شاید این سؤال به ذهن شما هم خطور کرده باشد که چرا سال میلادی در آغاز فصل زمستان نو میشود؟ جهت یافتن پاسخ این پرسش باید به دوران روم باستان رجوع کنیم. تقویم رومیان که در ابتدا بر اساس تغییرات ماه تنظیم شده بوده خود متأثر از تقویم یونانیها بوده است. به باور رومیها ماههایی که سی روز داشتند خوشبختی میآوردند و ماههای بیستونهروزه نشانه بدبختی بودند. مورخان عقیده دارند که این تقویم در حدود سال ۷۵۳ پیش از میلاد، دچار تحولاتی شده است؛ دیگر از تغییرات ماه پیروی نکرده و به طور ثابت از ده ماه که برخی ۳۰ روزه و برخی دیگر ۳۱ روزه بودند تشکیل شده است. این تقویم دارای ۳۰۴ روز بوده، و ۶۱ روز دیگر را به علت قرار گرفتن در اوج سرما و نداشتن محصول، نامگذاری نکرده بودند. در سال ۷۱۳ قبل از میلاد، پادشاه وقت روم تغییراتی را در آن تقویم به وجود میآورد و با کم و زیاد کردن تعداد روزهای برخی از ماهها، دو ماه دیگر را نیز نامگذاری میکند؛ ژانویه و فوریه. به این ترتیب در تقویم رومیان باستان نه تنها ژانویه نخستین ماه سال نبوده که یازدهمین ماه سال بوده است. فوریه ماه آخر بوده با ۲۸ روز (که همچنان از بقیه ماهها کوتاهتر است) و ماه مارس که طلیعه آغاز بهار را با خود داشته، ماه اول سال به شمار میآمده است.۱
پرسشی که مطرح میشود این است که چرا رومیان بعدها ماه مارس را رها کردند و ژانویه را به عنوان نخستین ماه سال برگزیدند؟ برای پاسخ به این سؤال عمدتا دو دیدگاه مطرح میشود؛ برخی معتقدند در عصر امپراتوری روم، روال کار بر این بوده که کلیه مقامات مملکتی روز ۱۵ مارس (۲۶ اسفند خودمان) را روز آغاز خدمت قرار میدادند، حتی قیصرها و کنسولهای رومی نیز در این روز وارد عرصه کار میشدند، اما از آنجا که کنسول فول دیویس نوبیلیور به دلایلی چند موفق نشد در روز ۱۵ مارس زمام امور را به دست بگیرد و این کار پس از مدتی تعویق در روز اول ژانویه میسر شد، آن روز را آغاز کار اعلام کردند. ژولیوس سزار هم به اول ژانویه وفادار ماند . به این ترتیب در سال ۴۶ قبل از میلاد، تقویم ژولیانی به دستور ژولیوس سزار تنظیم شد. در این تقویم نه فقط اول ژانویه اول سال شناخته شد، بلکه خود سال نیز به ۳۶۵ روز تقسیم شد، چون همین مدت لازم بود تا زمین یک بار به دور خورشید گردش کند. ۲
اما برای پرداختن به دیدگاه دوم بهتر است ابتدا به تشریح معانی نامهای ژانویه و مارس بپردازیم. ژانویه از نام ژانوس Ianuarius به معنی ایزد دروازهها و درها گرفته شده است. اما ماه مارس (Martis) از روی نام ایزد رومی، مارس یا آرس، خدای جنگ در یونان گرفته شده است. ۳
به باور گروهی از پژوهشگران مسائل تاریخی، در میان رومیها مدتی بحث بوده که چرا باید نخستین ماه سال به نام مارس باشد که ایزد جنگ است. در مقابل، ژانوس را هم داریم که ایزد گشودگی و صلح است، پس چرا به آن توجهی نمیشود. نتیجه مباحثه این میشود که نخستین ماه سال را ژانویه اعلام میکنند، با این امید که سراسر سال در صلح باشند.۴
به هر روی تقویم ژولیانی که از گاهشماری رومی گرفته شده بود بعد از آن که مسیحیت در روم پذیرفته شد با مبدأ قرار دادن سال میلاد حضرت عیسی(ع) پذیرفته شد. در واقع چون مسیحیان، میلاد آن حضرت را عمدتا ۲۵ دسامبر میدانند (بخشی از ارتدکسها مثل ارامنه و روسها میلاد مسیح را روز ۶ ژانویه جشن میگیرند)۵ نزدیکیِ یک هفتهایِ این تاریخ با اول ژانویه، مقبولیت جشن سال نو را برای آنها مضاعف کرد.
اما تقویم مورد اشاره، کاستیهایی داشت که باید اصلاح میشد. این گاهشماری ۳۶۵ روز بود که برای هر ۴ سال یک روز به روزهای سال اضافه میشد (سال های غیر از آن، ۲۵/۳۶۵ روز بود). به علت دقیق نبودن کسر سال نسبت به سال اعتدالی، هر ۱۲۸ سال یک روز عقب میافتاد. در سال ۱۵۸۲ میلادی جهت تصحیح آن، گاهشماری گرگوری (میلادی جدید) ایجاد شد. در گاهشماری ژولیانی، اعتدال بهاری در سال ۳۲۵ میلادی که شورایی تشکیل شده بود، در ۲۱ مارس صورت گرفته بود، و در سال ۱۵۸۲میلادی به ۱۱ مارس افتاده بود و ده روز عقب مانده بود. در تقویم گرگوری ده روز از تاریخ حذف شد و کبیسهگیریهای یکنواخت چهارساله نسبتا کاهش یافت. بدین گونه که آن سالهای قرن که غیر قابل قسمت به ۴۰۰ هستند(مانند ۱۷۰۰، ۱۸۰۰ و ۱۹۰۰) بدون کبیسهگیری باشند. در نتیجه با احتساب سال گرگوری (۲۴۲۵/۳۶۵ روز) نسبت به سال حقیقی(۲۴۲۱۹۸۷۹/۳۶۵ روز) میزان دقت گاهشماری میلادی را به عقب ماندگی یک روز در هر ۳۳۲۰ سال رساند.۶
منابع:
۱ـ ویکیپدیا فارسی
۲ـ روزنامه ایران، مقالهی چرا سال میلادی از اول ژانویه آغاز میشود، شماره ۱ دی ۱۳۸۹
۳ـ فرهنگ اساطیر یونان و روم، مایکل گرانت و جان هیزل، ترجمه رضا رضایی، تهران، نشر ماهی
۴ـ جشنهای کلیسای ارمنی، آرداک مانوکیان، تهران، انتشارات نائیری
۵ـ روزنامه شرق، مقالهی چرا ارامنه ۶ ژانویه را کریسمس میدانند، به قلم نگارنده، شماره ۱۵ دی ۱۳۹۰
۶ـ گاهشماری ایرانی، موسی اکرمی، تهران، دفتر پژوهشهای فرهنگی
مطلب مشترک انسان شناسی و فرهنگ و دو هفته نامه ارمنی هویس (۱۶۱، ۳۰ آذر ۱۳۹۲)