درآمد:امروزه موزه ها یک پدیده اجتماعی چند منظوره هستند که دیگر تنها انباری اشیاء یا جایی پر از ویترین که مجموعه ای از عتیقه ها را در خود جای داده اند نیست، بلکه امروزه موزه ها به مثابه یک پدیده اجتماعی تنوع بسیار یافته است و اشکال متنوعی از باغ موزه و اکوموزه و موزه های باز و بدون شیء را شامل می شود. امروزه موزه ها هر چیزی را که بخشی از میراث بشری و دانش او را شامل می شود هدف قرار داده اند و می خواهند از شیوه های گوناگونی که امکان حفظ، گردآوری و معرفی و ترویج را شامل گردد استفاده کنند تا بتوانند به جامعه خود خدمت برسانند. امروزه التر=ذاذ و سرگرمی یکی از اهداف جدی موزه ها در کنار پژوهش و آموزش است. با چنین منظر و جایگاهی برای ایجاد موزه ها تلاش می شود از خود موضع و نیازهای جامعه برنامه ریزی و طراحی شود و در یک طراحی چندوجهی به زیمنه ها تعامل و تأثیر توجه جدی شود. از اینرو برای ایجاد یک موزه از این پرسش شروع می شود که چه ظرغیت ها و چه قابلیت هایی وجود دارد که قابل سرمایه گذاری است و چگونه می شود با در نظر گرفتن شرایط پیرامونی اجتماعی و فرهنگی بیشترین بهره برداری و پویایی را ایجاد نمود بر همین مبنا مدرسه حیاتی به مثابه یک ظرفیت و سرمایه اولیه از منظرهای مختلفی مورد کندکاو قرار گرفت و قابلیت های پیرامونی و موضوعی فهرست شد تا بتوان از میان آن به یک برنامه یا کانسپت مورد قبول رسید.
تاریخچه بنا:
نوشتههای مرتبط
بنای مدرسه حیاتی کرمانی در سال ۱۲۶۷ خورشیدی به عنوان شعبه بانک شاهنشاهی ایران و انگلیس در کرمان ساخته شد و تا مدت زیاد به همین منظور استفاده می شده است.
پس از انتقال بانک شاهنشاهی به محل کنسول انگلیس، ساختمان به اختیار اداره فرهنگ و صنایع مستظرفه کرمان درآمد. پس از آن در سال ۱۳۲۰ خورشیدی دبستان دخترانه نمره ۳ کرمان که به احترام بانو بی بی جان حیاتی کرمانی ، شاعر و ادیب سرشناس کرمان به نام مدرسه حیاتی کرمانی شناخته می شد به این مکان انتقال یافت و تا سال ۱۳۵۶ به همین منظور مورد استفاده قرار گرفت.
اما پس از آن تاریخ متروکه و بی استفاده شد. در پاییز سال ۱۳۸۵ به شماره ۴۱۸۰ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید. در سال ۱۳۹۳ و با دستور استاندار وقت مهندس علیرضا رزم حسینی توسط شهرداری کرمان با هدف تبدیل به موزه مرمت شد و در زمستان ۱۳۹۴ برای عموم بازگشایی خواهد گردید.
آنچه در برخورد با این بنای تاریخی علاوه بر سابقه تاریخی آن به چشم می آید، قرارگیری در محور گردشگری کرمان و همجواری با بافت تاریخی بازار کرمان است که موضوعاتی را به سوی موزه سوق می دهد. در کنار این باید به ساختار سنتی بنا اشاره کرد که بخشی از ارزش ها و هویت بنا است و باید بر همان شکل بماند. اینگونه است که بنیانگذاران موزه مجبور بوده اند که به این شاخص ها که از سویی فرصت و از سویی محدودیت بوده است توجه نمایند. از سوی دیگری نیازهای گردشگرانی به سوی این بافت تاریخی می آیند و همین طور شاخص های متمایز فرهنگی کرمان که موزه باید در تقویت آنها بکوشد. همه این موارد سبب شده است که سیاستگذاران موزه به سمت تجربه ای بروند که در دنیا اکونوموزه نام گرفته است.
