انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

نوروز در موسیقی کلاسیک ایران

نوروز بزرگم بزن ای مطرب امروز/ زیرا که بود نوبت نو روز به نو روز

«نوک روج» یا «نوگ روز» درزبان پهلوی و یا همان نوروز باستانی ایران، رابطه مستقیمی با نظام معیشتی ساکنان فلات ایران داشته است. یکجانشینی و تسلط بر منابع خاک و آب ، میراث نیاکانی است که کشاورزی را به عنوان سیستم معیشتی خود برگزیدند و مجموعه ای از آداب و رسوم و آیین های مرتبط با این نظام معیشتی را از خود به جای گذاشته اند. از جمله این آیین ها، جشن نوروز ،پاسداشت بیداری طبیعت و یادآوری موعد کشت و زراعت بوده است. برپایی جشن نوروز پهنه وسیعی از حوزه های فرهنگی مستقر در فلات ایران و فرهنگ های پیرامون آن را از مرزهای شمال غربی و غرب چین، آسیای میانه تا آسیای صغیر و شرق میانه تا آن سوی میان رودان را در برمی گیرد؛ عاملی برای پیوند فرهنگی میان اقوامی کهن که فصل مشترک آنان، نحوه زیست ، معشیت و بخشی از فرهنگ بوده است. در رده بندی جشن ها پنج دسته را می توان درنظر گرفت:

۱. جشن ها و آیین ها باستان و اسطوره ای وفصلی

۲. جشن های دین و مذهبی

۳. جشن های ملی، میهنی وحکومتی

۴. جشن های خانوادگی

۵. جشن ها و آیین های منطقه ای (روح الامینی: ۱۵: ۱۳۸۳)

با این حال جشن نوروز در گذشت زمان و در امتزاجی که با فرهنگها و گروههای مختلف اجتماعی داشته ، عملاً‌ در همه این دسته بندی ها قابل طبقه بندی شده است.نوروز براساس آیینی اساطیری و باستانی که مبتنی بر اسطوره هایی کهن و درعین حال منطبق بر دانش ایرانیان باستان از قواعد طبیعت و تغییر فصول است،شکل گرفته و با باورداشته های مذهبی نیز آمیخته و تبدیل به جشن ملی و میهنی شده است. این آیین درعین حال رفتارهای کوچکترین نهاد اجتماعی یعنی خانواده رانیز تحت تاثیر قرارداده ودرهریک ازمناطق و مبتنی بر فرهنگ های بومی ،به شکل و شمایل فرهنگ های بومی و قومی نیز نزدیک شده است.(همان :۱۷ : ۱۳۸۳) روایت نوروز را از روزگاران بسیار کهن و در بسیاری از متون قدیمی ایران می توان جستجو و ردیابی کرد.«درمیان اعیاد آنکه بیشتر قبول عام داشت، چنانکه امروزنیز دارد ، نوروز بود که آن را نوگ روز می گفتند. این جشن درآغازسال بود ودرسال دینی بلافاصله بعد ازعید فروردیگان می آمد. به موجب روایت دینکرد هرپادشاهی دراین روز فرخنده، رعیت ممالک خویش را قرین شادی و خرمی می کرد و در این عید کسانی که کار می کرده اند، دست ازکار کشیده به استراحت و شادمانی می پرداخته اند» (کریستن سن:۱۳۷۷:۲۵۰) وابستگی کشاورزی به قواعد طبیعی تغیر فصول ، درک چگونگی و موعد تغییر فصل را برای ساکنان فلات ایران بسیار مهم ضروری می کند، به طوری که علاوه بر تدوین نخستین تقویم ها و گاهشمارهای باستانی در فلات ایران؛جشن هایی برای پاسداشت طبیعت هم به وجود می آید.همچنین رموز و دانش کشف مناسبات طبیعی به عنوان علمی نهانی نزد طبقه روحانیان و کاهنان اسباب برتری طبقاتی آنان را نیز فراهم می آورد. به این ترتیب جشن نوروز در کنار سایر آیین های مذهبی، به دست روحانیان هدایت می شده و پایگاه اصلی آن معابد باستانی بوده است:

