انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

گونه شناسی مسکن در اندیشه ی آرمانشهر؛ نمونه ی موردی آنکارا

زینب آسلی گورل اوچر، گولسن ییلماز ترجمه رویا آسیایی

تصویر : دره ی دیکمن، آنکارا

چکیده

در این مطالعه به نحوه ی شکل گیری شهر و به ویژه فضاهای مسکونی در آرمانشهرها پرداخته شده است. تأثیر آرمانشهرها بر گونه شناسی مسکن مورد بحث قرار گرفته است. مطالعه در دو قسمت انجام شده است. ابتدا تیپ های مسکن مورد توجه از سوی نمونه های مختلفی از آرمانشهرها بررسی شده و در قدم دوم، تیپ های مسکن شهر آنکارا به عنوان یک تلاش آرمانشهرگرایانه به محک گذارده شده است. هدف آرمانشهرها دستیابی به ایده آلهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی است. در این راستا سرنخ هایی از چگونگی شکل دهی شهر و مسکن توسط ایده های آرمانشهری بدست آمده است.

واژگان کلیدی: آرمانشهر، مسکن، گونه شناسی ، آنکارا

۱. مقدمه

اندیشه ی آرمانشهرگرایانه برای اهداف اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی در پی شکل دادن به شهرها و مسکن هستند. هر اندیشه ی آرمانشهری در درون خود یک سیستم کلی برای شهر در نظر گرفته و در این راستا تولیدات معماری مختلفی ارائه کرده است. در میان تولیدات معماری، مسکن سهم مهمی دارد که بر اساس فلسفه ی زندگی آرمانی شکل داده می شود.

در راستای این هدف ابتدا مفهوم آرمانشهر تشریح خواهد شد و سپس در پروسه ی تاریخی، معماری و برنامه ریزی شهری مورد نظر اتوپیاها را بررسی خواهیم کرد. طراحی های شهری و محدوده های مسکونی ایده آل آرمانشهرها با نمونه های منتخب در طول تاریخ معرفی خواهد شد. پس از آن در مثال آنکارا، به عنوان یک مدل آرمانشهری، تأثیر اندیشه های اتوپی بر محدوده های مسکونی بحث خواهد شد. در نهایت گونه شناسی مسکن بر اساس آرمانشهرگرایی ارزیابی خواهد شد.

۲. آرمانشهر چیست؟

کلمه ی utopia حاصل بازی با کلمات است. به یونانی از ترکیب topos (مکان) و eu (خوب) و ou (نبودن) به وجود آمده است. ابهام میان Eutopia(مکان خوب) و Outopia(مکانی که وجود ندارد.) دو معنی از آرمانشهر را به ذهن متبادر می کند؛ گاه خوب و به احتمال زیاد نظام اجتماعی دست یافتنی و گاه جستجو برای یافتن کمال مطلوب اما دست نیافتنی. ( واژه ی اتوپیا به فارسی ناکجاآباد نیز ترجمه شده است. م.) واژه ی اتوپیا نخستین بار در کتابی از توماس مور با همین نام به کار رفت و پس از آن نیز موضوع مکان ایده آل همواره مد نظر بوده است.

به طور کلی اندیشه ی آرمانشهرگرا را می توان با مفهوم ناخشنودی از وضعیت موجود و تلاش برای تغییر آن بر اساس تصویری موهوم از گذشته ی نوستالژیک یا آینده توضیح داد. در سنت آرمانشهرگرایی دو گروه قابل تمییز است؛ گروهی که تحت تأثیر دلتنگی تسبت به گذشته در صدد بازآفرینی آن در زمان حال است و گروهی که با نگاه به آینده می کوشد زمان حال را به کمک تصویری خیال گونه از آینده بازسازی کند.

مانهایم اتوپیا را نظامی فکری با هدف از بین بردن کل یا بخشی از روابط نظم موجود با توسل به راهکارهای عمدتاً انقلابی تعریف کرده است. در حالیکه مامفورد آن را جستجویی برای رهایی از سختی های موجود و تلاش های بیهوده و یا کوششی برای بازسازی شرایط فراهم کننده ی رهایی در آینده می داند. بادملی (Bademli) آرمانشهرها را ترکیبی از مطلوب و نامطلوب، مدل هایی با تکیه بر برخی پیش فرض ها و اغراق در تصور تأثیر محتمل پیشرفت تکنولوژیک عرصه های انرژی، تولید، حمل و نقل، ارتباطات و زیست شناسی بر روابط اجتماعی و شهرها تعریف می کند.
آرمانشهرگرایان در طول تاریخ ، ناکجا، مکان خوب، مکان خرسندی مورد نظر خود را با سخنان و طرح هایی بیان کرده اند. در خالی که بیشتر آرمانشهرها مکان و جامعه ای ایده آل و سزاوار الگوبرداری را تشریح می کنند، برخی آرمانشهرها به عکس جوامعی تحت سلطه و ناخرسند را تصویر می کنند. این نوع آرمانشهرها را، ضدآرمانشهر (anti-utopia)، آرمانشهر وارونه (counter-utopia) یا آرمانشهر منفی (dysutopia) نام نهاده اند.
در حالی که در برخی از آرمانشهرها، به دلیل دلتنگی نسبت به گذشته، همه چیز مانند جوامع کمون اولیه، ابتدایی و بی پیرایه است، در انواع دیگر که نام ” فن- آرمانشهر” (techno-utopia) به آنها داده اند انقلاب تکنولوژیکی ما فوق تصور در صدها سال آینده تصویر می شود. در برخی آرمانشهرها، نظام اجتماعی، حیات اقتصادی و سیاست مفصل بحث شده و در برخی دیگر نظم مکانی یا به عبارتی بناها و شهرها با جزئیات مطرح شده است.
مهمترین ویژگی آرمانشهر از زمان پیدایش نخستین ایده ی آن تا کنون، تبیین این مفهوم در قالب شهر است. به نظر مامفورد “نخستین آرمانشهر همان شهر است.” جنبه های فیزیکی، نهادی و معنوی آرمانشهرها به راحتی قابل انطباق با شهر است در نتیجه تصویر شهر و آرمانشهر غیرقابل تفکیک است.

