تا کنون در سینمای ایران آثارچندی با موضوع ندامتگاه نوجوانان ساخته شده است . با توجه به سابقه شما در ساخت فیلم مستند ، نگاه نخست شما به این موضوع چه بود ؟
در ابتدا از اینکه شما فیلم های مستند را نمایش میدهید، بخصوص فیلم هایی که از نظر آسیب شناسی اجتماعی به فضاهای گوناگون پیرامونی مینگرند، تشکر میکنم.
نوشتههای مرتبط
تا کنون در سینمای ایران آثارچندی با موضوع ندامتگاه نوجوانان ساخته شده است . با توجه به سابقه شما در ساخت فیلم مستند ، نگاه نخست شما به این موضوع چه بود ؟
در ابتدا از اینکه شما فیلم های مستند را نمایش میدهید، بخصوص فیلم هایی که از نظر آسیب شناسی اجتماعی به فضاهای گوناگون پیرامونی مینگرند، تشکر میکنم.
در سینمای ما با موضوع کانون اصلاح و تربیت، چند فیلم ساخته شده، مثل گال و توآزادی و شهر زیبا.
من در زمینه مسائل تعلیم و تربیت، دربارهی کودکان و نوجوانان بزهکار مطالعه می کردم و برایم جالب بود که در یک موقعیت ویژه به سراغ این بچهها بروم. موقعیت ویژه برای من مسابقات جام جهانی فوتبال بود. چند ماه برای گرفتن مجوز تلاش کردم که تقریبا مأیوس شدم؛ چندین مرتبه به کانون اصلاح و تربیت و سازمان زندان ها سرزدم تا اینکه یک روز مانده به شروع مسابقات توانستم از طریق روابط عمومی قوهقضایی به مجوز دست پیدا کنم. تنها ده روز به من فرصت تصویربرداری داده شد. نگرش من در مرحله تحقیق، از منظر خواندهها و تحقیقاتم، نسبت به فضای کانون اصلاح و تربیت کمی انتقادیتر از هنگامی بود که خودم آنجا حضور یافتم و محیط را دیدم، و بیشتر ازنزدیک با بچهها، مسئولین زندان و فضای کانون اصلاح وتربیت آشنا شدم.هنگام کار پیش فرض اولیهام کاملاً تغییر کرد و روز به روز همراه با بچهها به فضاها وموقعیتها و نگاههای جدیدی رسیدم که در نهایت به فیلم نهایی منجر شد. شیوهای که به کار بردم سینما وریته بود.در بسیاری از لحظات فیلم به عنوان مشاهده گر تنها به ضبط اتفاقات مقابل دوربین پرداختم . در ثبت این صحنه ها همراهی تصویر بردار پروژه آقای اشکان اشکانی وصدا بردار آقای فرشید فرجی بسیار تعیین کننده بود.
به عنوان محقق این اثر، چه نکاتی را در جریان تحقیق مدنظر داشتید؟
برای من بسیار مهم است که در مرحلهی تصویربرداری تمام یافتههای تحقیقاتی ام را به شکلی به کار برم که در دل و جان فیلم بنشیند و از منظر شخصیت ها روایت شود. یعنی در مرحلهی تحقیق و مطالعهی پروندهها و کتابها، رسیدم به این که چه عواملی باعث ایجاد بزه میشود؟ این بچهها در چه شرایطی درجامعه پیرامونشان رشد میکنند؟ رابطهی خانواده و بچهها چگونه است؟ رابطهی بچهها با یکدیگر چگونه است؟ رابطهی درون گروهی در کانون اصلاح وتربیت بین بچهها به چه شکلی است؟ این بچهها با مسئولین و مددکاران اجتماعی چه رفتاری دارند و چه فکری راجع به آنها میکنند ودیگر موقعیتهایی این چنین.حالا به هنگام تصویربرداری به دنبال کشف لحظه ها ورفتارهایی ماندم که در تحقیق به آن رسیده بودم.
نکته ای که در ارتباط با تحقیق قدری با آن مشکل دارم این است که برخی از فیلم ها ی مستند تنها با یک تحقیق کتابخانهای ساخته میشود و کل مطلب فیلم از کتاب ها بیرون میآید و مستقیماً به صورت گفتارمتن وارد فیلم میشود.و در برخی مواقع حتا از طرف هیئتهای داوری نیز مورد توجه قرار می گیرد.فیلم هایی که خیلی از اوقات تحقیق اش در رگ و پی و جان فیلم رسوخ نکرده ودر فیلم حل نشده و مثل چای دو رنگ درسطح می ماند.در این فیلم ها روایت نیز طراحی و فکر نشده است و فیلم ترکیب غیر خلاق ونعل به نعل تصویر وگفتار متن است.
