تهیه و تنظیم: مهسا اکبری
ژاک ژان ماری دومورگان (Jacques Jean Marie de Morgan) زمین شناس، متخصص مهندسی معدن، باستانشناس و محقق فرانسوی دوران ماقبل تاریخ در سال ۱۸۵۷م./۱۲۳۶ش. در فرانسه به دنیا آمد. وی در سال ۱۸۹۷م./۱۲۳۶ش. به ایران آمد و در زمینه زمین شناسی و باستانشناسی ایران بسیار فعالیت نمود و در سال ۱۹۲۴م./۱۳۰۳ش. در مارسی درگذشت.
نوشتههای مرتبط
زندگی نامه
ژاک دو مورگان/ویکیپدیا
پیشگامان باستانشناسی ایران : ژاک دمرگان/ مهدی برهانی
دمورگان/تبیان
اقدامات دمورگان
کاوشگران شوش ۲/ تبیان
ژاک دمورگان: باستانشناسی که در ایران نفت کشف کرد/ خبرگزاری میراث فرهنگی
تاریخچه غارنوردی ایران/ غارهای ایران
تاریخ گیلان – تمدن تالش/ انجمن گفتگوی گیلک زبانان جهان
تالش/ ویکی روستا
گزارشی از پژوهش های باستان شناسی در تالش/تارنمای مرجع تالش شناسی
کوه دماوند در تاریخ/ تاریخ و فرهنگ
قلعه شوش/ ویکیپدیا
غار سهولان ( کونه کوته ر )/شهرستان مهاباد – سابلاغ
دمورگان در حور/ پایگاه حور پژوهی محبت فروغی
نگاهی اجمالی به تاریخچه باستان شناسی فرانسه در ایران/ وبلاگ فرانسه
شوش، میراث چندهزار ساله ایران که تقدیم به بیگانگان شد/انجمن وبلاگ نویسان
قلعه اکروپل/ وبلاگ سنگ نوردی
یکی از آثار دمورگان
سفرنامه دمورگان/ پرشین بوک
برخی از عقاید دمورگان
تمدن سنگ افراشتی در اردبیل/ موسسه مطالعات و تدوین تاریخ اردبیل
بناهای تاریخی/ موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
سنگمیز/ ویکیپدیا
توصیههای ژاک دومرگان/ وبلاگ گروه جغرافیا و زمین شناسی شهرستان دورود
زندگی نامه
ژاک دو مورگان/ویکیپدیا
ژاک دو مورگان (به فرانسوی: Jacques de Morgan) با نام کامل ژاک ژان ماری دو مورگان (Jacques Jean Marie de Morgan) (۱۸۵۷ تا ۱۹۲۴) باستانشناس و محقق فرانسوی دوران ماقبل تاریخ بود. او از سال ۱۲۷۶ تا ۱۲۹۱ به مدت ۱۵ سال هدایت تیم باستانشناسان فرانسوی را در ایران و شوش بر عهده داشت. ساخت قلعه شوش بوسیله وی انجام شده است.
بوکان در نوشتهها و خاطرات جهانگردان
ژاک دمورگان در جغرافیای غرب ایران جلد ۲ صفحه ۲۱ حدود ۱۱۰ سال قبل که از بوکان دیدن کرده است از آرامش و مهمان نوازی »سیف الدین خان»حاکم بوکان یاد می کند که همین باعث ماندن و تحقیق در(غار سهولان) گردید و بعدها به (دخمه فرورتیش) در مهاباد و (کتیبه کیله شین) در کوه «درو» و در شهرستان اشنویه برود.
حاج سیاح هم در سال ۱۲۶۱ شمسی به هنگام بازدید از مکری یان از استخر زیبای بوکان و جاری شدن آب زلال در قناتها و مهمان نوازی حاکم و مردمان این دیار یاد می کند. در سفرنامه (لرد کردزن) ریاست محافظه کار انگلیس در سال ۱۸۹۲ میلادی ترجمه وحید مازندرانی کتاب (ایران و قضیه ایران) از آرامش مکری یان یاد می کند واز حاکم با نزاکت منطقه بوکان (سیف الدین خان) مکری که تربیت یافته و مسلط به زبان فرانسه یاد می کند.
منابع
ژاک دمورگان: باستانشناسی که در ایران نفت کشف کرد. خبرگزاری میراث فرهنگی. بازدید در ۳۰ سپتامبر ۲۰۱۱.
لینک مطلب: ژاک_دو_مرگانhttp://fa.wikipedia.org/wiki/
تاریخ دسترسی:۱۷/۲/۱۳۹۲
پیشگامان باستانشناسی ایران : ژاک دمرگان/ مهدی برهانی
ژاک دمرگان (۱۹۲۴-۱۸۵۷)
نام ژاک دمرگان، زمین شناس، متخصص پیش از تاریخ، متخصص شناخت نرم تنان، زبان شناس و سکه شناس با تاریخ هیات علمی اعزامی فرانسه در ایران، که درسال ۱۸۹۷ توسط دولت فرانسه تاسیس شد، پیوند خورده است.
دمرگان پیش از این تاریخ به دلیل فعالیت های خود در زمینه مهندسی معدن ، جهان را زیر پا نهاد. از اروپا، هند، مالزی و قفقاز دیدن کرد و باستان شناسی را به طور روزافزون با فعالیت های خود همراه کرد. پس از انتشار کتاب مإموریت در قفقاز در سال ۱۸۸۹ و نیز ماموریت علمی در ایران از سال ۱۸۹۴ تا ۱۹۰۵ – حاصل سفر بلند وی در سال های ۱۸۹۱-۱۸۸۹ که او را به شوش کشانده بود – دومرگان مدیریت بخش عتیقات در مصر را به عهده گرفت.
او کشفیات مهمی انجام داد و از راه فعالیت هایش درزمینه پیش از تاریخ مصر شناخته شد. دمرگان به رغم موفقیت در مصر، ایران فراموش نکرد و سرپرستی هیإت را با اشتیاق پذیرفت.بیشتر اعضای گروه اولیه مردانی بودند که اودر مصر کارشان را می ستود، چون گوستاو ژکیه، ژوزف – اتین گوتیه و ژرژ لامپر، دبیر کل هیات.البته پدر شل، آشورشناس مشهور از سال ۱۸۹۹ و رولان دومکنم ازسال ۱۹۰۳ عضو هیات شدند.
شوش مرکز استراتژیک هیات اعزامی بود، اما به استناد قرارداد سال ۱۸۹۵ و متن بازنگری شده آن در قرارداد سال ۱۹۰۰ امکان تحقیق در سراسر ایران به فرانسه داده شد. دومرگان طی چندین سال بین دو فصل فعالیت زمستانه خود در شوش، کار بررسی در منطقه بختیاری، در کوههای پشتکوه را گنجاند. درسال ۱۹۰۱ به اتفاق برادرش هانری به تحقیق در تالش پرداخت. اهمیت کشفیاتی که به طور منظم در خاطرات هیات اعزامی به ایران منتشر شد، دومرگان را تشویق کرد که عمده فعالیت هیات را بر شوش متمرکز کند. اما چون گزینش علمی وی مورد انتقاد قرار گرفت و عده ای از همکارانش او را مورد حمله قرار دادند، و ازطرفی اقامت طولانی در شرق او را فرسوده کرده بود، درسال ۱۹۱۲ استعفا داد. وی بعد از این تاریخ زندگی خود را به نوشتن نتایج علمی گسترده خود اختصاص داد که بعضی از آنها پس از مرگش منتشر شد، نظیر:
انسان پیش از تاریخ (۱۹۲۱)
رساله سکه شناختی عهد باستان و سده های میانه (۱۹۳۶-۱۹۲۳)
پیش از تاریخ شرق (۱۹۲۷-۱۲۵).
ایران از دیدگاه ژاک دمرگان(مجموعه عکسهای دمرگان) ۹۱-۱۸۸۹
لینک مطلب: آشنایی_با_پیشگامان_باستانشناسی_ایرانhttp://mehdiborhani.ir/
تاریخ دسترسی: ۱۷/۲/۱۳۹۲
دمورگان/تبیان
ژاک دمورگان باستان شناس فرانسوی و مهندس معدن بودکه دولت فرانسه درسال۱۸۸۹م او را برای ادامه تحقیقات باستان شناسی دیولافوا به ایران فرستاد. وی مدت سه سال۱۸۸۹-۱۸۹۲م از قسمتهای مختلف ایران دیدن کرد و سرانجام حاصل تحقیقات خود را درپنج جلد کتاب و به شرح ذیل به رشته تحریر درآورد: مجلد اول و دوم حاوی تحقیقات جغرافیایی است. مجلد سوم تحقیقات زمین شناسی را دربردارد. مجلد چهارم حاوی تحقیقات باستان شناسی می باشد. مجلدپنجم نیز برتحقیقات زبان شناسی مشتمل است.دمورگان درمراجعت به فرانسه، توجه مقامات فرهنگی و دولتی فرانسه رانسبت به آثار باستانی ایران جلب کرد تا اینکه درسال۱۸۹۲م/۱۳۱۳ه-ق وزیرمختار فرانسه درتهران به کسب امتیاز حفاری درتمام خاک ایران از ناصرالدین شاه موفق شد.پس از انعقاد قرارداد، هیات رسمی نمایندگی علمی فرانسه درایران تاسیس شدوهیات مذکور به ریاست دمورگان،واردایران شده،شوش رامرکزعملیات خود قراردادند.آنان مدت هجده ماه به طور مستمرکارمی کردندوسپس مدت چهار ماه برای ارائه گزارش عملیات خودبه فرانسه برمی گشتند.دمورگان شرح یکی ازاین مسافرتها را که می توان از آن مطالب سودمندی درباره اوضاع اجتماعی آن زمان ایران به دست آورد، نوشته است.یکی ازهمراهان او که شخصیتی روحانی و”شیل”نام داشت ،به خواندن خط قدیمی عیلام موفق شد.
لینک مطلب: http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=934&articleID=379935
تاریخ دسترسی:۱۹/۲/۱۳۹۲
اقدامات دمورگان
کاوشگران شوش ۲/ تبیان
در قرن نوزدهم و همزمان با دوران قاجاریه در ایران کشورهای اروپایی خصوصا فرانسه که از قدمت این خاک و بوم مطلع بودند کاوشگرانی را به منطقه شوش برای بررسی باستان شناسی و کشف آثار هنری کهن فرستادند که در مقاله گذشته برخی از ایشان معرفی شد در ادامه به شناخته شده ترین آنها دمورگان پرداخته خواهد شد.
ژاک دمورگان
چند سال بعد از کشفیات مارسل و ژان دیولافوا، در سال ۱۸۹۱ میلادی ، ژاک ژان مری دمورگان(۱۸۵۷ تا ۱۹۲۴) زمین شناس و متخصص دوران پیش از تاریخ ، طی یک سفر تحقیقاتی در غرب ایران، از شوش دیدن می کند. تپه های عظیم شوش بلافاصله او را مجذوب خود کرد و با گرفتن حق انحصاری کاوش های باستان شناسی در ایران برای فرانیه و با هدف انجام یک پژوهش چند رشته ای دراز مدت و روش های عملی کردن این ایده، هیئت اعزامی به ایران را با امکانات فراوان تشکیل داد و در سال ۱۸۹۷ وارد شوش شد.
وی از سال ۱۲۷۶ تا ۱۲۹۱ هجری و به مدت ۱۵ سال هدایت تیم باستانشناسان فرانسوی را در ایران و شوش بر عهده داشت.
در سال نخست دویست هزار فرانک توسط پارلمان فرانسه به او اهدا شد. نخستین دغدغه وی ساختن یک خانه بزرگ اکتشافی روی بخش شمالی “سیتادل” که بعدها “آکروپل” نامیده شد، به حالت یک قلعه نظامی بود. این خانه با افتخار “شاتو” نامیده می شد.
دمورگان برای اینکه هیات فرانسوی را از آسیب و ناملایمات محیط که دیولافوا را آزار داده بود حفظ کند و اردوگاهی دائمی برپا دارد از آجرهای بازمانده معابد و بناهای عیلامی و هخامنشی استفاده کرد و قلعه ای به اسم شاتو را بر مرتفع ترین تل شوش یا آکروپولیس شوش بنا کرد.
اینکار ضمن اینکه با شکوه ترین قلعه و موزه آجر ایران را خلق کرد، متاسفانه باعث نابودی تپه آکروپولیس شوش شد.
این قلعه که به دلیل ترس از غارت توسط دزدان و ایجاد امنیت ساخته شد هنوز برپاست و سالانه صدها نفر از آن بازدید می کنند.
نخستین دغدغه وی ساختن یک خانه بزرگ اکتشافی روی بخش شمالی “سیتادل” که بعدها “آکروپل” نامیده شد، به حالت یک قلعه نظامی بود. این خانه با افتخار “شاتو” نامیده می شد.
حفاری در آکروپل شوش بسیار پر بار بود. در همان یکی دو سال نخست، زیر آثار دوران اشکانی ، هخامنشی، شاهکارهای مهمی چون لوح یادبود نارام سین، لوح نامه حمورابی، چند کودورو (نشانه های مرزی) و مقدار زیادی آجر لعابدار به دست آمد. در میان این آثار آجر نوشته های فراوانی وجود داشت که هیئت کاوش آن ها را به دقت جمع آوری کرد. ونسان شِل که آشور شناس بزرگی بود به مطالعه این کتیبه ها همت گمارد. مجموعه با ارزش گزارش های هیئت اعزامی به ایران به منظور چاپ نتایج کاوش ها به سرعت منتشر شد.
