آیرن سییراد برگردان: محسن صف شکن
شرح تصویر: نقاشی خانمی در حال خواندن یک نامه، ۱۶۶۵، اثر گابریل متسو
نوشتههای مرتبط
منظر خیابان یک شهر هلندی قرن هفدهمی ردیفهای نسبتأ نازک، نماهای آجری بلند با سنتوریهای پلکانی را نشان میدهد. هر طبقه حداقل دو پنجره دارد که در کنار آن کرکرهها قرار گرفتهاند. یک پنجره به صورت صلیبی به دو قسمت بالایی ثابت و دو قسمت پایینی که میتواند باز شود و
معماری پنجره
منظر خیابان یک شهر هلندی قرن هفدهمی ردیفهای نسبتأ نازک، نماهای آجری بلند با سنتوریهای پلکانی را نشان میدهد. هر طبقه حداقل دو پنجره دارد که در کنار آن کرکرهها قرار گرفتهاند. یک پنجره به صورت صلیبی به دو قسمت بالایی ثابت و دو قسمت پایینی که میتواند باز شود و به سمت داخل حرکت کند تقسیم میشود. کرکرههای چوبی خارجی، بخشهای پایینی پنجره را در شب و گاهی در طول روز میپوشانند.
اما بخش بالایی پنجره، کرکرههای خارجی ندارد و ورودی اصلی نور روز به داخل خانه است. یک آذین رنگ شده، اغلب یک نشان خانوادگی و اشرافی، افتخار خانوادگی را به شیشههای پنجره وصل میکرد. همچنان شکستن یا لکهدار کردن عمدی پنجره خانواده، نقض همبستگی ساکنان محسوب میشود.
نقاشان قرن هفدهم مانند پیتر د هوچ[۱] و گابریل متسو[۲] اغلب یک زن را در کنار پنجره اتاق در حالی که روبروی خیابان نشسته به تصویر میکشند (تصویر ۳.۱( آن زن در حالی که یک خدمتکار یا یک بچه همراهیاش میکنند در حال خواندن نامه است یا درگیر وظایف مربوط به خانه یا مادری. معمولأ درب بازِ وارد شده به تصویر، دید به خیابان و آبراهه را به بیببنده پیشنهاد میکند. اتاق بلند هال مانند، به اصطلاح جلوخانه (اتاق نشیمن)، که در آن این زنها به تصویر درآمدهاند یک منطقه پنهان نبوده بلکه به روی مهمانان و دستفروشان خیابان باز است. زن خانه، از روی صندلی خودد که بر قسمت بلندتر جایگاه نگهبانیاش قرار گرفته و در کنار پنجره معمولا باز، زندگی خیابان را کنترل کرده و بر ایمنی درب ورودی باز نظارت میکند. به هر حال، فعالیتهای خانواده به صورتی مجزا حول شومینه، در اتاقهایی با سقفهای کوتاه که عموما پشت خانه و بالای آن قرار گرفته بودند متمرکز میشد.
احتمالا ناراحتی ناشی از هوای سرد و جریان آن برای زنانی که در نشیمن نمایان شدهاند منجر به آغاز یک بازسازی فضای داخلی در طول قرن شد. در قسمت بالاتر و نیز مجزا از نشیمن بزرگ و بلند، یک اتاق جنبی ساخته شد. زمانی که زن خانه در کنار پنجره این اتاق جنبی نشسته بود، نظارت او بر درب ورودی اگر غیرممکن نمیشد، نسبتأ سخت میشد.
در اواخر قرن هفدهم گونه جدیدی از پنجره جلویی گسترش یافت: یک پنجره کشویی بالا و پایین رونده با بخش متحرک پایینی. در ادبیات معماری این نوع پنجره «پنجره هلندی» خوانده میشود. نام آن تعجب برانگیز نیست چرا که کثرت چیزی که با این پنجره در اواخر قرن هفدهم در هلند مورد استفاده قرار گرفت باید برای بینندگان خارجی جالب بوده باشد. این پنجرههای بدون کرکره، به نمای خانهها یک حس شفافیت میداد.
اندازه پنجرهها و همینطور اندازه درب جلو افزایش یافت. در نتیجه، درب جلو برجستهتر و تندیسوارتر بود. حس باز بودن و شفافیت نما اغلب در تضادی آشکار با درب جلو بود. عادت باز گذاشتن درب جلو در طول روز، آن طور که در مورد درب های قدیمی چندبخشی وجود داشت، منسوخ شد.
درب جلو به صورتی برجستهتر، به راهروی مرکزی که در کنار آن، اتاقهای جانبی با پنجرههای رو به خیابان قرار داشت اجازه ورود میداد. این راهرو که به باغ پشت خانه منتهی میشد یک تغییر جهت تدریجی را در توجه ساکنان نشان میدهد، چنان که توجه از فضای عمومی خیابان، به پشت خانه و مخصوصأ به باغ منحرف میشد؛ یک خلوتگاه خانوادگی محبوب در قرن هجدهم.
