انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

چه کسی از زنان عکاس می ترسد؟

لوموند برگردان سعیده بوغیری

پوستر

کار سازماندهی نمایشگاهی درباره زنان عکاس در فرانسه امری بس پرخطر به شمار می رود. کشورهای آنگلوساکسون مدتهاست به مساله جنسیت در دنیای هنر پرداخته اند، اما این پندار در این سوی دریای مانش، در سال های اخیر رخ داده است. در سرزمینی که جنس مذکر، خود را خنثا و جهانشمول می داند، به هرگونه گروه بندی از نوع “گروه گرایانه” باید با تردید نگریست- حتی اگر جامعه مورد نظر، بازنماینده نیمی از جنس بشر باشد….

واقعیت این است که در این دست ابتکارات، خطری پیش می آید: قراردادن هنرمندانی که نقطه مشترکی جز جنسیت خود ندارند، در یک دسته – به مثابه نوعی گتو- و تقلیل آنان به این امر. نمایشگاه دوم که برای تا ۲۴ ژانویه در موزه اورانژری و اورسه پاریس و با این نام «چه کسی از زنان عکاس می ترسد؟» پیش بینی شده، در تولیدات عکاسی زنان بین سال های ۱۸۳۹تا ۱۹۴۵ به کاوش می پردازد: خوشبختانه این نمایشگاه از جستجوی اساس نوعی نگاه زنانه در آثارش خودداری می کند. اگرچه این نمایشگاه همواره از دامِ ریختن بی نظمِ همه چیز در یک گروه مصون نمانده، اما موفق شده سهم خود را در جبران بی عدالتی های تاریخ هنری که به سبک مردانه به رشته تحریر درآمده، ادا کند. و حتی چیزی فراتر از آن.

این دو بازنمایی با اندکی خشونت به سبک نمایشگاه «Elles@centrepompidou» در مرکز پمپیدو در سال ۲۰۰۹، پرتوافکن ها را به سمت تولیدات خالقان مشهور آثار می گردانند{یا «زنان هنرمند»، هم از لحاظ آوازه و هم در واقعیت امر}، همین طور به سمت تولیدات زنان هنرمند ناشناخته. به این ترتیب، به نحو وافری بر شمار کشفیات افزوده می شود. در میان آنها، طراح عجیب بریتانیایی پرتره، مادام ایووند (۱۹۷۵- ۱۸۹۳) به چشم می خورد، طلایه دار رنگ، که تمام جامعه سلطنتی لندن را در قالبی با رنگمایه الوهیت های یونانی- رومی جای داده، آن هم به نحوی فتنه برانگیز. یا هنرمند آمریکایی، فرانسس بنجامین جانستون(۱۹۵۲- ۱۸۶۴) با اتوپرتره هایی سرشار از رجزخوانی: این زن هنرمند رفتارهایی از خود نشان می داد که در آن زمان برای زنان نامناسب به شمار می رفت، برای نمونه، لب به سیگار و آبجو زدن، پاهای روی هم انداخته و یا حتی لباس مردانه پوشیدن.

مطالبه حقوق، رهایی

موزه اورسه و موزه اورانژری همچنین زنانی را مطرح می کنند که در سایه شوهرانشان، نام آنها پوشیده مانده: گردا تارو (۱۹۳۷- ۱۹۱۰)، عکاس مطبوعاتی که در جنگ اسپانیا از دنیا رفت و آثار باقیمانده از او، مدتها به نام اسطوره ای روبرت کاپا (۱۹۵۴- ۱۹۱۳) امضا می شد. یا لوچیا موولی- ناگی (۱۹۸۹- ۱۸۹۴) با جستارهایی نظری که منحصرا به شوهر مشهورش، لاسلو موولی- ناگی (۱۹۴۶- ۱۸۹۵) مدیر باوهاوس، موسسه هنرهای آرایه ای و صنعتی وایمار {در آلمان} نسبت داده می شد. بسیاری از زنان برای مطرح کردن خود به عنوان عکاس به نامی مردانه متوسل می شدند: لی میلر (۱۹۷۷- ۱۹۰۷) الهام بخش هنری من ری {Man Ray}، که بعدها گزارشگر جنگ شد؛ لور آلبن- گیو (۱۹۶۲- ۱۸۷۹) که نام کامل همسر مرحومش را به نام خود ضمیمه کرده بود؛ کلود کاهون (۱۹۵۴- ۱۸۹۴) که تمام زندگیش با همین شگرد به ایفای نقش پرداخت.

نمایشگاه فوق، ورای این کشفیات (دوباره)، به روایت این امر می پردازد که عکاسی – به مثابه فعالیتی حرفه ای و نه تنها هنری- چگونه با تاریخ زنان عجین شده است: شرایط، مطالبات و رهایی آنان. نخستین بخش موزه اورانژری که به پیش از جنگ جهانی اول مربوط می شود، از همه برانگیزنده تر است. در این بخش آثار زنان بریتانیایی دیده می شود که با تشویق ملکه ویکتوریا این مدیوم را از قرن نوزدهم در تصور خود می گیرند: ساخت تصاویر ابتدا دنباله آثار زنان است که به طور سنتی نگهبان خاطره خانوادگی هستند.