در نقد کاوش های دمورگان می توان گفت که وی اهمیتی به لایه نگاری نمی داد. در یک بررسی باستانشناسی لایه های مختلف که به دوره های تاریخی خاص خود تعلق دارند با دقت بررسی و ثبت و از هم تفکیک می شوند. اما گویا دمورگان که چنین حوصله و زمانی نداشت با استخدام ۷۰۰۰ کارگر تل سی و چهارنیم متری شوش را بدون اینکه بین لایه ها فرقی بگذارد به هفت لایه ۸/۴ متری تقسیم کرد و در حقیقت فاجعه و غارت باستانشناسی شروع شد!!او نمی توانست به طور کار آمد بر ۷۰۰۰ نفر نظارت کند و از همه جزئیات یادداشت بردارد. اطلاعات زیادی نابود شد و باستانشناسان بعدی برای تهیه روزشمار شهر باستانی شوش دچار زحمات فراوانی شدند . توجیه دمورگان برای این کار متاسفانه فاجعه بار و ساده بود: به تجربه دیده بود هنگامی که خاک از لایه هایی به این ارتفاع داخل واگن ها ریخته می شد اشیا مدفون در آنها صدمه نمی دیدند! سیل اشیاء و گنجینه های نفیس تمدن کهن ایران زمین بود که به موزه لوور پاریس سرازیر می شد.
برای فرانسویان گنیجینه ها غیر قابل شمارش و بی نظیر بود.این میراث آنقدر ارزش داشت تا بتواند وزیر فرهنگ فرانسه را از برکناری و استیضاح نجات دهد. موضوع از این قرار بود که دمورگان را به سو استفاده مالی از اعتبارات متهم کردند و مجلس فرانسه تصمیم گرفت وزیر فرهنگ وقت کلمانسو(Clemanceau) را استیضاح کند.کلمانسو به موزه لوور رفته و با آگاهی از کم و کیف اشیایی که دمورگان به فرانسه آورده بود چنان پاسخ دندان شکنی به پارلمان فرانسه می دهد که استیضاح کننده استیضاح خود را پس می گیرد.با تمام انتقاداتی که به کارهای دمورگان وارد است نباید از حق گذشت که اگر حفاریهای دمورگان نبود ما همان اندک اطلاعاتی هم که از دوره های کهن شوش و تمدن عیلام در اختیار داریم فاقد بودیم. او دهها کتاب و مقاله از فعالیتهای خود،باستانشناسی،زمین شناسی،جغرافیا و مردم شناسی برجا گذاشته است و علاوه بر شوش در قسمتهای دیگر ایران مانند تهران،تالش،مازندران،آذربایجان و ….هم مطالعاتی انجام داده است که با ارزش هستند.
دمورگان در اکتبر سال ۱۹۱۲ به دلیل اعتراضاتی که فرانسه به او داشت و نیز به علت اینکه اقامت در شرق فرسوده اش کرده بود، استعفا داد و متعاقب آن مسئولیت بسیار سنگین خود را به همکار جوانش، رولان دومکنم که از سال ۱۹۰۳ میلادی وی را همراهی می کرد واگذار نمود.
سمیه رمضان ماهی
بخش هنری تبیان
لینک مطلب: http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=199691
تاریخ دسترسی:۱۷/۲/۱۳۹۲
ژاک دمورگان: باستانشناسی که در ایران نفت کشف کرد/ خبرگزاری میراث فرهنگی
تهران ــ ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۴ ــ میراث خبر
گروه بینالملل ــ تاریخ فعالیتهای باستانشناسی در ایران پیش از انقلاب را میتوان به دو دوره تقسیم کرد: قبل و بعد از جنگ جهانی دوم. دوره اول به نوبه خود دو دوره را در بر میگیرد: دوران فعالیت فرانسویها (حدودا ۱۳۱۰ ـ ۱۲۶۳) و دورانی که باستانشناسی در ایران به صورت مقولهای بینالمللی در آمد (۱۳۱۹ ـ ۱۳۱۰). دوره دوم یا دوره مدرن را هم میتوان به دو دوره آرام (۱۳۳۶ ـ ۱۳۱۹) و انفجاری (۱۳۵۷ ـ ۱۳۳۶) تقسیم کرد.
علاقه به آثار باستانی ایران در واقع به پیش از سال ۱۲۶۳ و آغاز کاوشهای باستانشناسی نظاممند بر میگردد. در قرن هفدهم تعدای مسافر اروپایی با شگفتی گزارشی از بناهای قابلتوجه باستانی در نقاط مختلف ایران ارائه دادند. اما نخستین تلاش علمی برای پرداختن به این بناها به ثبت کتیبه بیستون (۱۲۲۰ ـ ۱۲۱۵) توسط رالینسون بر میگردد. اگرچه نمیتوان این پروژه را پروژهای مربوط به دوران ماقبل تاریخ دانست، اما همین تلاش که منجر به رمزگشایی زبانهای فارسی باستان، عیلامی، و خط میخی اکدی شد باعث شد که علاقه به آسیای غربی باستان و به مطالعه تاریخ و دوران پیش از تاریخ ایران افزایش یابد. فعالیت بعدی قابلتوجهی که در ایران انجام شد ثبت بناها و محوطههای متعددی از ایران توسط فلاندین و کوست بین سالهای ۱۲۲۲ و ۱۲۳۳ است. در عین حال نخستین کاوشهای واقعی در ایران توسط لوفتوس در سالههای ۱۲۳۰ تا ۱۲۳۲ انجام شد که منجر به کشف بقایایی از دوران هخامنشی در آپادانای شوش شد.
با وقوع انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ باستانشناسان خارجی کارهای خود را نیمهتمام رها کردند و به کشورهایشان بازگشتند. بعد از وقفهای طولانی که ۲۵ سال طول کشید ایران درهای خود را به روی باستانشناسان خارجی باز کرد.
نخستین گروه خارجی که بعد از انقلاب به ایران برگشت گروهی از کارشناسان موسسه ایزائوی ایتالیا بود که قبل از انقلاب در کاوش های خود در مسجد جامع اصفهان یک میلیون قطعه سفال کشف کرده بود. از این سال به بعد به ترتیب تیمهای دیگر هم وارد ایران شدند و این بازگشتها در سال گذشته به اوج خود رسید.
سال گذشته بیش از ۵۰ کارشناس از دانشگاههای مختلف آمریکا، آلمان، ایتالیا، بلژیک، فرانسه، استرالیا، ژاپن، انگلستان و بسیاری از کشورهای دیگر در کاوشهای محوطههای باستانی ایران حضور داشتند.
خبرگزاری میراث فرهنگی قصد دارد در سلسله مطالبی مهمترین باستانشناس خارجی را که در ایران فعالیت کردهاند و دستاوردهای آنها را مرور کند. نخستین بخش این مطالب به ژاک دومورگان رئیس هیات کاوش فرانسوی در شوش اختصاص داده شده است.
ژاک ژان ـ مری دمورگان (۱۹۲۴ـ ۱۸۵۷)
ژاک دمورگان باستانشناس و محقق فرانسوی دوران ماقبلتاریخ که به مدت ۱۵ سال از سال ۱۲۷۶ تا ۱۲۹۱ هدایت تیم باستانشناسان فرانسوی را در ایران و شوش بر عهده داشت، از خانوادهای باذوق و استعداد بود. پدرش که مهندس مواد آلی بود به حشرهشناسی و دوران ماقبل تاریخ علاقمند بود و دو پسرش را به سوی کارهای عملی سوق داد. ژاک از طریق پدرش با گابریل دو مورتیه که با موزه ملی آثار باستانی در سنژرمن کار میکرد آشنا شد. دو مورتیه در جریان تحقیقاتش در در گورستان مرووینگیان به دمورگان یاد داد که چگونه آثار کاوششده را طبقهبندی کند. او دوست داشت مثل پدرش زمینشناس شود و شانس با او یار بود تا از همان دوران نوجوانی بتواند به خارج از کشور سفر کند و مطالعات خود را انجام دهد. دمورگان آموزشهای خود را در دانشگاه معادن فرانسه تکمیل و در سال ۱۸۸۲ فارغالتحصیل شد.
او بعد از اتمام تحصیلاتش به اسکاندیناوی، آلمان، اتریش، ترکیه، هندوستان و در منطقهای به نام پراک که امروز مالزی غربی است سفر کرد و تحقیقاتی را در این کشورها انجام داد. سپس به عنوان مدیر یک معدن مس به ارمنستان روسیه رفت. او در آن زمان اعتقاد داشت که «قفقاز در مطالعه منابع فلزات اهمیت خاصی دارد. این منطقه شرقیترین منطقهای است که آثار بازمانده دوران ماقبل تاریخ آن شناخته شده است؛ این منطقه که از اروپا و یونان هم قدیمیتر است هنوز حاوی نشانههایی از تمدنهایی است که گهواره تمدن خود ماست.
او بعد از اتمام تحقیقات خود در قفقاز در سال ۱۲۸۶ از سوی وزارت آموزش عمومی فرانسه رسما مامور شد به ایران بیاید تا در مورد موضوعات جغرافیایی، زمینشناسی، زبانشناسی، و مردمشناسی تحقیق کند. او به تهران آمد و از آنجا به مازندران، گیلان و به تالش رفت تا گویشهای آنها را مورد بررسی قرار دهد. او سپس برای مطالعات زمینشناسی و باستانشناسی به کردستان و لرستان رفت. او نخستین کسی بود که در سال ۱۲۷۱ به وجود نفت در قصر شیرین در کوههای زاگرس پی برد. او ماموریت خود را برای دولت فرانسه کامل کرده بود و این ماموریت را از روی دوستی با دولت ایران انجام داد. در آغاز نه دولت ایران نه دولت فرانسه به آن توجهی نشان نداد، اما سر انجام در سال ۱۲۸۱ بهرهبرداری از نفت منطقهبه سرپرستی ویلیام ناکس دارکی انگلیسی آغاز شد.
دمورگان در مرحله بعد به دنبال نشانههایی از آشوریها به عیلام رفت و مدت زمان زیادی را در شوش گذراند. نیروهای اعزامی به این منطقه به رهبری مارسل دیولافوی شش سال پیش از آن شوش را ترک کرده بودند.
در میان محوطههای گسترده مملو از ویرانهها توجه دمورگان به ارگی جلب شد که دمورگان در دامنه آن موفق به کشف تکههایی از ظروف سفالی بسیار قدیمی و تعدادی سنگ چخماق شد. این کشفیات در از سر گیری کاوش در این منطقه تاثیر به سزایی داشت. دمورگان در بازگشت به تهران مساله را با رنه دو بالوی، وزیر فرانسه که مشتاق بود تحقیقات باستانشناسی ایران را انحصارا در اختیار فرانسه قرار دهد مطرح کرد.
مدتی طول کشید تا تلاشهای آنها به ثمر برسد. در این فاصله در سالهای ۱۹۰۵ـ ۱۸۹۴ دمورگان ۱۰ جلد کتاب با عنوان ماموریت علمی در پارس را در ۵ بخش در پاریس چاپ کرد. چهار جلد از این کتابها به بررسیهای زمینشناسی، دو جلد به بررسیهای باستانشناسی گورها و دیگر بناهای باستانی قابل رویت بودند، یک جلد به گویشهای کردی و زبانهای شمال ایران، یک جلد به متون ماندی (فرقهای عرفانی در جنوب عراق)، و دو جلد هم به مطالعات جغرافیایی اختصاص داشت.
دمورگان در بازگشت به فرانسه تعداد زیادی شی را با خود به کشورش برد و بعضی از آنها را به آتلیه سن ژرمن اهدا کرد. او ۶۲۰ عکس، سه نقشه ایران، و نقشهای کامل از شمال ایران و نقشهای هم از کردستان تهیه کرد. دمورگان تصمیم داشت به ایران بازگردد و مطالعات خود را در بخشهای جنوبی و شرقی ادامه دهد. اما در این زمان برای مدیریت موقت سازمان آثار باستانی مصر دعوت شد و از سال ۱۸۹۲ تا ۵ سال بعد از آن در این مقام باقی ماند. در تمام این مدت علاقه شخصی دمورگان به دوران ماقبل تاریخ بود و میتوان او را پدر باستانشناسی ماقبل تاریخ مصر دانست.
در همین حال، ناصرالدینشاه در سال ۱۲۷۴ پیمانی را امضا کرد که بر اساس آن حق کاوشهای باستانشناسی را به طور انحصاری در اختیار فرانسه قرار داد. در این زمان وزارت آموزش عمومی و هنرهای زیبای فرانسه هیاتی باستانشناسی تشکیل داد و هدایت آن را به دمورگان سپرد.
دمورگان در سال ۱۲۷۶ مصر را به مقصد ایران ترک کرد تا مدیرکل هیات باستانشناسی فرانسه شود، در ایران سازمان باستانشناسی فرانسوی ایجاد کند و این «مناطق ناشناخته را از لحاظ علمی مورد بررسی قرار دهد». او تصمیم گرفت بخش اصلی فعالیتهای خود را معطوف شوش کند تا به اطلاعات بیشتری در مورد تمدن عیلام دست یابد.
آن طور که از نوشتههای دمورگان بر میآید او بیش از تاریخ عیلامی به دوران ماقبل تاریخ شرق علاقه داشته است. او کلده (ناحیهای در جنوب بابل در بینالنهرین) و دشتهای بینالنهرین را سرمنشا تمدنهای آغازین و گهواره پیشرفت بشری میداند. او در مورد شوش مینویسد: «شوش به دلیل قدمت زیاد آن میتواند بزرگترین و مهمترین مساله بشر، یعنی مساله تبار انسانها، را حل کند. این شهر به باور من به آن دنیای آغازینی تعلق دارد که شاهد کشف خط، استفاده از فلزات، و آغاز هنر بوده است. اگر قرار باشد مشکل تبار انسانها روزی حل شود، در کلده و خصوصا در شوش خواهد بود.» (۱۹۰۲، ص ۱۶)
او تل آکروپول شوش را که در آن زمان ۳۵ ـ ۳۰ متر ارتفاع داشت به بخشهایی با ۵ متر عرض و ۵ متر عمق تقسیم کرد و مثل پروژههای ساختمانی معمول تنها حدود ۲ میلیون و ۴۵۰ هزار مترمربع خاک را جابجا کرد و به این ترتیب بقایای معماری شوش را برای همیشه نابود کرد.
تیم دمورگان کار خود را رسما در دسامبر ۱۸۹۷ (سال ۱۲۷۶) آغاز کرد؛ آنها باید دائم با غارتگرانی مبارزه میکردند که بدون هیچ محدودیتی از سوی دولت مرکزی به چپاول و ویران کردن محوطههای باستانی میپرداختند. دمورگان برای تضمین امنیت تیم خود و یافتههایشان دستور داد قصری بزرگ با ظاهری چون قصرهای قرون وسطی در شمالیترین بخش این آکروپول بسازند.
