الیزابت راش ترجمه حوا بختیاری
بعد از یک ربع قرن تلاش، هندوستان قصد دارد ،امسال، کشیدن دیوار در مرز با بنگلادش را به اتمام برساند : ٣٢٨۶ کیلومتر که طولانی ترین حصار و مانع ژئوپلیتیک در دنیا محسوب می شود . اما عبور از آن، که به عنوان موفقیت چشمگیر ناسیونالیسم به شمار می آید ، چندان هم دشوار نیست . خیلی چیزها از آن عبور می کنند : آدم ها، زبانی مشترک، دام، سیر، لباس هندی(ساری) ، ادویه جات، شربت ضد سرفه، وسایل و ظروف آشپزخانه و چهار هزار سال تاریخ بنگال .
نوشتههای مرتبط
بنگال غربی، هند . در دوردست، دو نفر در امتداد مرز راه می روند ، یکی لباس سفید و دیگری نارنجی به تن دارد . اولی به سرعت در خاکریز فرو رفته و دستانش را برای کمک به دیگری دراز می کند هر دو با هم در گل و لای آبراهه ای تنگ که تا نیم تنه بالا آمده و در میان سنبل های آبی، بنفش رنگ پیش می روند. در پانصد متری در طرف چپ شان یک قسمت از این دیوار معروف قد علم کرده . اما این جا ، چیزی وجود ندارد. تنها نور شامگاهی که همه چیز در آن حل شده قابل رویت است . آن دور دو شبح کوچک از جاده ای بر روی دامنه بالا می روند . بالاخره از آن عبور می کنند، و در پیچ و خم مسیر کشوری دیگر از نظر ناپدید می شوند . کل هزینه ی سفر بالغ بر : ۵٠٠ تا ١٠٠٠ روپیه (بین ٧ تا ١۴ اورو) فقط برای رفت (١) می باشد. همه چیز بستگی به درجه صمیمیت و نزدیکی با نگهبا نانی که رشوه ای دریافت کرده اند، دارد .
برنامه ای که هم پر خرج بوده هم ناکارآمد و بی ثمر
شون (Shoun) (٢) با اشاره به ردیفی از درختان خرما می گوید : « بنگلادش درست آن پشت قرار دارد» . لبخندی خطوط صورت این پسر جوان را روشن میکند. من افتخار میکنم این جا زندگی می کنم و دو کشور مختلف روبرویم قرار گرفته .
دومین کشوری که از آن صحبت می کند تا سال ١٩۴٧ بخشی از هند بوده، زمانی که بریتانیایی ها، منطقه را طبق معیارهای مذهبی تقسیم کردند: مسلمانان در یک طرف و غیر مسلمانان در طرف دیگر. مرز بین المللی که شتابزده و در میان ناحیه ای که در گذشته هرگزبا چنین چیزی روبرو نشده بود، ترسیم شد. بنگال هندی که در گذ شته یک ماهیت منطقه ای، فرهنگی و اقتصادی را تشکیل میداد ، به دو قسمت غیر مساوی تقسیم شد: بنگال غربی ( که هنوز متعلق به هندوستان است) و پاکستان شرقی که به پاکستان متصل شد، بعد از جنگ جدایی طلبی در سال ١٩٧١ مستقل شد و بنگلادش نام گرفت . در حالی که هندوستان به عنوان یکی از قدرت های بزرگ جهان ظاهر شده، بنگلادش هنوز برای دستیابی به ساختارهای بنیادی و رهایی از فساد در تلاش و مبارزه است.