چو شد ساخته کار آتشکده/همان جای نوروز و جشن سده

زهر کشوری رنج وغم دور کرد/ زبهر بزرگان یکی سورکرد

معابد باستانی از تمدن های دیرین ساکن در این فلات اعم از عیلامیان مادها، هخامنشیان ، سلوکیان ، اشکانیان و ساسانیان و نیز سایر اقوام پراکنده در این فلات نظیر گوتیان، لولبیان ،کاسی ها، میتانی ها، مانایی ها و … علاوه بر کارکردهای مذهبی و آیینی، در حقیقت مراکزی برای رصد آسمان و درک مناسبات تغییر فصول بوده اند. به طور مثال معبد چغازنبیل در تمدن باستانی عیلام؛ عملا رصدخانه خورشیدی تعیین اعتدالین است.آفتاب سنج های مستقر در سه سوی این بنا به شکل پنجره های کوچکی ساخته شده که امکان رصد حرکات خورشیدی را فراهم می کرده است.« نمونه این تاق‌نماها در بناهای باستانی عیلامی و هخامنشی در شوش، بناهای اورارتویی در پیرامون دریاچه وان، بناهای بین‌النهرینی در اوروک و در نیایشگاه سفید، بناهای هخامنشی در تخت‌جمشید، بناهای اشکانی در نسا و هَترا (الحضره)، بناهای ساسانی در فیروزآباد و بیشاپور و تخت‌سلیمان، و نیز در بسیاری جاهای دیگر دیده می‌شوند.»رضا مرادی غیث آبادی در باره نوشته است :«این سه بنا که بر روی هم مجموعه واحدی را تشکیل می‌دهند، یک رصدخانه یا تقویم آفتابی برای سنجش گردش خورشید و به تبع آن نگهداشتن حساب سال و سالشماری و استخراج تقویم و تشخیص روزهای اول و میانی هر فصل سال یا اعتدالین بهاری و پاییزی و انقلاب‌های تابستانی و زمستانی بوده است. این آفتاب‌سنج‌ها به گونه‌ای طراحی و ساخته شده‌اند که بتوان هنگام طلوع یا غروب خورشید با مشاهده سایه‌های متشکله در آن، آغاز یا میانه هر یک از فصل‌ها که منطبق با اعتدال‌های بهاری یا پاییزی و انقلاب‌های تابستانی و زمستانی است را تشخیص داد.»(غیاث آبادی:۱۳۸۰) اعلام شروع اعتدالین توسط معابد،با جشن های مهرگان و نوروز همزمانی دارد و می توان متصور شد که در جشن و سرور که با آداب و تشریفات مذهبی همراه بوده موسیقی نقشی اساسی داشته استچرا که اساسا جشن و موسیقی توامان وجود داشته اند و جشنی فارغ از موسیقی قابل تصور نبوده است. در جشن های مرتبط با تغییر فصول هم که جنبه های مذهبی و آیینی داشته اند؛ موسیقی نقشی اساسی ایفا می کرده است.

فرودسی در شاهنامه و داستان جمشید ، روز نو و نوروز را همراه با بزم شادی و رود و رامشگر توصیف می کند:

به جمشید برگوهر افشاندند/مرآن روز را روز نو خواندند

سرسال نو هرمز فروردین/ برآسوده از رنج تن، دل زکین

به نوروز ، نوشاه گیتی فروز/برآن تخت بنشست فیروز روز

بزرگان به شادی بیاراستند/می و رود و رامش گران خواستند

به طور کلی آیین های رسمی که با فرهنگ معیار ایرانی هم معنایی داشتند؛ در کنار زبان فارسی و هنرهای ملی ایرانی ،توسط دربارهای شاهنشاهی ایران تقویت می شدند.«نوازندگان و خوانندگان درجه اول، به بالاترین طبقه دربار تعلق داشتند که خود از اشراف ،شاهزادگان و خویشاوندان خونی خاندان سلطنتی بودند. و این هنرمندان در جایگاه مساوی با بزرگترین ایشان قرارمی گرفتند. خنیا گران درباری در بارگاه ، پیوسته در محضر پادشاه حضور داشتند و به وسیله خرم باش فراخوانده در ضیافتهای رسمی به مناسبت های ویژه همچون نوروز و مهرگان حاضر شده، اشعار خود به پادشاه عرضه می داشتند.»(فارمر-بویس:۱۳۶۸:۵۵) عمرو بن بحر جاحظ در کتاب المحاسن و الاضداد به آدابی در نوروز و پیوند آن با موسیقی اشار کرده است:«بیست وپنج روز پیش از نوروز در صحن سرای شاهان دوازده ستون از خشت خام برپا مى شد که بر ستونى گندم و بر ستونى جو و بر ستونى برنج و بر ستونى باقلى و بر ستونى کاجیله و بر ستونى ارزن و بر ستونى ذرت و بر ستونى لوبیا و بر ستونى نخود و بر ستونى کنجد و بر ستونى ماش مى کاشتند و اینها را نمى چیدند مگر به غنا و ترنم و لهو.»او همچنین اشاره قابل توجهی به سروده ها(=الحان) باربد در مراسم های رسمی نوروزی دربار دارد و نوشته است:«در نوروز در پیشگاه پادشاه سرودهای خطاب،بهاریه،سرودهای پهلونی و رزمی، سرودهایی در ستایش باران یا در طلب باران و ازدیاد محصول، سرودهای آفرین،خسروانی،مادراستانی(مازندرانی) و فهلید(=باربد) را می خواندند.ایرانیان بیش از همه سرود فهلید می خواندند که از روزگار خسرو پرویز حکایت می کرد.این سرودها به منزله شعر در سخن عرب به شمار می آمد»(صیادی نژاد- کوچیان:۱۳۹۰:۱۸) به طور کلی نوروز چون موجبات جشن و سرور را فراهم می کرده، فرصت مناسبی برای اجرای مطربان و مغنیان و رامشگران نیز بوده است. در یک طبقه بندی عمومی،موسیقی مرتبط با نوروز در ایران را می توان در چند شاخه زیر طبقه بندی و بررسی کرد:

