۱۳ فروردین ۱۳۹۴، به مثابه یکی از روزهای مهم در تاریخ معاصر ثبت شد؛ نه به این دلیل که توافق نامه امضا شده برای ما، لزوما بزرگترین پیروزی ها باشد و برای طرف مقابل شکستی بزرگ و یا برعکس؛ بلکه به این دلیل که کشورما توانست پس از سال ها، در عرصه بین المللی در سطح یک مذاکره کننده مهم در برابر بزرگترین قدرت های جهان، بنشیند، از حق خود دفاع کند و به موقعیتی دست یابد که برای رسیدن به آن نیاز به سال ها زمان و یک مذاکره چندین هفته ای نفس گیر و بی سابقه، در تاریخ مذاکرات سیاسی قرن بیستم بود:
اینکه بزرگترین قدرت های نظامی و اقتصادی، بالاترین رده از دستگاه دیپلماتیک خود را به صورتی تقریبا شبانه روزی بسیج کرده و بر پای میز مذاکره بنشانند تا به توافقنامه ای با ایران دست یابند، وزنه کشور ما را در جهان تغییر داده و آن را به کشوری در خاور میانه تخریب شده، تبدیل کرد که اکنون می تواند ادعا داشته باشد از ثبات نسبتا بالایی برخوردار و قادر است چشم اندازهایی واقعی برای همکاری مسئولانه با تمام کشورهاعرضه کند. البته این نکته که مسئولیت تخریب منطقه، با قدرت های بزرگ و در وهله نخست آمریکا است که بیش از نیم قرن است به خاور میانه، صرفا به عنوان محلی برای تامین انرژی ارزان و از میان بردن مشکل یهود ستیزی در کشورهایشان با ایجاد یک دولت آپارتایدی، کودتا علیه دولت های دموکراتیک، جنگ افروزی میان اقوام و مذاهب، ایجاد گروه های سلفی، حمایت از تروریسم، حضور نظامی و … پرداخته اند، برای هر نظاره گرمطلع بین المللی بدیهی است. و روشن است بدون تغییری اساسی و ریشه ای در سیاست قدرت های بزرگ در این منطقه و به رسمیت پذیرفتن حقوق مردم آن نباید انتظار بازگشت به آرامش داشت. اما برای دستیابی به این امر، بدترین روش مبارزه، ورود به همان منطق زور و ارعاب و نیرنگ و نظامی گری قدرت های بزرگ و بهترین روش، مذاکره قاطعانه برای رفع تحریم ها و قرار گرفتن در مقام یک دولت موثر و طرف مذاکره اصلی برای قدرت هایی است که خود نیز می دانند باید در برابر ملت های خویش پاسخگو باشند. لذا وقتی می بینیم مذاکرات ژنو – که همه به خوبی اگاهند از همه سو، زیر نظر دقیق و توافق کامل بالاترین مقامات همه کشورها بوده – و راه را برای توافقنامه ای جامع و رفع تحریم های سخت باز می کند، آن هم در جهانی که لغو تحریم های از این دست، گاه بیش از نیم قرن به طول می انجامند، با موفقیتی بی نظیر به پایان می رسد،جای تقدیرهست. اما فراموش نکنیم: تحریم ها بیش از سی سال است ادامه دارند و اکنون زمان آن فرا رسیده که همه تحریم ها از میان برداشته شوند و البته برای این کار باز هم باید مذاکره و تفاهم دو سویه و توسعه درونی ما اصل و اساس باشد. در این میان اگر کسانی شکی درباره اهمیت و صحت این استدلال ها دارند، کافی است نگاهی به نظر مخالفان بیاندازند که در صف اول آنها، از یک سو جناح افراطی و جنگ طلب ناتانیاهو قرار گرفته و از سوی دیگر تندروترین نمایندگان لابی جنگی و نفتی آمریکا از مک کین تا جب بوش. از این رو نباید تعجب کرد اگر در هفته ها و ماه های آینده همه کسانی که با به ثمررسیدن چنین توافقی، در ایران و در آمریکا، شاهد تثبیت تعیین کننده کشور ما در عرصه بین المللی و به دست آمدن ابزارهای اقتصادی (رفع تحریم ها) و اجتماعی (بالا رفتن اعتماد نسبت به دولت) برای بهبود وضعیت هستند، با تمام قوا به میدان بیایند و تمام تلاش های خود را صرف به شکست کشاندن این مذاکرات کنند. از این رو، به معنایی مبارزه برای احقاق حقوق مردم ایران از امروز تا رسیدن به توافقنامه اصلی، آغازی دوباره خواهد داشت. تحریم ها به همان اندازه که فشارهایی سلطه جویانه و بی رحمانه بر طبقات متوسط و پایین ما دارند و هدفشان انفراد و بی ثباتی کشوراست، بزرگترین موقعیت را نیز به همه دشمنان صلح در ایران و جهان و پر طمع ترین سوداگران مالی و سودجویان جنگی می دهند و تا زمانی که لغو نشوند، چنین خواهد بود.
نوشتههای مرتبط
این یادداشت در صفحه اول روزنامه شرق ۱۵ فروردین ۱۳۹۴ به انتشار رسیده است.