۳. نگاه تاریخی به مفهوم شهر و معماری در اندیشه ی آرمانشهر
آرمانشهر ویژگی های وضعیتی مطلوب در آینده را مشخص می کند اما راه های رسیدن به آن را به روشنی بیان نمی کند. آرمانشهرها هم در سازماندهی مکانی و هم در طراحی شهرها و مسکن تأثیر دارند. در اتوپی های مختلف و در تأثیر و تأثر عناصر گوناگون اجتماعی، اقتصادی و مکانی، می توان سرنخ هایی از وضعیت حاضر بدست آورد. نتایج مثبت یا منفی سازماندهی موجود مکانی در شهرها باعث به وجود آمدن ایده های جدید آرمانشهری می شود.
برنامه ریزی شهری کارکردی است از رفتارهای اجتماعی به همراه ساخت فرهنگی و اقتصادی، تا آینده را با دانش به میراث مانده از گذشته تخمین بزنیم. وظیفه ی برنامه ریزی شهری از یک سو تدارک وضعیت مطلوبی مانند آرمانشهرهاست و از سوی دیگر تبیین ویژگی های ابزارهایی است که برای نیل به این مقصود لازم است.
مفهوم آرمانشهر که در اندیشه و ادبیات اجتماعی و سیاسی اروپا جایگاهی منحصر به فرد دارد، سبک زندگی رویایی را همواره با محیطی شهری و معماری تمامیت بخشیده است. این الگوهای آرمانی محیط سرمایه ای عظیم در حوزه ی تاریخ معماری تشکیل داده است.
آرمانشهرهای صنعتی قرن نوزدهم در وضعیت نابودی نظم و سیمای موجود شهر به وجود آمدند. تمامی آرمانشهرهای این دوره به نقد شهر صنعتی موجود تکیه دارد و پروژه های معکوس آن است. شکل تولید و مصرف و سبک زندگی مورد بحث قرار گرفته، شمای شهری و مفاهیم معماری جدیدی با الگوهای جدید خلق شده است. شهر ایده آلی مقابل شهر موجود در محیطی روستایی قرار داده می شود. در حالی که برخی از این دسته آرمانشهرهای صنعتی تنها در حد تصویری ادبی باقی ماندند، برخی دیگر تلاش برای عملی شدن را آزمودند.
آرمانشهرهای قرن نوزدهمی از آن جهت که شهرهای موجود را با مشکلات خود رها می کردند و خارج از آن شهرهای کوچک می ساختند و نیز از آنجا که جامعه را به یک طبقه فرومی کاستند، مورد نقد قرار گرفتند. اما از آنجا که آغازی بر روند شکل گیری برنامه ریزی شهری مدرن برای اجرای مجتمع های آرمانی در مقیاس کوچک هستند، اهمیت دارند.
در طی زمان آرمانشهرهای شهری و معماری بسیاری مطرح شده اند. در این پژوهش، رابرت اوون، چارلز فوریه، ژان باپتیست آندره گودین، ابنزر هوارد، لوکوربوزیه، فرانک لوید رایت و گروه آرچیگرام (Archigram) به دلیل رویکردهای مختلف به موضوع شهر و مسکن مورد بررسی قرار گرفته اند.

۳.۱ رابرت اوون

یکی از نخستین نمونه های آرمانشهر که نخست به عنوان یک پروژه ی اجتماعی مطرح شد و سپس به مورد اجرا درآمد، آرمانشهر رابرت اوون سیاستمدار و صنعتگر انگلیسی بود. وی را بنیان گذار سیستم تعاونی نیز می شناسند. به نظر اوون برای توسعه ی جامعه به افراد اصلاح طلب نیاز است. در وهله ی اول لازم است رضایت این افراد جلب شود و ابزار آن به وجود آمدن محیط فیزیکی مطلوب است.

