تصویر: از راست به چپ: گرگین یا سوییس / استادیوم المپیک پکن؛/ ساختمان مرکزی ام ای سیکس
توضیح مفصل درباره تصویر: از راست به چپ: گرگین یا سوییس ذر قلب تجاری لندن اثری از نورمن فاستر؛ نمونه ای از یک بنای ایکنیک، استادیوم المپیک پکن؛ اثری از هرتژوگ دی مورن؛ نمونه ای از سرمایه داری جهانی شده شرکتی، ساختمان مرکزی ام ای سیکس از تری فول، فرم متکثر و متاثر عز فرهنگ پاپ
نوشتههای مرتبط
پست مدرنیسم در معماری؛ چالش عبور از گذشته و اکنونیت اینده یا ایا می توان پست مدرن نبود؟[۱]
نوشته ی روان مــــــــــــور[۲]
برگردانی از آرش بصیرت[۳]
در یک تعریف، پست مدرنیسم سبکی است در طراحی و معماری با طول عمری بی نهایت کوتاه، درست شبیه به ارت دکو، که در دهه های ۱۹۷۰ و ۸۰ به اوج شکوفایی خود رسید، سبکی که تزیین و رنگ های روشن و شوخ طبعی پر کنایه را کمال مطلوب خود می دانست، سبکی که هم کلاسیک بود و هم پاپ، سبکی مسرور از تئاتری و تصنعی بودن با ساختمان هایی مملو از ستون و طاق هایی که نقش سازه ای نداشتند و رخبام های ورقلمبیده و روستامنشی موقری را به نمایش می گذاشتند و علی رغم تمام این جبروت توخالی بودند، تمام این سبک یک صحنه ارایی بود…
باید اتفاق می افتاد: پست مدرنیسم برگشته است؛ سبک سنگ فرش های صورتی، فرمیکای پوست پلنگی و ام دی اف مرمری، سبک اسمان خراش چیــپـِـندیل[۴]، مبلمان و اساسیه برگ آکانتوسی و قوری های طرح داری که به نظر می رسید پاسخی اند به ولع مصرف سال های ریگانْ تاچر، سبکی که جهان طراحی و معماری را در چنبره خود اورد و بعد با همان شتابی که یک عشق کور ما را بیچاره می کند و به ناچار طردش می کنیم به ناگاه از تبش کاسته و فراموش شد، برگشته است.
برای چند سالی، معماران مطرحی مشغول بازی با بن مایه های پست مدرنیسم بودند. حالا موزه ویکتوریا ـ البرت[۵] با این هدف که هم اهمیت پست مدرنیسم به عنوان یک صورت بندی تاریخی را مرور کند و هم جذابیت های ان را اشکار سازد با برگزاری نمایشگاهی به تجلیل از ان پرداخته. البته طبق روال همیشه فقط به کمی زمان نیاز است تا ساختمان هایی نظیر دفاتر مدیریتی تی وی اِی ام[۶]؛ با ان فنجان های تخم مرغی بزرگی که بر فرازشان کار شده اند و مجموعه ساختمان های اِم آی سیکس(۱۹۹۴) با ان فرم رُبـُـتیکش که سبب شد منتقدی کم و بیش کج خلق ان را با آرنولد شوارتزنگر مقایسه کند را در لیست فروش قرار دهند.
مبتنی بر گزاره های مطرح شده از سوی چارلز جنکس[۷]، کسی که واژه پست مدرنیسم (یا انگونه که خودش دوست دارد بنگاردش پــست ـ مـدرنیسم) را اول بار وارد معماری نمود، پست مدرنیسم هیچگاه حذف نشده بوده، او حتی بر این مبنا کتابی به رشته تحریر دراورد به نام روایت پست مدرنیسم[۸]. بر قوام مستنداتی که او می اراید، آیکن های تزیینی [شهری ای] هم چون استودیوم المپیکِ پکن(۲۰۰۸)، گرکینِ لندن(۲۰۰۴) و اثار معمارانی هم چون ادوارد فرانسوا(۱۹۵۷) که ساختمان هایش را با گیاهان و پشته هایی از گلدان های بزرگ می پوشاند همگی امتداد جریان پست مدرن در معماری امروزند. شاید بر همین قرار باشد که تِــری فَـرِل؛ خالق ساختمان های تی وی اِی اِم و اِم آی سیکس می گوید:”غالب ما همچنان پست مدرن ایم و هیچگاه جز این نخواهیم بود”.