-موسیقی های آیینی نوروز :

موسیقی های آیینی نوروز ، طیف وسیعی از نغمات و ترانه ایی را شامل می شود که در روزهای این جشن باستانی سعی در بیان سرور نوروزی و یادآوری آیین های آن دارند. این طیف وسیع می تواند صرفا وابسته به آیین نوروزی باشد و به صورت انحصاری در آیین های این زمان اجرا شود و یا بخشی از موسیقی عمومی یک فرهنگ و یک جامعه باشد که علاوه بر همه حضور در مناسبت های جشن و سرور، در ایام نوروز هم به اجرا درآید . از نغمه هایی که در انحصار نوروز هستند می توان به ترانه هایی نوروزی و آیین های نوروز خوانی در سراسر ایران اشاره کرد. آیین نوروزخوانی در ایران عموما توسط رامشگران دوره گرد و در هفته ها و روزهایی مانده به تحویل سال نو اجرا می شده است. نوروز خوانان آمدن بهار و جشن نوروزی را در کوچه و گذر و میدان نوید می دادند و از شنوندگان انعام و لباس و خوارکی و مزد می گرفتند.این مراسم در بعد از اسلام،با آیین های مذهبی ممزوج شد و در قالب رمضان خوانی هم متجلی گشت.

مراسم هایی نظیر کوسه برنشین یا همان میر نوروزی،توره نوروزی،تکم چی،حاجی فیروز و آتش افروز و … نیز از جمله آیین های منحصر به نوروز است که در همراهی با موسیقی اجرا می شوند.(درویشی:۱۳۸۰:۱۸۷) ترانه های نوروزی لزوما با آیین ها همراه نبوده اند و گاهی تنها در ادبیات عامیانه متجلی می شدند. نشانه های مذهبی در ترانه های نوروزی، عامل پیوند بسیاری از آنها با یکدگر هستند:

گل در گلستان آمد/بلبل به بستان آمد

ای امت محمد/نوروز سلطان آمد

ویا:

بهار آمد بهار آمد خوش آمد/علی با ذوالفقار آمد خوش آمد(عناصری:۱۳۶۸:۲۹)

در شهرهای پایتختی ،موسیقی نوروز ،عموما مبتنی بر رپرتوار رسمی موسیقی کلاسیک اجرا می شده است.این موسیقی همراه با آداب و سنن وابسته به نوروز،نزد دربار و خاندان های وابسته به آن ،همچون ابزاری برای تقویت هویت ملی و فرهنگ معیار ایرانی به کار می رفته است. آدابی که بسیاری از آنها در چند دهه گذشته از میان رفته اند؛ نظیر آیین سلام نوروزی که در دربار پادشاهان ایران از گذشته های دور تا خاندان پهلوی اجرا می شد و موسیقی جزئی از آداب برگزاری آن بود. از دوره قاجار نیز اسناد قابل توجهی درباره نحوه برگزاری این آیین باقی مانده است؛آیینی که به سلام مبارک موسوم بود و در آن تشریفات خاص موسیقی وجود داشت.از آن جمله است شلیک توپ از توپخانه شاهی وهمزمان اجرای مارش نظامی مخصوص مراسم سلام به همراه رسن بازی و اجرای دهل و نقاره و…

نقش نقاره چی ها و نقاره خانه ها در اعلان مراسم نوروزی نیز به عنوان بخشی از رپرتوار موسیقی مرتبط با نوروز قابل اهمیت است. سنتی که هم اکنون تنها در نقاره خانه آستان قدس رضوی درمشهد باقی مانده و با تاکید رسانه های جمعی، به نغمه ای ملی برای اعلان سال جدید و تحویل سال نو بدل شده است. نوروز همچنین به موسیقی اقوام ایرانی نیز راه یافته و نغمه هایی در وصف سال نو و آمدن بهار در رپرتوار موسیقی قومی اعم از عاشیق های آذربایجان، بخشی های خراسان، پهلوانان بلوچ و نیز سوتی های بلوچی و همچنین در نام برخی مقام های موسیقی قومی مانند «جشن نوروزی» در موسیقی بختیاری و …متجلی شده است.

