انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

گزارش سخنرانی: به یک وجدان جدید جهانی نیاز داریم ایسنا-خراسان

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)- منطقه خراسان، دکتر ناصر فکوهی در نشست ” دین و توسعه” که چهارشنبه گذشته (۲۰ آبان ۱۳۸۸) در محل دفتر تبلیغات اسلامی خراسان رضوی برگزار شد، با بیان این مطلب اظهار داشت : این موضوع به ویژه پس از حادثه ۱۱ سپتامبر به خوبی روشن شد که هیچ کس در هیچ کجا امنیت ندارد و از همان زمان است که بحث در مورد ” ایدئولوژی توسعه” مطرح می‌شود.

وی مشکل جهان کنونی را با دین ندانست و تاکید کرد: مشکل ما با آن چیزی است که ادعا می‌کرده می‌تواند دین را برای همیشه کنار بگذارد و جایگزین آن شود، اما در عمل فاجعه‌ای به وجود آمد. اگر انقلاب صنعتی فاجعه بود، انقلاب اطلاعاتی فاجعه‌ای در فاجعه بود؛ “انقلاب اطلاعاتی” تا اندازه‌ای خشونت را در افراد نمادین و درونی می‌کند که فردی درباره مکانیزم‌های خشونت سوال نیز نمی‌کند.

نایب رییس انجمن جامعه شناسی ایران در ادامه با اشاره به اینکه دستاوردها به سادگی از دست بشر خارج می‌شود، بیان داشت: این در حالی است که کسی اعتراض نمی‌کند بلکه همه، آن را به عنوان پیشرفت تلقی می‌کنند. امروزه زندگی خصوصی افراد از بین رفته است و تمام فعالیت‌های اطلاعاتی قابل شناسایی و کنترل است.
وی در ادامه افزود: “الیاده” فیلسوف قرن بیستم در مطلب می گوید: «جوامع انسانی به سمت نابودی خود پیش می‌روند، زیرا معنویت و دین را در خودشان از بین می‌برند با تصور رسیدن به چیزی که آنان را برای همیشه از دین و معنویت بی‌نیاز می‌کند. آنان می‌پندارند راز هستی را در فرمول‌های علمی یافته‌اند اما این یافته تنها نوعی تحقق خویشتن است که باعث تخریب آنها خواهد شد.»

عضو هیات علمی گروه انسان شناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران تصریح کرد: ۳۰ سال بعد، این پیش‌بینی الیاده به واقعیت تبدیل شده است. ما اکنون در جهانی بسیار نظامی و خشونت‌بار زندگی می‌کنیم که حدود بی‌رحمی آن قابل تصور نیست. تاریخ بشر هرگز تا این حد بی‌رحم نبوده است، هرچند اشکال نقطه‌ای بی‌رحمی در طول تاریخ وجود داشته اما هرگز تا این حد گسترده نبوده است.

وی به بیان مثالی در این زمینه پرداخت و گفت: پدیده برده‌داری جدید که قربانیان اصلی آن، زنان و کودکان و مهاجران هستند از جمله این بی‌رحمی‌هاست که ابعاد آن باور نکردنی و قابل توصیف نیست. چطور می‌توان تا این اندازه بی‌رحمی را به سیستم اقتصادی تبدیل کرد. جنگ‌ها نیز همینگونه است که سیستم اطلاعاتی حرفی از آنها نمی‌زند.

نویسنده کتاب “خشونت سیاسی”، با بیان اینکه هیچگاه این اندازه ثروت تولید نشده و این اندازه فقر وجود نداشته است، یادآور شد: باید دید در مقابل این بی‌رحمی‌های ایجاد شده، بعد مثبت چیست؟ به نظر من تنها نکته مثبت، مقاومتی است که در برابر این بی‌رحمی‌ها شده است هرچند در بسیاری از موارد این مقاومت، واکنشی است که از روی ناچاری و به صورت واکنشی و غیر سیستماتیک انجام شده و معمولاً خیلی کارا نبوده است.

وی جهان امروز را «دانش‌محور» ندانست و ابراز داشت: کسی که جهان امروز را دانش‌محور بداند چیزی از سیستم دانش نمی‌داند. این جهان همه چیزبه غیر از جهان دانش‌محوراست. جهانی که منطق آن صرفاً زور، خشونت و پول است. ما در جهانی به شدت بیمار زندگی می‌کنیم که تمام موجودات را تهدید می‌کند و آینده روشنی ندارد.
فکوهی که کتاب “همسازی و تعارض هویتی” را در دست چاپ دارد، انحراف روشنگری را یکی از دلایل مهم این موضوع خواند و تاکید کرد: روشنگری تصور می‌کرد انسان به تنهایی می‌تواند بار هستی را به دوش بکشد. ریشه این موضوع جایی است که نیچه در “چنین گفت زرتشت” بیان می‌دارد: « پیامبر از کوه پایین آمد و گفت خدا مرده است»، همین تصور بود که انسان را به جایگاه امروز کشاند که غیر قابل مدیریت است.

