روان مور برگردان آرش بصیرت
خانه نواری در احمدآباد را می توان مدلی از یک طراحی معاصر و پایدار دانست؛ حجم کلی بنا به قراری شکل و جهت گرفته است که هوای خنک بتواند به طور طبیعی وارد ان شود و از طریق دریچه ای که نزدیکی سقف تعبیه گردیده خارج گردد. این خانه پیش نمونه ای است از خانه ارزان قیمت، از همین روست که ابعاد بازشوها ـ که غالبا از عناصر گران قیمت طرح محسوب می شوند ـ..
نوشتههای مرتبط
چارلز کوریا؛ بزرگْ معمار هند[i]
نوشته ی روان مور[ii]
برگردانی از ارش بصیرت[iii]
خانه نواری در احمدآباد را می توان مدلی از یک طراحی معاصر و پایدار دانست؛ حجم کلی بنا به قراری شکل و جهت گرفته است که هوای خنک بتواند به طور طبیعی وارد ان شود و از طریق دریچه ای که نزدیکی سقف تعبیه گردیده خارج گردد. این خانه پیش نمونه ای است از خانه ارزان قیمت، از همین روست که ابعاد بازشوها ـ که غالبا از عناصر گران قیمت طرح محسوب می شوند ـ به حداقل رسیده، اگر چه این محدودیت ها چیزی از زیستْ پذیری و رعایت تناسبات انسانی در فضای داخلی کم نکرده است. طراحی این ساختمان بر اساس مصالح موجود در محل و تکنیک های بی نهایت ساده اجرا گردیده است. این سیاق از طراحی بازتاب تفکری است که معمارانی همچون معمار شیلیایی آلخاندرو آراونا ان را عمیقا می ستایند.
درست است که این ساختمان در سال ۱۹۶۲ تکمیل گردید، اما نمی توان ان را معاصر دانست و برای توصیفش باید از افعال گذشته استفاده کرد، چرا که، صرفا، یک نمونه از ان ساخته شد، که ان هم در سال ۱۹۹۵ تخریب گردید، این خانه طرحی بود از چارلز کوریا(۱۹۳۰)؛ معماری انچنان پر اوازه که حتی موسسه سلطنتی معماران بریتانیا یا ریبا در تجلیل از او نمایشگاهی تحت عنوان “بزرگترین معمار هند” برگزار کرد. کوریا ملهم از مونومان هایی که لوکوربوزیه در چاندیگار و احمداباد ـ کمی پس از استقلال هند ـ خلق کرد، تلاشش را ـ طی دوران حرفه ای اش ـ بر تعریف معماری مدرن در هند مقرر ساخت. این اثار به گمان او :”تاثیری بی نهایت عظیم داشت . . . اثاری به غایت قوی و به شدت شاعرانه، ان ها نشان از حرکت بر پیشانی معماری در زمانه ی خود دارند.” استفاده کوریا از بتن و الگوهای ساخت مبتنی بر مصالح بنایی نشان از تاثیر لوکوربوزیه بر او دارند، اگرچه او موتیف های لوکوربوزیه را تحت شمول اسلوب ها و نیات خود اورده است.
کوریا برای بیش از نیم قرن از این ایده که ساختمان ها بایستی از ابزار غیرفعال passive means برای حفاظت از مردم برابر عناصر اقلیمی استفاده کنند، تبعیت کرده است، او هیچ اعتقادی به استفاده از تهویه و گرمایش و سرمایش مکانیکی ندارد، بلکه تاکیدش بر استفاده از نسیم، سایه، تعریف جهت گیری مناسب، توانایی مصالح در جذب گرما و انچه او “استفاده از خانه در الگوی چادرنشینی” می خواند بوده است، بدین معنی که هر بخشی از ساختمان در بخشی از شبانهْ روز، سکنا پذیر می باشد. او گمبل هاوس ـ یک شاهکار از هنر و صنایع دستی در لس انجلس ـ را از این حیث منبع الهامش می خواند؛ خانه ای با ایوان هایی افتاب گیر در جبهه جنوبی و فضای خوابی روباز در جبهه شمالی.
