جایگاه برده و برده داری ، در نظام اجتماعی و اقتصادی ایران باستان (از مادها تا سرنگونی ساسانیان)
توجه داشته باشیم که «کار برده ها در خانه های صاحبان خود» ، همان خانه هایی است که روابط اجتماعی آن مبتنی بر «پدر شاهی» و «قبیله»ای است؛ که به لحاظ هستی شناسی ، صرف نظر از «نیاز و احتیاجی» که اعضاء قبیله را دور هم گرد آورده، «تسلیم شدگی» مبتنی بر باورمندی اعضاء نسبت به «بر حق بودگیِ» اقتدار پدر شاهی، حتی به هنگام ستم و تنبیه در کار بوده است؛ کم و بیش همان چیزی که روسو به طور کلی در علت وجودیِ قدرت میداند. وی قدرتِ فرمانروایی را مشروط به «تسلیم شدن» به آن میداند. عملی که از سر اراده و اختیار نیست؛ بلکه «الزامی» (necessary) است ( ۱۵)؛ الزام و باورِ اعضاء به برحق بودگیِ اقتدار پدر شاه، همان چیزی است که تفاوت ماهوی عظیمی را با الگوهای دیکتاتوریِ سازمان های اجتماعیِ امروزی به وجود می آورد.
نوشتههای مرتبط
و اما در خصوص ماهیت اجتماعی بردگان در جماعت های روستاییِ مادها ، کتاب اوستا از جمله مدارکی است در این زمینه که تا اندازه ای به روشن کردن موقعیت آنها کمک می کند ؛ در این کتاب ، بردگان به نام وایسو vaisu) ) و عشیره به نام ویس (vis ) آمده است ( ۱۶ ) ضمن آنکه خود واژه «ویس» حامل دو معنی بوده است : عشیره و تبار و نیز مکان سکونت و روستا ( ۱۷ ) ؛ وجود این مفهوم دو گانه ، نشان از این دارد که در ابتدا دهکده ها ، عشیرتی و خاندانی بوده اند «بنابراین خداوند ویس (vis ؛ در اوستا ـ ویسپتی vispati ) تنها پیرو شیخ خاندان و عشیره نبوده بلکه رئیس ده ـ ده خدا ـ نیز محسوب می گشت » ( ۱۸). اما به تدریج این امکان برای «خداوندان ده» ، به وجود آمد تا گرایشات طبقه ممتاز جامعه را به خود گیرند و طبقه حاکمه را به وجود آورند. اما این وضعیت به ظاهرِ ایستا هم به لحاظ سرشت تاریخی و اجتماعی اش ، گذرا بود ؛ چنانچه طبقه جدید دیگری ، جایگزین اینان شد ؛ تا جایی که نوبت به زمانی میرسد که از نظر توسعه اجتماعی ، نظام برده داری ، به عنوان نظامی که توانسته است به گروه «آزادان» امکان ظهور بدهد و خود را از ستم پدر شاهی جماعتی و روستایی برهاند ، ظاهر میگردد ؛ همین امر «رهانیدن خود» از ستم پدر شاهی، به منزله شکلی از جامعه مترقی نمود می یابد . مسلما وقتی سخن از توسعه اجتماعی و جامعه مترقی است ، صرفا به لحاظ شکل «خود آگاهانه» تر، و کامل یافته تری از نحوه «زندگی اجتماعی انسان» است؛ وضعیت هایی که بتوانند او را هر چه بیشتر از شیوه زیست به صورت بدوی، دور سازند.
