انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

نذر ، پدیده ای اجتماعی – فرهنگی در بستر مناسک

نذر ، پدیده ای اجتماعی – فرهنگی در بستر مناسک

نذر بخش مهمی ازمناسک و کنش های دینی است ،که مستلزم نوعی مراوده با امر قدسی در جهت ساماندهی و برآورده شدن حاجات انسان مؤمن است. ” نذر” درمیان ادیان مختلف قدمتی طولانی و پر رمز و راز دارد ؛ بویژه در سنت های مسیحی و اسلامی خیلی حائز اهمیت بوده است ، ولی از بین همه ادیان جهان، درتعالیم اسلام با وضوح بیشتر ملاحظه میگردد و کنشی داوطلبانه والزام آور است [i] که از دامنه، تنوع و کارکردهای فراوانی برخوردار است، به طوری که بر بخش زیادی از زندگی دنیوی و معنوی مسلمانان معتقد تأثیر گذاشته است.

نذر به مثابه عملی دینی تلقی میگردد که موجب متعالی کردن جامعه یا افراد میشود، دینداران میتوانند با آن به شفای روحی و معنوی نایل آیند و دوباره دگرگون شوند، توبه کنند، و رستگار شوند. نذر با ایجاد اتحاد اجتماعی و معنوی در میان افراد و اجتماع، موجب کاهش اضطراب ودغدغه های آنها میشود[ii]

مناسک نذر، در واقع نوعی ارتباط و نیایش و نجوا با خداوند و یا هر امر قدسی و ماورائی در جهت ساماندهی و حل مسائل زندگی است . بنابراین نیاز و آرزو در انسان اصلی ترین مفهومی است که در ارتباط با نذر به ذهن متبادر می شود . این نیاز مندی و احساس بی پناهی در مقابل سختی ها ، دردها ، مشکلات ، ترس ها و نا امنی ها انسان را دچار یأس و نا امیدی می سازد که فقط نیرویی الهی و ماورای طبیعی را به عنوان نجات دهنده خود می یابد.البته افراد با توجه به قدرت و توانایی روحی و روانی اشان در شرایط سخت و ناگوار عکس العمل های متفاوتی دارند . دراین میان زنان از سویی به واسطه آسیب پذیری بیشتر نسبت به مردان و احساس ضعف ونداشتن امنیت روانی کافی برای حل مشکلاتشان و از سوی دیگر به خاطر برخورداری بیشتر از عواطف و احساسات ، به طور کلی گرایش پررنگ تر و قابل تأمل تری نسبت به دین دارند و این گرایش در اجرای نذر به عنوان بخش مهمی از مناسک دینی به خوبی قابل مشاهده است .

گذشته از تفاوت درمیزان گرایش زنان و مردان به نذر نوع این گرایش و شکل ظاهری آن هم در میان آنها متفاوت است به طور مثال نذرهایی مثل (( نذر کلام( اوراد و ادعیه مقدس)، سفره‌های نذری، نذر نور( مثل چراغ و شمع و ریسه و…)، پخت انواع خوردنی‌ها با پایه مواد گیاهی مثل سمنو، حلوا، شله‌زرد، آش، شیربرنج و… ، نذر کتب مقدس، نذر پارچه (از انواع لباس و چادر تا پوش قبر و انواع دوختنی‌ها…) و بسیاری از موارد دیگر )) [iii] در میان زنان و نذرهایی مثل قربانی کردن ، برداشتن علامت و علم در دسته جات عزاداری عاشورا به مردان اختصاص دارد .

اما درنگاه کلی به ادای این گونه نذورات صرف نظر از کارکردهای مثبت آن در ایجاد انسجام ، همبستگی و وفاق اجتماعی و همدلی میان افراد ، آسیب هایی نیز پیرامون آن قابل مشاهده است که گاها” باعث ایجاد نگاه تحقیر آمیز و همراه با تردید برخی از افراد غیر مؤمن به موضوع و بهانه ای برای به زیر سئوال بردن اصل آن می شود . آسیب هایی که به نظر می رسد به مرور زمان و تحت تأثیر شرایط فرهنگی ، اقتصادی و اجتماعی در نتیجه فاصله گرفتن ذهنیت و درک افراد از فلسفه اصیل و واقعی نذر ایجاد شده است .

