انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

تعامل افراد با مناسک عزاداری عاشورا بر اساس نوع دینداری آنها

برخلاف پیش بینی های صورت گرفته در غرب، امروزه مشاهده می شود که حیات دینی همچنان به شکل پویا و در سطح وسیعی از جامعه ایران جریان دارد و افراد زیادی با دین مأنوسند و دین از دغدغه های اصلی آنها محسوب می شود. لذا دینداری و مباحث پیرامون آن در جامعه امروز ایران، به واسطه حاکمیت دینی و همچنین وجود ریشه های مستحکم تاریخی و فرهنگی، از اساسی ترین موضوعات مورد توجه و چالش برانگیز به ویژه در فضاهای فکری و اندیشگی محسوب می شوند.

بین دو مفهوم “دین ” و “دینداری” باید تفکیک قائل شد ؛ مفهوم دین راجع است به ذات و جوهر دین که در هاله ای از تقدس قرار دارد و مرجع تعریفش خود دین و شارع است و در ادیان آسمانی ، همچنین ، مستغنی از بشر است .اندیشه و تفکر دین نیز فوق طبیعی است و در مرزهای روشن و مشخصی از اندیشه بشری قرار دارد [۱].

اما دینداری به رفتار دینی دینداران راجع است و مرجع تعریفش فارغ از دستورات و تعاریف دین ، عمل بیرونی و بروزها و نمودهای عینی و بشری دستورات دینی است .همچنین دینداری از قدسّیتی که دین داراست بهره ای ندارد و عصری است . به عبارت دیگر مقوله دین در مقام ((تعریف)) است ، اما مقوله دینداری در مقام ((تحقق)). به همین سبب ، برخلاف دین – که مجموعه ای از تعاریف نسبتا” ثابت و کامل را (براساس نصوص ) شامل می شود – دینداری متأثراز تغییر و تحولات اجتماعی بوده و مقوله ای دائما” متغیر و تحول پذیر است . در نتیجه صرف نظر از تعدد قرائات و برداشته ای بشری ، اگر بتوان برای تعاریف دین اصالت قائل شد ، برای تعاریف دینداری نمی توان ؛ چراکه از جامعه ای به جامعه دیگر و از زمانی به زمان دیگر ، شکل و بروز آن گونه گون خواهد بود و کاملا” محتمل است که در گستره دینی واحد با تکثر گونه های مختلف دین داری مواجه می شویم .[۲] به عبارت دیگر ؛ دینی بودن، عنوان عامی است که به هر فرد یا پدیده ای که ارزش ها و نشانه های دینی در آن متجلی باشد ، اطلاق می شود. تجلی ارزش ها و نشانه های دینی بودن فرد را در نگرش ، گرایش و کنش های آشکار و پنهان او می توان جستجو کرد . فرد دیندار خود را مقید به رعایت دستورات و توصیه های دینی می داند. همین تقید و اهتمام او به آموزه ها و دستورات دینی، او را از انسان های دیگر متمایز می سازد. بر این اساس، به دو طریق می توان فرد دیندار را از دیگران باز شناخت: نخست پایبندی و التزام دینی اش و دوم “پیامد” دینداری و آثار آن در فکر و جان و عمل فردی و اجتماعی او . پس به بیانی کلی تر، دینداری یعنی داشتن ” التزام دینی” به نحوی که نگرش ، گرایش و کنش های فرد را متأخر سازد. [۳]

گونه بندی (تیپ بندی ) افراد شرکت کننده درمناسک عزاداری عاشورا براساس نوع دینداری آنها

به لحاظ نوع دین داری افراد شرکت کننده در مناسک عزاداری عاشورا به ۴ گونه اصلی قابل تقسیم بندی اند :

۱- دین دار شعائرگرا و تجربت اندیش ۲- دین دار بنیادگرا وسیاسی ۳-دین دار نو اندیش و دگراندیش ۴-دین دار معرفت اندیش و آزاد اندیش

پذیرفتن این نوع گونه بندی و قائل شدن به انواع دین داری به پشتوانه دیدگاه نظری” لوکمان و برگر” تا حدی قابل تبیین است :

