انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

گفتگو با خانم ژنویو لوپاژ سخنگوی انجمن زنان مسلمان کبک

(تصویر: مسجد بیت الاسلام در اونتاریو کانادا)

کبکی مسلمان و هماهنگی‌های خردورزانه

از شما سپاسگزارم برای پذیرفتن این گفتگو. لطفاً خودتان را معرفی بفرمایید.

من ژنویو لوپاژ (Genviève Lepage)و سخنگوی انجمن مسلمان کبک هستم (Association Musulemane Québécoise)

مدت زیادی است که به این انجمن پیوسته‌اید؟

از ماه مارس امسال من سخنگوی انجمن شده‌ام، ولی دوستان بسیاری دارم که از سالیان پیش با این انجمن همکاری دارند.

در کبک، بر خلاف فرانسه، اکثریت کسانی که به اسلام می‌گروند، زنان‌اند

از چه تاریخی این انجمن پا گرفته است؟

انجمن در سال ۲۰۰۲ توسط خانمی که به اسلام گرویده بود پا گرفت. هدف انجمن کمک کردن به کسانی بود که مسلمان می‌شوند و تشکیل شبکه‌ای از این دوستان بود. این خود کمکی است، چرا که وقتی کسی از خانواده‌ای غیرمسلمان،‌ مسلمان می‌شود با مشکلاتی ویژه و سوءتفاهماتی رودررو قرار می‌گیرد. چگونه می‌توان بر این مشکلات چیره شد؟ چگونه می‌توان از خوردن گوشت خوک و شراب در جشن نوئل پرهیز کرد؟ و دیگر پرسش‌هایی از این دست که راه‌حل می‌طلبند. خود نماز خواندن هم نیاز به همراهی دارد. وقتی مسلمان می‌شویم نیاز داریم چگونگی نماز خواندن را هم یاد بگیریم چرا که نمی‌شود هرجوری نماز خواند. می‌بینیم که برای تازه‌ مسلمانان به پشتیبانی نیاز داریم و هدف اصلی انجمن ما هم همین است. بخش بزرگی از این کار، هم چنان که گفتم، مربوط به تازه مسلمانان است که بیشتر آنان را زنان تشکیل می‌دهند. با این وجود چون انجمن در کار همراهی افراد در راه دین است، افزون بر تازه مسلمانان به مسلمانان زن و مردی هم که در خانواده‌ مسلمان به دنیا آمده‌اند و راه دیگری را برگزیده بوده‌اند و اکنون دوباره به اسلام روی آورده‌اند، کمک می‌رساند.
همچنین است درباره‌ مسلمانانی که نیاز به دوست دارند. برای مثال، مهاجران مسلمانی که به کبک می‌آیند و کسی را نمی‌شناسند و می‌خواهند که ارتباط با انجمن‌ها و گروه‌های هم‌کیش داشته باشند، انجمن ما به این نیاز پاسخ می‌دهد و از طریق ما می‌توانند با برادران و خواهران دینی خود تماس بگیرند. انجمن هم‌چنین مرکزی برای راهنمایی امور جاری این مسلمانان می‌باشد. مثلاً اگر شما نیاز به دانستن آدرس مسجدی در منطقه‌ خودتان داشته باشید می‌توانید به ما مراجعه کنید و یا در ماه ژوییه که بسیاری در کبک اسباب‌کشی دارند، ما می‌توانیم برای شما اگر مایل باشید اسباب‌کش مسلمان پیدا کنیم. ما به مسائل زنان نیز می‌پردازیم و مسئله‌ سوم که به آن می‌پردازیم معرفی اسلام به نامسلمانان است. با همه‌ مسائلی که این روزها در جریان است، ما برنامه داریم که اسلام را معرفی کنیم و اطلاعات درستی درباره‌ی آن به دیگران بنمایانیم. با همکاری سازمان حضور مسلمان (Presence musulmane) هم‌اکنون برنامه‌ریزی معرفی اسلام در مدارس را پی گرفته‌ایم. در ابتدای کار دوره‌های بعد از دبیرستان را در برنامه گذاشته‌ایم، البته دبیرستان‌ها و دبستان‌ها و همچنین آموزگاران این دوره‌ها نیز در دستور کار ما قرار دارند. البته با برنامه‌ جدید اخلاق و فرهنگ مذهبی آموزش و پرورش، چیزهای زیادی از اسلام داریم که بگوییم قبل از آن که برخی مفاهیم آن را درس بدهیم. در این مورد در چهارچوب آماده شده‌ای کار خواهیم کرد، هرچند که الان نیز کار معرفی اسلام را در برخی مدارس انجام داده‌ایم. این‌ها برنامه‌هایی است که انجمن در کار انجام آن است.همه این‌ها همراهی روحی با دیگران است.