در جریان ربع قرن گذشته، دهلی نو میلیاردها دلار صرف ساخت طولانی ترین حصار مرزی کنونی در دنیا کرده . هر ساله، وزارت کشور هندوستان ١،٣ میلیارد دلار اضافه برای نگهداری و محافظت از آن و هم چنین پرداخت کارکنان این برنامه دفاع ملی پر هزینه و بی ثمر خرج می کند . آن را به عنوان دیوار بزرگ چین عصر مدرن معرفی می کنند: مانعی غیر قابل نفوذ که برای جای دادن بنگلادشی ها در نظر گرفته شده . اما واقعیت با تصویر رسمی داده شده مطابقت ندارد . در خیلی از قسمت ها، دیوار مرزی به چند ردیف سیم خاردار که بین کلبه های چوبی پراکنده از هم کشیده شده محدود می شود که مرتبا قطع شده دورتر دوباره کشیده شده و از میان این فواصل و شکاف ها همه چیز عبور می کند : کشاورزانی که دراین محل مرزی غیر مسکونی بین دوکشورکارمیکنند، پناهندگان، زنان و کودکان قربانی قاچاق، صد ها میلیون دلار جنس قاچاق که ۴/٣ تجارت رسمی میان هند و بنگلادش را شامل می شود . مرز قابل نفوذ و سازگار است . بهترین گواه این که، نیاز و احتیاج است که قانون تعیین می کندو واقعیت موجود به سیاست ناسیونالیست و هویت های دروغین و جعلی که اختراع کرده ، بی اعتناست و آن ها را به سخره می گیرد .
تنها با به قدرت رسیدن حزب B J P (Bharatiya Janata Party) حزب هندو ناسیونالیست محافظه کار افراطی بود که « امنیت خواهی» دوباره مطرح شد . هنگامی که در سال ١٩٨۶، مجلس هند رای به تقویت و تحکیم مرز داد مسئله جلب اطمینان ساکنین آسام بود که از مهاجرت غیر قانونی مسلمانان و بر هم خوردن تعادل مذهبی این ایالت نگران بودند . بودجه اولیه نسبتا اندکی به این پروژه اختصاص یافت و عملیات اجرایی آن در سال ١٩٨٩ آغاز شد . سپس با دستکاری در آمار و ارقام مهاجرت بنگلادشی ها و موضوع تهدید و خطر هجوم مسلمانان BJP توانست هندو ها را نیز با خود متحد کرده و در انتخابات پیروز شود . برای دامن زدن به شور و عرق ملی اظهار داشت «بنگلادش اسلامی» ، بیکاری و حملات تروریستی در هند معادل یکدیگر هستند . بعد از حملات ١١ سپتامبر، هنگامی که «جنگ بر علیه تروریسم» ابعادی جهانی گرفت ، مسئولین امنیت ملی در دهلی به طرح موضوع دیوارهای مشهوری که توسط سایر قدرت های بزرگ دنیا مانند اسرائیل و امریکا برای تامین امنیتشان، ساخته شده، پرداختند . به یمن دیوارش، هندوستان از آن پس در میان قدرتمند ترین دمکراسی های جهان قرار گرفت …
وقتی از هندی ها می خواهید در مورد دیوار توضیح دهند آن ها به طور قابل انتظاری به ترس های همیشگی ناسیونالیستی اشاره می کنند : ترس از مهاجرینی که کارشان را خواهند دزدید، پناهندگانی که تعادل قومی و مذهبی شکننده منطقه را برهم خواهند زد، تروریسم بین المللی که می خواهد از بنگلادش به عنوان حیاط خلوت افراطیون اسلامی برای ماموریت های انتحاری در بمبئی استفاده کند….. اما در پشت این دیوار آیا واقعا هندوستان از تهدید هایی چون تجزیه، BJP و ١١سپتامبر در امان است ؟
یک ردیف کومه با سقف هایی پوشالی در حاشیه ی جاده در امتداد مرز قرار گرفته اند. هر ٣٠٠متر، یک اتاقک نگهبانی جدید، یک محافظ با یونیفورم و تفنگ بادی بر دوش قرار گرفته . نیروی امنیت مرزی ، BSF(Border Security Force)، ٢۴٠ هزار عضو دارد. اردوگاه هایش که در مساحت ٣٠٠٠ کیلومتری پخش شده اند، برای کنترل مسیری در نظر گرفته شده که نیم قرن پیش بر روی کاغذ ترسیم شده است .
