الیزابت برنِشتاین، برگردان مصطفی علیمردانی
جنیفر بریستول، اخیراً یکی از دوستان قدیمیاش را از دست داد- البته به لطف یک دعوای فیسبوکی درباره “پیت بول” ها. مشکل زمانی آغاز شد که او مقاله ای را (در اینترنت) منتشر کرد که در آن عنوان شده بود: “پیت بول”ها خطرناکترین گونه سگ در شهر نیویورک در سال گذشته بودند. خانم بریستول چهل سال دارد و در امور تبلیغات فعالیت میکند. او همچنین کنشگر دفاع از بهزیستی حیوانات در منهتن است. او در این مقاله نوشته بود: لطفاً این افکار را همرسانی(share) کنید … ۸۳۳ مورد در رابطه با “پیت بول”ها.
نوشتههای مرتبط
مطالعه ای که اخیراً(در سال ۲۰۱۲) انجام شده نگاهی به آمار افزایش وزن و بدهی در میان کاربران فیسبوک داشته و نتیجهگیری کرده است که این گروه تمایل کمتری به کنترل امیال خود دارند. دوستان خانم بریستول نیز که در انجمنهای حمایت از بهزیستی حیوانات فعال هستند با جدیت وارد بحث شدند.
یکی از آنها بیان کرد که “پیت بولها”تنها گونهای از آمار رسمی نیست. آن دیگری گفت: مالکیت غیر مسؤولانه اغلب باعث می شود سگها خوی تجاوز داشته باشند. آن دیگری ابراز داشت: در واقع “بلک لب”ها ممکن است بیشتر گاز بگیرند.
سپس، یکی از دوستان دوران کودکی خانم بریستول با سر و صدای زیادی وارد بحث شد: این را از یک دکتر بخش اورژانس بپذیرید … در ۱۵ سال از انجام این کار، من هنوز گازگرفتگی توسط مو بلند طلایی(از انواع سگ ها) را شاهد هستم که باعث شده (افراد مصدوم) به اتاق عمل رفته و یا کشته شدهاند.
این اظهارات، سیلی را به راه انداخت. شخصی تقاضا کرد که تحقیقات علمی دکتر را ببیند. دیگری او را متهم کرد که دکتر حتی به خودش زحمت نداده که دقیقاً ببیند بیمارانش توسط پیت بولها گاز گرفته شده باشند. شخص دیگری پیشنهاد داد که او(دکتر) بایستی از اتاق اورژانس بیرون برود تا ببیند آنچه که واقعاً در حال وقوع است.
“واقعاً احمقانه است.” این را خانم بریستول میگوید. او کسی است که بیرون از این دعوا ایستاده بود. دوست قدیمیاش، همان دکتر بخش اورژانس، صبح روز بعد او را از لیست دوستانش خارج کرد. این رخداد ۸ ماه پیش اتفاق افتاد و خانم بریستول از آن موقع تا به امروز خبری از او ندارد.
چرا ما آنلاین تا این اندازه تندخو و بدخلق نسبت به همدیگر هستیم؟ در فیسبوک، توییتر، انجمنهای بحث و یا وبسایتها، ما چیزهایی را به همدیگر میگوییم که هرگز رو در رو آنها را به همدیگر نمیگوییم. آیا الان وقت فهمیدن بهتر این قضیه فرا نرسیده است؟
ناشناسی، نیروی قدرتمندی است. پنهان شدن، پشت یک نام جعلی و یا قراردادی روی صفحه نمایش، ما را شکستناپدیز و مغلوب نشدنی و به همان اندازه نامریی میکند. در بسیاری از وبسایتها، آن قدر هم که فکر میکنیم ناشناس نیستیم و در فیسبوک به هیچ عنوان ناشناس نیستیم. حتی زمانی که ما هویت واقعی خود را آشکار میکنیم باز هم رفتار ناهنجاری داریم.
براساس تحقیقات اساتید دانشگاه کلمبیا و دانشگاه پیتزبورگ، مرور (صفحات) فیسبوک خودکنترلی را کاهش میدهد. محققان میگویند که این بیشتر بر روی افرادی تأثیرگذار است که شبکههای فیسبوکی آنها متشکل از دوستان نزدیکشان میباشد.
