انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

معرفی کتاب مردم شناسی آکادمیک و موزه

ترجمه و نگارش: مهدیه غنی زاده

خرداد۱۳۹۸

Academic Anthropology and the Museum

Back to the Future

Edited by Mary Bouquet

Published Year: 2001

مردم شناسی آکادمیک و موزه

بازگشت به آینده

گروه نویسندگان ویرایش شده توسط ماری بوکت

سال انتشار: ۲۰۰۱ میلادی

آنچه به طور مختصر در خصوص این کتاب می توان گفت این است که توسعه ی سریع موزه در کنار مادی و سیاسی شدن فرهنگ آن، با علاقه ی رو به رشد دانشمندان علوم اجتماعی به فرهنگ مادی که بیشتر درموزه ها یافت می شود، همراه شده است. تعجب برانگیز نیست که مردم شناسان به طور ویژه پس از دهه ها بی توجهی – که طی آن کار میدانی به مشخصه ی انسان شناسی مدرن تبدیل شده به نحوی که ” امراجتماعی” و “ماده” به طور بنیادی از یکدیگر جدا شدند تا به تولید دانشی بیانجامد که پیش تر در مورد مجموعه های تاریخی موجود نبوده و ممکن است روشنفکران بتوانند از کار بر روی این آثار مادی که نمود فرهنگ هستند، در تولید این دانش بهره مند شوند- دوباره موزه ها را مورد توجه خود قرار می دهند. علاوه بر این فراموش شده که موزه ها تنها گذشته بودگی چیزها را نشان نمی دهند. بخش زیادی از آنچه در موزه های معاصر اتفاق می افتد، برنامه ریزی در مورد چگونگی آینده است; به این معنا که ساختن فرهنگی مادی شده، چیزهای مختلفی از گذشته را درهم می آمیزد که ماحصل آن با تلفیق در دیدگاه های جاری صحنه هایی می سازد که چشم انداز نسل های آینده را شکل خواهد داد. با این حال بازآفرینی مردم شناسی موزه مجموعه ای از چالش ها برای تدریس و تحقیق وهمچنین تولید فرهنگی در موزه های معاصر به وجود می آورد که در این اثر به آنها پرداخته می شود.

این کتاب حاصل جمع آوری نوشته های گروهی از نویسندگان پیشرو و صاحب نظر در زمینه ی مردم شناسی موزه توسط ماری بوکت است که خود نیز به ویرایش آن پرداخته است. در ابتدای کتاب فهرست اشخاص و سپس مختصری از رزومه ی نویسندگانی که در نگارش آن سهیم بوده اند آورده شده است. در ادامه پس از مقدمه ای به قلم ماری بوکت که نام کتاب نیز از آن گرفته شده، مطالب در پنج بخش و مجموعا۲۶۰ صفحه تنظیم گردیده است.

ماری بوکت(Mary Bouquet) متولد ۱۹۵۵ در انگلیس و مولف آثار متعددی در زمینه ی مردم شناسی و موزه می باشد. وی که به تدریس مردم شناسی فرهنگی و مطالعات موزه در دانشگاه Utrecht University Collegeدر کشور هلند می پردازد، تحصیلات خود را در مقطع دکترای رشته ی مردم شناسی اجتماعی در دانشگاه کمبریج به پایان رسانده و در حال حاضر استاد این دانشگاه و متخصص مطالعات موزه می باشد. او در مقدمه یکی از اهداف این کتاب را بررسی کارهای مردم شناسانه ی صورت گرفته در موزه ها و در مورد آنها و استفاده از اطلاعات فراهم آمده جهت بررسی عمیق رابطه ی مردم شناسی آکادمیک و موزه بیان می کند. به نظر بوکت دیگر نیاز نیست مردم شناسان خود را به موزه های مردم نگارانه محدود کنند. تمام موزه ها از هنر گرفته تا تاریخی ، علمی و مردم شناسی در جوامعی که هر چه بیش تر به سمت چندفرهنگی شدن می روند به طور فزاینده ای بخشی از صنعت فرهنگ به شمار می آیند.

بخش نخست کتاب با عنوان رویارویی مردم شناسی با موزه های پسا استعماری سه فصل دارد.

باربارا ساندرز (Barbara Sanders) که دکترای خود را در سال ۱۹۹۲ اخذ کرده و محقق ارشد موسسه عالی فلسفه در بلژیک و نیزعضو دپارتمان مردم شناسی می باشد، با تکیه بر کار مشترک بواس و هانت(George Hunt) به نام Legacy، در پژوهشی نظری در مورد دو موزه ی پسا استعماری به ظاهر بی ربط اما در اصل مرتبط، به بررسی ساخت فرهنگ ها در این رویارویی می پردازد.

تصویرسازی موزه: عکاسی و نقش رسانه ای آن در دوره سوم پادشاهی پرتغال عنوان مطلب دیگریست که توسط نونو پورتو (Nuno Porto) در این بخش نگاشته شده است. وی به تدریس مردم شناسی فرهنگی و اجتماعی و موزه شناسی مردم نگارانه در دپارتمان مردم شناسی دانشگاه Coimbra در پرتغال می پردازد. پورتو اخیرا دکترای خود را در مورد فرهنگ علمی استعمارگرانه ی پرتغال،۱۹۴۰-۱۹۷۰، با مطالعه ی موردی موزه ی پسااستعماری Dundo در شمال شرقی آنگولا به پایان رسانده است. وی با مطالعه ی قاعده مند آثار عکاسی در این زمینه، اهمیت مطالعات تجربی در بررسی تمایزات و تفاوت های رژیم استعمارگر پرتغال با دیگر رژیم های استعمارگر را برجسته کرده و به نقش عکاسی در تطهیر پرتغال در آخرین دوره ی استعمارگرانه ی خود اشاره می کند.