در این میان مهمترین آسیب اینگونه ادای نذورات تبدیل شدن آن به مناسکی بی محتوا و خالی از معنا باشد که صرفا” محدود به برپایی ضیافتی برای صرف غذا ،خوردنی ها و نوشیدنیها به بهانه تبرک شده است که در کنار آن گاها” تشریفات زدگی ، فخر فروشی ، اصراف و پر خوری نیز به عنوان رفتارهایی ناخوشایند شکل می گیرد که این معضل اخیر بویژه در روز عاشورا به دلیل وجود حجم بسیار زیادی از غذاهای رنگارنگ نذری واقعا” آسیبی است که به چشم می آید .چرا که درچنین فضایی افراد خواسته یا نا خواسته نه تنها در انجام توصیه های امامان مبنی بر امساک از خوردن و آشامیدن در عاشورا- برای ابراز همدردی با مصائب اباعبدالله (ع) – توفیقی نمی یابند بلکه نسبت به روزهای عادی هم افراط می کنند. نکته قابل تأمل تر این که در چنین روزهایی وقت و انرژی زیادی از افراد و همچنین منابع مالی قابل توجهی صرف می شود بی آنکه نیازمندان واقعی جامعه ازاین همه بهره ای ببرند . ولی اساسا” علت بروز چنین معضلاتی در اجرای مناسکی که با عنوان دین درجامعه اجرامی شود و طبعا” می بایست با مبانی دینی سازگاز باشد چیست ؟

شاید بتوان یکی از علتها ی اصلی بروز چنین وضعیتی را اجتماعی بودن مقوله نذر دانست ؛((چرا که هر پدیده اجتماعی امکان دارد که کژکارکردهایی داشته باشد. گاهی نذرها می توانند به نوعی ریخت و پاش فرهنگی بدل شوند یا اینکه نوعی رقابت شخصی و محله ای را در خود ایجاد کنند. اما این کژکارکردها ناشی از خود نذر نیست، بلکه ناشی از هرنوع امر اجتماعی است. امر اجتماعی بودن نذر بدین معناست که توسط انسانها و از خلال زندگی آنها برساخته می شود)).

به طور مثال پخش شربت ، شیر و یا غذای نذری در روز عاشورا از گذشته دور به این علت صورت می گرفته که افراد عزادار با گذشتن چند ساعت از عزاداری دچار خستگی و ضعف می شدند و به این علت غذا و نوشیدنی در قالب نذر برای عزاداران تدارک دیده می شده است تا بتوانند تا پایان مراسم به عزاداری بپردازند . و از اینرو تا به امروز ما شاهدیم اغلب خانواده ها به تبعیت از این رسم ادای نذری های خود را به روز عاشورا موکول می کنند و حال آنکه برخلاف گذشته درصد کمی از این نذریها بین عزاداران هیئات و تکایا تقسیم می شود و بیشتر آن سهم فامیل ،همسایه ها و رهگذران است و اغلب نیز درحین تقسیم این نذورات بی نظمی ها و رفتارهای ناشایستی رخ می دهد که دور از شأن مؤمنان است و این عمل نیکوکارانه را از اساس زیر سئوال می برد و از معنویت تهی می سازد .

این نذرها جزء ساختارهای بنیادین دین ما نیستند، بلکه در طی تاریخ ایجاد شده و رواج یافته اند و به الگوی مسلط تبدیل شده اند، و البته کارکردهای خود را داشته اند و به تعبیر مؤمنان،‌جواب داده اند، لذا همچنان خواهند بود. نذر در منطقی دیالکتیکی هم دنیای ما را آباد می کند (نیازی دنیوی را رفع میکند) و ایمان را بواسطه مشارکت در کنشی آیینی می سازد. نکته اصلی آنست که نذر لزوما قرار نیست حتما برآورده شود، خود عمل نذر کردن و مشارکت در آن و حتی مشارکت در نذر دیگران، کارکرد اصلی اش، تقویت وبازتولید ایمان مؤمنان است که در آن انجام می گیرد. در نذرهایی که پیش از برآورده شدن حاجت انجام می شوند، اگر هم نذربرآورده نشود، مؤمن این باور به حکمت الهی را در خودش دارد که حکمتی بود که نشد

[iv].