اوون برای اجرای طرح خود، جامعه و الگوی سکونتی ایده آلی پیشنهاد کرد. جامعه ی آرمانی اوون جامعه ای خودکفا متشکل از افرادی است که هم در کارخانه و هم در مزارع کار می کنند. سکونتگاه آرمانی وی، روستایی است با سبک زندگی اشتراکی و تجهیز شده با تمامی خدمات مورد نیاز جامعه. این سکونتگاه های روستایی مستطیل شکل، مساحتی در حدود ۱۰۰-۱۵۰ هکتار را در برگرفته در حدودد ۱۲۰۰ نفر را اسکان می دهند. اضلاع چهارضلعی محل قرار گرفتن فضاهای خصوصی شامل اتاق های خواب و نشیمن بزرگسالان، خوابگاه مشترک کودکان تحت سرپرستی، انبارها، هتل و درمانگاه است. فضاهای عمومی چون مدرسه ها، مکان های عبادتی، آشپزخانه و سالن غذاخوری در مرکز محوطه در نظر گرفته شده است.
این طرح که آن را می توان یکی از نخستین نمونه های برنامه ریزی مدرن شهری دانست، با در نظر گرفتن تمام جزئیات و پیش شرط های سیاسی و اقتصادی از جمله بودجه و تأمین هزینه ارائه شده است. به نظر اوون این سازماندهی جدید اجتماعی با اتحاد و تعاون زمینداران بزرگ، سرمایه دارهای ثروتمند، شرکت های عظیم، حکمرانان محلی و یا کارگران اجرا خواهد شد. ولی هیچ یک از این گروه های پیش فرض با طرح پیشنهادی همکاری نکردند.
اوون به تنهایی دست به کار شد و در ۱۸۲۵ زمینی با مساحت ۳۰۰۰۰ هکتار در ایندیانا خریداری کرد و با همکاری ۸۰۰ نفر، اقدام به ساخت “New Harmony” نمود. سرمایه گذاری فوق به دلیل تنش های ناشی از مشکلات اقتصادی و عدم تفاهم داخلی، شکست خورد.

۳.۲ شارل فوریه
فوریه شروط سکونت را بر اساس یک طبقه بندی بسیار پیچیده و واژگان جدید استوار ساخت. وی برای نیل به نظم جهانشمول، بر اهمیت زندگی جمعی تأکید داشت. بنا بر تئوری فوریه، نظم جهانی با پشت سر نهادن هفت مرحله بدست خواهد آمد. در آخرین مرحله، انسان ها شهرها را ترک نموده در فالانژهای (Phalange) 1620 نفره گرد خواهند آمد و در حالیکه تمام عرصه های حیات کاملاً جمعی شده است در بناهای جمعی به نام فالانستر (Phalanstere) زندگی خواهند کرد.
زمین مورد نیاز برای احداث فالانژ باید چند ویژگی داشته باشد؛ امکان هدایت بهینه ی جریان آب را فراهم کند، برای کشاورزی مناسب باشد، به جنگل نزدیک باشد و از نزدیکترین شهر بزرگ فاصله ی زیادی نداشته باشد. قصر فالانستر مشترک، به شکل بنایی عظیم با دو جناح و در سه طبقه طرح ریزی شده بود. این بنا که برای استفاده ی عموم در نظر گرفته شده شامل فضاهای عمومی چون تالارهای غذاخوری، عبادتگاه، رصدخانه، مرکز اقتصادی، کتابخانه، محل های کار و … است. در حالیکه یکی از جناح های بنا محل مشاغل پر سر و صدا چون نجاری و آهنگری در نظر گرفته شده، جناح دیگر به اتاق های میهمانان، تالار رقص و سالن اجتماعات اختصاص داده شده است.
بر خلاف مدل اوون در فالانستر به جای فضاهای جدا ، بلوک های عظیمی طرح شده که فضای تمامی فعالیت ها را در کنار هم دارد. در داخل این بلوک ها، سالمندان در طبقه ی همکف، کودکان در طبقه ی وسط و بزرگسالان در طبقه ی بالا اسکان داده می شوند. به این ترتیب تمامی بناها صرفنظر از طبقه ی همکف، دارای سه طبقه و طبقه ی زیر شیروانی هستند. افراد ساکن در طبقات بالا جز برای خواب از اتاق های انفرادی استفاده نمی کنند، در سالن های متعدد گرد هم می آیند و غذای حاضر شده در آشپزخانه ی مشترک را با یکدیگر صرف می کنند. فالانژ در برابر طبیعت بی رحم، در تمام طول سال تهویه می شود و دارای سالن های خیابانی است که در زمستان گرم و در تابستان خنک هستند. آمد و شد تماماً در این کوچه های سرپوشیده صورت می گیرد.
در فاصله ی سال های ۱۸۵۸-۱۸۴۲ حدود ۴۰ فالانژ در امریکا ساخته شد. گرچه اغلب آنها دیری نپاییدند اما تجربه ای در راستای سکونت اشتراکی محسوب می شوند.

