توضیح تصویر: پیاده راه میدان شهرداری رشت (بخشی از پروژه احیاء بافت شهر رشت که از ابتدای سال ۹۵ تا کنون توسط شهرداری رشت در جریان است.)
رشت، ابتدا قصبه ای بود که در میان دو رودخانه گوهررود و سیاهرود قرار داشت و از این جهت نیز قدمت دیرینه دارد. ولی از جهت سابقه شهری، اولین بار حمدا… مستوفی، در قرن هشتم هجری، از این شهر نام برده است. نام قدیمی رشت دارالمرز یا دارالامان بوده که قبل از این دو، به آن بیه می گفته اند. ریشۀ نامگذاری رشت واژه «رش» به معنای باران بسیار ریز است. زیرا آبوهوا در این منطقه بیشتر سال بارانی است که نوع باران «رش» است. در این صورت رشت یعنی جایی که در آنجا باران پیوسته میبارد. در حال حاضر شهر رشت پر جمعیتترین شهر شمال کشور و از جمله کلانشهرهای ایران است. در سال ۱۳۸۷ میانگین تراکم جمعیت در کلان شهرها ۱۷۷ نفر در هر کیلومتر مربع بود که این میزان در شهر رشت به بیش از ۶۰۰ نفر میرسید که با توجه به وسعت کلانشهر رشت و امکانات آن میزان قابل توجهی بود.
نوشتههای مرتبط
فهرست مطالب:
وجه تسمیه و تاریخچه رشت
دانشنامه آزاد ویکیپدیا / رشت از منظر تاریخ
پرتال جامع علوم انسانی / رشت و گذشته آن
کتابناک / کتاب تاریخچه و نقشه های رشت
تبیان / تاریخچه شهر رشت
پایگاه خبری دیار باران / ریشه رشت از چیست؟
گیلان و چشماندازهای آن / وجه تسمیه شهر رشت و توابع آن
گردشگری / وجه تسمیه شهر رشت
۸ دی / “رشت” نامی که ۹۰۰سال قدمت و ریشه در حروف “ابجد” دارد
جغرافیا و اقلیم رشت
پایگاه مجلات تخصصی نور / تأثیرات عناصر آب و هوایی در شکل گیری معماری شهر رشت
میراث فرهنگی استان گیلان / اطلاعات اقلیمی و جمعیتی شهر رشت
دانشنامه آزاد ویکیپدیا / جغرافیای رشت
ارشدها / اقلیم و معماری شهر رشت
جمعیت و اقوام رشت
پرتال جامع علوم انسانی / تحلیل عوامل موثر بر افزایش جمعیت شهر رشت و پیامدهای آن بر نظام اکولوژی شهر
پایگاه مجلات تخصصی نور / توزیع تراکم جمعیت در شهر رشت با استفاده از روش AHP
دانشنامه آزاد ویکیپدیا / جمعیت و قومیت رشت
تدبیر شرق / تعامل فرهنگی و قومیتی نقش مهمی در تعالی شهر رشت دارد
شمال نیوز / گیلان نهالی برآمده از فرهنگ تناور ایرانی
معماری و شهرسازی رشت
پایگاه مجلات تخصصی نور / پیدایش منطقه کلان شهری و بازتاب فضایی آن، مطالعه موردی شهر رشت
پرتال جامع علوم انسانی / ساماندهی بافت قدیمی محله ساغری سازان کلان شهر رشت و ارائه راهکارهای آن با رویکرد نوشهر گرایی
پرتال جامع علوم انسانی / بهسازی و نوسازی بافت های فرسوده محله پیرسرای کلانشهر رشت با رویکرد مشارکت مردمی
پرتال جامع علوم انسانی / بررسی مؤلفه های هویتی شهر رشت
وجه تسمیه و تاریخچه
دانشنامه آزاد ویکیپدیا / رشت از منظر تاریخ
رشت از منظر تاریخ
نقشهٔ گیلان در سال ۱۸۱۸ میلادی. نام رشت به عنوان مرکز و سایر شهرهای گیلان در آن نمایان است.
ابتدا رشت به صورت قصبهای بزرگ میان یک فضای جنگلی بوده و از آبادیهای کهن ایران بشمار میرفته که نامش در کتاب حدودالعالم به سال ۳۷۲ هجری آمدهاست.[۴۳] این قصبه که در میان دو رودخانه گوهررود و سیاهرود قرار داشت و از این جهت نیز قدمت دیرینه دارد. نام قدیمی رشت «دارالمرز» یا «دارالامان» بوده که قبل از این دو به آن «بیه» میگفتند. بیه در لغت نامهها، رود و یا مصب بین دو رودخانه معنی شدهاست و چنین به نظر میرسد که دلیل این نامگذاری قرار گرفتن آن در میان دو رودخانهاست که به مثابه حفاظ و دیوار شهر محسوب میگردید[۴۴][۴۵]
لغت نامه دهخدا در باب رشت آورده است:
در قرن هشتم هجری حمداﷲ مستوفی اولین کسی است که از رشت نام میبرد. در زمان شاه عباس در آنجا آبادانیهایی کرد و رشت توسعه یافت. در زمان قاجاریه بواسطهٔ بسط روابط اقتصادی ایران با روسیه و تماس آنها از راه رشت باز هم بر توسعهٔ این شهر افزود و در زمان ناصرالدین شاه از رشت با سی هزار تن جمعیت یاد شده و بازارهای آن از مال التجاره مملو بوده است.[۴۶]
در فرهنگ جغرافیایی ایران در مورد شهر رشت آمده:
شهر رشت مرکز گیلان و مرکزاستان یکم کشور بودهاست. این شهر در ۳۳۹هزارگزی شمال باختر تهران و ۳۶هزارگزی جنوب بندر انزلی واقع شدهاست. از مرکز شهر و دو طرف ساختمان زیبای شهرداری چهار خیابان وسیع به چهار طرف کشیده شدهاست. بناهای دو و سه طبقهٔ نوساز و مغازههای معتبر در دو طرف این خیابانها بنا شدهاست. شهر رشت از نظر شهربانی به پنج بخش زیر تقسیم میشود: ۱- ساغریسازان ۲- سبزهمیدان و کیاب ۳- بازار ۴- مرکز شهر ۵- زرجوب. جمعیت شهر در حدود یکصدوبیستهزار تن است. تعداد مغازهها و دکاکین شهر در حدود سههزاروپانصد باب است. تعداد شمارههای تلفن شهر رشت در حدود یکهزار نمره است. در این شهر دو دانشسرا و شش دبیرستان پسرانه و پنج دبیرستان دخترانه و ۱۴ دبستان پسرانه و ۱۶ دبستان دخترانه وجود دارد. کارخانههای شهر رشت بهطور اختصار به این شرح است: ۱- کارخانهٔ گونیبافی، تعداد کارگران پانصد تن. ۲- کارخانهٔ بلورسازی، تعداد کارگران بیست تن. ۳- کارخانهٔ تخم نوغانگیری، مقدار محصول در سال از ۲۵ تا ۳۰ هزار جعبه. ۴- بند پوتین، تعداد کارگر ۱۵ تن. ۵- پنج کارخانهٔ برنجپاککنی. ۶- دو کارخانهٔ آرد. ۷- دو کارخانهٔ پیلهخفهکنی. ۸- کارخانهٔ کبریتسازی. ۹- چهار کارخانهٔ جوراببافی. ۱۰- کارخانهٔ برق.[۴۶][۴۷]
در فرهنگ معین آمده است:
مرکز استان گیلان (شهرستان رشت) در میان شاخههای مصبی سفیدرود بنام گوهررود و صیقلان رودبار در جلگهٔ هموار و سبزی که تا کنار مرداب و بحر خزر امتداد دارد واقع است. جمعیت شهر رشت ۱۲۲۰۰۰ تن است. این شهر زیبا و مترقی در قرن اخیر بزرگترین دروازهٔ تجارتی ایران در شمال بود و بوسیلهٔ بندرانزلی از طریق روسیه با غالب ممالک اروپای شرقی و مرکزی تجارت داشت. از سوی دیگر بوسیلهٔ جادهٔ شوسه از طریق قزوین به تهران و از طریق لاهیجان و لنگرود به مازندران و گرگان و از راه بندر پهلوی و طالش به آذربایجان شرقی مربوط است. شهر رشت در زمینهای رسوبی جنوب مرداب بندر پهلوی در ارتفاع هم سطح دریای آزاد قرار گرفته و یکی از مناطق پرباران ایران است که میزان بارندگی سالیانهٔ آن به ۱/۷۰ متر میرسد و پربارانترین مرکز استان ایران بشمار میآید. هوای شهر اغلب مِه آلود و دارای بخار آب زیاد است و بهمین واسطه هوای رشت سرد نیست، تمام روزهای یخبندان این شهر در عرض سال از سی روز تجاوز نمیکند، روزهای برفی و یا برف و باران توأم کمتر در این شهر دیده میشود و در سال ۱۳۳۶ ه.ش. تنها یک روز برفی داشته و در سال ۱۳۳۵ ه.ش. دوازده روز برفی در این شهر مشاهده شده است.[۴۸][۴۹]
یاسنت لویی رابینو در سفرنامهٔ خود در ضمن بحث از مساجد و بقعهها و بناهای تاریخی صورت چند سنگ نبشته را آورده که از آن جمله است:
«صورت کتیبهٔ سنگی مسجد جامع رشت که در عهد فتحعلی شاه قاجار بسال ۱۲۳۴ هَ. ق؛ و صورت کتیبه سنگی بقعهٔ خواهر امام که در عصر ناصرالدین شاه به سال ۱۲۷۲ هَ.ق. نوشته شده است، و نیز صورت کتیبهای بر گلدستهٔ مسجد ساغری سازان رشت منقوش بسال ۱۳۰۴ ه. ق .».[۵۰][۵۱] و[۵۲][۵۳]
پیش از اسلام
ایجاد بنای اولیه رشت را با احتمال زیاد به قبل از اسلام و به دوره ساسانیان نسبت میدهند در حالی که به نوشته برخی از محققان؛ رشت در پیش از اسلام و دست کم در دوره ساسانیان وجود داشته است؛ و بنا بر روایت دیگری این ناحیه در گذشته دور، زیر آبهای دریای خزر قرار گرفته بود، اما به تدریج و بر اثر رسوب زیاد و تبخیر آب، اراضی گیلان و ناحیهای که امروزه به نام رشت معروف است از آب خارج شدند. این ناحیه چون دارای منابع طبیعی مانند جنگل و زمینهای مناسب کشاورزی بوده، به سرعت به صورت دهکدهای درآمده و قابل سکونت شده است. در زمانیکه حکومت ساسانی روبه فروپاشی میرفت، حکمرانی مستقل این دیار را گیلانشاه مینامیدند.