اکونوموزه[۱]:
اکونوموزه ها نوع جدیدی از موزه ها هستند که بر مبنای تعریف جدیدی از موضوع موزه ها و مواجهه آنها با موضوعاتی زنده شکل گرفته اند. اگر چه این نوع از موزه ها همچنان شاخص های اصلی مفهوم موزخ را در خود حفظ می کنند اما تلاش دارند آنها را با شناخت و نیاز جوامع همخوان کنند. در تعریف ساده از این نوع از موزه ها آمده است: ÉCONOMUSÉE در درجه اول یک شرکت است که در زمینه صنایع دستی زیبا و یا بخش کشاورزی، مواد غذایی با استفاده از دانش معتبر در تولید کالا عمل می کند.
ÉCONOMUSÉE ویترین صنعتگران است و اجازه می دهد تا صنعتگران کارگاه های خود را به روی عموم مردم باز کنند به طوری که آنها می توانند دانش و علاقه خود را به اشتراک بگذارند و محصولات ساخته شده خود را در محل به فروش برسانند، از نقطه نظر گردشگری، یک ÉCONOMUSÉE یک مفهوم نوآورانه است که اجازه می دهد شرکت های خصوصی برای رسیدن به عموم مردم، فرهنگ محلی را توضیح دهند و کمک قابل توجهی به حفظ میراث فرهنگی ناملموس است.
آنچه سبب پیدایش اکونوموزه ها شده است میراث های ناملموس یا غیرمادی است. میراثی که محدود به آثار برجای مانده اش نیست بلکه فرهنگی زنده است و ارزش و هویت آن در شیوه ها و فرآیندهایش است، از اینرو موزه ها با نوع اکونوموزه ای شان راهکاری برای مواجهه و صیانت از میراث های ناملموس جسته اند.
اکونوموزه موسسه ای است که بنا بر اصول کارگاههای صنعتی و برای حفظ سنتی ویژه( مثل ساخت کاغذ یا عسل) و تفسیر این مهارت خاص به وجود می آید.اکونوموزه( اصطلاحی که سیریل سیمارد به کار می برد) موسسه ای میراثی است که ممکن است از کمکهای مالی بهره مند شود،هر چند که معمولا منطق ساختاری آن چنین کمکی را نمی طلبد.نخستین شبکه اکونوموزه در کبک گسترش یافت( حدود سی اکونوموزه در آنجا وجود دارد). مفهوم اکونوموزه گاهی با مفهوم اکوموزه اشتباه گرفته می شود. در حالیکه اکوموزه نوعب قدیمی تر از موزه ها هستند که به پیوند فرهنگ زنده ای از یک جامعه با طبیعت توجه دارد و با اکونوموزه ها که رویکردی اقتصادی و کارآفرینانه دارند تمایز بسیار نشان می دهد.
موزه کبک: اکونوموزه صنعتگران و مهارت های آن ها را نمایش می دهد. این ایده این اجازه را به صنعتگران می دهد که کارگاه های آموزشی خود را به روی عموم باز کنند تا بتوانند دانش و علاقه خود. را منتقل کرده و محصولات خود را که در املاکشان ساخته شده بفروشند
از منظر توریسم اکونوموزه ایده ای خلاقانه است که به کاسبی های خصوصی اجازه می دهد که به عموم مردم دست یافته فرهنگ محلی را به آنها شرح داده و با شکوهمندی به حفاظت از میراث فرهنگی ناملموس کمک می کند
برای تبدیل یک موسسه به یک اکونوموزه معیارها و شاخصهایی مورد نیاز است که این شاخص ها تلاش دارند تا ویژگی های موزه بودن و اهداف اقتصادی و کارآفرینانه اکونوموزه ها را در کنار هم در نظر بگیرند
آنها در وهله نخست یک فضای معرفی خود دارند. فضایی به منظور پذیرش بازدید کننده جهت فهم این نکته که یک اکونوموزه چیست. در کنار آن فضایی کارگاهی دارند که امکان تجربه زنده صنایع را به مخاطبین می دهد. کارگاهی که در آن بازدیدکنندگان می توانند صنعتگران را در حین کار دیده و با آنها گفتگو کنند. آما اکونوموزه ها تنها به وجود کارگاه ها بسنده نمی کنند، آنها تلاش می کنند شرایط فهم و تفسیر موضوع موزه را فراهم کنند. از اینرو فضایی به منظور آشنایی با مهارتهای سنتی و تفسیر آن.( فضای تفسیر دانش سنتی) را در خود دارند. اکونوموزه ها به صرف شیوه گذشته مهارت ها بسنده نمی کنند، آنها شرایط فهم و تفسیر و تجربه امروزی فناوری های شان را فراهم می کنند. مکانی به منظور آشنایی با مهارتهای نوین و تفسیر آن.( فضای تفسیر دانش در دوران معاصر) بخش دیگر است. هر موزه بخشی برای آرشیو اسناد مربوط به موضوع خود دارد اکونوموزه ها نیز فضایی مستند برای نمایش آثار خود که سندیت موضوع است دارند و در نهایت فروشگاهی که تولیدات و دستاوردهای مهارت های موجود در موزه را عرضه می کند.