در این روزها بسیار از هماهنگی‌های خردورزانه گفتگو می‌شود، موضع شما دراین باره چیست؟

در‌این حوزه‌ بسیاری از مفاهیم باهم قاطی شده‌اند و این مشکلی است که توسط رسانه‌ها هم به آن دامن زده شده است. این رسانه‌ها مسائلی را در این حوزه داخل کرده‌اند که به مسئله‌ هماهنگی‌های خردورزانه مربوط نمی‌شود. در این فضا می‌شنویم که:« ما لائیسته می‌خواهیم و نه هماهنگی‌های خردورزانه را.» این در حالی است که لائیسته به معنی دخالت نکردن حکومت در مسائل دینی شهروندانش است. در حفظ لائیسته، حکومت برای این که عادلانه و بی‌طرفانه رفتار کند باید اجازه تطبیق قوانین، در شرایطی که اجرای قانونی، شهروند و یا شهروندانی را قربانی تعبیض می‌کند، راه بدهد. اگر این‌کار انجام نشود بدین معنی است که حکومت به نفع گروهی خاص دیگران را تضعیف کرده است. در اول کار، جهت‌گیری اصلی هماهنگی‌های خردمندانه خدمت‌رسانی به زنان بود. چرا که این زنان باردار و پس از آن معلولین بودند که مورد بیشترین تبعیض‌ها قرار می‌گرفتند. این هماهنگی‌ها مسائل دینی را هم شامل می‌شود ولی شمار آن با توجه به آمار مورد کمیسیون حقوق افراد ( Commission des droits des personnes) بسیار‌اندک است و درخواست بسیار‌اندکی هم در این زمینه انجام شده‌ است. آن‌چه که بسیاری آن را در نمی‌یابند این است که هماهنگی‌های خردورزانه بدین معنی نیست که به محض آن‌که کسی از تبعیض آسیب ببیند دارنده‌ این حق می‌شود. ضوابطی وجود دارد که بنا به آن تطبیق قانونی بر شرایط خاصی شدنی است. این هماهنگی‌ها بنا به قانون نباید مانعی برای کارکرد درست موسسه باشد، نباید هزینه‌های سنگینی را تحمیل کند و نباید مشکلی برای دیگر کارکنان موسسه مربوطه به وجود آورد. مثلاً درمورد کرپان(Kirpan) دیدیم که دادگاه عالی نظر داد که باید در پوششی جای گیرد به شکلی که نتوان از آن استفاده کرد، چرا که این کرپان می‌تواند به امنیت روانی دیگران آسیب برساند و یا به عنوان اسلحه استفاده شود. حمل این شی خردورزانه نبود ولی خردورزانه بود که آن را در پوششی جای دهند و حمل کنند. باید همیشه به دو سوی ترازو نظر داشت.
اگر می‌خواهیم زنان را آزاد کنیم نباید به توانایی‌های فکری آنان کم بها دهیم و بگوییم که به علت دین شوهرانشان مسلمان شده‌اند.