پس از اسلام
پس از غلبه مسلمانان بر ایران، اولین بار که نامی از رشت به میان آمد، سال ۶۱ هجری قمری بود. در زمان صفویه به ویژه در دوره شاه اسماعیل صفوی، سرزمین گیلان به دو بخش داخلی: «بیه پس» به مرکزیت فومن (و بعدها رشت) و «بیه پیش» به مرکزیت لاهیجان تقسیم میشد. حکومت بیه پیش از ۹۴۳ هجری قمری به خان احمد گیلانی رسید و شاه طهماسب اول صفوی، حکومت بیه پس را نیز به او سپرد. سرانجام شاه عباس اول صفوی گیلان را تسخیر کرد. در زمان سلطنت شاه عباس اول، گیلان استقلال خود را از دست داد.[۵۴] این شهر از سال ۱۰۰۴ هـ. ق به فرمان شاهعباس مرکز استان گیلان و مرکز معاملات نوغان و ابریشم شد که در آن زمان محصول اول گیلان بود. این امر موجب شد که مالکان بزرگ و معاملهگران ایرانی و روسی و یونانی و ارمنی که سر و کار با نوغان و ابریشم داشتند به این شهر رو کرده و بر وسعت آن بیفزایند. از این زمان سنگفرش بازار و سرپوشیدن خندقهای سرگشاده در نواحی مرکزی شهر شروع شد.[۵۵][۵۶] در سال ۱۰۷۱ هجری قمری، قوای روسیه به دستور پترکبیر به گیلان حمله برد و رشت را تا سال ۱۱۴۵ هجری قمری در اشغال خود نگه داشت. در سال ۱۰۴۵ هجری قمری شهر رشت به دست استپان رازین روس غارت شد. در سال ۱۷۲۲ میلادی نیز سپاهیانپترکبیر، رشت را تسخیر کردند. سپس روسهای بلشویک در جریان تعقیب هواداران تزار رشت را به تصرف خود درآوردند. رشت در فاصلهٔ سالهای ۱۱۵۷ هـ. ق تا ۱۱۸۴ هـ. ق در وسط جنگلی انبوه قرار داشت. در اطراف نقاط اصلی شهر خانهها نزدیک به هم و در بقیهٔ نقاط خانهها بدون هیچگونه نظمی پراکنده بود. در سال ۱۲۲۳ هـ. ق دارای سههزار خانوار بوده، بازارش از چهار کوچه نامنظم که بخشی از آن با نی و حصیرهای تکهپاره پوشانده بودند تشکیل شده بود. این شهر در آن روزگار شش روز با تهران فاصله داشتهاست. این شهر از محلاتی تشکیل شده که نام خود را از زاهدان و عارفانی که در آن سکونت داشتند گرفتهاست مانند سمابجار (صومعه بجار)، چلهخانه، پیرسرا، استادسرا، آفخرا، علمداران، خواهر امام، سلیمانداراب و غیره. سکونت هر یک از زاهدان یا عارفان یا پیران در قسمتی از قصبه یا شهر موجب بود که پیروان آنان مجاور مراد خود جمع شده و کویی تشکیل دهند و نام مراد خود را بر آن نهند. قسمتی از شهر نیز از پیشهوران و صنعتگرانی نام میگرفت مانند: خمیران یا خمگران، ساغری سازان، صیقلان و غیره.[۵۶]
معاصر[ویرایش]
کمیته سری ستار، که در دوره استبداد صغیر محمدعلی شاه در رشت، گیلان تشکیل شد و هدف از تشکیل آن، اعاده مشروطیت بود. ۴۶ نفر از مشروطه خواهان گیلانی و غیر گیلانی که در آن زمان در رشت بودند، در آن عضویت یافتند و با مساعی آنان بود که انقلاب محرم ۱۳۲۷ ه. ق رشت واقع شد که به نوبه خود منجر به فتح تهران و اعاده مشروطیت گردید.[۵۸] در مقابل این گروه و برای مقابله با شورشهای احتمالی سردار افخم دارالحکومه را به مرکز اوباشان و فراشان سرکوب گر تبدیل کرده بود. به همین جهت مجاهدین گیلان از جمله اعضای کمیتهٔ ستار تصمیم گرفتند به هر وسیلهٔ ممکن سردار افخم را از بین ببرند. حمله آنان به دارالحکومه منجر به رویداد باغ مدیریه گردید.[۵۸] سردار افخم والی گیلان و کسی بود که در جریان تحریم تنباکو و تحصن حاج میرزا حسن آشتیانی و معترضین در میدان ارک تهران به سوی مردم دستور شلیک داد و حدود سی تن را کشته و تعداد زیادی را زخمی کرد. رویداد باغ مدیریه مربوط به روزی است که سردار افخم در مجلس مهمانی در باغ مدیریه رشت حضور داشت، در این روز مجاهدین گیلان از سه نقطه، نخست خانه یوسف خان (معاون دیوان)، دوم از باغ حاجی وکیل و سوم از خانه میرزا کریم خان به سمت باغ به حرکت درآمدند. سپس پانزده نفر آنان همراه معز السلطان مأمور باغ مدیریه شدند و عدهای هم به همراه میرزا حسین خان کسمایی و علی محمد خان تربیت به سمت دارالحکومه حرکت کردند؛ ستون سوم نیز زیرفرمان یپرم خان، مأمور پشت دارالحکومه شدند. این افراد موفق شدند سردار افخم را به ضرب گلوله از پای درآورند.[۵۸] وقتی خبر کشته سردار افخم در شهر پیچید، بلافاصله دیگر گروههای مجاهدین دارالحکومه را تصرف و بر اوضاع شهر چیره شدند و با روحیهٔ مضاعف به تجهیز داوطلبان و آموزش نظامی آنها برآمدند. رویداد باغ مدیریه نه تنها مظهر خشم و نارضایتی گیلانیان علیه ظلم حکام وقت گردید، بلکه بازتاب آن در سراسر ایران روحی تازه به مشروطه طلبان و آزادی خواهان داد و بلادرنگ برخی افراد حکومتی که موضوع انقلاب مشروطه را جدی دیدند به صف مخالفین حکومت پیوستند. از این دست میتوان به سپهدار رشتی اشاره کرد که پس از واقعه باغ مدیریه و به محض اینکه وکیل التجار یزدی و ناصرالاسلام ندامانی مأمور شدند تا به تنکابن رفته و از او بخواهند رهبری مجاهدین شمال را به عهده بگیرد، به سرعت این پیشنهاد پذیرفت و بلافاصله با چند تن از نزدیکان خود و حدود پانصد نفر تفنگچی وارد رشت شد و اداره امور فرماندهی نیروهای انقلابی را به دست گرفت و برای فتح پایتخت به سوی تهران حرکت نمود. هنوز مراسم نوروز سال ۱۲۸۸ ه. خ. پایان نیافته بود، که مجاهدین مشروطهخواه گیلان به فرماندهی یپرم خان ارمنی، وارد قزوین شدند و بین آنان و قوای دولتی، جنگ درگرفت. سرانجام مجاهدین، شهر را تصرف کردند و قاسم خان امیرتومان، فرمانده قشون دولتی و چند نفر دیگر به دار آویخته شدند.[۵۸] روز ۲۲ تیرماه ۱۲۸۸ ه. خ. قوای بختیاری به فرماندهی سردار اسعد بختیاری و نیروهای گیلان به فرماندهی سپهدار تنکابنی، در نزدیکی تهران به هم رسیدند و در بادامک، اردو زدند. پس از پنج روز درگیری؛ بالاخره قوای مشروطه توانستند کنترل کامل تهران را به دست بگیرند. در این میان سران این قوا در عمارت بهارستان ساکن شدند و زمام امور تهران را بهدست گرفتند.