اکونوموزه مدرسه حیاتی کرمان
در مدرسه حیاتی کرمان که همجوار با بازار گنجعلیخان این شهر است مشاغلی که شاخص هنرهای و صنایع سنتی این شهر بودند گردآوری شده است. بازارهای سنتی چون بازار گنجعلیخان با ورود کالاهای صنعتی و خارجی در خطر فراموشی و از یاد رفتگی مشاغل قدیمی وبومی قرار گرفته اند. از سوی دیگر گردشگرانی که کرمان می رود می خواهد هنرهای ویژه کرمان را همراه با فرآیند تولید و پدیدآورندگانش را ببیند. قالی کرمان نامدار است اما گردشگر می خواهند شیوه تولید قالی یا پته و یا شالبافی را ببیند. نقدی که همواره بر موزه های فرهنگی همچون موزه های مردم شناسی می شود آن است که آنها فقط به حضور آثار و یا محصولات تمام شده بسنده می کنند و بخشی از داده ها و ارزش های مربوط به آثار سنتی که شامل فرآیند تولید و یا فرهنگ های جانبی آنها می شود منتقل نمی گردد و در نهایت اینکه چگونه می توان به فرهنگ بومی بدون حضور انسانی که واسطه زایش و حرکت یک فرهنگ است دست یافت. اینجاست که موزه ها تلاش کرده اند با اکوموز ها و یا اکونوموزه ها راهی برای جبران و ترمیم نقد پیش گفته بیابند.
در اکونوموزه سنت های فرهنگی که شامل دانش های بومی می شود در کناز انسان هایی که خود ضامن حیات آنها هستند و در نهایت محصول تولید شده حضور و بروز دارند و مخاطب با خود فرهنگ رویارو می شود و تجربه مستقیمی از آن بدست می آورد. از سوی دیگر در این نوع از موزه خود انسانی که استادکار و صاحب مهارت است به مثابه یک میراث جامعه تلقی می شود و جامعه می خواهد از طریق اکونوموزه آنها را شناسایی و حفاظت کرده و حتا از طریق آموزش مخاطبین توانایی استادکاران را گسترش دهد.
اکونو موزه ها متأثر از جریان مخاطب محوری در موزه ها هستند. جریانی که بر تجربه مخاطب در موزه تأکید می کند و تنها به ارزش آثار بسنده نمی کند بلکه بر این باور است که هر اثر حامل ارزش های فرهنگی است که از طریق تجربه بهتر درک و دریافت می شود. در واقع این نوع از موزه ها از شکل مثبت و ساکن موزه های مردم شناسی عبور می کنند و اگر منتقدین این نقد را بر آثار موزه های مردم شناختی وارد می کردند که آنها آثار را از بافت فرهنگی شان جدا می کردند و از این رو ارزش های فرهنگی آنها حذف می شد، در اکونوموزه هایی چون موزه حیاتی کرمان خود جریان فرهنگی و فرهنگوران موضوع موزه قرار می گیرند. از اینرو موزه حیاتی را جدا از اینکه چه مقدار توانسته باشد به ساختار اکونوموزه ها نزدیک شده باشد و چه قدر اهداف موزه ای اعم از آموزش و پژوهش را تحفف بخشیده باشد می توان دارای شاخص هایی متمایز از دیگر موزه های ایران و حتا الگویی تازه دانست که از منظر تجربه فرهنگی مخاطبین قابل تحلیل است.
