انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

کوشش برای دستیابی به ناممکن

آیا فرهنگ کلید توسعه است؟

چکیده
توسعه و فرهنگ دو مفهوم همپا و دیرپای حیات بشری اند و در جهان امروز به شدت نیازمند یکدیگر. این نکته از آن رو مورد تاکید است که در دورانی به سر می بریم که نبوغ و نوآوری، تکنولوژی برتر و یکپارچگی جهانی از تعامل انسانی پیشی گرفته، و با شتابی فزاینده در حال دگرگونی است.این نوشتار بر آن است که راه باززنده سازی تعامل انسانی و توسعه (به مفهوم ارتقاء کیفیت زندگی و حق انتخاب) از مسیر تجلی فرهنگ بومی و تکوین کنشگری کامیونیتی (community) گذر می کند و به آن دوام می بخشد.

واژه های کلیدی : فرهنگ، کامیونیتی، توسعه

درآمد
بیش از دو هزار سال پیش، هراکلیتوس گفت:”عالم همواره در حال تغییر و حرکت است و هیچ چیز پابرجا نیست”. امروزه این تغییر بسیار عینی و واقعی و با آگاهی کامل به وقوع می پیوندد و از آن گریزی نیست.آلبرت اینشتین در میانه ی قرن بیستم گفته:فرهنگ باید یکی از پایه های تفاهم جهانی باشد، (Einstein,1951). این گفته ی او امروز بیش از همیشه درست به نظر می رسد چرا که دنیای امروز با شتاب و پرالتهاب به سمت توسعه ی علم و تکنولوژی، توسعه ی اقتصادی و دهکده ی جهانی به پیش می رود و پیوسته شیوه های تفکر نهادینه شده ما را به چالش می طلبد. به واقع به همان میزان که استعداد بشری برای ابداع و نوآوری مطلوبیت پیدا می کند و “توسعه ای شگفت انگیز” رخ می نماید، به همان میزان تعامل انسانی، همدلی و انس و الفت انسانی مهجور مانده و تفاهم فرهنگی دور از دسترس است. مانوئل کاستلز در کتاب مهم خود، عصر اطلاعات این چنین یادآور می شود: ما در دهکده ای جهانی زندگی نمی کنیم بلکه در کلبه هایی فراخور حال هر منطقه زندگی می کنیم که در سطحی جهانی تولید و در محدوده ی محلی توزیع شده اند.(کاستلز،۱۳۸۰). اما ماهیت این توسعه چیست؟ و جایگاه فرهنگ در فرایند توسعه کجاست؟

 مفهوم یابی توسعه
معناى فراگیر توسعه تا دهه ۶۰م. مترادف ایجاد و تداوم رشد اقتصادى بود که اغلب با رشد تولید ناخالص ملى (GNP) و درآمد سرانه کشور سنجیده مى‏شد. در این برداشت (اقتصادگرا) از توسعه، ارزش ها و فرهنگ نقش مهمی نداشته وفرهنگ در بهترین حالت چیزی بیش از ابزاری برای یاری رساندن به رشد اقتصادی و انباشت ثروت ها نبوده است.
در مواجهه با نارضایتى‏ها از دیدگاه عدالت اجتماعى (Social Equity) در رابطه با انگاره توسعه متداول و نیز از دیدگاه تعادل بوم‏شناسان (Ecological Balance) ،کنفرانس جهانى استکهلم براى محیط زیست (۱۹۷۲) تشکیل شد،که اولین قدم ها برای تغییر رویکرد (به سود مردم و طبیعت) به شمار می رود. به واقع همراهى دیدگاه‏هاى عدالت اجتماعى با تعادل‏ها بوم‏شناسانه موجد این باور بین پژوهشگران شد که در اثر اقدامات به‏اصطلاح “توسعه جامعه بشرى”، ظرفیت حامل (Carrying Capacity) کره زمین لبریز شده و به‏گونه‏اى برگشت ناپذیر، فرایند افت کیفیت محیط زیست و کاهش منابع طبیعى، دنیا را به پرتگاه نیستى مى‏کشاند. از این‏رو توقف رشد کنونى اقتصاد جهان به ضرورتى مبرم تبدیل شد.(صرافی ۱۳۷۷)

