انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

گزارش کارگاه روش‌های مشاهده در انسان‌شناسی شهری

تدوین: مرجان والا

توضیح: چهارشنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۳۸۶ در دانشگاه یزد کارگاهی با موضوع روش‌های مشاهده برگزار شد. در این کارگاه دکتر فکوهی ابتدا به توضیح فرایند بیولوژیک مشاهده پرداخت و سپس سیستم مشاهده و روش‌های افزایش کارایی مشاهده در علوم اجتماعی و انسان‌شناختی را توضیح داد.خلاصه ای از مباحث کارگاه را در زیر می خوانیم:

اهمیت مشاهده:

مشاهده برابر با نگریستن یا دیدن یکی از حواس پنج‌گانه دستگاه حسی انسان است.شناخت دستگاه حسی به دلیل این‌که تنها راه ارتباط انسان با جهان پیرامون وی است از اهمیت بسیار زیادی در انسان شناسی برخوردار است.

رابطه در اینجا مغز انسان( پژوهشگر = جهان درونی)را به مثابه مرکز شناخت از طریق دستگاه حسی پنجگانه به جهان بیرونی( موضوع پژوهش) متصل کرده و حاصل فرایند های حسی ( از جمله دیدن)ثبت و ظپردازش این داده ها و بازنمایی و ترگکیب آنها بر اساس کلیشه های از پیش موجود یا ساخته شده در لحظه و ایجاد تصاویر و اشکال ثبتی جدیدی است که امروز ما هنوز از کم و کیف آنها اطلاع دقیقی نداریم و بیشتر باید انتظار بکشیم تا از مغز به نحوی از انحا ( برای مثال به وسیله دستگاه حرکتی یا به وسیله سیستم نمادین زبان خارج شوند) تا بتوانیم آنها را دریابیم.