چگونگی روایت در فیلم مستند بسیار مهم است. اینکه ما از چه منظری و چگونه موضوع را می بینیم . یکی از جذابیتهای امروزه فیلم مستند در دنیا، طراحی روایت است. به صورتی که تماشاگر از ابتدا با فیلم درگیر شود و تا انتها آن را دنبال کند. انتخاب ایده ی مرکزی و اتخاذ شیوه ای مناسب برای روایت دو سؤال بسیار مهمی است که فیلم ساز در ابتدای کارش باید با آن کشمکش داشته باشدو نتیجه را برای خودش مشخص کند. من در مرحلهی تحقیق به فضاهای مختلفی رسیدم و سعی کردم که این فضاها را هنگام تصویر برداری به چنگ آورم ؛ وبه عنوان یک مشاهدهگر به درک و ثبت لحظه ها و موقعیت ها یی ویژه برسم.
من یک فضای تحقیقاتی در ذهن داشتم، و بر اساس یک ایده مرکزی طرحی را نوشتم وسکانس هایی ذهنی طراحی کردم. ولی پیش نویس فیلمنامه ام کاملاً با بن بست مواجه شد!
هنگامی که احساس کردم آنچه من در نظر داشتم، مثل یک فیلم ساز داستانی، طراحی از پیش تعیین شده یک سری صحنه ها ست که نیاز دارم بگویم، ولی آنچه دیدم متفاوت تر از آن چیزی ست که به آن برای فیلم نامه فکر کرده بودم، خود را آزاد و رها گذاشتم تا گامبهگام با ثانیهها و دقایق و روزهای این بچهها همراه شوم. از اینرو، سکانس ها یی را که به آن فکر کرده بودم به طور کامل کنار گذاشتم و گامبهگام، هنگام تصویربرداری و بخصوص زمان تدوین(با توجه به راش ها ی موجود) فیلم نامه نوشته شد و بازنویسی شد و تغییر پیدا کرد و بخش اساسی فیلم موقع طراحیهای زمان تدوین شکل گرفت. یعنی ما دائماً با آنچه گرفته بودیم بازی میکردیم و سعی میکردیم در یک روایت منسجم فیلم را از جایی به جایی برسانیم. در این راستا مشاورم آقای علی صمدپور و تدوینگرم آقای لقمان خالدی و دستیارم آقای شهروز توکل بسیار به من کمک کردند .
برخی نماها مانند دعوای دو پسر بچه درلحظات انتهایی فیلم، نوعی شکار لحظهاند یا ساخته شده ؟
در فضاهایی از این نوع, بچههای دارالتأدیب مثل موم در دست شما نیستند که بخواهید این صحنهها را بازسازی کنید. تقریباً میتوانم بگویم بیش از نودوپنج درصد این فیلم، ثبت اتفاقات مقابل دوربین است و هیچ گونه دخل و تصرفی در کار وجود ندارد. من در مستندهای دیگرم مانند “خانه ی مادریام مرداب”و “مریم جزیره ی هنگام” بازسازی داشتم. بعضی از فضاهای زندگی شخصیتهایم را طراحی و بازسازی کردم. ولی در این فیلم هیچگونه بازسازی از آن دست که مثلاً سکانسهایی را بسازم و بچهها برای من بازی کنند، وجود نداشت. به قول تصویربردار و صدابردارم این فیلم، فیلمی بود که هیچگونه بازسازی موقع کار صورت نگرفت. یعنی دائماً تصویربردار و صدابردارم تمام دقایق آماده بودند تا اتفاق رخ داده را ثبت کنند. آن دعوا هم یکی از آن رخداد ها بود. بچهها سر به سر هم گذاشتند و ناگهان درگیری شروع شد. شما از نوع
تصویر برداری هم میتوانید متوجه شوید که ما یک دفعه به سمت موضوع هجوم بردیم. هیچگونه بازسازی صورت نگرفت.
فیلم نامه در سینمای مستند، بویژه این نوع خاص، چه جایگاه و اهمیتی دارد؟
ببینید در نوع سینما وریته خیلی نمیشود فیلم نامه کار کرد ولی شما باید ذهن آماده، پژوهش منسجم و طرح از پیش طراحی شده داشته باشید و ذهن تان را آماده بگذارید تا فضاهای مورد نظرتان را بشناسید و با حساسیت بدانید که کجا باشید و چه بگیرید که البته این خود مستلزم تجربه است و کمی آمادگی ذهنی میخواهد.به گفته ی “آ.ژیوردان”:اتفاق تنها به سود روحیه ها ی آماده تمام می
شود.