البته نهایتا به خود شما بستگی دارد که چه تعریفی از پست مدرنیسم مراد کنید. در یک تعریف، پست مدرنیسم سبکی است در طراحی و معماری با طول عمری بی نهایت کوتاه، درست شبیه به ارت دکو، که در دهه های ۱۹۷۰ و ۸۰ به اوج شکوفایی خود رسید، سبکی که تزیین و رنگ های روشن و شوخ طبعی پر کنایه را کمال مطلوب خود می دانست، سبکی که هم کلاسیک بود و هم پاپ، سبکی مسرور از تئاتری و تصنعی بودن با ساختمان هایی مملو از ستون و طاق هایی که نقش سازه ای نداشتند و رخبام های ورقلمبیده و روستامنشی موقری را به نمایش می گذاشتند و علی رغم تمام این جبروت توخالی بودند، تمام این سبک یک صحنه ارایی بود و نکته ان نیز همین است. در یک کلام این سبک تلاشش را تبدیل شدن به هر چیزی می دانست غیر از انچه طراحی مدرنیستی ـ با روی کردش نسبت به شفاف غیر تزیینی در فرم و سازه ـ پی گیری می نمود.
از دیگر سو، پست مدرنیسم در قامت سیاقی مشعوف میانْ تهی بودگی خویش، وضعیتی را رقم می زند که تحت شمول ان سطحْ کُـنه است و تغییرات پی در پی مناسک هنر زندگی را تشکیل می دهند و خدایگان دوقلویش زوج عجیب و غریب مدونای موزیسین و فیلیپ جَـنْسِــن معمار است؛ کسی که در سال ۱۹۷۸ ساختمان اِی تی اَند تی که حالابه ساختمان سُنی معروف شده را در نیویرک طراحی کرد؛ برجی از گرانیت صورتی با تاقگانی[۹] فلورانسی در تراز کـَفـَـش و یک سنتوری شکسته در تراز فوقانی اش، کلیتی که بلافاصله یک کتابخانه یا ساعت چپندیل را به ذهن متبادر می سازد. جَـنْسِــن البته معماری است که پیش از طراحی این برج یکی از سینه چاکان مدرنیسم بود و با میس ون دروهه[۱۰] در طراحی ساختمان سی گرام ـ جعبه شیشه ای سیاهی، کاملا متضاد اِی تی اَند تی ـ همکاری نزدیکی داشت. او بر همان روال تغییر پی در پی مناسک، تا پیش از مرگش ـ به سال ۲۰۰۵، در سن ۹۸ سالگی ـ بارها و بارها تغییرات سبکی را تجربه کرد.
برای مایکل گِـرِیْوْز[۱۱] که ساختمان خدمات عمومی اش در پرتلندِ ارگان، اولین بنای عظیمْ مقیاس پست مدرنیسم خوانده شده، این جریان فکری [ـ پست مدرنیسم ـ] “نقدی است بر شکست مدرنیسم در مواجه با الزامات مد نظر انسان و شهر ” و تلاشی است برای کشف “شاکله انسانی معماری، گستره ای که ما در ان هدف عمده ایم، شاخص و مقیاس طراحی هستیم و تناسبات بر مبنای ما تدقیق می گردند، و این مهمترین روی کرد پست مدرنیسم است ” این گزاره ها به ساختمان هایی ختم می شوند که انسان ها قادر به درک شان هستند، ساختمان هایی تماما از شیشه که مخاطب را مسحور جزییاتش می کند؛ چه دنیای ظریفی.
بسیاری از ان هایی که از نزدیک با پست مدرنیسم عجین بوده اند، ان را یک جریان ضدفرهنگی و ضد شرکت های بزرگ تجاری می دانند. در سال ۱۹۷۲، دنیس اسکات براون[۱۲]، به همراه همسرش؛ رابرت ونتوری[۱۳]، کتابی به رشته تحریر دراوردند به نام از لاس وگاس بیاموزیم[۱۴]، اَبَرْمتن پست مدرنیسم که در رسای شهرهایی نوشته شده بود که معمولا از ان ها به عنوان شهرهای کیچ[۱۵] و مبتذل یاد می شده است. اسکات براون از کودکیش در مناطق بومی نشین افریقای جنوبی می گوید، جایی که “کشمکش میان ان چه بود و ان چه به شما گفته می شد باید باشد در جریان بود، میان تنوع، فرهنگ پاپ فولکلور افریقایی، چشم اندازهای زیبا و قواعدی که تحکم می کردند که باید رفتارمان انگلیسی ماب باشد”، او از زمانی می گوید که برای تحصیل به لندن امد و در ان جا نیز چالشی عمیق میان انچه “هست” و انچه به زعم [ساخت قدرت] “باید باشد” را مشاهده کرد، چالشی میان سبک زندگی انسان هایی از طبقه کارگر و سبک معماری ای که معماران مدرن در صدد تحمیل ان بودند:” شما باید به انچه هست را ارزشمند بدانید، چرا که مردم ان را ساخته اند، ان را از ان رو که با ذائقه فرهنگی شما جور در نمی اید بد نخوانید”.
