انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

گفتمان و جامعه

عضدانلو، حمید،۱۳۹۱، گفتمان و جامعه،تهران: نشر نی، چاپ دوم، ۲۳۴ صفحه

این کتاب شامل مقالات و سخنرانى‏هایى است که طى یک دهه گذشته تحریر و یا ایراد شده است. با وجودى که در این مقالات مهر و نشان گذشته‏اى نه‏ چندان دور دیده مى‏شود، بشارتى از آینده را نیز به همراه دارد. على‏رغم تنوع مضامین، وحدتى در مجموعه این مقالات دیده مى‏شود که یقینا از چشم خواننده تیزبین پنهان نخواهد ماند. نگارنده به‏هیچ‏وجه قصد آن ندارد که پاسخگوى پرسش‏هاى دشوار فلسفى و یا اجتماعى‏اى باشد که امروزه بسیارى از اذهان را به خود مشغول کرده است. هدف بیشتر طرح پرسش‏هایى نو براى بازکردن دریچه‏هاى فکرى جدید است. به قول تافلر، «طرح یک پرسش «درست» بهتر از پاسخ‏گفتن به هزار پرسش «غلط» است.» اگر گه‏گاهى در جاى‏جاى این کتاب به‏نظر مى‏رسد که نگارنده جسارتى کرده و راه‏حلى براى حل مشکلى ارائه داده است، بر خواننده گرامى است که آن را فقط پیشنهادى تلقى کند که مى‏تواند از ذهن هر انسان ساده‏اندیشى تراوش کند. برخلاف بسیارى که مسائل و مشکلات سیاسى، اقتصادى، اجتماعى، فرهنگى و غیره انسان را بسیار ساده تلقى کرده و تصور مى‏کنند آنها را در یک مقاله، سخنرانى، و یا یک کتاب حلاجى کرده‏اند، نگارنده معتقد است که بشر امروز هنوز چیز زیادى درباره خود نمى‏داند؛ هنوز خود و خواسته‏هاى خود را به‏خوبى نشناخته است؛ هنوز به ماهیت «طبیعى»، «اجتماعى»، «فرهنگى» و غیره خود پى نبرده است؛ و هنوز نمى‏داند که رفتارهاى مختلف و متفاوت او تحت تأثیر چه عواملى قرار دارند و اندیشه‏هاى او را چه عامل یا عواملى هدایت مى‏کنند. انسان و روابط انسانى بسیار پیچیده‏تر از آنند که بتوان آن را در یک یا چند کتاب توضیح داد.

امیدوارم این کتاب بتوانند تنها یک پرسش را در ذهن خواننده به‏وجود آورد که تا پیش از خواندن آن در ذهن او نبوده است. اگر چنین توفیقى نصیب من شود شیرینى رنج سالیان را بیشتر خواهد کرد و راه را براى رنج‏هاى شیرین آینده خواهد گشود.

این کتاب شامل نه فصل است. در فصل اول و ملحقات آن به ریشه‏یابى مفهوم گفتمان پرداخته‏ام، مفهومى که این روزها در سخنرانى‏ها، مقالات و کتاب‏هاى بسیارى به‏کار برده مى‏شود. همان‏طور که در آغاز این فصل اشاره کردم، این واژه را نه به دلیل قبول آن، بلکه به این دلیل به‏کار مى‏برم که واژه‏هاى دیگر به‏کار برده شده به‏جاى مفهوم Discourse (به معناى فرامدرن آن) را نارسا یافتم. پس از ریشه‏یابى این مفهوم به نقد نظرات امیل بنونیست و تمایزى پرداختم که وى میان قلمروهاى «تاریخ» و «گفتمان» قائل شده است.

در فصل دوم به نقد نظرات زلیگ هریس و تجزیه و تحلیل او از پیکره زبانى مى‏پردازیم. فصل سوم به بررسى فشرده‏اى از نظرات میشل فوکو، درباره گفتمان، اختصاص داده شده است. فوکو ازجمله متفکران فراساختارگرا و فرامدرنى است که تأثیر بسزایى در شکل‏گیرى این مکاتب جدید گذاشته است و عقاید وى، بیش از دیگران، در حال واردشدن به قلمروهاى متفاوت اندیشه‏هاى ایرانى است.

فصل چهارم رابطه زور و گفتمان را در شکل‏دادن به مرزهاى اجتماعى بررسى مى‏کند. ایده کلى این فصل را مدیون استاد بزرگوارم بروس لینکن هستم و قدر ساعات و لحظاتى را که، به‏عنوان شاگرد، در کنار او گذراندم خوب مى‏دانم و براى این لحظات ارج بسزایى قائلم. فصل پنجم مطالعه‏اى است تطبیقى درباره ویژگى‏هاى اندیشه مدرنیته و فرامدرنیته، و این‏که چرا هم پیروان و هم مخالفان اندیشه فرامدرنیته براى اثبات نظرات خود به کانت بازمى‏گردند.

