✍️مؤسسۀ انسانشناسی و فرهنگ بیست و دومین جلسه از پنجشنبههای پرسش و پاسخ را با حضور آزاده بیزارگیتی (مستندساز و پژوهشگر) با موضوع « بازتاب زندگی زنان از خلال سینمای مستند» برگزار میکند. موضوعاتی که آزاده بیزارگیتی تاکنون در فیلمهای مستند خود دربارۀ زندگی زنان بدانها پرداخته، طیف گستردهای را دربرمیگیرد، مسائلی چون حضور نامرئی زنان در تاریخ، در جنگ، در عرصههای شغلی و امرار معاش، و … . وی تلاش کرده تا زنان در حاشیه را در آثار خود به تصویر بکشد و صدای آنها را بازتاب دهد؛ زنانی که جهان معاصر حضور آنها، کنشگری آنها، و رنج آنها را نادیده میگیرد. این جلسه با نگاهی به آثار این مستندساز برگزار خواهد شد، از جمله:
سپیدهدمی که بوی لیمو میداد
فرشته ای روی شانهی راست من
نیمهی پنهان ماه
اهل آب
دختران نجار دونوازی برای یک رویا
نوشتههای مرتبط
مخاطبان و علاقهمندان این برنامه میتوانند دو فیلم نیمۀ پنهان ماه و سپیدهدمی که بوی لیمو میداد را در سایت هاشور تماشا کنند؛ لینکها:
https://b2n.ir/e88241
https://b2n.ir/m03499
زمان: ۱۱ آذر ساعت ۱۵ به وقت تهران، در صفحهی رسمی اینستاگرام انسانشناسی و فرهنگ
❓این برنامه صرفا بر اساس پرسش و پاسخ انجام میگیرد. پرسشهای خود را به ایمیل زیر ارسال کنید، یا در طول برنامه در بخش سوالات لایو قرار دهید.
✉️zohreh.dodangeh@gmail.com
آدرس صفحۀ رسمی انسان شناسی و فرهنگ در اینستاگرام
Anthropology_iran
درباره این نشست خانم بیزارگیتی این نوشته را در اختیار انسان شناسی و فرهنگ قرار داده اند:
عمری گذشته حالا. چیزی حدود بیست سال که به شکل جدی نوشتهها و فیلمهایام بازتاب زندگی اجتماعی زنان است و تلاش میکنم در آثارم زنان وجه غایب و در حاشیه نباشند.
از همین رو شاید در نخستین مقالاتم سال ها پیش در فصل زنان تلاش میکردم تا به خوانشی از مفهموم جنسیت و زنان در کلیله و دمنه بپردازم، ردپای زنان را درکلیات سعدی بجویم و سرنوشت رابعه بنت کعب یا روشنک نوعدوست و… را در مقالههایی پژوهشی بازنمایی کنم.
ازهمین رو بود که سال ها بعد “فرشتهای روی شانهی راست من” را ساختم شاید . مصایب ساخت “سپیده دمی که بوی لیمو میداد ” را از همین رو به جان خریدم و با مستندبلند ” نیمهی پنهان ماه” که شش سال ناپیوسته از عمرم را وقفش کردم؛ تلاش کردم تا علیرغم همهی خلاهای تاریخی و آرشیوی به رخدادی همچون جنبش مشروطیت بپردازم ؛ چرا که فکر میکردم اکنون ما به شدت نیازمند خوانشها و بازنویسیهای جدیدی در تاریخ هستیم.
*
سال بعد پس از ساخت ” اهل آب” که مستندی شاعرانه و مینی مال بود که به بازنمایی تلاشها و زندگی روزمرهی دو زن ماهیگیر در جزیرهی هنگام میپرداخت به واسطهی دوستی، آشنایی با لیلا و صدیقهی گرامی میسر شد. پس از طیکردن دورهی پژوهش، نوشتن فیلمنامه آغازشد و پس از مدتی سرانجام با همراهی دوستان بسیار عزیزی مستند بلند
“دختران نجار دو نوازی برای یک رویا” راساختم. دختران نجار بخشی از تجربهی دنباله دار من در ارتباط با زیست زنان پیرامونام بود که بیشک با بقیهی آثارم پیوندی درون متنی دارد.
مستند سینمایی ” دختران نجار برای یک رویا” روایتی از زندگی و تلاشهای لیلا آوخ و صدیقه مومننیاست که از نخستین زنان نجار ایران هستند.
.
خط اصلی فیلم عاملیت و تلاش آنهاست درمسیر تحقق رویاهاشان.
زنانی که میخواهند تعبیر کهن از مفهوم شغل را تغییر دهند و جایی برای خودشان و شغلشان در این فرهنگ مردانه بگشایند. آنها در این مسیر ناچارند با هزاران مانع و با تمام جهان بجنگند انگار.
آرزویام این بود تا به واسطهی تولید این اثر، بازنمایی زندگی دختران نجار و تلاشهای لیلا آوخ و صدیقه مومننیا نشان دهیم هر انسانی علاقمندیها و توانمندیهای خودش رادارد؛ پس بهتر است از نگاه جنسیتی به مسایل دست برداریم تا دنیای برابر وبهتری بسازیم.
“دختران نجار” در کنار “اهل آب” و درکنار فیلم دیگری در آینده اگر زنده بودم واگر میسر شد بناست سه گانهای باشد و تلاشی برای ایجاد فضای گفتمانی جدیدی درباب شغل وجنسیت
از خلال سینما.
امیدم این است که شاید به واسطهی آثارم مفاهیم اجتماعی و تاریخی اندکی تغییر کنند و تماشاگر آثارم پس از تماشای آثار من دیگر آن آدم قبلی نباشد. به قول دوستی میگفت: مستندسار فرشته ایست در کار ساخت جهان. فرشته بودنش را نمیدانم اما میدانم مستندساز متعهد همهی تلاشاش و آثار نقادانهاش به سبب ساختن جهانی بهتر است. جهانی که البته خود آن مستندساز هرگز سهمی از آن ندارد…!