در یکی از دفاتر نوسازی بافت های فرسوده محلات جنوبی تهران با او قرار ملاقات گذاشتم. با چادر (ملی) آمده بود. در تعامل پرانرژی به نظر می رسید. با یک احوالپرسی گرم به راحتی شروع به سخن گفتن کرد. اگرچه در حین گفتگو به کرات تن صدایش را به علامت این که می خواهد حرفی تابو بزند، پایین می آورد :
فعالیت اجتماعی زیادی در محله دارد و با خانه ی فرهنگ شهرداری در رفت و آمد است. در تشویق کردن افراد برای مشارکت در ساخت و ساز خانه های فرسوده شان، فعالانه ظاهر شده و بازویی توانمند برای دفتر نوسازی محله محسوب می شود. ۳۵ ساله، متاهل و یک دختر دارد. درآمد شوهرش بسیار پایین است و به این دلیل و دلایل دیگر قبلن با شوهرش اختلافات زیادی داشته ولی اکنون سازوکارهایی برای خودش ترتیب داده و در مجموع خودش را به سطح زندگیش راضی کرده است. مثلن این که در زیرزمین کوچک خانه ی پدری زندگی می کند و به باشگاه های ورزشی می رود. عضو فعال پایگاه بسیج محله شده و برای آن حسابی وقت می گذارد و در تمام اردوها و برنامه های جمعی بسیج شرکت می کند. کتاب های مذهبی مانند فواید دعا، احادیث بزرگان دینی و غیره می خواند. بیشتر روابطش با خانواده و فامیل و پس از آن با اعضای بسیج محله و فرهنگسراهای شهرداری است.
نوشتههای مرتبط
درباره ی ظاهرخود چه فکری می کنید؟
درباره ی الان می پرسی یا قبلنم را می گویی؟ آخه خانم ها در سنین نوجوانی از لحاظ جسمی اندام جذابی دارند. اما وقتی ازدواج کردند هیکل شان به هم می ریزد. برای همین خیلی از خانم ها از ترس بدشدن هیکل شان به نوزادشان شیر نمی دهند. من هم فکر می کنم قبل از ازدواج اندام خوبی داشتم. بعدن هیکلم به هم ریخت و به همین دلیل در من تاثیر روحی و روانی بدی گذاشت. قبلن اعتماد به نفس خوبی داشتم ولی الان این طوری نیست. خانم متاهل باید بتواند شوهرش را راضی نگه دارد. یکی از این چیزهایی که می تواند شوهر را راضی نگه دارد، هیکل زیباست. من بعد از ازدواج و زایمانم، به شدت وزنم بالا رفت. خب همین مسئله بین ما دوری ایجاد کرد.
فکرمی کنید دیگران درباره ی ظاهر شما چه می اندیشند؟
بستگی دارد منظورت از دیگران چه کسی باشد. چون خانواده با افراد دورتر و غریبه ها فرق دارد. خانواده شناختی از آدم دارد که غریبه ها ندارند. به همین دلیل در مورد ظاهر آدم قضاوت متفاوتی با دیگران دارند. مثلن این که می دانند تازه زایمان کردی، پس طبیعی است که هیکلت به هم ریخته باشد، اما غریبه ها این طور نیستند. یک قضاوتی می کنند که منصفانه نیست. در مجموع فکر می کنم در نظر دیگران چاق باشم.
از نظر شما یک زن ایده آل چه ویژگی هایی دارد؟
من حسابداری خواندم، ولی به خاطر ازدواجم ادامه ندادم، خیلی احساس عقب ماندگی دارم. فکر می کنم تحصیلات مهم است. زن باید تحصیلات عالی داشته باشد. پدرم نگذاشت ادامه دهم و مرا مجبور کرد ازدواج کنم. من برای دخترم چنین کاری نمی کنم، می گذارم هرجور دلش خواست رفتار کند و درس بخواند.
