انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

گفتگو با حسام الدین نبوی‌نژادمدیر فصلنامه زنده‌رود

روحی: ضمن تشکر از پذیرش دعوت، لطفا خودتان را معرفی بفرمائید.

حسام‌الدین نبوی‌نژاد: من هم از شما سپاسگزارم. در سال ۱۳۲۷ اصفهان به دنیا آمدم. در خانه دو طبقه بزرگی واقع در خیابان اردیبهشت که به سبک انگلیسی در اواخر دوره قاجار ساخته شده بود و مادر بزرگ در آن سلطنت مستبدانه خانوادگی خود را داشت به هر یک از پنج پسر اطاقی اختصاصی داده بود که با همسران و فرزندان در آن زندگی می کردند. در سال ۱۳۳۲ به خانه ای مستقل در همان خیابان نقل مکان کردیم. اما محله آبا و اجدادی ما «محله نو» واقع در کوچه سرتیپ واقع در خیابان شاه (طالقانی فعلی و خوش اسبق) جنب مریضخانه میرزا احمدخان محیی (بیمارستان احمدیه فعلی) بود. نتیجتاً دوران کودکی من در این محله و خیابان عباس-آباد تا سواحل زاینده رود طی شد. تا سال پنجم دبستان را در دبستان های هراتی و شمس در اصفهان گذراندم. با انتقال پدرم به نجف آباد تا پنجم متوسطه را در نجف-آباد بودم در دبیرستان های دهقان و کریم فاطمی. دیپلم ادبی ام را از دبیرستان هراتی اصفهان گرفتم (سال ۱۳۴۶) و وارد دانشکده حقوق دانشگاه تهران شدم. پس از پایان دانشکده و گذراندن خدمت سربازی به اتفاق همسرم به اصفهان آمدم. از سال ۱۳۵۴ به وکالت دادگستری در همین شهر مشغولم.

روحی: تا آنجا که می‌دانم شما یکی از اعضاء «جُنگ اصفهان» بودید. اگر موافق باشید قبل از گفتگو درباره زنده رود، تا جایی که برایتان مقدور است از جُنگ اصفهان برایمان بگوئید.

نبوی‌نژاد: جنگ اصفهان که در آغاز دهه چهل به صورت یک محفل ادبی شکل گرفته بود با انتشار گاهنامه ای به همین نام در سال ۱۳۴۴ موجودیت خود را اعلام کرد. من اعضای جنگ مثل حقوقی،گلشیری، نجفی، دوستخواه، کلباسی، نفیسی و … را از طریق کارهایشان می شناختم. در سال ۱۳۴۵ که به دبیرستان هراتی آمدم به اتفاق رضا فرخفال انجمن ادبی تشکیل دادیم. این باعث شد که من و فرخفال به دعوت زنده یاد حقوقی به جنگ وارد شویم. از سال ۱۳۴۶ که وارد دانشگاه تهران شدم در جلسه های جنگ شرکت نکردم ولی ارتباطم با اعضای آن برقرار بود. پس از انقلاب در سال ۱۳۶۷ مجدداً به جنگ وارد شدم. درباره جنگ اصفهان کم و بیش در مطبوعات نوشته و از زبان اعضای آن گفته شده است. به اختصار بگویم که جنگ اصفهان به واسطه مقالات و آثار منتشر شده در آن از تاثیرگذارترین جریان های ادبی دهه چهل بود. این محفل کلیتاً برخلاف جریان ادبی و روشنفکری آن دوران ایران بود که تحت سیطره ادبیات متعهد و مسئول از نوع رئالیسم سوسیالیستی قرار داشت. در حالی که جنگ نویسنده، شاعر و هنرمند را نسبت به اثر ادبی یا کار هنری خود مسئول می دانست. با همین دیدگاه، ارزش ادبی هر اثر ارزیابی و آثاری که در جنگ خوانده می شد با نقدی جدی و تا حدودی سختگیرانه مواجه می شد. شاعران و نویسندگانی که خاستگاهشان جنگ اصفهان بود و اکنون از شخصیت های مطرح ادبی هستند را می توان ملاک تاثیر و نقش این جریان در حوزه فرهنگ و ادب کشور دانست.

روحی: به غیر از وجود برخی از اعضاء مشترک، چه ارتباطی بین جنگ اصفهان و «زنده رود» هست.

