انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

یادداشتی در مورد انتخابات منطقه‌ای فرانسه

لوموند،معصومه خطیبی بایگی

انتخابات سه کارکرد اساسی دارد: مشخص کردن منتخبین، اعتبار بخشیدن به طرح‌های برنده‌ی انتخابات و روشن کردن موازنه قدرت‌ بین جریان‌های مختلف سیاسی. انتخابات منطقه‌ای در فرانسه دو وظیفه اول را انجام داده است. از تاریخ جمعه ۱۸ دسامبر، روسای مناطقی که مرز آن‌ها تغییر نکردن است (بروتانی، سانترـ ول دو لووار، جزیره کُرس، ایل دو فرانس، پِی دو لَ لوآ، پرووانس- آلپ-ساحل آزور) مشخص‌شده‌اند‌، برگزیدگان کمیته‌ اجرایی خود را‌ تعیین و برنامه‌هایشان را آغاز کرده‌اند، هفت منطقه دیگر نیز از ۴ ژانویه سال جاری شروع به کار می‌کنند.

اما در مقابل، نه‌تنها هنوز خبری از روشن شدن دورنمای سیاسی نیست، بلکه انتخابات آن را پیچیده‌تر، مبهم‌تر و پیش‌بینی‌ناپذیرتر هم کرده است. همین امر باعث شده‌ که در ۱۶ ماه پیشرو تا انتخابات ریاست‌جمهوری، در هر حوزه انتخاباتی موجی از نگرانی، عدم اطمینان خاطر و ناامیدی وجود داشته. در حقیقت، نتایج انتخابات ۶ و ۱۳ دسامبر نشان داد که هر نامزد به همان اندازه که می‌تواند به انتخابات آینده امیدوار باشد به همان اندازه هم ممکن است سرخورده‌ شود.

حزب راست میانه‌روی فرانسه: در مقابل قدرت تضعیف‌شده دولت کنونی و اختلافات شدید حزب چپ، حزب راست میانه‌روی فرانسه به رهبری نیکولا سارکوزی امیدوار بود همان نتایجی را بدست‌آورد که ابتدا، در سال ۲۰۱۴ در شهرها و سپس در مارس ۲۰۱۵ در شهرستان‌ها کسب کرده بود؛ اما این امید پس از اعلام نتایج دور اول انتخابات بر بادرفت. این حزب با کسب ۲۷ درصد آرا – یعنی ۳ درصد کم‌تر از نتیجه اسف‌بار حزب راست میانه از سال ۲۰۱۰ تاکنون – بدترین نتیجه انتخابات را در طول دهه‌های اخیر به‌دقت آورد. در دور اول انتخابات، جناح راست میانه‌رو در ۶ منطقه از جبهه‌ی ملی و در دو منطقه از سوسیالیست‌ها عقب‌افتاده بود و ممکن بود در دوم متحمل شکست بسیار سختی شود.

ابتکار عمل و شهامت

در دومین دور انتخابات منطقه‌ای فرانسه، جناح راست میانه‌رو توانست در ۷ منطقه از ۱۲ منطقه (به‌غیراز جزیره کُرس) به پیروزی برسد. این‌که این مناطق کام‌ها بودند چندان اهمیتی ندارد، زیرابه لطف موفقیت وَلری پِکرِس (Valérie Pécresse) در جزیره ایل ـ دوـ فرانس (Ile-de-France)، مناطقی که راست میانه‌رو کنترلشان را در اختیار گرفته، حدود دوسوم کل جمعیت فرانسه و تأمین‌کننده سه‌چهارم تولید ناخالص داخلی این کشور است. اگرچه این پیروزی آن «برد اساسی» نیست که حزب راست در آرزویش بود، اما موفقیت این گروه انکارناپذیر است. درهرحال، حزب نیکولا سارکوزی این موفقیت را از یک‌سو مدیون عقب‌نشینی سوسیالیست‌های مناطق پرووانس و نور (Nord) است که برای مقابله با جبهه ملی به کاندیداهای خود خیلی امیدوار بودند و از سویی دیگر مدیون طرفداران جبهه‌ی ملی که در ایل دو فرانس با تمام وجود در مقابل جبهه چپ پایداری کردند.

جناح چپ: حزب چپ فرانسه، طی چند ماه اخیر، شاهد وحشتناک‌ترین کابوس خود بود زیرا ازیک‌طرف بارأی اعتراضی که معمول حزب در قدرت را هنگام انتخابات میان‌دوره‌ای تحت تأثیر قرار می‌دهد، روبه‌رو شد و از طرف دیگر به‌واسطه اختلافات عمیقی که بین سوسیالیست‌ها، اکولوژیست‌ها و این گروه وجود دارد، در همه‌جا به دنبال نظم ازدست‌رفته خود می‌گردد. این حزب، با کسب حداکثر آرا در ۵ ناحیه، شانس کمی برای موفقیت در انتخابات ریاست جمهوری دارد.

