران و مراجع مربوط الهام گرفته اند. این سنتی است که مفهوم فرهنگ گرایانه تقابل بین فرهنگ و تمدن را با مفوم فایده گرایانه اهمیت منافع مادی ترکیب می کنند. این سنت عمدتاً سنتی جامعه شناختی بوده است که مفاهیم کلیدی آن مقولاتی چون ایدئولوژی، مشروعیت و هژمونی را شامل می شوند.
در فصل چهارم کتاب به نشانه شناسی و نظریات ساختارگرایی و پساساختارگرایی پرداخته شده است. اصطلاح نشانه شناسی برای اشاره به سنتی فکری بکار می رود که منشا آن، مستقیم یا غیرمستقیم، کوشش های فردیناند سوسور برای پی ریزی علم مطالعه ی نشانه ها بود. مشخصه ی این سنت در مرحله نخست ساختارگرایانه اش جستجوی ساختارها . الگوهای زیربنایی و الزام آور و به ویژه الگوهایی بود که شبیه الگوهای موجود در زبان هستند. در مرحله بعدی پساساختارگرایانه اش، توجه عمده ی این سنت به کثرت و تعین ناپذیری معنا می باشد.
فصل های پنجم و ششم کتاب مربوط به نظریه تفاوت و پسامدرن می باشد که منظور مولفان از نظریه تفاوت کل نظریه های فرهنگی اواخر قرن بیستم است که تحت تاثیر سیاست تفاوت جنبش های اجتماعی جدید هستند. و پسامدرن را نوعی نظریه ی فرهنگی می دانند که تلاش کرده است تا تفاوت های یاد شده را به مثابه شاهدی بر غرابت غیرعادی وضعیت پسامدرن معاصر معرفی کند. در حالی که فایده گرایی، فرهنگ گرایی، نظریه انتقادی، نشانه شناسی و نظریه تفاوت همه مبین نوع خاصی از نظریه فرهنگی هستند و هریک مفاهیم محوری خاص خود را دارند، پسامدرنیسم بیش از آن که نوعی نظریه باشد پرسش مشخصی است که در برابر دیگر نظریات مطرح شده است.
در فصل پایانی نویسندگان کتاب به بررسی این پرسش اساسی پرداخته اند که آیا در در فرهنگ یا جامعه ای که به طور فزاینده ای از ایدئولوژی های بازار اشباع می شود جایی مناسب برای نقد هر گونه نقد فرهنگی، به مثابه ی چیزی جدا از اندرزهای سیاست فرهنگی، باقی می ماند.
درآمدی بر نظریه فرهنگی معاصر
میلنر، آندرو، براویت، جف، درآمدی بر نظریه فرهنگی معاصر،ترجمه جمال محمدی، ۱۳۸۵، تهران: ققنوس، ۳۷۶ صفحه
فهرست مطالب
۱- مطالعات فرهنگی و نظریه ی فرهنگی
۲- ادبیات و جامعه: از فرهنگ گرایی تا ماتریالیسم تاریخی
۳- نظریه انتقادی: از نقد ایدئولوژی تا جامعه شناسی فرهنگ
۴- نشانه شناسی: از ساختارگرایی تا پساساختارگرایی
۵- سیاست فرهنگی تفاوت
۶- پسامدرنیسم و نظریه فرهنگی
۷- نقد فرهنگی و سیاست رهنگی
شرح اصطلاحات
پیوست: نهادی شدن مطالعات فرهنگی آکادمیک
کتابنامه
نمایه