جنگ جهانی و قیام میرزا کوچک جنگلی
جنبش جنگل یا نهضت جنگل یا قیام جنگل، جنبشی سیاسی همراه با مبارزهٔ مسلحانه در ایران بود که از سال ۱۲۹۳ به رهبری میرزا کوچکخان جنگلی به مبارزهٔ مسلحانه بر ضد ارتش خارجی داخل خاک ایران و بریگاد قزاق، که زیر دست افسران روسی تعلیم و تربیت شده بودند، پرداخت. آنچه روشن است تعداد زیادی از انقلابیهای جنگل در درگیریهای مسلحانه با لشگرهای انگلیس، روسیه و ارتش سلطنتی قاجار کشته شدند. جنگ جهانی اول و پادرمیانی انگلیس و روسیه تزاری در آن و ناتوانی شدید حکومت مرکزی ایران در اثر فقدان حمایتهای خارجی، فضای سیاسی و اجتماعی آمادهای را برای ایجاد و رشد حرکتهای مردمی به وجود آورد. در این فضای آماده، جنبش جنگل در شهریور ۱۲۹۳ شمسی (اوت ۱۹۱۴) شکل گرفت و در مدتی کوتاه نه تنها در گیلان، بلکه در اکثر نقاط ایران با استقبال مردم روبرو شد و روزبه روز بر توان نظامی آن افزود، به طوری که به خطری جدّی برای سیاست استعماری انگلیس در منطقه تبدیل شد. میرزا و یارانش نشریهای نیز به نام جنگل منتشر مینمودند که در مجموع در سه دوره مجزای انتشارش مشتمل بر ۳۹ شماره شد. در سال ۱۳۱۶ هجری قمری در رشت شورش نسبتاً دامنهداری علیه قانون خراج راهداری کارگزاران روس که از ساکنان دهستانها دریافت میکردند به وقوع پیوست. به هنگام جنگ جهانی اول شهر رشت در معرض تاخت و تاز سپاهیان روس و بعد نیروهای انگلیسی و شورشیان محلی قرار گرفت و خرابی بسیار در آن به بار آورد. در سال ۱۹۲۰ میلادی ارتش سرخ باکو را تصرف کرد و وارد بندر انزلی شد. انگلیسیها رشت را تخلیه کردند و با آتش زدن انبارهای خود و انهدام پل سفید رود رهسپار بغداد شدند. این کار موجب شد که حکومتی ضد انگلیسی به ریاست میرزا کوچک خان جنگلی در رشت تشکیل شود. در واقع در این سال گیلان از ایران جدا شده و با تشکیل جمهوری گیلان رشت به عنوان پایتخت آن برگزیده شد و تا سال ۱۹۲۱ این وضعیت برای گیلان و رشت برقرار بود. سرانجام قوایی از تهران عازم سرکوبی انقلابیون شد؛ و در پی آن به موجب قرارداد ۱۳۳۹ هجری قمری (۱۹۲۱ میلادی) که بین دولتهای ایران و اتحاد جماهیر شوروی[۵۶][۵۹]
انقلاب ۱۳۵۷ ایران
نخستین جرقههای انقلاب اسلامی در خرداد ۱۳۴۲ زده شد و در طول ۱۵ سال گسترده و گستردهتر شد. سر آغاز انقلاب اسلامی در گیلان را نیز میبایست در سالهای ۱۳۴۲ جستجو کرد. از نخستین حرکتهای مردم گیلان قیام مردم و علماء در اعتراض به وقایع ۱۵ خرداد بود اما از سال ۱۳۵۶ فعالیت مخالفان رژیم در گیلان تشدید و علنی گردید و در سال ۱۳۵۷ مبارزات مردم در شکل گستردهتری ادامه یافت و مساجد گیلان به ویژه رشت، صومعه سرا و لاهیجان شاهد تجمعات روزافزون مردم بود. جلسات سخنرانی عالمانی چون احسان بخش، ابراهیم فقیهی و هادی حسام در رشت، زین العابدین قربانی در لاهیجان، میرآقا موسوی در صومعه سرا مورد توجه مردم قرار گرفت و ساواک نسبت به شهرهای مزبور حساس کرد علاوه بر رشت مردم در شهرهای رودبار، آستانه اشرفیه، رودسر، فومن و لنگرود نیز دست به تظاهرات زدند. با آغاز مهر ۱۳۵۷ مردم شهرهای گیلان فعالیتهای خود را شدت بخشیدند و اعتصابهای گستردهای در سازمانها و مدارس آغاز گردید. آیت الله ضیابری از پیشگامان مبارزه در این ایام طی اعلامیهای به مأموران پلیس هشدار داد. بنا به دعوت صادق احسان بخش که رهبری مبارزه را در شهر رشت و استان گیلان بر عهده داشت اعتصابهای گستردهای صورت پذیرفت و تصاویر شاه در مدارس و اماکن عمومی به آتش کشیده شد. در روز ۱۷ مهرماه مردم رشت علی رغم باران سیل آسا در راهپیمایی بزرگی شرکت کردند. در روز ۳ آبان ۱۳۵۷ نیز مردم رشت از میدان بانک ملی راهپیمایی دیگری را آغاز کردند و شیشههای مشروب فروشیها و سینماها را شکستند در پایان راهپیمایی هم به منزل استاندار حمله کردند. این راهپیمایی سرانجام با مداخله نیروهای پلیس و دستگیری جمعی از راهپیمایان خاتمه یافت. در روز ۸ آبان ۱۳۵۷ نیروهای دولتی برای جلوگیری از گسترده شدن تظاهرات در روستاها و شهرها با فراهم آوردن نیروهای طرفدار سلطنت از سراسر استان به صومعه سرا حمله برده و به غارت و تخریب منازل و مغازههای مخالفان رژیم پرداختند. طی این حمله یک تن کشته و عدهای نیز مجروح شدند.[۶۰] در ۲۰ آبان ۱۳۵۷ مردم رشت به منظور اعتراض به حمله عناصر چماق بدست رژیم در صومعهسرا در رشت اقدام به راهپیمایی ۱۵۰ هزار نفری کردند. این راهپیمایی به مدت ۴ ساعت به طول انجامید.
به دنبال تظاهرات مردم رشت و دیگر شهرهای استان گیلان، مأموران انتظامی از ترس حملات چریکی روستاهای اطراف لاهیجان و سیاهکل را تحت کنترل شدید قرار دادند. در روز ۱۱ آبان ۱۳۵۷ به مناسبت شهادت یکی از جوانان روستای پشتیر صومعهسرا گروه کثیری از اهالی رشت به صومعه سرا رفته و به تظاهرات پرداختند. در این تظاهرات برای نخستین بار شعار «شاه ترا میکشیم» شنیده میشد. در آن روز تظاهر کنندگان تصاویری از میرزا کوچک خان را در دست داشتند و از مقابل قرارگاه میرزا کوچک خان عبور کردند. به دنبال تظاهرات مردم در رشت و صومعهسرا، مردم لاهیجان در روزهای ۲۲ و ۲۳ آبان تظاهرات وسیعی را آغاز کردند که این راهپیماییها منجر به زد و خورد شدید با نیروهای پلیس گردید و منجر به کشته شدن ۱۳ نفر از تظاهر کنندگان گردید. در طول دهه محرم سال انقلاب (از اواسط آذرماه) در ضمن سوگواری برای حسین ابن علی، تظاهرات مردم شهرهای گیلان ادامه یافت. در تاسوعا و عاشورای سال ۱۳۵۷ در استان گیلان عزاداری در خیابانها از سوی رژیم ممنوع اعلام شد. اما در اغلب شهرهای استان مراسم عزاداری به تظاهرات روز به روز خشن تر و خونین تر میشد. شهر لاهیجان به میدان جنگ تبدیل شده و آتشسوزی بزرگی بخش عظیمی از شهر را به خاکستر تبدیل کرد و عبور و مرور بواسطه موانعی که مردم در خیابانها ایجاد کرده بودند متوقف شد. به دنبال تظاهرات مردمی در ایام عزاداری عاشورا نیروهای دولتی در ۲۳ آذرماه گروهی بزرگی از طرفداران حکومت پهلوی در شهرها و روستاهای گیلان را تجهیز کرده و به شهر رشت کشاندند تا متقابلاً تظاهراتی به نفع شاه و حمایت از دولت انجام گیرد. اما تظاهر کنندگان به غارت اموال مردم، تخریب مغازهها، آتش زدن وسائل نقلیه و ضرب و شتم مردم پرداختند. پزشکان و پرستاران رشت نیز در ۶ دی ماه در بیمارستان رازی گرد آمده و سپس در یک راه پیمایی شرکت کردند. در ۱۳ دی ماه در آستانه اشرفیه آتشسوزی مهیبی از طرف ساواک صورت پذیرفت و منزل ضیایی و تعدادی مغازه و خانه در آتش سوخت. در ۲۵ دی ماه نیز پس از تدفین شهدا تظاهرات مردم رشت از گورستان به مرکز شهر کشیده شد. مردم قصد داشتند مجسمه رضاشاه در میدان شهر داری رشت را پائین بکشند، اما در میدان فرهنگ با تیراندازی و مقاومت مأموران مواجه شدند در نهایت چند روز بعد با خروج شاه از ایران مجسمه رضاشاه پائین کشیده شد. در دی ماه در تمام شهرهای استان گیلان به ویژه شهر رشت تظاهرات متعددی صورت میپذیرفت که در هر تظاهرات عدهای کشته و زخمی میشدند در طول اوجگیری نهضت، بازاریان نیز با همراهی مردم بازارها را بسته و گاه تا ۵ روز این تحصن ادامه مییافت. با