و این که بتوانید لینکهایتان و ارتباطات بین سکانسیتان را موقع تصویربردای به دست آورید. در این فیلم، از آنرو که این بچهها پشت سرهم آزاد میشدند پنج شخصیت اصلی را انتخاب کردم. ولی می دانستم که قرار است تنها از سه نفرشان استفاده کنم اما نمیدانستم کدامیک؟! به همین خاطر ما پنج شخصیت اصلی انتخاب کردیم و در مرحله تدوین به این نتیجه رسیدیم که دو نفرشان را کنار بگذاریم. در مستند شاعرانه، مستند بازسازی، مستند داستانی, مستند آرشیوی، مستند تلفیقی، مستند تاریخی و مستند تبلیغی، شما می توانید بخش مهمی از فیلم نامهتان را از پیش مشخص کنید.اما در مستند بی واسطه و مستند وریته شرایط متفاوت است
در تجربه ی کارگاه مستند سازی گزارشی که در تهران و استانبول برگزار شد وتجربه ی بسیار مهمی بود, مستند سازان پس از تحقیق به یک ایده ی مشخص می رسیدند. سپس در یک صفحه می نوشتند که قرار است درفیلم آنها چه فضاهای تصویری دیده شود و بعد اینکه به چه شیوهای می خواهنداین طرح را کار کنند. اینها نکات مهمی است که باید قبل از فیلم برداری مشخص شده باشد.
در شیوهی سینمای بیواسطه و سینمای وریته، یک بخشهایی را میدانیم،یعنی ما فضایی در ذهن داریم، فیلم ساز در حین کار باید آماده ضبط لحظات ویژه مورد نظرش باشد و به آنها اجازه ورود بدهد و به شخصیتها واتفاقات جدید، به قول خارجیها، Well come بگوید. هوشمندی و تجربه و تمرکز فیلم ساز در این فضاها به کارش می آید. اینکه بداند چه موقعیت هایی را باید بگیرد و در عین حال مراقب باشد که حجم راش هایش خیلی زیاد نشود. یکی از دلایلی که مقدار راش گرفته شده در شیوه سینمای بیواسطه و شیوه ی سینمای وریته از شیوههای دیگر فیلم سازی مستند بیشتر است، به این دلیل است که شما باید به یک سری صحنه ها,فضا ها وکارکترهای جدید اجازهی ورود بدهید. و از آن هم بیشتر مقدار راش گرفته شده در شیوه اول شخص، فیلمی که شخص راجع به خودش میسازد و از منظر نگاه خودش به پیرامونش نگاه می کند است. در شیوه اول شخص، سند ذهن فیلم ساز است. نتیجه اینکه در این شیوهها ما یک ایده ویک کلیت را طراحی میکنیم، اما در جزئیات و سکانسها به شکل مشخص و دقیق طراحی ها هنگام تدوین شکل منسجم و نهایی خود را می یابد.مستند ساز در این حالت شمایی از فیلم نهایی را در ذهن دارد و دائم مثل خمیر مجسمه سازی در حال ورز دادن و شکل دادن به آن است.این تلاش ها به صورت کار روی کاغذ دائم در حال نوشته شدن و خط خوردن است.صبر و تعامل تدوین گر و مستند ساز در این مرحله بسیار در شکل گیری فیلم نهایی تعیین کننده است.
در این فیلم همراهی مشاورم آقای علی صمدپور که از ادبیات می آمد در مرحله ی تدوین , در طراحی سکانس ها و روند و روایت فیلم بسیار مهم بود.
انتخاب افراد ، کودکان و نوجوانان بزه کار ،در مرحله تحقیق انجام گرفت یا در طول کار ( به این دلیل که مددجویان مدام در حال تغییر هستند )؟
من دوجلسه قبل از فیلم برداری به کانون رفتم و بچهها را دیدم و بیشتر از آن هم اجازه نداشتم. ولی در این دو جلسه تقریبا بچههایی را که میخواستم انتخاب کردم. وحید،شخصیت اصلیام را درهمان روز اول انتخاب کردم. به این دلیل که برای من جذابیتهای کاراکتر اصلی خیلی مهم است. یعنی من نخ تماشاگر فیلم ام را به کاراکتر و قصه فیلم بند می کنم و مهمترین چیزی که فیلم را جلو میبرد، شخصیتهای اصلی هستند. من ابتدا وحید را انتخاب کردم، بعد چهار شخصیت دیگر را. در مرحله تدوین، دو شخصیت را حذف کردم. ماند وحید، علی و سجاد. دو شخصیت فرعی دیگر که دو نوجوان افغانی بودندنیز به فیلم وارد شدند. یکی از آنها در دعوا کتک میخورد و دیگری هم آمده در ایران کار کند و برای خانوادهاش پول بفرستد. به این شخصیتها در مرحله تحقیق میدانی کوتاه مدتی که داشتم، رسیدم.