برای امثال اسکات براون و گِـرِیْوْز ساختمان باید باز و قابل تعامل باشد، این بدان معناست که ساختمان باید به گونه ای پرداخت شود که برای مخاطبانش حامل معنا باشد، برنامه ریزی حاکم بر بنا نیز به همان اندازه پرداختش مهم بود: هم داخل ساختمان ها باید برنامه ریزی می شد و هم خارج ان، این سیاق به نحوی به مرحله ی اجرا در می امد که احتمال انکه مردم بتوانند یک دیگر را ببینند و هم با بنا و هم با محیط تعامل داشته باشند افزایش یابد. این بارزه، انگونه که اسکات براون می گوید، مهمترین رسالتی بود که در طراحی جبهه سینزبری گالری ملی ـ که حدود ۲۰ سال پیش توسط او و همسرش طراحی شد ـ مد نظر قرار گرفت. “مردم فکر می کنند تنها کاری که ما انجام دادیم قرار دادن تعدادی نئون در کلیسای جامع است، اما انچه به واقع انجام شد خیلی بیش از این هاست”.
برای چارلز جنکس، پست مدرنیسم به مفاهیم بسیاری ارجاع دارد؛ کثرت، پیچیدگی و توانایی ساختمان ها برای تبدیل شدن به نماد همه چیز؛ از نظم کیهان تا هات داگ. این واکنشی بود به “پیروزی نیستی[۱۶]”؛ معماری مدرنیستی ای که تا دهه ۶۰ به سبک رسمی تمامی ساخت و سازها، چه در جوامع کپیتالیستی و چه سوسیالیستی تبدیل شده بود، اگرچه این گرایش مکتبی و سخت ستیز ارام ارام می خواست با بازار کسب و کار به توافق برسد و نهایتا این تن دادگی را [در سال ۱۹۶۹] با طراحی یک باشگاه شبانه ـ در لندن ـ توسط کاهن اعظم تفکر مدرنیستی؛ والتر گروپیوس[۱۷] به نمایش گذاشت و این منش انچنان ادامه یافت که جنکس “مرگ مدرنیسم[۱۸]” را در سال ۱۹۷۲ با تخریب مجمتع مسکونی مدرنیستی پروئیت ایگو در سنت لوییس [میسوری] اعلام کرد.
البته پست مدرنیسم هم از روند جهانی شدن سرمایه داری مصون نماند، اسکات براون این وضعیت را “چیرگی شرکت های بزرگ بر ان چه ما ان را پُـ[ست] مُـ[درنیسم] می خوانیم” می نامد و صورت بندی تاریخی اش را ۱۹۷۸ می داند، زمانی که فیلیپ جَنسِن ـ معماری که اسکات براون او را “مرد منفور” می خواند ـ از ساختمان اِی تی اَند تی اش پرده برداشت. جنکز هم همین زمان را زمانی می خواند که پست مدرنیسم، اگرچه نمی میرد، اما “جوانْ پیر می شود”، و این اتفاق فقط شش سال پس از مرگ مدرنیسم [به ظن جنکز] رخ می دهد. نطفه ای این شمول در وادادگی به یک پِـلِی بوی مابی نضج گرفته در قامت اوج گیری طراحی هتل های تفرجگاهی دیزنی به وسیله ی سرامدان معماری پست مدرن بسته شد، سرامدانی هم چون مایکل گِـرِیْوْز که شاهد بسط سبکشان در قامت یک الگوی رایج بر تمام مجتمع های بزرگ اداری ای که طی دهه ۱۹۸۰ و به دنبال رشد اقتصادی و موج ساخت و ساز انبوه طراحی و ساخته شدند[۱۹] بودیم.