در گفتارهای جاری از لائیسته می‌گویند و این در حالی است که این واژه نه در قانون اساسی کانادا و نه در میثاق کبک (Charte Québécoise) نیامده است، در این باره چه نظری دارید؟

در مقدمه‌ قانونی اساسی کانادا به برتری خداوند اذعان شده است، اما این برتری وابسته‌ نظری هیچ کدام از ادیان نیست. در میثاق کبک به این برتری خداوند هیچ اشاره‌ای نشده است. به هرحال اصول دادورزی و برابری در این میثاق آمده است و در اجرای قوانین به هیچ دینی بر دین دیگر برتری داده نشده است.

با این حال آموزش و پرورش کبک در‌این باره بی‌طرفانه رفتار نکرده است. مثلاً در دبیرستان‌ها آموزش اخلاق پروتستان‌ها و کاتولیک‌ها دربرنامه‌ درسی است ولی هیچ نشانی مثلاً از آموزش اخلاق اسلامی، وجود ندارد.

با برنامه‌ جدید به سوی آموزش «اخلاق و فرهنگ دینی» خواهیم رفت. البته این درست است که هنوز درس‌های مذاهب کاتولیک و پروتستان‌ آموزش داده می‌شود ولی این را در متن تاریخی‌اش باید دید، در تاریخی که مردم کبک یا کاتولیک بوده‌اند یا پروتستان.

پرسشم برای این بود که بگویم مسئله‌ لائیسته در کبک هرگز تبیین نشده است .

از منظر تاریخی باید انقلاب آرام را در نظر داشت. پیش از این انقلاب، کبک به هیچ‌وجه لائیک نبود. برعکس، کلیسا تسلط مطلق داشت و مردم علیه آن اعتراض داشتند. همین مردم تقریباً همه جا کلیسا را ترک کردند و به قولی بچه را با آب طشت بیرون ریختند و زمانی که به فکر حذف کمیسیون‌های دینی آموزش و پرورش افتادند از لائیسته هم گفتگو به میدان آوردند. یک دوره‌۱۰-۱۵ ساله در تاریخ کشور دوره‌ کوتاهی است. ذهنیت‌ها هنوز تمامی مفاهیم مربوط را درک نکرده‌اند و دید یکسانی دراین باره وجود ندارد که پاسخ بدهد چگونه لائیسته‌ای را خواستار است. برای من لائیسته به همان معنی است که در فرهنگ واژگان آمده است. یعنی دخالت نکردن حکومت در امور دینی شهروندانش. بسیاری بر این باورند که یک کبک لائیک، کبکی بدون حضور ادیان است. درحالی‌که یک حکومت می‌تواند لائیک باشد ولی هیچ شهروندی مجبور به ترک ایمان دینی خود نیست و این مسئله‌ هم در میثاق جهانی حقوق بشر آمده است.

به هر رو، مفهوم لائیسته در امور جاری این استان مفهوم روشنی نیست.

به همین دلیل من امیدوارم که کمیسیون تایلور– بوشار این مسئله را روشن کند که از لائیسته چه می‌خواهیم؟ چه‌ گونه‌ای از لائیسته را در نظر داریم؟ چه تفاوت‌هایی میان امور شهروندی و امور حکومتی وجود دارد؟ سازمان‌های شهروندی کدامند و معرف چه تصویری از جامعه‌اند؟

نتایج احتمالی برپایی کمیسیون تایلور– بوشار را چه می‌بینید؟

افزون بر آن‌چه گفتم، امیدوارم که این کمیسیون در چهارچوبی تعیین شده، این فرصت را به مردم بدهد که نظرات خودشان را بگویند. تا الان گردهمایی‌ها به خوبی برگزار شده‌اند و دیدگاههای متفاوتی طرح شده‌اند. اما پس از همه‌ این‌ها باید مسائل را سامان داد و دید چه می‌خواهیم.

