خیابانهای این شهر با زنان مهربان نیستند، بسیاری از زنان داوطلبانه خودشان را از این فضاهای عمومی حذف میکنند، زیرا از لحاظ شهرسازی خیابانها برای این بخش از جامعه مناسبسازی نشده و زمینهساز بروز آسیبها و خطراتی برای آنان هستند.
همیشه فاصلهای مدنی در این حوزه وجود داشته است؛ به طور مثال کسانی که با دلیل و بیدلیل در خیابانها میایستند و به نوعی سد معبر میکنند و زنان برای عبور نیاز به اعلامکردن دارند یعنی فاصلهای مدنی فرهنگی که فقط و فقط با فرهنگسازی رفع میشود، وجود دارد. توقف بیجا و توأم با مزاحمت میتواند از توقف فیزیکی آغاز و به توقف و مزاحمت خودروها و اشغالکردن پیادهروها و گذرگاهها به وسیله مغازهداران ختم شود. کسانی که خیابانها و معبرها را تصرف کردهاند و برای زنان به عنوان یکی از اقشار در معرض خطر فضا را سخت و تنگ کردهاند؛ زیرا زنان که عهدهدار برخی از مسئولیتهای زندگی هستند با وسیله و کودکانی که همراهشان هست، دچار مشکلات زیادی میشوند.
نوشتههای مرتبط
فرهنگ مدنی شامل حقوق شهروندی هم میشود. حقوق شهروندی برای همه است؛ از کودک گرفته تا پیر و جوان و زن و مرد، دوچرخهسوار و معلول. بارها گفتهام که اگر چرخهای کوچک در شهرها نچرخند و حرکت نکند یعنی حقوق شهروندی نقض شده است؛ منظور از چرخهای کوچک، چرخهای کالسکه و معلولان است. فضای شهر برای زنان مناسب نیست. زنان بخشی از شهروندانی هستند که کمتر از مردان از وسایل نقلیه استفاده میکنند، بنابراین به این موضوع باید به صورت جدی و ویژه پرداخته شود. بسیاری از سکوهای اتوبوسها برای زنان مناسبسازی نشده است و حتی برخورد رانندههای اتوبوس هم با زنان مناسب نیست. شاید بهتر باشد برای این افراد کلاسهای بازآموزی و نحوه چگونگی برخورد با دیگر شهروندان گذاشته شود.
جامعهشناسان از «جامعه خطر» صحبت میکنند؛ یعنی افرادی که در معرض خطر بیشتری قرار دارند. وقتی معماری شهری در خدمت «برجوندان» و «ماشینوندان» است انواع خطرها زنان را تهدید میکند. زنان به لحاظ پوشش و نوع مسئولیت به سختی در خیابانها در حرکت هستند و فضای شهری برای آنان مناسب نیست و آنان را با خطرهایی مواجه میکند. یک مرد ورزشکار و سالم کمتر با این مشکلات مواجه میشود؛ هر چند خطر برای همه است.
وقتی در مورد معابر شهر صحبت میکنیم ناایمنی در آن بیداد میکند. معابر شهر از شهروندان گرفته شده است. خیابانهای امن از مردم گرفته شده است. خیابانهایی که میتوانست به راحتی محلی برای معاشرت و گفتوگو باشد؛ بهخصوص در ۲۰ سال اخیر شهرداری تهران میدانهای کوچک شهر را از بین برده است در حالی که میدانهایی کوچک مانند میدانهای نارمک میتواند محل بسیار مناسبی برای حرکت و معاشرت باشد. در بسیاری از شهرهای صنعتی و پیشرفته دنیا از اینگونه میادین استقبال میشود؛ زیرا محلی مناسبی برای معاشرت زنان با یکدیگر است. البته سالهاست که این اماکن امن از مردم گرفته شده و به جای آن اتوبانهایی با خطرات بسیار ساخته شده است که برای تردد باید از پل هوایی استفاده کرد؛ پلهای هوایی که بعضی از آنها با مشکل غیراستانداردبودن پلهها و خراببودن پلهبرقیها و مهمتر از همه ناامن بودن فضای بالای پل هوایی برای زنان مواجه است. شاید بهتر باشد مانند زن یا مرد شش میلیون دلاری به جای پا چرخهایی برای تردد داشته باشیم زیرا با پای عادی نمیشود در خیابانها بدون دردسر و نگرانی تردد کرد. اکنون بیپرده و صریح میتوان گفت که فضای شهری فضایی سخت و آکنده از خطر برای زنان و این بزرگترین دلیل برای خودسانسوری زنان از ورود به اماکن عمومی است؛ فضاهایی که به زنان امنیت خاطر نمیدهد.
نویسنده این مطلب نیره توکلی است و مطلب اولین بار در ماهنامه تهرانشهر منتشر و براساس یک همکاری رسمی و مشترک در اختیار انسان شناسی و فرهنگ قرار گرفته است.