به گزارش خبرنگار ایلنا، صد و هشتاد و ششمین نشست یکشنبههای انسانشناسی و فرهنگ با عنوان «میراث تصویری فرهنگ معاصر ایران و اهمیت آن» و سخنرانی «مهرداد اسکویی» به صورت آنلاین برگزار شد.
این نشست به مناسبت انتشار کتاب «کتاب کودکی» مهرداد اسکویی، فیلمساز و عضو شورای عالی موسسه انسانشناسی و فرهنگ با حضور نویسنده اثر برگزار شد؛ کتابی شامل ۱۵۴ عکس تاریخیِ دیده نشده یا کمتر دیده شده از کودکان دوره قاجار که «مرکز میراث تصویری»، زیر نظر مهرداد اسکویی، طی سالها تلاش و دغدغه و پژوهش میدانی، از میان اسناد تاریخی، آلبومهای خانوادگی، گنجینهها، موزهها و شیشههای نگاتیو جمعآوری کرده و برای انتشار در اختیار انتشارات «کارگاه اتفاق» نهاده است.
نوشتههای مرتبط
پس از مقدمهی «ناصر فکوهی» در این برنامه لایو، «مهرداد اسکویی» در ابتدای این نشست، گفت: پیش از این نشست سوالاتی را از من پرسیدند تا اینجا به آنها پاسخ دهم؛ سوالاتی مانند اینکه «هدف از فعالیت پروژه بلندمدت ما در حوزه میراث فرهنگی چیست؟ این پروژه کدام خلاء فرهنگی را در ایران پر میکند؟ نحوه گردآوری این آرشیو تصویری چگونه بوده؟ و…»
اسکویی خطاب به فکوهی با بیان اینکه «در وهله اول از شما و آقای ایرج افشار تشکر میکنم که یک فیلمساز و عکاس مستند را که پرتره هم میگرفت علاقهمند کردید به پژوهش پیرامون اسناد تصویری و گردآوری آنها.» گفت: این قصه از اوایل دهه ۸۰ با ایرج افشار شروع شد؛ چند جلسه با ایشان که صحبت کردم و عکسهایش را نشانم داد و ترغیبم کرد که عکسهای تاریخی مهم است و باید جمعآوری شود؛ نه فقط توسط دولت که باید این حرکت سمت مردم بیاید و مردم به عکسهای تاریخیشان احترام بگذارند و بدانند اینها منابع بسیار مهمی است که تمام محققان علوم انسانی میتوانند به ظرفیت شگرفشان برسند و بر اساس آنها تحقیقاتشان را شروع کنند.
او ادامه داد: بعد آقای فکوهی کتابی از ۳۶۵ کارت پستال از کشورهای مختلف به من داد که از ایران هم یک کارت پستال در میان آنها بود و تلنگری جدی به من وارد کرد.
این عکاس و مستندساز در پاسخ به این سوال که «چگونه این فعالیت را انجام دادم؟» گفت: این پروژه خیلی برایم مهم بود؛ برای پسری که وضع مالی خوبی هم نداشت و دلش میخواست این تصاویر را جمعآوری و روی آنها کار کند. در وهله اول تحقیق کردم که چه کسانی کارت پستالها و عکسهای تاریخی دارند تا از آنها کمک بگیرم و تصاویر را جمعآوری و شروع به کار پژوهشی کنم. اما در مواجهه با صاحبان این تصاویر همیشه با یک جواب مشخص روبهرو بودم که «تو با مال ما چه کار داری؟ اگر میخواهی خودت برو جمع کن.» بنابراین حتی یک تصویر هم کسی به من نداد!
اسکویی ادامه داد: فهمیدم که از این مسیر نمیتوانم چنین آرشیوی را جمع کنم. از جاهای مختلف به خصوص خیابان منوچهری شروع به خرید تک کارتپستالهایی کردم اما خیلی زود پولم تمام شد و ایستادم. برای همین تلاش کردم کار بیشتری کنم اما پول لازم داشت. همان زمان به عنوان چهره فرهنگی سینمای جهان انتخاب شدم و مبلغ جایزه کمک کرد که بتوانم کارت پستالهای تاریخی بیشتری را خریداری و جمع کنم. در حراجها و بازارهای صنفی محلی و پایگاههای حراج کلان جهانی شروع به گشتن کردم و به آنها ایمیل زدم تا هر تصویری که از هر جای جهان با موضوع ایران بالا میآمد را به من خبر دهند و از این طریق به آرشیو بزرگتری رسیدم.
او با طرح این مساله که «آیا هدف، صرفا جمعآوری و مجموعهداری بود؟ خیر.» یادآور شد: از آقایان فکوهی و افشار یاد گرفتم که عمر محدود است و باید روی این آرشیوها کار کنی و تولید کنی تا در دسترس مردم قرار بگیرد. برای همین در ادامه کار، ۱۵ نفر را به همکاری دعوت کردم و نصرت کریمی و پروین تیموری دفتری را در اختیار ما قرار دادند و چند سال بعد دکتر ترقی و دکتر مرندی دفتر دیگری را در اختیارمان گذاشتند تا آنجا کار کنیم و اولین محصول کارمان «گیلان به روایت کارت پستالهای تاریخی» بود که به دو زبان فارسی و انگلیسی منتشر شد.