به ‏این ترتیب مفهوم توسعه طى چند دهه اخیر، از انحصار دیدگاه‏هاى رشد اقتصادى خارج شده و دیدگاه‏هاى عدالت اجتماعى، خوداتکائى و تعادل‏هاى بوم‏شناسانه،در تعامل با فرهنگ به مثابه تولید کننده ی ارزش های انسانی و اجتماعی؛ با مفهوم نوین توسعه پیوند یافته‏اند.
توسعه مى‏یابد حق انتخاب انسان‏ها را افزایش دهد و فرصت‏هاى برابر، کارایى بیشتر، عدالت فراگیر و محیطى پایدار بوجود آورد و این اصول را با تشریک مساعى مردمانى که در محدوده‏اى فضایى احساس همبستگى و تعلق خاطر مى‏کنند، پیگیرى مى‏کند. توسعه درپى بسیج نیروهاى نهفته توده مردم است: گنجى از رنج جمعى که نیروزاد (Synergy) عظیمى براى بهره‏بردارى از تمامى منابع انسانى و طبیعى است. (پیشین).توسعه فرایند افزایش ظرفیت جمعی برای پاسخگویی به نیازهای اجتماع در جهت ارزش های آن اجتماع است. (صرافی،۱۳۹۱)

 برداشت نو از توسعه
اندیشمند بزرگ و مشهور، میسرا (R.P.Misra)، با درکى ژرف از مفهوم توسعه، به درستى آن را یک مفهوم متعالى و دستاورد بشر دانسته و مى‏گوید: توسعه به‏معناى صحیح، از رفعت انسان به‏عنوان عضو جامعه بشرى، حمایت کرده و ارتقاء رفاه زندگى انسان را، از طریق برپایى شرایطى که در آن قوه دماغى، روحى و جسمى او به وجه احسن در جهت خیر جامعه تحقق یابد، هدف خود قرار مى‏ دهد.(میسرا،۱۳۶۴)
همچنین برداشت های نوین در تبیین توسعه گفته اند: توسعه روندى است فراگیر در جهت افزایش توانائى‏هاى انسانى – اجتماعى براى پاسخگویى به نیازهاى انسانى – اجتماعى، ضمن آن که نیازها پیوسته در پرتو ارزش‏هاى فرهنگى جامعه و بینش‏هاى پایدارى جهان، پالایش مى‏یابند. این‏گونه توسعه، نیازهاى کنونى را بدون کاهش توانایى نسل‏هاى آتى در پاسخگویى به نیازهایشان، برآورده مى‏کند و توسعه‏اى پایدار است.(صرافی۱۳۹۰)
پروفسور آمارتیا سن برای مفهوم توسعه ارزش والایی قائل است و آن را همپای آزادی و توان انتخاب مسیر می داند: توسعه فرایندی برای رشد ازادی فرد در دنبال کردن هدف های ارزشمند انسانی ست. برداشت موثر و رهایی بخش از توسعه که در ان جایگاه ثروت مادی و اقتصادی صرفا یکی از کارکردهای نظام ارزشی است و فرهنگ تعیین کننده ی پیشرفت اجتماعی و اقتصادی است. (sen.amartya1995)
مشخصه ی اصلی توسعه در این نگرش شکوفایی توانایی (capability) انسان است و توانایی او مجموعه ای از عملکردهای متفاوت است که فرد می تواند از میان انها انتخاب کند. در نتیجه مفهوم توانایی به ناگزیر با مفهوم آزادی و گوناگونی انتخاب های فرد ارتباط می یابد.

فقر حقیقی فقط به معنای محرومیت مادی نیست بلکه همچنین به معنای نبود امکان واقعی انتخاب شیوه های دیگر زندگی در نتیجه ی تنگناهای اجتماعی ست. به طور قطع اقتصادی ترین جنبه فقر همچون بی ثباتی درامدها یا فقدان مسکن به ویژه از ان رو تاثیری مخرب دارند که به توانایی انسان اسیب می رسانند. چون تقریبا تمامی امکانات و فرصت های فرد را در انتخاب شیوه ای سزاوارتر و ارزشمندتر از زندگی محدود می کنند.(پیشین)

رویکرد نو: فرهنگ قلب توسعه
چرا باید مفهوم فرهنگ را در مفهوم توسعه وارد کرد؟ آمارتیا سن می گوید: مساله ی فرهنگ بخش جدایی ناپذیر زندگی ما است؛اگر توسعه به معنای بالا بردن استاندارد های زندگی ما است به سختی می توان دنیای فرهنگ را در این زمینه نادیده گرفت، (unesco 2013).وقتی اهداف توسعه (در حوزه ی شکوفایی توانایی انسانی) مطرح می شود، فرهنگ نقش بنیادی و مهم ایفا می کند. چرا که فرهنگ دیگر صرفا ابزاری برای رسیدن به این هدف ها تبیین نمی شود، بلکه بنیان اجتماعی هدف هایی است که در راه آن ها تلاش می کنیم.

