انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

پیراهن سوخته

پل فوت/ ترجمه علی اکبر قاضی زاده

نظر نهایی دادگاه

« اکنون روشن شده که این مرد بمبی را در پرواز ۱۰۳ کار گذاشته و باعث مرگ ۲۷۰ سرنشین در منطقه لاکربی شده است.»

این تیتر همراه با تصویر عبدالباسط علی محمد علی (ال)مقراهی، مامور امنیتی دولت لیبی که در ماجرای انفجار بمب در پانامریکن دست داشته است، در شماره روز اول فوریه روزنامه «ایندیپندنت» چاپ شد و فوری در تمامی رسانههای بریتانیا انعکاس یافت. این حکم در مورد جرم مقراهی یا متهم دیگری نظری نداده است، بلکه فرضیهها و احتمالهای مطرح شده این سالها را تکرار میکند. این حکم دلیل دیگری برای اثبات ناتوانی بریتانیا در رسیدن به عدالت است. چنانکه در سی سال اخیر و در مورد پروندههای بزرگ و جنجالی، ناکارآمدی خود را به اثبات رسانده است. قاضیان اتهام این مرد را در سه فصل خلاصه کردهاند:

 

ارتباط در مالتا

رویکرد کلی دادرسی این است که یک بمب، دوازده سال پیش هواپیمای پانامریکن را بر فراز لاکربی ساقط کرد. این بمب را اول در شهر لوگای مالتا در هواپیما گذاشتند و سپس هواپیما به فرانکفورت رسید. هواپیما در فرانکفورت باید به لندن تغییر مسیر میداد تا به مقصد نهایی، نیویورک، میرسید. نشانهای نیست که بمب در لوگا وارد هواپیما شده باشد. تمام پنجاه و پنج قطعه بار پیش از ورود به هواپیمای حادثه دیده، نخست شمارش و با نام و هویت مسافران تطبیق شدند. تمام این بارها، کامل و سالم به فرانکفورت رسیدند. در فرودگاه مالتا هم کسی بار بدون همراه ندیده بود.

آقای مقراهی آن روز صبح با پرواز دیگری فرودگاه را ترک کرد. باری به همراه نداشت و کسی او را در وضعی ندیده بود که بتوان گفت یک کیفدستی را در هواپیمای عازم فرانکفورت جا داده باشد. دادرسان به ناچار نتیجه گرفتند: «بنابراین اگر کیف بدون صاحب را در لوگا در هواپیما جا داده باشند، شیوه ورود آن به پرواز شناخته شده نیست.» به سبب روشن نبودن مسیری که از آن بتوان کیف حاوی بمب را به درون پرواز مالتا به فرانکفورت راه داد، دادرسان بریتانیایی در این مورد نتوانستند نظری بدهند. اثبات مجرم بودن متهمان فقط از راه یک نظریه امکانپذیر است: بمب چگونه وارد پرواز مالتا شده بود؟ وقتی دادگاه نتوانست نقش فرودگاه مالتا را در حادثه روشن کند، ناچار توجه را به فرانکفورت برگرداند. از این فرودگاه هم فقط یک نسخه چاپی از بخش بازرسی در اختیار دادگاه بود که نشان میداد یک کیفدستی بدون صاحب وارد پرواز به مقصد هیثرو شده است. زمانبندی تحویل و بارگیری این کیفدستی مرموز، بر مبنای آن نسخه چاپی، این احتمال را تقویت میکند که شاید کیفدستی در فرودگاه مالتا به پرواز وارد شده است. کیف دارای بمب اگر در فرانکفورت (اگر وجود داشته است) از تونل پرتو ایکس میگذشت محتوای ممنوع کیف برملا میشد، زیرا از دو ماه پیش، به ماموران امنیتی آن فرودگاه اخطار کرده بودند که به دلیل تهدیدها باید بارها را با دقت بیشتری وارسی کنند. جان بدفورد، باربر فرودگاه، میگفت یک گاری پر از بار مربوط به پرواز ۱۰۳ را دیده که برای چهل و پنج دقیقه بدون مراقبت رها بوده است. میگفت وقتی برگشتم متوجه دو کیف اضافی در گاری شدم که یکی همان سامسونایت قهوهایرنگ بود. آقای بدفورد به یاد میآورد که باربر دیگری به نام «سولکاش کامبوج» به او گفته که او دو کیف را در گاری گذاشته است. کامبوج چنین گفتهای را انکار کرد. دادرسان بیشتر حرفهای بدفورد را معتبر دانستند، نه حرفهای کامبوج را.