اسکویی با تاکید بر اینکه «یاد گرفتیم که مردم را چطور بیشتر به عکس/ متن عادت بدهیم.» خاطرنشان کرد: پژوهشهای تاریخی عمدتا شامل تحلیل تاریخ مکتوب و شفاهی بود اما همچنان که فرهنگ از لحاظ دیداری با سوادتر شد نیاز ما به عکس و تصویر بیشتر شد؛ اینها شبکههای دلالت شدند که فرهنگ ما را تشکیل میدادند. و اینکه میتوانستیم فضاهای بیشتری را به روی قومنگاران و پژوهشگران بگشاییم. بعد از آن، سعی کردم توان و تجربهام را در انسانشناسی فرهنگی و انسانشناسی دیداری بیشتر کنم.
عضو شورای عالی موسسه انسانشناسی و فرهنگ تصریح کرد: در فضاهای انسانشناسی فرهنگ یاد گرفتم که ما جزو مهمترین کشورهایی هستیم که قومنگاری دیداری را باید سالهای پیش در دانشگاههایمان تدریس میکردیم اما امروز خلاء آن بسیار حس میشود و فرصت تحلیل عکسهای تاریخی در دانشگاه را از دست دادیم و در چارچوب دروس آکادمیکمان قرار داده نشد.
اسکویی در بخش دیگری از صحبتهایش با اشاره به اینکه «بایگانیها در بسیاری از موارد بدون حفاظت رها شده است.» گفت: از یک آلبوم خانوادگی در خانه مردم گرفته تا یک مجموعه در دست کسی، حتی بایگانی مراکز علمی و دولتی و فرهنگی همه بدون حفاظت رها شدهاند و تلاشی برای ثبت و ضبط آنها با وجود صرف بودجههای کلان نشده است. برای همین فکر کردم ما یک مساله مهم داریم؛ اینکه کلی عکس و کارت پستال تهیه کردهایم اما در بایگانی کردنشان دچار مشکلاتی هستیم.
او با اشاره به پروسه بایگانی این آرشیو تصویر گفت: اول به لحاظ روش، یاد گرفتم که «تاریخ تا کی؟» را بر این مجموعه لحاظ کنم و بر همین اساس زمان این مجموعه را تا روی سال ۱۳۵۰ شمسی بستم. اما این زمانبندی باعث نشد کارتپستالهایی که حتی ۱۰ سال پیش تولید شده را هم جمعآوری نکنیم.
مدیر مرکز میراث تصویری به مشکل دیگری هم اشاره کرد و گفت: مساله دیگر ما این بود که عکسهایی از منابع مبهم هستند که اطلاعات مستند اندکی برای رسیدن به فهمی موجه از عکسها دارند. اطلاعات مهمی مانند تاریخ، مکان، نام عکاس، آدمهای درون عکس، موضوع عکس و.. از دست رفته است. هدف ما تنها جمعآوری اسناد تصویری نیست؛ برای همین دست دراز کردیم سمت مردم. مرکز میراث تصویری را در شهرهای مختلف با همکاری دوستان دیگری شکل دادیم و شروع به گسترش این شبکه کردیم تا ایران را برای ثبت و اسکن و دیجیتال کردن آرشیوهای در دسترس مردم و آلبومهای خانوادگی همراه کنیم. عکسهایی که البته اطلاعات تصویری هم به همراه دارد.
اسکویی یادآور شد: از طرفی وقتی که به سمت ثبت و اسکن آلبومهای خانوادگی آمدیم، با پدیده آتش زدن یا پاره کردن خاطرات تصویری خیلی از خانوادهها روبهرو شدیم؛ به دلیل اینکه خیلیها معتقد بودند در جوانی خوب و خوش بودیم الان چروکیده شدیم و دوست نداریم آن خاطرات برایمان یادآوری شود. حجم بزرگی از عکسها به این دلیل از بین رفته و میرود. بنابراین با یک اتفاق بد مواجهیم که سوزاندن و پاره کردن آلبومها و متلاشی کردن خاطرات دور و نزدیک است.
او با تاکید بر یکی از وجوه اهمیت این مجموعه تصاویر خاطرنشان کرد: بسیاری از عکسها و کارتپستالهای تاریخی به خصوص در دوره قاجار متعلق به شاهان و طبقه فرادست بوده و ما اطلاعات بسیار کمی از طبقه فرودست به شکل تصویری داریم؛ گروههایی مانند غلامان، کارگران، زندانیان، کودکان، زنان و طبقاتی که صدایی نداشتند: یعنی مردم معمولی.
این عکاس و مستندساز تصریح کرد: بنابراین یکی از مهمترین تمرکزهای ما در این مجموعه گردآوری تصاویری بود که از مردم معمولی باقی میماند تا این خلاء فرهنگی بتواند توسط علاقهمندان به میراث تصویری در ایران و آرشیوی از تصاویر همه طبقات ایران پر شود.
اسکویی یادآور شد: عکسهای بومی و محلی که عکاسان آنها ناشناخته یا آماتور هستند و هدفشان به تصویر کشیدن موضوعات معمولی و روزمره است از توجهات جدی ما در این مجموعه بوده است که میخواهیم آن را در دسترس مردم قرار دهیم؛ مردمی که نه امروز، که شاید نیم قرن بعد میآیند. نسلی که درگیر پدیدههای دیجیتال خواهند بود.