از نظر شما بدن ایده آل برای یک زن چه ویژگی هایی دارد؟
به نظر من لاغری تا ۸۰ درصد ایده آل است، نه بیشتر. کسی که چاق است حتی اگر بهترین فرصت شغلی را داشته باشد، نظر افراد به او مثبت نیست. ما حدیث داریم که در شبانه روز ۲ وعده غذا خورده شود، خب این علتی دارد. علتش این است که آدم نباید جاق شود. چاقی همه چیز را به هم می ریزد. در کتاب دانشنامه ی احادیث پزشکی هم این مورد آمده است. در ضمن من سادگی را دوست دارم، اهل چیزهای اضافه و تزئینی نیستم. سعی می کنم مرتب و تمیز باشم. این ها را رعایت می کنم. خیلی ها برایشان آرایش مهم است، من نه این که به آرایش اهمیت ندهم ، فقط بیرون از خانه آرایش نمی کنم البته وقتش را هم ندارم، کثرت کاری زیادی دارم. نهایتن کرم به صورتم بزنم. همین!
برای رسیدن به این ایده آل ها، چه کاری انجام داده اید؟
تنها رژیم و غذا نخوردن کافی نیست. باید ورزش کرد. من از ۹۸ به ۸۰ کیلو رسیدم. اول کلاس ایروبیک رفتم. حالا کلاس رقص می روم، هفته ای سه روز. البته به کسی نگفته ام، همه فکر می کنند همان ایروبیک می روم. علت این که به کلاس رقص می روم آن است که رقص هم باعث لاغری می شود، هم شادابی. باید آدم خودش را شاداب نگه دارد. یعنی می دانی من سختی زیاد کشیده ام. مدت طولانی پس از ازدواج و زایمانم شرایط بدی داشتم. الان هم همین طور است و در واقع چیزی عوض نشده است. الان در زیرزمین کوچک خانه ی پدری ام زندگی می کنم. یک زمانی زندگی مشترکم در آستانه ی فروپاشی بود، اگر به منزل پدرم نمی رفتم، باید از شوهرم طلاق می گرفتم. اما خب در خانواده ی ما پس از طلاق جایی برای زندگی زن وجود ندارد، به همین دلیل سعی کردم شرایطم را تغییر دهم. شوهرم همچنان همان مشکلات قبلی را دارد و من هم کاری نمی توانم انجام دهم. اگر به او گیر بدهم، دوباره دعوا ها شروع می شود، به همین خاطر ترجیح دادم نوع دیگری زندگی کنم و در واقع بار زندگی خودم را ، خودم به دوش می کشم. الان عضو بسیج شده ام و سر خودم را با فعالیت های آن جا گرم می کنم. دوست دارم تحصیلات و مطالعاتم را بیشتر کنم ولی خب الان که امکانش نیست. برای همین وقتی در خانه هم هستم کتاب می خوانم. کتاب های حدیث را خیلی دوست دارم. یک وقت هایی می بینیم چیزی که علم دارد الان می گوید را بزرگان دینی ما هزار سال پیش گفته اند. برای همین خیلی علاقه دارم که کتاب های مذهبی بخوانم و خودم را به روز نگه دارم. من یک دختر دارم که دوست دارم خوب تربیتش کنم. بخشی از فعالیت هایم به خاطر اوست تا مادر خوبی باشم. وقتی در خانه هستم به دخترم می رسم. این جوری بهتر است.
نوع پوشش و آراستگی تان را چگونه انتخاب کرده اید؟
ببین! حجاب دزدگیر است. به هر کسی اجازه نمی دهد به حریمت وارد شود، برای همین من حجاب را انتخاب کردم تا در امان باشم. وقتی می خواهم از خانه بیرون بیایم دیگر آن جذابیت درون خانه را ندارم، پس خیلی راحت تر می توانم در چامعه حاضر شوم. گفتم که من اهل رفت و آمد با مردم هستم و اگر بخواهم مثل خیلی های دیگر بیرون بروم، نمی شود، شوهرم و پدرم نمی گذارند و البته خودم هم دوست ندارم.
آدرس الکترونیک مصاحبه کننده : fsayyarpour@yahoo.com
از مجموعه ی این مصاحبه ها :
من نظر خودم را دارم – مصاحبه ی شماره یک
نمی خواهم متفاوت باشم – مصاحبه ی شماره دو
من کدامم ؟ مصاحبه ی شماره سه
زن نباید از مردش جلو بزند- مصاحبه ی شماره چهار