او برای این که هرچه سریعتر به ایدهای در مورد توالی زمانها دست یابد، دستور داد در انتهای جنوبی محوطه ۵ گمانه پشت سر هم بکنند. در ته این گمانهها سرامیکهای ظریف از تمدنی باستانی و بر روی آنها سرامیکهای ابتدایی رنگشده از تمدنی فرعی کشف شد که قدمت هر دوی آنها به پیش از تاریخ عیلام بر میگشت. گزارش مختصر دمورگان در مورد این گمانهزنیها تقریبا بدون هیچ تغییری در گزارش نهایی کاوشهای او در این منطقه که ده سال بعد (در سال ۱۹۱۲) منتشر شد تکرار شد.
در این کاوشها شاهکارهایی از تمدن بابل که عیلامیها به عنوان غنیمت جنگی گرفته بودند کشف شد.
در سال ۱۲۷۹ مظفرالدین شاه قراردادی تکمیلی امضا کرد که بر اساس آن تمامی آثار باستانی کشفشده در شوش را به فرانسه بخشید.
کاوشهای فرانسویها در منطقه شوش ادامه داشت و کشف لوح حمورابی نقطه اوج این کاوشها بود. قوانین این لوح در مجموعه خاطرات هیات فرانسوی در ایران از سال ۱۹۰۰ به بعد چاپ شد.
از آن جا که فعالیتهای باستانشناسی شوش در فصل زمستان انجام میشد، ژاک دمورگان و برادرش تابستانها را به کاوش در گورستانهای اواخر عصر مفرغ و آهن تالش میپرداختند. انتشار نتایج تحقیقات آنها نشان میدهد که دمورگان در حوزه ماقبل تاریخ باستانشناس موفقی بود. از سوی دیگر کار در شوش خستهکننده شده بود و دمورگان معمولا هدایت تحقیقات را به همکاران خود میسپرد. در سال ۸۳ـ۱۲۸۲ معابد اینشوشیناک و نینهورساگ شوش به شیوهای غلط کاوش شد؛ پس از آن در سال ۱۲۸۴ محققان به خاک بکری در گورستان شوش دست یافتند که به وضوح نشاندهنده هم زیبایی سرامیکهای باستانی و هم وجود مس بود که ثابت میکرد قدمت منطقه به یک دوره دیرتر از آنچه انتظار میرفت برمیگشت.
دمورگان ناامید در این زمان همچنین مجبور شد با دشمنیهای بعضی از همکارانش و همچنین اتهام نادرست سوءمدیریت مالی در ماموریت شوش هم روبرو شود. به همین دلیل بود که او بعد از ۱۵ سال هدایت هیات فرانسوی تصمیم گرفت از سال ۱۲۸۶ دیگر به شوش برنگردد. او بیمار شد و در سال ۱۲۹۱ از ماموریت شوش استعفا داد.
او پیش از این مسئولیت چاپ اطلاعات ظروف شوش را به ادموند پوتیه محول کرده بود، اما اطلاعاتی که او در مورد دورههای این ظروف در اختیار پوتیه قرار داده بود نادرست و ناکافی بود. دمورگان از سوی دیگر خود را وقف چاپ آثاری خصوصا در زمینه ماقبل تاریخ و سکهشناسی شرقی کرد. تعداد آثار منتشرشده دمورگان به بیش از ۱۳۰ میرسد و مهمترین آنها عبارتند از انسان ماقبل تاریخ، و اثر سهجلدی ماقبل تاریخ شرق.
ژاک دمورگان باستانشناس بزرگی بود که مرتکب اشتباهی شد که شاخصه زمانش بود: بر عهده گرفتن فعالیت در محوطهای تاریخی مثل شوش توسط او که یک متخصص دوران ماقبل تاریخ بود. دمورگان با جدا کردن آثار باستانی از بافت باستانشناسی خود صدمات جبرانناپذیری را به مطالعات باستانشناسی ایران وارد آورد.
بعد از اینکه دمورگان شوش را ترک کرد، همکاران او به کاوش در منطقه ادامه دادند. در سال ۱۳۰۶ رضا شاه قانونی تصویب کرد که بر اساس آن انحصار کاوش توسط فرانسویها را به شوش محدود میکرد.
لینک مطلب: http://www.chn.ir/NSite/FullStory/News/?Id=71907
تاریخ دسترسی: ۱۷/۲/۱۳۹۲
تاریخچه غارنوردی ایران/ غارهای ایران
الف- بیگانگان و غارهای ایران
غارنوردی و غارشناسی ایران در گذشته، همانند کوهنوردی بیشتر توسط خارجیان صورت گرفته و از سالهای دور غارهای کشورمان مورد توجه باستانشناسان و دانشمندان، بخصوص علمای اهل مکاشفهی ممالک اروپا بوده است.
نمونهی شاخص این قبیل دانشمندان، ژاک ژان دمرگان ((۱۹۲۴-۱۸۵۷) – Jacques Jean Marie de Morgan) معدنشناس فرانسوی بوده است، وی ضمن اینکه با انجام خدمات ارزنده در شناسایی موقعیت طبیعی و جغرافیایی کوهستانهای ایران بر گردن ما حق دارد، در راهنمایی شرکتهای نفتی به منابع نفتی مسجد سلیمان نقش مهمی داشته و به قول الفونس گابریل (Alfons Gabriel) آلمانی دمرگان کسی بود که منطقهی نفتی واقع در ۵۰ کیلومتری شمال شرق شوشتر را دارای روشنترین آتیه معرفی کرد و به شرکت نفت انگلیس و ایران که در سال ۱۹۰۹ میلادی اکتشافات منطقهی نفتی را به عهده گرفت سفارش کرد حفریات را در این نقطه آغاز کنند.
و یا به گفتهی ژنرال سرپرسی سایکس، دمرگان ۵۰۰۰ قطعه ذیقیمت باستانی ایران را در ۱۸۳ صندوق به پاریس حمل نمود که از همه مهمتر استوانهی هامورابی پادشاه کلده و ایلام است که قوانینی بر بدنهی آن نوشته شده و قریب ۳۰ قرن قبل از هجرت در ایران معمول بوده است این میراث عهد کهن که رونق بخش مجموعهی موزهی لور پاریس میباشد، در معرض دید علاقمندان قرار دارد.
لینک مطلب: http://www.irancaves.com/fa/history.aspx
تاریخ دسترسی:۱۷/۲/۱۳۹۲
تاریخ گیلان – تمدن تالش/ انجمن گفتگوی گیلک زبانان جهان
از ۱۰۰ سال پیش که ژاک دمرگان و برادرش هنری دمرگان کاوش های علمی را در تالش شروع کردند تا امروز باستانشناسان آثار بسیاری متعلق به دوران تاریخی و پیش از تاریخ در تالش یافته اند. مانند ظروف سفالی بدون طرح ولی در رنگ های گوناگون، روف سنگی و مفرغی، وسایل خانه، سلاح هایی مانند کارد، خنجر و گرز، اشیای زینتی و مهره ها و سینه ریزهای شیشه ای و نیز اشیای زرین و سیمین به صورت زینت آلات که در قبور زنانه کشف شده اند. ژاک دمرگان در تالش گردنبندی پیدا کرده که مهره هایش از عاج ماموت است، حیوانی که ۱۰۰۰۰ سال پیش نسلش منقرض شد. بر اساس مطالعات باستان شناسان، تاریخ برخی از اشیای یافته شده در تالش از ۲۱۰۰ پیش از میلاد(۴۱۰۰ سال پیش) تا اواخر هزاره ی دوم پیش از میلاد(۳۰۰۰ سال پیش) تخمین زده می شوند.در نقاط مختلف تالضش مانند مریان، شیر شیر و حسن زمینی گورهای باستانی به نام دلمن یافت شده، این قبر ها را به این علت که در آن اشیای قیمتی وجو داشت با خاک می پوشاندند.در سالهای اخیر باستان شناسان از طریق حفاری در تالش به آثار ارزشمندی از این سرزمین دست یافتند. در این میان محوطه مریان از اهمیت خاصی برخوردار بود. طبق نظر کارشناسان این محوطه در دوران باستان یکی از مراکز مهم شکل گیری تمدن در دره ی کرگان رود جنوبی بوده است. زیرا تنها راه برقراری ارتباط با تمدن های آن روز جهان مانند اورارتوها و ماناها، دره کرگان رود جنوبی بود.با بررسی در محوطه تور، واقع در ۴۴ کیلوتری تالش محققان از شکل گورها و نوع تدفین مردگان به این نتیجه رسیده اند که در میان مردمان آن دیار پرستش عوامل طبیعی و بویژه خورشید بسیار گسترده بوده. در کاوش ها یک دستبند مفرغی پیدا شده که در سطح داخلی دارای نوشته ای به خط میخی اورارتویی است که دارای مفاهیم مشخص است و کهن ترین نوشته ای است که در گیلان پیدا شده.چندین کتیبه و اشیای نفیسی همچون اشیای سیمین و زرین، شامل جام، گوشواره، انگشتری، پلاک و … که هر یک شاهکاری هنری هستند بیانگر وجود یک تمدن بسیار درخشان در این منطقه است. هم چنین وجو انبوه ابزار آلات نبرد مانند سرنیزه، شمشیر، خنجر و بویژه سرپیکان ها، نشان دهنده ی این است که این قوم دارای مران سلحشور و دلاوری بود. و به احتمال زیاد امارت نشین هایی نیز برای جلوگیری از حملات اقوامی مانند آشور داشته.
لینک مطلب: تاریخ-گیلان—تمدن-تالشhttp://bazar.gilyavaran.com/Thread-/
تاریخ دسترسی:۱۷/۲/۱۳۹۲
تالش/ ویکی روستا
نخستین کسی که در منطقه شمال ایران به تحقیقات باستان شناسی پرداخت “ژاک دمرگان” فرانسوی است. وی که مدت ها در نواحی ساحلی جنوب دریای مازندران تحقیق می کرد، حاصل مطالعات خویش را در مورد تالش تحت عنوان تحقیقات باستان شناسی هیأت علمی فرانسه به چاپ رساند. حفریات وی به همراه برادرش هانری در حوالی سال های ۱۸۹۹ و ۱۹۰۲ ق در مناطق تالش و نقاط همجوار آن در خاک آذربایجان انجام شد.
کاوش های اینان در مناطق شرق آذربایجان و اطراف شهر نمین و ناحیه تالش در گورستان های پیش از تاریخ نواحی حسن زمینی ، شیر شیر ، دوخالیان ، آق اولر ، قیلاخانه ، لرداغی ، وجالیک ، تاش کپرو، خواجه دودکپرو و گورستان های باستانی ناحیه نمین انجام شد.
در نتیجه این عملیات و کاوش ها مشخص شد که قبور گورستان های این مناطق به صورت دخمه یا “تومولوس” است که در فارسی به آن “گورکان” می گویند . قسمت عمده ای از این گورستان ها مورد تجاوز عتیقه جویان قرار گرفته بود و از قبور دست نخورده ، اشیایی مانند ظروف سفالین به رنگ سیاه و قرمز و خاکستری بدون نقش و اشیای فلزی محدودی از جنس برنز و آهن به دست آمد. از آثار دیگر کشف شده ، وسایل زینتی و نیز زیورآلات طلایی و نقره ای مربوط به زنان بود.
با بررسی آثار به دست آمده می توان آنها را متعلق به عصر برنز جدید یا آهن قدیم دانست. این منطقه احتمالاً قلمرو اقوام “کادوسی” بود و نوع قبور آنها با آرامگاه سکاییان و سنت تدفین این قوم تشابه دارد.
در کاوش های باستان شناسی سال ۱۳۷۹ در محوطه مریان ، آق اولر ، توجه هیأت اعزامی روی گورستان شماره دو معطوف شد.
طی این کاوش ها بخشی از گورهای چهار چینه ی گورستان که با تراکم فوق العاده ای در کنار هم قرار داشتند ، به دست آمد. با کشف تعدادی گور حاوی اسکلت انسانی و آثار سفالی و مفرغی همچون ظرف ، سلاح ، اشیای تزیینی و … متعلق به دوره هزاره یکم پیش از میلاد مسیح ، کار مطالعات انسان شناسی و آسیب شناسی و باستان شناسی بر روی این آثار آغاز شد.
در یکی از گورهای کاوش شده ، پیکر یک زن به دست آمده که در دست آن ، یک زره جنگی قرار داشت. محمدرضا خلعتبری ، سرپرست هیأت کاوش ، معتقد است که دلیل برجای ماندن اسکلت ها پس از سالیان دراز دراین گورستان ، قلیایی بودن خاک این منطقه است. در تمامی گورهای کاوش شده ؛ در کنار پیکر افراد مدفون ، اشیایی همچون ظروف سفالی و مفرغی ، ابزار و ادوات جنگی ، وسایل تزیینی و آیینی ( همچون گردنبند ، دست بند و …. ) به دست آمده است ، که این امر نشان دهنده رواج نظریه اعتقاد به زندگی پس از مرگ در میان این مردمان در حدود سه هزار سال پیش از این است.
لینک مطلب: تالش/http://wikiroosta.ir
تاریخ دسترسی: ۱۷/۲/۱۳۹۲
گزارشی از پژوهش های باستان شناسی در تالش/تارنمای مرجع تالش شناسی
اشاره : شهرستان لریک و دشت مغان ، واقع درتالش آن سوی آستارا رود ، برای نخستین بار در سالهای ۹۱-۱۸۹۰ به وسیله ژاک دمرگان و برادرش هنری د مرگان ، مورد پژوهش باستان شناسی قرار گرفت . در آن پژوهش شمار زیادی سردابه و گورهای عظیم سنگی شناسایی شد و در آن ها اشیایی متعلق به دوره های مفرغ و آهن « سده های ۷ تا ۱۴ پ.م » به دست آمد.
