انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

گزارشی از وضعیت مطبوعات محلی کرمان

حکایت مطبوعات محلی کرمان ، حکایت جالبی است. سالهاست از هرکس که دستی بر آتش دارد از روزنامه نگاری در کرمان می پرسی ، مشابه هم حرف می زند . بازگویی این قصه پر غصه دردی را دوا نکرده است و علیرغم اذعان همه به نقاط ضعف موجود در مطبوعات محلی

حکایت مطبوعات محلی کرمان ، حکایت جالبی است. سالهاست از هرکس که دستی بر آتش دارد از روزنامه نگاری در کرمان می پرسی ، مشابه هم حرف می زند . بازگویی این قصه پر غصه دردی را دوا نکرده است و علیرغم اذعان همه به نقاط ضعف موجود در مطبوعات محلی، کسی برای رفع آن قدمی بر نمی دارد . بعضی اوقات دیدن تیتر روزنامه ای محلی خنده ای از سر درد را بر لب نمایان می کند نام نمی برم چون این قضیه بیش و کم در اکثر این نشریات دیده می شود شما اگر اگهی تبریک با تسلیتی را به عنوان تیتر روزنامه تان بزنید خنده آور نیست . بد شکلی و نداشتن فرم گرافیکی مناسب دیگر عادی شده است کرمان بیشترین تعداد نشریه محلی را به خود اختصاص داده است اما کیفیت آنها هیچ گاه نیاز مخاطبان را اقناع نکرده است .همه ساله اردیبهش ماه و مرداد ماه به مناسبت برگزاری نمایشگاه کتاب و روز خبرنگار فرصتی برای تلنگر به عملکرد خود پیش می آید. اما دریغ که هر سال جز حسرت چیزی نمی ماند و گویی این حرفهای تکراری که سالهاست بیان می شود اثری ندارد اصلا معلوم نیست این حرفها را به کی باید بگوییم ، ارشاد، خانه مطبوعات ، روزنامه نگاران ، خوانندگان یا مجموعه ای اتز همه اینها؟در این گزارش سعی داریم با ر دیگر مروری بر وضعیت نشریات محلی استان کرمان داشته باشیم .شاید دوستان نظری نمایند. وتلنگری باشد بر بی سامانی نشریات محلی کرمان

تاریخچه روزنامه نگاری در کرمان

مطابق پژوهش اسماعیل رزم آسا در کتاب تاریخ کرمان ، “اعتبار” قدیمی ترین روزنامه کرمانی است که شیخ محمد طلبه آن را در سال ۱۳۲۷هجری قمری برابر با ۱۲۸۸هجری خورشیدی و در ایام مشروطه کرده است . ( جریده ای که به حسب اقتضای وقت ، همه هفته منتشر می شود و عمده مسلکش آگاهیدن مردم است.)

۹۶سال روزنامه نگاری کرمان ۳سال پس از مشروطه آغاز و تاکنون بنا به برخی آمار ها در حدود ۸۶نشریه به زیور طبع آراسته شده که ۴۲نشریه مربوط به قبل از انقلاب و ۴۴تای آن به سالهای پس از انقلاب باز می گردد.

در حال حاضر رقم دقیقی از نشریات در حال چاپ و میزان تیراژآنها در دست نیست چه آنکه بسیاری به واسطه بهره مندی از سهمیه کاغذ و آگهی های دولتی هرچند گاهی منتشر شده و تا زمانی که آگهی آنها به کفایت نرسد منتشر نمی شود.

مشکلات و معضلات مطبوعات محلی

مرتضی دلاوری سردبیر سابق هفته نامه فتح نوین و نویسنده مطبوعات محلی کرمان مشکلات و معضلات مطبوعات محلی،را جدای از مشکلاتی که گریبان‌ مطبوعات سراسری را نیز گرفته‌اند ندانسته و می گوید: نمی‌دانم چرا بعضی‌ها فکر می‌کنند فاصله‌ی مطبوعات سراسری با مطبوعات محلی و در این مورد خاص مطبوعات کرمان، بیش از فاصله‌ی تهران – کرمان است. همان‌طور که فاصله‌ی مطبوعات پایتخت با جراید دیگر ممالک نیز کم‌تر از فاصله‌ی تهران و مثلا توکیو نیست. (گفتم توکیو نه لندن و یا فلان ایالت در ینگه‌ی دنیا چرا که در آینه‌ی آمال ما انگار تهران، تصویری از توکیوی اسلامی خواهد بود.)