نبوی‌نژاد: به زعم من «زنده رود» ادامه جنگ اصفهان است. واقعیت ها نیز موید این نکته است زیرا جز اعضای مشترک، دیدگاه فرهنگی و ادبی حاکم بر زنده رود همان دیدگاه جنگ است. در حقیقت همان سنجه ها و دیدگاه های ادبی جنگ در زنده رود نیز جاری و ساری است.

روحی: لطفاً «زنده رود» را معرفی فرمائید.

نبوی‌نژاد: زنده رود به موجب مشی معین شده برای آن، نشریه ای است در زمینه «فرهنگ ،ادب و تاریخ» اما واقعیت آن است که بخش اعظم مطالب زنده رود هر شماره بر محور ادبیات مدرن است؛ اعم از شعر و داستان و مقاله و… دلیل آن هم روشن است زیرا صرف نظر از این که ادبیات دغدغه اصلی اکثریت شورای دبیران است، ضمناً همین اعضاء که از نویسندگان، شاعران، مترجمان و منتقدان شناخته شده کشورند اغلب مطالب آن را نیز تالیف و تدوین می کنند.

روحی: آیا ممکن است بفرمائید ایده چاپ فصلنامه «زنده‌رود» (در فرم و محتوا) چگونه شکل گرفت؟ در این ایده نیاز و خواست جامعه اصفهانی تا چه اندازه جای داشت؟

نبوی‌نژاد: سال های پس از انقلاب نیاز به یک خودشناسی یا به عبارت دیگر هویت شناسی را احساس می کردم. به نظرم این امر مستلزم بازخوانی تاریخ و ادبیات گذشته بود که در راس آن ها شاهنامه قرار داشت. از این رو محفلی تشکیل دادیم و به طور جدی و پیگیر طی چند سال به شاهنامه خوانی پرداختیم. کنکاش و پژوهش در شاهنامه و شاهنامه پژوهشی من را به صرافت انتشار نشریه ای اختصاصی در این زمینه انداخت.
در سال ۱۳۶۹ درخواست مجوز زنده رود را کردم که در سال ۱۳۷۱ پروانه آن صادر شد. اما متوجه شدم که انتشار فصلنامه ای ویژه شاهنامه پژوهی که بتواند در هر شماره حدود ۲۵۰ صفحه مقاله های اساسی در این زمینه داشته باشد ممکن نیست. از طرف دیگر سال ها از انتشار آخرین شماره جنگ (شماره ۱۱) می گذشت و دیگر جنگی منتشر نشده بود.
نشریه های ادبی کشور نیز یکی دو تا بیشتر نبود. اینگونه بود که زنده رود در نشست جنگ مطرح شد و قرار شد که با همکاری اعضای جنگ به گونه ای ادامه آن باشد. اما در مورد قطع مجله به نظرم رسید که قطع رحلی فاقد جدیت لازم است. از این رو قطع وزیری که قطع غالب کتاب ها نیز هست و مثل کتاب ماندگاری بیشتری دارد را انتخاب کردم. اگر دقت کرده باشید صفحه بندی، فرمت و حتی لوگوی زنده رود که به خط بنایی است و کار دوست هنرمندم مرتضی نعمت اللهی است از ابتدا تاکنون تغییر نکرده است. که البته این هم یکی از ایرادات است که بعضاً به ما می گیرند.
پاسخ قسمت اخیر سوالتان تا حدودی گسترده است که سعی می کنم به اجمال جواب دهم. اگر منظورتان از «جامعه اصفهانی» عموم مردم است که طبعاً نقشی در این مورد نداشته اند.
اما لااقل از دوران مشروطه به بعد همواره دو جریان مخالف فکری در اصفهان وجود داشته است. یکی جریان سنتی که ریشه و بنیاد آن بر حوزه ه های دینی استوار بود و از آن جا آبشخور داشت. دیگری جریانی که باید آن را «تجددخواه» بنامیم. نسل اول این تجدد خواهان را که خاستگاه اولیه آن ها هم همان حوزه ها بود، افرادی چون الفت، بدر الدین کتابی، عریضی و… تشکیل می دادند. نسل دوم که از دهه سی بالیدند نگاه بیشتر و جدی تری به غرب و به ویژه ادبیات و هنر آن داشتند که جنگ اصفهان به عنوان یک جریان روشنفکری بارز نمونه آن بود. انتشار جنگ اصفهان نتیجه همین نیاز و گرایش بود. حال اگر به جهاتی که قبلاً گفتم زنده رود را دنباله جنگ اصفهان بدانیم شاید بتوان گفت زنده رود پاسخی به نیاز و خواست جامعه روشنفکری تجددخواه اصفهان هم بود. البته این به معنی محلی بودن زنده رود و چشم نداشتن به ادبیات در سراسر کشور نیست.

