انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

کودکی که روی سه چرخه اش با تلفن حرف میزد

سرج تیسرون/ آریا نوری

کودکان مقلدان بی نظیری هستند و کودکان امروزی به خصوص خیلی سریع حرکات ما در استفاده از انواع و اقسام تکنولوژی را حتی قبل از اینکه از وجود آن ها با خبر باشند تقلید می کنند و در عین حال الگوهای اجتماعی شدن ، نگرانی ها و امیدهای مرتبط با استفاده از آن ها را فرا میگیرند.(۱) برای مثال، چند وقت پیش والدینی فرزند ۱۴ ماهه ی خود را برای مشاوره نزد من آوردند. مشکل او این بود که در حین راه رفتن دست راست خود را روی گوشش می گرفت. قبل از مراجعه به من والدینش فکر می کردند او مشکل شنوایی دارد و به همین دلیل او را نزد پزشک برده بودند اما آزمایشات پزشکی هیچ مورد مشکوکی را نشان نداد. در عوض زمانی که من با والدین او صحبت می کردم متوجه شدم که پدرش هر شنبه او را با کالسکه اش برای پیاده روی به خارج از خانه می برده و از این فرصت برای برقراری تماس های تلفنی اش استفاده می کرده است ! این بچه پدرش را می دیده که بی وقفه دست راستش را روی گوشش می گذاشته و به همین جهت از او تقلید می کرده. در واقع این بچه هیچ آگاهی ای از کارایی تلفن نداشته و فقط حالت استفاده از آن را یاد گرفته بوده. این کودک احتمالا یاد گرفته بوده که می شود در حین راه رفتن کارهای دیگری هم انجام داد. نکند پدر او وقتی او را برای گردش به خارج از خانه می برده در حین گردش با شخص دیگری هم صحبت می کرده؟

بگذارید نمونه ی دیگری را برای شما مطرح کنم. مادربزگی نتوانسته بوده در یک جشن خانوادگی شرکت کند. فرزندانش تصمیم می گیرند برای اینکه همه بتوانند با او صحبت کنند به او تلفن کنند. زمانی که نوبت به دختربچه ی چهار ساله ی خانواده می رسد او گوشی تلفن را می گیرد ، خیلی سریع به اتاقش می رود ، روی سه چرخه اش می نشیند شروع به حرف زدن با مادربزرگش می کند و در عین حال با سه چرخه اش دور میز غذاخوری می چرخد!

در واقع در این مورد هم کودک تنها به شیوه ی خودش حرکتی را که پدر و مادرش انجام می دادند تکرار می کرده. آن ها در حالی که با تلفن صحبت می کردند کارهای دیگری انجام می دادند، مثل شستن ظرف ها، پختن غذا ، چیدن میز و یا صحبت با وسیله ی اشاره و حرکت دست با کودکشان…

بنابراین باید اینگونه تعبیر کرد که در نظر این بچه ” بزرگ بودن ” تنها به داشتن تلفن بستگی ندارد بلکه نشانه ی آن صحبت با تلفن در حین انجام دادن کاری دیگر است.. مشکل این مساله در این است که در صورت انجام این کار ما ممکن است فکر کنیم که حتما طرف مقابلمان هم مثل خود ما که به او توجه نمی کنیم ، در حین مکالمه آن طور که باید به ما توجه نشان نمی دهد. این نگرانی به ویژه مخصوص نوجوانان است. چه چیزی ثابت می کند که ” مخاطب خاص” ما از آن طرف خط به ما دروغ نمی گوید؟ سوال هایی مثل ” کجایی ؟ ” ، ” چی کار می کنی ؟ ” یا ” تنهایی؟ ” در ذهن نوجوانان در گردش است ، درست مثل دختر سوار سه چرخه. اما به مرور زمان ، هر اندازه که رابطه ی ما صمیمی تر می شود نیاز ما به طرح این سوالات و دریافت پاسخ آن ها هم کاهش می یابد.

سرانجام روزی فرا می رسد که ما تنها به طرح سوال اول آن هم برای دریافت خبری ساده ، اکتفا می کنیم. ” کجایی ؟ ” : این زمانی است که می توانیم خودمان را بالغ بدانیم . . .

(۱) Serge Tisseron , Virtuel mon amour , penser , aimer et souffrir à l’être des nouvelles technologies , Albin Michel , 2010

منبع : مجله ی علوم انسانی فرانسه، اکتبر سال ۲۰۱۳، شماره ی ۲۵۲

گروه مترجمان پیشرو : http://pishrotranslation.ir

 

ویژه نامه ی «هشتمین سالگرد انسان شناسی و فرهنگ»
http://www.anthropology.ir/node/21139

ویژه نامه ی نوروز ۱۳۹۳
http://www.anthropology.ir/node/22280