انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

گزارش کارگاه مقاله نویسی علمی در همایش انسان شناسی هنر اصفهان (اردیبهشت ۱۳۹۰)

در چارچوب نخستین همایش انسان شناسی هنر اصفهان که به وسیله «انسان شناسی و فرهنگ» با همکاری دانشگاه اصفهان برگزار شد، چندین کارگاه آموزشی نیز برگزار گردید که گزارش کارگاه «روش های کیفی در علوم اجتماعی» را پیشتر در همین صفحه خواندید . در زیر نیز گزارش کوتاهی از کارگاه «مقاله نویسی» ناصر فکوهی در این همایش را می خوانید.

مقاله در مفهوم عام خود، یکی از انواع نوشتار است که یک فرد می تواند بنویسد مثل یادداشت، نقد، مقاله علمی، مقاله ترویجی، بررسی کتاب، بررسی فیلم، مقالات مروری و… اما آنچه که در بیان علمی مهم است، فقط توالی کلمات و جمله¬ها نیست، بلکه چگونگی استفاده از آنها در ارتباط با یکدیگر به گونه ای است که به ارائه یک ایده ذهنی، در قالب یک چارچوب ساختار یافته و علمی باشد.

گفتار و نوشتار به عنوان دو شیوه اصلی گفتمان در حوزه علمی محسوب می شوند ولی تنها شیوه های بیان نیستند. بیان های دراماتیک مثل نمایش یا بیان ادبی، بیان تصویری(فیلم سازی) و… هرچند تیپی از بیان هستند ولی الزواما اشکال بیان علمی نیستند. مکتب اتنوگرافی آمریکا (مارکوس و فیشر) معتقد است که تمام شیوه های روایی(Naration) را می توان به عنوان شیوه بیان علمی به کار برد. آنچه که در انسان شناسی اهمیت دارد، “بیان” به عنوان یک هدف علمی است که باید حفظ و دنبال شود. اما شیوه های بیان در حوزه علمی، محدود به این دو شیوه گفتار و نوشتار است و سایر روش ها، شیوه های بیان حاشیه ای شمرده می شوند. مثل به کاربردن عکس در یک مقاله که نوعی استفاده از تکنیک عکاسی در نوشتار علمی است.
بحث این کارگاه بر روی نوشتار و به صورت دقیق¬تر بر نحوه نوشتن مقاله های علمی است. در زیر گزیده ای از مباحث این کارگاه که توسط دکتر ناصر فکوهی، پژوهشگر و استاد دانشگاه تهران برگزار شد را می خوانیم:

