من علیرضا پناهی هستم. متولد ۱۳۶۰ و در درچه به دنیا آمدهام و در همانجا هم زندگی میکنم. دارای همسر و دو فرزند به سن های شش و یکسال و نیم هستم. تا سیکل درس خواندهام و کارگر ساده ام.
ز. ر: سلام ، لطفا خودتان را معرفی بفرمایید.
نوشتههای مرتبط
کارگر خدماتی: من علیرضا پناهی هستم. متولد ۱۳۶۰ و در درچه به دنیا آمدهام و در همانجا هم زندگی میکنم. دارای همسر و دو فرزند به سن های شش و یکسال و نیم هستم. تا سیکل درس خواندهام و کارگر ساده ام.
ز. ر: آیا در انتخابات ریاست جمهوری (۱۳۹۲) شرکت کردید؟
آقای علیرضا پناهی: بله
ز. ر: آیا آقای روحانی، همان فردی بود که به او رأی دادید؟
پناهی: بله.
ز. ر: چه خواستی از او و دولت او دارید؟
پناهی: بیشتر مردم به خاطر تورم و کار و کاسبی و گرونی و به طور کلی [بدی] اوضاع اقتصادی به آقای روحانی رأی دادند. اقتصاد که درست بشه، همه چیز درست میشه. بقیهاش پیشکش. آنهای دیگر جزئیات و کم و زیاد است. مهم اضافه شدن دستمزد است. چون باید همانطور که تورم بالا رفته، دستمزد هم بالا بره. همین امروز توی روزنامه نوشته بود تورم و درصد قیمت داروها بالا میره، و به گردن مردم است. اما خدائیاش دارو رو دولت باید تأمین کنه تا اینجور گرون نباشه و به عهده مردم نباشه.
ز. ر: نظرتان درباره حال و هوای بعد از انتخابات و اعلام پیروزی آقای روحانی چیست؟ آیا شما هم به خیابانها رفتید ( برای چه )؟
پناهی: نه من به خیابان نرفتم. وقت نکردم. توی دُرچه هم مثل اصفهان جشن و شادی بود. منتها ما نرفتیم. جشن و شادی که بد نیست. مردم خوشحالی رو دوست دارند…
ز. ر: فکر میکنید کدام خواستهای شما برآورده خواهد شد؟
پناهی: مگه الان میشه معلوم کرد!؟ بستگی به رئیس جمهور داره که چه کارهایی بخواهد بکنه. قول که خیلی داده. هر کسی هم خواستهایش فرق میکنه. مثلا رئیس جمهور قول داده اقتصاد رو درست میکنه،تحریمها رو برمیداره. ولی حالا چه جوری بشه، درست بشه یا نشه، معلوم نیست…
ز. ر: آیا ممکن است دربارهی تحریم ها بیشتر صحبت کنید.
پناهی: خب اگه کشورها باهم رابطه نداشته باشند، کار هم نیست. تحریم نمیذاره رابطه باشه. بالاخره باید رابطه باشه تا کار و اوضاع اقتصادی خوب بشه. مثلاً توی محیط کاری ما اگه با جایی رابطه نداشته باشیم،کسی کار به ما نمیدهد.
ز. ر: نظرتان درباره سیاست انرژی هستهای ایران چیست؟
پناهی: از انرژی هستهای هم سر در نمییارم.
ز. ر: از شما ممنونم که اجازه این مصاحبه را به من دادید.
اصفهان ـ تیر ۱۳۹۲