کسانی مثل لوکمان و برگر درقالب رویکرد «ساختن‌گرایی اجتماعی» به تبیین این واقعیت پرداخته اند بر اساس این رویکرد، واقعیت از یک لحاظ، برساخته اجتماع است. زیست اجتماعی ما با همه شئونش (از جمله دردین داری) همان‌طور که واقعیتی عینی دارد، برساخته اجتماعی ما و شما و ایشان نیز هست .جهان اجتماعی پیوسته در حال ساخته شدن است. گویا جامعه با همه شئونش (از جمله دینداری ودین‌ورزی مردم) طوماری بسته است که مرتب از طریق درک عمومی مردم و تعاملات ایشان ودر اثنای تفسیری که از امور دارند، باز و گشوده می‌شود. به این ترتیب است که نهاد‌ها و اعمال و افکار اجتماعی (در بحث ما، نهاد‌ها و تلقی‌های دینی) به وجود می‌آیند و نظام‌های دلالتی آن شکل می‌گیرند و‌ شگفت این است که چیزی که ما ساخته‌ایم بر خود ما سایه می‌اندازد و در ما و دیگران و نسل‌های بعدی به‌نحوی تأثیر می‌گذارد و این رشته سر دراز پیدا می‌کند و این چنین است که کارِ «برساختن اجتماعی واقعیت» ادامه می‌یابد. همزمان با این که بخش های مختلف جامعه تحت سیطره ی زیست جهان های متعدد در می آید، فرد نیز در زندگی روزمره ی خود پیوسته با دیگرانی رو به رو می شود که در زیست جهان های دیگری به سر می برند و لذا لزوماً نمادها و تعاریف دینی او را تایید نمی کنند و حتی گاهی آنها را انکار می کنند. اولین پیامد این وضعیت متکثر برای حوزه ی دین خصوصی شدن آن است به زعم وی با ورود عنصر “ترجیح” و “گزینشگری ” در حوزه ی دین، در عرصه ی عمومی جامعه، تفاسیر مختلفی از دین ظهور می یابند و “بازار دین” و در سطح آگاهی ذهنی افراد انواع سبک های دینداری پدید می آید . [۴] با این وجود همانطور که دورکیم “در صور بنیانی حیاتی دینی” استدلال می کند این تکثرظاهری مناسک دربخشهای مختلف جامعه، در نهایت در یک نظام کلی هماهنگ از مناسک، وحدت می‌یابد.[۵]

برای هریک ازاین تیپ ها ی آرمانی، اگر چه شرکت در مناسک عزاداری عاشورا ازرفتارهای دینی برجسته و مهم محسوب می شود ولی به لحاظ نوع و شدت تأثیر، هرکدام به گونه ای از مناسک عاشورا متأثرند . یعنی همانگونه که برگر می گوید؛ افراد تحت تأثیر زیست جهان های متفاوت نوع رفتارهای دینی متفاوتی را نشان می دهند :