انتشار خبر ممانعت رژیم از ورود سید روحالله خمینی و بسته شدن فرودگاه خشم عمومی در استان گیلان برانگیخته شد و مردم با تظاهرات، بستن خیابانها و آتش زدن لاستیک به زد و خورد با پلیس پرداختند و مأموران را از برقرار ساختن نظم عاجز ساختند. روز ۱۲ بهمن همزمان با ورود سید روحالله خمینی به ایران تا پاسی از شب مردم در خیابانها به شادی پرداختند. روز ۱۹ بهمن با اعلام نخست وزیری بازرگان، یک راهپیمایی بیسابقهای در شهرهای گیلان به ویژه رشت برگزار شد. در ۲۲ بهمن ماه روز پایان نظام شاهنشاهی در ایران مردم گیلان به کلانتریها و پادگانها حمله بردند. این درگیریها تا ۲۳ بهمن ادامه داشت. از جمله مراکز مقاومت که تا بعدازظهر روز ۲۳ بهمن هنوز تسلیم نشده بود ساواک رشت (واقع در مجاورت باغ محتشم-پارک بزرگ شهر-) بود. مردم با بلدوزر درب ساواک را شکسته و به آن حمله کردند و یک گروه ۲۲ نفره از مأموران ساواک به سوی مردم تیراندازی میکردند. محاصره ساواک ۸ ساعت به طول انجامید و ۹ نفر از مأموران ساواک کشته شدند. مأموران ساواک که مقاومت را بیفایده میدیدند با به آتش کشیدن ساواک موفق به فرار شدند و ساواک به تسخیر مردم درآمد. پس از این واقعه ساواک رشت و سایر نیروهای رژیم نیز تسلیم شدند. دیگر تمام شهر به تصرف مردم درآمده بود خبرهایی که از رادیو تهران پخش شد به آخرین مقاومتها پایان بخشید و همه مردم حتی خانوادههایی که در غم و اندوه شهادت عزیزان خود عزادار بودند، پیروزی انقلاب و سرنگونی رژیم را جشن گرفته به شادمانی و پایکوبی پرداختند. با فتح شهر رشت در ۲۳ بهمن ۱۳۵۷ یک کمیته ۲۵ نفری به ریاست صادق احسانبخش زمام امور شهر رشت مرکز استان گیلان را در دست گرفت.[۶۱]
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%D8%B4%D8%AA#.D8.B1.D8.B4.D8.AA_.D8.A7.D8.B2_.D9.85.D9.86.D8.B8.D8.B1_.D8.AA.D8.A7.D8.B1.DB.8C.D8.AE
پرتال جامع علوم انسانی / رشت و گذشته آن
محمدباقر شرقی
درباره رشت و گذشته آن، مقاله اى دیدم از استاد فرزانه و محقق آقاى جعفر خمامى زاده با عنوان «رشت و نقشه سال ۱۳۳۲ سرتیپ پور». که در کتابى با عنوان «ره آورد گیل» چاپ شده و استاد در آن مقاله به بررسى کذشته شهر رشت و نقشه شهر که در سال ۱۳۳۲ تهیه شده بود پرداخته است. به علت طولانى بوده مقاله که به توضیح جزئیات نقشه مذکور، نام کوچه ها، باغ ها، اداره ها، گاراژها، کاروانسراها و … مى پردازد. از درج قسمت دوم مقاله خوددارى نموده و
قسمت اول آن را که پیرامون گذشته شهر رشت است. از نظر خوانندگان مى گذرانیم و به جاى نقشه مذکور و بعنوان حسن ختام و نقشه دیگرى را که در سال ۱۳۴۶ توسط استاندارى گیلان منتشر گردیده در پایان مقاله چاپ مى نمایم.
برای خواندن متن کامل به لینک زیر مراجعه کنید:
http://www.ensani.ir/storage/Files/20120326105142-1104-12.pdf
کتابناک / کتاب تاریخچه و نقشه های رشت
نویسنده: جمعی از نویسندگان
یکی از کلانشهرهای ایران و مرکز استان گیلان در شمال ایران و مرکز شهرستان رشت است. این کلانشهر همچنین بزرگترین و پرجمعیتترین شهر شمال ایران در بین سه استان حاشیهای دریای خزر (مازندران، گیلان و گلستان) محسوب میشود(بسیاری از ساکنین رشت و استان گیلان واژه دریای کاسپی را به جای دریای خزر به کار میبرند). رشت در ۴۹ درجه و ۳۶ دقیقه طول شرقی و ۳۷ درجه و ۱۶ دقیقه عرض شمالی واقع شده و فاصله آن از تهران ۳۲۵ کیلومتر میباشد. همچنین شهر رشت با مساحت ۱۳۶ کیلومتر مربع در زمینی مسطح و هموار به ارتفاع ۵ متر از سطح آبهای آزاد قرار دارد.بر اساس سرشماری رسمی در سال ۱۳۸۵ جمعیت آن ۵۵۱٬۱۶۱ نفر بودهاست. و بر اساس سرشماری سال ۹۰ جمعیت آن ۱٬۰۱۰٬۱۹۳ نفر است.
وجه تسمیه نام رشت مشخص نیست و درباره آن تنها گمانهزنی شدهاست.
بنابه گمانی، تلفظ دقیق این نام رِشت بوده که آن نیز از بن ریسیدن گرفته شدهاست و دلیل این نام گذاری مطرح بودن این شهر در تولید رشتههای ابریشمی دانسته شدهاست.
همچنین گفته میشود در ابتدا رشت به صورت روستایی بزرگ میان یک فضای جنگلی بوده و از آبادیهای کهن ایران بشمار میرفته که نامش در کتاب حدودالعالم به سال ۳۷۲ هجری آمدهاست. در خصوص نام رشت هم نظرات متعددی وجود دارد. از جمله معروف به (بیه) یعنی مصب بین دو رود یا (دارالمرز) یعنی سرزمین پست و گود (جلگه) و یا به نظر علیاکبر دهخدا چون ساخت اصلی شهر در سال ۹۰۰ هجری بوده و کلمه رشت در حساب ابجد ۹۰۰ است این نام را انتخاب نمودند.
از دیگر دلایل نام گذاری رشت کلمه «رش» به معنی باران بسیار ریز است. زیرا آب و هوا در این منطقه تقریباً ۸ ماه از سال بارانی است که نوع باران رش بوده و تا ۴ روز در هفته نیز ممکن است ادامه پیدا کند. در این صورت رشت یعنی مکانی که در آنجا باران به صورت مداوم میبارد واژه گیلکی «وارش» که به معنی باران است موید این نکتهاست که این واژه مرکب از وا+رش ساخته شده که اصل کلمهٔ مرکب هم پیشوند «وا» معادل «باز» متبادر کنندهٔ «باز باران» یعنی «باران مکرر»است و این در واقع خصوصیت اصلی این شهر است. رشت مرکب از دو پاره واژه رش و ت است. رش همان گونه که آمد باران ریز و مدام است و ت پسوند جای است در زبان پهلوی به گونهای که تشت یا آتشت به معنی آتشدان است. در نتیجه رشت یعنی جایی که در آن باران ریز و مدام میبارد.
رشت زادگاه و زیستگاه بسیاری از مشاهیر گذشته و معاصر بوده که برخی از آنان نظیر فضلالله رضا (واصغ تئوری انفورماسیون)، پروفسور مجید سمیعی (پزشک برگزیده سال ۲۰۰۳ از طرف رویال کالج کانادا)، پرفسور حسن اکبرزاده (احراز کننده مدال درجه یک علمی از موسسه تحقیقات و علوم پاریس) و دکتر بهزاد (پدر زیستشناسی نوین ایران) دارای شهرت جهانی هستند که تندیس آنها در یک اقدام کم نظیر توسط شهرداری رشت در سبزه میدان رشت نصب شدهاست. و همچنین: از مفاخر علمی و تاریخی و فرهنگی و ادبی میتوان ازبزرگان زیر نام برد:میرزا کوچک خان جنگلی، میرزا حسین کسمایی، کوشیار گیلانی، استادپورداوود، هوشنگ ابتهاج(ه.الف.سایه)، محمد علی افراشته، پروفسور فضلالله رضا، دکتر حسن عضدی، کریم کشاورز،دکتر محمد معین ، علی رضا پنجه ای ،عباس امیری ، حمیده خیرآبادی ،سوسن تسلیمی، فریدون پور رضا، ناصر مسعودی، انوشیروان روحانی، جهان پهلوان محمود نامجوی، خسرو گلسرخی، امید هرندی، آرسن میناسیان و…
مذهب مردم گیلان
پیش از ورود اسلام به ایران، گروهی از ساکنان گیلان و دیلمان زرتشتی و گروهی دیگر بتپرست بودند. با آنکه دو نفر کشیش مسیحی در دیلم و دو کشیش دیگر در ری و طبرستان وجود داشتهاند اما آئین مسیحیت پیروان چندانی را در منطقهٔ گیلان به خود جذب نکرده بود. پس از شکست ایرانیان در قادسیه، چهار هزار نفر از سربازان دیلم تصمیم گرفتند به اسلام بگروند و به تازیان در جنگ جلولا کمک کنند، به همین سبب با مسلمانان در کوفه مستقر شدند. از آن به بعد کسانی که از طرف خلیفه بغداد تحت شکنجه و تعقیب بودند می توانستند در گیلان پذیرایی شوند. در حال حاضر مذهب اکثریت مردم شیعه دوازدهامامی است ولی تعدادی اقلیت مذهبی از سالهای بسیار دور در کنار دیگر مردم رشت زندگی میکنند.