بررسی آن اکتشافات نشان داد که نواحی مذکور یکی از پنج مرکز مهم تولید آهن و مفرغ و ساخت اشیاء فلزی جنوب قفقاز در آن دوران بوده . آن پژوهش همچنین از وجود تمدنی خبر می دهدکه مراجع علمی شوروی سابق آن را ( تمدن تالش – مغان ) نامیده اند ” انسیلکوپدیای آذربایجان جلد ۹ ” .
برادران مورگان در همان سال ها حفاری هایی نیز در تالش جنوبی ، روستا های مریان و نوئه دی ( آق اولر) ، انجام دادند و در آن جا هم آثار ی مشابه آثار تمدن تالش – مغان به دست آوردند که گزارش آن در کتاب ” هیئت علمی فرانسه در ایران ترجمه کاظم ودیعی چاپ انتشارات چهر تبریز آمده است ” دومین پژوهش باستان شناسی در روستاهای مریان و نوئه دی نیز چند سال پیش به وسیله هیئت باستان شناسی سازمان میراث فرهنگی انجام گرفت . مطلب زیر گزارش مختصری از آن حفاری هاست . (تالشان )
«تالش» با چشم اندازی زیبا، نام منطقه ای وسیع و سرسبز در شمال و شمال غرب استان گیلان است که از سویی کوه های سر به فلک کشیده البرز و از سوی دیگر دریای خزر آن را در برگرفته است.
این منطقه با بخش های مختلف جلگه ای، کوهستانی و جنگلی در روزگاران کهن به سرزمینی گفته می شد که از شمال به آلبانیای قفقاز، از شرق به دریای خزر، از جنوب به سفیدرود و از غرب به دشت و پهنه اردبیل مغان و منطقه کوهستانی نیر و سراب می رسید. در این سرزمین قومی همنام، یعنی تالشی ها زندگی می کنند که به دلیل عدم انجام برنامه پژوهشی هدفمند اطلاعات چندانی از ادوار گذشته آنان در متون تاریخی وجود ندارد. برخی بر این باورند که تالشان همان کاوسیان یا کاتوزیانند که در نواحی کوهستانی این سرزمین زندگی می کردند. در کتاب ایران در عهد باستان نیز آمده، کادوسیان مردمی بودند که در گیلان جای داشتند و ظاهراً نیاکان تالشی های کنونی بوده اند. همان نواحی تالش شمالی به دنبال ۲ دورده جنگ های طولانی ایران و روسیه تزاری در زمان سلطنت فتحعلیشاه قاجار و عقد ۲ قرارداد ننگین گلستان و ترکمانچای در سال های ۱۲۱۸ و ۱۲۴۱ قمری به عنوان غرامت جنگی به روس ها واگذار شد و این واگذاری بهایی بود که تالشان برای بقای حکومت قاجار به روس ها پرداختند. متأسفانه با وجود حساسیت منطقه به لحاظ سیاسی، فرهنگی و طبیعت بی بدیلی که به این منطقه ارزانی شده، دانش و آگاهی ما از فرهنگ های کهن این سرزمین بسیار اندک است، چرا که تا انقلاب اسلامی و به عبارتی دقیق تر تا یک دهه گذشته باستان شناسی در تالش نامی ناآشنا بوده است.
صرف نظر از کارهای اولیه ژاک دمرگان در فاصله سال های ۱۹۰۱- ۱۸۸۹ میلادی برای شناسایی فرهنگ و تمدن تالش که چاپ کتاب مطالعات جغرافیایی هیأت علمی فرانسه در ایران حاصل آن بوده و نیز تلاش های پراکنده سال ۱۳۵۱ از سوی باستان شناسان ایرانی، تالش تا سال ۱۳۷۱ که فصل جدید فعالیت های پژوهشی و مطالعات باستان شناسی منطقه آغاز شد، در پناه جنگل های انبوده و مه آلود خود از نظر پنهان و کار پژوهشی هدفمند در آن صورتنگرفته بود.مطالعات آغازین این سرزمین پس از انقلاب اسلامی براساس یک برنامه اضطراری شروع شد و این مقدمه ای بود تا ظرفیت های فرهنگی و گردشگری منطقه بیش از پیش شناخته شود. بررسی های باستان شناسی تالش کاورش های باستان شناختی تالش به صورت هدفمند به سرپرستی محمدرضا خلعتبری، عضو هیأت علمی و مدیر پایگاه میراث فرهنگی و گردشگری تالش از سال ۱۳۷۸ براساس برنامه های مصوب پژوهشی سازمان میراث فرهنگی کشور آغاز شد و تاسال ۱۳۸۶ ادامه یافت.
کاوشهای انجام گرفته در منطقه و چاپ نتایج آن در ۵ جلد، بستر مناسبی را در شناخت فرهنگ دیرپای منطقه فراهم کرده و گستره آگاهی و دانش ما از ساختارهای فرهنگی تالش را که پیش از این تنها به کتاب هایی همچون مطالعات جغرافیایی هیأت علمی فرانسه در ایران و کتاب خاطرات هیأت علمی فرانسه در ایران محدود می شده افزایش داده است. خلعتبری، در ارتباط با سابقه فعالیت های باستان شناسی تالش، این منطقه را نخستین نقطه از خاک گیلان می داند که پذیرای هیأتی باستان شناسی شده است. هیأتی که پس از عقد قرارداد انحصاری مظفرالدین شاه با دولت فرانسه به ایران آمد و اساس آن انجام هرگونه کاوش، تحقیق و کشف اشیای عتیقه در سراسر خاک ایران به انحصار دولت فرانسه درآمد و ژاک دمرگان به این منظور و به عنوان عامل سیاست این کشور راهی ایران شد. دمرگان در فاصله سال های ۱۹۰۱- ۱۸۸۹ قصد انجام مطالعات علمی سفری به مناطق جنوبی دریای خزر کرده و در تالش ایران در محوطه هایی همچون مریان، نوئه دی (آق اولر)، حسن زمینی، شیرشیز، قیلاخانه، مرداغی، جالیک و نمین در خاک استان اردبیل فعلی و در تالش روسیه تزاری در حوزه لنکران، دره لالوار، دیبده به بررسی و گمانه زنی می پردازد که به کشف آثاری از نیمه دوم هزاره دوم و آغازین سده های هزاره اول قبل از میلاد منجر می شود. خلعتبری درباره حضور دمرگان در این منطقه با اشاره به این که کارهای پژوهشی وی در همین مرحله پایان نیافت، می گوید: وی یک بار دیگر به کمک و همراهی برادرش هنری و به منظور تکمیل مطالعات خود راهی تالش شد که حاصل دستاوردهای این فصل نیز از سوی دمرگان در کتابی با عنوان مطالعات جغرافیایی هیأت علمی فرانسه در ایران و کتاب خاطرات هیأت علمی فرانسه در ایران که از سوی برادرش تألیف شد به چاپ رسید. این عضو هیأت علمی در توصیف کارهای پژوهشی دمرگان، می گوید: با فعالیت های دمرگان در منطقه تصور می شد ساختارهای فرهنگی تدوین شود، اما عملاً این طور نشد و تا مدت۷۰ سال در پناه جنگل های انبوده و مه آلود از نظر دستگاه های فرهنگی کشور پنهان ماند. تا این که در سال ۱۳۵۱ در دو محوطه دو خالکوه و تلارک در جنوب اسالم کاوش های جدیدی آغاز شد. کشف آثاری از نیمه دوم هزار اول قبل از میلاد ماحصل این کاوش ها محسوب می شود که که متأسفانه گزارشی از آن در دست نیست.
با توجه به مطالب ارائه شده، مجموعه فعالیت های باستان شناسی تالش تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران با در نظر گرتفن قدمت منطقه اندک بود و کاوش های باستان شناختی در این منطقه براساس یک برنامه اضطرای در سال ۱۳۷۰ آغاز شد. عضو هیأت علمی پژوهشکده باستان شناسی در شرح مرحله جدید کاوش ها، می گوید: در زمستان سال ۱۳۷۰ در هنگام عملیات راهسازی در مسیر جاده پونل به خلخال و میانه در مقطع روستای ییلاقی و سکه تیغه ماشین آلات راهسازی به چند گورستان باستانی برخورد کرد که با دخالت مأموران حفاظت آثار باستانی مستقر در ماسال از ادامه کارشان جلوگری و موضوع پیگیری می شود. بازدید از محوطه خاکبرداری شده و قدمت گورهای باستانی کاوش این مکان را اجتناب ناپذیر می کند. خلعتبری، این آغاز را مقدمه ای بر هدایت کاوش های باستان شناختی به سمت تالش می داند، زیرا فعالیت های پژوهشی تا آن زمان در حوزه رودبار و بویژه ۲ سوی سفیدرود متمرکز بوده است. کاوش گورستان باستانی و سکه در یک فصلانجام شد که به آثاری از دوره اشکانی منتهی و در ادامه آن دره شفا رود تا مرز خلخال مورد بررسی قار رگفت که منجر به کشف محوطه باستانی میانرود و کاوش آن در سال ۱۳۷۲ شد.
با کاوش محوطه باستانی میانرود و دستیابی به آثار ارزشمندی از نیمه دوم هزاره اول قبل از میلاد دره کرگانرود جنوبی که ی محور استقراری از روزگار کهن به شمار می رود، مورد بررسی و شناسایی قرار گرفت. در این منطقه محوطه باستانی اسب سرا در ییلاق شکره دشت که قبور کلان سنگی از نوع دلمن در سطح زمین کاملاً قابل شناسایی بود، برای کاوش های باستان شناسی انتخاب شد، اما به دلایلی کارهای پژوهشی تالش پس از کاوش گورستان باستانی میانرود در سال ۱۳۷۲ تا مدت ها دچار وقفه شد و گورستان اسب سرا در سال ۱۳۷۷ در برنامه پژوهشی سازمان قرار گرفت.
این محوطه و محوطه باستانی مریان بدون شک یکی از بزرگ ترین گورستان های پیش از تاریخ و تارخی استان به شمار می رود، مشاهده وسعت کاوش های غیرمجاز، بافت معماری قبور و آثار کم نظیر آن منجر به تعیین حریم، کاوش و نجات بخشی و ثبت این محوطه تاریخی در فهرست آثار ملی به سال ۱۳۷۸ شد.
کارهای پژوهشی محوطه باستانی مریان در سال ۱۳۷۸ آغاز شد و در زمستان همان سال در فهرست آثار ملی به ثبت رسید و تا سال ۱۳۸۱ ادامه یافت.
گورستان عظیمی بالغ بر ۴۰۰ هکتار مساحت کشف و بیش از ۶۰ گور در آن کاوش شد. در این گورها اجساد، همراه با ظروف سفالی و مفرغی، ادوات جنگی و وسایل تزیینی دفن شده بود که بیانگر اعتقاد مردمان عصر آهن به زندگی پس از مرگ به شمار می رود.
دلیل باقی ماندن اسکلت ها را پس از سالیان دراز در این گورستان ها، قلیایی بودن خاک این نواحی می باشد. بررسی های آثار مکشوفه حکایت از آن دارد که این محوطه باستانی از آغازین سده های هزار اول قبل از میلاد تا پایان دورده ساسانی برای استقرار مورد استفاده قرار گرفته است. محوطه باستانی مریان مجموعه ای از محوطه های گورستانی است که در جای جای آن شکل گرفته و به احتمال قوی فضای خالی میان گورستان ها مکان های استقراری بوده که به علت به کارگیری مصالح زایل شوند در ساختار آنها به کلی از بین رفته و اثری از آن به جای نمانده است.
مدیر پایگاه میراث فرهنگی و گردشگری تالش، در پاسخ به این پرسش که چه دلیلی موجب شد تا حفاری های تول پس از مریان صورت گیرد، عنوان می کند: زمانی که هیأت علمی کاوش های باستان شناسی تالش در محوطه باستانی مریان به کاوش اشتغال داشت، با توجه به شرایط طبیعی بزرگ ترین گورستان باستانی استان که سلسله جبال البرز آن را چون دیواری نفوذناپذیر در برگرفته و دره کرگانرود جنوبی سهل ترین راهی بوده که ارتباط منطقه را با غرب و به ویژه ۲ تمدن بزگر آن حوزه یعین اورارتوها و ماناها برقرار می ساخت این فرضیه قوت گرفت که به احتمال قوی در ۲ سوی کرگانرود امارت نشین های کوچک ترین وجود داشته که نقش تدافعی در برابر هجوم همسایگان غربی به سرزمین کادوسیان را بر عهده داشتند. به همین دلیل برای اثبات این فرضیه ۲ سوی کرگانرود جنوبی تا مرز جمهوی آذربایجان مورد بررسی وشناسایی قرار گرفت. نتیجه این بررسی ها منجر به کشف ۱۱ محوطه باستانی شد و از آنجا که وسعت آثار سطحی و بافت معماری مقابر محوطه باستانی تول گیلان با آثار مریان همزمان بود، برای اثبات این فرضیه برای کاوش در نظرگرفته شد. کاوش این گورستان ۳۵۰ هکتاری د رسال ۱۳۸۲ به صورت گمانه های پیشرو آغاز شد و پس از آن در ۲ فصل کاری ادامه یافت که به کشف ۶۵ گور از نوع حفره ای ساده، کلان سنگی و دلمن و آثار بسیار ارزشمندی از نوع سفال، مفرغ، آهن، طلا، نقره و زیورآلات منجر شد. در این کاوش ها همچنین دستبند مفرغی با واژه هایی به خط میخی که در قسمت درونی آن نقر شده بود کشف شد. این کتیبه به خط میخی اوراتویی است و بهعنوان کهن ترین سند مکتوب و خطی کشف شده از خطه گیلان به لحاظ بازگویی یک مفهوم مشخص به شمار می رود.
امارت نشین تول به دلی لاین که در موقعیت مرزی سرزمین کادوسی با همسایگان غربی آن قرار داشت از نظر هنری پیش از آن که در هنر سرزمین های شمالی سلسله جبال البرز تأثیر گذاشته باشد از هنر همسایگان غربی خود تأثیر پذیرفته است.