 

قطعه زمانسنج

بخشی از یک مدار برقی یافت شد که گفتند شرکتی در زوریخ (سوئیس) به لیبی فروخته است. روشن کردن کارکرد و نقش همین یک تکه فلز، وقت زیادی از دادگاه گرفت. این قطعه، سه هفته پس از سقوط، به شکلی معجزهوار و نزدیک یک پیراهن سوخته از هواپیمای سوخته، کشف شد. پلیسی که این قطعه را یافت، نام آن را «پیراهن سوخته» گذاشت. قاضیان گفتند: «هیچ توضیح قانع کنندهای درباره نقش این قطعه ارائه نشده است.» قاضیان درباره ادوین بولیه هم بیخیال بودهاند. این مرد سازنده آن زمانسنجها بود که تعدادی از آنها را به کارکنان دولت لیبی فروخت. یکی از مشتریان زمانسنجها، همان مقراهی بود که بولیه دفتری در زوریخ را به او اجاره داد. قاضیان، بولیه و دو تن از همکارانش را منابع غیرقابل اعتماد ارزیابی کرده بودند.

 

تونی گائوچی

شهادت یک مرد گویا بیش از دیگران روی دادرسان دادگاه اثر گذاشت: تونی گائوچی یک فروشگاه لباس در مالتا را اداره میکرد. چند تکه لباس به دست آمده از درون کیفدستی حامل بمب، از مغازه او خریده شده بود. قاضیان شهادت ده سال پیش او را در مورد هویت مقراهی «مهمترین سند پرونده» دانستند که گفته بود حضور مقراهی در مغازهاش را به یاد میآورد. در سال ۱۹۸۹ (کمتر از یک سال پس از حادثه)، وقتی کارآگاهان پلیس اسکاتلند به سراغ او رفتند، هنوز به دنبال لیبیاییها نبودند. آن زمان فکر میکردند یک عضو سازمانهای فلسطینی در حادثه دست داشته است. آنها امید داشتند این مغازهدار بتواند یکی از مظنونان را بشناسد. بارها عکس مظنونان را نشانش دادند، ولی نشناخت. اما میگفت: “کسی که از من لباس خرید، مرد تنومندی بود، با حدود ۱۸۵ سانتیمتر قد و حدود چهل سال سن.” مقراهی نزدیک به ۱۸۰ سانتیمتر قد داشت و در سال ۱۹۸۸ سی و هفت ساله بود. در نتیجه دادرسان گواهی گائوچی را معتبر فرض کردند. بر این اساس که وارد کردن بمب به پرواز در مالتا قابل اثبات نیست، با توجه به زمانسنجهایی که شرکت بولیه به لیبی فروخته و یک دفتر در زوریخ به مقراهی اجاره داده بود و به سبب وجود احتمال قوی در شناسایی مقراهی از سوی تونی گائوچی، دادرسان دادگاه در هلند با اطمینان اعلام کردند که مقراهی در حادثه دست داشته است. همزمان «الامین خلیفه فیما» همکار مقراهی را بیگناه شناختند و شهادت عبدالمجید، معتبرترین شاهد، علیه فیما را قابل استناد ندانستند. عبدالمجید یک مامور سطح پایین امنیتی لیبی و یک تعمیرکار خودرو بود که از سازمان سیا پول میگرفت. وقتی سیا تهدید کرد پرداخت به او را قطع میکند، علیه متهم شهادت داد. به این سبب، دادگاه به خود زحمت تحقیق در مورد آن شهادت عجیب را در دادرسی نداد که سیا میخواست فکر دادگاه را از مجرم اصلی دور کند.

پرایوت آی- ۹ فوریه ۲۰۰۱

 

پرواز از روی عدالت

دادرسی و اعلام رأی علیه مقراهی روند درستی نداشت و برای دادرسان شرم و روسیاهی آورد. تمامی آنان که به عدالت در بریتانیا اعتماد دارند، بهتر است حکم دادگاه لاکربی را بازخوانی کنند. این حکم سیا را راضی کرد. همزمان آن گروه از بستگان داغدار حادثه لاکربی در امریکا و بریتانیا و جاهای دیگر دلیلی برای راضی بودن نیافتند. آنان میخواهند بدانند چگونه و چرا عزیزانشان کشته شدهاند؟

در فوریه ۱۹۹۰ گروهی از بستگان بریتانیایی حادثه به سفارت امریکا در لندن رفتند تا با گروه هفت نفری مامور از سوی رئیسجمهوری امریکا دیدار کنند. مارتین کدمن، پدر یکی از قربانیان میگوید: “حرفهای ما که تمام شد، نشست پایان یافت و ما را به طرف در خروجی هدایت کردند. نزدیک در، خواستم با دو عضو گروه حرفی بزنم که تصور میکنم سناتور بودند. یکیشان به من گفت: حکومت شما و ما دقیق میدانند در لاکربی چه روی داده است، اما آنان خیال ندارند اصل ماجرا را بگویند.”

ماه مه ۲۰۰۱

این مطلب در همکاری با مجله کرگدن منتشر می شود