لینک وبسایت:
http://ketabnak.com/book/39507/%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DA%86%D9%87-%D9%88-%D9%86%D9%82%D8%B4%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B1%D8%B4%D8%AA
لینک برای مطالعه و دانلود کتاب:
http://ketabnak.com/wiki/%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%AF%D9%86
تبیان / تاریخچه شهر رشت
رشت، ابتدا قصبه ای بود که در میان دو رودخانه گوهررود و سیاهرود قرار داشت و از این جهت نیز قدمت دیرینه دارد. ولی از جهت سابقه شهری، اولین بار حمدا… مستوفی، در قرن هشتم هجری، از این شهر نام برده است. نام قدیمی رشت دارالمرز یا دارالامان بوده که قبل از این دو، به آن بیه می گفته اند.
بیه در لغت نامه ها، رود و یا مصب بین دو رودخانه معنی شده است و چنین به نظر می رسد که دلیل این نامگذاری، قرار گرفتن آن در میان دو رودخانه است که به مثابه حفاظ و دیوار شهر محسوب می گردید. وجه تسمیه رشت، در فرهنگ دساتیر، به معنی گچی که بنّایان، سنگ و آجر را به آن محکم نمایند و در لغت نامه های انجمن آراء، آنندراج، فرس اسدی، لغت محلی شوشتری، برهان، ناظم الاطبا و لغت نامه جهانگیری: چیزی که از هم فرو ریزد ـ هر چیزی که از هم فرو ریزد و فروپاشد ـ دیوار مشرف بر افتادن. گچ را نیز گویند که بدان خانه سفید کنند ـ لجن و خاکروبه ـ خاک و گرد ـ خاک را گویند ـ رنگ کرده نیز معنی شده است.
دهخدا معتقد است، چون شهر رشت در سال ۹۰۰ هجری ساخته شده، بنابراین برای نام این مکان از ماده تاریخ آن استفاده کرده اند و کلمه رشت به حساب ابجد ۹۰۰ هجری است.
آبادانی شهر رشت، از زمان شاه عباس صفوی که در آن زمان، به صورت قصبه بوده شروع شد و در زمان قاجار، به دلیل توسعه اقتصادی ایران و روسیه، گسترش پیدا کرده و نام قدیمی محلات شهر رشت، که اکثراً بیانگر پیشه ساکنین آن است، در سفرنامه ها نیز آمده و جز دو سه مورد از آنها بقیه به همان نامهای قدیمی خود مشهور و معروف هستند که عمده ترین آنها عبارتند از:
ساغریسازان ـ رودبارتان ـ خمیران زاهدان ـ دباغیان ـ کوزه گران ـ خمیران چهل تن ـ چله خانه ـ چمارسرا ـ استادسرا ـ پاسکیاب ـ سرخبنده ـ آتشگاه بیستون ـ صیقلان ـ زرجوب ـ کیاب ـ سبزه میدان ـ دو برادران (چهار برادران) که از جمله محلات قدیمی شهر رشت محسوب میشود. این بافت قدیمی، ضمن آنکه جزئی از میراث فرهنگی است و آثار و بقایا و سنن وآداب و رسوم دوران قدیم را تداعی می کند، می تواند از معضلات قابل توجه در بافت شهری این شهر نیز محسوب شود. رشت که به شهر بارانهای نقره ای معروف است. مرکز استان گیلان میباشد و برای اولین بار نام آن در کتاب حدود العالم که به سال ۳۷۲ هـ.ق نگارش یافته با صفت ناحیه بزرگ آمده است.
رشت از سال ۱۰۰۴ هجری قمری به فرمان شاه عباس مرکز استان گیلان و مرکز معاملات نوغان و ابریشم شد که در آن زمان محصول اول گیلان بود. این امر موجب شد که مالکان بزرگ و بازرگانان ایرانی، روسی، یونانی و ارمنی که تاجر نوغان ابریشم بودند به این شهر توجه کنند و شهر رشت رشد چشمگیری پیدا نماید.
ملگونف، جهانگرد روس که در سال ۱۲۷۵ هجری قمری به رشت سفر کرده بود، در خاطرات خود نوشته است که این شهر در آن روزگار دارای ۵۴۶۳ خانه ۱۰۲۱ مغازه و ۲۷۳۱۴ نفر جمعیت بوده است. در نظر او رشت شهری بود بسیار خوش وضع با خانه های زیبای رو به دریا که بازرگانان از هند، بخارا، روم و عثمانی به سودای ابریشم به آن سفر می کردند. در دوران مشروطه و بعد از آن، گیلان به یکی از کانونهای تحولات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایران تبدیل شد. نهضت استقلال طلبانه جنگل، گسترش شهرها، تاسیس آموزشگاه های متعدد و ارتقای سطح فرهنگ شهروندان رشت، این شهر را در زمره پیشروترین شهرهای کشور قرار داد.
هم اکنون، شهر رشت با ۱۳۶ کیلومتر مربع مساحت، دارای بیش از ۵۱۳ هزار نفر جمعیت است.
http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=934&articleID=308768
پایگاه خبری دیار باران / ریشه رشت از چیست؟
وجه تسمیه رشت در فرهنگ دساتیر، به معنی گچی که بنّایان، سنگ و آجر را به آن محکم نمایند و در لغتنامههای انجمن آراء، آنندراج، فرس اسدی، لغت محلی شوشتری، برهان، ناظم الاطبا و لغت نامه جهانگیری، رشت یعنی چیزی که از هم فرو ریزد. هر چیزی که از هم فرو ریزد و فرو پاشد. دیوار مشرف بر افتادن. گچ را نیز گویند که بدان خانه سفید کنند.
رَشت (به فتح اول) به معنی در فرو افتاده در گودی قرار گرفته یا جای پست است. صفتی بود برای هفته بازار رشت و حومه که روزهای یکشنبه در این شهر و روزهای چهارشنبه در آج بیشه حومه رشت تشکیل میشد. رشت بازار یعنی بازار در گودی قرار گرفته و این صفت بدان اعتبار بود که هر پیلهور و یا مسافری که از بخشهای جنوبی، مانند رودبار یا از مناطق غربی مانند فومن یا از مناطق شرقی مانند لاهیجان به سـوی رشت حرکـت میکرد، از منطقهای بلندتر به ناحیهای که در سطـح پایین قـرار داشت سـرازیر میشـد. تدریجاً “بازار” از آخر نام حذف شد و “رشت” باقی ماند.
حمداﷲ مستوفی گوید: «رشت از اقلیم چهارم ، هوایش بقایت گرم و متعفن است . حاصلش غله و پنبه و ابریشم و برنج است و مردم آنجا کوهی و بیتمیز باشند». همچنین گفته میشود در ابتدا رشت به صورت قصبهای بزرگ میان یک فضای جنگلی بوده و از آبادیهای کهن ایران بشمار میرفته که نامش در کتاب حدودالعالم به سال ۳۷۲ هجری آمده است.
در خصوص نام رشت هم نظرات متعددی وجود دارد. از جمله معروف به (بیه) یعنی مصب بین دو رود یا (دارالمرز) یعنی سرزمین پست و گود (جلگه) و یا به نظر علیاکبر دهخدا چون ساخت اصلی شهر در سال ۹۰۰ هجری بوده و کلمه رشت در حساب ابجد ۹۰۰ است این نام را انتخاب نمودند.
بنا به یک گمانه زنی دیگر تلفظ دقیق نام این شهر رِشت (به کسره اول) بوده که آن نیز از بن ریسیدن گرفته شدهاست و دلیل این نام گذاری مطرح بودن این شهر در تولید رشتههای ابریشمی دانسته شده است.
