تهران کلانشهر چند میلیونی کنونی، روستایی که تا چند دههی پیش وصف آب و هوا و اقلیم بینظیرش شهرهی خاص و عام بود. اما از روزی که خودش را به عنوان پایتخت سیاسی این کشور شناخت، بر کالبد خویش شاهد ساخت و سازهای زیادی شده است. در همان سالهای نخستین هجوم نسل اول مهاجران که عمدتن نظامیانی بودهاند که برای تکمیل کادرهای افسری و نظامی از اقصا نقاط مملکت به این شهر آمدهاند و نسلهای بعدی که باز عمدتن شامل کارمندان اداری و دفتری بودهاند تا نسلهای کارگری و کارهای یدی، نیازهای عمرانی و کالبدی برای این شهر جدید ایجاد شد تا رو به سوی ساخت و سازهای نوین بیاورد و کالبدش هرچه بیشتر از یک روستای خوش و آب و هوا فاصله بگیرد و به شکل یک کلانشهر بیقواره درآید.
در یک نگاه اجمالی شهر تهران هیچوقت روی خوش پایان ساخت و ساز را به خود ندیده و دائم در حال تغییر از بافت قدیمیتر به بافت جدیدتر است. به طوری که اکنون با صرف نظر از شمال، جنوب، مشرق و مغرب این شهر با قدمزدن در بیشتر کوچهها، محلهها و منطقههای مختلفش شاهد ترکیبی از بافت قدیمی، نوسازیشده، تخریبشده و در حال ساخت هستیم. در این نوشتار کوتاه طرح مسئلهای اجمالی بر این امر خواهیم داشت که تهران به دلیل پایانناپذیری پروژههای عمرانیاش چه مشکلاتی را برای شهروندان از جنبههای گوناگون ایجاد کردهاست:
نوشتههای مرتبط
در سادهترین حالت، این مسئله یکی از عوامل تردد ساده و سهل در پیادهروهاست. به گونهای که برای مثال در کنار یک خانهی نوسازیشده یک کارگاه عمرانی برای نوسازی یک خانهی فرسوده به پا شده و به دلیل جلوآمدن و بستن پیادهرو توسط تجهیزات ساختمانی مانند آجر و تیرآهن و غیره، ناگهان پیادهرو قطع میشود و عابر پیاده باید برای ادامهی مسیر به خیابان، اتوبان و به طور کلی محل تردد اتومبیلها وارد شود. صرف نظر از اینکه چنین مسئلهای میتواند برای همهی شهروندان به ویژه اطفال و سالخوردگان چه مشکلات، موانع و خطراتی در پیش داشته باشد، با این حق شهروندی در تضاد است که داشتن شهری ایمن حق همهی شهروندان است.
از سوی دیگر، اگر کارگاه ساختمانی در خیابانها و کوچههایی بناشده باشد که محل عبور اتومبیل است، به دلیل همین مسئله که معمولن کارگاه ساختمانی در پیادهروها پیشروی میکنند، موجب کندی تردد در خیابانها شده و همین مسئله بر بار ترافیکی شهر به ویژه در معابر تنگتر میافزاید.
مشکل دیگر آن است که اکنون دیگر تفاوتی نمیکند در خانهی خود نشسته یا در محل کار مشغول انجام کار روزانه باشی؛ سروصدای تجهیزات سازندهی ساختمان خود را بیشازپیش مهمان اعصاب و روان ساکنان اطراف این پروژهها میکند. به طور مثال میتوان از ضربههای چکشوار بر بلندای ساختمانهای بزرگ و برجهای چندین طبقه نام برد که تا فاصلههای بسیار دورتری نسبت به خود ساختمان، صدای گوشخراش آن از این میدان صوتی به گوش میرسد.گویی این دست آلودگیهای بیرحمانهی صوتی، مهمان ناخوانده اما هرروزهی هر محله و خانه و اداره است و دیگر شنیدن آنها اعم از انواع دریلها، وسایل تخریب ساختمان، ریختن آهنآلات توسط کامیونها بر زمین، تردد ماشینهای سنگین حمل مواد ساختمانی در هر ساعت از شبانهروز و غیره که خود لیست بالاوبلندی است، جزیی عادی و طبیعی از زندگی روزمرهی ما شهروندان تهرانی شده، بدون آنکه بدانیم در درازمدت از دست دادن حساسیت صوتی و کاهش فرکانس شنیداری برای سیستم شنوایی انسان چه عوارضی ممکنست به جا بگذارد.