از سوی دیگر جنگ مادها بر علیه آشوریان را می توان نمونه ای از جنگی مترقی دانست . زیرا این جنگ علیه دولتی بود که مدتهایی مدید ، بر مادها سلطه سیاسی داشت . در واقع، از سفاکی دولت آشور در همان ایام در منابع مختلفی بارها یاد شده است ؛ به هر حال دولت ماد ـ که در آن ایام هووخشتر پادشاهش بود ـ ، با همراهی و اتحاد بابلی ها جنگی را آغاز کردند که به شکست آشوریان و سقوط نینوا، در ۶۱۲ قبل از میلاد انجامید . گفته می شود ، شهر نینوا و ساکنین آن توسط بابلی ها ، با همان خشونتی که همواره خود آشوریان در جنگها به کار میبستند ، به آتش و خون کشیده شد ( ۱۹) . توصیف این واقعه در قسمت هایی از کتاب «نائوم» ناحوم پیامبر، یکی از وعاظ یهود و اسرائیل ، یا به اصطلاح یکی از پیامبران اسرائیل ، با همان ادبیات «عهد عتیق» ، آمده است (۲۰) ؛ آنچه در این قطعات آمده ، نه تنها عمق فاجعه و سقوط شهر و موقعیت آشوریانِ به اسارت گرفته شده را نشان میدهد ، بلکه در صدد القای مصیبتِ وارده به منزله «مکافاتِ روش زندگیِ ناصواب» خودِ آشوری ها است. قسمتهایی از آنرا در اینجا می آوریم :
«خداوند درباره تو امر فرموده است بار دیگر ذریتی به نام تو نخواهد بود و از خانه خدایانت بتهای تراشیده و اصنام ریخته شده را منقطع خواهم نمود و قبر ترا خواهم ساخت زیرا خوار شده ای . اینک بر کوهپایه های مبشر که صلح و سلامت را ندا می کنند … وای بر شهر خون که تمامش از فریب و غارت مملو است و خوی ددی از آن دور نمی شود ! صدای تازیانه و غژ و غژ چرخ عرابه ها و صدای سمّ اسبان تازنده و عرابه های شتابنده ؛ سواران هجوم می آورند و شمشیرها برق میزند و نیزه ها میدرخشد . هم اکنون کشته ها بسیار و تلهای جنازه پدید آمده . تن ها را پایان نیست و به تنهای کشتگان می خورند ! این ، به خاطر زنای فراوان زانیه ی زیبایی است که اقوام را به سبب زنای خود و قبایل را به سبب سحر و جادوی خویش فروخت . یهوه صبایوت گوید اکنون بر ضد تو هستم و دامنت را میدرم و برهنگی تو را به اقوام و پادشاهیها و رسوایی تو را به آنها نشان می دهم … از کجا تسلی بخشی برایت بیام ؟ مگر تو از فیف آمونیان بهتری … مگر نه این است که آنان نیز راه تبعید و اسیری را در پیش گرفتند و کودکانشان را بر سر هر کوچه مجروح می ساختند و بر سر بزرگانشان قرعه می کشیدند و اعیانشان را به زنجیر بسته بودند … تو نیز بیهوده خواهی کوشید تا در برابر دشمنانت نیرو جستجو کنی ! … ای پادشاه آشور ، شبانانت خفته اند و جنگاورانت غنوده اند و مردمت در کوهها پراکنده اند و کسی نیست که آنان را گرد آورد … هر که آوازه مصائب تو را میشنود دستک می زند ، زیرا کسی نیست که از شرّ دائم تو ایمن مانده باشد » ( ۲۱ ) .
