انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

پژواک تاریخ: فاشیسم نولیبرالی (بخش ۷)

انسان: کالایی یک بار مصرفی

هانری ژیرو

برگردان عاطفه اولیایی

محل تلاقی ، هماهنگی و استحکام نولیبرالیسم ترامپ و فاشیسم، در سیاست های سفید برتر گرایی و تعهد به مفهوم یکبار مصرفی شدن است. این سیاست ها وجهی دو گانه دارند. اول آن که سیاست های اقتصادی نولیبیرالی وی هر انسانی را که مشارکتی در بازار ندارد غیر مولد و بدون ارزش اقتصادی، نادیده گرفته و شایسته زباله می داند، زیرا هیچ گونه امکان استفاده اجتماعی از وی نمی بیند. تداوم نولیبرالیسم، همانا ویرانی اقتصاد است و واژه زائد نیز کد یکبار مصرفی بودن در زبان چنین اقتصادی است. تنها سازگاری با سیاست های نولیبرالی اقتصادی و ضروریات سرمایه است که اهمیت می یابند. آنیس شویانی به درستی می گوید که “هر کسی که مایل نباشد خود را به طور کامل و همیشه در بازار عرضه کند ” یا نیاز مند دولت باشد، ویا از سرمایه گذاری آیندۀ خود در بازارسرباز زند… تحت نظارت است و یه عنوان یک انسان مورد پذیرش نیست “(۴۴)

ترامپ منطق زائدگی و یک بار مصرفی را فراتر از مقولات اقتصادی برده وهمه کسانی را که در چارچوب ناسیونالیسم سفید برترگی گرایی نمی گنجند را شامل آن می کند. این زبان حکومت پلیسی، یکی از محصولات پیشینه ی تبعیض نژادی ایالات متحده است. نقطه پایانی چنین زبانی،نوعی مرگ اجتماعی است که از ورای سیاست های مرتجع کیفری سازی، عملی می شود. آنچه در مورد واژگان نژادپرستانه ترامپ ترسناک است، مبدل شدن کدهای زبان ، غفلتی خوش خیم به سیاست های بدرفتاری شدید با شهروندان و در نهایت مشروعیت بخشیدن به خشونت دولت است.

علیرغم آن که نادیده گرفتن سیاست های سفید برتری گرایی ترامپ دشوار است، بسیاری با تمرکز بیشتر بر سیاست های اقتصادی وی از شناسایی آن سر باز می زنند. تانشی کوتزتجزیه و تحلیل روشنی از ایدئولوژی سفید برتری گرایی ترامپ ارائه می دهد:

اغلب گفته می شود که ترامپ هیچ ایدئولوژی واقعی ندارد، که البته درست نیست – ایدئولوژی سفید برتری گرایی او در قدرت مخرب و مقدس اوست. …وی حرفه سیاسی خود را با تهمت غیر آمریکایی بودن به اوباما آغازکرد و جمعی را به دنبال خود کشاند. این سیاست همانا تجدید ساختار مدرن نظریه ای است که سیاهان را درخور شهروندی آمریکایی که سفیدان می سازنند، نمی داند. اما مدتها قبل از این حرکت، ترامپ جهان بینی خود را روشن ساخته بود: طبق اسناد دولتی، وی از پذیرش اجاره نشینان سیاه پوست در مجتمع های ساختمانی خود سر باز می زد؛ خواستار مجازات اعدام برای « پنج متهم پارک مرکزی» ( که متعاقبا بی گناهیشان ثابت شد) بود؛ و حملات شدید وی به کارکنان سیاه پوست به دلیل تنبلی(!) و غیره…. مشتی نمونه خروار است. وی مبارزات انتخاباتی خود را با دفاع از دختران سفید پوست در برابر متجاوزان جنسی مکزیکی افتتاح کرد… البته چندی نگذشت که این سیاست جنجالی، دامن خود وی را گرفت و هدف اتهام تجاوزهای جنسی متعدد شد. (۴۵)