سبکِ ضدِ فرهنگِ رایج به سرعت صَرف سرمایه داری [جهانی شده ی] شرکتی شد و تا اواسط دهه ی ۸۰ سرچشمه ابداعش خشکید و از نظر فرهنگی، فکری و زیبایی شناسی به سبکی بلااستفاده تقلیل یافت و تبدیل به ترفندی شد مفیدِ فایده جریان های تجاری جهانی شده، که تحت شمول ان شرکت های مُعْظَم امریکایی می توانند برج هایی همچون بتکده در چین فرازند و همین قسم بنا را در قامت خیمه هایی در کشورهای حاشیه خلیج فارس؛ سلک رندانه پست مدرنیسم ممد حیاتش است و از دست دادن ان فنایش را رقم خواهد زد.
با این حال به گمان بسیاری هم چون جنکز و فَرِل، همه ما همچنان پست مدرنیستیم؛ چرا که از یک سو ایده تفوق یک سبک صرف؛ ایده ای که در اوج جنبش مدرن بر نظریه معماری غالب بود، دیگر محلی از اعراب ندارد و از سوی دیگر ایده ای که مبتنی بر ان فیزیک ساختمان ها باید خود بیان گر باشند، علی رغم ان که شدیدا ناشیانه است، در قامت ایده ای ابدی و عمیقا مورد استقبال قرار گرفته ی بنای آیکنیک[۲۰] به حیات خود ادامه می دهد و ایده های مرتبط با برنامه ریزی شهری که کم و بیش مدیون شاکله های وضع شده از طرف اسکات براون ـ با تمام و خوبی ها و بدی هایش ـ اند همچنان طرح های کلان مقیاس جامع شهری مرتبط با توسعه بافت شهری را تحت شمول دارند. نتایج این ره یافت ها می توانند مشمئز کننده یا فاخر باشد، برای انکه بیشتر فاخر باشد احتمالا نیازمند بازکشف چالاکی پست مدرنیسم در بالاترین سطحش و ترکیب ان با این باور اسکات براون ایم که طراحی با بهبود سطح زندگی مردم بستگی عمیق دارد.
[۱] – این یادداشت در روزنامه گاردین با عنوان قدرت پُـ مُـ: بازگشت مدرنیسم به چاپ رسیده است که در این برگردان به فراخور الزامات تغییر کرده است، لازم به یاداوری است این مقاله پیش از این در شماره ۱۰ ماهنامه معماری همشهری به چاپ رسیده است.
[۲]- دانش اموخته معماری از دانشگاه کمبریج، سردبیر پیشین مجله بلوپرینت و ستون نوْیس معماری روزنامه گاردین
[۳] – شهرساز، سردبیر سایت تخصصی معماری ـ شهرسازی اتووود و مدیر گروه معماری انسان شناسی و فرهنگ
[۴] – واژه چیپندیل Chippendale به سبک مبل و ساعت سازی قرن هجدهم در انگلستان اشاره دارد و بارزه موکد ان تزیینات بیش از اندازه می باشد، مرداد متن از Chippendale skyscraper بنایی است که فیلیپ جانسون برای اِی تی اَند تی طراحی کرد و قسمت فوقانی ان شبیه یکی از همین ساعت هاست
[۵] – عنوان نمایشگاه هست :Postmodernism-Style and Subversion: 1970-1990
[۶] – اشاره دارد به ساختمان اصلی و محل استقرار استودیوهای ایستگاه تله ویزیونی صبحانه که ساخت ان در ۱۹۸۱ اغاز و در ۱۹۸۳ هم زمان با شروع به کار تله ویزیون به بهره برداری رسیدTV-am اولین اپراتور تله ویزون های مستقلITV می باشد که در مقیاس ملی شروع به کار نمود و زمان پخش برنامه هایش را نیز مطابق با ساعت صرف صبحانه مخاطبان ۶ تا ۹:۲۵ صبح تنظیم نمود.
[۷] – طراح منظر، معمار، نظریه پرداز و تاریخ نگار معماری، متولد ۱۹۳۹، او نخستین کسی است که اصطلاح پست مدرن را به معنای جدایی از مدرنیسم در معماری به کار برد.
[۸] – عنوان اصلی کتاب”روایت پست مدرنیسم ـ پنج دهه طنزارایی، شمایل باوری و نگاه انتقادی در معماری” می باشد که در سال ۲۰۱۱ و توسط انتشارات جان ویلی به چاپ رسیده است.