فرایند بیولوژیک مشاهده:
۱-دریافت: دستگاه حسی یا حواس پنجگانه در فرایند دریافت، اطلاعات جهان بیرونی را وارد مغز یا جهان درونی می‌کند.
۲- ادراک یا پردازش اطلاعات: اطلاعات دریافتی بر اساس فرایندهای شناختی درون مغز بازنمایی می‌شوند. فرایندهای شناختی مغز ناشناخته هستند زیرا پژوهش تجربی بر روی مغز به دلیل خطر بروز آسیب‌های جدی امکان پذیر نیست و اغلب تنها از راه آسیب‌های واردشده به بیماران مغزی می‌توان برخی از فرایندهای مغزی را درک کرد. متخصصان بیولوژی از راه شناخت سیستم‌های مغزی جانوران سعی بر شناخت مغز انسان دارند اما حتی شبیه‌ترین جانوران به انسان (شامپانزه با ۹۸ درصد مشابهت ژنتیکی) پردازش اطلاعات را در سطح بسیار پایین‌تری نسبت به انسان انجام می‌دهند.
تفکر انسانی چیزی فراتر از مجموع سیستم‌های حسی وی است. اطلاعات دریافتی توسط دستگاه حسی پس از فرایند پردازش به چیز جدیدی تبدیل می‌شوند به عبارت دیگر اطلاعات درون مغز انسان دوباره بازنمایی می‌شوند. زمانی که انسان چیزی را احساس می‌کند این حس را مستقیما از دستگاه حسی دریافت نمی‌کند بلکه پدیده ابتدا در مغز او بازنمایی می‌شود. مثال این مطلب بر روی مشاهده این‌گونه است که دو فرد یک پدیده را یکسان نمی‌بینند بلکه دو پدیده را می‌بینند که در دو مغز متفاوت ساخته‌شده‌است.
فرایند پردازش اطلاعات در مغز یک فرایند چند مرحله‌ای و ترکیبی است:
زمانی که از دیدن پدیده‌ای صحبت می‌کنیم در حقیقت به دستگاه نمادینی اشاره می‌کنیم و این دستگاه نمادین یا کلیشه‌های شناختی مغز است که آن پدیده را بازنمود می‌دهند.
– رده‌شناختی: فرایند رده‌شناختی در مغز برای شناخت جهان بیرونی که به صورت یک کلیت وجود دارد، پدیده‌های جهان بیرونی را به تعدادی از پدیده‌ها یا مولفه‌ها تقلیل می‌دهد. برای مثال بازشناسی انسان در مغز نه به صورت یک کلیت بلکه با مولفه‌های تقلیل‌دهنده‌ای نظیر مرد/زن یا پیر/جوان/کودک انجام می‌گیرد( فرایند رده شناسی های شناختی و شکل گیری سناریوهای شناختی).
– کلیشه‌ها:شکل‌گیری کلیشه‌های شناختی ترکیبی از فرایند رده‌شناختی بیولوژیکی و ویژگی‌های فرهنگی است. تمامی فرهنگ‌ها پدیده‌ها را تقلیل می‌دهند اما کد‌های یکسانی برای نام‌گذاری مولفه‌های رده‌شناختی ندارند. به طور مثال در همه فرهنگ‌ها مشاغل طبقه‌بندی می‌شوند اما در هر فرهنگی مشاغل به شکل متفاوتی از یکدیگر جدا و یا به یکدیگر نزدیک مش شوند.
– فرایند اجتماعی شدن: چگونه دیدن در فرایند اجتماعی شدن شکل می‌گیرد. این که پدیده‌ها را تشخیص دهیم و پدیده مشاهده‌شده را با چه کلیشه‌شناختی منطبق بدانیم در فرایند‌ها آموزشی منتقل می‌شود(تفکیک انسان‌ها برای شناخت ناشی از فرایند رده‌شناختی است اما این‌که چه موجودی را زن و چه موجودی را مرد بدانیم ناشی از ویژگی‌های فرهنگی است.
– دستگاه شناختی: دستگاه و فرایند‌های شناختی که در مغز روی می‌دهد مجموعه‌ای از موارد بالا است که چگونگی انجام آن‌ها بسیار کم شناخته‌ شده‌است و تنها اثر بیرونی آن قابل مشاهده است.این که چه فرایند‌های مغزی سبب می‌شود ما انسانی را دختر بدانیم به درستی معلوم نیست بلکه تنها نمود بیرونی آن یعنی تحلیل خصوصیات رفتاری مورد انتظار از یک دختر قابل مشاهده است.
مشاهده در علوم اجتماعی:
مسئله مورد توجه علوم اجتماعی از فرایند شناختی نمود بیرونی آن یعنی کنش اجتماعی است و تلاش برای این‌که از شناخت کنش فردی به شناخت کنش جمعی برسیم.
سیستم مشاهده:
درک مشاهده به عنوان یک ابزار با در نظر گرفتن دو نکته ضروری است.