عوامل اجتماعی که دولت کنونی را وادار به برپایی این کمیسیون کرد کدامند؟ چرا امروزه به فکر آن افتاده‌اند؟

اگر نبود نظرهایی که در ماه ژانویه انجام شد و طی آن نتیجه‌گیری شد که کبکی‌ها نژاد‌پرستند، فکر نکنم که این کمیسیون هم برپا می‌شد. این نظر‌خواهی‌ها به کژراهه کشیده شد و رسانه‌ها هم از آن سود بردند. با این مسئله بود که این قضایا راه افتاد. با احساسات مردم بازی کرده‌اند. این روند دیگر نه معنی دار بود و نه منطقی. فقط احساسات بود، احساسات. ولی باید احساسات کبکی فرانسوی‌زبان را که تنها در متنی انگلیسی‌زبان در آمریکای شمالی زندگی‌‌ می‌کند درک کرد. ترس از دست رفتن زبان و فرهنگ مسئله‌ای است که در وجود کبکی فرانسوی‌نژاد ریشه زده است.

بالا رفتن شمار مسلمانان در کبک نقشی در برپایی کمیسیون تایلور– بوشار نداشته است؟

این که شمار مسلمانان در کبک در حال افزایش است درست است، اما مسلمانان تنها ۵/۲ درصد جمعیت کبک را تشکیل می‌دهند. واقعاً باور دارم که در بحث‌های جاری در‌این باره هم کژروی‌هایی صورت گرفته است. چرا که با احساسات مردم بازی کرده‌اند. هیچ فایده‌ای هم ندارد که آمار ارائه دهیم. ببینید بنا به آمار “کمیسیون حقوق فردی” تنها ۶ درصد تقاضاها برای هماهنگی‌های خردورزانه مربوط به امور دینی بوده است. که بیشتر آن هم از سوی پروتستان‌ها مطرح شده است.‌‌ می‌توانید بروید‌این آمار را ببینید. بخش‌اندکی از‌این درصد هم از سوی مسلمانان درخواست شده است و در‌این میان سهم مهاجران مسلمانی که هنوز ملیت کانادایی ندارند بسیار بسیار‌اندک بوده است. چرا؟ چون مهاجری پا به سرزمین جدیدی نهاده سردرگم است و حقوق قانونی خود و پیچیدگی‌های آن را نمی‌شناسد. باید تغییراتی را در زندگی‌اش ‌ایجاد کند و با دلهره‌ای که دارد نمی‌تواند همان گونه رابطه‌ای را با دولت و پلیس و کارفرما‌ ایجاد کند که یک فرد زاده کبک.‌ این مهاجر نیست که با رسیدنش به ‌این سرزمین مشکل‌ ایجاد‌‌ می‌کند. ولی‌‌ می‌بینید که در رسانه‌ها همه آن چه که نشان‌‌ می‌دهند زنان محجبه‌اند و مسلمانانی که مکانی برای نماز درخواست‌‌ می‌کنند. بحث منحصر شده است به بحث درباره مسلمانان و مهاجرین و وقتی هیچ‌کدام از‌این‌ها نباشند چه کسی از هماهنگی‌های خردورزانه‌‌ می‌گوید؟!

فکر نمی‌کنید که گفتگو درباره «سنجه‌های فرهنگی» در‌این گفتگوها مشکل‌آفرین است؟

درست است. ‌این مشکلی است که در تیتر همین کمیسیون به چشم‌‌ می‌خورد و دانسته نمی‌شود که دارند درباره هماهنگی‌های خردورزانه در حوزه فرهنگی گفتگو‌‌ می‌کنند و یا در حوزه دینی. اگر کسی اجازه وقفه‌ای در کارش را برای ظهر بخواهد که برود نماز جمعه‌اش را ادا کند، چه ‌ایرانی باشد چه کبکی و یا از هر ملیت دیگری، ‌این مسئله مسئله فرهنگی نیست، بلکه مسئله‌ای دینی است. معمولاً ‌این دو را یکی به شمار‌‌ می‌آورند و تفاوتی میان آن‌ها نمی گذارند. حتی برای نمونه نزد یک مسلمان مراکشی ممکن است که‌ این دوجنبه همسان فرض شود چه رسد به کبکی‌ها، که گاهی در‌این مسائل کمی سرگردانند و ‌این تفاوت‌ها را نمی فهمند. باید‌این تفاوت‌ها را مشخص کرد. مسئله ۵ بار در روز نماز خواندن در ساعاتی، معین مسئله‌ای دینی است و نه فرهنگی.
هیچ رابطه‌ای میان حجاب و برتر بودن مردان در قرآن نیامده است