۳.۳ ژان باپتیست آندره گودین
ژان باپتیست آندره گودین پروژه ی فوریه را به گونه ای موفقیت آمیز به اجرا درآورد. وی نظریه ی فوریه را با دو ایده ی جدید اصلاح کرد. اولاً سکونت را به سوی تلفیق جامعه ی کشاورزی و جامعه ی صنعتی سوق داد و ثانیاً سبک زندگی جمعی را برچید به این ترتیب که به هر خانواده خانه ای جداگانه اختصاص داد و استقلال درونی خانواده شکل گرفت.
نخستین “فامیلستر” (Familistere) در سال ۱۹۵۹ در شمال فرانسه و در جوار کارخانه ی گودین، در زمینی جنگلی به وسعت ۱۸ هکتار با هدف اسکان ۱۰۰۰ کارگر احداث شد. فاملستر از کارخانه توسط کمربندی سبز و یک رودخانه جدا شد. ارتباط میان محل زندگی و محل کار از طریق دو پل صورت می گرفت.
فامیلستر از ترکیب سه بنای مرتبط با یکدیگر به وجود آمده بود و شامل بیمارستان، مهد کودک، کودکستان، دبستان، سالن تئاتر، سالن ژیمناستیک، خشک شویی، سرویس بهداشتی، انبارها، باغچه های سبزی و باغ های میوه، فضاهای بازی و استخر بود. بلوک های مسکونی بناهایی مربع شکل بودند که فضای باز میانی آنها با سازه ای فلزی و شیشه ای پوشیده شده بود. طبقه ی همکف بنای مرکزی به مغازه ها و اداره ها اختصاص یافته بود. جناح های راست و چپ شامل ۳۰۰ واحد مسکونی با امکانات رفاهی چون تأمین آب، برق، فاضلاب، سیستم گرمایشی و زباله دانی بودند. در فمیلستر تمام امکانات رفاهی آن دوره تعبیه شده مکان های عمومی برای تفریح و استراحت در نظر گرفته شده بود.
گودین نیز مانند فوریه به اهمیت ارتباطات در سبک جدید زندگی واقف بود از اینرو فضاهای عمومی سرپوشیده، گسترده و نورگیری در نزدیکی واحدهای مسکونی با دسترسی از طریق کوریدورهای متصل به واحدهای مسکونی تعبیه کرد که محل اجتماع افراد طبقه های مختلف بود و باعث تقویت پیوندهای همسایگی می شد. گودین اندیشه ی آرمانگرایانه ی خود را در قالب فمیلستر به مرحله ی عمل رسانید. وی فمیلستر را به صورت تعاونی به مالکیت کارگران کارخانه درآورد.
از آنجا که فالانسترها نخستین طرح های بیانگر مفاهیم اسکان عمومی و اسکان انبوه می باشند، از دیدگاه معماری آرمانشهرگرایانه حائز اهمیت هستند.

۳.۴ ابنزر هوارد
تئوری باغ شهر ابنزر هوارد، طبیعت روستا را به شهر و کارکردهای اجتماعی شهر را به روستا منتقل کرده است. هدف آن ایجاد پشتیبانی متقابل میان شهر و روستا است. هوارد اندیشه های خود را به سال ۱۹۰۲ در کتابی با عنوان ” باغ شهرهای فردا” تشریح کرده است.
شهرهای کوچک ۳۰ هزار نفره در زمینی به مساحت ۴۰۰ هکتار احداث خواهد شد. ۲۰۰۰ هکتار زمین کشاورزی در اطراف شهر در نظر گرفته شده است. این شهرها با کمربندهای سبز از یکدیگر مجزا خواهند شد. هر شهر کوچک، پاسخگوی نیازهای روزمره اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ساکنان خود خواهد بود. در میان باغ شهرها، شهر مرکزی بزرگتری با جمعیت ۵۸ هزار نفر احداث خواهد شد که واجد امکاناتی است که شهرهای کوچک از آنها بی بهره اند.
در باغ شهرها، شش بلوار بزرگ شهرها را از مرکز تا حومه به شش قسمت مساوی تقسیم می کند. در بخش مدور مرکزی باغی به وسعت ۲.۵ هکتار وجود دارد. این باغ توسط ساختمان شهرداری، سالن کنسرت و سالن کنفرانس، تئاتر، کتابخانه، موزه، گالری هنری و بیمارستان احاطه می شود. علاوه بر آن پارک مرکزی (Central Park) که برای ساکنان به راحتی قابل دسترسی است، شامل یک پارک عمومی به مساحت حدوداً ۶۰ هکتار و فضاهای استراحتی متعدد در نظر گرفته شده است. دور تا دور پارک مرکزی، برای فروش کالاهای تولید شده گذرگاه طاقدار شیشه ای عظیمی ساخته می شود که Crystal Palace)) نام دارد. از کریستال پالاس به سمت بیرون شهر، منازل مسکونی به شکل حلقه ای احداث می شود.
ورای منازل مسکونی، خیابان (Grand Avenue) به پهنای ۴۲۰ فوت ساخته شده است. این جاده با کمربند سبزی به طول ۳ مایل شهر را به دو قسمت تقسیم خواهد کرد و پارک دومی به وسعت ۱۱۵ آکر (acre) ایجاد خواهد کرد که نسبت به دورترین نقطه ی شهر تنها ۲۲۰ متر فاصله خواهد داشت. در اطراف این جاده شش مدرسه هر یک به مساحت ۴ آکر و فضاهای بازی آنها احداث خواهد شد. همچنین در اطراف این خیابان فضاهایی به اماکن مذهبی اختصاص داده خواهد شد.
گرچه تئوری باغ شهر هوارد هرگز اجرا نشد اما اندیشه ی سبک زندگی جدید با تلفیق روستا و کارکردهای شهری در یک مکان، به یکی از اندیشه های بنیادین در طراحی شهری و مسکن از ابتدای قرن بیستم تبدیل شد.