در این جا بهتر است به جای راه حل های تخیلی و آماده، پرسش های دشواری را طرح کنیم که مردم به ویژه در کشور های در حال توسعه با آن ها مواجه اند. چگونه باید با تناقض ها و ناسازه های جهانی شدن برخورد کرد؟ چگونه می توان در دل بی نظمی جدید جهانی مملو از عدم قطعیت و عدم انسجام و بی عدالتی، هماهنگی و معنایی را یافت؟ چگونه می توان فرهنگ های خاص را پذیرفت و در عین حال در فعالیت ها و مبادله های فرهنگی در سطح سیاره سهیم شد؟ چگونه می توان الگوهای خاص خود را از توسعه تهیه کرد؟ در فرایند جهانی شدن و همگون سازی، هرچه مردم به هم نزدیک تر می شوند احساس می کنند از هم دورترند.چه ارزش هایی می تواند نقطه های مشترک مرجع و حداقل رهنمودهای اخلاقی را پیش روی جهانیان قرار دهد؟ ارزش هایی که بتواند این بنیاد مشترک را غنا بخشد. (Javier Perez de Cuellar 1996)

باید توجه کرد که نظام ارزش های فرهنگی در همه ی دوران ها و در همه ی مکان ها به قوت و قدرت، مسیر خود را با وجود موانع سخت و سنگین، یافته و توانمندانه زنده و پویا باقی مانده؛ ولی هم اکنون با چالش های عمیقا انسانی و انهدام مواجه است و آزمونی سخت را در پیش دارد. دقیقا در همین گریزگاه تاریخی است که نقش و اهمیت فرهنگ دیرپای بومی جلوه گر می شود و می تواند و باید یاریگر روابط انسانی باشد. خاویر پرز دکوئیار می گوید: فرهنگ عنصری است پویا و زنده که طی سده ها پیوسته در حال تغییر و تحول و پالایش بوده، از این رو فرهنگ نه تنها گنجینه ای برای دفاع و محافظت از محیط زیست و طبیعت است، بلکه سرچشمه ی نیروی خلاق ما و عامل پیشرفت انسانی است. فرهنگ لازمه ی اعتلای کیفیت محیط زندگی و تقویت هویت فرهنگی و سرزندگی است. ان ها همانگونه که هستند بایستی حفظ و احیا شوند و مستمر مورد استفاده قرار بگیرند و به نسل های اینده سپرده شوند. (دکوئیار، ۱۳۷۶)
پژوهشگران بر این باورند که هدف اصلی پاسداری از زندگی مردم و محیط طبیعی و منابع است. از این رو فرهنگ و تمدن بشری به مثابه یار اصلی پیشبرد توسعه ی پایدار تلقی می شود. (رحیمی،۱۳۸۰)

 