۱-دین دار شعائر گرا- تجربت اندیش

این دسته از افراد به خانواده هایی تعلق دارند که به لحاظ پایگاه اجتماعی اغلب متوسط و متوسط به پایین اند و از سرمایه های فرهنگی و اجتماعی چندانی نیز برخوردار نمی باشند. همگی به خدا و معاد و نبوت معتقدند و مانند اغلب مردم دغدغه مرگ و جهان پس از آن را دارند . عموما” باورها و اعتقادات دینی خود را از خانواده دریافت کرده اند . توجه آنها به دین براساس برقراری یک رابطه عاطفی با خداست که بیشتر شعائر گرایانه است. آنها معتقدند که ، نباید در دین افراط و تفریط کرد؛ اگر چه جامعه اطراف خود را دچار این افراط و تفریط ها می دانند . اصولا” دین در زندگی این افراد دارای سهمی متوسط بوده و خیلی چالش برانگیز نیست، این افراد در زندگی جاری خود ،کمتر به سراغ مراجع تقلید و نهادهای دینی می روند. درمورد اتکای فکری و اعتقادی به مراجع تقلید نیز در میانشان قطعیت چندانی مشاهده نمی شود. برخی معتقدند که فقط درمورد حل مسائل شرعی به مراجع تقلید رجوع می کنند و برخی کلا” بی اعتمادند. از نظر رفتاری گوشه گیر بوده و معمولا درهیچ گروه و تشکلی مشارکت فعالانه ندارند. ولی تنوعات فرهنگی را به راحتی می پذیرند .درمورد مناسک جمعی؛ اغلب در مجالس عزاداری عاشورا و یا احیای شبهای قدر شرکت می کنند. نگرش آنها به مسائل دینی فاقد بعد ارزشی خاصی است ودر آنها علاقه چندانی به پیگیری مسائل صنفی و اجتماعی مشاهده نمی شود؛ درواقع در این افراد تعصب خاص دینی نیز مشاهده نمی شود و غالبا” داشتن قلب سلیم و نیت پاک را تنها شرط اساسی خداپرستی و دینداری می دانند ؛چراکه عقیده دارند، انسان ذاتاً پاک آفریده شده و باید دارای نیتی پاک باشد، ولی با توجه به مشکلات و ناملایمات زندگی گاهی به بی راهه و دو راهی می‌رسد ؛که باعث می‌شود اعمالی را انجام دهد که قلباً به آن‌ها اعتقادی ندارد. همچنین رسیدن به حقیقت را هدف غایی همه ادیان میدانند و در نتیجه هیچ کدام از ادیان و مذاهب دیگر را انکارنمی کنند.

نگرش غالب آنها به دین، به عنوان امری فردی و شخصی است ؛ از اینرو اعمال دینی و عبادات خود رانیز به صورت فردی انجام می دهند و التزام و پایبندی آنها معمولا” در انجام واجبات دینی است و کمتر به مستحبات توجه می کنند .این نگرش فردی به دین باعث شده که، آنها دخالت دین در مسائل اجتماعی و سیاسی را بطورنسبی بپذیرند .

تأثیرمناسک عاشورا بردینداری این نوع افراد بیشتر از جنبه عاطفی و هنجاری آن است؛ بدینگونه که به واسطه داشتن بعد عاطفی قوی برای آنها نوعی عادت خوشایند است که به سبب وجه تراژیک آن به مرور زمان در ذهن و احساس آنها ماندگار شده است . البته این تأثیر با باورها و علایق و ذهنیات خود افراد در آمیخته می شود و معانی و تعابیر جدیدی نیز برساخته می شود . درواقع مناسک عاشورا، وجدان اخلاقی این افراد و رابطه فرد به گذشته و وابستگی او به اجتماع را در بستری از ایمان مناسکی ایجاد می کند. تصوراتی که درطی مناسک عاشورا در درون فرد برانگیخته می شود، او را با تجدید قوا و تقویت روحیه اش و پیوندش با جامعه، با نیروی بیشتری به حیات اجتماعی باز می گردانند. درواقع وقتی خاطره های پر افتخاری که در برابر چشمان شان دوباره جان می گیرند و افراد خود را با آن همبسته می یابند به آنان احساسی از نیرومندی واعتماد می دهند. (( آدمی هنگامی که می بیند ایمانی که در وجود او هست به چه گذشته دوردستی بر می گردد و یادآور چه چیزهای گرانقدری است اطمینان بیشتری در خود احساس می کند)).البته به لحاظ تولید معنا و محتوا ،در این تیپ از افراد پویایی چندانی مشاهده نمی شود و شرکت در مناسک عزاداری عاشورا معمولا” به انجام یک عمل برحسب عادت مألوف و گاها” برای سرگرمی منتهی می شود ؛ چرا که غالبا” فاقد یک هدفمندی مشخص است و لذا نوستالژی محرم واحساس رضایتمندی ناشی از شرکت در این مجالس با امید به بخشودگی گناهان و برآورده شدن حاجات و نیازها است که محرک و تقویت کننده اصلی انگیزشی این دسته از افراد برای مشارکت آنهاست ،که اغلب محدود به تماشا ی مراسم و حضوری غیر فعال و برکنار است . از آنجا که خلاء معرفتی و دانش دینی و جایگزینی فرایند اسطوره[۶] سازی نسبت به شخصیت های دینی و مقدس عامل اساسی در ضعف دینداری این افراد است ، شرکت در مناسک عزاداری عاشورا نیز فقط تقویت کننده ای سطحی و زودگذر بر این نوع دینداری است و چه بسا با آسیب ها و انحرافات همراه باشد. اگر چه دورکیم معتقد است ؛ رابطه مناسک و مخاطبانش، رابطه ای استدلالی وعقلانی نیست و درمناسک یا وعظ دینی استدلال منطقی و مستقیم در باب حقیقت یا سودمندی یک قضیه مهم نیست، بلکه احساس رضایت اخلاقی حاصل از بجا آوردن منظم مناسک است که اثرگذار است و واعظان و رهبران مناسکی بدین سان نوعی پیش آمادگی روحی در شنوندگان برای پذیرفتن و باورکردن ایجاد می کنند که مقدم بر برهان و استدلال است . [۷] ولی به یقین در جامعه ای که اکثریت افراد خود اهل اندیشه و عقلانیت نباشند، به راحتی به نام دین و مقدسات دینی حتی برخی افکار بی پایه و اساس و خرافه را به عنوان آگاهیهای مذهبی ، در دایره مقدسات خدشه ناپذیر خود قرار میدهند و این روند زمانی که در کل جامعه برقرارگردد، موجب بروز تظاهراتی از دین میشود، که با اصول ابتدایی و مبانی آن در تضاد قرار میگیرد و افراد را دچار چالش میکند .