موسیقی مذهبی نوروز:

بدیهی است که از موسیقی باستانی ایران؛ آنچه در معابد باستانی هنگام تغییر فصل و اعلام اعتدالین نواخته می شده ؛ سندی باقی نمانده است. با این حال در بقایای مانده از تمدن های باستانی، نمونه هایی از نقش ها و تصاویر مرتبط با موسیقی وجود دارد؛ نقش هایی که عموما صحنه ای از محضر شاهنشاه و آیینی نزد درباریان را ثبت کرده و گویای یک مراسم رسمی و تشریفاتی بوده است. بر این اساس می توان بر حضور سازهای تشریفاتی و آیینی تمدن های باستانی در جشن سال نو صحه گذاشت. در تمدن عیلامی ، سازهای زهی مضرابی ،کارکردهای رسمی داشته اند. در این میان حضور چنگ در نقش هایی که از حضور شخص اول و مقام پادشاه باقی مانده، محسوس و معنا دار است. به این اعتبار می توان چنگ را ساز رسمی دربار پادشاهی ایران در ایران باستان قلمداد کرد.موقعیتی که تا پایان دوران ساسانی نیز محفوظ مانده است. در برابر چنگ به عنوان ساز رسمی آیین های درباری،به نظر می سد لوط دسته بلند بیشتر کارکردهای مذهبی و آیینی داشته است.(شهرنازدار:۱۳۸۹:۱۰) در کنار این نشانه های تاریخی، آیین های زرتشتی باقی مانده از دوران کهن نیز امروزه در آستانه تحویل سال با موسیقی پیوند خورده اند و گویای دیرینگی آیین های موسیقی مرتبط با نوروز هستند.خواندن متون مقدس زرتشتی در آتشکده ها نزد موبدان این مذهب همچنان پا برجا و همراه با آوازها ونغمه های خاص اوستاخوانی ، گات خوانی و برپایی جشن فرودینگان و فردوگ است.

در کنار زرتشتیان،حکومت های مسلمان ایران بعد از اسلام هم مشخصا پس از برهه ای که در تقابل با فرهنگ ایران کهن بودند – و حتی مبارزهایی مستقیم با برپایی آیین های نوروزی در دوره عمربن عبدالعزیز روایت شده است- رفته رفته تسلیم نفوذ فرهنگی آیین نوروز و ناچار به پذیرش سنن کهن ایرانی شدند .

سنت نوروز خوانی و رابطه ای که بعد از اسلام با شعر عرب می یابد، نظام موسیقی ساسانی در نوروز را به دوران اسلامی پیوند می دهد. « مردم نوروز وجشن های ایرانی را برپا داشتند، خلفا به موسیقی روی می آوردند، همانگونه که پادشاهان ساسانی برآن روی آورده بودند»توسعه شعرغنایی مرتبط با نوروز درزبان عربی که به پیدایی مجموعه ای از «النیروزیات»‌ منجر شد، گواه این نکته است که آداب و سنن، رپرتوار کلامی و به تبع موسیقی نوروز، پس از اسلام هم به حیات خویش ادامه داده و در سنت های فرهنگی سلاسل حکومت های مرکزی متجلی شده است. (مقدسی،امانی،چاکلی،۱۱۳: ۱۳۸۵) به طور کلی آیین های باستانی ایرانی بعد از اسلام توانستند با امتزاج باورداشت های ایرانی- اسلامی، حیات اجتماعی خود را تداوم بخشند و به امروز برسند؛ بدیهی است که نوروز یکی از این آیین ها بوده است. و چنان با قدرت موانع حکومت های اسلامی برای حیات خویش را کنار می زند که در دوره عباسی و در پهنه وسیع قلمرو حکومت آنان،حکمرانان حکومت عباسی خود از مروجین اصلی آیین های نوروزی بوده اند.

بدیهی است آیین نوروز در سیستم های حکومت مرکزی در ادوار تاریخی ایران، ابزاری برای هژمونی و یکسان سازی فرهنگی نیز تلقی می شده و وابستگی فرهنگهای دور به حکوت مرکزی را در آن قلمرو وسیع تضمین می کرده است. به همین دلیل آیین نوروز در امپراتوری اسلامی از قلمرو فرهنگی ایران باستان فراتر رفت و به آیینی ملی،مذهبی و رسمی نزد حکومت های مرکزی مسلمان بدل شد. این امتزاج کار را به آنجا رساند که در کتب تاریخی شیعه، روایات اسلامی متعددی از نوروز و محسنات آن به وجود آمد.۱و نغمه ها و دعاهای مذهبی ویژه نوروز در اسلام نیز متجلی شد.بر این اساس دعای سال که تا امروز در تریبون های رسمی حکومت مرکزی ایران رسمیت داشته و همه ساله هم اجرا شده است؛ در طبقه بندی نغمه های مذهبی نوروز قرار می گیرد.

نوروز در رسالات قدیم موسیقی:

نوروز در رپرتوار موسیقی کلاسیک ایرانی به اعتبار رسالات باقی مانده از قرن چهار تا عصر حاضر ؛ جایگاهی مهم و پیوشته داشته و همراه با طبقه بندی های مختلف این موسیقی،در الحان ، نغمات و شعبات این موسیقی متجلی شده است.