وی شرایط ایجاد شده توسط انسان را بازگشت ناپذیر دانست و خاطرنشان کرد: امروز نه می‌توان و نه باید به دوران پیش از روشنگری بازگشت. سنت و دین و اشکال شناخت غیرعلمی بدون زیر سوال رفتن علم از راه‌های پیشرو برای حل این معضل است. بازگشت علم به یک موضع فروتنانه‌تر و پذیرفتن اینکه تنها شکل شناخت نیست و بازگشت انسان به موضع فروتنانه‌تر و پذیرفتن اینکه تنها موجود نیست و حق ندارد هر کار بخواهد انجام دهد.

نایب رییس انجمن جامعه شناسی ایران با اشاره به اسطوره فاستوس بیان داشت: این اسطوره به معامله انسان و شیطان اشاره دارد که براساس آن شیطان هر چه را انسان بخواهد به او می‌دهد و در مقابل انسان یک روز باید آنچه را شیطان می‌خواهد انجام دهد. در این صورت همه چیز به خوبی پیش می‌رود تا زمانی که انسان باید خواسته شیطان را اجابت کند و خواسته شیطان رفتن انسان به دوزخ است.

وی در ادامه گفت: بخش نخست اسطوره فاستوس از سال ۱۸۰۰ تا ۲۰۰۰ میلادی اتفاق افتاد و بخش دوم آن متاسفانه از سال ۲۰۰۰ میلادی در حال رخ‌دادن است. به این ترتیب انسان بهای کارهایی را می‌دهد که انجام داده است.

فکوهی با تصریح بر اینکه اکنون جوامعی وجود دارند که به نقطه مطلوبی از جهت حداقل‌های توسعه رسیده‌اند، گفت: در عین حال باید دید آیا این پایان کار است یا نه. برای مثال در سال‌های ۱۹۵۰ تا ۱۹۸۰ چیزی به نام ” دولت رفاه” در کشورهای اروپایی وجود داشت که بهداشت، آموزش، شغل و … سر جای خود بود. نگرانی نداشتند و تروریسم و برده‌داری نوین و … وجود نداشت، اما تاریخ در ۱۹۸۰ متوقف نشد و در سال‌های بعد این پدیده از بین رفت.

وی سیاست توسعه را به صورت جهانی قابل اجرا دانست و یادآور شد: اینکه حداقل‌های نیاز‌های توسعه‌ای وجود داشته باشد تا حداقل‌های نیاز انسانی برای حفظ شرافت انسان برطرف شود، به عنوان مثال گرسنه و فقیر نباشد و رنج و درد بیهوده نکشد، صرفاً به صورت یک سیاست جهانی و نه یک سیاست نقطه‌ای و جزیره‌ای قابل اجراست.
عضو شورای علمی تحصیلات تکمیلی بنیاد ایران‌شناسی، افزود: نمی‌توان چیزی مانند قلعه پیشرفته و توسعه یافته داشت و از سوی دیگر با برهوتی از بدبختی‌ها و بی‌رحمی‌ها مواجه بود، زیرا در داخل آن قلعه نیز تنش وجود خواهد داشت. تصور اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها تا پیش از سپتامبر ۲۰۰۱ بر امکان وجود چنین قلعه‌ای بود و این دیدگاه بود که ما را به جهان نظامی امروز کشاند و باید تغییر کند.

وی با بیان اینکه دیدگاه اکنون تئوریزه شده است، ابراز داشت: در کشورهای در حال توسعه نظریه “توسعه صفر” یا حتی “توسعه منفی” مطرح است که منظور آن این است که توسعه کشورهای پیشرفته کافی است و باید متوقف شود تا جریان گسترده انتقال توسعه‌ای و رفاهی به طرف کشور‌های فقیر و در حال توسعه به راه بیافتد. تئوری دیگر این است که تحمل فساد در شیوه‌های مالی و اقتصادی جهان به بهای اینکه بخش عظیمی از اقتصاد جهانی را تشکیل می‌دهند باید کنار گذاشته شود.
نویسنده کتاب “اسطوره شناسی سیاسی” این موارد را راه حل وضعیت کنونی عنوان کرد و افزود: این راه حل باید همزمان از کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه آغاز شود. ما به یک وجدان جدید جهانی نیاز داریم تا بتواند در درجه اول موقعیت را به درستی ببیند و از ساختارها فراتر رود و سپس به طرف اصلاح وضعیت پیش رود، تا زمانی که جهان نفهمد که بیمار است درمان نخواهد شد.