روحی: نخستین شماره زنده رود در چه سالی و در چه تیراژی، چاپ و منتشر شد؟ آیا آنزمان هم در تهران توزیع می‌شد؟

نبوی‌نژاد: نخستین شماره زنده رود در پاییز سال ۱۳۷۱ در ۵۰۰۰ نسخه منتشر شد و چون نشریه ای سراسری است در تهران و سایر شهرهای کشور- البته بسته به امکانات و ارتباط بنگاه های پخش- توزیع شد. این نکته را هم بگویم که انتشار زنده رود از تابستان ۷۵ به مدت ۴ سال به دلایل ناخواسته متوقف شد و از زمستان سال ۱۳۷۹با انتشار شماره ۱۷ مجدداً به کار خود ادامه داد.

روحی: آیا می‌توان «زنده‌رود» را نشریه‌ای محلی به شمار آورد؟ از نظر شما شاخص‌های محلی بودن یک نشریه فرهنگی در چیست؟

نبوی‌نژاد: «محلی» از نظر قانون مطبوعات تعریفی حقوقی دارد. بدین معنی که نشریه «محلی» نشریه ای است که حوزه انتشار آن شهر یا استان مشخص و معینی است و اجازه توزیع در سراسر کشور را ندارد. در مقابل آن نشریه سراسری است که حوزه انتشار آن تمام کشور و حتی خارج از کشور است. زنده رود نشریه ای سراسری است و بنابراین محلی نیست. اما اگر منظورتان از «محلی» بعد محتوایی آن است طبعاً زنده رود علاقمند است به ویژه در بخش تاریخ و فرهنگ به اصفهان بیشتر بپردازد که البته این به معنی محلی بودن زنده رود نیست زیرا نشریه محلی، از این دیدگاه، نشریه ای است که مطالب آن بر محور تاریخ، ادبیات و فرهنگ منطقه خاصی از کشور به ویژه به اعتبار گویش یا زبان آن قرار دارد که نمونه-های آن در کشور هست مثل گیله وا که در گیلان منتشر می-شود.

روحی: مردم محلی اصفهان چطور؟ آیا هیچگاه «زنده رود» را نشریه محلی خود دانسته‌اند؟ به طور کلی برخورد «اصفهانی‌»ها با زنده رود چگونه بوده است؟ مطمئناً شما (هم به عنوان اصفهانی و هم به عنوان مدیر مسئولِ زنده رود) تجربه مستقیمی از این ارتباط دارید، ممکن است کمی در اینباره بفرمائید.

نبوی‌نژاد: به گمانم پاسخ این سوال را به نحوی داده-ام اما مسلم است که آن دسته از مردم اصفهان مخصوصاً نسل جوان و دانشگاهیان که با کتاب و ادبیات به طور جدی در ارتباطند حساسیت بیشتری نسبت به زنده رود دارند که بعضاً نیز انتقادآمیز است. از جمله این که گروهی زنده رود را متعلق به گروه خاصی می دانند که آن را انحصاری کرده و راه ورود دیگران را محدود کرده-اند، که مسلماً چنین نیست. کثرت و تنوع نام ها و آثار منتشر شده در زنده رود نشانه از این تصور اشتباه دارد. گروهی هم سطح مقاله ها را کلاً اختصاصی و سنگین می دانند که البته تا حدودی درست است . اما هدف زنده-رود پرداختن جدی به ادبیات و فرهنگ و بالابردن سطح آگاهی خواننده در زمینه ادبیات و فرهنگ است.