۲- دین دار بنیادگرا – سیاسی

افرادی که در این دسته جای می گیرند ازخانواده هایی هستند که به لحاظ پایگاه اقتصادی اغلب در حد متوسط و پایین جامعه اند ،ولی به واسطه باورهای ایدئولوژیک خاص و مشارکت در مسائل سیاسی و فعالیت در نهادهای انقلابی از پایگاه اجتماعی خوبی برخوردارند .در اغلب موارد آنها از دینداری به عنوان ابزار هویتی و در جهت دستیابی به اهداف مشخصی استفاده می کنند. دینداری این افراد انحصارگرایانه و در عین حال عاطفی است . این افراد به واسطه نگاه ارزشی و ایدئولوژیک خاص به مسائل غالبا” نگاه نقادانه نسبت به نگرش و رفتارهای دینی دیگران دارند. آنها عقیده دارند که ؛ فقط و فقط از طریق دین اسلام و به طور اخص مکتب شیعه که به اعتقاد آن‌ها کاملترین و متعالی ترین مکتب است، می‌توان به حقیقت ،سعادت و رستگاری رسید . به اعتقاد آن‌ها بیشتر افرادی که دین اسلام را قبول ندارند دچار یک نوع سرگردانی فکری و عملی هستند. این افراد زیاد اهل مطالعه عمیق در زمینه های مختلف و متنوع نیستند و باورها و ارزشهای اعتقادی خود را با اتکاء به مراجع و علمای دینی دریافت می کنند و از آنجا که در اینگونه مقولات تشکیکی ندارند، لذا در صدد اثبات آن از طریق جستجو و مطالعه علمی نیز بر نمی آیند .آنها بر این باورند که اطلاعات دینی رسمی که از طریق رسانه‌ها و کتب ترویج داده می شود؛ به دلیل اینکه معتبرتر و مستندتر هستند دارای تأثیرگذاری بیشتر و مثبت تری بر باورهای دینی اشان است . این افراد رفتن به نماز جمعه را نشانه‌ی وحدت دینی و قوی تر شدن ایمان می‌دانند و درمجالس دعا مثل کمیل ،ندبه ، زیارت عاشورا و مجالس مذهبی به خصوص در ایام محرم و صفر و شبهای قدر مشارکت فعال (گردانندگی مجالس ، مداحی ، تبلیغ و ..) دارند. آنها معمولا” بر این باورند که در مواجهه با روند تغییرات ارزشی و دینداری در جامعه و مقابله با تهاجم فرهنگ غرب، باید دست به فعالیت متقابل و مثبت فرهنگی زد. به طورکلی دین سهم عمده‌ای در زندگی آن‌ ها دارد. این افراد داشتن خانواده‌ی مذهبی و محیط و دوستان مذهبی را بسیار تأثیرگذار و مهم می‌دانند. همچنین مسائل دینی خود را فقط از طریق مراجع تقلید و روحانیت حل می‌کنند؛ زیرا معتقدند که این مراجع و علما هستند که صلاحیت اظهار نظر در مسائل دینی را دارا می باشند. آنها همگی خود را موظف به انجام فرایض دینی مثل واجبات و مستحبات می‌دانند چرا که انجام این اعمال را باعث ایجادآرامش روحی – روانی و نزدیک تر شدن انسان به خدا و سعادت و کمال اخروی می‌دانند. همچنین اعتقاد دارند که ؛ دین و سیاست و اجتماع، مکمل یکدیگرند و تا دین نیاشد هیچ جامعه‌ای نمی‌تواند مسائل خود را حل کند و استوار بماند . به طور کلی از نظر توجه به جنبه های مختلف دینداری، مباحث معرفتی و اخلاقی جایگاه چندانی درمیان آنها ندارد وتأثیر مناسک عاشورا نیز بر دینداری این افراد بیشتر جنبه هویتی ،ایدئولوژیک و سیاسی دارد. عرصه دین و علقه ها و احساسات مذهبی آنها با امیال و هدفهای سیاسی اشان خواسته یا نا خواسته عجین شده است؛ به همین دلیل ،گاه بعضی از این افراد که از مشارکت کنندگان فعال مناسک عاشورایند از شأن مقولات دینی و شخصیت مقدس اهل بیت (ع) برای طلب مشروعیت عملکردهای سیاسی نیز بهره می برند . اگرچه برخلاف گروه اول شرکت این دسته از افراد در مناسک عاشورا دارای هدفمندی مشخص است ولی نوستالژی محرم واحساس رضایتمندی ناشی از شرکت در این مجالس با امید به بخشودگی گناهان و برآورده شدن حاجات و نیازها نیز سهم عمده ای در ایجاد انگیزه در میان آنها دارد. بنابراین علاوه بر احساس تطهیر و بخشودگی ،برآورده شدن نیازها و تقویت بنیانهای فکری و ایدئولوژیک دستیابی به اهداف سیاسی و اجتماعی از آثار مهم مترتب بر شرکت این افراد درمناسک عزاداری عاشورا محسوب می شود.