۱-عملکرد همزمان حواس: مشاهده انسانی برخلاف دوربین هرگز تنها به صورت یک سیستم واحد عمل نمی‌کند. تمامی حواس ما به صورت همزمان و با یکدیگر عمل می‌کنند.به طور مثال ما در زمان مشاهده قادر به لمس محیط از طریق پوست خود نیز هستیم.
۲- آگاهانه یا ناآگاهانه بودن حواس: حواس همواره دریافت اطلاعات را به صورت آگاهانه انجام نمی‌دهند بلکه حواس به صورت ناآگاهانه نیز ثبت می‌شوند. در حقیقت تمام حواس انسان هم با انگیزش حس و هم با عدم انگیزش فعالیت می‌کنند. به طور مثال ثبت محیطی که بو دارد به صورت فعال و ثبت محیطی که بو ندارد به صورت منفعل است.
روش‌های مشاهده:
پژوهشگر انسان‌شناس برای استفاده هر چه بهتر از قابلیت مشاهده در فرایند تحقیق باید مهارت‌های خود را در این زمینه افزایش دهد. روش‌های مشاهده محقق را در دریافت هرچه بیشتر اطلاعات از محیط و نیز بازسازی کامل‌تر محیط در فرایند یادآوری کمک می‌کنند. در ک و به یاد داشتن دونکته در مورد مشاهده در زمان تحقیق ضروری است.
۱-درک فرایند مشاهده: پژوهشگر همواره باید به خاطر داشته‌باشد که ورود به میدان برای مشاهده باید با فعالیت آگاهانه مجموع دستگاه حسی همراه باشد.
۲- روش مند بودن مشاهده: فعالیت آگاهانه دستگاه حسی با درک فرایند آن به معنی روش مند بودن مشاهده است و در این زمان است که اطلاعات جهان بیرونی به صورت فعال ثبت می شود.روش مند بودن مشاهده دو اصل کلی دارد:
– ورود آگاهانه به محیط: پژوهشگر نباید در زمان حضور در میدان خود را به صورت ناخودآگاه رها کند. بلکه باید سعی در ثبت و به یاد سپردن تمامی جزییات و نشانه های محیط داشته باشد.(محیط چه بویی دارد؟ هوا جریان دارد یا نه؟ چه صداهایی در محیط است؟ وقایع با چه ترتیبی رخ می دهند؟…)
– افزایش دقت در مشاهده: پژوهشگر باید سعی کند تا قابلیت خود را در به یاد سپردن جزییات و نشانه های مورد نیاز در پژوهش افزایش دهد. افزایش مهارت در ثبت وقایع مستلزم کسب مهارت در مورد بالا است زیرا بالا رفتن آگاهی مغز از فرایند ثبت و چگونگی به یاد آوردن وقایع سبب افزایش دقت در فرایند بازنمایی می شود.
(مسئله حافظه و بازنمایی در رویکرد روانکاوی این گونه بیان می شود که انسان تمامی رخداد ها و پدیده ها را در حافظه ثبت می کند اما تمامی آن ها را به یاد نمی آورد. مگر این که در موقعیت خاصی مانند هیپنوتیزم قرار بگیرد)
الگوی مشاهده:
مسئله مهم در روش مند مشاهده این است که آیا روش مند بودن به معنای پیروی از الگوی خاصی در مشاهده است؟ پاسخ این پرسش منفی است. فرایند مشاهده در جریان پژوهش به صورت کلی مشابه نگاه پزشک به بیمار است. پزشک برای تشخیص بیماری از توانایی دیدن‘ شنیدن‘ لمس کردن و.. در برخورد با بیمار کمک می گیرد و بیماری را بر اساس نشانه یا کلیشه های شناختی تشخیص می‌دهد. شناخت نشانه های خاص هر بیماری موضوع شاخه ای از علم پزشکی است و فرد برای مشاهده یا تشخیص این نشانه ها آموزش می بیند. مشابه این فرایند در یک پژوهش انسان شناختی به این صورت اتفاق می‌افتد که پژوهشگر باید براساس موضوع، الگوی مشاهده را تغییر دهد.(هر علم باید مولفه های روش مندی برای چگونگی موضوع مشاهده داشته باشد)
الگوی مشاهده در انسان شناسی:
مسئله اساسی در فرایند مشاهده برای پژوهش انسان شناختی تنظیم الگوی مشاهده بر اساس الگوی پژوهش است. پژوهشگر باید بنا به هدف مشاهده یا همان موضوع به تنظیم الگوی مشاهده بپردازد.به طور مثال نوع مشاهده در دو موضوع وضعیت دختران در دانشگاه و خشونت‌های شهری متفاوت است.
پژوهشگر در تنظیم الگوی مشاهده باید دونکته را در نظر بگیرد:
۱- پژوهشگر باید چه پدیده ها و نشانه هایی را مشاهده کند؟ تعیین پدیده ها و نشانه های مورد مشاهده بر اساس موضوع پژوهش انجام می گیرد.به طور مثال در موضوع وضعیت دختران در دانشگاه موارد مورد مشاهده سن، تیپ لباس، نوع آرایش، مکان تجمع و.. است.