دیاکونوف بر این نظر است که خوی وحشی گری در جنگها ، در آن ایام از خصوصیات جنگهای دوران برده داری است . خصوصا اگر فرصت پیروزی برای اقوامی به وجود می آمد که خود مدتی طولانی در قید اسارت قوم آشور بودند : «مگر آشوریان هیزم انبار نکرده و آتش نیفروخته کودکان را نمیسوزاندند ، مگر هرم هایی از زندگان نمی ساختند ، مگر کاخها و معبدهای خویش را با تصاویر برجسته مردان و زنان اسیر و لخت با دامنهای دریده مزین نمی ساختند » (۲۲) ؛ باری ، علارغم گزارش خشونت باری که دیاکونوف از بابلی ها ارائه می دهد ، اما مادها را تا این اندازه خشن به تصویر نمیکشد:
«مادی ها قوم آشور و توده های ستمدیده آنرا نابود نکردند و قصد نابودی ایشان را هم نداشتند و اگر هم در طی جنگ با آشور ، اسیران فراوان گرفته ، به بردگی بردند ولی از برده ساختنِ تمام اهالی آشور سخنی در میان نبود و حال آنکه آشوریان در گذشته چنین می کردند . این را دو سبب بود : اولا مادیها بیشترِ نیروی خویش را از مردمِ اقوامی که آشور به اسارت درآورده بود ، اخذ می کردند و عامه مردم آشور نیز از لحاظ ترکیب اجتماعی و وضع معاش خویش به هیچ وجه فرقی با ستمدیگان سرزمینهای مطیعِ آشور نداشتند . و بخشی از ایشان را کسانی تشکیل می دادند که از اراضی تسخیر شده به آشور کوچانده شده بودند. ثانیاً تکامل تولیدات برده داری در خود خاک ماد در سطحی بود که نمیتوانست عده کثیری برده را جذب کند » ( ۲۳ ).
منابع :
.۱۵ دیاکونوف ، ا. م. ، تاریخ ماد ؛ زیر نظر احسان یارشاطر ؛ ترجمه کریم کشاورز ، تهران : انتشارت بنگاه ترجمه و نشر کتاب ، ۱۳۴۵، ص ۲۳۱
.۱۶ دیاکونوف ، ا. م. ، تاریخ ماد ؛ زیر نظر احسان یارشاطر ؛ ترجمه کریم کشاورز ، تهران : انتشارت بنگاه ترجمه و نشر کتاب ، ۱۳۴۵، ص ۲۳۳
.۱۷ دیاکونوف ، ا. م. ، تاریخ ماد ؛ زیر نظر احسان یارشاطر ؛ ترجمه کریم کشاورز ، تهران : انتشارت بنگاه ترجمه و نشر کتاب ، ۱۳۴۵، ص ۲۳۳
.۱۸ دیاکونوف ، ا. م. ؛ تاریخ ماد ، زیر نظر احسان یارشاطر ؛ ترجمه کریم کشاورز ، تهران انتشارت بنگاه ترجمه و نشر کتاب ، ۱۳۴۵ ، ص ۳۷۷
.۱۹ دیاکونوف ، ا. م. ؛ تاریخ ماد ، زیر نظر احسان یارشاطر ؛ ترجمه کریم کشاورز ، تهران انتشارت بنگاه ترجمه و نشر کتاب ، ۱۳۴۵ ، ص ۱۸
.۲۰ برگرفته از کتاب تاریخ ماد ، دیاکونوف ، ا. م. ؛ زیر نظر احسان یارشاطر ؛ ترجمه کریم کشاورز ، تهران انتشارت بنگاه ترجمه و نشر کتاب ، ۱۳۴۵ ، ص ۳۷۹، ۳۸۰
.۲۱ دیاکونوف ، ا. م. ؛ تاریخ ماد ، زیر نظر احسان یارشاطر ؛ ترجمه کریم کشاورز ، تهران انتشارت بنگاه ترجمه و نشر کتاب ، ۱۳۴۵ ، ص ۳۸۱
.۲۲ دیاکونوف ، ا. م. ؛ تاریخ ماد ، زیر نظر احسان یارشاطر ؛ ترجمه کریم کشاورز ، تهران انتشارت بنگاه ترجمه و نشر کتاب ، ۱۳۴۵ ، ص ۳۸۳ ، ۳۸۴
.۲۳ دیاکونوف ، ا. م. ، تاریخ ماد ؛ زیر نظر احسان یارشاطر ؛ ترجمه کریم کشاورز ، تهران : انتشارت بنگاه ترجمه و نشر کتاب ، ۱۳۴۵، ص ۲۳۱