انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

«گائوچو»ها؛ گاوچران‌های نیم‌کره‌ی جنوبی

مونیکا رانکین و مارک برکهولدر برگردان رضا اسکندری

واژه‌ی «گائوچو» در آغاز برای توصیف جمعیت روستایی آرژانتین و نواحی اطراف آن در مخروط جنوبی قاره‌ی آمریکا در دوره‌ی استعمار متاخر و اوایل قرن نوزدهم به کار می‌رفت. گائوچوها عموما به عنوان مراقبان گله‌های حیوانات اهلی فعالیت می‌کردند و معادلی برای گاوچران‌ها در مرزهای غربی ایالات متحده‌ی آمریکا محسوب می‌شوند. هم‌قطاران گائوچوها در دیگر نقاط قاره با نام‌هایی چون «یانه‌رو» در دشت ونزوئلا، «بواسو» در نواحی مرکزی شیلی، و «باکه‌رو» در نواحی شمالی اسپانیای جدید شناخته می‌شوند. این گروه‌ها با رواج دام‌داری از میانه‌ی قرن شانزدهم در این منطقه شکل گرفتند و به مرور گسترش یافتند.

از منظر تاریخی، گائوچوها عموما دوره‌گرد بودند و تنها کار و زندگی می‌کردند. تصویر یک گائوچوی اصیل، تصویری از یک مرزنشین قدرتمند و درشت‌هیکل است که نمادی از مردانگی و رمزآمیزی محسوب می‌شود. از لحاظ فرهنگی نیز گائوچوها عموما در ارتباط با سرزمین و سبک زندگی بومی منظور می‌شوند. به دلیل تصاویر کلیشه‌ای متلازم با گائوچوها، آنها همواره به عنوان نمادهایی از غرور ملی و شکوه مردمان این منطقه از جهان در نظر گرفته می‌شوند. گائوچوها به دلیل سبک زندگی منحصر به فردشان شناخته می‌شوند. آنها شلوارهایی با جیب‌های متعدد، که «مومباچا» نامیده می‌شود، و پانچوهایی ضخیم و سنگین می‌پوشند. عموما چاقویی به همراه دارند که «فاکون» یا «بوله‌آدورا» نامیده می‌شود و در مراقبت از گله به آنها کمک می‌کند. گائوچوها صرفا به ابزارهای محدودی نیاز دارند: یک اسب برای سواری؛ گله‌ای برای نگاهبانی، تغذیه از گوشت و استفاده از پوست‌شان؛ چاقوهایشان؛ ذخیره‌ی تنباکو؛ و نوشیدنی مخصوص‌شان «یربا ماته» که نوعی چای با کافئین بسیار بالاست. هرچند گائوچوها از کار در مسابقات و فستیوال‌های ورزشی (مشخصا رودئو) در شهرها، در ازای دریافت دستمزد و جیره‌ی نوشیدنی‌های الکلی، استقبال می‌کنند اما عموما بیرون از مرزهای شهرهای «متمدن» باقی می‌مانند.

در بین این مردمان عموما بی‌سواد، جایگاه افراد بر اساس شجاعت و مهارتی که در فعالیت‌هایشان دارند ارزیابی می‌شود. شجاعت و مهارت آنان در سوارکاری آنان را به مطلوب‌ترین نیروهای قابل استخدام در ارتش‌های استقلال‌طلب خصوصا در نایب‌السلطنه‌نشین «ریو دِ لا پلاتا» مبدل ساخت و به همین دلیل، گائوچوها نقش مهمی در شکل‌گیری هویت ملی در مخروط جنوبی قاره ایفا کرده‌اند. بسیاری از آنان مهارت‌های خود در اسب‌سواری را برای تشکیل بخش‌های بزرگی از سواره‌نظام‌های ملی در جنگ‌های استقلال و بسیاری از درگیری‌های منطقه‌ای پس از آن به کار گرفتند. «کائودیو»ها –که افراد قدرتمند محلی محسوب می‌شدند- گائوچوها را برای خدمت در ارتش‌های محلی‌شان استخدام می‌کرده‌اند. دیکتاتور خوان مانوئل دِ روساس، علی‌رغم آن‌که تکیه‌ی خود را عمدتا بر همکاری با آنها گذاشته بود، اما روحیه‌ی استقلال‌طلبی آنها را تهدیدی برای حکومت خود دید و ابزارهایی را برای اعمال کنترل حکومتی بیشتری بر آنها تحمیل کرد.

با رشد اهمیت دام‌داری‌های صنعتی در اقتصاد کشورهای مخروط جنوبی قاره در طول قرن نوزدهم، نیاز به مهارت‌ها و توانایی‌های گائوچوها به سرعت افزایش یافت. این گاوچران‌ها نقشی بنیادین را در اقتصادهای ملی این کشورها برعهده گرفتند، اما از سوی دیگر از آزادی زندگی‌هایشان کاسته شده و بسیاری از آنان به مزارع بزرگ دام‌پروری وابسته شدند. در آخرین دهه‌های قرن نوزدهم، رهبران آرژانتین مدرنیزاسیون و صنعتی‌سازی کشاورزی را به جای بهره‌برداری‌های خرد-مقیاس کشاورزی و دامی تشویق کردند. رییس‌جمهور دومینگو ف. سارمنتینو آشکارا به دشمنی و عناد با گائوچوها برخاست. اشعار حماسی «مارتین فی‌یرو» -که اثری کلاسیک در ادبیات آرژانتین محسوب می‌شود- در سال ۱۸۷۲ توسط خوزه ارناندس و به عنوان بیانیه‌ای علیه سیاست‌های ضد گائوچویی سارمنتینو سروده شد.