۲- پژوهشگر باید پدیده ها و نشانه های تعیین شده را با چه ترتیب زمانی مشاهده کند؟ تعیین الگوی زمانی مشاهده بر اساس اهداف موضوع و الزام محیط است. در مسئله الزام محیط دو مولفه زمان و هزینه بسیار تعیین کننده است، زیرا کار میدانی هزینه و ریسک بسیار بالایی دارد و این که چه پدیده ای و با چه ترتیبی باید مشاهده شود بیش از هر چیز یک مسئله اقتصادی است.
ثبت مشاهده:
فرایند مشاهده یک فرایند ذهنی است و پژوهشگر باید اطلاعات خود را به صورت عینی درآورد زیرا مشاهدات تنها با عینی یا ثبت شدن قابل انتقال به دیگران هستند.
شیوه ثبت مشاهده ناشی از شیوه انجام مشاهده است. در یک طبقه بندی کلی دو نوع شیوه مشاهده وجود دارد.
– مشاهده غیر مستقیم: در این نوع مشاهده دوربین به جای پژوهشگر قرار می‌گیرد و تنها اطلاعات دریافت شده با حس بینایی قابل ثبت هستند. مشاهده غیر مستقیم یعنی استفاده از ابزاری مانند دوربین عکاسی یا فیلم برداری اگرچه در مستند سازی و ثبت جزئیات اهمیت زیادی دارد اما نمی‌تواند به تنهایی و به جای مشاهده مستقیم به کار رود.
– مشاهده مستقیم: در این نوع مشاهده پژوهشگر با حضور در میدان تحقیق و فعالیت آگاهانه مجموعه دستگاه حسی به مشاهده موضوع می‌پردازد و بعد از مشاهده با نوشتن تجربه مستقیم خود از میدان به بیان تمامی حس‌های تجربه شده خود و یا همان مستند سازی می‌پردازد.
مشاهده در انسان شناسی شهری:
پیچیدگی محیط شهری به دلیل تعداد بسیار زیاد کنشگران و روابط متنوع و نامحدود آ ن‌ها با یکدیگر است. به دلیل همین پیچیدگی محیط شهری درک فضاهای شهری تنها با حضور در این فضاها امکان پذیر است. پیچیدگی فضاهای شهری استراتژی های پیچیده و بر اساس موضوع را ایجاب می کند اما رعایت دو نکته در مشاهدات شهری ضروری است.
– تعداد بسیار زیاد کنشگران و روابط گسترده و گوناگون آن‌ها با یکدیگر سبب می‌شود تا محیط و فضاهای شهری بسیار پیچیده‌ باشند. پژوهشگر با توجه به پیچیدگی فضاهای شهری باید استراتژی‌های خاصی را برای مشاهده در پیش بگیرد.
اگرچه تنظیم الگوی مشاهده بر اساس موضوع انجام می‌گیرد اما در نظر گرفتن یک تقابل در شیوه مشاهده ضروری است.
– مشاهده ایستا: مستقر شدن پژوهشگر در یک مکان و عدم تحرک سبب می‌شود تا وی در در مرحله اول موقعیت یک دوربین را پیدا کند و تنها به دیدن یا همان مشاهده منفعل بپردازد و در مرحله بعد عدم تحرک پژوهشگر واکنش شدید کنش‌گران اجتماعی را به دنبال خواهد داشت.
– مشاهده پویا: مشاهده پژوهشگردر ظاهر باید همانند مشاهده یک فرد عادی باشد به صورتی که هیچ حساسیتی را در محیط برنیانگیزد.پوهشگر با حرکت در فضا و تغییر موقعیت خود می‌‌تواند موضوع را در موقعیت‌های گوناگون مشاهده کند.
تمرین مشاهده:
پژوهشگر می‌تواند برای بالا بردن میزان دقت در مشاهده از تمرین‌های مختلفی استفاده کند. در یکی از این تمرین‌ها محقق به کارت پستال‌های معمولی به مدت یک دقیقه نگاه می‌کند و بعد تمام عناصر تشکیل دهنده محیط را که به خاطر سپرده است به روی کاغذ می‌آورد. این تمرین به محقق کمک می‌کند تا پی‌ برد در به خاطر سپردن چه عناصری مهارت دارد و نقاط ضعف خود را در مشاهده با تمرین و افزایش آگاهی از بین ببرد.
تمرین بالا اگرچه برروی یک کارت‌ پستال یا محیط ایستا توضیح داده‌شد اما می‌تواند با تمرین در یک محیط پویا و زنده همانند مهمانی نیز انجام شود.
در انتها یادآوری این مسئله ضروری است که تنها بخشی ازمهارت دستگاه حسی انسان وابسته به بیولوژی است و بخش بزرگتر آن وابسته به تمرین است.