طبق یکی دیگر از گمانه زنیها معنی کلمه رَشت از ترکیب کلمه «رِش» به معنی باران بسیار ریز است. که با پذیرفتن این گمانه زنی میتوان رشت را به مکانی که در آنجا باران به صورت مداوم میبارد پذیرفت. واژه گیلکی «وارش» که به معنی باران است موید این نکته است که این واژه مرکب از وا رش ساخته شده که اصل کلمهٔ مرکب هم پیشوند «وا» معادل «باز» متبادر کنندهٔ «باز باران» یعنی «باران مکرر» است.
http://www.diyarebaran.ir/%D8%B1%DB%8C%D8%B4%D9%87-%D8%B1%D8%B4%D8%AA-%D8%A7%D8%B2-%DA%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D8%9F/
گیلان و چشماندازهای آن / وجه تسمیه شهر رشت و توابع آن
رشت:
وجه تسمیه نام رشت مشخص نیست و درباره آن تنها گمان زنی شده است. بنا به گمانی تلفظ دقیق این نام رِشت بوده که آن نیز از بن ریسیدن گرفته شده است و دلیل این نام گذاری مطرح بودن این شهر در تولید رشته های ابریشمی دانسته شده است. هم چنین گفته می شود در ابتدا رشت به صورت روستایی بزرگ میان یک فضای جنگلی بوده و از آبادی های کهن ایران به شمار می رفته که نامش در کتاب حدودالعالم ، سال ۳۷۲ هجری آمده است. در خصوص نام رشت هم نظرات متعددی وجود دارد. از جمله بیه یعنی بین دو رود یا دارالمرز یعنی سرزمین پست وگود و جلگه ای و یا به نظر دهخدا چون ساخت اصلی این شهر در سال ۹۰۰ هجری بوده و این عدد در حروف ابجد رشت است این نام را برای آن بر گزیدند. از دیگر دلایل این نام گذاری رشت کلمه((رِش)) به معنای باران بسیار ریز است. زیرا آب و هوا در این منطقه تقریبا ۸ ماه در سال است که به این نوع باران رش گفته می شد و ممکن بود در هفته تا چهار روز نیز ادامه پیدا کند. و پاره واژه ((ت)) نیز که از زبان پهلوی به جا مانده به معنای جا و مکان است که ادغام این دو پاره واژه، ترکیب رشت به معنای مکان باران مداوم را پدید آورده است.(سازمان جغرافیایی نیروهای مصلح،ص۱۵۳)
کوچصفهان
این شهرستان به دوران صفوی وبه هنگام لشگرکشی شاه عباس اول بر می گردد. بدین روایت که زمان لشکرکشی این پادشاه ، این نقطه خوش آب و هوا را مدتی به عنوان اردوگاه انتخاب کردند. بعدها تعدادی از لشکریان با خانواده های خود به این ناحیه کوچ کردند. کوچ اصفهان را در ابتدا کوچ اسپاهان می نامیدند. (سازمان جغرافیایی نیروهای مصلح، ص ۳۰۰)
لشت نشا
از نظر وجه تسمیه این بخش، علت نام گذاری آن اهمیت برنج کاری در این منطقه است. لشت نشا یعنی محلی که شالی ها را در آن می کارند. قدمت آن نیز به عنوان منطقه ای بسیار زیاد بوده است و به عهد سادات کیایی باز می گردد اما از نظر شهریت گذشته دوری ندارد. یعنی در گذشته از جمله آبادی های تابعه کوچصفهان محسوب می شد. متأسفانه لشت نشا نیز در طول تاریخ چندین بار مورد تاخت و تاز های مختلف قرار گرفته و به همین جهت از پیشرفت چندانی بر خوردار نگشته است.(سازمان جغرافیایی نیروهای مصلح،ص ۳۴۶)
خمام
وجه تسمیه خمام به علت وجود رودخانه خمام رود در کنار آن است. از طرف دیگر باید متذکر شد که تنها دلیل شکل گیری این شهر در این محل به دلیل وجود خمام رود و توسعه و آبادانی آن نیز به علت قرار گرفتن در مسیر دو شهر رشت و بندر انزلی است و هیچ گونه واقعه تاریخی یا آثار باستانی در آن وجود ندارد. (سازمان جغرافیایی نیروهای مصلح،ص ۱۶۱)
خشک بیجار
این شهر مربوط به ۸۰۰ سال پیش بوده است و مانند بیش تر شهر ها و روستاها، در دوران قبل از انقلاب اسلامی دارای ارباب بوده است. ارباب این منطقه جمشید خان بوده است. علت نام گذاری آن به دلیل کم آبی این منطقه است. این شهر در ۲۳ کیلومتری شمال شرقی شهر رشت واقع است. خشک بیجار از دو کلمه خشک و بیجار به معنای شالیزار خشک ترکیب یافته است. با توجه به اطلاعات به دست آمده و بررسی آن در گذشته ، پدیده کم آبی از مشکلات عمده این شهرستان بوده است. دوری از سفیدرود و عدم دسترسی به این رود عظیم مشکلات فراوانی را در امر کشاورزی ایجاد می کردبه طوری که در سال های کم باران به علت استفاده مزارع بالا دست به کم بود آب دچار شدند. به این دلیل این مکان را خشک بیجار نامیدند.(رجبی،۱۳۸۹)
سنگر
سنگر ناحیه ای قدیمی موسوم به کهدم قرار دارد. این ناحیه که در منایع قدیم از آن به صورت کوهدم و کوتم یاد شده، منطقه ای بین امام زاده هاشم برسرراه جاده رشت- قزوین و سنگر کنونی که سابقاً در تقسیمات سیاسی با عنوان دهستان کهدمات شناخته می گردید.
وجه تسمیه کهدم عبارت است ازکوه+ دم. این نظر شاید به دلیل نزدیکی آن با منطقه امام زاده هاشم و سلسله جبار البرز درست باشد. در گذشته سنگر را دروازه رشت نیز می دانستند زیرا دفاع از رشت در این ناحیه صورت می گرفت و مشهورترین آن نهضت جنگل است. به همین دلیل کهدم به سنگر تغییر نام داد. (سازمان جغرافیایی نیروهای مصلح،ص ۱۷۵)
گزارش از:خانم ترمه روزبهان، کارشناس مدیریت جهانگردی
http://guilanview.blogfa.com/post-332.aspx
گردشگری / وجه تسمیه شهر رشت
وجه تسمیه رشت
ریشۀ نام رَشت (بیه پَس)
رشت در استان گیلان است و مردم آن به زبان گیلکی سخن میگویند. دربارۀ ریشۀ نام رشت چندین سخن وجود دارد:
ریشۀ نامگذاری رشت واژه «رش» به معنای باران بسیار ریز است. زیرا آبوهوا در این منطقه بیشتر سال بارانی است که نوع باران «رش» است. در این صورت رشت یعنی جایی که در آنجا باران پیوسته میبارد واژۀ گیلکی «وارِش» که به معنای باران است نشانگر این نکته میباشد که این واژه پیوندی از «وا+رش» است. در زبان کردی فِیلی (فَـهلَوی) واژۀ (آوَه رَشـَه) به معنای (آب پاشی) است که همین معنای «وارش» را به یاد میآورد.
گروه دوم گویند: تلفّظ درست نام رَشت، رِشت بوده که آن نیز از بن «ریسیدن» گرفته شده و ریشۀ این نامگذاری تولید رشتههای ابریشمی در شهر است.
امّا سخن سوم در این باره : رشت دارالمرز یا دارالامان بوده که پیشتر، به آن بیه یا بیه پس میگفتند . بیه در فرهنگ لغت، رود و یا دهانۀ میان دو رودخانه معنا شده است. چون در لغت اوستا و پارسی «بی آوه» به معنای منسوب به دو آب است. چنین به نظر میرسد که ریشۀ این نامگذاری، قرار گرفتن آن در میان دو رودخانه است که به مانند دیوار شهر به شمار میآید. بنابراین نام بیه پس (بی-آو-پاس) به معنای جای پاسداری شده توسّط دو رودخانه است. اگر نام رشت را با همین ویژگی این شهر معنا کنیم درست مینـماید. نخست باید بپنداریم بخش نخست «بیه» (منسوب به دو) به همراه نام رشت در آغاز آن به کار میرفته است، یعنی در اصل نام شهر رشت، در آغاز «بی- آو “را-ایشت» ( یعنی ناحیۀ نگهبانی شده در میان دو رود) بوده که بخش اوستایی دوم آن یعنی «را ایشت» (جایگاه پاسداری شده) در گذر زمان کوتاه شده و تبدیل به رشت شده است.
سخن چهارم دربارۀ ریشه نام شهر رشت از آن علّامه دهخدا است. به نظر علّامه علیاکبر دهخدا چون ساخت اصلی شهر در سال ۹۰۰ هجری بوده و واژۀ رشت در حساب ابجد ۹۰۰ است این نام را برگزیدهاند. گویا فرمانروای شهر فرد ادیبی بوده که با حساب اَبجَد شهر را نامگذاری کرده است. ( ر= ۳۰۰ ، ش = ۴۰۰ ، ت = ۵۰۰ پس رشت = ۹۰۰) به این سخن میشود خرده گرفت؛ زیرا نام شهر رشت در کتاب«حدود العالم من المشرق الی المغرب» که کهنترین جغرافیا به زبان فارسی بوده و به سال ۳۷۲ هجری قمری در زمان نوح بن منصور سامانی نگارش یافته، با صفت ناحیه بزرگ آمده و جزء یازده ناحیه بزرگ «آنسوی رودیان» یا گیلان بیه پس (گیلان غربی) شمرده شده که معلوم میشود، رشت تا آن زمان و به گمان بسیار در روزگار باستان بوده است. مگر اینکه در سال ۹۰۰ این شهر بازسازی شده باشد.
رَشت به معنای «در فروافتاده»، «در گودی قرار گرفته» یا «جای پست» است. صفتی بوده برای هفته بازار رشت و پیرامون آن که در آج بیشه حومۀ رشت تشکیل میشد. «رشت بازار» یعنی «بازار در گودی قرار گرفته» و این صفت بدان اعتبار بود که هر پیلهور و یا مسافری که از بخشهای جنوبی، مانند رودبار یا از مناطق غربی مانند فومن یا از مناطق شرقی مانند لاهیجان به سوی رشت حرکت میکرد، از منطقهای بلندتر به ناحیهای که در سطح پایین قرار داشت سرازیر میشد. کمکم «بازار» از آخر «رشت بازار» افتاد و «رشت» ماند.
در اوستا واژۀ «هو رشت» آمده است. هو به معنای نیک و رشت به معنای کردار است. شاید رشت در پارسی به معنای کار یا عمل یا کردار یا جای کار برای کار باشد.