ایندسته از دینداران نسبت به دیگران برای ایام مناسکی عاشورا حرمت مضاعفی قائلند به گونه ای که دراین ایام مطابق عرف نه تنها درصحنه جامعه و در میان مجالس و اجتماعات ،عزادار و سیاه پوشند .بلکه درزندگی خصوصی و امور روزمره اشان هم اغلب نوعی تمایز نسبت به ایام عادی سال مشاهده می شود؛ به طور مثال: از شرکت در میهمانی ها ی خانوادگی و دوستانه و یا تفریحات و سرگرمی ها اجتناب می کنند ؛ رفتاری که شاید در میان گروهای دیگر کم رنگ تر مشاهده می شود چراکه از دیدگاه این افراد عزاداری نوعی ابراز ارادت و اثبات خلوص و مقدمه توفیقات عملی و عبادی محسوب می شود و چه بسا کوتاهی در انجام عزاداری نوعی سلب توفیق الهی را در پی داشته باشد .

دراثنای اجرای مناسک عزاداری توسط ایندسته از دینداران ، همچنین نوعی جریان طرد افراد غیر خودی نیز مشاهده می شود. حال این غیر خودی بودن ممکن است در ظاهر نمایان باشد یا بر اساس شناخت قبلی از افراد تشخیص داده شود .از اینرو عزاداران شرکت کننده در مجالس آنها غالبا” از طیف اجتماعی و سیاسی خاصی هستند ،که براساس معیارهای ارزشی آنها خودی محسوب می شوند خودیهایی که هربار در اجتماعات و مجالس عزاداری گرد هم می آیند ؛ هم به ابراز ارادت مذهبی و هم طبق برنامه های از پیش تعیین شده به مرور و تأییدو تقویت ارزشهای مشترک خویش می پردازند .