۳.۵ لوکوربوزیه
لوکوربوزیه در مواجهه با ساختار سراسر مسئله ی شهر قرن بیستم ، “شهر کارکردی” را با هدف ایجاد یک تغییر بنیادی پیشنهاد کرد. در فاصله ی سال های ۱۹۲۲-۱۹۳۵ اساس پروژه هایی که وی برای شهرهای مختلف ارائه کرد بر پایه ی نظمی منطقی در مقابل نارسایی های شهر صنعتی بود. به نظر لوکوربوزیه شهر باید بر اساس نظم منطقی جدیدی دوباره سازماندهی شود. چهار کارکرد کلیدی شهر در دیدگاه او عبارتند از سکونت، کار، فراغت و حمل و نقل. شهر ایده آل لوکوربوزیه حاصل ترکیب این چهار کارکرد شهری است. در عین حال ترکیب این عناصر دورنمایی از برنامه ریزی مدرن شهری نیز بدست می دهد.
به این ترتیب لوکوربوزیه با فرض شهر به عنوان کلیتی از ساختارهای فیزیکی و کارکردی، دیدگاهی جدید برای سازماندهی دوباره ی زندگی شهری ارائه می کند. این دیدگاه با پیشنهاد ” شهرکارکردی” در پروژه ی “Plan Vois Pour Paris” به سال ۱۹۲۵ ثبات یافت. جایگزینی آسمان خراش های بسیار عظیم به جای بناهای فرسوده و کوچه های تنگ پاریس در خیابان های استراتژیک شهر، طرح مورد نظر لوکوربوزیه بود. اساس پروژه ی لوکوربوزیه نوعی آرمانشهرگرایی بنیادی است که مستلزم نابودی شهر موجود و بنای دوباره ی آن است.
لوکوربوزیه تحت تأثیر سیستم فکری فوریه به خانه های اشتراکی علاقه مند شد. وی با فرض یکسانی نیازهای همه ی انسانها، مدعی ارائه ی یک الگوی مشترک برای مسکن و شهر شد. پیشنهادهای لوکوربوزیه همانند دیگر آرمانشهرگرایان پیش از خود، ویژگی های ایئولوژیک و سیاسی دارد. مسکن های لوکوربوزیه دارای سقف های بلند و پنجره های عریض در سراسر طول بنا است. مانند دیگر الگوهای آرمانشهری، یک زندگی جمعی مد نظر است. مهدکودک ها، سالن های بازی، استخرهایی بر پشت بام، رختشویخانه و سالن غذاخوری مشترک از جمله فضاهای پیشنهادی لوکوربوزیه است.
لوکوربوزیه میان معماری و تکنولوژی مدرن و کانستراکشن معاصر ارتباطی ایجاد کرده است. از یک سو به اهمیت ستون هایی اشاره می کند که بار تمامی دیوارها را تحمل می کنند و سهم دیوارها را از حمل بار کاهش می دهند. از سوی دیگر تفاوت کارکردی اسکلت حمال و تیغه ها را گوشزد می کند. به این ترتیب با استفاده از مزایای سیستم اسکلت، در هر طبقه طرح های انتزاعی داخلی مختلفی ارائه کرده است. در نتیجه ی کانستراکشن اسکلت، آزادی کاملی در نمای بیرونی ساختمان بدست آمده است. فضای از دست رفته بر زمین با سطح هموار پشت بام جبران شده است. مزایای سیستم اسکلتی شرایط را برای احداث بناهای ۱۵-۲۰ طبقه ای مهیا ساخت که اصطلاحاً point block (بلوک نقطه ای) نامیده می شوند. فضاهای زیستی و تمامی فعالیت های اجتماعی تنها در یک بلوک متمرکز می شود. مجموع چندین بلوک مجزا با فاصله های معین در یک فضای سبز پهناور یک مجموعه ی سکونتی را تشکیل می دهد. نخستین نمونه ی عینی مجموعه های مسکونی لوکوربوزیه به سال ۱۹۵۲-۱۹۴۷ در پروژه ی “Unite D’Habitation” در مارسی احداث شد که پاسخگوی کلیه ی نیازهای فیزیکی و اجتماعی ساکنانش بود. این پروژه دیدگاهی نو در ترتیب قرارگیری بلوک های مسکونی ایجاد کرد. درک جدید از سکونت در قالب بلوک های نقطه ای ، نقطه ی عطفی در احداث فضاهای مسکونی قرن بیستم به شمار می رود.