فصل ششم فرایند تاریخى‏ـ گفتمانى‏اى را مورد مطالعه قرار مى‏دهد که مغرب‏زمین مدرن از روشنگرى تا روشنفکرى طى کرده است. پس از مطالعه فشرده این فرایند، سعى در نشان‏دادن تفاوت‏هایى شده که در طى طریق این فرایند در ایران وجود داشته است. به‏عبارت ساده‏تر، این فصل مطالعه‏اى است تطبیقى میان روشنفکر غربى و روشنفکر ایرانى و تأثیرات متفاوتى که آنها بر جوامع خود گذاشته و یا مى‏گذارند. در این فصل سعى شده تا یکى از ویژگى‏هاى گفتمان و رابطه آن با قدرت، به‏مثابه روشى براى تحقیق، به‏کار برده شود.

فصل هفتم مقایسه‏اى است میان عقاید جان لاک و توماس هابز درباره راهى که انسان از وضعیت طبیعى تا ورود به جامعه مدنى طى کرده است. این فصل را به این دلیل در این کتاب گنجانده‏ام که چندسالى است مفهوم جامعه مدنى در جامعه ما نیز کاربرد زیادى پیدا کرده و تأثیر بسزایى در گفتمان همگانى گذاشته است. خوشبختانه در حین تدوین این کتاب شاهد انتشار ترجمه کتاب پراهمیت توماس هابز، تحت عنوان لویاتان بودم. بالاخره این کتاب، که یکى از ستون‏هاى اصلى تفکر مدرن مغرب‏زمین را تشکیل مى‏دهد، پس از حدود سه قرن تأخیر به همت استاد دانشمند جناب آقاى دکتر حسین بشیریه به فارسى برگردانده شد و در اختیار علاقمندان قرار گرفت. امیدوارم حداقل دنیاى آکادمیک ما قدر زحمات دکتر بشیریه را بداند.

فصل هشتم اختصاص دارد به مقایسه دو کتاب پراهمیت شهریار، نوشته ماکیاولى، و شهریار مدرن، نوشته آنتونیو گرامشى. این دو متفکر ایتالیایى، از پشت دو عینک متفاوت، سعى دارند تا شیوه مملکت‏دارى را به شهریار زمان خود بیاموزند. رد پاى گفتمان‏هاى سیاسى این متفکرین را هنوز مى‏توان در نوشته‏هاى اندیشمندان مدرن و فرامدرن یافت.

فصل نهم ترجمه مقاله‏اى است از بروس لینکن تحت عنوان «یادداشت‏هایى در راستاى یک تئورى مذهب و انقلاب.» این مقاله را به دو دلیل در این کتاب جاى دادم: اول، ارتباطى که با دیگر فصول این کتاب، از نظر موضوعى، دارد؛ و دوم، به دلیل مسائل نو و تازه‏اى که در بعد نظرى در این مقاله مطرح شده است. این مسائل به‏ویژه براى درک شرایط و ویژگى‏هاى جامعه کنونى ما از اهمیت زیادى برخوردار است.

فهرست مطالب

فصل اول. درآمدى بر «گفتمان» یا «گفتمان»ى درباره «گفتمان»

گفتمان

امیل بنونیست و قلمروهاى گفتمان و تاریخ

فصل دوم. زلیگ هریس و پیکره زبانى

فصل سوم. گفتمان در نوشته‏هاى فوکو

فصل چهارم. گفتمان، زور، و جامعه

اسطوره، مراسم سنتى و ایدئولوژى

طبقه‏بندى و ضدطبقه‏بندى

احساس و جامعه

فصل پنجم. کانت، مدرنیته، و فرامدرنیته

ویژگى‏هاى اندیشه مدرنیته: ذهنیت اعتماد و امید به عقلانیت صورت‏گرا

ویژگى‏هاى اندیشه فرامدرنیته: ذهنیت شک و رهایى از شیفتگى

فصل ششم. از روشنگرى تا روشنفکرى

فصل هفتم. توماس هابز و جان لاک در آستانه ورود به جامعه مدنى

فصل هشتم. شهریار و شهریار مدرن:

مطالعه‏اى تطبیقى در باره عقاید ماکیاولى و گرامشى

فصل نهم. یادداشت‏هایى در راستاى یک تئورى مذهب و انقلاب (بروس لینکن)

۱ـ تعبیر «رومانتیک» و «ماتریالیست» از مذهب

۲ـ مذاهب محافظه‏کار (Status quo)، مذاهب مقاومت و مذاهب انقلاب

۳ـ مذهب و انقلاب