۳- دین دار نواندیش -دگراندیش

این دسته به لحاظ پایگاه اقتصادی – اجتماعی و سرمایه های فرهنگی در سطح بالایی قرار دارند و اغلب جزو خانواده های مرفه و متوسط به بالا هستند ؛که معمولا” یکی از والدین یا هر دوی آنها از تحصیلات بالایی برخوردارند . باورهای اغلب این افراد تحت تأثیر خانواده و مدرسه بوده، اما بسیاری از آنها در دوره ی نوجوانی بر حسب مطالعه و تجزیه و تحلیل های شخصی و عقلی نگرشهایشان در برخی از موارد تثبیت و در بعضی موارد تغییر پیدا کرده است و اکنون بیشتر خود را متکی به عقل می دانند تا شرع. دراین میان برخی از این افراد مدعی اند ؛ تفسیرها و تحلیل‌های عمیق تر و تجربه شنیدن افکار جدید و یا مناظره با یک استاد خاص درمحیط دانشگاه تأثیر زیادی در سست شدن برخی از باورها واعتقادهای دینی اولیه آنها داشته است. در میان طیفهای مختلف آنها توجه به جنبه های عقلانی، فلسفی ،عرفانی و اخلاقی دین مشاهده می شود .

بیشترآنها معتقدند؛ انسان باید دارای نیت پاک باشد و این از هرچیزی اهمیت بیشتری دارد. همچنین معتقدند که نوع مذهب و عقیده برای رسیدن به حقیقت اهمیت ندارد ؛ زیرا به زعم آنها، همه‌ی ادیان ختم به توحید و ذات خداوند می‌شوند. انسان با هر نوع دینی می‌تواند با سعی و تلاش به هر آنچه که می‌خواهد برسد؛ چون این عمل است که فرد را به مراتب بالا تر می‌رساند نه فقط اعتقاد و نوع مذهب. همچنین بسیاری از این افراد معتقدند حضور در جامعه‌ی فعلی ایران نه تنها باعث تقویت نگرش‌های دینی آن‌ها نشده، بلکه گاهی باعث سست شدن برخی باورهای آن ‌ها شده ؛ زیرا به اعتقاد آنها در چنین جامعه ای افرادی هستند که برای ظاهر نمایی و ریا در دینداری افراط می‌کنند.

این افراد دین را امری شخصی و فردی می‌دانند و در نماز جماعت و مجالس مذهبی شرکت نمی‌کنند ؛به گفته‌ی آن‌ها در این مجالس رینداری افراد بیشتر ریاکارانه است . همچنین به بحث و گفتگوهای گروهی و آزاد برای کاوش در دین و باز کردن مسائل و بیان شبهات دینی بیشتر به تریبون‌های آزاد علاقه مندند چرا که در این گروه‌ها به راحتی می‌توانند عقاید خود را بیان کنند و نظر بدهند. این افراد برای رفع شبهات دینی مراجع تقلید را قبول ندارند ؛چون به اعتقاد آن‌ها یکی از اصول مرجع تقلید بودن دوری از مسائل سیاسی است ،که غالب مراجع را فاقد چنین شرایطی میدانند و بر این باورند که امروزه بسیاری از مراجع تقلید خود از افراد ذی نفوذ و صاحب قدرت و از دست‌اندرکاران مسائل سیاسی جاری هستند ؛که در پشت پرده‌قرار دارند و از دین و عواطف دینی مردم به عنوان ابزار رسیدن به اهداف سیاسی استفاده می کنند. این گروه به فردی بودن دین و عدم دخالت اعتقادات دینی در مسائل سیاسی و اعتقادی معتقدند.