کوریا این ایده ها را نه فقط در خانه های تک واحد و ارزان قیمت که حتی در آشرام[iv] گاندی در احمدآباد و سفارت بریتانیا در دهلی و همچنین در مجتمع های مسکونی بلندمرتبه نیز پی گرفته است. مجتمع آپارتمانی کانـْـچـِـنــْـجــانــْـگه در بمبئی، با ۸۴ متر ارتفاع، حیاط خلوت هایی را در ترازهای بالایی در خود جای داده است و دارای واحدهای گران قیمتی است که جریان هوا از یک سمت به سمت دیگر ان به سادگی در پلان حل شده است. او این رهیافت اقلیمی با تمرکز بر دما را زمانی پیش گرفت که نگاه اقلیمی به طراحی مثل امروز مُد روز نبودند و البته، این رهیافت، ماحصل تحصیل او در مدارس معماری امریکا ـ در دهه ۵۰ ـ هم نمی باشد، زمانی که معماری در امریکا کاملا تحت تاثیر سبک مبتنی بر اهن و فولاد میس ون دروهه قرار داشت، سبکی که فاصله گیری کوریا از ان به معنای طردش نمی باشد، معماری میس ون دروهه از نظر چارلز کوریا “مناسب” است و اما “عاری از روح” می باشد.
کوریا خودش را هم واجد روح هندی می داند هم متاثر از فضای جهانی، او می گوید “اگاهی از تاثیر دما بر ساختمان در هند خیلی چیز عجیب و غریبی نیست . . . بسیاری از مردم می گویند که هوای خانه هاشان دم کرده و خفه است.” در ضمن همه بر این باورند:”که بایستی ساختمان را مبتنی بر محیط زیست شکل داد، واقعیتی که در طول تاریخ و در گستره ای جهانی ـ از کلبه های یخی اسکیموها igloo در قطب گرفته تا خانه های جنوب اقیانوس ارام ـ عمق دارد.”
البته شاید این گزاره خیلی با روحیه عملگرای حاکم بر اثار چارلز کوریا هم خوان نباشد، اما این قسم مواجه با مناسبات اقلیمی می تواند حامل لایه های معنایی نیز باشد، انگونه که خودش می گوید”سرچشمه خیال می تواند از اقلیم برخیزد . . . مثال فاخر این رویکرد را می توان در پانتئون در رم مشاهده کرد، اثری به غایت درخشان و خیره کننده”، بنایی که با حفره ای مدور و بزرگ بر بلندای گنبدش، رطوبت و گرمای حاصل از حضور توده انسانی را از بنا خارج کرده و نور را در قامت محوری ضخیم وارد بنا می کند و البته این تمهیدی است که نمی توان در اقلیم های گرم تر یا سردتر به کار برد و البته “لایه های معنایی دیگری نیز در این پرداخت معمارانه موجود است، این محور، محور عالم[v] است؛ اسمانی که به زمین گرما می بخشد”
کوریا بر قرار دیگری نیز پیشروی زمانه خویش است؛ پاویون هندوستان ـ لِـوِر، که او برای نمایشگاه جهانی ۱۹۶۱ در دهلی طراحی کرد، به سازه ای چندوجهی می ماند، شبیه به تکه کاغذی مچاله شده که شبحی از اثار فرنک گری را در خود دارد. هرچند او، به هیچ وجه خط فکری گری را تعقیب نمی کند و پس از انکه گمانه هایی بر شباهت اثر با اثار فرنک گری مطرح شد، با اشاره به این نکته که این اثر صرفا به دنبال بازی های حجمی نیست بر این گزاره تاکید گذاشت که :”ما فهمی چهار بعدی از فضا داریم و چهارگوش ها برای ما فرم های مبنایند، هندوهای دوره ودایی می دانستند که زمین مدور است، اما ان را به شکل چهارگوش رسم می کردند، بنابراین می توان با هر وضعیت پیچیده ای تا اندازه ای تقلیل گرایانه برخورد کرد، مثلا وقتی برای اولین بار وارد یک اتاق پنج وجهی می شویم، برایمان بی نهایت مشعوف کننده خواهد بود، اما تکرار این بن مایه از شعف مستتر در پرداخت فضا خواهد کاست، بنابراین هرچه بیشتر بر تغییر فضا تاکید شود، ماندگاری در ان فضا افزایش خواهد یافت و این عملا تمهیدی است که منجر به تولید این اثر چند وجهی گردید.”