[۹] – ردیفی از قوس ها که با جرز یا پایه مهار می شوند
[۱۰] – معمار المانی، ۱۸۸۶-۱۹۶۹؛ وی را یکی از پدرخوانده های معماری مدرن می دانند.
[۱۱] – معمار جنجالی امریکایی، متولد ۱۹۳۴، در ابتدا متاثر از لوکوربوزیه به طراحی پرداخت اما در دهه ۷۰ خود را در زمره پست مدرن ها باز تعریف نمود.
[۱۲] – شهرساز، معمار و نویسنده امریکایی، متولد ۱۹۳۱، او در سال ۱۹۷۲ به همراه همسرش رابرت ونتوری کتاب از لاس وگاس بیاموزیم را به رشته تحریر در اوردند که در ان از شهر مطلوب عوام و فارغ از قیود سخت مدرنیستی دفاع کردند.
[۱۳] – معمار پست مدرن امریکایی، متولد ۱۹۲۵، بیشتر به سبب فعالیت های تئوریکش شناخته شده است، وی با کتاب پیچیدگی و تضاد در معماری که در سال ۱۹۶۶ به چاپ رسید به شهرت جهانی رسید و با طرح اصطلاح “کم، ملال اور است” در مقابل اصطلاح معروف”کم، بیش است” میس ون دروهه، تلاش کرد ثابت کند می توان از توتم های مدرنیسم بین المللی با تاکید بر ابهام، تنش، پیچیدگی، تمثیل و نمادگرایی عبور کرد، از این روست که او را اولین نظریه پرداز پست مدرنیسم خوانده اند.
[۱۴] – این کتاب تا کنون به فارسی برگردانده نشده، اما در غالب کتبی که شرح و بسط پست مدرنیسم را پی گرفته اند، بدان نیز اشاراتی رفته است، برای مواجه نزدیک تر با محتوای کلی این کتاب می توانید ببنید صفحات ۷۸ تا ۸۲ و ۱۱۸ و ۱۹۹ کتاب نظریه های پسامدرن در معماری نوشته کیت نسبیت را با برگردان و تدوین محمد رضا شیرازی که توسط نشر نی به بازار کتاب عرضه شده.
[۱۵] – Kitsch: اول بار در قرن نوزدهم در المان به کار برده شد و به اشیا هنری یا شبه هنری تقلید یا تکثیر شده و مورد مصرف مردم تازه به دوران رسیده اطلاق می شود
[۱۶] – اشاره دارد به عنوان یکی از فصل های کتاب روایت پست مدرنیسم، نوشته چارلز جنکس
[۱۷] – معمار المانی ۱۸۸۳-۱۹۶۹، موسس مدرسه باهاوس، او به همراه میس ون دروهه و لوکوربوزیه سه شارح اعظم مدرنیسم بوده اند، بنای مدرسه باهاوس که توسط وی طراحی شده است را می توان الگوی تمام نمای مدرنیسم ممزوج در سبک بین الملل دانست.
[۱۸] – اشاره دارد به کتاب زبان معماری پست مدرن نوشته چارلز جنکس، برای مشاهده گزیده ای از متن که به همین روی داد تخریب مجمتع مسکونی پروئیت ایگو اشاره دارد و اگاهی بیشتر ببینید سر فصل “مرگ معماری مدرن” در کتاب از مدرنیسم تا پست مدرنیسم، گرداوری شده توسط لارنس کاهون، با برگردانی از عبدالکریم رشیدیان که توسط نشر نی روانه بازار کتاب گردیده.
[۱۹] – برای اشنایی بیشتر با روندهای جاری بر اقتصادِ معماری از دهه ۱۹۳۰ تا کنون می توانید ببنید مقاله “معمـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاری رکود” نوشته جاناتان گلنسی را با برگردانی از ارش بصیرت اینجا : http://etoood.com/Security/Article/Article.aspx?ArtKey=72
[۲۰] – مراد نگارنده از عبارت icon همان چیزی است که چارلز جنکس در کتاب معماری آیکنیک تعقیب می کند؛ ساختمان هایی که از نظر تفسیری بی واسطه اند و به خودشان ارجاع می دهند و برای تفسیرشان احتیاجی به نشانه شناسی و تمسک به اسلوب ساختار تاویل متن نداریم و البته این واژه به معنای فراموش نشدنی هم می باشد.