۳.۶ فرانک لوید رایت
رایت مهمترین چهره ی بازگشت به طبیعت در ابتدای قرن بیستم است. وی در صدد حل مشکلات اجتماعی، اقتصادی و بهداشتی شهر صنعتی است. شهر برودیکر Broadacre حاصل اندیشه ی آرمانشهرگرایانه ی رایت ، به عنوان شهری همسو با طبیعت شناخته می شود. برودیکر طرحی است که در نتیجه ی اندیشه ی بازگشت به طبیعت رایت شکل گرفت و در نقطه ی مقابل ایده ی لوکوربوزیه یعنی تمرکز بناهای مرتفع مسکونی و تجاری در مرکز شهر قرار می گیرد.
رایت تحت تأثیر دترمینیسم تاریخی، ادعا می کند برودیکر تجلی سبک زندگی آینده است. برودیکر مساحتی بالغ بر ۱۰ کیلومتر مربع را اشغال می کند و ۱۴۰۰ خانواده (۷۰۰۰نفر) را سکنی می دهد. این شهر دارای طرح شبکه ای برای حمل و نقل است. ارتباط شهر با دیگر مناطق مسکونی توسط جاده ی اصلی و نیز وسایل حمل و نقل پرنده ی شخصی (aerator) صورت می گیرد. تأکیدی که بر اتوموبیل در برودیکر می شود ، بیش از آنکه اثر پیش بینی معمار باشد واقعیتی مبتنی بر مشاهده ی زندگی روزمره است. از اینرو طرح رایت برچسب خارج از زمان بودن خورده است. اگرچه جمعیت شهر بسیار اندک است اما تمامی ویژگی های یک شهر را داراست. در برودیکر جز یک ساختمان اداری سایر بناها در رابطه با مفهوم روستا – شهر در نظر گرفته شده است. رایت تمامی این بناها را از شکل پلان تا نما به دقت مد نظر قرار داده است.
خانه ها نه بر اساس تعداد افراد خانوار بلکه بر حسب تعداد اتوموبیل ها نامگذاری می شوند، مانند خانه ی ۲ ماشینه، خانه ی ۳ ماشینه و … . در فضای وسیع مرکز طرح، خانه های یک طبقه دیده می شود. در فضای پیرامون مرکز، پیش بینی فضاهایی چون مزرعه های کوچک و باغ های میوه در راستای پیوند هرچه بیشتر شهر با طبیعت صورت گرفته است. از آنجا که خانه های مسکونی برودیکر از ترکیب اجزای مختلف خریداری شده توسط خانوارها ساخته می شود، گوناگونی بی حد و محیطی دموکراتیک به وجود خواهد آمد.
قواعد معماری ارگانیک رایت، باعث می شود محصول ارائه شده به افراد همواره محصولی با کیفیت باشد. از آنجا که امکان ندارد مردم ساکن در چنین جامعه ی ایده آلی افرادی بد سلیقه باشند، لذا کیفیت محیط زندگی بسیار بالا خواهد بود. در کل، سناریوی آینده ی ضد شهر رایت، برای درک چگونگی شکل گیری معماری و توسعه ی آن در زمان حاضر اهمیت دارد.

۳.۷ آرچی گرام
گروه آرچی گرام در سال ۱۹۶۰ با گرد هم آمدن شش معمار حول محور یک مجله ی معماری با همین عنوان به وجود آمد. از جمله پیشگامان این گروه معمارانی چون پیتر کوک (Peter Cook) ، رون هرون (Ron Herron) و وارن چاک (warren Chalk) با رویکرد آوانگارد اروپایی بودند. باور به آینده و پیشرفت در سایه ی توسعه ی تکنولوژیک ، دعوت به اتخاذ رویکرد حاکمیت بر طبیعت را به همراه داشت.
حرکت آرچی گرام با پیشنهادهای مبتنی بر استفاده ی عقلانی تر و پیشرفته تر از تکنولوژی و محیط الکترونیک مطرح شده است. این پیشنهادها در چهارچوب امکاناتی که توسعه ی تکنولوژیک می تواند فراهم سازد، به عنوان جستجویی برای یک زندگی پربارتر و متفاوت روی می نماید. به واقع هدف این طرح ها ایجاد محیط شهری بسیار پیشرفته ای در حد یک کارخانه یا پالایشگاه نفتی است.
آرچی گرام در قالب طرح “Plug in City” شهر را به عنوان یک ماشین عظیم در نظر می گیرد. اجزای شهر مانند ماشین قابلیت تعویض در هنگام فرسودگی را دارد. پروژه ی Plug in City در سال ۱۹۶۴ ارائه شد. در این طرح تأکید بر آنست که بناهای فرسوده، خیابان ها و تمامی عناصر شهر ممکن است در عصر پیشرفت تکنولوژی دچار تغییراتت فیزیکی شوند. به همین دلیل شهر مفهومی ماشینی دارد. فضاهای مسکونی در این شهر از سیستم شبکه ای تبعیت می کند و دارای اجزای قابل تغییر است. ستون های زاویه دار تا پشت بام ادامه پیدا می کند. واحدهای مسکونی نیبت به یکدیگر قابلیت تحرک دارند.
ایده ی ” شهر متحرک” (Walking City) رون هرون نیز در راستای اهداف گروه آرچی گرام به وجود آمد. این پروژه، علاوه بر آنکه قابل تغییر و قابل حرکت است، حد اعلای اندیشه ی از میان برداشتن ویژگی های شهر سنتی به شمار می رود.
در پروژه ی شهر متحرک ملاحظه می شود که مسکن به عنوان واحدی جداگانه مد نظر قرار نمی گیرد. مهمترین ویژگی طرح، تغییر و پویایی حاصل از آن است. این ویژگی بر مسکن نیز سایه افکنده است. نتیجه ی تغییر شرایط اقتصادی حاصل از بازسازی جامعه ی صنعتی ، بی خانمانی، کمبودهای زیربنایی و در یک کلام شرایط ناسالم برای زندگی بود. از این رو آرمانشهر اجتماعی، به مثابه آنتی تزی بر شهر صنعتی است.
مکان های زندگی که در این آرمانشهرها پیشنهاد می شود حاصل شیوه ی جدید زیست جمعی است. عبارتند از برقراری ارتباطی بامعنی میان انسان و طبیعت، آرزوی رهایی از زندگی ناسالم شهری با روی آوردن به طبیعت و آرزوی بهبود شرایط زندگی افرادی که از نظر اقتصادی قدرت چندانی ندارند، ویژگی های مشترکی است که به این سبک زندگی شکل می دهد.
در حالیکه برخی از ایده های آرمانشهری مورد بحث در این بخش به زندگی اجتماعی و اقتصادی و نیز نحوه ی مدیریت با جزییات بیشتری پرداخته اند، برخی دیگر به مکان، شهر و مسکن به طور خاص توجه داشته اند.