بسیاری از ما، تصویر بهسازی شدهای از خودمان را در فیسبوک ارایه میدهیم. این تصویر مثبت _ و تشویقهایی که ما در شکل لایک(پسندیدن) دریافت میکنیم _ اعتماد به نفس ما را به صورت زیادی افزایش میدهد. و زمانی که ما حس متورمی (اعتماد به نفس کاذب) از خودمان داریم تمایل داریم خودکنترلی ضعیفی نشان بدهیم.
کیت ویلکاکس، استادیار رشته بازاریابی در مدرسه بازرگانی کلمبیا و دیگر نویسنده این تحقیق میگوید: درباره آن به عنوان یک تأثیر مجاز فکر کنید. شما درباره خودتان احساس خوبی میکنید بنابراین محق بودن را احساس میکنید. شما میخواهید این تصویر بهسازی شده را حفظ کنید که ممکن است نشان از دلیلی باشد که چرا مردم این چنین سهمگین با شلاق زبان کسانی را که با آنها هم عقیده نیستند مینوازند. وی در ادامه اضافه میکند: این نوع رفتارها، یعنی خودکنترلی ضعیف، حس متورم(اغراق و یا باد کرده) شده از خود، اغلب توسط افراد صدمه دیده از الکل به نمایش گذاشته میشود.
محققان پنج سری پژوهش را اجرا کردند. در یکی از پژوهشها، از ۵۴۱ کاربر فیسبوک سؤال شده بود که آنها چه مقداز زمان در فیسبوک صرف میکنند و چه تعداد دوستان نزدیک در شبکههای فیسبوکی خودشان دارند. همچنین از آنها درباره زندگی آفلاینشان سؤال شده بود که شامل میزان زمانی که آنها شخصاً هر هفته به خودشان اختصاص میدادند، میشد.
مطالعات نشان داد که افرادی که زمان بیشتری آنلاین بودند و درصد بالایی از روابط نزدیک را در شبکهشان داشتند به احتمال بیشتری درگیر زیادهروی در خوردن و آشامیدن بودند و اضافه وزن بیشتری داشتند و به همان اندازه هم بدهی(از نوع کارت اعتباری).
مطالعه دیگری نشان داد که افرادی که فیسبوک را برای ۵ دقیقه مرور کرده بودند و روابط قوی شبکهای داشتند به احتمال بیشتر کیک شکلاتی را به جای گرانولا(نوعی خوردنی) به عنوان اسنک(هله هوله) میخوردند.
در مطالعه سومی، اساتید مجموعهای از “آناگرام”( وارو واژه) را به شرکتکنندگان ارایه کردند که غیرقابل حل بودند و به همان اندازه تست هوش زمانبندی شده را. سپس شروع به اندازهگیری کردند تا ببینند چه مدت زمان میبرد تا شرکتکنندگان دست از تلاش برای حل مسایل بر میدارند. آنها دریافتند افرادی که زمان بیشتری را در فیسبوک سپری میکنند به احتمال بیشتری از مسایل سخت خیلی زودتر دست برمی دارند. (در این خصوص) سخنگوی فیسبوک حاضر به نظر دادن نشد.
چرا ما زمانی که آنلاین هستیم این قدر پرخاشگر میشویم؟ همین پست اخیر در صفحه فیسبوک این ستون را در نظر بگیرید. این پست از کسی است که من او را نمی شناسم: “چرا من اصلاً باید زحمت نوشتن برای تو را به خودم بدهم تو که جواب نخواهی داد.”
شری ترکل، روانشناس و استاد مطالعات اجتماعی علم و فناوری در انیستیتو فناوری ماساچوست میگوید: “ما در حالت آنلاین، کمتر خویشتندار هستیم چرا که مجبور نیستیم واکنش افرادی را که مورد خطاب قرار میدهیم ببینیم.” وی در ادامه میافزاید: “به دلیل اینکه دیدن و تمرکز کردن روی اشتراکاتمان با دیگران سختتر و دشوارتر است ما تمایل داریم همدیگر را غیرانسانی بکنیم (و یا به عبارت بهتر آنها را مانند ماشین در نظر بگیریم.)”
دکتر ترکل میگوید که به طور حیرتآوری، بسیاری از مردم هنوز هم فراموش می کنند که آنها دارند با صدای بلندی صحبت میکنند زمانی که به صورت آنلاین با همدیگر ارتباط دارند؛ به ویژه هنگام پست(ارسال) از یک تلفن هوشمند، شما در حال نشر هستید اما چنین احساسی را ندارید.