اگر صحبت های گروهبان سینگ(Singh)که بیست و پنج سال پیش وارد ارتش BSF شده را باور کنیم « هیچ چیزی از مرز عبور نمی کند، نه آدم و نه هیچ کالایی ،هیچ چیز » . ساکنین اما حکایتی دیگر نقل می کنند : یک فروشنده دام از شهر کوچک مرزی لالگولا (Lalgola) در بنگال غربی ، عقیده دارد که حدود٨٠ % ساکنین در تجارت میان مرزی دست دارند .
صدای سم چهارپایان شب هنگام در جاده ها طنین انداز است
در مناطق استوایی زود شب می شود و در ظلمت دنیای دیگری ظاهر می شود . ناگهان، در جاده ها طنین صدای خفه سم چهار پایان به گوش می رسد . شبح هایی از درون سایه درختان بیرون آمده ، چراغ های کم سویی کوره راه ها را روشن می کنند . هر شب، زنجیره های انسانی بدون برنامه ریزی شده ای تشکیل شده و ده ها ، شاید صد ها نفر، کالا و اجناس قاچاق را تا بنگلادش حمل می کنند . تقریبا تمامی نگهبانان مرزی با سهولت بخشیدن به کاری که قاعدتا باید مانع آن شوند، سودهای کلانی به جیب می زنند .
آقای سوپریوسن(Supriyo Sens) ، کارگردان اهل بنگال که مستند هایش در مورد مرز های هند، جوایز متعددی کسب کرده، چنین توضیح می دهد : «هندوستان و بنگلادش مانند دو برادر هستند که از هم جدا شده اند . خیلی چیزها نزد برادرت هست که دوست داری اما روابط بدون کینه نیستند .» یک قرن پیش، بنگال کانون تولد دوباره فرهنگی هند و هویت مدرن آن بود. اما رونق و شکوفایی در زمینه فکر و اندیشه و در زمینه کشاورزی و زراعت این منطقه بر پایه ی مکمل بودن دو نیمه آن استوار بود و آن را متمایز می ساخت : صنایع پایتخت استعماری، کلکته، مواد اولیه ای را که از زمین های آبرفتی که امروزه آن را بنگلادش می نامند به دست می آمد به مواد دیگر تبدیل می کرد . وقتی بنگال تجزیه و تفکیک شد، کشاورزان شرق نه تنها بازارهای فروش مواد اولیه خود را از دست داده بودند بلکه امکان تبدیل آن ها رابه اقلام تمام شده و آماده فروش را نیز نیافتند. کارخانه هایی که کیف های کنفی یا بانخ پنبه درست میکرد در آن سوی مرز بین المللی قرار گرفتند .
بعد از تجزیه، دولت جدید هندی بنگال غربی با مشکلات دیگری مواجه شد: کمبود و قحطی مواد خوراکی داشت کلکته را نابود می کرد . بعد، در سال های ١٩۶٠، دهلی نو طرح «انقلاب سبز» را به راه انداخت و با آب رسانی به ایالت های بیهار(Bihar)، هاریانا(Haryana)، پنجاب(Pendjab) ، اترپردیش(Uttar Pradesh) ، شمال کشور را به انبار گندم تبدیل کرد . این چنین بود که توانست از دست دادن یک شبه نیمی از بنگال و تبدیل آن به کشوری دیگر را جبران کند و این چنین توانست به توسعه و ترقی صنعتی خود ادامه دهد .