۴. آنکارا به عنوان یک نمونه ی آرمانشهر

۴.۱ احداث آنکارا به عنوان پایتخت : یک پروژه ی اتوپیک
می توان گفت شهر آنکارا در پروسه ی پایان دادن به حکومتی با قدمت بیش از ۵۰۰ سال و تشکیل حکومتی جدید، حاصل یک اندیشه ی آرمانشهرگرایانه است. پس از اعلام رژیم جمهوری تصمیم بر آن شد که محیط زندگی شهری معرف حکومت جدید در شهر آنکارا برپا شود. به نظر آدام (Adam) ” آنکارا صحنه ای بود که چهره ی جمهوری را به نمایش گذاشت. این صحنه با اکثر ویژگی های خود، اندیشه های نهان در ورای تصویر جمهوری تازه تأسیس را به اثبات می رساند. به عبارتی گویی آنکارا عرصه ی به واقعیت پیوستن آرمانشهرهای مؤسسان جمهوری بود.” آنکارا واجد امکاناتی برای آغاز آرمانشهر از نقطه ی صفر بود چراکه هیچ سازماندهی مکانی تعیین کننده ای پیش از آن وجود نداشت. از اینرو می توان آنکارا را برای چنین پروژه ای مناسب دانست.
فرم جدید آنکارا با چنین دید آرمانگرایانه ای شکل گرفت. تمامی بناها از منازل مسکونی تا ساختمان های تجاری و اداری در راستای ایدئولوژی جمهوریت و توقعات جدید احداث شد. برای مثال، مجتمع مسکونی باغچه لی اولر (bahçelievler) با الگوبرداری از مدل باغ – شهر و به عنوان حاصل یک اندیشه اتوپیک ساخته شد. در حالت کلی تحت تأثیر اندیشه های آرمانشهرگرایانه در فاصله ی سال های ۱۹۲۳ تا ۱۹۴۰ ، سیمای آنکارا از یک قصبه ی دشتی به یک “شهر” تحول یافت.

۴.۲ اتوپیاهای شهر آنکارا
طرح جانسن (Jansen) برای احداث آنکارا به عنوان پایتخت، رویکردی آرمانشهرگرایانه داشت. اگرچه شرایط امروز از آن تصور زندگی آرمانی اولیه دور است اما در دینامیسم آن دوران امکان وقوع فضاهای زیستی پیش بینی شده در طرح وجود داشت. طرحی که با تصاویری اسرارآمیز همراه بود.
آنکارا در طرح جانسن شهری است که ساختار زیست محیطی خود را حفظ کرده است. در زیست بوم آنکارا “چوبوک چایی (Çubuk çayı)، هاتیپ چایی (Hatip çayı) یا (Bent Deresi)، اینجه سو (İncesu)، دیکمن (Dıkmen)، کاواکلی دره (Kavaklıdere) جاری بود. جانسن بر آن بود با جمع کردن آب در پشت یک آبگیر، نمای آب را به سیمای آنکارا بیفزاید. بر اساس این طرح بلوار آتاتورک فعلی از “صحیه” تا “اوپرا”، در امتداد دره ی اینجه سو، مسیری مشجر بود. امتداد کاواکلی دره نیز یکی دیگر از مسیرهای پرتردد بود. شاید اگر این آبراه ها با آبگیرهایی وسعت داده می شد، اسکله ها، باراندازها، قهوه خانه های ساحلی و ورزش های آبی در ساحل دریاچه های مصنوعی امکان ایجاد اشکال مختلف زندگی شهری را فراهم می ساخت.” خانه هایی که در چنین شهری ساخته می شد می توانست هم از منظر چشم انداز و هم گونه شناسی ، بسیار متفاوت از ساختار کنونی باشد.
یکی از مهمتریم پروژه های اتوپیایی در آنکارا محدوده ی آبگیر Bent Deresi است که امروزه روی آن پوشانیده شده است. هدف آن بود که مسیر آبگیر در حد فاصل “قلعه” و “آلتین داغ” اصلاح شود. چرا که گسترده شدن آبگیر در این محدوده مانع فرسایش و عمق یافتن باقی مسیر آن می شد. اگر این طرح اجرا می شد محلی که امروز ایستگاه مینی بوس است، اسکله ی قایق های تفریحی می بود. استخرهای شنا و تخته های شیرجه احداث می شد. علاوه بر آن پیرامون آبگیر مسیر مشجری با درختان بید مجنون برای عابران پیاده در نظر گرفته شده بود. در ساحل آبگیر بر شیب آلتین داغ یا قلعه آمفی تئاترهایی برای اجرای کنسرت های کوچک و بزرگ طراحی شده بود.
دیکمن پروژه ی دیگری بود. هدف آن ممانعت از عبور اجباری ساکنان محله هایی چون آیرانجی، چانکایا، کاواکلی دره و … از میدان کیزیلای (Kızılay) به منظور ارتباط با یکدیگر بود. بر اساس این طرح وسیله ی نقلیه ای که ارتباط این محله ها را برقرار می ساخت، پل های معلق فولادی بود. قطعاً اجرای این پروژه و تغییر بنیادین شیوه ی حمل و نقل، تغییر اساسی در بافت مسکونی را اجتناب ناپذیر می نمود.