 ایده های کلیدی فرهنگی- توسعه ای: از دیروز تا امروز
 ۱۹۸۲: کنفرانس جهانی سیاست های فرهنگی در مکزیک بر غیرقابل تقسیم بودن فرهنگ و توسعه تاکید کرد.(unesco,2013)
 ۱۹۸۸-۱۹۹۸: یونسکو دهه ی فرهنگ و توسعه را برای همکاری فرهنگ در سیاست های توسعه ملی و بین المللی اعلام کرد. تمرکز بر دهه ی فرهنگ و توسعه منجر به ارائه ی آمارها، فهرست بندی میراث فرهنگی، نقشه ی منابع فرهنگی و صنایع فرهنگی می شود. (پیشین)
 ۱۹۹۰:UNDP اعلام کرد که انتشار گزارش توسعه ی انسانی بر ایده ی توسعه همچون افزایش و گسترش انتخاب ها تاثیر بسزایی دارد.(پیشین)
 ۱۹۹۲-۱۹۹۶: کمیسیون جهانی فرهنگ و توسعه گزارشی را مبنی بر شناخت و احترام به تفاوت ها و تنوع فرهنگی ارائه کرد.(پیشین)
 ۱۹۹۸: کنفرانس بین المللی سیاست های فرهنگی برای توسعه در استکهلم بر تنوع فرهنگی به عنوان ضرورتی برای توسعه تاکید کرده و همچنین بر ارزش های فرهنگی کثرت گرایی و تنوع خلاق اهتمام می ورزد.(پیشین)
 ۱۹۹۹: یونسکو- بانک جهانی در کنفرانس “معیارهای فرهنگی: منابع مالی و اقتصادی فرهنگ در توسعه ی پایدار” در فلورانس تصدیق کرد که سرمایه ی فرهنگی برای پیشرفت توسعه ی پایدار و رشد اقتصادی مهم است. (unesco2012)
۲۰۰۱: بیانیه ی جهانی یونسکو تنوع فرهنگی را به رسمیت شناخته و آن را برای توسعه ی اجتماعی و اقتصادی الزام آور می داند.(پیشین)
در گردهمایی جهانی توسعه ی پایدار در ژوهانسبورگ در سال ۲۰۰۲، اهمیت فرهنگ برای توسعه اینگونه بیان شده که ریو+۲۰ یک فرصت فراموش نشدنی برای حرکت از تئوری به عمل و یک رهنمود محکم برای فرهنگ همبسته با برنامه های توسعه در سطح ملی و جهانی به شمار می رود.(پیشین) ۲۰۰۵:کنوانسیون یونسکو در مورد حفاظت و پیشرفت تنوع فرهنگی ،همکاری فرهنگ را برای توسعه پایدار ضروری دانسته و فرهنگ و توسعه را همپای هم تلقی می کند.(unesco2013) بیانیه ی ریو +۲۰ بر ارتباط موثر و سازنده مابین فرهنگ و توسعه ی پایدار تاکید شده که از جمله مواردی مانند: فرهنگ و طبیعت، فرهنگ محرک و توانمندساز، فرهنگ و شهرهای پایدار، فرهنگ حفاظت ازآب و میراث دریایی و اقیانوس ها؛ فرهنگ و فجایع طبیعی؛… اشاره شده وبه نقش میراث فرهنگی معنوی ،به عنوان یکی از عوامل مهم و موثرکه می تواند بیانگر چگونگی دستیابی به مشارکت مردم و شکل گیری کامیونیتی باشد؛مطرح شده است. (RIO+20, 2012)
پایداری یک مفهوم فرهنگی است. و فرهنگ به مثابه پیشران و سرچشمه ی خلاقیت در توسعه ی شهری و بازآفرینی محسوب می شود.بر پایه ی تنوع فرهنگی،تکوین و مشارکت کامیونیتی امکان پذیر می شود. (unesco2015)
در بیانیه ی پایانی گردهمایی هانگژو ۲۰۱۵ شرکت کنندگان بر این باورند که: توسعه با فرهنگ شکل می گیرد و فرهنگ راهگشای رواداری، درک مشترک برای پیشبرد صلح، پیوند و دوستی دوباره است. در بیانیه ی اخیر بر نقش موثر و فراگیر فرهنگ در ابعاد مختلف زندگی اجتماعی،اقتصادی،فرهنگی،زیست محیطی، و…… تاکید شده است. (Hangzhou2015)

بیانیه ی یونسکو در باره ی فرهنگ ناملموس(معنوی) و توسعه پایدار در سال ۲۰۱۶ که ارکان سه گانه ی اقتصادی،اجتماعی و زیست محیطی توسعه پایدار بعلاوه ی ابعاد صلح و امنیت را حوزه های عمل جدا از هم ندانسته و همبسته به یکدیگر می داند. این بیانیه به طور مبسوط توسعه ی اجتماعی فراگیر، توسعه ی اقتصادی فراگیر، پایداری زیست محیطی ، صلح بالنده و امنیت دیرپای را به عنوان یک اهرم قدرتمند برآمده از نیروی کامیونیتی ها برآورد کرده است. همچنین حکمروایی دموکراتیک ،احترام به حق انتخاب، خلق فرصت های جدید برای خلاقیت و گسترش و توسعه اقتصادی، مصالحه میان گفتگوی تمدن ها و مجال برای تنوع فرهنگی را نیز از جمله راهکارهای موثر و پایدار برای برقراری صلح و امنیت در میان یک جامعه برمی شمرد. (unesco,2016)