نوشتار:
” چه کسی، چه چیزی را، کجا و برای چه کسانی و به چه منظوری می نویسد؟” اگر بتوانیم در ابتدای هر بار نوشتن، این سؤال را بپرسیم و پاسخی برایش بیابیم، می توانیم نوشتاری قابل استفاده و مفید تولید کنیم.
اولین سؤال ما باید این باشد که “نویسنده مقاله کیست؟” هر کسی نمی تواند و نباید مانند دیگری بنویسد. زیرا هنگامی که نوشتار خوانده می شود، تنها یک متن نیست بلکه در چارچوب نویسنده اش مورد بررسی قرار می گیرد. مشروعیت نوشتن و توانایی در نوشتن دو بحث متفاوت هستند. مشروعیت در حوزه قدرت و توانایی مربوط به حوزه فناورانه در نوشتن است. همه حوزه های علوم اجتماعی میدان های رقابت بر سر امتیازاتی هستند که این میدان در اختیار آنها قرار می دهد.
هر فردی باید در یک رده علمی مشخصی بنویسد. همانطور که نوشتن در یک سطح می تواند برای فردی امتیاز مثبت بیاورد، می تواند برای دیگری از یک مرتبه دیگر، امتیاز منفی داشته باشد. نوشتار یک استاد-که در میدان علمی به عنوان استاد تعریف شده است- ادعاهایی را مطرح می کند که اقتدارش در آن حوزه ارتقاء می یابد. اما کسی که فاقد این مشروعیت باشد، از اقتدارش کاسته خواهد شد. دریدا، لوی استروس و… همگی از سبک نویسندگی خاص خود استفاده می کنند. هر کس قبل از اینکه چیزی بنویسد باید رده نوشتاری خود را بشناسد. بعضی از نوشتارها همچون یادداشت، سرمقاله یک روزنامه یا کتاب در مراتب بالای علمی قرار دارند و افراد در رده های پایین تر نباید آنها را بنویسند.
یادداشت: ادعایی بدون ارجاع است که بر مبنای نوشته های پیشین و سابقه افراد سنجیده می شود. یادداشت، متن کوتاه بین ۱۰۰۰-۵۰۰ کلمه است که در آن به منبعی ارجاع داده نمی شود.
نقد: نقد نوشتن در وهله اول به مشروعیت ناقد بستگی دارد نه فرد یا چیزی که درباره آن نقد نوشته می شود. زمانی که فرد صلاحیت بررسی شغلی را ندارد نباید موقعیت دیگری را نقد کند. این تیپ از نقد، نوعی افشاگری است که نه علمی است و نه بیان محسوب می شود. برای شروع در نوشتن نقد، باید از شیوه ایجابی آغاز کرد یعنی نوشتن یک مطلب خوب و نه شیوه سلبی (نقد آثار دیگران). نقد واقعی، نوشتاری است که برای شناساندن بهتر آثار، برقراری ارتباط فکری با اثر و سوق دادن مخاطب به آثار فکری جدید به کار می رود.
بررسی: “معرفی” می تواند جایگزین مناسبی برای واژه بررسی باشد. “معرفی کتاب” و یا “معرفی فیلم” یعنی قضاوتی درباره اثر مورد بررسی انجام نمی دهیم وصرفا به معرفی اثری که ارزش شناساندن را دارد، بسنده می کنیم. بررسی باید با ساختارهای جدیدی که در حد اقتدار فرد است آغاز شود.
در محافل علمی نوشتار به گونه دیگری مطرح می شود: عموما جمله “چه منتشر کرده ای؟” جای “چه نوشته ای؟” را می گیرد. در واقع “انتشار” یعنی سندیت دادن به گفته های خود. فردی که به گفته های خود تا آنجا اعتماد کند که امضای خود را پای آن بگذارد، ارزش علمی نوشته های خود را بالا می برد. این، یکی از تفاوت های نوشتار علمی و نوشتارژورنالیستی است. ژورنالیسم می تواند تبدیل به نوعی خطر برای نویسنده شود چون گاهی بدل به یک توهم ارزیابی شدن می شود. در ژورنالیسم جذابیت مورد نظر است و نه ارزش علمی مطلب. همین امر می تواند مانع از پیشرفت افراد شود.
نویسنده یک مقاله، باید نوشتار خود را با اقتصاد محاسبه کند. نه “بیشتر” و نه “کمتر” بنویسد. بیشتر یا کمتر نوشتن خود می تواند موجب اعتبارزدایی از فرد شود. بین تصویر اجتماعی و نوشته افراد باید یک تناسب مقبول وجود داشته باشد.
یکی از تمرین های نوشتار علمی این است که که یک جمله را بنویسیم و بعد تمام بتوانیم تمام کلمات آن را به غیر از حروف ربط و اضافه تعریف کنیم. نوشتن باید با تعاریف و معانی ثابتی از مفاهیم انجام شود. یک ذهن ساختاریافته می تواند انسجام نوشتاری خود را در طی سالیان حفظ کند. نوشتار را باید به مثابه نوعی سند در نظر گرفت.
نوشتن سیستماتیک، تمرینی است که برای یادگیری نوشتن لازم است تا این توانایی به صورت اتوماتیک در بدن شکل بگیرد. مقالات مروری، مقالات ترویجی، بررسی فیلم و کتاب و تا حد کمی نوشتن نقد، از جمله مقولاتی هستند که یک دانشجو-به عنوان فردی که به تمرین نوشتن می پردازد- می تواند برای نوشتن از آنها شروع کند.