روحی: تا جایی که می‌دانم در ایران طی دهه‌های اخیر، مشکلات مالی همواره گریبانگیر نشریات فرهنگی بوده، و در حال حاضر هم به استثنای چند مجله، سایر مجلات فرهنگی شدیداً با مشکلات مالی مواجه‌اند و از آنجا که قادر به تأمین هزینه‌های خود نیستند، به سرعت تعطیل می‌شوند. این مشکل دیرینه، معمولا در خصوص نشریاتی که در شهرستانها چاپ و منتشر می‌شوند بسیار شایع‌تر است، لطفاً بفرمائید راز ماندگاری «زنده رود» در چه بوده است؟ آیا در این مدت توانسته مخاطبان خودش را بیابد و به اصطلاح روی پای خود بایستد و از عهده هزینه‌های خود برآید؟

نبوی‌نژاد: – آنچه گفته اید به ویژه در مورد نشریات ادبی و فرهنگی که مخاطبان آن قشر فرهنگی اند و معمولاً هم نمی تواند از درآمد آگهی های تجاری برخوردار باشد دقیق و صادق است. زنده رود نیز از این قاعده مستثنی نبوده است. تمامی هزینه های انتشار زنده رود را تاکنون شخصاً و بدون دریافت دیناری کمک از شخص یا نهادی- به جز کمک وزارت ارشاد به پرداخت بخشی از بهای کاغذ- تقبل کرده و پرداخته ام. البته توجه داشته باشید که زنده رود بعضی هزینه های مطبوعات دیگر مثل حقوق کارمندان و غیره را ندارد از این رو اگر بهای فروش مجله بازگردانده شود از عهده هزینه های خود برمی آید که متاسفانه این امر نیز معمولاً اتفاق نمی افتد و بدهی های کتابفروشی ها و مراکز توزیع پیوسته روی هم تلنبار می شود و ظاهراً امیدی هم به وصول آن نیست. شاید هم به روحیه من مربوط است که توان پیگیری و مطالبه ندارم.

روحی: آیا«زنده رود»، در آغاز تأسیس، برای خود از هدف و آرمان مشخصی برخوردار بوده؟ امروز پس از گذشت ۱۸ سال تا چه حد به آن هدف و آرمان وفادار مانده است؟

نبوی‌نژاد: مسلماً و فکر کنم پاسخ شما به طور موجز در شماره اول زنده رود در یادداشتی که در همین زمینه نوشته ام داده شده باشد. در آنجا پس از نقل این فراز از «مینوی خرد» که «پرسید دانا از مینوی خرد- که خرد بهتر است یا هنر یا نیکی- مینوی خرد پاسخ داد- که خردی که با آن نیکی نیست آن راخرد نباید شمرد- و هنری که خرد با آن نیست آن را هنر نباید شمرد» گفته-ام خواست ما «فراتر رفتن، آموختن و فراگرفتن» است. این را می توان بیانیه و دیدگاه زنده رود بدانیم. از نظر روش نیز سعی کرده ایم مجله به کشکول تبدیل نشود. بدین منظور در اکثر شماره ها بخش ویژه ای داریم که در آن چندین مقاله پیرامون یک جریان یا مقوله ادبی/ هنری و یا شخصیت ادبی/ هنری معرفی کرده ایم که تعداد آن قریب ۲۰ بخش است از جمله مکاتبی چون «ایماژیسم» و جریان های چون «مدرنیسم» و «ادبیات دهه چهل ایران» یا شخصیت هایی چون «بورخس، محمد حقوقی» و همچنین مقوله های چون «نوشتن از خود»، «سفر در ادبیات» و… ما به این هدف ها پایبند بوده ایم ولی این که تا چه حد موفق شده ایم را باید خوانندگان و بعدها تاریخ قضاوت کند. همین قدر بگویم که بخش قابل توجهی از آنچه در زنده-رود تاکنون چاپ شده مقوله هایی بوده که برای نخستین بار در ادبیات فارسی مطرح شده است.

روحی: امروز «زنده رود» به کدام شهرها فرستاده می‌شود؟

نبوی‌نژاد: به جز اصفهان و تهران در حدود ۱۵ شهر کشور نیز فرستاده می شود که اسامی آن ها در زنده رود هست به اضافه پخش در اروپا و کانادا البته به میزان کم.

روحی: نحوه انتخاب مطالب زنده رود به چه صورت است؟

نبوی نژاد: انتخاب مطالب بر عهده شورای نویسندگان است که هر هفته کلیه مطالب رسیده در آن خوانده می شود و اعضای شورا که حدود ۱۰ نفرند به اظهار نظر می-پردازند که گاهی نیز حد اختلاف بالاست به هر حال تا موافقت به چاپ مطلبی به اجماع نرسد آن مطلب چاپ نمی-شود.