سوسیالیست‌ها:‌ سوسیالیست‌ها به علت عقب‌نشینی‌شان در پرووانس و نور – که نامشان از نقشه فرانسه خط‌خورده است- از مدت‌ها قبل در این دو منطقه نقش نگهبان را ایفا می‌کردند. شرایط در دورانی تغییر کرد که به‌قول‌معروف، «اتحاد بوش‌های نور» (۱) موفقیت این حزب را در کنگره سوسیالیست‌ها تضمین می‌کرد، موفقیتی که فرانسوا میتران در سال ۱۹۷۱ آغازگر آن بود؛ اما این‌همه ماجرا نبود: با انتخاب ۵۰۰ عضو شورا از این حزب، سوسیالیست‌ها ریاست بیش از نیمی از نواحی فرانسه را در اختیار گرفتند. این حزب بعد از تغییر مسیر اخیری که در شهرها و شهرستان‌های فرانسه داشت، ترکیب منطقه‌ای خود را از دست داد، ترکیبی که طی چهل سال باعث قدرت و موفقیتش شده بود. سوسیالیست‌ها کمبود این جایگاه‌های قدرت را در سال ۲۰۱۷ احساس خواهند کرد.

علاوه بر ناکامی حزب چپ در انتخابات، باید به شکست اکولوژیست‌ها (طرفداران محیط‌زیست) نیز اشاره کرد، اکولوژیست‌هایی که در کنار کمونیست‌ها به نظر سوسیالیست‌ها یکی از گزینه‌های جدی موفقیت در انتخابات بودند. هر دو این احزاب سیاسی به پایین‌ترین سطح ممکن خود تنزل پیدا کردند (حزب طرفدار محیط‌زیست با کسب ۶٫۷ درصد آرا و حزب چپ با کسب ۴ درصد آرا) و به بن‌بست رسیدند تا جایی که از تمام توان خود برای موفقیت در انتخابات ریاست‌جمهوری استفاده خواهند کرد.

جبهه ملی (راست افراطی): این حزب، در اولین دور انتخابات حداکثر آرا را به دست آورد. موفقیت جبهه ملی در منطقه نور، پرووانس و گراند اِست (Grand Est) نشان داد که مردم فرانسه به قدرت گیری این حزب چندان هم بی‌میل نیستند. بسیج بالای رأی‌دهندگان حزب راست و چپ درست به‌اندازه حزب جمهوری‌خواه در نور و پرووانس، راستی‌ها را به نبرد سختی کشاند؛ اما دو عامل نداشتن متحد و اعتبار کافی که همیشه باعث روی‌گردانی اغلب فرانسوی‌ها می‌شود، سبب شد که جبهه ملی نتواند در دور دوم اکثریت قطعی آرا را به‌دست ‌آورد و جزو گروه مخالف باقی بماند.

اما چه حزب مخالفی! جبهه راست افراطی با کسب شش میلیون و هشت‌صد هزار رأی در انتخابات منطقه‌ای فرانسه رکورد آرای ریاست‌جمهوری خود را در سال ۲۰۰۲ شکست، رأی‌دهندگان خود را تقویت کرد، اعتماد آن‌ها را به دست‌ آورد، در دو دور انتخابات پیشروی فراوانی در مناطق فرانسه (به‌جز در ایل ـ دو ـ فرانس) از خود نشان داد و ۳۵۸ عضو خود را به ریاست شهرها و شهرستان‌های فرانسه گماشت تا قدرت و مهارتش را در انتخابات پیشرو سرعت بخشند. جبهه‌ی ملی در انتخابات سه سال اخیر تبدیل به حزبی قدرتمند شد، حزبی که در همه مناطق حضوری پررنگ دارد، در همه بخش‌ها جامعه فرانسه نفوذ کرده است و اهداف خود را تحمیل می‌کند.

فرانسه در چنین وضعیتی قرار دارد: راست میانه‌رو که علی‌رغم پیروزی در انتخابات در موضع ضعف قرارگرفته، چپی نجات‌یافته ولی رنگ‌ورو پریده، راست افراطی شکست‌خورده ولی پیروز واقعی؛ بنابراین هر حزب دلیل کافی برای تلاش کردن دارد، راست میانه‌رویی که بلافاصله باری دیگر در دریای پرتلاطم نبرد بر سر ریاست غوطه‌ور شده و همچنان بی‌برنامه است، چپی که مثل همیشه در جست‌وجوی نتایج قاطع و متحدان بانفوذ است و جبهه ملی که هدفی جز نابود کردن حزب راست میانه‌رو ندارد. یکی از این سه گروه با ابتکار عمل و شهامت تغییر خط‌مشی پیروزی قطعی را از آن خود خواهد کرد. در حقیقت این بیم هم وجود دارد که این سه گروه نتوانند به خیزش چشمگیر خود ادامه دهند. به‌طورقطع برنده انتخابات ریاست‌جمهوری فرانسه در هاله‌ای از ابهام قرار دارد و راه‌یابی مارین لوپن، رئیس جبهه‌ی ملی، به دور دوم، به‌هیچ‌عنوان دور از ذهن به نظر نمی‌رسد.

مترجم:

در انتخابات منطقه ای این دوره، جناح راست میانه رو به رهبری نیکولا سارکوزی، با جناح میانه روی این کشور متحد شده بود. سوسیالیست ها در دور دوم انتخابات برای آنکه مانع از برنده شدن جبهه ی ملی شوند، در دو منطقه نامزد خود را از دور دوم کنار کشیدند و از هوادارن خود خواستند که به نامزد راست میانه رو رای دهد. به همین ترتیب هم بود که جبهه ی ملی نتوانست کنترل حتی یک منطقه را به دست بگیرد.

(Bouches du Nord: در مجموعه اصطلاحات حزب سوسیالیست، «بوش‌های نور» به اتحاد فدراسیون‌های منطقه نور و بوش ـ دو ـ رون در سال ۱۹۷۱ در زمان کنگره اپینی (Épinay) اطلاق می‌شود.)