۱۹۲۱
«ادگار مورَن» در ۸ ژوئیه در پاریس به دنیا آمد. پدرش «ویدال ناهوم» مهاجر یهودی اهل «سالونیک» بود و بهعنوان یک خرده تاجر در سال ۱۹۱۸ در پاریس ساکن شد. ادگار در سال ۱۹۸۴بیوگرافی پدرش را با نام «ویدال و عزیزانش» به نگارش درآورد.
نوشتههای مرتبط
۱۹۳۱
مادرش «لونا بِرِسی» به علت حمله قلبی از دنیا رفت. ادگار برای همیشه مطرح شد چون این سوگ او را به سمتی هدایت کرد تا مرگ را تم یکی از اولین کتابهایش قرار دهد. کتاب « انسان و مرگ» در سال ۱۹۵۱ منتشر شد.
۱۹۳۸
وارد فعالیتهای سیاسی شد و به عضویت جنبش دانشجویی حزب «گاستون بِرژی» درآمد که برنامه آن مبارزه همزمان با فاشیسم و کمونیسم تحت عنوان سوسیالیسم صلحطلب بود.
۱۹۴۱
به عضویت حزب کمونیست فرانسه درآمد، وارد گروه مقاومت شد. مسؤول منطقهای حزب در شهر تولوز شد. او مسؤولیت نگارش تبلیغات برای خیزش مردم را بر عهده داشت. او از نام مستعار «مورَن» استفده کرد.
۱۹۴۵
او با «ویولت شاپِلوبو» فیلسوف ازدواج کرد.
۱۹۴۶
مسؤول دفتر تبلیغات برای هدایت اطلاعات حکومت نظامی فرانسه شد. کتاب «سال صفر برای آلمان» را نوشت که با استقبال نه چندان گرم هم حزبیهایش مواجه شد. او به تدریج از «حزب کمونیست فرانسه» فاصله گرفت.
۱۹۴۷
تولد «ایرِن»، اولین دختر ادگار مورن، که بعد از او در سال ۱۹۴۸ « وِرونیک» به دنیا آمد.
۱۹۵۰
بعد از ورود به CNRS (مرکز ملی مطالعات علمی)، جامعه شناسی سینما را به عنوان موضوع تحقیق انتخاب میکند که منجر به چاپ دو مطالعه جامعه-انسانشناختی تحت عنوان «سینما یا انسان تخیلی و ستارگان» شد.
۱۹۵۱
به علت چاپ مقاله در نشریه Observateur که به «نشریه سرویس اطلاعاتی» معروف بود از حزب کمونیسم کنار گذاشته شد.
۱۹۵۴
او با جنگ الجزایر مخالفت کرد و کمیتهای با «دیونیس مَسکولو» و «روبرت آنتِلم» به وجود آورد. مقدمهای بر یک سیاست انسانی نوشت که در آن به دنبال پایهریزی تعهدات سیاسی جدید بر پایهای انسانشناختی بود که نظرات زیگموند فروید و کارل ماکس را یکجا گرد هم آورد.
۱۹۵۶
با رولان بارت، ژان دُوینو و کولِت اُدری نشریه Arguments را راهاندازی کرد. این نشریه تا سال ۱۹۶۲ که آخرین شمارهاش بود، به محل جوش و خروش فرهنگی برای روشنفکران پیشین حزب کمونیست تبدیل شد.
۱۹۶۰
او با ژان روش، فیلم «گاه شماری یک تابستان» را ساخت که برای فستیوال کن انتخاب شد.
۱۹۶۱
با رولان بارت و ژورژ فریدمن نشریه «ارتباطات» را تأسیس کرد، سپس به دنبال تدریس در دانشکده علوم اجتماعی سانتیاگو در شیلی رفت.
۱۹۶۲
به علت بیماری مزمن، در نیویورک بستری شد. در دوره نقاهت «پویایی سوژه» را نوشت.
۱۹۶۵
در Plozévet که شهر کوچکی در منطقه بروتانی است، ساکن شد تا تحقیقی جامعهشناختی را انجام دهد که منجر به نگارش «شهر در فرانسه» و دگرگونی Plozévet شد.
۱۹۶۹
همسرش را طلاق داد و سپس با «ژوهان هارلت» هنرمند و مانکن اهل کِبک ازدواج کرد.
۱۹۷۰
به سمت مدیریت تحقیق در CNRS (مرکز ملی تحقیقات علمی) منصوب شد، سپس در ایجاد «مرکز بینالمللی انسان شناسی مشارکت کرد».
۱۹۷۳
کتاب «پارادایم گم شده» را منتشر کرد و مقدمهای بر شاهکارش «روش» نوشت.
۱۹۷۷
اولین جلد کتاب «روش» راکه در آن نظریه پیچیدگی را مطرح کرده بود منتشر شد.
۱۹۸۲
با «اِدویژ لانگراس» ازدواج کرد.
۱۹۹۵
به عنوان مدیر «مرکز اروپایی برای فرهنگ» منصوب شد.
۱۹۹۸
اولین کنگره بینلاتین برای تفکر پیچیده، در ریو دو ژانیروی برزیل به افتخار او برگزار شد.
۲۰۰۱
به درجه فرماندهی لژیون دونور دست یافت و مدال طلای ارسطو را از یونسکو دریافت کرد.
۲۰۰۲
به عنوان مدیر ممتاز CNRS برگزیده شد، دکتری افتخاری از چندین دانشگاه در سرتاسر جهان دریافت کرد. تأثیر زیادی بر حوزههای مدیترانه و آمریکای لاتین گذاشت، «انجمن تفکر پیچیده» را به وجود آورد و مدیریت کرد. سال ۲۰۰۸ همسرش اِدویگ از دنیا رفت. مرکز مطالعات بینارشتهای جامعهشناسی، انسانشناسی، تاریخ در CNRS به مرکز ادگار مورن تغییر نام یافت شد.
۲۰۱۱
کتابهای «راه» و سپس «مسیر امید» را با دوستش استفان هِسل منتشر کرد.
۲۰۱۲
زندگیاش را بین پاریس و مراکش تقسیم کرده است و در آنجا با همسر جامعه شناس جدیدش صبا عبدالسلام زندگی میکند، او همچنان در کنفرانسهای مختلف در سرتاسر جهان شرکت میکند.