رهنمود کامیونیتی (به مثابه حامل فرهنگ و بنیان خلاق توسعه)
نظم نوین جهانى خواهان هویت ‏زدایى ملت‏ها و همگون‏سازى فرهنگى است، از این رو براى حفظ هویت فرهنگى و ارزش‏هاى بومی ، وجود کامیونیتی(Community) ضرورى به نظر می رسد. امروزه یکی از کارآمد ترین رهنمود های راهگشای توسعه ای، تکوین “اجتماع محله ای” local community است که به معنی تشکیل واحد های همسایگی و نزدیک شدن مردم به یکدیگر، و به مثابه برانگیختن حس علایق و سرنوشت مشترک ، همبستگی وهمیاری در عین گوناگونی سلیقه ها ، تعلق مکانی ، مشارکت اجتماعی، همبستگی جمعی و تشریک مساعی شهروندان تلقی می شود.(صرافی۱۳۸۹).
با تقویت باهمستان ها (Communities) به‏گونه‏اى که داراى قدرت تصمیم‏گیرى بر منابع خود باشند، اهداف و نیز وسایل دستیابى به اهداف، مردمى شود و توسعه با ایجاد فرصت‏هاى برابر، همه مردم ساکن در یک قلمرو را دربرمی گیرد. از این رو «کامیونیتی» واحد مناسبى است که محمل زندگى اجتماعى شهروندان با مدارا و همبستگی بوده و توان ایجاد توسعه‏اى دیگر و متکى به خود را دارد. استقرار جامعه مدنى ـ بر بستر فرهنگ خلاق و بسیج سرمایه ی انسانی، توان کشف ظرفیت ها و استعدادهای انسانی (capability) را به همراه دارد.
به واقع،محقق کردن مفهوم توسعه و پایداری توسعه ؛ با مفهوم فرهنگ و غنابخشیدن به مفهوم کامیونیتی ، با یکدیگر در هم آمیخته شده و رویکردی نو در فرایند دستیابی به توسعه ای به گونه ی دیگر به شمار می رود. در دو قاب زیرین، به درستی ارتباط مابین مفاهیم فوق، نشان داده شده است:

سرانجام: دستیابی به غیرممکن نجات زمین از نابودی در گرو رشد و اعتلای فرهنگ است؛فرهنگی که با بسط تفکر انتقادی و حضور آزاد و مشارکت همگان در راه توسعه پایدار و انسانی بکوشد و ضرورت تفاوت ها را در تفاهم فرهنگی دریابد. توسعه فرهنگی که حاصل آموزش،‌روش و اندیشه انتقادی است،می تواند انسان را از ساده اندیشی به سوی ژرف نگری سوق دهد و توانایی انسان را برای درک مسائل زمانه وسعت بخشد.(دکوئیار۱۳۷۶)
توسعه ای که هدف آن شکوفایی کامل انسان است، از فرهنگ به عنوان الهام بخش هدف هایی که به زندگی مان معنا می بخشد،یاری می گیرد. نقش فرهنگ در هدف های اقتصادی، حفاظت از محیط زیست، انسجام اجتماعی، ارتقاء ارزش ها و نهاد های دموکراتیک، تنها ابزار رسیدن به هدف هایمان نیست؛ بلکه بنیاد اجتماعی خود این هدف ها و آرزوها ست. آمارتیا سن معتقد است : فرهنگ به سه شیوه ی کاملا متمایز اما مرتبط باهم در توسعه نقش دارد:

نقش سازنده: توسعه در معنای گسترده ی خود به ناگزیر بعد فرهنگی را نیز در بر می گیرد و توسعه ی فرهنگی عنصری اساسی و لاینفک از توسعه به طور کلی است. محروم کردن مردم از امکان تعمیق و پرورش خلاقیت خود نه تنها مانعی بر سر راه رشد اقتصادی و تحقق هدف هایی خاص است بلکه خود توسعه را نیز به مخاطره می اندازد.