عضو هیأت علمی پژوهشکده باستان شناسی، دستبند مفرغین مزین به خط میخی اورارتویی را مهم ترین اثر مکشوفه ا زکاوش ای باستان شناسی تالش می داند. وی درباره ی اهمیت این دستبند، اظهار می دارد: این دستبند به دلیل اهمیتی که در زمان خود داشته با وجود شکسته شدنش از بخش میانی دوباره بهم متصل و پرچ شده است. دستبند یاد شده در بخش درونی خود دارای خط میخی اورارتویی است.
چنانچه دستبند مفرغی مکشوفیه را به عنوان هدیه ای از سوی یکی از پادشاهان اورارتویی یعنی آرگیشتی اول به حاکم منطقه بپذیریم، این فرضیه قوت می گیرد که به احتمال قوی در آغازین سده های هزار اول قبل از میلاد امارت نشین تول گیلان یا مریان باید در سیاست منطقه ای از چنان موقعیت و اقتداری برخوردار بوده باشند که پادشاهان اورارتویی یا مانایی به منظور حفاظت و صیانت از متصرفات خود ناگزیر بودن تا از حمایت ساکنان منطقه برخوردار باشند. از سوی دیگر حضور این کتیبه خود می تواند حکایت از آشنایی بومیان منطقه به فن خط و کتابت باشد. که تاکنون در باستان شناسی استان شناخته شده نیست. به عبارتی گزینش محوطه باستانی تول گیلان یافتن پاسخ به سؤالاتی بود که تاکنون به آن پرداخته نشده بود.
آخرین محوطه کاوش شده:
گورستان باستانی کورامار آخرین محوطه در حوزه تالش است که پارسال مورد بررسی های باستان شناسی قرار رفته است. مطالعات اولیه روی آثار مکشوفه از این گورستان نیز تعلق آن به آغازین سده های هزار اول قبل از میلاد تا پایان نیمه این هزار را تأیید می کند. از این رو، این محوطه با دیگر محوطه های کاوش ده چون مریانف تول گیلان و تندوین در یک افق گاهنگاری قرار می گیرند. کشف گور یک زن در گورستان ۳ هزار ساله کورامار اطلاعات تازه ای از ساختار اجتماعی آن دوران را فراروی باستان شناسان قرار داد. در گور این زن، برخلاف دیگر گورهای این گورستان، ظرفی نقره ای مشابه جام خشایار شاه به دست آمد که این کشف بیانگر جایگاه ویژه زنان در آن اعصار است. کشف ظرف نقره ای در این گور که بر اساس اشیای زینتی کنار اسکلت احتمالاً متعلق به یک زند است، نشان می دهد زن ها ۳ هزار سال پیش می توانستند در جایگاه اجتماعی ویژه ای قرار گیرند.
حجم گورستان تالش و گورهای متعددی که در این گورستان قرار گرفته است، نشان می دهد که روزگاری این منطقه باید سکونتگاه اقوامی بوده باشد که امروز در این گورستان خفته اند. ساختار معماری و مساکن اقوام عصر آهن مستقر در این منطقه آخرین سؤالی است که مدیر پایگاه میراث فرهنگیگردشگری به آن پاسخ می دهد. وی در این باره می گوید: یکی از موضوع های اساسی تاریخ تمدن سرزمین های شمالی سلسله جبال البرز به طور اعم و استان گیلان به طور اخص که تاکنون بدون پاسخ مانده، ساختار مسکن اقوامی است که در طلیعه عصر آهن ۱۵۰۰ قبل از میلاد در سراسر کشورمان و طبیعتاً گیلان مستقر شده اند. بسیاری از صاحب نظران بر این باورند که اقوام مزبور از مساکنی با سازه مستحکم برخوردار نبوده اند. به گفته وی، این فرضیه می تواند بر دو اساس متکی باشد: نخست آن که در کاوش های باستان شناسی که در این استان صورت گرفته، پلانی شفاف و روشن از معماری این اقوام شناسایی نشده و این نکته سبب شده تا بسیاری بر این اعتقاد باشند که این اقوام اساساً دارای مسکن نبوده اند و دیگر آن که به نظر بسیاری از صاحب نظران اقوام مزبور از آنجا که دارای زندگی شبانی و اقتصادی مبنی بر تولیدهای دامی بوده اند، نمی توانستند یکجانشین باشند.
ذوق، سلیقه و خلاقیت این اقوام در تولید ابزارآلات و هنرهای ظریفه و معماری قبور این فکر را که آنان دارای مسکنی بودند، از ذهن دور می کند. وی دستیابی به فضایی با کف و اجاقی در میانه آن در کاوش های گورستان تول گیلان را دلیلی بر وجود مساکن مردمان عصر آهن در این منطقه می داند.
کاوش های شادروان علی حاکمی در حفریات کلورز و کشف آثار معماری با پی سنگی و پوشش سقف از جنس چوب و کاوش های باستان شناسی دکتر نگهبان در فاصله سال های ۱۳۴۱ – ۱۳۴۰ در گورستان مارلیک و گمانه زنی و لایه نگاری در تپه پیلاقلعه از تپه های اقماری مارلیک و دستیابی وی به اتاق هایی به ابعاد ۵ در ۸ در ۳ با مصالح سنگی از جمله آثار معماری کهن استان عنوان می کند که می تواند پایه تحقیقات آتی قرار گیرد. در پایان، با توجه به این که مهاجرت اقوام عصر آهن از کوه های قفقاز تا فلات مرکزی تنها با عبور از تالش ممکن بوده و تالش در آن زمان یکی از دوره های شکوفایی خود را سپری می کرد، احتمال می رود این اقوام در عبور از این منطقه استقرارهای طولانی داشته اند وسعت گورستان تالش و تراکم گورهای عصر آهن نیز بیانگر آن است که این استقرار با فرهنگ سازی همراه بوده است
منبع : وبلاگ مهر ایران
لینک مطلب: http://www.taleshan.com/bastanshenasi.htm
تاریخ دسترسی: ۱۷/۲/۱۳۹۲
کوه دماوند در تاریخ/ تاریخ و فرهنگ
اولین صعودها به کوه دماوند
ژاک دمورگان
ژاگ دمورگان در سال ۹۱- ۱۸۸۹ با کمک دولت فرانسه به جنوب و شمال ایران سفر کرد تا به پژوهش های باستان شناسی بپردازد. اگر چه خدمات باارزش او شامل کاوش های باستان شناسی در ایران بود، ولی در واقع مهندس معدن بود و در کنار آن به پژوهش های زمین شناسی نیز می پرداخت. دمورگان در زمستان ۱۸۸۹ تلاش می کند به قلۀ دماوند صعود کند، ولی فقط تا ارتفاع ۵۳۰۰ متری پیش می رود و نقشه ای از قله رسم می کند و به رینه بازمی گردد.
برنامۀ دمورگان، به علت این که ۱۲۰ سال پیش در اوایل دسامبر صعود به قله را در دمای ۲۶ درجه زیر صفر انجام داده، اهمیت زیادی داد. می توان گفت که صعود به دماوند در این فصل، شاید در کوهنوردی جهانی در زمان خود بی سابقه بوده و از این رو، کمتر قلهای در صعود زمستانی چنین سابقهای داشته است.
لینک مطلب: تاریخ-و-فرهنگ_http://damavandkooh.com/_18
تاریخ دسترسی: ۱۹/۲/۱۳۹۲
قلعه شوش/ ویکیپدیا
قلعه شوش قلعهای است که توسط ژاک دمورگان فرانسوی برای سکونت باستانشناسان فرانسوی در نزدیکی آرامگاه دانیال نبی در شوش بر روی تپهای تاریخی بناشدهاست. از مهمترین آثار بدست آمده از این تپهها، میتوان به مجمسهٔ معروف ملکه ناپیر اسوستون، لیوان مشهور سفالی شوش به رنگ نخودی و نقش بزکوهی و قانون حمورابی اشاره کرد.
این قلعه دارای نقشهای قرونوسطایی است و با نظارت خاندان فیلی که امنیت ساخت را بر عهده داشتند و حاج مصطفی دزفولی و با استفاده از آجرهای بهدستآمده از کاخ داریوش هخامنشی (کاخ آپادانای شوش) و تعدادی از آجرهای منقوش به خط میخی چغازنبیل احداث شدهاست. نقشهٔ قلعه ذوزنقهشکل است، که قاعدهٔ کوچک آن در سمت شمال واقع شده و دور تا دور آن را راهرویی احاطه کرده و چند ردیف اتاق به سمت حیاط، بر گِرد آن قرار گرفتهاست. برج شمالغربی قلعه مربعشکل و برج شمالشرقی، دایرهشکل است.
لینک مطلب: قلعه_شوشhttp://fa.wikipedia.org/wiki/
تاریخ دسترسی: ۱۹/۲/۱۳۹۲
غار سهولان ( کونه کوته ر )/شهرستان مهاباد – سابلاغ
مشخصات غار سهولان
ساختار زمینشناسی غار:آبی-خاکی-سنگ آهک
طول مسیر آبی کشف شده :۳۰۰ متر
طول مسیر خشکی کشف شده :۲۵۰ متر
مساحت کشف شد: حدود ۲ هکتار
مینانگین ژرفای آب: ۲۲ متر
بیشینه ژرفای آب: ۵۲ متر
میزان رطوبت : ٪۷۰ الی ٪۷۵
دمای درون غار: ۵ الی ۱۰ درجه سانتیگراد
نوع رسوبات: آهکی
وسعت تالار اصلی: ۵۸ متر در ۴۲ متر
ارتفاع سقف غار: ۵۰ متر
موجودات داخل چاه: کبوتر و خفاش
جاذبه طبیعی: وجود قندیلهای آهکی به اشکال مختلف
دیرینگی آثار بدست آمده از غار: هزاره دوم قبل از میلاد
ارتفاع از سطح دریاهای آزاد: ۱۷۵۱متر
موقعیت جغرافیائی: ۴۶ درجه شرقی و ۳۶ درجه و ۴۱ دقیقه عرض شمالی
سال حفاظت: ۱۳۷۹ و بر اساس مصوبه ۱۶۹ شورای عالی حفاظت محیط زیست
غار سهولان از شگفتی های طبیعت ایران و بعد از غار علی صدر همدان مهمترین غار آبی ایران و جنس سنگهای داخل آن آهکی دولومیتی و آهکی رسوبی است . این غار در منطقه خوش آب و هوایی قرار گرفته و هر چهار فصل در این منطقه شکوه خاص خود را دارد . چشم انداز آن بسیار زیبا و خصوصاً کوههای برفگیر بلند آن در زمستان و پوشش گیاهی آن در بهار بسیار ستودنی است.
ژاک دمورگان فرانسوی بین سالهای ۱۸۹۶ – ۱۸۹۲ که مشغول بررسی جغرافیای غرب ایران بوده , غار را دیده و با کمک ساکنان روستا با کلک از راه آبی وارد آن شده و از راه خشکی بیرون آمده است . کروکی که ژاک دمورگان از غار کشیده ۶۰% با وضعیت کنونی همخوانی دارد . سپس در سال ۱۳۵۰ یک هیئت غارنورد از دانشگاه آکسفورد با تجهیزات کامل از این غار دیدن کردند . سرانجام در سال ۱۳۷۰ هیئتی داخلی برای شناسایی از غار دیدن کرد و اقدامات اولیه را انجام داد و در نهایت در سال ۱۳۷۶ اقدام به بازگشایی مسیرهای ورودی کردند . البته هنوز برای کشف دیگر مسیرهای غار باید کوشید . این غار را در سال ۱۳۷۹ شهرداری مهاباد مورد استفاده موقت قرار داد و هم اکنون شرکت تعاونی گردشگری و تفریحی غار سهولان و شهرداری مهاباد آن را اداره می کنند .
به گفته اغلب کارشناسان این غار از گذشته های دور مورد استفاده قرار گرفته و تاکنون سفالهای دوره اشکانی و پی سوز دوره ایلخانی در آن کشف شده و به تأیید باستان شناسان نیز رسیده است . این غار دو بخش دارد : بخش اول , بخش آبی آن است که از سه حوضچه به هم پیوسته تشکیل شده که عمیقترین نقطه آن ۵۲ متر و میانگین عمق آن ۲۰متر و طول تقریبی این بخش حدود ۲۵۰ متر است و احتمال توسعه غار در این بخش وجود دارد . در این قسمت غار قندیلهایی به اشکال گوناگون از سقف آویزان گشته , که بعضی از آنها به موجودات زنده شباهت دارد و ساکنان محلی بر هر یک نامی نهاده اند : خوشه انگور – اختاپوس – لاک پشت و … با توجه به ادامه رشد این قندیل ها غار از نوع فعال محسوب می شود . بخش دوم , بخش خشکی غار است که به ” کونه مالان ” شهرت دارد . در جنگ جهانی اول که سربازان روس در مهاباد مردم را قتل عام می کردند به روستائیان اطراف نیز رحم نکردند , به همین دلیل روستائیان نزدیک سهولان به این بخش غار پناه بردند و مدتها در آن ساکن بودند . تعدادی کبوتر در غار زندگی می کنند و خفاشها هم در قسمت هایی که نور به سقف نمی رسد , لانه کرده اند , همچنین نوعی آرتمیسا از نوع نرم تن در آب آن موجود است . در نقطه اتصال قسمت آبی به بخش خشکی شیبی تند وجود دارد و در انتهای این شیب تونل باریکی به عمق ۲۰ الی ۳۰ متر کنده اند . به گمان بعضی ها روزگاری راهی مخفی بین قلعه بالای کوه و داخل غار وجود داشته که بر اثر تکانهای زمین مسدود شده و ساکنان غار خواسته اند با ایجاد این تونل دوباره این راه را باز کنند , ولی به علت کمبود اکسیژن و نداشتن وسایل کافی موفق به این کار نشده اند .
لینک مطلب: http://www.mahabad2013.blogfa.com/post-21.aspx
تاریخ دسترسی: ۱۹/۲/۱۳۹۲
دمورگان در حور/ پایگاه حور پژوهی محبت فروغی
دومورگان باستان شناس فرانسوی برای نخستین بار در سال ۱۸۹۰ میلادی و سپس درسال ۱۹۰۱ برادران ژاک و هنری دومورگان دلمن های برخی نقاط ایران خصوصا گیلان و آذربایجان را مورد کاوش قرار دادند که اکثر روستاهای منطقه نمین از جمله وجله لیک نیارق هم جزوی از نقطه شناسایی شده می باشد .و همچنانکه گفته شد به نتیجه این کاوش (در رابطه با وجله لیک)متاسفانه دسترسی نداریم ،با این حال با مراجعه به حاصل تحقیق دومورگان (برادران)از بناهای اطراف نمین که با نیارق بویژه وجله لیک فاصله چندانی ندارد می توان به آگاهی های نسبتا مناسبی درباره تاریخ و تمدن این منطقه دست یافت.