وی افزایش گسترده کار کمیته‌های اخلاقی را دیگر راه حل موجود عنوان کرد و اظهار داشت: کمیته‌های اخلاقی از دهه ۸۰ در کشورهای توسعه یافته به وجود آمدند که متشکل از نمایندگان ادیان، جامعه مدنی، دانشگاهیان و قانونگذار و … بودند و هدف آنها جلوگیری از انحراف در حوزه علم بود، بر چگونگی پیشرفت علم نظارت دارد و معنای آن مورد تایید نبودن علم به تنهایی است. از جمله فعایت آنان می‌توان به ممنوعیت “شبیه سازی” اشاره کرد.

عضو هیات علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران افزایش اختیارات کمیته‌های اخلاقی را مطرح ساخت و بیان داشت: امروزه کار کمیته‌های اخلاقی باید به تنظیمات جهانی افزایش یابد. مسوولیت این کار با سازمان ملل است اما این سازمان خود دارای اشکال ساختاری است. سازمان ملل از ساختارهای سیاسی معطوف به قدرت تشکیل شده است و بنابراین خودش نیز چنین است. اما می‌توان با اتصال برخی کمیسیون‌ها در سطح جهان، شرایط حرکت به سوی توسعه یکپارچه جهانی را فراهم آورد.
وی در ادامه افزود: اگر توسعه یکپارچه نباشد از توسعه بدون مهار علم بسیار خطرناکتر است زیرا موقعیتی شکننده ایجاد می‌کند. اکنون دولت‌های ملی به حال خودشان رها شده‌اند و قربانیانشان مردم و دولت‌های کوچک هستند که هیچ اشرافی را روی سیستم‌های جهانی ندارند و صرفاً بازیچه‌هایی در این سیستم هستند. در این شرایط تنها پناه، سیستم اخلاقی و دینی است و به همین دلیل از سال ۱۹۸۰ انواع بازگشت به سیستم‌های اعتقادی و جمعیت‌گرایی جدید آغاز شده است.
عضو هیات تحریریه مجله “مطالعات اجتماعی” وضعیت کنونی دین را نسبت به گذشته بهتر خواند و تاکید کرد: در روند به وجود آمده، امروزه دین جایگاه بهتری نسبت به اوایل دوران روشنگری دارد زیرا در آن زمان دین در موضعی قرار داشت که گویی تمام مشکلات از انحصاری بودن شناخت توسط دین بود، هرچند بخشی از مشکلات به این دلیل بود، اما تمام مشکلات از این ناحیه نبوده است بنابراین بدون شک امروز دین جایگاه بهتری نسبت به ابتدای قرن ۱۹ دارد.
وی با بیان اینکه دین در مفهوم توسعه یکپارچه جهانی می‌تواند جایگاه بزرگی داشته باشد، ابراز داشت: اخلاق نیز همین گونه است زیرا اخلاق و دین جدا از یکدیگر نیستند. اما این خط بطلانی بر مفهوم اومانیسم در معنای کلی نیست زیرا به مفهومی که انسان‌ها را به بردگی و شکنجه می‌کشاند، نمی‌توان نام اومانیست داد.

نایب رییس انجمن جامعه شناسی ایران با بیان اینکه انسان پیش مدرن سعادتمند‌تر بوده است، ابراز داشت: علت آن محرومیت نسبی، انسان پیش مدرن است. در یک جامعه سنتی افراد به آنچه دارند قانع هستند و با آن زندگی می‌کنند، مسایل را واقعی‌تر می‌بینند و پذیرش موضوعات برایشان راحت‌تر است.

وی در ادامه افزود: بحثی که روشنگری در انقلاب فرانسه تحت عنوان برادری و برابری و همبستگی مطرح می‌کند، یک دروغ بزرگ است چراکه تا ۱۵۰ سال بعد تحقق نمی‌یابد اما اثرش را می‌گذارد و افراد واقعاً چنین حسی دارند و از همان زمان هم به دلیل تناقض موجود احساس بدبختی می‌کنند.

مترجم کتاب “سال‌های گورباچف” با بیان اینکه ایدئولوژی روشنگری این است که انسان می‌تواند بار هستی را به تنهایی به دوش بکشد، بیان داشت: این در حالی است که پیش از آن ایدئولوژی دینی وجود داشته است که انسان را جزئی از یک مجموعه بزرگ می‌دانست. ایدئولوژی روشنگری به دو ایدئولوژی دامن می‌زند، یکی ایدئولوژی آتئیستی که قبل را نیز انسانی می‌داند و دیگری آن‌ که تنها پس از آن را ابداع انسان می‌داند.