کبک از نظر تاریخی سرزمینی کاتولیک است، ‌این مسئله در بحث‌ها چگونه خود را نشان‌‌ می‌دهد؟

برای کسانی که مسیحی نیستند بسیار مهم است که تاریخ دینی- اجتماعی کبک را بدانند. چرا که در گفتگوهای جاری آن چه اعمال‌‌ می‌شود وجود فیلترهایی است که شرکت کنندگان بر اذهان خود دارند و متناسب با آن‌ها می‌گویند و‌‌ می‌شنوند. فشار زیادی هم از سوی کلیسای کاتولیک وجود دارد و کارهایی هم از مومنین کاتولیک درخواسته‌‌ می‌شود. ‌این آدم‌ها راحت نیستند دستورات دیگر ادیان از جمله اسلام را بشنوند. معمولاً هم تجربیاتی که از کاتولیسم دارند را به اسلام منتقل‌‌ می‌کنند. ‌این در حالی است که امام، در اسلام، نقش متفاوتی دارد با یک کشیش و این مسئله هم در اذهان افراد روشن نیست. مسئله حجاب هم یکی از‌این موارد بدفهمی است. حجاب خواهران مسیحی بنا به دستور مندرج در بخشی از انجیل ماتیو است که در آن‌‌ می‌گوید زن باید خود را بپوشاند چون رئیس زن مرد است. در اسلام به هیچ وجه‌ این دلیل مطرح نیست بلکه به ‌این دلیل است که بعنوان مسلمان شناخته شویم. هیچ رابطه‌ای میان حجاب و برتر بودن مردان در قرآن نیامده است. اما متاسفانه بسیاری از مردم ‌این دستور کاتولیکی را به اسلام نسبت‌‌ می‌دهند. و در آخر ‌این که برای مسلمانان مهم باید باشد که چه چیزی در گذشته در‌این استان اتفاق افتاده است. برای ‌اینکه نقش شهروندی خود را بهتر دررابطه با غیرمسلمانان و کبکی‌ها ایفا کنند که اگر غیراز‌این باشد هیچ گفتگویی ممکن نیست.
و درباره آن چه مربوط‌‌ می‌شود به‌ آینده باید بگوییم که روز به روز مهاجر بیشتری خواهیم داشت و در همین باره‌‌ می‌شنویم که‌ این روزها قرار است کمیسیونی مربوط به مهاجرت آغاز به کار کند. کبکی‌های غیرمسلمان به ‌اندازه کافی فرزند نمی‌آورند و نتیجه آن‌‌ می‌شود که بر شمار مهاجران بیش از پیش افزوده‌‌ می‌شود. ‌این مهاجرین به ادیان مختلفی تعلق دارند،‌‌ می‌توانند مسلمان باشند، بی‌دین باشند، بودایی باشند و یا متعلق به دیگر ادیان. با توجه به فرانسه‌زبانی کشورهای مغرب، شمار مهاجرینی که از‌این مبداء به کبک‌‌ می‌آیند بالاترین شمار مهاجرین است. اکثریت‌ این مهاجرین هم مسلمانند پس کاملاً طبیعی است که شمار مسلمانان رو به رشد باشند. اما‌ این که ممکن است روزی مسلمانان اکثریت جامعه کبکی را تشکیل بدهند من چیزی نمی‌دانم. باید در‌این باره از ازدواج‌های دوگانه هم میان مسلمانان و کبکی‌های غیرمسلمان هم گفت و از کبکی‌های فرانسوی‌زبان اروپایی‌تبار هم که به اسلام روی‌‌ می‌آورند. فرزندان ‌اینان پس از یک نسل مسلمان‌‌ می‌شوند.‌‌ می‌بینیم که از راه‌های گوناگون شمار مسلمانان رو به افزایش است. چندی پیش با برادری که از فرانسه آمده بود گفتگو‌‌ می‌کردم و او نمی‌دانست که در کبک، بر خلاف فرانسه، اکثریت کسانی که به اسلام‌‌ می‌گروند زنان‌اند. از‌این فرض نادرست هم بگویم که بنا به آن زنان به دلیل دین شوهرانشان به اسلام‌‌ می‌گروند. بسیاری از زنان مجرد مانند من هستند که در مسیری روحانی به اسلام‌‌ می‌گروند. حتی وقتی زنی با مردی مسلمان زندگی‌‌ می‌کند به علت دین شوهرش مسلمان نمی‌شود .تاکید بر‌این فرض نادرست کوچک انگاشتن زن است که باید در مقابل آن‌ ایستاد. اگر‌‌ می‌خواهیم زنان را آزاد کنیم نباید به توانایی‌های فکری آنان کم بها دهیم و بگوییم که به علت دین شوهرانشان مسلمان شده‌اند. ‌این حقیقت ندارد که وقتی زنی ازدواج‌‌ می‌کند تمامی توانایی‌های فکری و روحی‌اش را به گوشه‌ای‌‌ می‌افکند. خیر! در بسیاری از موارد شوهر حتی خیلی عامل به دین نیست و توجه بیشتری‌‌ می‌کند وقتی با زنی که مسلمان شده است ازدواج‌‌ می‌کند. ‌این زن است که به وی خواهد گفت: در اسلام ‌این یا آن کار را‌‌ می‌کنند یا خیر؟ و با‌ این پرسش‌هاست که مرد راه عمل به دین را‌‌ می‌یابد.