نوروز در الحان قدیم موسیقی کلاسیک ایران در آوازهای شش گانه و درکنار«گّوِشت»، «کردانیه»(گردانیه)، «سلمک»، «شهناز»، و«مایه» طبقه بندی شده است. گردانیه را حجاز هم نوشته اند و به جای «مایه»، «زرکش»، هم ثبت شده است. درکنارآوازهای ششگانه، در رسالت قدیم موسیقی تقسیم بندی بیست و چهاگانه نغمات وجود دارد. سایر مشتقات نوروز اعم از نوروز خارا، نوروز بیاتی، نوروزصبا، نوروزعجم و نوروزعرب، از جمله نغمات بیست و چهارگانه بوده اند ؛ روشی برای تقسیم بندی مجموعه نغمگی درموسیقی کلاسیک ایران که طی چندین قرن تکوین یافته و به طبقه بندی ردیف موسیقی دستگاهی فعلی رسیده است. عبدالقادر مراغی می نویسد:«اهل عمل غیر از دوازده مقام که به اسم مخصوص اند، هیچ دایره دیگر را «پرده» نگویند. دیگه گفته اینکه؛ بعضی از جموع را مثل «کردانیا» و «نوروز» و «محیر» و«اصفهانک» آواز خوانند؛ جواب می گوییم که «کردانیا» و «نوروز» از آوازاتند، اما محیر و اصفهانک را هیچ کس از آوازات نداند. بلکه محیر واصفهانک از شعباتند» (مراغی : ۶۱: ۲۵۳۶) نوروز اصل از آوازات و نوروز خارا از شعبات بوده است و نوروز عجم به روایتی همان اصفهانک است. مراغی در مقاصد الالحان ، نوروز را محصول ترکیب بوسلیک و حسینی دانسته است. عبدالمومن ابن صفی الدین در بهجت الروح نیز می گوید:« از پستی بوسلیک و بلندی حسینی خیزد.»

عبدالقادر از واژه «نوروزات» برای جمع گوشه هایی که واژه نوروز دارند استفاده می کند. او درتقسیم بندی مجموعه نغمگی موسیقی ایرانی؛ اعم از دوازده پرده و شش آواز و بیست وچهار شعبه و نیز نغمات هفده گانه، از فواصل نوروز یاد کرده و آنها را با اسامی «نوروز اصل» ، «نوروز حجازی» ، «نوروزخارا» ، «نوروزعجم» و « نوروز عرب» به ثبت رسانده است. در ضمایم مقاصد الالحان ، اشعاری به فارسی و ترکی برای عمل در اجرای «نوروزعرب» آمده است. دو مصرع فارسی آن عبارت است از: برلب جوی و کنار بوستان/خاصه با روی خوش آن گلعذار(مراغی: ۱۱۷:۱۲۵۶) شعری دروصف بهار و موسم عیش و طرب و جان بخشی دوباره به طبیعت است که برارتباط مستقیم نغماتی که در رپراتور موسیقی قدیم نام نوروز دارند، با نوشدن طبیعت و بهار صحه می گذارد. او درشرح ادوار صفی الدین نوشته است:« و نوروز پنج است: نوروز اصل، و نوروز خارا، و نوروز عرب و نوروزعجم و نوروز بیاتی و بعضی از اهل عمل «نوروز صبا» را نیز نوروز خوانند»(مراغی:۲۱۳: ۱۳۷۰)

علی بن محمد معمار نیز در رساله «بنایی» ، «نوروز» ‌را از جمله ادوار ششگانه آواز معرفی کرده است. اما هم او ، «نوروزعرب»، «نوروز خارا» ‌و« نوروز بیاتی» را از جمله شعبات بیست وچهارگانه و آن ها را به ترتیب شعبه ششم ،هشتم و دهم دانسته است.(بنایی:۹۴: ۱۳۶۸)

تقی بینش «نوروز بیاتی» را بی ارتباط با آوازهای امروزی ردیف نظیر بیات اصفهان راجع ،زند، ترک، کرد و یا کردبیات نمی داند(مراغی:۲۲۵ :۱۳۷۰) محمد علی امامی شوشتری از قول شیخ عبدالرحمن الحباک العودی نام شش آواز را آورده و با نوروز آغاز کرده است. او می نویسد:« نوروز: ستاره آن برجیس است که گرم و تراست ]و[ از درآمیختن راست و عراق بر می خیزد». (شوشتری:۱۱۶: ۱۳۴۸)