نقش ارزیابی: فرهنگ تعیین می کند که ما حقیقتا به چه چیز علاقه و تعلق داریم. بدون درنظرگرفتن ارزش ها که بازتاب دهنده ی فرهنگ مان است، نمی توان در باره ی رشد اقتصادی یا هر هدف دیگری سخنی به میان آورد.

نقش ابزاری: پارامترهای فرهنگی نقش ابزاری مهمی ، چه برای رشد اقتصادی و چه برای تحقق سایر هدف ها مانند ارتقای کیفیت زندگی، دارند. درتحلیل نهایی، فرهنگ با توجه به این سه نقش اساسی خود یعنی سازندگی ارزیابی و ابزاری برای توسعه، ضامن اصل آزادی است. (Sen,Amartya ,1996)

سکونتگاه های انسانی ـ بطور مشخص کانون های شهری ـ به مثابه موجود زنده و پویا دارای هستی بوده و بر مبنای آن خاستگاه و قهرمان فرهنگ و تمدن بشری در طول حیات بشری محسوب می شود. رویکردهای نو، با گرایش به اهداف مشارکتی و دموکراتیک، کامیونیتی را به عنوان بنیان خلاق تغییر، رشد، و توسعه به گونه ای دیگر تشخیص داده است که می تواند منشا کنشگری پیشرو و برانگیختن حس تعلق و مشارکت پذیری باشد. در این فرایند بهترین شکل ممکن وفاق جمعی برای طرحی نودرانداختن است که با کشف استعدادها و توانایی ها همراه شده و موجد عدالت اجتماعی،صلح، خودآگاهی، و آزادی می شود. اعتلای فرهنگ(فرهنگ از مفهوم آزادی جدایی ناپذیر است، به ویژه آزادی تصمیم گیری آگاهانه در مورد آنچه به راستی برای مان مهم و ارزشمند است و نیز در مورد شیوه ی مطلوب زندگی)، هدف نهایی توسعه ای است که به درستی درک شده باشد. قاب زیر این مهم را به روشنی نشان می دهد:

تعریف مفاهیم
فرهنگ ناملموس:(intangible culture) به معنای رسوم، بازنمایی‌ها، تجلیات، دانش‌ها، مهارت‌ها، و نیز ابزارها، اشیاء، دست‌ساخته‌ها، و فضاهای فرهنگی مرتبط با آن‌ها است که جوامع، گروه‌ها، و در بعضی از موارد، افراد به عنوان بخشی از میراث فرهنگی خود می‌شناسند. این میراث فرهنگی ناملموس که از نسلی به نسل دیگر منتقل، می‌شود پیوسته توسط جوامع و گروه‌ها در پاسخ به محیط، تعامل با طبیعت و تاریخشان بازآفرینی می‌شود و حس هویت و تداوم را برایشان به ارمغان می‌آورد، و بدین ترتیب احترام به تنوع فرهنگی و خلاقیت بشری را ترویج می‌دهد. (www.tichct.org)
توسعه فرهنگی:  ( cultural development)در پی آن است که با یک رویکرد درونی و بومی و بهره مندی ازپیامدهای موثر بیرونی توسعه، به شناخت عمیق باورها و ارزش های ملی و محلی فرهنگ جامعه خود بپردازد. توسعه فرهنگی در قالب اهمیت دادن به ارزش های محلی و ملی، باید بتواند از طریق برنامه ریزی های فرهنگی و اجتماعی به نیازهای معنوی و مادی افراد جامعه خود پاسخ دهد، تا از این طریق ایده ها ، افکار، و آداب و رسوم ملی – بومی جامعه خود را در قالب ارتباطات نمادین فرهنگی و نشانه های ملی و بومی، در جهان اشاعه دهد. (شربتیان،۱۳۸۷)
فرهنگ (culture) :مجموعه ی کاملی است از ویژگی های خاص روانی جسمی فکری احساسی که معرف یک جامعه یا گروهی از جامعه هستند. فرهنگ نه تنها هنر و ادبیات را شامل می شود که شیوه های زندگی حقوقی اساسی بشر نظام های ارزشی سنت ها و باورها را نیز در بر می گیرد. یونسکو۱۹۸۲
فرهنگ، به عنوان منبع دانش، معناها و ارزش ها تنیده در تمامی جنبه های زندگی ما، راه زندگی بشری و تعامل در مقیاس محلی و جهانی را تعیین می کند و به مثابه یک منبع هویت،ابتکار و خلاقیت جلوه می نماید. (uneco 2012)
باهمستان (community) :گروهی از شهروندان که احساس سرنوشت مشترکی نسبت به یکدیگر دارند، اعم از اینکه این احساس به سبب کار یا فعالیت مشترک یا زندگی در فضای همبسته باشد، اجتماع محلی (باهمستان) محسوب می شوند. (صرافی،۱۳۹۱)
کامیونیتی (اجتماع محلی): خانم جین جیکوبز در سال ۱۹۶۱ در کتاب خود زندگی و مرگ شهرهای بزرگ آمریکا از سرمایه ی اجتماعی در چارچوب همسایگی و محله یاد کرد و آن را برای توسعه و نوسازی مشارکت محور محله ای حیاتی خواند. اجتماع محلی(کامیونیتی) فی نفسه به عنوان سرمایه ی اجتماعی تلقی شده است. (پیران۱۳۹۲)