فضایی که اکونوموزه حیاتی ایجاد می کند تجربه ای بینا فرهنگی به گونه ای زنده و پویا است، چرا که فرهنگ میزبان به طور زنده حضور دارد و مخاطب یا دیدارکننده می تواند با فرهنگ وران مواجه شده و با آنها ارتباط برقرار نمیادو از سویی فرهنگ میزبان است که موضوع موزه است و استادکاران نماینده حاضر آن هستند و از سوی دیگر فرهنگ های دیگر است که با مخاطبین در موزه حاضر می شود و آنها با هم روبرو شده و از این رو موزه به فضایی بینافرهنگی تبدیل می شود. در فضای بینا فرهنگی به طور یقین فرهنگ ها با هم داد و ستد می کنند و بر هم تأثیر متقابل می گذارند. مخاطب فرهنگ میزبان را تجربه می کند و از طریق استادکاران بر آن فرهنگ تأثیر می گذارد، به گونه ای که استادکاران بنا به سلیقه دیدارکنندگان تولیدات خود را تغییر و توسعه می دهند و مخاطبین نیز با بردن اثری تولید شده و روایتی که از موزه در خاطر خود ثبت کرده اند بر فرهنگ خود اثر می گذارند. اما باید در نظر داشت که اکونوموزه ها در جهت توسعه پایدار گام بر می دارند که دو شاخص محیط زیست و رهنگ بومی را معیار خود قرار داده اند، از اینرو معاصریت در تقابل فرهنگی نباید هویت و فرهنگ بومی را به کلی از بین ببرد.
اکونوموزه حیاتی هنرها و سنت های بومی را در محصول خلاصه نمی کند بلکه فرآیند تولید، تولید کنندگان و آدابی که پیرامون این آثار وجود دارد را هم بخشی از ارزش های فرهنگی آنها تلقی می کند، لز اینرو می خواهد تا شیوه های تولید پته دوزی را هم مخاطبین ببینند، مکالمات و اشعار هنگام تولید فرش را بشنوند و ابزار تولید مشبک کاری چوب را و نحوه استفاده آنها را ببینند. صدای ضربات مسگری را بشنوند و خاطره بازار کرمان را به یاد آورند. آخرین نفر از نسل شالبافان سنتی کرمان که در روستاهای این استان حضور دارند را در موزه دیدار کنند و لهجه اش و قصه هایش را بشنوند و نگاه همه استادکاران را به کارشان را بدانند. اینها تجربه ای است که برای دیدارکنندگان که بیشتر از گردشگران هستند تنها در موزه پدید می آید. اونوموزه بخش هایی از فرهنگ را انتخاب کرده و از طریق آوردن آنها به موزه آنها را موزه ای می کند. موزه ای شدن در اکونوموزه محصول ارزش هایی است که در حاملان سنت ها و مشاغل بومی وجود دارد. در اکونوموزه حیاتی آنچه اثر موزه ای شده است خود فرهنگوران یا استادکاران هستند، استادکاران نه در ساحت فیزیکال انسانی شان بلکه به اعتبار تجربیات فرهنگی و دانش هایی که حالا نماد هویتی یک جامعه است، از اینرو تجلیات آنها که همان شیوه ها کاری و رفتاری و آثار استادکاران باشد اثر موزه ای می شود. به همین دلیل در اکونوموزه ها پیرااثر یعنی رفتارهای فرهنگی استادکاران بسیار مهم است و همان هاست که زمینه جذب و التذاذ مخاطبین می شود.