در جریان ساخت فیلم ، آیا به مخاطب خاصی هم توجه داشتید ؟
من اصولاً هنگام ساخت فیلم خیلی به سطح مخاطب فکر نمیکنم؛ یعنی موقعی که دارم فیلم میسازم، احساس میکنم حرفی برای گفتن هست، ویک فضاوموقعیتی که باید آن را ثبت کرد. یک دورهای از دورههای تاریخی و اجتماعی کشورم که مستند سازیش بسیار مهم است. شاید این فیلم بتواند دیگرانی را به فکر بیاندازد و روی آنها تأثیر بگذارد. از این منظر فیلم را می سازم و سعی میکنم فیلم بتواند با مخاطبین مختلف ارتباط برقرار کند.
اصولا کسی که کار فیلم سازی مستند میکند باید بهطور مداوم کار کند، تولید کند و در عین حال به مطالعه, فیلم دیدن, گشت وگذار و پرسهزنی در جامعهی پیرامونش و گفتوگو با آدمهای اطرافش بپردازد. به نظر من اینکه فیلم ساخته شده کجا قرار میگیرد و در چه جایگاهیست و مخاطبین آن چه خاص وچه عام، چه برخوردی با این فیلم خواهند داشت، را زمان مشخص میکند. فیلم ساز کارش را انجام میدهد و به سراغ کار بعدی میرود. در جشنوارهها،شبکه های تلویزیونی، مراکز دانشگاهی و فرهنگی بازخوردها نشان میدهد که آیا فیلم توانسته با مخاطب عام ارتباط برقرار کند؟ آیا توانسته بر مخاطب خاص تأثیر بگذاردیا خیر.
دربارهی این فیلم می توانم بگویم که شبکه های تلویزیونی از آن استقبال خوبی کردند. بخصوص شبکه های جهانی. از طرف دیگر در مهم ترین جشنوارههای ملی و بین المللی این فیلم نمایش داده شد و مورد تحسین قرار گرفت. یکی از معتبرترین جوایز جهانی سینمای مستند ایران یعنی جایزه ی hot Docs، را به خود اختصاص داد. پس این فیلم توانسته ارتباط برقرار کند و یکی از فیلمهایی است که مورد اقبال و توجه اکثریت منتقدین ایرانی و خارجی قرار گرفته است. منتقدین معتبر در زمینه سینمای مستند ،این فیلم را واجد شاخصههایی دانستند که یک فیلم مستند خوب می تواند از آن بهرمند شود.
من واقعاً سطح تعیین نمیکنم که دارم برای مخاطب خاص فیلم می سازم یا مخاطب عام. ولی برای من اینکه بگویم به مخاطب فکر نمیکنم، کاملاً دروغ است. اگر ما بخواهیم سینمای مستندمان را در ایران و در دنیا بشنا سانیم و جایگاهی برایش تعریف کنیم باید فیلمهای جذاب و تأثیرگذاری بسازیم که شاخصههای جذب مخاطب را داشته باشد. ما سالهاست که فیلمهای شریف و انسانی و فرهنگی می سازیم.باید تلاش کنیم که هر چه بیشتر این فیلم ها دیده شود وجایگاهی درخور برای فیلم مستند ما به وجود آید. ُساخت مستند های جذاب ودرگیرکننده در آینده نزدیک تلویزیون ما را وادار می کند که اقبال بیشتری نسبت به تولید وپخش این آثار نشان دهد. همین طور مراکز فرهنگی و دانشگاهی. امروزه ما می بینیم که پل ارتباطی بین فضای دانشگاهی و فیلم مستند و تلویزیون برقرار شده است و فکر میکنم علاوه بر اساتید دانشگاه،تهیه کنندگان وسیاست گذاران فرهنگی , فیلم سازهای مستند خود پی گیر ایجاد فضایی برای ارتباط با بین رشته ای ها و هر چه بیشتر دیده شدن و مورد تحلیل و بررسی قرار گرفتن فیلم مستند هستند. مطمئنم که تأثیرات این تلاش ها در آینده نزدیک در ارتقاء سطح فیلمهای مستند مان ونیز فرهنگ وهنر کشور عزیزمان دیده خواهد شد.