به نظر می رسد تأثیرگذاری مناسک عاشورا بر دینداری این افراد نسبت به دو گروه دیگر با شکل جدید و متفاوت تری صورت می گیرد .چراکه در بستر این مناسک علاوه براحساس رضایتمندی و احساس تطهیر ناشی از امید به بخشودگی گناهان در کنار نیاز به برآورده شدن حاجات و نیازهایی متعارف ، برآورده شدن نیازهای جدیدی مانند نیاز به متمایزبودن ، ابراز وجود ، حضور اجتماعی و دستیابی به آزادیهای مدنی ، نیز برای آنها امکان برآورده شدن می یابد . بنابراین کارکرد مناسک عاشورا برای این دسته افراد نیز منحصر به تقویت دینداری نیست و لذا برآورده شدن هر کدام از این مطالبات به نوبه خود در تقویت انگیزه آنها به شرکت در مناسک عاشورا تأثیر گذار است

(( نوع دین ورزی آنها بسیار اقتضایی است و در آن، نیازهای شخصی و انتخابها نقش مهمی دارند و میل به آزادی وتکثر هست. گرایش به یک حسّ اخلاقی از دینداری، شیوع درخور توجهی میان آنها دارد. گویا این گروه ها مایل اند که از این مناسک رمزگشایی مجدد بکنند و به آن معانی وفحوای تازه ای بدهند. بخش درخور توجهی از جوانان طبقۀ متوسط جدید شهری که در این مناسک شرکت می کنند ، آن تلقی از دین ورزی را ندارند که در گفتمانهای سنتی یا رسمی موجود تأکید می شود. شوق به این مراسم همراه با حفظ سایر امیال وآرزوهای فردی و خواست معطوف به ابراز وجود آزادانه و داشتن سبک زندگی متفاوت و دیدگاه ها وعلایق متکثر فرهنگی واجتماعی است.)).

بنابراین نگاه ایندسته از افراد به مناسک عاشورا از نگاهی عرف گرایانه نسبت به دین ناشی می شود ولذا این مناسک به عنوان مرجع ایدئولوژیک و تقویت کننده و تأیید کننده باورهای دینی اشان محسوب نمی شود.

۴- دین دارمعرفت اندیش – آزاد اندیش

این دسته به لحاظ پایگاه اقتصادی – اجتماعی و برخورداری از سرمایه های فرهنگی ، اغلب از خانواده های متوسط شهری هستند ،که دارای تحصیلات بالا و همچنین والدین تحصیلکرده هستند . از نظر عمل به جنبه های مختلف دین وضعیت متعادل و میانه ای دارند؛ یعنی همزمان به شعائر و تکالیف ، فلسفه و عقلانیت ، عرفان ،اخلاق و عاطفه دینی توجه دارند و تلاش می کنند در تمام جهات به رشد و تعالی برسند .ویژگی عقلانیت ،پرسشگری و فاصله گرفتن از جزمیت باعث شده افراد متعصبی نباشند و نوعی استقلال فکری و اندیشگی در این افراد وجود داشته باشد. علیرغم اینکه مدعی اند عقاید و افکار دینی اشان را با اتکاء به منابع اصیل دینی مثل قرآن و نهج البلاغه بدست می آورند با اینحال به مطلق بودن این دریافت ها معتقد نیستند و همانطور که خودشان مدعی اند ؛ حتی پیام هایی که مخالف و متضاد با افکار وعقاید شان باشد را می شنوند و در صدد تحقیق در صحت وسقم آنها برمی آیند .

این افراد متشرع اند و مراجع تقلید و نهادهای دینی را به رسمیت می شناسند . همچنین درمسائل اساسی ،مقید به تقلید از آنها هستند . در عین حالی که به شعائر پایبند می باشند و اعمال و رفتارشان کاملا” دینی است ، از معرفت و دانش دینی عمیق برخوردارند ؛ به طوریکه از مواجهه با امور تشکیکی و شبهات ابایی ندارند ، بلکه همواره در تلاش اند که برای اثبات این امورمستندات عقلی و فلسفی ارائه دهند . از نظر ویژگیهای مختلف شاید بتوان آنها را به لحاظ گونه دینداری مابین نوع دوم و سوم قرار داد ؛ چرا که اغلب نگرشها ،موضع گیریها و مواجهات آنها بخشهایی از مؤلفه های دینداری ولایتمدارانه و بخشهایی از دینداری نو اندیشانه را شامل می گردد .

دینداران آزاد اندیش عقاید و باورهای دگم وسرسختانه ای ندارند بلکه همواره در برابر عقاید و اندیشه های جدید و تازه با انعطاف پیش میروند و پذیرای حقایق قابل تأمل می باشند .