مراغی در شرح ادوار به تاثیر نغمات نیز اشاره کرده و در یک تقسیم بندی سه گانه، «شجاعت» ، «انبساط خاطر» و «خزن و سستی ها» را از آثار کلی نغمات دانسته است. درتقسیم بندی او «نوروز» تاثیر انبساط خاطر دارد: « می گوییم که پرده ها را در نفوس اثری هست؛ آوازات و شعبات را نیز که با پرده ها مناسبت دارند، همان تاثیر کنند در نفوس، اما در هرپرده ای و شعبه ای و آوازه ای که بدان مقام مناسب باشد . اما راست و نوروز و عراق و اصفهان را تاثیر بسطی باشد. » (مراغی۲۷۷: ۱۳۷) به نظر می رسد این دیدگاه متاثراز تقسیم بندی قطب الدین شیرازی در دره التاج به دست آمده باشد. او نیز تاثیر مختلف نغمات بر نفوس را متذکر شده و درباره اثر «پرده نوروز» نوشته است: « و بعض موجب بسطی معتدل و به این وجه سبب لذتی لطیف گردد؛ مانند«راست» و«نوروز»‌ و«عراق» و«اصفهان» و از این جهت مناسب طبع ارباب امزجه معتدل بود» (شیرازی:۱۴۹ : ۱۳۸۷) در ایران باستان نخستین روز فروردین تا روز پنجم نوروز خردک نام داشته و مربوط به مردم عامی بوده است. نوروز بزرگ اما از روز ششم آغاز می شده و با تشریفات درباری و اعیان همراه می شده است. در سی لحن باربد این دو نام کنارهم قرارگرفته اند. واژه نوروز در میان الحان و نغمات و شعبات موسیقی قدیم، بی گمان ارتباط مستقیمی با آییین های نوروزی داشته و در رپرتوار موسیقی کلاسیک زمانهای معینی برای اجرا داشته است. درآثارالباقیه به نغمهایی اشاره شده است که رامشگران درایام نوروز درخدمت پادشاه می خواندند و می نواختند . به این ترتیب نام نوروزاصل یا نوروز کوچک (صغیر) علاوه برآنکه در الحان باستانی ثبت شده، معرف دو بخش اصلی نوروز عام و خاصه نیزهست. چنانچه نوروز کیقبادی یا نوروز کبیر نیز در الحان قدیمی به ثبت رسیده است .خالقی معتقد است نوروز صبا در ردیف امروزی حاصل ادغام این دونغمه است . ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه می نویسد: « چون جم درگذشت پادشاهان همه روزهای این ماه را عید گرفتند. عیدها را شش بخش نمودند: پنج روز نخست را به پادشاهان اختصاص دادند، پنج روز دوم را به اشراف، پنج روز سوم را به خادمان و کارکنان پادشاهی، پنج روز چهارم را به ندیمان و درباریان ، پنج روز پنجم را به توده مردم و پنجه ششم را به برزگران.» این نحوه تقسیم بندی میتواند بی ارتباط با الحان یاد شده در موسیقی باستانی ایران نباشد. بخصوص آنکه معنی لغوی نوروز صغیر یا خردک و نوروز بزرگ مشخصا از همین نحوه تقسیم بندی آیین نوروز حکایت دارد. «سال نزد فارسیان چهار فصل بود . بر حسب این فصول عیدهایی داشتند که به اهمال در کبیسه روز این عیدها جابه‌جا می‌شد. از جمله این اعیاد یکی روز اول فروردین ماه یعنی نوروز بود. که روز بس بزرگ است که به علت زنده شدن طبیعت گویند. آغاز خلقت جهان در آن روز بوده است. چنین به نظر می‌رسد که پنج روز نخستین سال « نوروز عامه» یعنی جشن همگانی بود. حال آنکه روز ششم که «خرداد روز» نام داشت، « نوروز خاصه» یعنی جشن پادشاهان و بزرگان بوده است.» روز ششم نوروز سرود می خوانند و موسیقی نواختند. لحن نوروز بزرگ انتسابی به این آیین درباری در روز ششم نوروز داشته است: میمون وخجسته باد بر تو/نوروز بزرگ و روز تحویل

پرده نوروز در اشعار کلاسیک:

دربسیاری از متون کهن که خاصه درباره یک موضوع نوشته شده، شعر به عنوان وسیله ای برای به یاد سپاری عناوین ونحوه تقسیم بندی و ترتیب موضوعات به کارآمده است. چنانکه درموسیقی نیز علاوه بر کارآیی ذاتی شعر در بیان موضوعاتی که می تواند به موسیقی اشاراتی داشته باشد؛ کلام عروضی برای به یاد سپاری منطق نغمات و ترتیب آنان به کرات مورد استفاده قرار گرفته است. عباس اقبال آشتیانی با جستجو در میان دواوین شعرا، فهرست بزرگی از الحان قبل از اسلام موسیقی ایرانی را استخراج کرده که درمیان آنها ترکیب های «نوروز بزرگ»، «نوروز خردک» ،«نوروز خارا»،« باد نوروز»، «ساز نوروز» و «نوروز کیقباد» و… دیده می شود. سروری در سی لحن باربد، لحن ۲۶ را «نوبهاری»‌ ثبت کرده است. نظامی در داستان خسرو و شیرین سی لحن باربد را به نظم در آورده و کلمه نوروز را به جای «‌نوبهاری»‌ به کارگرفته است .(اقبال : ۵۵ : ۱۳۶۳)