نکته دیگر در موزه حیاتی پیوند موزه با بافت پیرامونی آن یعنی بازار کرمان است. بافتی که نوعی سرمتن موزه تلقی می شود و حتا مخاطب پس از موزه نیز با آن مجدد مواجه می شود و از اینرو موزه در خود تمام نمی شود بلکه در بازار آغاز و دوباره در بازار امتداد می یابد. حتا خرید آثار مانند پته، قالی و یا ظرف مسی چه در موزه باشد چه بازار امتداد موزه است که نوعی پیوند موزه با مخاطب را قطعی تر کرده و اثر موزه را ماندگار می کند.
آنچه در اکونوموزه مخاطب می خواند خود مشاغل به مثابه پدیده فرهنگی است، در واقع بخشی از فرهنگ در ساحت متن در برابر خوانشگر یعنی دیدارکننده قرار می گیرد و نوع خوانش از مجرای دیدار صورت می گیرد و این دیدار به مخاطب این امکان را می دهد تا از مجراهای اختیاری خود بخواند، او با استادکار گفتگو می کند و گاه خود وارد کارگاه می شود و تجربه عملی می کند و در واقع خود بخشی از متن می شود و متنی را می سازد. اینجاست که حضور زنده استادکار و مخاطب فعال در خوانش و ساخت متن اکونوموزه اثر می گذارد.
نوع رشته های انتخاب شده اعم از پته دوزی، مشبک کاری، قالی بافی و شالبافی نوعی برجسته سازی موضوعات و تشکیل یک متن است که به عنوان شاخص های هویت فرهنگی کرمان ارائه شده اند. از سوی دیگر فضاهای ایجاد شده که به مخاطب برخی اجازه حضور در یک خانه نمادین کرمانی می دهند و یا برخی دیگر بر نقش های آیینی این مشاغل و آثار تکیه دارند چنانکه این آثار به عنوان جهیزیه عروسان کرمان نشان داده شده اند، هر کدام متن های دیگر را به موضوع اصلی پیوند داده اند و آنها با ابعاد فرهنگی مختلف وسعت بخشیده اند
اکونوموزه هایی همچون موزه حیاتی تجربه رابطه و خوانش تازه ای در موزه های ایران به ویژه موزه های مردم شناسی را ایجاد کرده اند. چند قدم نرسیده به مدرسه حیاتی در راسته بازار گنجعلیخان موزه مردمشناسی حمام گنجعلیخان قرار دارد که در حدود چهل سال پیش ساخته شده است و بعد از آن بسیاری موزه ها با ساخت چند مانکن سعی کرده تقلیدی از آن باشند. اما موزه حمام همان چیزی بود که پدیده های فرهنگی را بدون انسان های سازنده فرهنگ و در شکلی ثابت عرضه می کرد و انسان شناسان نوگرا منتقد برخورد این موزه ها بودند، اما چند متر این سو تر اکونوموزه بانوحیاتی در سال ۱۳۹۴ بر آن است که به خواست انسان شناسان نزدیکتر شود و در جهت کاربردی کردن مطالعات فرهنگی و موزه ها با توسعه اجتماعی سنت های بومی را با حیات امروزی جامعه پیوند دهند. خوانشی که اکونوموزه شکل می گیرد بر آنست تا مخاطب عرصه مدرن را نه تنها متوجه ظرفیت ها گذشته کند بلکه گذشته او را در تجربه ای اکنونی جاری سازد و این تجربه جدید موزه داری ایران است. این تجربه در سالی که شعار شورای بین المللی موزه ها – ایکوم به موزه ها و توسعه پایدار بود شاید تنها نمونه عملی و نو بود که ناخواسته این مقصود توجه نشان داده بود و در کشوری که به دلیل تنوع قومی و طبیعی در این زمینه قابلیت های بسیار است این امکان وجود دارد تا این تجربه بیشتر مورد نظر قرار گرفته و با رویکردی انسانشناسانه و موزه دارانه تجربه هایی کاملتر و پویاتر به انجام رسد.
[۱] ترجمه و تلخیص تعریف و شاخص های اکونوموزه در این پاراگراف توسط میثم عبدلی و گلناز گلصباحی از سایت های اکونوموزه های اروپایی و کانادا که یک شبکه بهم پیوسته و همکار هستند انجام گرفته است