شک و تردید بیشتری نزد فرانسوی‌زبانان نسبت به مسلمانان وجود دارد تا نزد انگلیسی‌زبانان

چه تفاوتی در میان وضعیت مسلمانان درکبک و در دیگر نقاط کانادا‌‌ می‌بینید؟

اگر تنها نگاهی به روزنامه‌های فرانسه‌زبان و انگلیسی‌زبان مونترال بیاندازید‌ این تفاوت‌ها را خواهید دید.

می‌توانید از برخی از‌این تفاوت‌ها برایمان بگویید؟

شک و تردید بیشتری نزد فرانسوی‌زبانان نسبت به مسلمانان وجود دارد تا نزد انگلیسی‌زبانان. ‌این فقط انگلیسی‌زبانان هستند که بر جنبه حقوقی مسائل تکیه‌‌ می‌کنند… فرانسوی‌زبانان بیشتر میل به پیدا کردن راه‌های میانه دارند و از تغییرات خشنود نیستند. و همین است که اگر با مسئله متفاوتی برخورد کنند سعی‌‌ می‌کنند که آن مشکل را حل کنند.

درباره آینده ادیان در کبک چه‌‌ می‌گویید؟

من بسیار خشنودم که درکبک مسلمان شده‌ام. اصلاً نمی‌خواهم مسلمانی در فرانسه باشم و یا در بسیاری از سرزمین‌های اسلامی. ‌این را‌‌ می‌گویم چرا که در‌این سرزمین‌ها فرهنگ و دین و به خصوص مسائل سیاسی با هم آمیخته شده‌اند. بسیاری از سیاستمداران کشورهایی با اکثریت مسلمانان کارهایی‌‌ می‌کنند که مخالف اسلام است. من خودم را بسیار آزادتر در اعمال دینی‌ام در کبک احساس‌‌ می‌کنم که در دیگر کشورهای جهان. امیدوارم و تلاش‌‌ می‌کنم که شرایط به همین وضع بماند.

با سپاس از شما برای پذیرفتن ‌این گفتگو.