سه رنگ(۱۹۹۳-۱۹۹۴)
کریشتوف کیشلوفسکی (۱۹۴۱-۱۹۹۶) فیلمساز لهستانی که موفقیت و شهرت جهانی خود را مدیون فیلمهایی است که در خارج از لهستان تهیه کرد و «سه رنگ» از مهمترین آنها بود.
نوشتههای مرتبط
سینمای او در مرزهای سینمای آوانگارد و هنری و سینمای عمومی قدرت خارقالعادهای در جذب همه مخاطبان داشت. سه گانه کیشلوفسکی (آبی، سفید، قرمز) استناد به سه رنگ پرچم فرانسه و سه شعار آن آزادی، برابری، برادری است و از شاهکارهای تاریخ سینما به شمار میآید. فیلم اول آبی، آزادی است. داستان زن جوانی که همسرش آهنگساز معروفی است و در یک تصادف او و فرزند خردسالش را از دست میدهد. پس از تصادف تلاش میکند تمام پیوندهایش را با گذشته قطع کند و به نوعی خود را از آن «آزاد» کند یعنی از تمام پیوندهای اجتماعی. اما این امر ممکن نیست و گذشته تا به آخر به سویش باز می گردد و تنها زمانی میتواند بار دیگر زندگی را بازیابد که گذشته را به صورتی دیگر میپذیرد: ادامه کار موسیقی همسرش، پذیرش کودک نامشروع او و معشوقه وی و ورودش به عشقی جدید برای نوزایی زندگی. آزادی در اینجا تعریفی جدید مییابد، نه تعریف در تخریب گذشته بلکه بازسازی گذشته برای تداوم حیات با همه واقعیت هایش.
دومین فیلم از سه گانه کیشلوفسکی، به دومین رنگ پرچم فرانسه اختصاص دارد؛ سفید که با شعار «برابری» در میان آزادی (آبی) و برادری(قرمز) قرار گرفته است: برابری ایدهای زیبا است، به زیبایی پیوند میان زن و مردی از دو فرهنگ فرانسوی و لهستانی و چشماندازی برای خروج لهستان ِ در بند و ورود آن به دنیای آزادی، اما مرد نمی تواند با زن پیوندی برقرار کند، زناشویی ناممکن است، زیرا این پیوند، یک پیوند «عقیم» است و برابری از همان آغاز با ایده «ناممکن بودن» و یا شاید بتوان گفت «خیالین» بودن گره میخورد (جنسی، سیاسی ، اجتماعی)، مردی که در عشق و ازدواج به دنبال برابری در میهن عدالت و برابری انقلابی است، اما سهمش از اتوپیای انقلابی برابری جز فلاکت نیست. ماجرا فقط بین لهستان و فرانسه نیست، بلکه امری «ناممکن»، همچون دو قسمت دیگر، به خود فرانسه نیز مربوط میشود. یک ایده اتوپیایی ناممکن، و دقیقاً همان اندازه زیبا که ناممکن. مرد که نتوانسته «ازدواج را به سرانجام برساند» (و انقلاب و اتوپیا را به حقیقت) به لهستان ویران شدهای برمی گردد که با آرزوی برابری به یک دیکتاتوری کشیده شد و با آزادی به فقر. فقری که برای او دقیقاً به دلیل امکان نابرابری در مقابل ناممکن بودن نابرابری، زمین حاصلخیزی برای ثروتمندشدن و بازگشت به فرانسه و انتقام گرفتن از همسر پیشین، سرزمین پیشین و ایده پیشینی برای انقلاب است، او که می تواند خود را درون مرگی دروغین (اما حقیقی زیرا تحقق یافته درون ایده انقلاب) بیاندازد و مسبب خوشبختی/ بدبختی خود را درون زندانی که از ابتدا باید درونش میبود (ایدهای که نباید رها می شد) بیاندازد. تخیل برابری بهایی سنگین دارد: انتقام و نابودی سفید ِ خوشبختی ِ تخیل انقلابی درون واقعیت دردناک نابرابری و از دست دادن آزادی .
سومین و آخرین فیلم از سه گانه کیشلوفسکی ، پس از آبی (آزادی) و سفید (برابری) که با رنگ قرمز، به شعار سوم انقلاب فرانسه، برادری (همبستگی) اشاره دارد و همچون دو فیلم دیگر با حضور شخصیتهایی از دو رنگ دیگر پیوستگی این سه فکر را به یکدیگر نشان می دهد. برابری رنگ قرمز را دارد. رنگ خون را و خون در خود، دیالکتیک زندگی و مرگ را حمل میکند : خون زندگی و خون خشونت و مرگ. فیلم، درباره پیوستگی انسانها به یکدیگر، ولو در پدیدهها و لحظات و اتفاقات کوچک است. پیوستگی میان آنها که خود را در مقامی خدایی می بینند چون قاضی پیر که به خود اجازه میدهد بر دیگران نظارت و قضاوت کند ولو زمانی که دیگر قانون به او چنین اجازه ای نمی دهد و یا دختر جوان و سربه هوایی که در زندگی به دنبال لذت خویش است اما حس دگر دوستی او را به نجات سگی میکشاند که نمیتواند رهایش کند. انسانها، با اشیا و با سایر موجودات در رابطهای از همبستگی قرار می گیرند و یا بهتر است بگوییم چنین شانسی را دارند که قرار بگیرند تا بتوانند خوشبختی را باز یابند. خوشبختی در خوابی خود را به نمایش میگذارد کوشش اندکی کافی است که انسانهای پیر و جوان، با موقعیت های بالاتر و پایین تر، جدی تر و سادهتر، با علایق متفاوت و زندگی ها و شهرهای گوناگون بتوانند با یکدیگر همبستگی بیابند تا از آن راه آزادی(آبی) و برابری (سفید) نیز نصیبشان شود و بتوانند از قرمز ِ مرگ، به قرمز زندگی، و از چهره بیاحساس دخترک به چهره پرعطوفت او، و از قاضی پیر از خود راضی به قاضی جوان در انتظار آینده ، گذار کنند و همگی از طوفانی سخت و مرگبار در دریای زندگی، نجات یابند.
مشخصات فیلم:
The Three Colours trilogy Krzysztof Kieślowski, 1993-94, 288 minutes, France
لینک در کانال تلگرامی فیلمهای بزرگ قرن بیستم همراه با سکانسهایی از آن https://t.me/iiaccinema/91