اریک ونبروکس (Eric Venbrux) محقق عضو آکادمی علم سلطنتی هلند در دانشگاه Nihmegan و علاقه مند به مطالعه ی فرهنگ ذاتی شیء و رابطه ی متقابل آن با جهان در طول تاریخ می باشد. او اثری نیز در مورد پدیده ی مرگ در جزایرتیوی(Tiwi) در استرالیا منتشر کرده است. در مطلبی که از وی در این کتاب می خوانیم ونبروکس به بررسی تاریخی مجموعه ی گردآوری شده توسط اسپنسر بالدوین از صنایع دستی اقوام تیوی پیش از تبدیل آن به موزه می پردازد.
بطور خلاصه، پیکربندی دوباره ی تحقیقات مردم شناسانه با در نظر گرفتن موزه ها به عنوان موسساتی کلیدی در جهانی شدن جامعه ی ملی یکی از مضامین اصلی است که در این بخش مطرح می گردد.

در بخش دوم کتاب ذیل عنوان موزه های مردم نگارانه و موزه شناسی مردم نگارانه در خانه، مارتین سگالن (Martine Segalen) استاد مردم شناسی و جامعه شناسی دانشگاه Nanterre و سرپرست مرکز قوم شناسی فرانسه با مطالعه موردی موزه ملی هنر و سنت های عامیانه در پاریس به موضوع مردم نگاری و موزه در فرانسه می پردازد. سگالن چنین به بحث می پردازد که چرا دولت مرکزی فرانسه در تاسیس موزه ی ملی مردم شناسی با تأخیر عمل می کند در حالیکه درایجاد موزه های عمومی هنر به سرعت وارد عمل می شود.

نلیا دیاNelia Dias) ( استاد مردم شناسی دانشگاهlisboa و مولف کتاب های موزه ی اتنوگرافی تروکادرو le musée d’ethnographie du trocadéroو مردم شناسی و موزه شناسی در فرانسه Anthropologie et Museology en France نیز با نگاهی بر آموزش اتنوگرافیک موزه شناسی در پرتغال به طرح این سوال می پردازد که آیا مردم شناسی به موزه نیاز دارد؟ به نظر او اگر موزه های مردم شناسی نیازمند مردم شناسانی آموزش دیده برای غنای خود می باشند پس چه موسسه ای باید اینکار را انجام دهد و اگر در دانشگاه باید آموزش صورت گیرد، در چه سطحی می بایست باشد. خلاصه آنکه این بخش بر ارتباط بین تحقیقات مردم شناسانه و آموزش، همچنین مجموعه های موزه ای و نمایش آنها در فرانسه و پرتغال متمرکز است.

بخش سوم کتاب شامل دو مقاله است که با عنوان موزه های علمی، چالشی در مردم نگاری به طرح مبحث می پردازد. روبرتو گنزالس (Roberto Gonzalez) و لورا نادر ( Laura Nader) استادان مردم شناسی دانشگاه برکلی کالیفرنیا و سی جی او(C. Jay Ou) دانشجوی دکترای مردم شناسی ، در این مقالات تاریخ دگردیسی روابط انسان شناسان با موزه ها را با نگاه بر مردم شناسی امریکا بررسی می کنند.
بخش بعدی با سه مقاله از انتونی شلتون (Anthony Shelton) متصدی موزه ی انگلستان و دانش آموخته ی موزه داری، جین کانیزو Jeanne Cannizzzo) ( استاد ارشد مردم شناسی اجتماعی دانشگاه ادینبرگ و ماری بوکت موضوع مردم نگاران به مثابه تولیدکنندگان فرهنگ را مورد بررسی قرار می دهند. جایگاه ویژه ی مردم شناسی در میان علوم انسانی آنگونه که فوکو به آن اشاره می کند، در موزه به خوبی نمود پیدا می کند. ایجاد علاقه به موزه در بدنه ی مردم شناسی آکادمیک نباید در تحلیل های صرف متنی محدود گردد؛ مردم شناسانی که در دانشگاه ها آموزش دیده اند با کار به عنوان مترجمان فرهنگی (بین متخصصان رشته های مختلف و عموم مردم از هر قشری ) در موزه ها می توانند اثبات کنند تا چه حد موزه از فقدان چنین ارتباطی با مردم شناسان برخوردار است.
بخش پنجم و پایانی کتاب هم مایکل ام. ایمز در نگاهی به پیش رو، به پاسخ این سوال می پردازد که چرا موزه های پسا هزاره ای نیازمند پارتیزان های پیچیده اند؟
او در این بخش سه سناریوی محتمل برای موزه ها تا سال ۲۰۱۵ پیش بینی می کند که این سناریوها از اثر آینده ی زنان، چند سناریو برای قرن ۲۱اقتباس شده و در خصوص موزه ها بکار گرفته شده است. آنها عبارتند از منفی ترین تا بهترین حالت ممکن( برابری) و حالتی ترکیب این دو و بینابینی. از طرف دیگر نگرانی در مورد گذشته، جزئی از درگیری زیاد با زمان حال و مشغولیت با آینده است. “بازگشت به آینده” به این پارادوکس آشکار اشاره دارد؛ ترکیب زمان ها که بیش از همه در موزه ها رایج است. در نظر او هرگونه اظهارنظر منطقی در مورد آینده ی یک جامعه، به وسعت تجربیات به اشتراک گذارده ی اعضای ان بستگی دارد، به عبارت دیگر به گذشته ای مشترک.

*کلیه ی مطالب از متن انگلیسی کتاب موجود بر روی سایت google books برداشت و ترجمه گردیده است.