برای ایندسته از دینداران هم مانند سایرین ، شرکت درمناسک عزاداری عاشورا اهمیت ویژه ای دارد .این حضور، گاه فیزیکی و در قالب مشارکت در عزاداریها به شکل سنتی آن است ؛که هم میتواند مشارکتی صرفا” فردی باشد و هم در قالب گردانندگی و هدایت برنامه های مربوط به مناسک عزاداری، که غالبا” به صورت اول عمومیت دارد .چرا که فضای غالب مجالس و اجتماعات مناسکی ،فضایی عاطفی ، و هنجارهای مسلط بر آن ، به نوعی انحصار گرایانه و مروج نوع خاصی از ایدئولوژی است .اما این افراد به عنوان دیندارانی که اهل اندیشه و تفکرند ،در ارتباط با مناسک عزاداری عاشورا می توانند نوعی مشارکت فعال و خودگردان ورای کنش های فردی و شخصی هم داشته باشند ؛ و آن پیگیری این مناسک به عنوان رویداد عظیم مذهبی – اجتماعی است که بستر تحولاتی مهم و تعیین کننده می باشد .بنابراین می بایست به خوبی درک و شناخته شود، و واقعیتهای اجتماعی مرتبط با آن آشکار و مورد بررسی و نقد قرار گیرد . این مشارکت فعال ،فورم تعاملی جدید دینداران با مناسک عزاداری عاشورا ست ،که در فضای رسانه های جدید و گستردگی ارتباطات معنا یافته است ؛ قالبی که محتوای مناسک عزاداری عاشورا و ابژه های مرتبط بدست آمده از سطح جامعه و میدانهای کنش گران را بخوبی می نمایاند و علاوه بر آسیب شناسی به باز تولید و برساخت معانی جدید آن کمک می کند .

 

منابع

برگر، پیتر و برگر، بریجیت و کلتر، هانسفرید؛ (۱۳۸۱)، ” ذهن بی خانمان، آگاهی و نوسازی”، ترجمه محمد ساوجی، تهران، نشر نی.

شجاعی زند، علیرضا؛ (۱۳۸۴)، “مدلی برای سنجش دینداری در ایران”، مجله جامعه شناسی ایران، شماره ۱دوره ششم.

دورکیم، امیل، ۱۳۸۳ش صور بنیانی حیات دینی،ترجمه باقر پرهام، تهران، نشر مرکز،

دورکیم، امیل، ۱۳۲۳ش صور بنیانی حیات دینی، ترجمه نادر سالار زاده امیری ،تهران :دانشگاه علامه طباطبایی

سراج زاده ، شریعتی ،صابر ، ۱۳۸۳ بررسی رابطه میزان دینداری و انواع آن با مدارای اجتماعی ،مجله علوم اجتماعی (علمی –پژوهشی دانشگاه فردوسی ) شماره ۴ ، صفحه ۱۰۹ -۱۴۲

گیویان ،عبدالله ،آیین، آیینی سازی و فرهنگ عامه پسند دینی ،مطالعات فرهنگی و ارتباطات ۱۳۸۵ شماره ۵

فلیک، اووه؛ (۱۳۸۷)، “درآمدی بر تحقیق کیفی”، ترجمه هادی جلیلی، تهران، نشر نی.

الیاده ،میرچا۱۳۷۵،دین پژوهی ،ج۱ ترجمه بهاء الدین خرمشاهی ، تهران : پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی

[۱] دورکیم ،۱۳۸۲

[۲] مظاهری ،۱۳۸۷

[۳] شجاعی زند ،۱۳۸۴

[۴] برگر ،۱۳۸۱

[۵] دورکیم ،۱۳۸۳

[۶](الیاده ،۱۳۷۵ : ۷۲ )

اسطوره در دنیایی که عقلانیت ،چندان جایگاهی ندارد ، به مدد انسان دینی می آید تا او بتواند به درک فحوای عینی جهان برسد و با آن ارتباط عاطفی برقرار کند

[۷] دورکیم ،۱۳۸۳