وی در ادامه میگوید: خوب، اگر روی(صفحه) چنین چیز کوچکی به شما بگویند: “من از شما متنفرم”، درست مثل یک اسباب بازی به نظر میرسد. هیچ حس پیامدی را منتقل نمیکند.
دکتر ترکل، نویسنده کتاب “تنها با هم: چرا ما از تکنولوژی بیشتر توقع داریم و از همدیگر کمتر” میگوید: در خصوص فیسبوک، اصلاً نامش بخشی از مشکل است. فیسبوک به ما این قول را میدهد که یک چهره و یک مکان را در اختیار ما بگذارد تا دوستانمان را داشته باشیم.
اگر چیز دردناکی را (به صورت آنلاین) دریافت کنید که برای آن آماده نیستید شما دو چندان احساس خفت و توهین میکنید؛ بنابراین شما با یک ضربه جواب طرف را میدهید.
چیپ بولْسیک به خوبی میداند که فصل شلوغی(high season) برای مجادلات آنلاینی درباره سیاست است. آقای بولْسیک، ۵۴ سال دارد و مجری تلویزیون در کالیفرنیا است. او تمایل دارد سؤالات سیاسی را در صفحه فیسبوک خود بگذارد. این مجری تلویزیون میگوید: به اینکه مردم چه اندازه نظرات متفاوتی از من دارند خیلی علاقهمندم. البته گاهی یک سؤال تحریککننده را جهت سرگرمی می نویسم تا داد و فریاد افراد نسبت به همدیگر را تماشا کنم.
در چند ماه گذشته، آقای بولْسیک دو تا از دوستان راستین و قدیمی خودش را به خاطر مشاجرات سیاسی آنلاین از دست داده است. اولین دوستش بعد از اینکه او استاتوسی را با این عنوان که از افراد سؤال کرده بود تا درباره اینکه آیا مورمونها، مسیحی هستند بحث کنند از دست داد. (دوستش در صفحه بولْسیک نوشت: “تو آنقدر پرت هستی که خودت هم نمی دانی داری درباره چی صحبت میکنی.” و در ادامه افزوده بود: “تو یک احمق هستی.”
آقای بولْسیک او را از صفحهاش مسدود(بْلاک) کرد. او می گوید: “من به شما اجازه بحث آزاد می دهم مگر اینکه مرا عصبانی کنید.” گاهی وی تمام جملات یک بحث را حذف میکند.
بعد از اینکه دوست قدیمی دیگر آقای بولسیک با پستهای(ارسال) مکرر نظراتش به چند تا از دوستان فیسبوکی او و حتی خود او توهین کرد، رفاقت دوم حتی خیلی ناگهانیتر به پایان رسید.
آقای بولْسیک میگوید: او بیشتر از آن که درباره مسایل سیاسی بحث کند تکه پرانی میکرد. آقای بولْسیک به دوستش نوشت که قصد دارد او را در صفحه اش مسدود کند در صورتی که آرامتر نشود و دست از تکه پرانی بر ندارد؟ در جواب، دوستش از زبان و لحن نامناسبی استفاده کرد و به همین خاطر آقای بولْسیک او را از لیست دوستانش خارج کرد. آقای بولْسیک میگوید: من واقعاً افسرده و مأیوس شدم.
هنوز، او گاهی نمیتواند جلوی خودش را از فوت کردن در شعلههای تحریکآمیز بگیرد. وقتی تنور یک رشته مباحث سیاسی به اندازه کافی گرم میشود و او جهتی را که این بحث میرود، دوست ندارد _ راست یا چپ_ میگوید _ که به طور خصوصی به یکی از دوستانش که ویآنها را سگهای شکاری مینامند _ پیام میدهد و پیشنهاد میکند به بحث بپیوندد. آقای بولسیک میگوید: من میگویم، عجب! این بحث به نظر من خوب نمیرسد. شما چه فکر میکنید؟ بعد دوستان به آنجا میروند و کسی را که دارد مرا دلخور میکند با سرزنش گوشمالی میدهند؛و متعاقب آن، من آدم خوبی به نظر می رسم.
(*) این مقاله در وال استرست ژورنال در سال ۲۰۱۲ با عنوان انگلیسی
” منتشر شده است.WSJ: Why We Are So Rude Online:Elizabeth Bernstein