ساختار مقاله:
مقاله بدیهی گویی و ادبی نویسی نیست. سبک، جای چندانی، اگر نگوئیم هیچ جایی، در مقاله علمی ندارد. سبک بیشتر از آنکه به یک نوشتار علمی کمک کند، می تواند به آن ضربه بزند، به خصوص اگر نویسنده جوان و کم تجربه باشد.
نوشتار علمی باید عاری از داوری و قضاوت به خصوص قضاوت ارزشی باشد. وجود هرگونه قضاوت ارزشی در یک نوشته علمی، آن را از ارزش ساقط می سازد. داوری ارزشی ممکن استفاده نابه¬جا از علائم نگارشی باشد. مثل استفاده از علامت تعجب (!) و یا از آ« بدتر علامت تمسخر تحقیر آمیز (!!) یا سئوال و تعجب (!؟) که نوعی نگاه غیرعلمی و شخصی را در مقاله علمی وارد می کنند که در آ« جای و جایگاهی ندارند و سطح آن را تقلیل می دهند . نوشتار علمی به هیچ عنوان نباید مطلق پنداشته شود. علم همیشه یک امر نسبی است. کاربرد واژگانی چون: به نظر می رسد، احتمالا، شاید، نسبتا و… اصطلاحات مناسبی برای اعتبار بخشیدن به کار علمی است و هرچه مطلق تر صحبت کنیم-جز در مواردی که درباره حقایق مطلق حرف میزنیم مثل جمعیت یک کشور که فقط می توانند با ذکر منبع قابل ارجاع و معتبر انجام شوند – از اعتبار نوشتار ما کاسته می¬شود.
برای تولید یک نوشتار علمی، دو نکته را حتما باید رعایت نمود:
۱.چشم انداز علمی، مسئله علمی و یا پروژه علمی یا پرسمان داشتن: پرسمان مجموعه ای از سؤالات است که در یک سؤال اصلی جمع می شود. برای مثال پرسمان می تواند رابطه هنر و طبیعت باشد. این یک برنامه دراز مدت است که خط فکری و چارچوب ذهنی یک فرد علمی در طولانی مدت به آن می پردازد. در حالت عادی، بیشتر از یک یا دو پروژه علمی برای یک فرد علمی قابل قبول نیست.
۲.داشتن ایده یا فکر اصلی: ایده یا فکر اصلی را باید بتوان به صورت خیلی ساده فرموله کرد. فکر و نوشتار باید در یک راستا باشند. البته باید در نظر داشت که یک ایده پیچیده را نمی توان در ۵۰۰ کلمه مطرح کرد. بلکه باید آن را شکست و در جند متن ۵۰۰ کلمه ای بیان نمود. ایده باید برای همه قابل فهم باشد. یک فرد علمی باید بتواند یک ایده را هرچند هم خیلی عادی، بیان، اثبات و نشان دهد. اگر نتوان ایده را به زبان ساده برای یک فرد متخصص بیان کرد، یعنی ایده ای وجود ندارد و نوشته ای که ایده اصلی نداشته باشد، نوشتار نیست. بلکه فقط یک تیپ فانتزی از نوشتار است. یعنی چیزی که ادبیات را از علم جدا می کند.
مقاله نویسی:
برای نوشتن یک مقاله، در اولین قدم باید از شکل آن شروع کرد: این مقاله باید چند کلمه باشد؟ مقالات علمی-پژوهشی در ایران معمولا بین ۸ تا ۶ هزار کلمه است. در سطح جهانی این رقم بین ۱۰تا ۸ هزار کلمه است. مقالات ترویجی بین ۴ تا ۳ هزار کلمه را شامل می شوند. یادداشت ها بین ۱۰۰۰ تا ۵۰۰ کلمه و نقد های کتاب و فیلم در حدود ۲۰۰۰ کلمه نوشته می شوند. این رقم برای معرفی یا بررسی کتاب، در حدود ۱۰۰۰ کلمه است.