مشکل دیگر آن است که در جاهایی که پروژههای نوسازی، واحدهای بسیار قدیمی و به ویژه خالی از سکنه در طولانیمدت بوده، گردوخاک منتشر شدهی حاصل از تخریب آنها بسیار آلوده است و موجب بیماریهای تنفسی برای ساکنان اطراف و حتا خود کارگران ساختمانی میشود. زیرا چنین مکانهایی مناسب زیست حیوانات اعم از حشراتی مانند سوسک و جانداران آلودهی دیگر مانند موش بوده و همزمان با تخریب این ساختمانها آلودگیها در محل پخش میشوند.
این شهر بیرمق با آن هوای آلوده و دهها مشکل بزرگ دیگر، این روزها بسیار زشت شده است. هرجای آن را که نگاه میکنی یک پروژهی عمرانی از عرض کوچه و معبر کاسته و تا چشم کار میکند مصالح و آجر را باید به جای زیباییهای یک شهر در همین معابر دید و زشتیهایش را تحمل کرد. بیآنکه چشم بتواند بچرخد و نگاهی بر زیباییهای دیگر مانند نمای برخی از ساختمانها بیندازد. زیرا به هر حال باید مراقب باشد که معبری که از آن میگذرد همانطور که گفته شد خطرناک و در عین حال نازیباست.
گذشته از ساخت و سازی که بر فضاهای مسکونی تهران حادث شدهاست، باید از ساخت و ساز دیگری که در شهر به منظور احداث بزرگراهها، گشایش معابر اتومبیلرو، تونلهای زیرزمینی و روزمینی، گسترش بزرگراههای در حال استفاده، پلهای عابرپیاده و ماشینرو و غیره نیز صحبت کرد که چهرهی این شهر را بیشازپیش به یک کارگاه عمرانی تبدیل کرده، گویی تا آیندههای دورتر خیال آن ندارد که دست از سر این شهر بزرگ و نفسگیر بردارد. هریک از این پروژههای ساخت و ساز به نوبهی خود ایجادکنندهی مشکلات بسیاری برای شهروندان تهرانی از ایجاد مانع در تردد پیاده و سواره گرفته تا آلودگی صوتی و غیره از دستهی این مشکلات است که باید به مشکلات ناشی از ساخت و ساز واحدهای مسکونی افزوده شود.
در اینجا با ذکر مجدد این نکته که آنچه گذشت تنها طرح چند مشکل حاصل از پروژهی تمامنشدنی ساخت و ساز در تهران است، باید این پرسشها را هم طرح کرد که آیا با زدن یک پلاکارد هرچند بزرگ و در دیدرس دیگران و عذرخواهی بابت مشکلات پیشآمده در آن، این حجم مسائل حل میشود؟ آیا نباید شهرداری به عنوان عضو ناظر بر ساخت و ساز با وضع قوانینی منصفانه با دید مدیریتی برای حل این مشکلات و نه با قصد پیچیدهترکردن کار پیمانکاران ساختمانی به کمک شهروندان بیاید؟ آیا مهندسان درگیر در پروژههای عمرانی نباید به فکر ساخت یا ورود وسایل ساختوسازکمسروصداتر باشند؟ آیا نباید به دیگر تکنولوژیهای استاندارد جهانی ساخت و ساز اندیشید که رفاه انسانی را درنظر میگیرند؟
به نظر میرسد چیزی که بر طالع کلانشهر ما نوشته شده آن است که ساخت و ساز در تهران پایانی نخواهد داشت، زیرا تا واحدهای فرسوده، نوسازی شوند، واحدهای نوسازیشده، قدیمی و فرسوده شده و باید مجددن تخریب گردند. درک این مسئله زمانی سختتر میشود که بدانیم در حال حاضر سیاستهای ساخت شهری تهران، فروش تراکم است. به این ترتیب با افزودهشدن تراکم به بافت شهری، در صورت تخریب واحدها در سالهای آینده حجم این مشکلات بیش از پیش میشود. بنابراین بهتر است نهادهای زیربط از جمله شهرداری بر این مسئله ورود یابند و به کمک شهروندان این شهر پر از مشکل بیایند. زیرا باید به این مسئله اعتراف کرد که مشکل شهرها مشکل انسانهاست و هویت شهر و انسان اکنون دیگر از یکدیگر جداییناپذیرند. بنابراین در صورت ندیدن و نادیدن مشکلات یک شهر، به زودی باید سراغ مشکلات عمیقتر انسانی را گرفت که بیمهابا خود را نمایان خواهند کرد و هرچه بیشتر بر پیچیدگی و حجم مسائل خواهند افزود.
ایمیل نویسنده: fsayyarpour@gmail.com
ویژه نامه ی «هشتمین سالگرد انسان شناسی و فرهنگ»