از نظر وی ، پرداختن به آسیب‌های مطبوعات محلی، رانتی است که روزنامه‌نگاران محترم به همکارانشان در شهرستان قائل می‌شوند ومی افزاید: زمانی این مساله موضوعیت دارد که بتوانیم و جرات کنیم آن را در باره‌ی سطح و کیفیت همه‌ی وجوه حیات اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی یک شهرستانی و یک پایتخت‌نشین مطرح کنیم. یعنی از نگاه من، این آسیب‌ها یا ضعف‌ها آشکارا متوجه بقیه‌ی حوزه‌ها هم هست، همه هم می‌دانند اما اگر قرار به طرحشان باشد معلوم نیست چی‌ از تویش در بیاید. دلاوری ادامه می دهد: اگر مهم‌ترین ملاک برای ارزیابی توفیق یک نشریه را تیراژ یا شمارگان منظور کنیم، مطبوعات سراسری حتی به نسبت شرایط و بضاعتشان در مقابل شهرستان‌ها کم می‌آورند. در یکی از شهرستان‌های ۲۰۰هزار نفری همین استان، نشریه‌ای با شمارگان ده‌هزار به فروش می‌رود. یعنی یک نشریه به ازای ۲۰نفر. اگر نشریه‌ای سراسری بخواهد در گستره‌ای ۶۰میلیونی توزیع شود، در مقایسه با آن سرانه، باید شمارگانی سه‌میلیون نسخه‌ای داشته باشد. چیزی که بیشتر به یک آرزوی دور و دراز شبیه است. می‌خواهم خیالتان را راحت کنم و بگویم که در شهرستان‌ها خون دل به‌اندازه‌ی کافی برای خوردن موجود است، بال برای پریدن هست و آسمان نه، زخم‌ نهان فراوان هست و مجال آه نه.

طاهری سردبیر حدیث کرمان هم مشکل اصلی را در تعریف روزنامه محلی دانسته و می گوید :در کرمان هرکس که دست به قلم باشد و توانایی نوشتن مطلب را داشته باشد بلافاصله خودش در خواست مجوز می دهد، و استعداد ها در جهت تقویت نشریات موجود به کاربسته نمی شوند.محمد لطیف کار از نویسندگان و روزنامه نگاران باسابقه کرمان هم با اتکا به پژوهش مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه ها درباره نشریات محلی ، خلاصه مشکلات مطبوعات کرمان را این گونه بیان می کند:

از نظر اصول حرفه ای بیشتر نشریات محلی فاقد ویژگی ها و استانداردهای روزنامه نگاری اند. به طور مثال عمده تیترهای اصلی دارای ارزش خبری قابل توجهی نبوده و از وزن و اهمیت کافی برخوردار نیستند.تیتر و لید مطلالب ضعیف است . در تنظیم مطالب خبری، مشکل و ضعف جدی دارند .در تدوین و تنظیم گزارشها عمدتا” به کنارهم قرار دادن نقل قول ها بسنده می کنند. نوعا” از انجام مصاحبه های عمقی و چالش برانگیز پرهیز می کنند.ستون مطالب خبری از غیر خبری جدانیست . به سیاست بیش از سایر زمینه ها اهمیت می دهند.اخبار تولیدی اندک است . در انتشار مطالب اقتصادی بسیار ضعیف اند.در ایفای نقش نظارتی خود عمدتا” ضعیف هستندو علیرغم آنکه رویکردی انتقادی دارند اما کمتر به نهادهای دولتی و مدنی توجه دارند.

لطیف کار در ادامه به مشکلات فنی روزنامه ها اشاره کرده و می افزاید:نشریات محلی از نظر گرافیک اصول صحیح زیبایی شناسی و طراحی مطبوعاتی را به خوبی رعایت نمی کنند.بعضا”انتشار نامرتب دارند و پوشش خبری و موضوعی مورد انتظار مخاطبان خود را برآورده نمی کنند و به همین دلیل اغلب با بحران مخاطب روبرو هستند و توزیع رایگان این قبیل نشریات نتوانسته زمینه ساز تعامل رسانه ای موثری را فراهم کند .وی با بیان این مطلب که نقاط ضعفی که نشریات محلی کرمان گریبانگیر آن هستند در نشریات بیشتر استانهای کشور هم وجود دارد به خنده می گوید این مساله داستان مفصلی دارد.