در قدم دوم بر حسب تعداد کلمات، باید برنامه ریزی نموده و ساختار مقاله را شکل داد. معمولا یک-سوم مقاله باید راجع به کلیات و دو-سوم آن شامل یافته های مقاله باشد. هر چیزی که جزء یافته ها نیست(حتی معرفی جامعه مورد مطالعه) در بخش کلیات قرار می¬گیرد. یافته ها فقط پاسخ به پرسش¬هاست. هرچه که خارج از آن باشد، در بخش اصلی مقاله قرار نمی گیرد.
هر نوع مقاله اعم از پژوهشی، علمی، ترویجی و… به یک ورود مناسب، یک استدلال و یک نتیجه گیری نیاز دارد. برحسب اینکه این مقاله برای چه کسی و کجا نوشته می¬شود، تیپ نوشتار متفاوت خواهد بود.
ساختار کلی برای مقاله شامل این بخش¬هاست:
ورود: عنوان و چکیده از مهمترین عناصر این بخش هستند. یک مقاله علمی-پژوهشی باید عنوان درست و کاملا دقیقی داشته باشد. از روی عنوان باید بتوان درک کرد که این مقاله به دنبال پاسخ دادن به چه سؤالی است. مسئله جذابیت در عنوان مقاله¬های علمی مورد نظر نیست اما در مقالات ترویجی، داشتن عنوان جذاب مهم است.
چکیده: چکیده و مقدمه هم در مقالات علمی و هم در مقالات ترویجی وجود دارند. چکیده در مقالات یک ساختار مشخص دارد: یک نمونه کوچک از مقاله است که بین ۲۵۰ تا ۱۵۰ کلمه را دربرمی¬گیرد. سؤال، روش، استدلال و نتیجه به صورت فشرده اما دقیق باید در چکیده مطرح شوند. در چکیده باید از ابهام، هیجان، زیاده گویی و… خودداری نمود.
مقدمه: مقدمه شکل عمومی تری از طرح مسأله است. بیان مسئله یا طرح مسأله، دقیقا همان مسئله ای است که پژوهشگر بر روی آن متمرکز شده است ولی در مقدمه یک بحث کلی درباره اهمیت مسئله هم مطرح می شود.
ادبیات یا پیشینه تحقیق: پیشینه تحقیق علمی همیشه مطرح است. حتما کسی قبل از شما روی این موضوع کار کرده است اما این شما هستید که باید روزنه و زاویه دید جدیدی در آن موضوع را نشان دهید. بعد از اشاره به تمامی منابع و کارهای انجام شده، نگاه جدید خود را به آن اضافه کنید. علم، آن چیزی است که واقعا بتوان پیشینه ای برای آن پیدا کرد. این پیشینه در مقاله پژوهشی لازم است اما در مقاله های ترویجی این الزام وجود ندارد بلکه ترویج یک فکر، ایده و استدلال مورد نظر است و تعداد منابع و ارجاع ها در آن باید بسیار کم باشد.
ویژگی های مقاله های ترویجی: کلی بودن، عام بودن، تعداد ارجاع کم، حجم پایین¬تر نسبت به مقاله های علمی-پژوهشی، مقدمه بدون درنظر گرفتن جزئیات آن و نکته آخر اینکه یک مقاله ترویجی لزوما به دنبال یک نتیجه گیری قطعی نیست.
نقل قول مستقیم در مقاله بسیار کم مطرح می شود. تنها زمانی که می خواهیم درباره خود آن متن به صورت شفاف و درباره تک¬تک کلماتش صحبت کنیم، نقل قول مستقیم مورد استفاده قرار می گیرد و در غیر این صورت از نقل قول غیرمستقیم استفاده می شود.

Yasmin.ohadi@gmail.com

پرونده ی «ناصر فکوهی» در انسا شناسی و فرهنگ
http://www.anthropology.ir/node/9132

ناصر فکوهی در ویکیپدیا
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D8%A7%D8%B5%D8%B1_%D9%81%DA%A9%D9%88%D9%87%DB%8C