جان Feffer از این نیز بیشتر می رود و معتقد است نفرت ترامپ از مهاجران نه تنها در «اقدامات شدید برای جلوگیری از ورود آنها به ایالات متحده” روشن است، بلکه تبلیغ لزوم دیوار در مرز، ممنوعیت ورود مسلمانان، سیاست جدایی افراد خانواده و …… خود نشانه ای از باور وی به این نظر است که مهاجران تهدیدی هستند فراتر از سیاست، موضوع خون و خاک وطن در میان است، نظری که از ملیت گرایی افراطی سرچشمه می گیرد. »(۴۶) کمبود تحلیل Feffer در در ندیدن فاشیسم درسیاست جداسازی قومی است، که یادآور سیاست مرکزی اشکال پیشین فاشیسم است. تحت سیاست بستن مرز ها، مفهوم خانواده در زبان فاشیستی ترامپ ناپدید می شود.(۴۷)
ایالات متحده درلحظه ای خطرناک در تاریخ خودبه سر می برد. درک این موضوع که چگونه شکل مشخصی از فاشیسم نولیبرالی حال حاضر و آیند را تهدید می کند، حیاتی است. ابن جامعه به سوی دوران بربریتی بی سابقه قدم بر می دارد.

در تلاش برای شکافتن و توجه به این سیاست های جدید، و برای درک اینکه چگونه فاشیسم نولیبرالی به یک مدل منحصر به فرد آمریکایی در دوران کنونی تبدیل شده است،به نظرم باید به واژگان و سیاست هایی جدیدی رو کرد. یکی از این چالش ها، تحلیل و تجدید نظر درپشینه چگونگی استفاده از زبان و حافظه تاریخی است. بدین طریق، در حال حاضر حضور و تسلط نیروهای تاریک گذشته بر جامعه در شکلی از کابوس سیاسی جدید، آشکار می گردد.