در حالی که ١٨% واردات اظهار شده بنگلادش از هند تامین می شود، تنها ٠،٠١% چیزی که وارد هند می شود منشا بنگادشی دارد .پاکستان شرقی سابق هم فرآورده های خاص خود را دارد که اولین آن برخلاف آن چیزی که از گذشته در ذهن متصور می شود نه کنف است و نه پنبه بلکه یک کود سمی به نام Amoniac Anhydre می باشد . با وجود این که لباس و منسوجات و مواد اولیه برای صنعت نساجی را به تمام دنیا صادر می کند، اما هندوستان تقریبا هیجی از بنگلادش نمی خرد .
بنگلادش اما به چیزهایی که آن سوی مرز وجود دارد، نیازمند است. دام که صنعت چرم را تامین می کند یکی از سود آور ترین صنایع کشور است و تقریبا بطور انحصاری از هند وارد می شود . کشتار دام و صادرات آن در اکثر قسمت های سرزمین هندوستان ممنوع است اما علی رغم این قوانین که مبنای احکام و تعالیم مذهبی است هر روزه ده ها هزار دام زنده به طرز معجزه آسایی وارد بنگلدش می شوند .آقای امین الحسان(Aminul Ehsan) سرپرست و مسئول ارتباطات Rupantar ، یک سازمان غیر دولتی در کولنا(Khulna) به ما می گوید بله ، البته که قاچاق در هندوستان وجود دارد اما نه به اندازه ی این جا که تقریبا نیمی از کل اقلام خریده شده ،فروخته شده و مصرف شده از این طریق تامین پ می شود . اگر تجارت دام زنده در قسمت هندی منع شده ، گاو هندویی که به بنگلادش مسلمان می رسد غیر قانونی محسوب نمی شود . کافی است به محض ورود عوارض ۵٠٠ تاکا(Takas) (کمی کمتر از ۵ یورو) را پرداخت کنید و مسئله حل می شود .برای فقیر ترها،ازچوپانی که در روستایش هست گرفته تا استاد چرم کاری در داکا (Dacca)وجود دام امری حیاتی است . گوشت گاو« بنگلادشی» را در تمام دنیا پیدا می کنید : به شکل استیک در دبی و ابوظبی،رمحصولات چرمی لوکس در پاریس، نیم چکمه های ایتالیلیی بدلی در امریکا و ….
خشونت و فساد نهاد ها را به تباهی می کشاند
آقای کوربان الدین (Korban Ud-Din) رئیس یک مدرسه قرآنی محلی با اشاره به قطعه زمین پر علف پاخورده ای در ساحل مجاورمی گوید: « حیوانات از این جا عبور می کنند. ده یا پانزده گاو را با طناب به هم متصل می کنید و از میان شالیزارها عبور می کنید ، دیگرکاری ندارید جز یافتن موقع مناسب. حیوانات را به داخل رودخانه ای کوچک که هند را از بنگلادش جدا می سازد می رانید همراه آن ها شنا می کنید و به آن سوی رود میروید ، آن جا دیگر همه چیز مطابق قوانین است». حیوانات از سرحدات هند می آیند زیرا کل دام های بنگالی دیگر کفاف نمی دهد. در بنگلادش گاو ها تقریبا ۴٠ هزار تاکا ( ٣٩٠ یورو) خرید و فروش می شوند چیزی حدود ٣٢ هزار تاکا بیشتر از قیمت محلی و تقریبا شش برابر ارزششان در ناحیه ای از هندوستان که در آن کشتار گاو ممنوع است .
در طول ٢٧ کیلومتر از بخش لالگولا (Lalgola)که کنار مرز قرار گرفته تنها ٧ کیلومتر آن محصور و تور سیمی دور آن کشیده شده است ، در این جا هم حیوانات بدون مشکل از مرزعبور می کنند . آقای رمجان (Romjun ) یک فروشنده محلی دام چنین توضیح می دهد : «برای خفه کردن صدا ، در موقع بریدن سیم های خاردار کافی است یک لیوان پر آب را روی سیم ها فشار دهید ، کار تمامه و شما آن طرف هستید . کار سختی نیست ! حصار و بی حصار فرقی ندارد، تا زمانی که هزینه عبور را به افراد مناسب پرداخت کنید مشکلی پیش نمی آید» !