۵. نتیجه گیری : ارزیابی آرمان شهرها از نقطه نظر گونه شناسی مسکن
در طول تاریخ آرمانشهرهای گوناگونی ارائه شده و هر یک فضاهای زیستی و خانه های مختلفی را طرح ریزی کرده است. ایدئولوژی ها و انتظارات مرتبط با هر دیدگاه آرمانشهرگرایانه ای، باعث به وجود آمدن گونه شناسی های مختلف در مسکن و سایر ساختارها شده است. بافت اجتماعی و نظم خانوادگی گوناگونی که در هر کدام از آنها پیشنهاد شده تأثیر مستقیم بر اشکال خانه ها و سیمای شهر داشته است. آثار معماری اخیر بیش از آنکه پروژه ای اتوپیک باشند، صرفاً بناهایی با تجسم معمارانه هستند. امروزه شکل بنا که حاصل برخورد کهنه و نو، سنتی و آرمانی در معماری و شیوه ی زندگی است، در رویکرد گونه شناسی ک اهمیت دارد.
خیال پردازی های هر دوره ای، مشکلات آن دوره را انعکاس می دهد. تصور برآن است که گونه شناسی های آرمانی در محدوده ی تجسم زندگی ایده آل، راه حل این مشکلات است. عموماً در آرمانشهرها، یا با انتقال کارکردهای شهری به محیط طبیعی مواجه هستیم یا با مکان ها و سبک های زندگی محصول توسعه ی تکنولوژیک. در حالیکه آرمانشهرهای متمایل به محیط طبیعی و روستایی (ecological)، خانه های افقی و کم ارتفاع را مناسب تر معرفی می کنند، پیشنهاد آرمانشهرهای مبتنی بر فناوری پیشرفته (technological)، خانه های مرتفع است. آرمانشهرهایی که در گذشته با تأکید و تکیه بر روش زندگی اشتراکی ارائه شده بودند امروزه در قالب خانه های اجتماعی و مجتمع های مسکونی به اجرا درآمده اند. حاصل آنکه آرمانشهرها ایده آلهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی را می جویند و در این راستا به شهرها و خانه ها شکل می دهند.
اتوپیاها از آنجا که الگوهای جدیدی برای سازماندهی فضا بدست می دهند اهمیت دارند. در نمونه ی موردی آنکارا باید گفت اندیشه ی ایجاد این شهر به عنوان پایتخت یک حکومت تازه تأسیس و پیشبرد پروژه ی مدرن سازی، یک تلاش اتوپیک بوده است. در توسعه ی شهری سال های آغازین جمهوری، انعکاس ایده اتوپیایی در بناها و بخصوص بناهای حکومتی قابل مشاهده است. اما طرح های زندگی آرمانی بدلیل شهری شدن سریع نقش بر آب شد و به جای آن شهر و بناهای آن با سیاست های پوپولیستی شکل گرفت.
باشد که این تحقیق بتواند راه را برای پژوهش های دیگر در حوزه ی معماری و شهرسازی هموار سازد. از آنجا که الگوهای مدیریتی و شیوه های زندگی اجتماعی و اقتصادی مطرح شده در هر یک از آرمانشهرها تأثیر اساسی بر سازماندهی فضاها و ایجاد مکان ها دارد، پژوهش های دیگری با تمرکز بر جزئیات این عوامل ضروری است. در این راستا، تحقیق های تجربی جدیدی با محوریت اندیشه های آرمانشهرگرایانه حائز اهمیت است. مانند تحقیق بر طراحی و گونه شناسی مجتمع های مسکونی با توجه به موقعیت آنها در شهر. بررسی آرمانگرایی سازه های معاصر از زوایای مختلف می تواند خلاء دانشی موجود در این موضوع از مطالعات شهری و معماری را پر کند.

متن اصلی این مقاله با عنوان “HOUSING TYPOLOGIES IN THE CONTEXT OF URBAN UTOPIAS” یا
kent ütopyalrı kapsamında konut tipolojileri” ” از آدرس زیر قابل دریافت است:
http://www.fbe.gazi.edu.tr/dergi/ojs/index.php

زینب آسلی گورل اوچر، گولسن ییلماز
از دانشکده ی مهندسی و معماری دانشگاه غازی آنکارا

مترجم:
Roya_asiaei@yahoo.com