از طرفی در جامعه شاهد هستیم با مدرن شدن روابط که به مدد تکنولوژیهای نوین ارتباطی و رسانه های جمعی محقق شده است اغلب مفاهیم و مقولات انسانی مکرر به چالش کشیده می شوند و افراد دیدگاههای جدید و مختلفی را در ارتباط با آنها مطرح می کنند در این میان باورها و اعمال و رفتار های دینی نیز متناسب با این نوگرایی و شرایط چالش برانگیز درشکل های جدیدی ظاهر شده و روز به روز نیز بر تنوع آنها افزوده می شود . این تنوع و نوگرایی در میان قشر متوسط شهری و بویژه جوانان و افراد تحصیلکرده نمود قابل توجهی یافته است و لذا نگرش به موضوع نذر هم به عنوان بخشی از مناسک و رفتارهای دینی در میان آنان از این قاعده مستثنی نبوده ودر نتیجه ی تأثیرپذیری از این تنوع و کثرت دامنه فراختری یافته است.

به طور مثال این روزها از افراد مختلف اصطلاح (( نذر فرهنگی )) را می شنویم واز سوی نهادها ی رسمی و غیر رسمی شاهد تلاشهایی درجهت معرفی آن هستیم که هدف از آنها تقویت ارزش هایی همچون نوع دوستی و دستگیری از افراد نیازمند جامعه و ایجاد فرصت برای افرادی است که می توانند وقت و مهارت و سرمایه های فرهنگی خود را نذر دیگران کنند. افرادی که از تعهد اخلاقی و دینی کافی برخوردارند و وجود فشارها و مشکلاتی که در جامعه امروز بویژه در کلان شهرها و شهرهای بزرگ بر مستمندان و افراد ضعیف تحمیل شده است را درک می کنند و نسبت به آنها بی تفاوت نیستند .

نذر فرهنگ ناشی از تحولی در جامعه است که به تعبیری البته ناقص می توان آن را ناشی از ساختارنذر در طبقه متوسط دانست. طبقه متوسط ضرورتهای اولیه زندگی اش تامین شده ،‌و برای او مهم است که نیازهای سطح بالاتری را مدنظر قرار دهد، اصطلاح نذر فرهنگی ناشی از این تحول اجتماعی وفرهنگی و رشد طبقه متوسط و مهمتر از همه رشد وضعیتی است که از خلال آن این طبقه برای رفع حاجتش صرفا” به قشر خودش نگاه می کند، قشری که نیاز فرهنگی در آن مطرح است. در حالیکه نذر خوراکی یا معطوف به جامعه ای است که بحران معیشت دارد (و فقیر زیاد دارد) یا اینکه معطوف به جامعه است که حاجت مندان مهمترین راه کسب رضایت امر قدسی را سیر کردن شکم فقیران می داند. به عبارت دیگر نذر فرهنگی از یکسو بیانگر توسعه طبقه متوسط است و از سوی دیگر بیانگر رواج این باور است که رضایت امر قدسی را می توان از طریق غیر خوراک مثلا اهدای کتاب، و… نیز برآورده کرد.

نذر فرهنگی بیانگر یک تحول در فرهنگ جامعه است. بیانگر تحولی در قشربندی و تحولی در ساختار اعتقادی جامعه. لذا در یک نگاه عام هر نذری زیربنا و دلالت فرهنگی دارد، اما نذر فرهنگی بیانگر تحولی در مدلهای نذری است که در ماهیت یا حداقل در گستره خودش محصول تحولی در فرهنگ جدید جامعه اسلامی است.[v]

به نظر می رسد در این نوع جدید، نذر از یک امر دینی صرف با هدف حل مشکلات و مسائل فردی تا حد زیادی فاصله می گیرد و به عنوان یک مشارکت اجتماعی پایدارکه آثار آن از محدوده زمانی و مکانی خاص فراتر رفته و طیف وسیعی از جامعه را تحت تأثیر قرار می دهد نمود می یابد . مشارکتی که در بیشتر مواقع با نیت پنهانی و خالصانه فرد همراه است و میتوان ویژگهای زیر را برای آن بر شمرد :

۱-برخورداری از اثرات عمیق و ماندگار.

۲- نداشتن محدودیت مکانی وزمانی

۳-مشارکت با اخلاص و همدلانه به دور از فخر فروشی و ریاکاری

۴-ارائه خدمات به نیازمندان واقعی جامعه و اقشار آسیب پذیر

۵– کم هزینه تر بودن

[i] محدثی، جواد (۱۳۷۴). فرهنگ عاشورا. قم: انتشارات معروف.

[ii] دورکیم، امیل (۱۳۸۶). صور بنیادی حیات دینی. ترجمه: باقر پرهام. تهران: نشر مرکز

[iii] http://anthropology.ir/node/23945 فرحزاد،یاسمن

[iv] رحمانی،جبار،۱۳۹۳،مصاحبه با ماهنامه خیمه

[v] همان