در لالگولا (Lalgola)همه جا ، دام یافت می شود. در راج شاهی(Rajshahi) درست آن طرف رودخانه یا گاهی آن طرف حصار، خرید و فروش دام ، یک نهاد واقعی شده . بازارهای Haat خیلی از شهر های مرزی ، برای پذیرفتن تعداد زیادی گاوطراحی شده . در City Haat (بازار دولتی) راج شاهی ، یکی از ده تایی که در این ناحیه وجود دارد، سه هزار گاو هر هفته خرید و فروش می شود حتی گاهی در ایام قبل از عید قربان مسلمانان، این عدد به چهار برابر هم می رسد .
آقای عتیق رحمان(Atiqur Rahman)که انحصار فعالیت City Haat را گرفته یک مسئولیت دولتی بر عهده گرفته که هر ساله میلیون ها Takas برایش هزینه دارد. شایعاتی هست که برای کسب این اجاره نامه با ارزش، دستور قتل چند تن از رقبایش را صادر کرده . هنگامی که نصف تولید ناخلص ملی( PIB) از امتیازها یا موازین غیر قانونی حاصل می شود، خشونت وفساد تمام نهاد ها را به تباهی می کشاند . به طور رسمی در بازار Haat برای فروش هر دام کمیسیون ٣% دریافت می شود . مبلغی که با در نظر گرفتن فروش سه هزار حیوان در هفته رقم زیادی می شود یا به قول بنگلادشی ها «Bohoot Takas !» . همه در شهر می دانند که این یکی از راه هایی است که آقای رحمان برای سود دهی و استفاده از جایگاه غالب خود در بزرگترین محل فروش دام در کشور پیدا کرده است .
در اکتبر سال ٢٠١١، آقای نورالسلام (Nurul Islam)، فروشنده چپاتی(٣) روی یکی از اسکله های پر تردد راج شاهی به فکرش زد که شمارش و فهرستی از حیوانات که بطور ترانزیت وارد می شوند تهیه کند . او می گوید: « من دیگر تحمل دیدن آن هایی را که از فروش گاو ها پول های هنگفت به جیب می زدند و همه خارجی بودند را نداشتم . آن ها پول هایشان را در راج شاهی به دست می آوردند و برای خودشان نگه می داشتند ! به گفته ی او یک شخص پر نفوذ محلی با یک مامور اسکله (یک مسئولیت دیگر دولتی سود آور ) برای ترانزیت دام از طریق بندر به توافق می رسند،سپس افرادی را که در محل استخدام شده اند را برای آوردن حیوانات به هندوستان می فرستند البته با پرداخت رشوه به مامورین مرزی تا چشمشان را برروی این قاچاق ببندند .
کشیدن حصار مرزی حرکتی صرفا ناسیونالیستی
بیزار از سیستمی که در آن افرادی که بیشتر ریسک می کنند پول کمتری به دست می آورند آقای اسلام(Islam) و دوستش اشهامل(Eshamel) یک نقطه گذر غیر رسمی روی اسکله انتخاب می کنند و مستقر می شوند . آن ها به ازای هر گاو از چوپانان رسیدی می خواهند که بررسی کنند عوارض گمرکی و مالیات آن به درستی پرداخت شده یا نه . « درست قبل از عید بود و تنها در یک روز کمتر از نیمی از ۴ هزار گاوی که از مرز گذشته بودند مقررات را رعایت کرده بودند . برای ما این تنها راهی بود تا رشوه خواری و فساد را ثابت کنیم . یک مدرک جعلی واردات پنج برابر ارزانتر از یک گواهی رسمی است . مافیای محلی ، بعد از چرب کردن سبیل مامور اسکله برای چشم پوشی از کنترل، مدارک جعلی را مستقیما در Haat بازار چهار پایان دریافت می کند. بازاری که آقای رحمان پول زیادی بابت آن پرداخت کرده یا شاید خون کسی را هم ریخته باشد .