روحی: عمده‌ترین مخاطبان «زنده رود»، چه کسانی هستند (منظور از بین گروههای اجتماعی است)؟

نبوی‌نژاد: قبلاً هم گفتم. بیشتر مخاطبان زنده رود را جوانان و دانشگاهیان علاقمند به ادبیات تشکیل می دهند که ادبیات دلمشغولی جدی آنان است.

روحی: از چه طریق و تا چه حد «زنده رود» با مخاطبان خود ارتباط برقرار می‌کند؟

نبوی‌نژاد: طریق خاصی برای این ارتباط وجود ندارد. به جز کسانی که مطلب برای زنده رود می فرستند معمولاً خوانندگان مجله از طریق تلفن و یا نامه نقطه نظرها و خواسته هایشان را مطرح می کنند.

روحی: آیا ممکن است بفرمائید، عمده‌ترین دغدغه مخاطبان «زنده رود» چه مسائلی است؟

نبوی‌نژاد: قاعدتاً وقتی نشریه ای مخاطب خاص خود را می-یابد پس دغدغه آن مخاطب نیز دغدغه مسئولین نشریه است. من فکر می کنم خوانندگان زنده رود نیز به ادبیات و فرهنگ همان گونه نگاه می کنند که دیدگاه حاکم بر زنده رود است که در مورد آن صحبت کردم.

روحی: آیا هیچگاه اتفاق افتاده که شورای نویسندگان زنده رود و همچنین شما در مقام صاحب امتیاز و مدیر مسئولِ آن، تمایل داشته باشید به بهانه‌ی مناسبتی خاص (به عنوان مثال جشن تولد زنده رود)، اقدام به برقراری ارتباط رودررو با مخاطبان زنده رود داشته باشید؟

نبوی‌نژاد: نه. چنین اتفاقی یک بار به مناسبت ده سالگی زنده رود اتفاق افتاد که بانی آن علی دهباشی مدیر مسئول و صاحب امتیاز بخارا بود که مراسمی به همین مناسبت در تهران برگزار کرد. ولی به دور از فروتنی بی جا باید بگویم هیچیک از اعضای شورای نویسندگان زنده رود اصولاً اهل هیاهو و مطرح کردن خود نیستند. آنچه برای این گروه شاخصه و هدف است ادبیات و فرهنگ به عنوان یک ضرورت اجتماعی و فردی است. ضرورتی با همان معیارهایی که گفتم.

روحی: آیا مایل هستید از مشکلات «زنده رود» صحبت کنید، در یک نگاه اجمالی مهمترین مسئله زنده‌‌رود چیست؟

نبوی‌نژاد: اگر مشکلاتی وجود داشته باشد که دارد، به همت شورای نویسندگان برطرف شده است. اگر صادقانه نگاه کنیم بار اصلی زنده رود بردوش همین گروه است. دلیل آن هم ساده است. متاسفانه اهل قلم کشورمان دچار کم کاری شده اند بسیار اتفاق افتاده که وعده نوشتن، ترجمه و … را می دهند ودست آخر با یک پوزش تمام می-شود. از این روست که معمولاً پس از این که بخش ویژه مشخص شد برای نگارش و ترجمه مقالات آن به فراخور شایستگی و دانش اعضاء، تقسیم کار می شود. بخش های دیگر مثل شعر، داستان و مقاله نیز از میان آثار رسیده انتخاب می شود و این همان چیزی است که متاسفانه گروهی آن را به انحصار طلبی تعبیر می کنند وگرنه خیل نام های بی شمار نویسندگان و شاعران و مترجمان در زنده رود که بعضاً برای نخستین بار اثری از آنها چاپ شده نشان می-دهد که زنده رود دریچه ای است برای همه.

روحی: خسته نباشید. ضمن تشکر مجدد، لطفا اگر مطلبی در رابطه با موضوع گفتگو دارید، بفرمائید.

نبوی‌نژاد: خانم روحی؛ من هم سپاسگزارم و به خاطر وقت و همتی که در این راه صرف کرده و به کار می برید شما را صمیمانه می ستایم و قدرآن را می دانم.

http:zohrerouhi.blogspot.com