در رساله ای از مولفی ناشناخته به نام نسیمی ، اشعاری وجود دارد که مرتبه ونحوه تقسیم بندی نغمه نوروز را در رپراتور موسیقی کلاسیک ایرانی روایت می کند:

بود چار نوروز بشنو بیان/دونظمش نمودم دو دیگر بدان

یکی را «صبا» زان دو آوازه بُد/به معنی یکی «مائه»(=مایه) صورت دو شد

چهارم نغم از«عجم» هم ازوست/که «خارا»ش نامند ایوان ازوست

دوی دیگر از نغمه چارچار/بود مایه نوروز یک یک شمار…

مقام کوچک ار دانی توانی/که در رکب و بیاتی بیت خوانی

رهاوی شد به نوروز عرب رام/به نوروزعجم برد ازدل آرام

دراین رساله همچنین نوروز عجم درکنار ماهور به عنوان شعبه ای از مقام رهاوی معرفی شده است.

رهاوی و نوروز دلکش عجم / مقامست وشعبه به ماهور هم

والی بختیاری۲ نیز در این باره سروده است:

رهاوی نهال ریاض طرب/به نوروز عشرت فروز عرب

نوایی آسایش روح ازوست/ به ماهور و نوروز خارا نکوست

زدل های غمگین برد زنگ غم/چو نوروز آید میان عجم

***

به طور کلی مقام راست در توصیف آمدن بهار به کار می رفته است.

خوش نوایان چمن در پرده عشاق راست/نوبت نوروز بر بانگ هزار آواز ده

در سی لحن باربد همچنین واژه «نوبهاری» آمده است .

چو برگفتنی سرود نوبهاری/عرق گشتی گل از بس شرمساری

سنت بیان ترتیب مقامات و نغمات موسیقی کلاسیک ایران، تا دوره قاجار نیز تدوام یافت و برای شرح توالی گوشه ها در ردیف موسیقی دستگاهی مخبرالسلطنه هدایت۳ اشعاری از خویش به یادگار گذاشت. در اشعار او به سه گوشه مشترک در همایون و راست پنجگاه اشاره شده است:

چونکه از لیلی ومجنون بگذری/ ره به نوروز سه گانه می بری

هست نوروزعرب آنگه صبا/ گو پس از خارا فرود طرز را

نوروز در رپرتوار معاصر موسیقی دستگاهی

امروزه واژه نوروز در ردیف موسیقی کلاسیک ایرانی در دو دستگاه راست پنجگاه و همایون باقی مانده است. دستگاه راست پنجگاه از دستگاههای ناشناخته و در عین حال پرمایه ایرانی است ؛ درهمه روایاتی که از این دستگاه باقی مانده؛ سه گوشه «نوروز عرب»،« نوروزخارا» و «نوروز صبا» وجود دارد. این نغمات فرعی ، راهی برای رفتن به همایون است و دستگاه همایون از طریق این گوشه ها با راست پنجگاه پیوند می خورد. نوروز خارا گرچه در رسالات قدیم از شعبات نوا محسوب می شده، امروز در ردیف موسیقی کلاسیک ایرانی منشعب از چکاوک و بیداد در همایون است. (ستایشگر: ۵۳۰: ۱۳۷۵) درراست پنج گاه نیز هر سه نوروز با تداعی مدال راک ، راه را برای ورود به همایون بازمی کنند.

باید متذکرشد که نحوه تقسیم بندی رپراتور موسیقی کلاسیک ایران درطی چند قرن گذشته، تغییرات جدی کرده و با سیستم طبقه بندی رپراتور این موسیقی در گذشته تفاوت آشکار دارد.

به طور مثال گوشه نیریز که در دستگاههای ماهور، راست پنجگاه و همایون مشترک است، درمتون قدیم از بیست و چهار شعبه اصلی موسیقی قلمداد می شده است.به همین ترتیب درردیف موسیقی دستگاهی امروز تنها چند گوشه از مجموع نام های نوروز باقی مانده و نغمه اکثر آنها دردست نیست. آنچه باقی مانده گوشه هایی هستند که از نظر نام و نیز سیستم مدال به یکدیگر نزدیک و در دو دستگاه راست پنج گاه و همایون مشترک شده اند. گوشه هایی که با اندک تفاوت هایی در روایت های مختلف ردیف به ثبت رسیده اند و مجموع زمان اجرای آنها به بیش از چند دقیقه نمی رسد. دراین میان« نوروز عجم » ، در ردیف میرزاعبدالله ،بیات عجم ثبت شده و به گونه ای در برابر نوروز عرب ؛ نوعی تقابل نمادین میان عرب و عجم را به نمایش گذاشته است .