اما یکی از خبرنگاران کرمانی که خواهان فاش کردن نامش نیست انگشت اتهام را به سوی مدیر مسئولان برده وبخش عمده ضعف مطبوعات را ناشی از بی کفایتی آنها می داند و می گوید: برخی از مدیران محترم به تنها چیزی که فکر نمی کنند نیروی انسانی مجرب است آنها حاضرند پول چاپ و هزینه اجاره و توزیع را بدهند اما ریالی به نویسندگان نپردازند .از دیدگاه آنان ، چاپ مطالب ما ، لطفی است که در حق ما روا داشته اند و بیش از این نباید پرداخت شود، آنها به ما به چشم بازاریاب تبلیغاتی نگاه می کنند که تنها وظیفه مان گرفتن رپرتاژآگهی است. وقتی که اقتصادمان تامین نباشد ، چگونه می توانیم با فراغ بال به فکر تولید خبر و سوژه های ناب باشیم ، تا کی می توان با عشق کار کرد و مزد تلاشت را دیگران به یغما برند؟.با بخشی از گفته های او موافقم -گرچه کمی تند وغیر منصفانه است – چرا الان که برای تهیه گزارش یا درخواست مصاحبه به مدیران مراجعه می کنی اول از تو سئوال می کند آیا در قبال گفته هایش پولی هم باید بپردازد یاخیر؟و به جای آنکه به چشم خبرنگار و روزنامه نگار به ما نگاه کنند ، به واسطه عملکرد بد برخی همکاران، طردمان میکنند.مسولی حتی از تهدید مدیر مسئولی به واسطه عدم پرداخت هزینه چاپ گزارشش خبر می دهد و می گوید : این آقا که گویا سابقه ای طولانی دارد تهدید می کند که در روزنامه اش دست به افشاگری زده و الفاظی را به کار می برد که دور از شان اخلاق است چه برسد به اخلاق روزنامه نگاری.

متاسفانه سیاستهای حمایتی متولیان هم دردی دوا نمی کند به گفته بلوردی مدیر مسئول هفته نامه نگارستان سیرجان اداره ارشاد بایستی کمیته ارزیابی عملکرد مطبوعات را تشکیل داده وبه وضعیت مطبوعات رسیدگی کندو نشریات خوب و بد را از هم متمایز کند. وی معتقد است ارشاد حمایت لازم را از مطبوعاتی ها به عمل نیاورده است.

 

کرمان شهر بی روزنامه

استان کرمان پهناورترین استان کشور به شمار می اید که بیش از ۲میلیون از جمعیت ایران را درخود جای داده است که بالغ بر ۴۰۰هزار نفر آن در شهر کرمان زندگی می کنند.وجود دانشگاههای بزرگی چون شهید باهنر وآزاد اسلامی در کرمان و دهها واحد دیگر در اقصی نقاط استان چهره ای نسبتا فرهنگی به استان داده است.تنها بیش از ۳۰هزار دانشجو در کرمان ساکنند.علاوه بر این سابقه فرهنگی کرمان نیز قابل توجه است ، از منظر اقتصادی نیز کرمان جز استانهای برتر کشور محسوب شده که توانایی های بالقوه و بالفعل زیادی داراست.اما این استان بزرگ که سابقه ای ۹۶ساله در مطبوعات دارد فاقد روزنامه است. تاکنون تلاشها ی کمی برای راه اندازی یک روزنامه حرفه ای و مناسب شان کرمان صورت گرفته است و برخی تلاشها نیز نافرجام مانده است در حالیکه استانهای همجوار کرمان که سابقه مطبوعاتی ، اقتصادی و فرهنگی کمتری نسبت به این دیار کویری دارندصاحب روزنامه اند.