برخی بر این گمانند که نام رشت از نام ایزد باران در زبان پهلوی یعنی تیشتر گرفته شده است.
http://banbaey.blogfa.com/post-677.aspx
۸ دی / “رشت” نامی که ۹۰۰سال قدمت و ریشه در حروف “ابجد” دارد
رشت
ریشۀ نامگذاری رشت واژه «رش» به معنای باران بسیار ریز است. در این صورت رشت یعنی جایی که در آنجا باران پیوسته میبارد واژۀ گیلکی «وارِش» که به معنای باران است نشانگر این نکته می¬باشد که این واژه پیوندی از «وا+رش» است. در زبان کردی فِیلی (فَـهلَوی) واژۀ (آوَه رَشـَه) به معنای (آب پاشی) است که همین معنای «وارش» را به یاد می¬آورد.
گروه دوم گویند: تلفّظ درست نام رَشت، رِشت بوده که آن نیز از بن «ریسیدن» گرفته شده و ریشۀ این نامگذاری تولید رشتههای ابریشمی در شهر است.
امّا سخن سوم در این باره : رشت دارالمرز یا دارالامان بوده که پیشتر، به آن بیه یا بیه پس می¬گفتند. بیه در فرهنگ لغت، رود و یا دهانۀ میان دو رودخانه معنا شده است. چون در لغت اوستا و پارسی «بی آوه» به معنای منسوب به دو آب است، چنین به نظر میرسد که ریشۀ این نامگذاری، قرار گرفتن آن در میان دو رودخانه است که به مانند دیوار شهر به شمار می آید. بنابراین نام بیه پس (بی-آو-پاس) به معنای جای پاسداری شده توسّط دو رودخانه است. اگر نام رشت را با همین ویژگی این شهر معنا کنیم درست می¬نـماید. نخست باید بپنداریم بخش نخست «بیه» (منسوب به دو) به همراه نام رشت در آغاز آن به کار می رفته است، یعنی در اصل نام شهر رشت، در آغاز «بی- آو “را-ایشت» ( یعنی ناحیۀ نگهبانی شده در میان دو رود) بوده که بخش اوستایی دوم آن یعنی «را ایشت» (جایگاه پاسداری شده) در گذر زمان کوتاه شده و تبدیل به رشت شده است.
به نظر دهخدا چون ساخت اصلی شهر در سال ۹۰۰ هجری بوده و واژۀ رشت در حساب ابجد ۹۰۰ است این نام را برگزیده اند. گویا فرمانروای شهر، فرد ادیبی بوده که با حساب اَبجَد شهر را نامگذاری کرده است. ( ر= ۳۰۰ ، ش = ۴۰۰ ، ت = ۵۰۰ پس رشت = ۹۰۰) به این سخن می-شود خرده گرفت؛ زیرا نام شهر رشت در کتاب«حدود العالم من المشرق الی المغرب» که کهن¬ترین جغرافیا به زبان فارسی بوده و به سال ۳۷۲ هجری قمری در زمان نوح بن منصور سامانی نگارش یافته، با صفت ناحیه بزرگ آمده و جزء یازده ناحیه بزرگ «آنسوی رودیان» یا گیلان بیه پس (گیلان غربی) شمرده شده که معلوم می¬شود، رشت تا آن زمان و به گمان بسیار در روزگار باستان بوده است. مگر اینکه در سال ۹۰۰ این شهر بازسازی شده باشد.
از طرفی رَشت به معنای «در فروافتاده»، «در گودی قرار گرفته» یا «جای پست» است. صفتی بوده برای هفته بازار رشت و پیرامون آن که در آج بیشه حومۀ رشت تشکیل میشد. «رشت بازار» یعنی بازار در گودی قرار گرفته، کم¬کم «بازار» از آخر «رشت بازار» افتاد و «رشت» ماند.
در اوستا واژۀ «هو رشت» آمده است. هو به معنای نیک و رشت به معنای کردار است. شاید رشت در پارسی به معنای کار یا عمل یا کردار یا جای کار برای کار باشد.
برخی بر این گمانند که نام رشت از نام ایزد باران در زبان پهلوی یعنی تیشتر گرفته شده است.
جغرافیا و اقلیم
پایگاه مجلات تخصصی نور / تأثیرات عناصر آب و هوایی در شکل گیری معماری شهر رشت
مجید زاهدی
چکیده:
یکی از کاربردهای اقلیم شناسی در قلمرو معماری است.برای تعیین ساختارهای معماری هر منطقه و بالا بردن آسایش ساکنان آن، ویژگیهای آب و هوایی محلی بایستی مورد توجه و مطالعه قرار گیرند.آب و هواشناسان و معماران با مشاوره و همکاری یکدیگر میتوانند تدابیری بیاندیشند تا مشکلاتی را که در اثر بارندگی زیاد و رطوبت بیشتر در مناطق مرطوب حاصل میشود، به حداقل برسانند. با آگاهی از عوامل اقلیمی شهر رشت، جهتگیری ساختمانها، شناخت از مصاحل ساختمانی مناسب، انتخاب ابعاد پنجرهها، تعیین و شیب بامها شاید بتوان تدابیری اندیشید تا ساکنان احساس راحتی و آسایش بیشتر کنند و با مصرف کمرین گرمایش مکانیکی، حرارت مورد نیاز مسکن خود را نیز تأمین نمایند.
برای خواندن متن کامل مقاله در زیر کلیک کنید:
http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/60324/%D8%AA%D8%A3%D8%AB%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%AA-%D8%B9%D9%86%D8%A7%D8%B5%D8%B1-%D8%A2%D8%A8-%D9%88-%D9%87%D9%88%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%B4%DA%A9%D9%84-%DA%AF%DB%8C%D8%B1%DB%8C-%D9%85%D8%B9%D9%85%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%B4%D9%87%D8%B1-%D8%B1%D8%B4%D8%AA?q=%D8%B1%D8%B4%D8%AA&score=4.4178042&rownumber=8
میراث فرهنگی استان گیلان / اطلاعات اقلیمی و جمعیتی شهر رشت
اطلاعات اقلیم و جمعیتی رشت
این شهرستان از شمال به دریای خزر و بندر انزلی ، از جنوب به شهرستان رودبار ، از شرق به شهرستانهای سیاهکل و آستانه اشرفیه و از غرب به شهرستانهای فومن ، صومعه سرا و شفت منتهی میشود.شهرستان رشت با توجه به شرایط جغرافیایی ،اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی و سیاسی ـ اداری دارای ویژگیهای مهمی است ، همانطوریکه متذکر شدیم این شهرستان به جهت موقعیت جغرافیایی ( واقع شدن در جلگه مرکزی و وسعت زیاد آن ، حاصلخیزی خاک و اراضی ، مهمترین منطقه تولید و کشت برنج است ) و موقعیت ارتباطی ( واقع شدن بر رسر راه تهران ، قزوین ، انزلی ، آستارا از یک سو و مسیرجاده اصلی گیلان به مازندران و شرق گیلان از سوی دیگر ) و موقعیت سیاسی ـ اداری ( واقع شدن شهر رشت بعنوان مرکز استان گیلان در این قسمت ) و رونق اقتصادی و گسترش شهرهای صنعتی و ایجاد کارخانه های صنعتی و به تبع آن افزایش فعالیتهای زراعی ـ تجاری دارای اهمیت می باشد در این شهرستان بنابر این بررسی و مطالعه فرهنگی واجتماعی آن از دیدگاه مردم شناسی بسیار مهم و ضروری است.
این شهرستان با مساحت ۲/۱۲۷۲کیلومتر مربع، شامل ۶ بخش : مرکزی ، خمام ، خشکبیجار ، سنگر ، کوچصفهان و لشت نشاء و ۱۸ دهستان و ۲۹۶ آبادی ، که ۲۹۴ آبادی آن دارای سکنه و ۲ آبادی آن خالی از سکنه است. جمعیت شهرستان طبق سرشماری سال ۱۳۸۵ ، ۸۵۷۶۰۶ نفر بوده است که تراکم نسبی آن ۴۳۰ نفر درهر کیلومتر مربع است که از این تعداد ۷/۶۸ درصد آنها شهر نشین هستند ، همچنین ۳۲% کل جمعیت استان به این شهرستان تعلق دارد. مردم آن آریایی نژاد و به زبان فارسی وگویش گیلکی سخن می گویند در این شهر عده ای ارامنه و یهودی هم اقامت دارند در گذشتهعده ای یونانی نیز به سبب رونق تجارت نخ نوغان و نوغانداران به گیلان کشانده شده بودند که اکنون کسی از آنها باقی نمانده ، ارامنه ، کلیسائی در رشت دارند و درگذشته بیشتر صاحب مدرسه سالن تئاتر بودند.
ساکنان شهرهای این شهرستان عمدتاً به مشاغل خدماتی ، تجاری و صنعتی مشغول هستند و شالیکاری نیز از عمده فعالیتهای روستاییان این خطه می باشد. در بخش کشاورزی ، این ناحیه از مستعدترین مناطق استان و کل کشور محسوب می شود.