دومورگان در نتیجه تحقیقش می نویسد یکی از این بناها در نمین نزدیک اردبیل یافت شده است لازم به ذکر است که نقطه مزبور با فاصله کوتاهی از رودخانه آستاراچای و نیز کوههای حاشیه خزر (باغرو)که آذربایجان را از دریا جدا می کند واقع است و از نظر زندگی می تواند برای جوامع اولیه که از راه شکار و جمع آوری غذا زیست می کردند نقطه مفیدی باشد .این نمونه اتاقکی است به ابعاد تقریبی دو در چهار متر که تخته سنگهایی به ارتفاع حدود یک و نیم متر ،دیواره های آن را تشکیل می دهند و سقف آن را نیز با تخته سنگهایی پوشانده اند که بیش از ۲ متر عرض دارد .واضح است که چنین پناه گاهی در فصول گرم می تواند مناسب و کارآیی داشته باشد اما در زمستان که عموما به خاطر کوهستانی بودن و عرض جغرافیایی خود برفگیر و سرد می باشد چنین معماریهایی جوابگوی حفاظت ساکنین از سرما نخواهد بود لذا سنگهای دیگری به شعاع تقریبی ۸ متر دور این اتاقکها چیده تا خاک روی سقف را از پراکنده شدن حفظ کند و یا ممکن است پس از ریختن خاک دور آن را با چیدن سنگهایی بسته باشد که در هر حال اتاقک سنگی ،تبدیل به محیطی بسته تر و مناسب تر می گردد.
این بناها که اصطلاح علمی آن دلمن است عبارت است از قطعات سنگهای بزرگ و مکعبی به وزن تقریبی ۱۰ تن و یا کمتر که به طور عمودی کنار هم چیده می شد و با قطعه سنگهای بزرگ و بدون استفاده از هر گونه ملات پوشیده می شد .
اندازه دو تخته سنگ دلمن واقع در وجله لیک:
الف:طول=۱۹۲ سانتی متر
عرض=۱۸۸سانتی متر
ارتفاع=۹۱سانتی متر
ب:طول=۲۰۵ سانتی متر
عرض=۱۴۴سانتی متر
ارتفاع=۱۱۰سانتی متر…
لینک مطلب: http://www.hur11.blogfa.com/post-10.aspx
تاریخ دسترسی: ۱۹/۲/۱۳۹۲
نگاهی اجمالی به تاریخچه باستان شناسی فرانسه در ایران/ وبلاگ فرانسه
فرانسه در ایران هرگز نقش سیاسی عمده و پایداری نداشته است. زمانی که انگلیسی ها، انحصار استخراج نفت و بلژیکی ها، امتیاز اداره امور گمرکات ایران را کسب کردند، فرانسه انحصار حفاری ها و اکتشافات باستان شناختی را در این کشور به دست آورد. به اصرار ناپلئون سوم و اظهار علاقه شاه ایران، در فاصله سال های ۱۸۴۳ و ۱۸۵۴م ، دو معمار فرانسوی به نام های فلاندَن و کُست به ایران سفر کردند و نخستین گزارش علمی ( ۱۸۵۲-۱۸۵۱م)را در باره عمده ترین اماکن باستانی ایران ( پرسپولیس ، پاسارگاد و طاق بستان ) منتشر کردند. هیات باستان شناسی دیگری نیز زیر نظر دیو لا فوآ در سال های ۱۸۴۵-۱۸۴۴م نخستین حفاری های باستان شناسی در شوش را بر عهده گرفت. در سال ۱۸۹۰م حکومت فرانسه یک هیات علمی زیر نظر دمورگان، که مهندس معدن بود، به ایران فرستاد تا در نواحی غربی سرزمین ایران در همه زمینه های زمین شناسی، گیاه شناسی، بوم شناسی و باستان شناسی تحقیق کند . یکی از نتایج تحقیقات مذکور این بود که برای اولین بار در خاور میانه وجود ذخایر نفتی در قصر شیرین کشف شد. گزارش این هیات که در ۹ مجلد در فاصله سال های ۱۸۹۵ تا ۱۹۰۵ م منتشر شد، به عنوان نخستین تحقیق علمی جامع در باره ایران، خود اثری سترک است. دمورگان در پرتو توفیقاتی که حاصل کرده بود، در سال ۱۸۹۷م به عنوان نخستین نماینده ارشد برای مراقبت از منافع وزارت آموزش عمومی فرانسه، به ایران اعزام گردید.
گفتنی است وزارت آموزش عمومی فرانسه از سال های ۱۸۹۴ تا ۱۹۳۱م انحصار حفاری های باستان شناسانه در ایران را در اختیار داشت و بعد از جنگ دوم جهانی، اداره فعالیت های فرهنگی و علمی فرانسه در خارج از کشور به اداره روابط فرهنگی وزارت امور خارجه محول شد.
حکومت فرانسه در سال ۱۸۹۴م با اخذ امتیاز انحصاری حفاری های باستان شناسی از همان ابتدا در شوش متمرکز شد. دمورگان که در ۱۶ دسامبر ۱۸۹۷ م با مسئولیت جدیدش وارد شوش شده بود، برای تامین محلی برای زندگی اعضای هیات باستان شناسی فرانسه و نیز محافظت از اشیای مکشوفه، شش ماهه قلعه ای به سبک معماری اروپای قرون وسطی در همان جا بنا کرد که سال های طولانی نماد تفوق و اقتدار باستان شناسان فرانسوی در ایران بود.
در اثر حفاری های شوش اطلاعات محققان فرانسوی در باره ایلام و عصر هخامنشیان بسی افزایش یافت . در جریان حفاری ها کشفیات قابل توجهی میسر گشت. برای نمونه ژکیه در سال ۱۹۰۱م قانون حمورابی را از زیر خاک بیرون آورد و ژ.شیل متخصص کتیبه های ایلامی، آن را خواند. فرانسوی ها در مدت بیش از سی سال، تقریبا همه مساعی خود را زیر نظر دومِکنِم که از ۱۹۱۲ تا ۱۹۴۷م سرپرستی هیات را بر عهده داشت، صرف حفاری در شوش و بین النهرین سفلی کردند، در حالی که امتیاز انحصاری آنان هیات های باستان شناسی غیر فرانسوی را از حفاری در جاهای دیگر ایران باز می داشت.
در سال ۱۹۳۱م رضا شاه به امتیاز انحصاری فرانسوی ها خاتمه داد و سر انجام، هیات های باستان شناسی کشورهای دیگر خصوصا آمریکا، نیز دست به کار حفاری های منظم در فلات ایران شدند.
باستان شناسان جوان فرانسوی مثل رومن گیرشمن دوباره در اماکن باستانی ناشناخته ای چون بیشاپور و پس از او، کونتنو در تپه سیلک ( ۱۹۳۹-۱۹۳۳) حفریات را آغاز کردند. در تپه سیلک، نخستین بار، لایه نگاری استوار و دقیقی انجام گرفت. از آن پس، عملیات باستان شناسی بتدریج علمی تر و روشمندانه تر شده و از صرف کشف و جمع آوری اشیایی برای گنجینه ها و موزه ها، که بنا بر نوشته های ژکیه (۱۹۶۰م) و دومکنم ( ۱۹۸۰م ) پیش از آن وجهه اصلی همت حفاری های باستان شناسی بود ، فراتر رفت. با تاسیس نخستین نشریه مربوط به باستان شناسی ایرانی، که از سال ۱۹۳۶م تحت عنوان«آثار ایران» به زبان فرانسه منتشر شد، و نیز تشکیل موسسه جدید باستان شناسی ایران در سال ۱۹۲۸م که ریاست آن را تا سال ۱۹۶۰م آندره گدار، موسس موزه ایران باستان در تهران برعهده داشت، تفوق فرانسه همچنان محفوظ ماند.
رومن گیرشمن در سال ۱۹۴۷م به جای مکنم به مدیریت هیات باستان شناسی فرانسه در ایران، منصوب گردید. وی تحقیقات و حفاری های شوش را روشمندانه ادامه داد و در آنجا نیز، همچنانکه در تپه سیلک کاشان، روش لایه نگاری دقیقی اعمال نمود که از هزاره دوم قبل از میلاد تا قرن سیزدهم میلادی را در برمی گرفت. او مطالعه در باره کاخ هخامنشیان، قلعه شوش و محل کاخ های سلطنتی را به انجام رساند و از سال ۱۹۵۱ تا ۱۹۶۲م در حفاری زیگوراتهای ایلامی در چغازنبیل و نیز بناهای ساسانی ایوان کرخه تلاش زیادی کرد. دستاوردهای عظیم این حفاری ها کمک شایان توجهی به پیشبرد مطالعه در باره ایران باستان کرد. گیرشمن حاصل همه این اطلاعات و مطالعات را در کتاب «ایران از آغاز تا اسلام» ( ۱۹۵۱) و «پارتیان و ساسانیان» ( ۱۹۵۱) عرضه کرد. برای تقویت بنیه علمی هیات باستان شناسی فرانسه در ایران که استیو، متخصص کشف رمز خط باستانی نیز با آن کار می کرد، اعضای جدیدی استخدام شدند. با این حال ، به جز عملیات امدادی سال های۱۹۶۰-۱۹۵۹م جزیره خارک، تقریبا همه طرح ها و برنامه های تحقیقاتی این هیات در همان شوش برگزار می شد.
در سال های تصدی گیرشمن، قلمرو فعالیت باستان شناسی فرانسه در ایران به همان مکان مهم باستانی شوش و در قلعه ای قرون وسطایی که فرانسوی ها در آن ساخته بودند منحصر بود.
متخصصان منفردی تحقیق در باستان شناسی ایران دوره اسلامی را ادامه می دادند و یا در اماکن باستانی کوچک پراکنده ای حفاری می کردند. آندره گدار مهم ترین اثرش را تحت عنوان «هنر ایران باستان» در سال ۱۹۶۲م منتشر کرد. معماری به نام سیرو از سال های دهه ۱۹۳۰م به این سو مقالاتی در باره آتشکده ها و بنا های کوچک باز مانده از عصر اسلامی برای « مجموعه آثار ایرانی » نوشته ولی اثر عمده اش (۱۹۹۱م) در باره کارونسراهای دوره صفویه است.
هیات باستان شناسی فرانسه در ایران را از سال ۱۹۶۹م ژان پرو اداره می کرد که به استفاده از روش های تحقیق جدید علاقه داشت و با کمک خود ایرانیان و عده فزاینده ای از گروه های باستان شناسی فرانسوی- که بیشتر اعضای آنها از مرکز ملی تحقیقات علمی بودند – تحقیقات باستان شناختی در سوزیانا (ایلام باستان) را بسیار پیش برد. در عین حال، چندین برنامه اکتشاف و حفاری دیگر نیز در اطراف شوش آغاز شده بود. آخرین هیات باستان شناسی فرانسه در سال ۱۹۸۰م عازم ایران شد و از آن پس، شعله ور شدن آتش جنگ عراق و ایران مانع از ادامه این عملیات گردید.
در بیرون از حوزه عملیاتی سوزیانا، دزه و گاردن همراه با رولن بزانوال، رمی بوشارلا و سرژ کلوزیو از سال ۱۹۶۱م به این سو بر حفریاتی عمدتا مربوط به دوره های باستانی در تورنگ تپه در جلگه شرقی کرانه دریای خزر نظارت داشتند.
لینک مطلب: http://www.paysdefrance.blogfa.com/post-105.aspx
تاریخ دسترسی: ۱۹/۲/۱۳۹۲
شوش، میراث چندهزار ساله ایران که تقدیم به بیگانگان شد/انجمن وبلاگ نویسان
شوش با قدمتی بیش از پنج هزار سال، یکی از کهنترین مراکز سکونتی دنیای باستان و از مهمترین مناطق تاریخی ایران است که امروزه آثار این تمدن غنی موزههای فرانسویان را پررونق کرده است.
غارت میراث تاریخی ایران ،رسماً از دورهی سلطنت ناصرالدین شاه قاجار آغاز شد چرا که فرانسویان امتیاز حفاری را در منطقهی تاریخی شوش بدست آوردند.
به موجب این قرارداد، یک مهندس معمار فرانسوی به نام “مارسل دیولافوا” برای تهیهی کاوشهای باستان شناسی در شوش به سال ۱۸۸۳ میلادی وارد ایران و کاوش در شوش رسما در سال ۱۸۸۵ میلادی آغاز شد. به طوریکه نزدیک به ۹۵ سال این کاوش ها و حفاری ها ادامه پیدا کرد.
کشفیات دیولافوا و گنجینه های گرانبهایی که او از حفاریها شوش بدست آورد، توانست مدال لژیون دونور در تاریخ ۲۰ اکتبر ۱۸۸۶ را از آن خود کند.
فرانسویان بدون در نظر گرفتن مفاد قرارداد بسته شده با دولت ایران، با روشهای غیرقانونی، اشیاء مکشوفه و حتا اجزاء معماری را که جابهجایی آنها به شیوایی در توافقنامه جلوگیری شده بود، به موزهی «لوور» پاریس منتقل کردند که این امر باعث شکایت درباریان شد و این قرارداد به واسطه مرگ ناصرالدین شاه به حالت تعلیق درآمد.
بار دیگر در دوران سلطنت مظفرالدین شاه قاجار درسال ۱۸۹۸میلادی فرانسویان قدم پیش نهاده و خواستار اجرای قرارداد بسته شدهی دیگری شدند.
شاه ایران وعده همکاری داد و همین امر منجر به قرارداد جدید و غیرمنصفانه ای شد که در سال ۱۹۰۰ میلادی میان دولت ایران و فرانسه بسته شد که به قرارداد “دمورگان” مشهور شد.