دلاوری تمرکز امکانات و نیروی انسانی حرفه‌ای–که عمدتا و بالاجبار از شهرستان‌ها به تهران کوچانده شده‌اند- در پایتخت، باعث و بانی آسیب‌های مطبوعات محلی عنوان و با ذکر مثالی می گوید: اجازه دهید از نظر سخت‌افزاری که ام‌المصایب است مثالی بزنم. شما تصور کنید اگر بخواهید یک شماره از روزنامه‌ای مثل همشهری (با همان تعداد صفحات و چاپ چهاررنگ) را در جایی مثل کرمان منتشر کنید باید تمام چاپخانه‌های استان را بسیج کنید تا بتوانند در طول یک‌هفته بخشی از آن را منتشر کنند. ضمن این‌که باید ده‌ها نفر نیروی انسانی را مامور کنید تا پس از چاپ هزار نسخه از یک صفحه، آن‌ها را از زیر ماشین چاپ بیرون بیاورند و فوت کنند تا خشک شود و بتوان صفحه‌ی پشتی را رویش چاپ کرد. ده‌ها نفر دیگر هم باید شبانه‌روز کار کنند تا این صفحات چاپ شده را تا کنند و لای هم بگذارند. این‌ها در حالی است که از سیستم توزیع و شبکه‌ای که باید این کالای فرهنگی را به دست مشتری برساند چشم‌پوشی کرده باشیم. این روزنامه نگار کرمانی ادامه می دهد:بحث من این نیست که مثلا اگر یک ماشین چاپ رول در مراکز استان مستقر کنیم مساله حل شده است. نه؛ اما باید به این نکته هم توجه کرد که تا وقتی امکانات زیربنایی مفقود باشد، انگیزه‌ای برای حضور نیروی انسانی متخصص هم موجود نخواهد بود. طبیعتا به این زنجیره‌، می‌توان حلقه‌هایی چون بخش خصوصی بی‌رمق و انگیزه، سیستم نازک‌نارنجی و کم‌تحمل مدیریتی (که در خوش‌بینانه‌ترین حالت اگر سد راه نشود، کمکی هم نمی‌کند)، شرایط آموزشی، فرهنگی و سرانه‌ی مطالعه‌ و ده‌ها حلقه‌ی مفقوده‌ی دیگر اضافه کرد تا به این‌جایی برسیم که رسیده‌ایم. با تمام این حرف‌ها، معتقدم رنج و مشقتی که دست‌اندرکاران مطبوعات محلی نسبت به همتایان سراسری می‌کشند قابل مقایسه نیست و برون‌ده کاری آن‌ها نیز اگر بیش‌تر نباشد کم‌تر نیست

محمد لطیف کار نیز دراین باره می گوید :البته نشریاتی که مدعی روزنامه اند داریم ، ولی روزنامه تمام عیار که هر روز منتشر شود و حداقل در ۸صفحه موضوعات گوناگون و عمومی استان را پوشش دهد نداریم . وی با اشاره سابقه روزنامه نگاری کرمان می افزاید: متاسفانه کرمان با وجود سابقه یک قرن انتشار نشریه ، هنوز هم به لحاظ سخت افزار یعنی امکانات چاپ و هم به لحاظ نرم افزاری یعنی همان ضعفهایی که در خصوص نشریات محلی برشمردم دچار عدم توسعه است.

این نویسنده ادامه می دهد:ای کاش به جای این همه هفته نامه و نشریاتی که گاه تا ۳روز یا ۴روز در هفته منشر می شوند و بیشتر به آگهی نامه شبیه اند دستکم یک یا دو روزنامه منتشر می شد .

اما طاهری سردبیر حدیث کرمان بر خلاف دیگران معتقد است ما در کرمان روزنامه داریم و حدیث هر روز منتشر می شود وی با بیان این مطلب که نباید با تعریف روزنامه کثیر الانتشار ، روزنامه محلی را تعریف کرد می گوید : از دیدگاه من ، روزنامه محلی مثل لبنیات محلی است ، بدشکل ولی دارای محتوای قوی با بار محلی .در کرمان اگر بخواهیم روزنامه داشته باشیم که خبری باشد چیزی بیش از یک صفحه نخواهد بود و یا باید از چارچوب خبر عدول کنیم ، یا خبر محلی چاپ نکنیم.

وی روزنامه ۴صفحه ای خود را مثال زده و می افزاید : من هرروز خود را ملزم به چاپ ۲۰ خبر از استان کرده ام و بقیه را با پاورقی وبحث های دیگر پر کرده ام .بلوردی هم دلایل متعدد و متفاوتی را برای نداشتن روزنامه در کرمان عنوان و می گوید : حتی خیلی از هفته نامه هایی که منتشر می شوند ، هفته نامه نیستند و ما در کرمان حتی یک هفته نامه ۱۶صفحه ای که در برگیرنده بخش های مختلف کار مطبوعاتی باشد نداریم .وی همچنین معتقد است در کرمان پتانسیل لازم از لحاظ فنی و انسانی برای داشتن روزنامه وجود نداشته و بایستی نیروی مناسب برای این کار پرورش داده شود.