کمتر از دوهفته، برای کسانی که بازار راج شاهی را کنترل می کنند کافی بود تا نقطه ی پایانی بر تلاش های آقای اسلام(Islam) و دوستش بنهند .افراد قلدری اشهامل(Eshamel) را به جزیره ای در میان رودخانه برده و دست ها و پاهای او را شکستند. پلیس هیچ اقدامی نکرد چون پول گرفته بود . او که کشتیران بود دیگر نمی تواند پارو بزند و نه حتی راه برود . نگاه آقای اسلام(Islam)به سوی رودخانه و جزیره میان دوکشور خیره مانده، جایی که دوستش مورد ضرب و شتم و خشونت قرار گرفته . محلی که شب هنگام هزاران گاو از آن جا عبور می کنند .
در بنگلادش نمی توان سنگی بیاندازید بدون این که به شی که غیر قانونی وارد شده برخورد نکند : لباس ساری عروسی پر زرق و برق، اندکی زیره یا یک مقدار Goru Bhuma (۴) . شبکه ای گسترده که از این منشا سرمایه وارداتی حمایت می کند، کشور را به قاچاق وابسته کرده، به حدی که امکان توسعه بدون استفاده از پول بازار سیاه را از بین برده و از بالا تا پائین همه سطوح نردبان اجتماعی را در بر گرفته . در مورد آقای اسلام(Islam) نه تنها پلیس بلکه دادگستری و مامورین عدالت هم شراکت داشتند .وقتی رئیس مافیای دام آقای کینومیا(Kinu Mia) مسئول ضرب و شتم اشهامل(Eshamel)خواست با او صحبت کند، برایش حکم جلب فرستاد. در دفتر پلیس منطقه ی ٩ به او گفت « تو آدم ناچیز و بی ارزشی هستی و من شاه ماهیم ، سر جات بشین و گر نه بدنت را هزاران تکه کرده و اطراف جزیره می اندازم.» وقتی از اشهامل(Eshamel) زهر چشم گرفتند ، روزنامه های محلی از پوشش این خبر خودداری کردند.
هر چند قاچاق تقریبا نهادینه شده شاید به همین علت ، مرز میان هند و بنگلادش به نقل از بنیاد ماسوم(Masum) ،یکی از خونبار ترین آن ها در دنیاست .این سازمان که در کلکته است سعی دارد با مشارکت عفو بین الملل به اعدام های خارج ازدستگاه قضایی خاتمه دهد.به نقل از آقای کریتی روی( Kirity Roy) رئیس این سازمان حدودا پانزده نفر در روز مورد شکنجه قرار می گیرند و از سال ٢٠٠٠دبیش از هزار نفر به دست نگهبانان مرزی کشته شده اند. خیلی ها بر این عقیده اند که خشونت مداوم و دیر پا ضرر جانبی در چنین منطقه ای داشته و برای برقراری وحفظ نظم زیان آور است . اما در متن این قاچاق که میلیاردها عایدی دارد و نگهبانان مرزی در آن دست دارند این خشونت موجود معنی و مفهوم دیگری پیدا می کند .