چراکه این بار “ژاک دمورگان” برای حفاری شوش به ایران فرستاده شد. به موجب عقد این قرار داد نه تنها امتیاز کاوشهای شوش بلکه مطالعات و حفاری های باستان شناسی سراسر ایران به انحصار فرانسویاندرآمد.
در سالهای حفاری شوش ، صدها صندوق آثار گرانبها بدون پرداخت حتا عوارض گمرک به فرانسه فرستاده شد.
عتیقه های کشف شده در منطقه (بجز طلا و نقره) تماما رایگان به انجمن علمی فرانسه تعلق میِگرفت، و اگرهم عتیقه ای از جنس طلا یا نقره به دست میآمد، هم وزن آن به نرخ عادله طلا و نقره در بازار روز به ایران پول میدادند.
دمورگان با استخدام تعداد زیادی کارگر به سرعت و بدون توجه به لایه نگاری اطلاعات زیادی را از بین برد. و اشیاء مکشوفه را به فرانسه منتقل نمود، که از مهمترین آنها می توان به «لوح حمورابی» اولین قانون نوشته شدهی بشری و مجسمه «ناپیراسو» ملکه آشور متعلق به چهل قرن پیش، که سه تن وزن داشت را به نیم میلیون تومان قیمت گذاشته بودند و در ۱۹۰۴ از ایران به پاریس فرستاده شد، نام برد.
دمورگان علاوه بر غارت میراث ایران به تخریب آن هم اهتمام ورزید. او قلعه شوش یا شاتو رابر مرتفع ترین تل شوش یا «آکروپولیس» با یک طرح قرون وسطایی اروپا درسال ۱۸۹۸ برپا ساخت.
ساختمان این قلعه که با نظارت حاج مصطفی دزفولی آغاز گردید تا سال ۱۹۱۲ میلادی به انجام رسید. پلان قلعه ذوزنقه شکل است که قاعده کوچک آن در سمت شمال واقع شده است. دور تا دور آن را راهرویی احاطه کرده وردیف اطاقهایی به سمت حیاط، برگرد آن قرار گرفته اند. برج شمال غربی قلعه مربع شکل وبرج شمالی شرقی، دایره شکل است.
دمورگان ازبرای ساخت این قلعه دلایل زیر را آورد:
مکانی برای اقامت هیات کاوشگر ، محلی برای نگهداری و مطالعه اولیه اشیاء به دست آمده از کاوش محوطه باستانی شوش و جلوگیری از شبیخونهای اقوام عشایری که چندین بار به هیات فرانسوی هجوم آورده بودند.
و جالب اینجاست مصالحی که برای ساخت این قلعه استفاده شد از آجرهای بازمانده از دورانهای مختلف محوطه باستانی شوش و محوطههای اطراف آن از جمله محوطه هفتتپه کاخ آپادانا و چغازنبیل بود در دیوارهای نمای داخلی و خارجی قلعه، کففرش آجری و بعضاً پلهها بهکاربرده شد.
خلاصه اینکه در ضمن حفاری شوش، با شکوه ترین قلعه و موزه آجر ایران خلق و تپه آکروپولیس که جزیی از تاریخ و میراث این کشور بود، به نابودی کشیده شد.
چرا که طبق قرارداد، تمامی الواح و سفالهای به دست آمده از منطقه متعلق به فرانسویان بود و آنها مختار به هرگونه استفاده ای از آن بودند.
.و اینگونه شد که امروز برای دیدن میراث خویشتن بایستی از موزههای اروپایی دیدن کنیم
لینک مطلب: http://biran.blogfa.com/post-597.aspx
تاریخ دسترسی: ۱۹/۲/۱۳۹۲
قلعه اکروپل/ وبلاگ سنگ نوردی
که به قلعه شوش یا قلعه فرانسویها نیز معروف است به دست هیئت باستان شناسی فرانسوی در سال ۱۸۹۷ میلادی بر روی بلندترین نقطه شهر شوش بنا شده است و شباهت بسیار زیادی به زندان باستیل فرانسه دارد که با استفاده از آجرهای به دست آمده از کاخ داریوش و تعدادی از آجرهای منقوش به خط میخی چغازنبیل به دست معماران دزفولی بنا شده است.
این قلعه که ساخت آن ۱۵سال به درازا کشید بر روی تپه ای باستانی ساخته شده که مجسمه معروف نامیراستون ، لوح یا کتیبه معروف حمورابی و لیوان مشهور سفالی شوشبه رنگ نخودی و نقش بز کوهی از مهمترین آثار به دست آمده از آن تپه است. قلعه شوش در یک قرن پیش توسط ژاک دمورگان سر پرست هیات باستان شناسی فرانسه در ایران برای اقامت هیات همراه و حفظ و نگهداری آثار مکشوفه از محوطه باستانی شوش بر روی تپه اکروپل که به معنای بالاترین نقطه شهرست احداث می گردد. در سال نخست، دویست هزار فرانک توسط پارلمان فرانسه به وی اعطا شد. نخستین دغدغه وی ساختن یک خانه بزرگ اکتشافی روی بخش شمالی تپه موسوم «سیتادل» که بعدها «آکروپل» نامیده شد که به حالت قلعه نظامی بود.
او این دژ مستحکم را که الگوی آن را و یا بهتر بگویم کپی نقشه زندان باستیل فرانسه را در سال ۱۸۹۸ میلادی بنا می نماید . آجر های نما این دژ تماما از آجرهای کاخ آپادنا و مابقی که در زمان گیرشمن تعمیراتی انجام داد از آجرهای چغازنبیل و محوطه باستانی هفت تپه استفادهشده است و در واقع این قلعه موزه ای از آجرهای دوره ایلامی وهخامنشی و اشکانی و ساسانی است و در بدنه آن آجرهای لعابدار و کتیبه دار براحتی به چشم می خورد. ژاک دمورگان (که کاشف نفت در ایران است) هرچه را که توانست،استخراج کرد و به موزه لوور و دیگر موزههای اروپا فرستاد و هرچه که فرستادنی نبود در ساخت قلعه به کار گرفت! و اینگونه است که اکنون از کاخ آپادانا چیزی جز چند پای ستون و چندتکه سنگ باقی نمانده است!
لینک مطلب: http://aledbasic.persianblog.ir/post/32
تاریخ دسترسی: ۱۹/۲/۱۳۹۲
یکی از آثار دمورگان
سفرنامه دمورگان/ پرشین بوک
نویسنده: ژاک دمورگان
مترجم: جهانگیر قائم مقامی
ناشر: طهوری
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: ۱۴۸
اندازه کتاب: رقعی – سال انتشار: ۱۳۳۵
کد کتاب: ۷۸۳۴۰
مروری بر کتاب
ژاک دمورگان باستانشناس و محقق فرانسوی دوران ماقبلتاریخ که به مدت ۱۵ سال از سال ۱۲۷۶ تا ۱۲۹۱ هدایت تیم باستانشناسان فرانسوی را در ایران و شوش بر عهده داشت.
او بعد از اتمام تحقیقات خود در قفقاز در سال ۱۲۸۶ از سوی وزارت آموزش عمومی فرانسه رسما مامور شد به ایران بیاید تا در مورد موضوعات جغرافیایی، زمینشناسی، زبانشناسی، و مردمشناسی تحقیق کند.
او به تهران آمد و از آنجا به مازندران، گیلان و به تالش رفت تا گویشهای آنها را مورد بررسی قرار دهد. او سپس برای مطالعات زمینشناسی و باستانشناسی به کردستان و لرستان رفت. او نخستین کسی بود که در سال ۱۲۷۱ به وجود نفت در قصر شیرین در کوههای زاگرس پی برد.
لینک مطلب:
http://www.iketab.com/books.php?Module=SMMPBBooks&SMMOp=BookDB&SMM_CMD=&BookId=78340
تاریخ دسترسی: ۱۹/۲/۱۳۹۲
برخی از عقاید دمورگان
تمدن سنگ افراشتی در اردبیل/ موسسه مطالعات و تدوین تاریخ اردبیل
«مگالی تیک»عنوانی است که دانشمندان غربی به این فرهنگ و در ایران این اصطلاح به «خرسنگی» و «کلان سنگی» ترجمه شده و در برخی مآخذ نیز اصطلاح «سنگ افراشت یا منهیر که به زبان سلتی به معنی «سنگ درازه» است.
نخستین اطلاعات مربوط به آثار این فرهنگ در ایران «ژاک دمورگان» باستان شناس فرانسوی در تحقیقات مربوط به باستان شناسی شرق آذربایجان (اردبیل و نواحی نمین) و ناحیه تالش در گیلان و جمهوری آذربایجان داده است.
نخستین اطلاعات مربوط به آثار این فرهنگ در ایران «ژاک دمورگان» باستان شناس فرانسوی در تحقیقات مربوط به باستان شناسی شرق آذربایجان (اردبیل و نواحی نمین) و ناحیه تالش در گیلان و جمهوری آذربایجان داده است.
ژاک دمورگان عقیده دارد که سنگ افراشت های نوع دولمن قفقاز و کوبان و نمین اردبیل گروهی مستقل از دولمن های اروپا را تشکیل می دهند و به این ترتیب هنوز ارتباط اقوام مگانی تیک ایران و اروپا محقق نشده است.
دولمن نوعی از بنای سنگی محسوب می شود در پیش از تاریخ که شامل تخته سنگ مسطحی بود که روی چند سنگ قائم قرار داده می شد؛ تخته سنگ زیرین به منزله سقف دولمن به کار می رفته.
دولمن ها به عنوان گور برای دفن مردگان ساخته می شد و یکی از بناهای شاخص دوران نوسنگ (نئولیتیک) در اروپا به شمار می رفته.
گورهای دولمن بیشتری از دوران پیش از تاریخ و دورۀ تاریخی آذربایجان در نواحی اردبیل، نمین ، آستارا و تالش (لیگون) ناحیه دیلمان بر پا مانده و در کاوش های باستان شناسی ژاک دمورگان وهمچنین هیئت باستان شناسان آلمانی کشف و شناسایی شده اند.
نکته بسیار مهمی که باید در مطالعه بناهای کلان سنگی مورد توجه قرار داد این است که دانشمندان در تحقیقات علمی خود به این نتیجه رسیده اند که کلیه بناهای سنگی بر روی زمین دارای جهاتی است که در آسمان تنظیم شده بوده است بدین معنی که اگر کلید سنگ افراشت های عالم، منشورهایی تصور شود که قاعدۀ آنها کثیر الاضلاع است همیشه ضلع بزرگ این کثیرالاضلاع در جهت برآمدن خورشید در آسمان و در برابر جنوب است.
تحقیقات و پژوهش های باستان شناسی در ایران تاکنون موفق شده است که آثار بناهای سنگی را در مناطق یاد شده زیر شناسایی و معرفی کند:
۱- ناحیه آذربایجانو اردبیل ۲- ناحیه گیلان – در د منطقه تالش و دیلمان ۳- ناحیه لرستان ۴- دوسنگ افراشت توأمان در جزیره خارک
ناحیه آذربایجان و اردبیل عمدتاً نواحی شرقی آن مهم ترین مرکز کلان سنگی ایران را تشکیل می دهند؛ این ناحیه وسیع در کرانۀ غربی دریای خزر از نخستین مراکز مگالی تیک جهان به شمار می آید و علی الظاهر از هزراه پنجم قبل از میلاد نشیمنگاه اقوام مگالی تیک بوده است.
لینک مطلب: http://tarikheardabil.blogfa.com/post-143.aspx
تاریخ دسترسی: ۱۹/۲/۱۳۹۲
بناهای تاریخی/ موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
قصر شیرین
آسیه آلاحمد
بناهای تاریخی مربوط به زنان را یا خود ساختهاند یا بناهایی است که توسط مردان برای آنها ساخته شده و به جای مانده است. قصرشیرین یکی از این بناهاست که به دست خسرو پرویز، پادشاه ساسانی برای شیرین همسر محبوبش ساخته شد.