نقوش خانههای آبراههای قرن هجدهم، نماهای بزرگ قصرگونه با پنجرههای عظیم کشویی و پلکان جلویی برجسته را که به دربهای با شکوه میرسید نشان میدهد. (تصویر ۳.۲ در فایل ضمیمه). اگرچه به نظر میرسد این پنجرههای بزرگ و شکوهمند، مرز بین محدوده عمومی و خصوصی را نفی میکند، اختلاف سطح ایجاد شده بین فضای عمومی و خصوصی (که توسط طبقه همکف که از زمین بلند شده) گسترشی در فاصله گرفتن بیشتر بین محدوده عمومی و خصوصی است.
اتاق نشیمن میتوانست برج مراقبت بسیار خوبی برای کنترل زندگی خیابان باشد، اما کنترلکنندههای موجود، کدبانوی خانه اشرافی، در طول قرن هجدهم از پنجره کنارهگیری میکرد. آنها بیشترین کنترل واقعی را به خدمتکارانشان وامیگذاشتند که درب ها را پاسخ داده و از خم شدن به بیرون پنجره طبقات بالایی لذت میبردند. در اواخر قرن، حالت قرار گرفتن زنها پشت پنجره، وضعیت آنها را مشخص میکرد. زنهای اشرافی در کنار پنجرههای روبرو دیده نشده یا در کنار پنجره باز نمینشستهاند، اما کنشهای زنان طبقه پایین هنوز خویشتندارانه نیست.
پنجرههای کشویی بزرگ قرن هجدهم به کلی از معماری شهری هلند قرن نوزدهم ناپدید شد. این ناپدید شدن نه تنها بدلیل دوران کوتاه حکمرانی فرانسویها و آغاز مالیات بر پنجره، بلکه به دلیل سلیقه و ترجیح نخبگان شهری فرانسویگرای باقی مانده، در خلال قرن نوزدهم اتفاق افتاد[۳]. در زمان وضع قانون مالیات پنجره، تعداد پنجرههای رو به خیابان، به عنوان نشانهای از رفاه صاحبخانه در نظر گرفته میشد. خانه های ساخته شده در قرن نوزدهم هنوز نشانه های این مقدار مالیات را دارا هستند؛ پنجره های گچ گرفته شده، برای کاهش بار مالیات هنوز قابل رؤیت است.
در اواخر قرن نوزدهم پنجرهها در خانههای شهری اشرافی هنوز بزرگتر از پنجرههای طبقه متوسط و پایین بود، و در [جای] بالاتری قرار گرفته بود. این تفاوتها در طول قرن بیستم ناپدید شد. هرچند پایگاه افراد، اندازه فضای میانه باغ جلو را محدود میکرد با این حال، جبرانی برای محو شدن مرزهای ناهمسطح محدوده خصوصی-عمومی بود.
ساختار پنجرههای کشویی عظیم منسوخ شد اما پنجرههای کشویی با اندازه کوچک، مشخصه آپارتمانهای ساخته شده برای طبقات میانی و پایینی در قرن نوزدهم شد. ردیفهای طولانی خانههای پلکانیِ نما آجری، اغلب با بیش از سه طبقه ارتفاع، منظر خیابان های منطقه قشر کارگر در شهرهای هلندی در قرن نوزدهم را شکل میداد.
ایجاد فاصله بین [بخش] عمومی و خصوصی، نقطه تمرکز جنبش شهری شدن بود که توسط نخبگان هلندی در نیمه دوم قرن نوزدهم آغاز شده بود. رسم زنان قشر کارگر که برای کنترل زندگی خیابان، به بیرون از پنجره خم میشدند و مکالماتی با صدای بلند و بوسیله فریاد زدن یکدیگر داشتند به شدت مورد سرزنش قرار گرفت. هدف خانگی کردن زنان طبقه کارگر و خصوصیسازی زندگی خانوادگی این طبقه، نیازمند عقبنشینی زنان از پنجره بود. مشابه فضای بیرون، زندگی طبقه کارگر در درون نیز میبایست به یک زندگی خانوادگی خانگی تغییر میکرد…
[۱] Pieter de Hooch
[۲] Gabriel Metsu
[۳] مالیات پنجرههای انگلیسی بر اساس اندازه پنجره محاسبه میشد. این [مالیات] در اواخر قرن نوزدهم به قصد سلامت عمومی متوقف شد. تا آن زمان فقرای انگلیسی در مکانهای مرطوب و تاریک بدون هیچ پنجره یا با تنها پنجرههای بسیار کوچک زندگی میکردند.
ادامه دارد…
پنجرههای هلندی؛ پاکدامنی زنانه و هرزگی زنانه (۱)