دیوار – شاید عاملی که بیش از همه معنا دارد – به وسیله ی افرادی محافظت می شود که اکثرشان از ٢٧ ایالت از اتحادیه های هندوستان می آیند. طبق مشاهدات آقای روی(Roy) نیروهای BSF بنگالی صحبت نمی کنند و این مشکل بسیار بزرگی است . مدت خدمت آن ها از سه ماه تا یک سال است و برای این که بتوانند با جامعه ی بنگالی انس بگیرند بسیار کوتاه است . خود فروشی در مرز پر رونق است و افراد BSF از مشتریان بزرگ این دختر های هندی و بنگلادشی هستند . در ژانویه ٢٠١٢، ویدئویی که تعدادی از افراد BSF را در حال لخت کردن یک چوپان در ملا عام و آزار و اذیت اورا نشان می داد تیتر بزرگ نشریات ملی شد . علی رغم دستور جدید منع تیر اندازی و نشانه گیری متخلفین مامورین BSF از مصونیت کامل برخوردار هستند .این امر می تواند بدون شک توضیحی برای کشته شدن پنج بنگلادشی از اول سال تا به حال باشد و ملال و بی حوصلگی ، نژادپرستی، مرد سالاری،یا فراموش کردن پرداخت رشوه مقرر مواردی است که مرتبا هنگامی که خشونتی بروز می کند عنوان می شود . هندوستان این افراد را به منطقه ای می فرستد که زبانش را نمی فهمند و تاریخ و فرهنگ آن برایشان بیگانه است .
BSF و همتای بنگلادشی آن BGB Border Guard Bangladesh
که تعدادشان کمتر است و برخوردشان آن قدر ها خشن و تند نیست می توانند به جنبش های میان مرزی غیر قانونی خاتمه دهند ، اما خیلی از آ ن ها برای رسیدن به امتیاز کار کردن در مرز هزینه کرده اند چون فهمیده بودند که کنترل کردن مترادف است با اعطای« حق عبور » . یکی از مامورین گمرک بناپل(Benapole)می گوید در دهلی یا در داکا (Dacca) سربازان و افسران برای منتقل شدن با این جا که به «سود آور » معروف شده با هم معامله می کنند .
مسائلی که در مرز می گذرد بیشتر شبیه قدرت نمایی یا حرکات نمایشی است تا سعی و تلاشی واقعی برای کنترل جریان سرمایه و اشخاص بین دو کشور . آقای احسان (Ehsan) میگوید عجب کمدی ! در حقیقت مامورین ابدا به فکر توقیف چیزی نیستند. خشونتی که به این افراد نومید و درمانده اعمال می شود که به دلیل نداری وفقر بین این دو آتش قرار گرفته اند ، غیر قابل تحمل است. این دیوار تنها نمادی فیزیکی است که از تخیل قوی و در حال فوران یک دولت خود بزرگ بین تراوش کرده . پنجاه سال تلاش برای تبدیل شدن به یک ملت دموکراتیک وپر جاذبه. همه این ها برای رسیدن به این دیوار ؟
۱- دستمزد پایه ١١۵ روپیه در روز می باشد .
۲- برخی از افرادی که با آن ها صحبت شد مایل نبودند هویت خود را اعلام کنند.
۳- نان هندی بدون استفاده ازخمیرمایه
۴- غذای بنگالی با برنج
کشوری در زیر آب ها
دلتای گنگ (Gange )و برهماپور(Brahmapoutre)یکی از مناطق حاصل خیز دنیاست ، بعد ازتجزیه و جدا شدن از پاکستان شرقی هنگامی که هندوستان دو سوم زمین های آبرفتی خود را از دست داد،مجبور شد واکنشی نشان داده و راه حلی برای آبیاری ایالت های بیهار(Bihar)، هاریانا(Haryana)، پنجاب(Pendjab) ، اترپردیش(Uttar Pradesh) ، پیدا کند . امروزاین برنامه هیدرولیک با برداشت فراتر از ظرفیت از رود گنگ در پایین رود و در تمام منطقه، باعث از دست رفتن مصیبت بار زمین های قابل کشت شده . تنها در هشت کیلومتری شمال بنگلادش ، سد فاراکا (Farakka ) سی و پنج سال است که قسمت عمده رودخانه پر آب گنگ رابه طرف رودخانه هوگلی( Hooghly) تغییر مسیر داده .این پروژه افراطی و بی قاعده که مصرف آب را در بالا دست رودخانه کم برآورد کرده بود ، در خشک کردن سفره آب های زیر زمینی و بالا رفتن در صد نمک در تمام جنوب غرب بنگلادش دخیل بوده . طبق گزارش La joint Rivers Commission گروه کار هند و بنگلادشی در مورد مدیریت منابع آب که در سال ١٩٧٢ تاسیس شد، فشار طبیعی رودخانه گنگ، بعد از برداشت های کشور هند و ساخت سد فاراکا به نصف تقلیل پیدا کرد .