شیرین همسر مسیحی خسرو پرویز و به نقل از برخی منابع دختر ماوریکیوس امپراتور بیزانس بود. هنگامی که خسرو پرویز از دربار پدرش به بیزانس تبعید شد، شیرین را به همسری برگزید. ۱ افسانههای بسیاری ازعشق خسرو به شیرین و شیدایی فرهاد به او، و درنهایت وفاداری شیرین به خسرو را در داستانها و منظومههای متعدد نوشتهاند. شیرین از خسرو پرویز چهار فرزند به نامهای نستور، شهریار، فرود و مردانشه داشت. پس از کشته شدن خسرو پرویز، شیرویه پسرش از شیرین تقاضای ازدواج کردکه شیرین این تقاضا را نپذیرفت و به دخمه خسرو پرویز رفت وبا زهر خود را کشت. ۲
از بنای قصر شیرین درحال حاضر خرابهای بیش باقی نمانده که در کنار شهری به همین نام قرارگرفته است. رونق این کاخ تا ده سال پس از مرگ خسرو پرویز بود. ابن اثیر اعتقاد دارد که دیوارهای قصر بر اثر زلزله در سال ۳۴۵هـ. ق شکاف برداشته است. ۳ ولی به اعتقاد باستانشناسان سرعت در ساخت و استفاده نکردن از مصالح مرغوب از عوامل مهم تخریب زودهنگام این بنای تاریخی است. «بیشتر این بناها را با سنگ سست سرخ رنگی که در این ناحیه به وفور یافت میشود ساخته و بندکشی بین آنها را بوسیله گچ انجام دادهاند». ۴ حمدالله مستوفی نوشته است: «قصرشیرین از اقالیم سیم است خسرو پرویز ساخت جهت محبوبهاش شیرین و آن قلعهای بزرگ بود از سنگ لاشه و گچ و دو هزار گام است …». ۵
مطالب و تحقیقات پیرامون این کاخ برگرفته از نوشتههای سیاحان و جغرافیدانان قرون اولیه اسلامی است و همانطورکه در بالا ذکر شد به علت تخریب زودهنگام این کاخ، پژوهش معماری و هنری خاصی بر روی آن انجام نشده بلکه بیشتر براساس گفتهها و آثار محدود به جا مانده از این بنا به متخصصین کمک کرده تا توصیفاتی را درباره این کاخ شرح دهند و همچنین تصویری از این بنا ترسیم کنند. از جمله نویسندگانی که این کاخ را دیدهاند ابودلف خزرجی در اوایل قرن چهارم است که مینویسد: « قصر شیرین دارای ساختمانهای بلند و عظیمی است که دید انسان از تعیین ارتفاع آن عاجز و فکر از پی بردن به آن قاصر است. این بناها شامل ایوانهای پیوسته به هم و خلوتگاهها و انبارها و کاخها و سقفهای ضربی و گردشگاه و بالکنها میدانها و شکارگاهها و اطاقها و کاخهایی است که بر فراز تپه برپا شده و مدتی وقت میخواهد تا شخص خردمند به کیفیت آن پی ببرد. این آثار از قدرت و شوکت و روزگاران درازی حکایت میکند و برای مردم بینا عبرتانگیز است». ۶
ژاک دمورگان باستانشناس در کتاب جغرافیای غرب ایران درباره این کاخ نوشته است:
ساختمان این بناها منسوب به خسرو پادشاه ساسانی است. این بناها مشتملاند بر یک محوطه وسیع درختکاری شده با دو قصر و یک قلعه استحکاماتی واقع در وسط شهر جدید اردوگاهی که امروز نام قلعه دارد دور تا دور آن برجهایی است وسابقاً مشتمل بر ساختمانهایی بوده که امروزه جز پیهای آنها دیده نمیشود. اما درباره مقر سلطنتی این بنا در میان یک محوطه درختکاری وسیع که امروز جز دیوارهای حصار آن وجود ندارد واقع میبوده است. بر روی این حصار مجرائی به منظور بردن آب به تمام قسمتهای باغ وجود داشته است. بنای اصلی و عمده معروف به قصرشیرین به شکل یک مستطیل دراز است که اضلاع آن به سمت شرق پیچیدهاند روبهرو انبار آب درازی قرار دارد. در زاویه جنوبی محوطه درختکاری، قصر کوچکتری بوده که امروز به قلعۀ چوارکپی یا قصر چهاردر معروفست. این ابنیه رویهم رفته بایستی قیافۀ باشکوهی میداشته و هنوزهم خرابههای آن تصور بسیار دقیقی از آن را به دست میدهند. ساختمان از قلوه سنگ و گچ درست شده است هیچ سنگ تراشیده هیچ کندهکاری در آنجا کار نرفته و حتی ستونها هم از مصالح کوچک ساخته شدهاند، این سادگی در شیوه بنا عجلهای را که با آن این قصور را برافراشتهاند نشان میدهد و داستانهایی را که بین هوس خسرو برای ساختن این قصور عظیم نسبت میدهند تائید و تصدیق میکند. ۷
سرپرسی سایکس نیز براساس نوشتهها و شواهد این کاخ را توصیف کند:
عمارت الخسرو یا کاخ خسرو در قصرشیرین که در سمت غربی دامنههای زاگروس واقع و تاریخش هم از آغاز سدۀ هفتم میلادیست. کاخ نامبرده در پارکی که محیط آن شش هزار متر میباشد بنا شده است، در بعضی جاها دیوارش هنوز نمودار است و آن شش مترونیم ارتفاع دارد. در این نزهتگاه وسیع امروزه بجز ریشههای درختان خرما و انار چیز دیگری دیده نمیشود لیکن نویسندگان عرب شرح زیبائی این باغ و شماره جانوران نادر و کمیابی را که در آن آزاد میگشتند به تفصیل نوشتهاند.
این کاخ مجلل که شعاع برکه آب مصنوعی جلو آن چشمها را خیره مینمود در طول شرقی و غربی بنا شده و دارای ۳۴۲متر طول و در عریضترین نقطه دارای ۱۸۷متر عرض بوده است. در سمت شرقی عمارت پلهکانی در دو ردیف بود که منتهی به ایوانی میشد که ۹۹متر پهنا داشته است. این ایوان بر اطاقهای مسقف طاقی چندی قرار داشته که سه اطاق آن مدخل یک دهلیز طویلی را تشکیل میدادند و اطاقهای متعدد دیگری هم به این دهلیز راه داشتهاند مدخل اصلی عمارت از همان پلهکان فوق و از وسط ایوان به یک سرازیری میگذشت که با ۲۴ستون آرایش یافته بود و از آنجا به عمارت خصوصی شاهنشاه داخل میشدند. اول تالار بزرگ و وسیع این کاخ به سه راهرو تقسیم شده و منتهی به اطاق مربعی میشده است و بعد از آنجا به اطاقهای دیگری داخل میشدند و ایوان مسقفی نیز در مرکز حیاط قصر دیده میشد. اطاقهای پادشاه (نظیر آنچه در تخت جمشید است) دارای سقف چوبی برخلاف اطاقهای دیگر که عموماً طاقی بودند. مصالح و موادی که در این ساختمان به کار رفته از سنگهای آهکی کاخهای هخامنشی پستتر میباشند که در آن صفحات این مواد زیادتر بوده است. ستونها از آجر تراش و با گچ اندود شده و در این قسمت هم با مواد کاخهای مجلل هخامنشی تفاوت کلی دارد. ۸
۱. دایرهالمعارف زن ایرانی، به سفارش مرکز امور مشارکت زنان ریاست جمهوری، تهران، بنیاد دانشنامه بزرگ فارسی، ۱۳۸۲. ج ۲، ص ۷۵۴.
۲. دایرهالمعارف فارسی مصاحب، تهران، فرانکلین، ۱۳۵۶. ج ۲، ص ۱۵۲۸ .
۳. نریمان سبحانی، شهر باستانی قصرشیرین، کرمانشاه، انتشارات موسسه فرهنگی هنری کوثر، ۱۳۷۹. ص۳۳ .
۴. کرمانشاهان باستان، وزارت فرهنگ و هنر. بی تا. صص ۷۷ و ۷۸ .
۵. دایرهالمعارف زن ایرانی.
۶. ابودلف خزرجی، سفرنامه ابودلف در ایران، مینورسکی، ابوالفضل طباطبایی. تهران، فرهنگ ایران زمین، ۱۳۴۲. ص ۵۸ .
۷. ژاک دو مرگان، جغرافیای غرب ایران، ترجمه دکتر کاظم ودیعی. تبریز، چهر، ۱۳۳۹. ص ۱۱۴ .
۸. سرپرسی سایکس، تاریخ ایران. ترجمه سید محمدتقی فخرداعی گیلانی. تهران، زوار، ۱۳۳۵. ص۶۵۰-۶۵۲.
لینک مطلب: http://www.iichs.org/index.asp?id=1190&doc_cat=9
تاریخ دسترسی: ۱۹/۲/۱۳۹۲
سنگمیز/ ویکیپدیا
سنگمیز یا دُلمِن، (به انگلیسی: Dolmen)، گونهای از سنگافراشتهای دوران باستان است که شامل تختهسنگ مسطحی بود که بدون استفاده از ملات روی چند سنگ راست قرار داده میشده ؛ تخته سنگ مسطح به منزله سقف سنگمیز به کار میرفته. دولمنها به عنوان گور برای دفن مردگان ساخته میشد و یکی از بناهای شاخص دوران نوسنگی در اروپا به شمار میآید.
احتمالاً سنگمیزها بازماندههای گورهای دالانی هستند که باران خاک روی آنها را شستهاست. سنگمیزهای دالانی، یعنی نوع غالب گور سنگافراشتی است و اکنون هزاران گور از این دست در فرانسه و انگلستان وجود دارد.
این سنگمیزها دالانی دارد که تختهسنگهای بزرگ منتهی به محفظهای دایرهای شکل و بیشتر اوقات دارای طاقی پیش آمدهاست که در حکم دیوارهایش هستند و در آن هریک از چند حلقه سنگی از پشت ردیف زیرین به درون کشیده میشود تا آنکه حلقهها از بالا مسدود میشوند. این گورها را غالبا” در شیب تپهها میساختند یا با خاک روی آن را میپوشاندند.
سنگمیزها هم چنین در ایران، کره، سوریه، اردن و اسراییل یافت میشوند. در شبه جزیره کره، متمرکزترین سنگمیزها یافت میشوند.
سنگمیزها در دو گروه بزرگ و کوچک قرار میگیرند که دسته بزرگ مسکن اولیه شبیه به غار است و دسته کوچک به عنوان مقبره استفاده می شدهاست.
در کاوشهای باستان شناسی دلمنهای بزرگ گاهی تا شش متر طول، دو متر عرض و دو متر ارتفاع داشته و در داخل سنگمیزهای کوچک اسکلتهای انسان به همراه وسایل زندگی و ابزار جنگی کشف شدهاست. یکی از مهمترین خصوصیات دلمنها خاکسپاری افراد به همراه وسایل زندگی شخصی است.
سنگمیزها به شکل اتاق در ابعاد ۲*۶ و ۲*۴ با تخته سنگهایی به ارتفاع ۱٫۵ متر ساخته میشد و سقف آن را نیز تخته سنگهای بزرگ پوشش میداد.
این معماری در فصول گرم فضای خنکی را ایجاد میکرد و برای بهبود هوا در فصول سرد سنگچین دیگری به شعاع تقریبی هشت متر دور اتاقک اول چیده میشد تا خاکریز روی سقف را از پراکنده شدن حفظ کند.
در ایران
گورهای سنگمیزی بیشتر از دوران پیش از تاریخ و دورهٔ تاریخی شمال ایران در نواحی اردبیل، نمین، آستارا و تالش (لیگون) ناحیه دیلمان بر پا مانده و در کاوشهای باستان شناسی ژاک دمورگان و همچنین هیئت باستان شناسان آلمانی کشف و شناسایی شدهاند.
مهمترین مناطق واقع شدن دلمنهای این منطقه در منطقه آذربایجان را نواحی طالش، ارتفاعات مرزی و اطراف نمین، چای قوشان، آستارا و در حاشیه شمالی رود ارس و نزدیک شهر لنکران کشور جمهوری آذربایجان است.
سهم عمده کشف سنگمیزها در منطقه طالش و نمین بر عهده “ژاک و هنری دومورگان” دو برادر باستان شناس فرانسوی است که مطالعات این دو برادر در سالهای ۱۸۸۸ تا ۱۸۹۰ در طالش، لنکران و نمین به کشف منطقهای انبوه از سنگمیزها منتج شد.
ژاک دمورگان عقیده دارد که سنگافراشتهای نوع سنگمیز قفقاز و کوبان و نمین اردبیل گروهی مستقل از سنگمیزهای اروپا را تشکیل میدهند و به این ترتیب هنوز ارتباط اقوام خرسنگساز ایران و اروپا محقق نشدهاست.
لینک مطلب: سنگ میزhttp://fa.wikipedia.org/wiki/
تاریخ دسترسی:۱۹/۲/۱۳۹۲
توصیههای ژاک دومرگان/ وبلاگ گروه جغرافیا و زمین شناسی شهرستان دورود
«ژاک دومرگان» در سال ۱۸۸۹ برای اولین بار به ایران آمد. او به نقاط مختلف ایران سفر کرد و تا سال ۱۸۹۱ در ایران ماند. حاصل سفر اول دمورگان، پنج کتاب در ۹ جلد درباره جغرافیا، زمینشناسی، باستانشناسی و زبانشناسی ایران است.
دمورگان مجددا، شش سال بعد در سال ۱۸۹۷ پس از عقد قرارداد دولت فرانسه با مظفرالدینشاه برای کاوشهای باستانشناسی در شوش، به عنوان رئیس هیئت علمی فرانسه به ایران آمد و تا پایان ۱۹۰۸ در ایران اقامت کرد. او در این ۱۱ سال مدارک مهمی را در خصوص تمدن عیلامیها کشف کرد.
«دکتر کاظم ودیعی»، استاد جغرافیا در دانشگاه تبریز، جلد اول کتابهای دمورگان را با عنوان «هیئت علمی فرانسه در ایران ـ مطالعات جغرافیایی» به فارسی ترجمه کرد و انتشارات «چهر» تبریز، آن را به سال ۱۳۳۸ در یکهزار نسخه منتشر نمود. این کتاب در ۴۹۰ صفحه و بر روی کاغذ ۷۰ گرمی سوئدی در چاپخانه «شفق» تبریز چاپ شده است. در مقدمه کتاب، دمورگان به نکته جالبی اشاره کرده است که بخشی از آن را در اینجا نقل میکنم:
«در مسافرت ایران هدیه دادن (بخشش) امری ضروری است اما نباید این وسیله را بد استعمال کرد، وگرنه بومیها ارزشی برای آن قائل نشده، نوکرها به خود حق میدهند که مردی را که اینقدر کمحساب پولش را نگه میدارد، بچاپند. هدیه باید همیشه با سخنان نیکو همراه باشد. با بومی باید به مانند یک بچهای که به او شیرینی میدهند رفتار کرد، یعنی قبلا توجه او را خوب به این نکته جلب کرد که شیرینیها خیلی خوباند.
اما توصیه اصلی و اساسی به مسافری که به سوی ممالک مسلمان عزیمت میکند عدم توجه به زنهای بومیان است چنانچه گویی وجود نداشته، باشد (ندارد). این بیاعتنایی و بیتفاوتی کامل، تنها و کاملترین اظهار ادبی است که یک مرد در مشرقزمین در قبال یک زن میتواند بنماید. این نهتنها برای یک اروپایی ضروری است بلکه برای یک ایرانی نیز چنین است. این شیوه بدبختانه همیشه از طرف همه مسافرین تعقیب نشده و چه بسا زندگی خود را بر سر بیاحتیاطیشان به خطر انداختهاند.
من به کرات ملاحظه کردهام که اگر منازعاتی بین مسیحیان و مسلمانان روی دهد به هر علت و دلیل که باشد، مسلمانان پشت سر هم به هر کجا راه میافتند که: به زنها توهین شده، که به اندرونشان (حرم) داخل شدهاند در حالیکه یک کلمه از شکایتهایشان حقیقت ندارد.»
لینک مطلب: www.aliyarahmady.blogfa.com/9010.aspx
تاریخ دسترسی: ۱۹/۲/۱۳۹۲