وی تقابل علم و دین را ابداع ایدئولوژی روشنگری عنوان کرد و گفت: این موضوع به طور قطعی وجود نداشته است، همان‌طور که دانشمندان آتئیست وجود داشته است و هم دانشمندان دین‌دار، چنانکه امروزه نیز اینگونه است، اما گروهی که دین را ابداع بشری می‌دانند حق ندارند دیگران را تحقیر کنند و از بین ببرند.
نایب رییس انجمن جامعه شناسی ایران تقابل علم و دین را تقابلی هژمونیک دانست و تصریح کرد: رابطه کنشگرانه بین گروهی از عالمان دینی و گروهی از دانشمندان موجب این تقابل شده است. این تقابل در واقعیت وجود ندارد اما یک تقابل هژمونیک است. در قرن وسطی گروهی از کنشگران دینی در کلیسای کاتولیک، انحصاری در حوزه علمی ایجاد می‌کنند که معطوف به قدرت است، پس از آن نیز روشنگری عکس موضوع را با سیستم جهانی زمان انقلاب صنعتی آغاز می‌کند.
وی در ادامه بیان داشت: از علم و دین به عنوان موجودیت‌های یکپارچه بزرگ نمی‌توان صحبت کرد بلکه باید در ظرف‌های زمانی و مکانی مشخص قرار گیرند. اشکال مختلف شناخت می‌توانند در کنار هم قرار گیرند اما اراده معطوف به قدرت در این بین ایجاد معضل می‌کند.

فکوهی ایران را از لحاظ توسعه یافتگی رتبه نخست خاورمیانه خواند و تصریح کرد: پس از ایران، ترکیه با فاصله زیادی قرار دارد. توسعه در ایران چندین روند بازگشت ناپذیر داشته است. شهری شدن، الکترونیزه شدن و شبکه‌ای شدن از جمله این شاخص‌هاست، ایران کشوری بسیار باز است و با جهان ارتباط دارد. ایران دارای سیستم دانشگاهی گسترده‌ای است. میزان مشارکت زنان نیز با هیچ کشور دیگر خاورمیانه قابل مقایسه نیست.

وی در ادامه افزود: ایران کشوری توسعه یافته است اما این توسعه یافتگی به شدت سریع و بر اثر درآمدهای نفتی بین سال‌های ۱۳۳۰ تا ۱۳۷۰ اتفاق افتاده است و جامعه آمادگی پذیرش این حد از توسعه را ندارد. سیستم اجتماعی بسیار توسعه یافته است اما نمی‌تواند شرایط مدرن بودن از جمله فردگرایی و تکثر فرهنگی را بپذیرد. این تناقضات موجب تنش بین سیستم‌ اجتماعی با دیگر سیستم‌ها از جمله اقتصادی شده است و دیگر سیستم‌ها باید خودشان را با سیستم اجتماعی هماهنگ کنند زیرا دیگر سیستم‌ها در مقابل سیستم‌ اجتماعی شانس دوام ندارند و انقلاب‌ها نمونه‌ای از این موضوع هستند.

نایب رییس انجمن جامعه شناسی ایران خاطر نشان کرد: اگر ایران در جایی غیر از خاورمیانه بود و همین میزان نفت داشت وضعیت بسیار بهتری داشتیم اما این یک تناقض آشکار است که نمی‌تواند باشد و موجب دست درازی‌های گوناگون خارجی در طول تاریخ شده است.

فکوهی با اشاره به اینکه ۹۹ درصد مردم ایران مسلمان هستند، بیان داشت: اصل اسلام نیز بر تسلیم و تواضع است. اینکه این موضوع رعایت نمی‌شود ربطی به دین ندارد. در اسلام چیزی وجود ندارد که بتواند ابزاری برای سرکوب علم و آزادی به افراد بدهد و نماد هژمونی به وجود آورد و اگر چنین باشد ربطی به دین ندارد. علم نیز چنین است و استفاده نامطلوب از آن، اشکالی در علم ایجاد نمی‌کند.

وی ابراز داشت: ایران یک دموکراسی جوان است و دموکراسی در طول حیات خود ساخته می‌شود نه با قانون دلیل اصلی تنش‌ها این است که افراد یکدیگر را تحمل نمی‌کنند. بنابراین نمی‌توان انتظار داشت این سیستم دموکراسی در فاصله ۲۰ سال پس از جنگ به سیستم دموکراسی فرانسه یا آمریکا با سال‌ها سابقه دموکراسی تبدیل شود.