منابع
 پیران، پرویز، ۱۳۹۲، مبانی مفهومی و نظری سرمایه اجتماعی،نشر علم
 خاویر پرز دکوئیار،۱۳۷۶،مصاحبه، پیام یونسکو ،شماره۳۱۶
 رحیمی،حسین،۱۳۸۰، نقش فرهنگ در توسعه پایدار، اطلاعات سیاسی-اقتصادی،شماره ۱۶۸-۱۶۷
 شربتیان،محمد، ۱۳۸۷، تاملی بر ضرورت مبانی توسعه فرهنگی و اهمیت آن در جامعه ایران،وبگاه انسان شناسی و فرهنگ
 صرافى، مظفر (۱۳۷۷). مبانى برنامه‏ریزى توسعه منطقه‏اى. سازمان برنامه و بودجه.
 صرافی،مظفر ۱۳۸۹، شهرسازی به مثابه توسعه اجتماع محلی، دانشگاه شهید بهشتی
 صرافی ، مظفر،۱۳۹۰،جهانی شدن شهرها و عدالت اجتماعی، دانشگاه شهید بهشتی،
 صرافی، مظفر،۱۳۹۱، جهانی شدن شهر و چالش توسعه اجتماع محلی ، جلسه گفتمان نقد شهرسازی
 کاستلز، مانوئل، ۱۳۸۰، عصر اطلاعات، جلد اول، ظهور جامعه شبکه ای، ترجمه احد علیقلیان و افشین خاکباز، انتشارات طرح نو
 کنوانسیون تنوع فرهنگی یونسکو، ۲۰۰۲، یونسکو
 کنوانسیون میراث ناملموس ( معنوی) ،۲۰۰۳ ، یونسکو
 کنوانسیون حفظ و ترویج تنوع فرهنگی یونسکو، ۲۰۰۵ ، یونسکو
 میسرا، رامش‏ور پراساد (۱۳۶۴). برداشتى نو از مسائل توسعه. ترجمه: حمید فراهانى‏راد، گزیده مسائل اقتصادى – اجتماعى. شماره ۴۶، صص ۵ تا ۲۷.

 Einstein, Albert,1951, Culture must be one of the foundations for world understanding, The UNESCO Courier, IV,12, December 1951

 Javier Perez de Cuellar,1996, Our Creative Diversity, World Commission on Culture and Development
 RIO+20,2012 June,THE FUTURE WE WANT,Rio,adopted in RIO, Brazil
 Sen,Amartia,1996,the matter of choise,the unesco courier,no.316
 UNESCO, 2015,May,Culture: Key to Sustainable Development, adopted in Hangzhou, China
 UNESCO,2015, Global Report on Culture and Sustainable Urban Development,
 UNESCO, 2016, Intangible cultural heritage and sustainable development
 UNESCO, 2012,The Power of Culture for Development, unescodoc
 UNESCO,2013,Cultural for Sustainable Development,unescodoc

 www.anthropology.ir
 www.tichct.org
 www.unesco.org
 www.unesco.org/courier

 

این مطلب پیشتر در ویژه‌نامه نوروزی ۱۳۹۹ انسان‌شناسی و فرهنگ و چهاردهمین سالگرد تاسیس آن منتشر شده است و اکنون بازنشر می‌شود.