مرتضی دلاوری هم برای ما که از اهالی سرمایه‌ایم از عدد و رقم می گوید: با ضرص قاطع عرض می‌کنم که با سرمایه‌ای در حدود ۵۰۰ تا ۸۰۰میلیون تومان (بسته به سطح و کیفیت کار) می‌توان درهمین کرمان، روزنامه‌ای با شمارگان ۳۰تا ۵۰هزار نسخه منتشر کرد که پس از یک‌سال روی پای خودش بایستد. اما مساله این‌جاست که همین مبلغ که می‌شود آن‌را از سوراخ جیب برخی چید، چندان بزرگ می‌نماید که هنگام طرحش به آدم احساس گناه کبیره دست می‌دهد. من به شدت با گسترش مطبوعات –آن‌هم از نوع دولتی‌اش- مخالفم. چرا که اولا دولت به اندازه‌ی کافی، تبلیغات‌چی دارد و ثانیا مطبوعات، مثلا و بلانسبت قرار بوده که رکن چهارم باشند. یعنی در کناره سه قوه‌ی دیگر به‌عنوان چشم ناظر و به‌گردش درآورنده‌ی چرخه‌ی اطلاعات و نه کودک شیرخواره‌ای در دامان نفتی یک قوه. دولت همین‌قدر که لطف می‌کند و برای ساق دست و پاهای ورزشکاران، سه‌میلیارد تومان در یک باشگاه مثل مس هزینه می‌کند کار بزرگی کرده است. نوش جان ورزشکاران ایرانی و عراقی که قرار است همه‌ی معضلات اجتماعی و در راس آن‌ها اعتیاد و مواد مخدر استان را ریشه‌کن کنند. من‌هم اگر میزی داشتم ترجیح می‌دادم بیست‌هزار نفر را بکشانم ورزشگاه تا هیجاناتشان را با سنگ و فحش و فریاد تخلیه کنند نه اینکه به دستشان روزنامه‌ای بدهم که… بگذریم. این از دولت. بخش خصوصی هم اگر بتواند گلیم خودش را از آب بیرون بکشد و هر روز کارگر اخراج نکند، باید روی سرمان بگذاریم و حلوا حلوایش کنیم. پس تکلیف مطبوعات محلی و آسیب‌هایش چه می‌شود؟ لطفا بروید کنار، بگذارید باد بیاید. دل خوش سیری چند؟

محمد لطیف کارهم در پایان گفته هایش با اشاره به ترس از سرمایه گذاری در این بخش می گوید :این ترس از سرمایه گذاری کی برطرف می شود و این طلسم کی شکسته می شود هنوز هم ظاهرا” به زمان احتیاج داریم .با این وصف به نظر می رسد زمینه ی این کار امروز بیش از هر زمان دیگر فراهم تر است.این روزها دغدغه بسیاری از روزنامه نگاران کرمانی انتشار روزنامه است .ضمن آنکه طی سالهای اخیر نیروهای کیفی قابل توجهی در استان تربیت شده که آمادگی این کار را هم دارند.بنابراین می ماند جرات وجسارت انجام این کار که چون مایه اصلی این کار بزرگ است ، چاره ای جز انتظار و گذشت زمان نداریم.

واقعیت آن است بخشی از مشکلات مطبوعات محلی به نظام رسانه ای ما و نارسایی های آن بر می گردد اما این که بگوییم نمی توان در استان ها رسانه محلی خوب و تاثیر گذار که بتواند تحول افرین باشد سخنی نا رواست . ما تجربیاتی موفق چون همسایه ها در خوزستان و خراسان در استان خراسان داشته ایم وهم اکنون نیز در برخی استانها نشریاتی با کارکرد محلی و با پشتوانه خوب در حال انتشارند . در همین کرمان در یکی از شهرستانهایش هفته نامه ای ۱۲ صفحه ای منتشر می شود که در سطح شهرستان خود موفق است . پس اگر بگوییم داشتن روزنامه مناسب در کرمان امکان پذیر است سخنی به گزاف نگفته ایم کافی است بر آنچه دراین سالها گذشته مروری دوباره کنیم شاید راه حل های بهتری بیابیم.

وبلاگ علی نقوی
http://alinaghavi.blogfa.com