نه تنها آبیاری و تغییر مسیررودخانه در بالا دست از حجم آب موجود در بنگلادش کاسته بلکه برخلاف انتظار ، این کار موجب به وجود آمدن طغیان رود و سیل و فرسایش ساحل در پایین رود را به دنبال داشته است . کمبود آب جاری ، به جریان آب امکان سرعت گرفتن کافی برای گود کردن بستر رود را نمی دهد و این امر باعث می شود جریانی غیر قابل کنترل و پیش بینی و ویرانگر داشته باشد.
برای عده ای، فرسایش بزرگترین بلایای کشور بعد از فساد دولتی به شمار می آید ، به واسطه ی فقری که درتمام کشور به بار خواهد آورد . تراکم جمعیتی بالا و پستی زمین ها، بنگلادش را در برابر حوادث و پیش آمد های آبی بسیار تاثیر پذیر و حساس کرده .مطالعه و بررسی از طرفIrrigation Support Project for Asia and the Near East (Ispan) که با سرمایه آژانس امریکایی و برای توسعه بین الملل صورت گرفته، برآوردکرده حدودا ٧٠ هزار نفر از اهالی هر ساله مجبوربه ترک آبگیر گنگ – برهماپور می شوند. بسیاری از این افراد به امید دست یابی به زندگی بهتر به هند پناه می برند. این همان چیزی است که Faharul نوجوان پانزده ساله با ما در میان می گذارد : من سعی میکنم به هندوستان بروم ، آن جا زمین مستحکم و پایدار است و امکانات بیشتر و متنوع تری پیدا می شود . سال پیش ، سیلی دهکده او را به دوقسمت تقسیم کرد و نزدیک به ششصد خانه را با خود برد . وقتی آب پایین آمد ، لایه ای از شن و ماسه تمام ناحیه را پوشاند و زمین هایی که تا آن موقع حاصل خیز بودند را نابارور و بی ثمر کرد . کشاورزان آلاتولی( Allatoli) باید از این پس برای رسیدن به زمین های جدیدشان که به زور قدرت کشت عدس را دارد ،از این بیابان بی حاصل عبور کنند .یکی از ساکنین قدیمی روستا که تا به حال دو سیل ویرانگر را تجربه کرده می گوید: مقصر اصلی سد فاراکا است .
از پنجاه و هفت رود و نهرمیان مرزی که بنگلادش دارد، پنجاه و چهار تای آن اول از هندوستان عبور می کنند .پروژه وسیع و گسترده هیدرولیک هند در نظر دارد سد ومانعی بر روی چهار رودخانه اصلی که تنها ١٠ کیلومتر با مرز فاصله دارد، بسازد .آقای Chowdhurry Sarwar Jahan ، کارشناس آب و متخصص پر کردن و آبرسانی مجدد به سفره های آب زیر زمینی، چنین خلاصه می کند : « بنگلادش یعنی آب و آب یعنی بنگلادش » . سد Tipaimukh که قرار است بر روی رودخانه باراک( Barak) زده شود همان اثرات منفی سد فاراکا را به دنبال خواهد داشت . من از این می ترسم که تاریخ تکرار شود همانند چیزی که در رابطه با سد فاراکا اتفاق افتاد ، هند از مشورت و تبادل نظر با همسایه اش در مورد این پروژه سر باز می زند .
فرستاده ویژه : خانم الیزابت راش نویسنده و عضو آژانس عکاسی ماکوتو
این مقاله در چارچوب همکاری میان انسان شناسی و فرهنگ و سایت دوستان لوموند دیپلماتیک منتشر می شود.