باید در نظر داشت که ایتمولوژی واژگان ردیف، حوزه پژوهش وسیعی را به وجود می آورد که تاکنون مغفول مانده است. حال اینکه به نظر می رسد توجه به نشانه های مشترک فرهنگی و اعلامی که همراه با نغماتی از گذشته دور به امروز رسیده اند، می تواند بخش های ناشناخته و تاریکی از فرهنگ موسیقی کلاسیک ایران را مشخص کند و بستر مطالعات فرهنگ شناسی موسیقی در ایران را گسترش دهد.

پی نوشت:

۱- بحارالانوار مجلسی از معلی‌بن‌خنیس روایت کرده است که:« نوروز روزی است که کشتی نوح بر کوه جودی قرار گرفت، روزی است که جبرئیل بر نبی علیه‌السلام نازل شد، روزی است که رسول اکرم صلی‌‌الله علیه‌وآله، علی علیه‌السلام را بر دوش کشید تا بت‌های قریش را از بالای کعبه می‌کند، روزی است که نبی علیه‌السلام به وادی جن رفت و از ایشان بیعت گرفت، روزی است که برای علی علیه‌السلام از مردم بیعت گرفت (غدیر خم) روزی است که قائم آل محمد ظهور خواهد کرد و روزی است که امام عصر عجل‌الله تعالی فرجه‌الشریف بر دجال پیروز خواهد شد.»

۲- نجفقلی والی بختیاری، متخلص به والى شاعر قرن یازدهم قمری است

۳- مهدی‌قلی هدایت ملقب به مخبرالسلطنه حاکم آذربایجان و نمایندهٔ مجلس در زمان قاجار بود.همچنین در دوره هایی وزارت علوم و عدلیه را بر عهده داشت و در دوران رضاشاه به مقام صدراعظمی رسید. او علاوه بر شعر، به موسیقی نیز تسلط داشت و ردیف موسیقی ایرانی را به خط نت درآورد.

فهرست منابع:

– اقبال آشتیانی،عباس؛ شعر و موسیقی در ایران قدیم؛ انتشارات فرهنگ و هنر؛۱۳۶۳

– امام شوشتری،محمدعلی؛ هنر موسیقی روزگار اسلامی؛انتشارات فرهنگ و هنر؛۱۳۴۸

-بویس،مری – فارمر،هنری جورج؛ دو گفتار درباره خنیاگری وموسیقی ایران؛ ترجمه بهزاد باشی؛انتشارات آگاه؛ ۱۳۶۸

– بنایی،علی محمد معمار؛ رساله در موسیقی؛با مقدمه داریوش صفوت و تقی بینش؛مرکز نشر دانشگاهی؛۱۳۶۸

-درویشی،محمدرضا؛ از میان سرودها و سکوت ها؛موسسه ماهور؛۱۳۸۰

-روح الامینی،محمود؛آیین ها و جشن های کهن در ایران امروز؛انتشارات آگه؛۱۳۸۳

– ستایشگر،مهدی؛ واژه نامه موسیقی ایران زمین؛انتشارات اطلاعات؛۱۳۷۵

– شهرنازدار،محسن؛ کاوش های باستان شناسی و سازهای باستانی ایران (از آغاز تا هخامنشیان)؛انسان شناسی و فرهنگ؛۱۳۹۱

– شیرازی،قطب الدین؛دره التاج؛جلد اول؛تصحیح نصرالله پورجوادی؛ فرهنگستان هنر، ۱۳۸۷

– صیادی نژاد،روح الله- کوچیان،الهام؛بازتاب جشن های باستانی ایرانیان در دو کتاب؛مجله ادب عربی؛سال ۳ ؛شماره ۳؛۱۳۹۰

-عناصری،جابر؛نوروزی خوانی؛فصلنامه آهنگ؛سال دوم؛شماره دوم و سوم؛بهار۱۳۶۸

– کریستین سن،آرتور؛ایران درزمان ساسانیان؛ ترجمه رشید یاسمی؛دنیای کتاب؛ ۱۳۷۷

– مراغی،عبدالقادر؛ مقاصدالالحان؛ به اهتمام دکتر تقی بینش؛بنگاه ترجمه و نشر کتاب؛۱۳۵۶

– مراغی،عبدالقادر؛ شرح ادوار؛ به اهتمام دکتر تقی بینش؛ مرکز نشر دانشگاهی ؛۱۳۷۰
-مقدسی،امین-امانی،ابوالحسن،چالکی،بهرام؛ نشریه زبان و ادبیات دانشکده ادبیات و علوم انسانی؛شماره ۱۷۷؛ بهار ۱۳۸۵

– مرادی غیاث آبادی،رضا؛رصدخانه چغازنبیل؛پژوهش‌های ایرانی؛ شماره یکم؛ نشر نوید؛ ۱۳۸۰

– نسیمی؛با مقدمه و تصحیح امیر حسین پورجوادی؛فرهنگستان هنر، ۱۳۸۵