زبان فاشیسم

فاشیسم نه با خشونت، حملات پلیس یا کشتار جمعی، بلکه با زبان آغاز می شود.
سال ۲۰۱۵ هنگام اعلام نامزدی خود برای ریاست جمهوری، ترامپ مواضع خود را روشن کرد و بدون ابهام و شرمساری اظهار داشت که «مکزیک نه بهترین شهروندانش، بلکه مجرمین را به ایالات متحده رانه می کند، افرادی که مشکلات فراوانی دارند، مواد مخدر مصرف می کنند،و با خود جرم و جنایت می آورند. آنها مزدوران اند و بعضی ها فکر می کنند مردم خوبی هستند. … “(۴۸). این زبان به لطمه هایی بس گران تر از قطبی شدن جامعه می انجامد. گفتمان و نمایشی است آشکارا در خدمت سفید برتری گرایان و خشونت نژادپرستانه که متآسفانه مطبوعات میانه رو از درک و تحلیل آن عاجر بودند. این انفجار اولیه نژادپرستی، پیش بینی گرایش مبارزات انتخاباتی و ریاست جمهوری ترامپ را به حمایت از سفید های ملی گرا و گروه های بدیل راست ( آلت رایت) و دیگر نونازی را ممکن ساخت و نیز آشکار کرد که زبان خشونت فاشیستی اشکالی بس متنوع دارد. رژیم های فاشیستی پیشین نیز از زبان برای تحکیم و گسترش خود استفاده می بردند.
در اوایل ریاست جمهوری خود، ترامپ با ممانعت استفاده از واژه هایی مانند “آسیب پذیر”، “حق”، “تنوع”، “تراجنسی”، “جنین”، “مبتنی بر شواهد و مبتنی بر علم” توسط مقامات مراکز کنترل بیماری ها، دشمنی خود را با علم و حقوق تولید مثل زنان آشکار کرد. به زودی پس از آن، دولت ترامپ، تمام منابع مربوط به تغییرات آب و هوایی و گازهای گلخانه ای و نیز اطلاعات مربوط به آمریکایی های LGBTQ را از وب سایت های دولتی حذف کرد.(۵۰)
چنین اقداماتی با میراث سانسور دولتی خوانایی دارد. سرکوب مخالفین از طریق کم رنگ و بیرنگ ساختن آزادی بیان و سوزاندن کتاب بخشی از رهنمودهای رژیم های فاشیست بوده است. روت بن غیاث نویسنده معتقد است که هر یک از واژه ها دراین فهرست سانسور ترامپ “بخشی از یک جنگ مداوم علیه حقوق دموکراتیک ما در بیان و تحقیق آزادانه ، علیه کنترل بدن و هویت مان و زندگی بدون ترس است … جنگی علیه ایمان، رنگ پوست، و یا گرایش جنسی شهروندان توسط دولت است.» “(۵۱)
شایان ذکر است که واژه ها صرفا به تولید معنا به کار نمی روند بلکه چگونگی پیامدها و به خصوص چگونگی عملکرد معانی در عرصه های وسیع تر و با برخورداری ازحمایت قدرت دولت را نیز رقم می زنند. بعضی از مفاهیم از نیرویی بیش از بقیه برخوردارند، به ویژه در مواردی که با افتدار دولتی منجر به تحریک طیف وسیعی از واکنش ها می شوند. این امر به ویژه زمانی روشن است که ترامپ با استفاده از قدرت ریاست جمهوری خود به منتقدان ( به ویژه آن هایی که از محبوبیت عامه برخوردارند) واکنش نشان می دهد، آن ها را تهدید می کند و مشوق اعمال خشونت توسط طرفداران خود علیه آنان می شود. شاهد موارد بسیار زیادی بوده ایم که پیروان ترامپ چگونه منتقدان را مورد ضرب و شتم قرار داده، به خبرنگاران حمله کرده و به تمسخر روشنفکران و روزنامه نگاران پرداخته اند.
زبان به عنوان ابزارسرکوب دولت، توانایی باز کردن در به روی فاشیسم را دارد. به گفته ی رز سیدنی پارفیت، “از اوایل دهه ۱۹۴۰،امروزه زبان، نمادها و منطق فاشیسم آشکارتر از هر زمان دیگری است.” (۵۲) زبان ترامپ غیر انسانی می کند و باعث تسهیل منطقی کردن باورها و اعمال نژاد پرستانه است . تحت “استراتژی جنوبی ” جمهوری خواهان، سپس طی حکومت کلینتون، بوش و اوباما، نژادپرستی یا با کد ـ واژه ها بیان می شد و یا با ادعای استفاده از زبان کور رنگ، با سکوت از آن می گذشتند. ترامپ، آشکارا و به طرز تکان دهنده ای استفاده از زبان نژادپرستانه را نشان افتخار خود می داند ودر این امر، مشوق طرفدارانش نیز هست.
«حیوان و بزهکار» خواندن مهاجرینی که مرز جنوبی ایالات متحده را به «گند کشانده اند»، همانا غیر انسانی کرد ن مهاجرین و یادآوری است از زبان مورد استفاده فاشیسم و تاکتیک های نازی ها در برخورد به برخی از مهاجران نامشخصی که “حیوانات” و “مجرمین” نامیده می شدند. آویا کوشنر نویسنده ادعا می کند که لحن ترامپ در ادعایش که مهاجران “کشور ما را غارت می کنند” شباهت هشدار دهنده ای دارد به ادعای نازی ها مبنی بر اینکه یهودیان حامل بیماری هستند. (۵۲) ترامپ، از واژه ساده “حیوان” برای اشاره به برخی مهاجران استفاده می کند، در حالی که به نظر خوان کال، نازی ها از “اصطلاح فنی”، “Untermensch” یا “underman، غیر انسانی” در اشاره به “یهودیان، کولی ها، همجنس گرا و گروه های دیگر و نیز سربازان روس در جبهه شرقی استفاده می کردند (۵۳) تا محو آنان را آسان تر سازند. (۵۴).
همگرایی بین زبان ترامپ و ایدئولوژی مبتنی بر نژاد نازی ها در دوران هولوکاست به وضوح در سخنان ترامپ در باره جریانات شارلوتزویل عیان است: زمانی که معادله ای اخلاقی بین سفید برتری گرایان و راهپیمایان برقرار کرد (با ابرازباور به تقصیر هر دو طرف).
به گزارش اف بی آی، از انتخابات ۲۰۱۶، جرم های ناشی از تنفر جنسی و نژادی افزایش یافته اند. صلیب شکسته نازی ها بر دیوار مدارس ظاهر شده، به کنیسه ها با بمب های آنش زا حمله شده، و حمله بر مسلمانان و خارجیان افزایش یافته است. (۵۵).
زبان ترامپ نه تنها مشوق خشونت است بلکه افقی از نسل کشی و سایر جرم های دهشتناک در آینده را می نمایاند. (۵۶).

ادامه دارد

Neoliberal Fascism and the Echoes of History

**********