از تمام این ها مهمتر، علاقه ایست که کوریا نسبت به چگونگی کارکرد شهرهای هند دارد، علاقه اش به انعطاف پذیری شهرها علی رغم حالت ظاهرا دائمی مغشوش و بحرانی شان و همچنین دلبستن به یافت راه هایی که بتوان وضعیت شهرها را بهبود بخشید بدون انکه از نقاط قوتشان کاست.” شهرهای ما جز بزرگترین دارایی های ما هستند، ان ها بخشی از ثروت هندند، ان ها مکان های امیدند. مهارت هایی که ما بدان ها نیاز داریم، مهارت هایی شهری اند ـ ما هیچ وقت از بانک جهانی نخواهیم خواست که برای حل مشکلات شهری مان متخصصینی را به هند بفرستد، چرا که ما خودمان ان ها را تربیت کرده ایم.” او به نقل از هایمه لـِـرنِــر، شهردار اسبق شهر کوریتیبا در برزیل می گوید:”شهرها مسئله نیستند، ان ها راه حل اند.”
این شهرها، به گمان کوریا، در عین حال می توانند “فلاکت بار” هم به نظر رسند:”مردمی که کف زمین می خوابند، اگر این وضع را تغییر ندهیم بقای ما به خطر می افتد.” در دهه ۱۹۶۰ کوریا در تدوین بمبئی نو نقشی اساسی ایفا کرد، طرحی متمرکز بر پیش بینی فرایند رشد انی شهر به واسطه خلق بزرگترین شهر برنامه ریزی شده در دنیا، پروژه ای که بر ساحلى آن سوى خلیج، روبه روى شبه جزیره اى که مرکز تاریخى شهر را در خد جای داده ساخته خواهد شد، این پروژه به گمان بسیاری بهتر از خیلی از پروژه های هم سنخ و هم مقیاس خودش است، هر چند خود کوریا از ظاهر پروژه چندان رضایت ندارد:” شبیه هیچ چیزى که سابقا روى کره زمین پیدا شده است نیست، کاملا عجیب و تا حدى غیر طبیعى است و البته این برایم خیلی مهم نیست، من به این فکر می کنم که باید چه انرژی ای صرف کنم تا بتوانم این شهر جدید را در امتداد ساحل بسازم.”
علی رغم انکه بخش عظیمی از ساخت و ساز، نه ۵۰ سال پیش و نه حالا، هیچ ارتباطی با اصول طراحی او ندارد و علی رغم انکه خانه نواری اش، خلاف ایده ال اش، هیچگاه به تولید انبوه نرسید، با این حال نمی توان کتمان کرد انچه او می گوید و انجام می دهد بی نهایت حائز اهمیت است: “غالب ساختمان های جدید همان ساختمان های شیشه ای قدیمی هستند، بدون در نظر گرفتن مناسبات اقلیمی، تولیدکنندگان صرفا مشخصه های شیشه را با مکان های گرم تطبیق داده اند” و این البته به موازات تبدیل شهرهای هند به انچه کوریا “محملی برای حق العمل سیاستمدران” می خواند می باشد، واقعیتی به ظن او” شوک برانگیز.”
با این اوصاف عجیب نیست اگر بگوید:”توقعی ندارم که کسی از اصول و ایده های من تبعیت کند و طبیعتا منطقی است که از این واقعیت تلخ بی نهایت دلزده، مغموم و ناامید باشم.”
[i] _ این مقاله پیش از این در شماره ۱۷۹۵ روزنامه شرق به چاپ رسیده است
[ii] – دانش اموخته معماری از دانشگاه کمبریج، سردبیر پیشین مجله بلوپرینت و ستون نوْیس معماری روزنامه گاردین
[iii] – شهرساز، سردبیر سایت تخصصی معماری ـ شهرسازی اتووود و مدیر دپارتمان معماری انشان شناسی و فرهنگ
[iv] -Ashram : آشرام در زبان سانسکریت به مکانی گفته میشود که مردان و زنان روحی در آن زندگی میکنند.درپارسی همان خانقاه معنی میدهد. در آشرام سکوت وجود دارد و استادان روحی با تعالیم و تمرینات جسمی و روحی به پرتو جویان مدد می رسانند که به درک بالاتر و والاتری از خود و هستی دست یابند.در سرتاسر هند این آشرامها و جود دارندوهرکس میتواند با پرداخت مبلغی در این آشرامها به تمرینات و پاکسازی جسم و روح بپردازد.
[v] – the axis mundi : ارجاع دارد به درخت واژگون، درختی که ریشه های ان در بالا و شاخه های ان در پایین است، به کار بستن تمثیل درخت واژگون به حقایق جهانشناسی مخصوص تمدن هندو نیست، دانته در کمدی الهی بدان اشاره دارد، در اساطیر اقوام تتونیک و در نوشته های ابن عربی نیز بدان اشاره شده است. برای اگاهی بیشتر ببینید کتاب ادیان و مکتب های فلسفی هند نوشته داریوش شایگان را.