در حالیکه در فرانسه، چنین هنرمندانی نادرند، بریتانیای کبیر و ایالات متحده به سرعت شاهد تولد زنان هنرمند است، برای نمونه جولیا ماگارت کامرون (۱۸۷۹- ۱۸۱۵) که به خاطر پرتره های مربوط به کتاب مقدسش مشهور است، و یا گرترود کِزِبیِر (۱۹۳۴- ۱۸۵۲). این دو زن مانند اندک عکاسان زن پیش از خود، به مضامین مادرانه و کودکانه نیز می پردازند. گرترود عکاسی را به مثابه ابزار تعالی اخلاق می بیند و دوران معصوم کودکی و حیطه خانگی را ارج می نهد. اما در سال ۱۹۱۰ به همان میزان و به شکل کنایه ای تلخ، درصدد انتقاد از نهاد ازدواج برمی آید: در ازدواج گویی دو گاو با یوغی به هم زنجیر می شوند. در این نمایشگاه، فیش های بسیار مستند از سالنی به سالن دیگر، از شخصیت هایی بی نظیر پرده برمی دارند، تنها افسوس که گزین گویه های فاضلانه نصب شده بر دیوارها کلیت فضا را سنگین می کند.

مبارزه طرفداران حق رای برای زنان

عکاسی مترادف استقلال مالی بود- به خصوص در ایالات متحده که در آن، نقاشان پرتره زن برای خود جایی یافتند. این حرفه به زودی در شکستن قالب نقش های سنتی سهیم شد: عکاسی با مبارزه طرفداران حق رای برای زنان همراه شد که از خود به مثابه زنانی محترم و نه هیستریک، عکاسی می کردند. این حرفه در ترسیم سیمای «زن جدید»، زنی مستقل و با مدل موهای پسرنما به کار رفت. همچنین نگرش سنتی به اعضای بدن و امور جنسی را مورد پرسش قرار داد و در سال ۱۹۱۵، عکس های عریان ایموجن کانینگهام سروصدای زیادی به پا کرد.

بخش دوم نمایشگاه موزه اورسه از هماهنگی و نیز از نکات غافلگیرکننده کمتری برخوردار است، چرا که خالقان اثر بسیار شناخته شده ترند. با اینهمه، سالن مخصوص اتوپرتره به هدف می زند و ثابت می کند دامنه این اجرا تا چه میزان برای زنان گسترده تر است تا برای همتایان مرد خود. در سال های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰، کلود کاهون یا فلورانس هانری (۱۹۸۲-۱۸۹۳) تصویر خود را به بازی می گیرند تا هویت زنانه را مورد پرسش قرار دهند. آنان لباس مبدل می پوشند، پنهان می شوند و بعد خود را در معرض نمایش قرار می دهند. ماریان برسلاور (۲۰۰۱- ۱۹۰۹) که همزمان از دوربین و سینه عریان خود عکس می گیرد، نقش های عمدتا متضاد مانکن و کاربر دوربین را با هم جمع می کند. همه این اتوپرتره های صاحب عزم، زن عکاس را به تصویر می کشند، زنی که خواهان داشتن شغلی است که هنوز تحت استیلای مردان قرار دارد، آن هم در قالب مبارزه ای سرسختانه به منظور تصدیق استقلال و فردیت خود. از سوی دیگر، برخی از این کاربران دوربین عکاسی، از لی میلر گرفته تا کلود کاهون و ژرمن کرول (۱۹۸۵- ۱۸۹۷)، شخصیت و تقدیری غیرعادی دارند: در این سال های پیش از جنگ، عکاسی هنوز کار زنان استثنایی است.

اگرچه این خط سیر، رویهمرفته متقاعدکننده است، اما دیدن این موضوع که همان موزه (اورسه)، آن را درست در کنار نمایشگاهی مخصوص خودفروشی در هنر عرضه کند، تعجب آورست، نمایشگاهی که در آن، زنان چیزی جز اشیای خیالپردازانه هواوهوس مردانه نیستند… شاید در سال ۲۰۱۶، بتوان رویکردی نه چندان جهان شمول تر برای این هنرمندان گوناگون پسندید. این همان رویکرد انتخابی موزه ژودوپوم است، جایی که مدیر آن، مارتا ژیلی از زمان انتصاب خود، سیاست ارزش دادن به زنان عکاس از قدیمی ترین تا معاصرترین آنان را در قالب برگزاری نمایشگاه های تک نگاری در پیش گرفته است. هموست که تاکنون ما را با بسیاری از نام هایی که در موزه اورسه به آنها برمی خوریم، آشنا کرده است.

منبع: چه کسی از زنان عکاس می ترسد؟ موزه اورسه، شماره ۱، خیابان لژیون دونور، منطقه ۷ پاریس. سه شنبه تا یکشنبه، بلیت ۱۲ و ۹ یورو. موزه اورانژری، میدان کنکورد، سه شنبه تا یکشنبه، بلیت ۹ و ۶.۵۰ یورو. تا ۲۴ ژانویه. سایت های موزه اورانژری و اورسه.

کلر گیو، لوموند ۱۱ ژانویه ۲۰۱۶