شهرستان رشت با توجه به شرایط جغرافیایی،اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و سیاسی- اداری دارای ویژگیهای مهمی است. همانطوریکه متذکر شدیم این شهرستان به جهت موقعیت جغرافیایی ( واقع شدن در جلگه مرکزی و وسعت زیاد آن، حاصلخیزی خاک و اراضی و مهمترین منطقه کشت و تولید برنج)، موقعیتارتباطی ( واقع شدن بر سر راه قزوین- تهران و بندرانزلی- آستارا از یک سو و مسیر جاده اصلی گیلان به مازندران و شرق گیلان از سوی دیگر)، موقعیت سیاسی- اداری ( واقع شدن شهر رشت بعنوان مرکز استان گیلان)، رونق اقتصادی و گسترش شهرهای صنعتی و ایجاد کارخانه های صنعتی و به تبع آن افزایش فعالیتهای زراعی- تجاری دارای اهمیت می باشد. بنابراین در این شهرستان بررسی و مطالعه فرهنگی و اجتماعی آن از دیدگاه مردم شناسی، بسیار مهم و ضروری است.
شهر رشت بعنوان مرکز استان گیلان تقریباً در مرکز جلگه گیلان ، در وسیعترین بخش دلتای رودخانه سفید رود با ارتفاع متوسط ۸ متر از سطح دریاهای آزاد و در ۳۳۰ کیلومتری شمال باختری تهران و در انتهای راه کناره اصلی دریای خزر و در مسیرراه اصلی درجه یک قزوین به بندر انزلی واقع شده است. دو شاخابه از سفید رود بنامهای ۱- سیاهرود ۲- گوهر رودبار از دو سوی خاور و باختر شهر رشت روان هستند وسرانجام به مرداب انزلی می ریزند.
http://gilanchto.ir/2014-03-13-22-38-02/2014-03-13-22-41-11/rasht-geo
دانشنامه آزاد ویکیپدیا / جغرافیای رشت
مکان نگاری
رشت در ۴۹ درجه و ۳۶ دقیقه طول شرقی و ۳۷ درجه و ۱۶ دقیقه عرض شمالی واقع شده و فاصله آن از تهران ۳۰۰ کیلومتر میباشد.[۷۳] همچنین شهر رشت با مساحت ۱۸۰ کیلومتر مربع در زمینی مسطح و هموار به ارتفاع به طور میانگین ۵ متر از سطح آبهای آزاد قرار دارد. رشته کوه البرز در قسمت جنوبی شهر رشت واقع شده و نزدیکترین قله بلند به شهر رشت (درفک) به ارتفاع ۲٬۷۳۳ متر است. نزدیکترین شهرستان به رشت صومعه سرا است که در فاصلهٔ ۲۶ کیلومتر ی آن قرار دارد. رشت از شمال به دریای خزر و مرداب انزلی، از غرب به رودخانه پسیخان، صومعه سرا و فومن، از جنوب به بخش سنگر و شهرستان رودبار و از شرق به کوچصفهان و آستانه اشرفیه محدود است.[۷۴]
سلسله جبال البرز در قسمت جنوبی شهر رشت واقع شده و نزدیکترین قله بلند به شهر رشت (درفک) به ارتفاع ۳۵۰۰ متر است. نزدیکترین شهرستان به رشت صومعه سرا است که در فاصلهٔ ۲۶ کیلومتر ی آن قرار دارد. رشت از جانب شمال به دریای خزر و مرداب انزلی، از غرب به رودخانه پسیخان، صومعه سرا و فومن، از جنوب به شهرستان سنگر و رودبار و از شرق به کوچصفهان و لاهیجان محدود است و فاصلهٔ آن تا تهران ۳۲۵ کیلومتر و تا بندر انزلی ۳۰ کیلومتر است.[۷۵]
رودخانهها
در رشت دو رودخانه گوهررود و زرجوب جریان دارد که یکی در شرق و دیگری در غرب این شهر قرار گرفتهاند. این دو رودخانه در حوالی ناحیهٔ پیر بازار رشت به یکدیگر رسیده و سپس وارد تالاب انزلی میشوند.
رودخانه سیاه رود
نوشتار اصلی: رودخانه زرجوب
این رودخانه که در شرق شهرستان رشت جاریست با نامهای صیقلان رود، سیاه رود، کلاشه رودبار و نهر بوسار خوانده میشود. این رودخانه که در سر راه رشت به قزوین – رشت به لاهیجان و رشت به پیر بازار واقع شده است از کوههای کم ارتفاع هزار مرز، نیزه سر، جکلوندان و کچا که در جنوب شهرستان رشت قرار دارند، سرچشمه گرفته و پس از طی مسیر ۴۳ کیلومتر به تالاب انزلی سرازیر میشود. این رودخانه بنا به نقشه سال ۱۳۳۲ خورشیدی، پس از ورود به رشت به سه راه باقرآباد رسیده و از آنجا به دو شاخه تقسیم شده که یک شاخه آن به سمت شمال و در موازات جاده پیر بازار در جریان بود و دیگری به زمینهای گود و مزارع و باغات منطقه گلسار سرازیر میگشت که پس از احداث خیابان سعدی از بین رفت.[۷۶]
رودخانه گوهررود
نوشتار اصلی: گوهررود
گوهر رود که از کوههای چوماچا سرچشمه میگیرد در داخل شهر رشت به رود چمارسرا معروف است. گوهر رود و سیاهرود در منطقهای بنام کماکل به هم پیوسته و با نام رود پیربازار به تالاب انزلی سرازیر میگردند
آب و هوا
رشت به سبب ریزش بارانهای ریز و یکریز (باران ریزه) به شهر بارانهای نقرهای لقب داده شده است. در اساطیر ایران باستان الهه باران تیشتر نام دارد و احتمال میرود واژهٔ رشت صورت تغییر یافته تیشتر باشد، چرا که آثار بازمانده از فرهنگ ایران باستان در گوشههایی از فرهنگ بومی گیلان نمودهایی کم رنگ به جای گذاشتهاست.
بر اساس آمارهای منتشر شده از سوی سازمان هواشناسی، متوسط بارندگی در سال ۱۳۵ روز است. کمترین بارندگی در ماههای تابستان به خصوص مرداد و بیشترین ان در پائیز به ویزه مهر و آبان میباشد؛ ولی این امر ثابت نیست و گاهی ماههای فروردین، آبان، دی، بهمن و اسفند دارای بیشترین میزان بارندگی در سال میباشد.
بارانهای مداوم در رشت و گیلان، مردم این منطقه را وادار نمود، که در ساخت بامهای خود از پوشش مناسبی بهره گیرند و بهترین و مناسبترین پوششی که برای بامهای خود اختیار کردهاند، استفاده از سفال بودهاست، به طوری که این شهر در سالهای نه چندان دور به شهر بامهای سفالی مشهور بودهاست.
روایات مسافران و جهانگردان از آب و هوای شهر رشت
همه جهانگردان و مسافرانی که از رشت دیدن کردند، عمدتاً از رطوبت هوا و بارانهای آن مطالبی گوناگون نوشتهاند.
گرببایدوف سفیر روسیه در دوران قاجار در نامهای دربارهٔ رطوبت هوای رشت مینویسد:
«رطوبت به قدری زیاد است، که حتی از درز ساعت هم عبور کرده و فنر ساعت زنگ میزند»[۷۸]
هم چنین مظفرالدین شاه در اولین سفری که به اروپا داشته، در سفرنامهٔ خود دربارهٔ باران رشت مینویسد:
«صبح از خواب برخاستم. دیگر از دست باران نمیدانم چه بنویسم. از یک ساعت به غروب مانده تا الآن که از خواب برخاستم، متصل باران میبارد و معرکه میکند»[۷۹]
بارندگی
آب و هوای رشت معتدل و مرطوب است. میانگین سالانه بارندگی در این شهر ۱۳۵۹ میلیمتر میباشد رشت دارای رتبهٔ اول میزان بارش مراکز استانهای ایران و به شهر باران شهرت دارد. کمبارانترین سال طی ۵۰ سال اخیر سال ۱۹۷۱ با ۹۵۷٫۸ میلیمتر و پربارانترین سال طی این مدت سال ۱۹۷۲ با ۱۹۶۷٫۶ میلیمتر بارندگی میباشد. تعداد روزهای بارندگی در رشت ۱۳۸ روز میباشد و حداکثر بارندگی در ۲۴ ساعت در مدت آماری ثبت شده، به میزان ۱۷۰ میلیمتر در تاریخ ۱۹ مهر ۱۳۶۲ ثبت شدهاست. بارندگیها در رشت بر پایه رژیم بارشی سواحل دریای خزر، عمدتاً متأثر از سامانههای پرفشار شمالی است.
ریزش برف
بر اثر تعداد کم روزهای یخبندان در رشت، ریزش برفهای سنگین کمتر اتفاق میافتد و اگر هم برودت هوا باعث نزول برف شود، پایداری آن درازمدت نیست. نتیجهٔ آمارگیری در مورد ریزش برف در رشت نشان میدهد، که در رشت به طور متوسط در سال ۷ روز(۲ روز در دی و ۲ روز در بهمن و ۲ روز در اسفند و ۱ روز در بقیه ماههای سال) برف باریدهاست. با وجود این آمارهای، گاه اتفاق میافتاد که گیلان و رشت مورد حملهٔ استثنایی سرمای قطبی مرکز پرفشار سیبری، یا مراکز پرفشار قطبی روسیه قرار میگیرد که به برف تاریخی زمستان ۱۳۲۸ میتوان اشاره کرد، که گاهی تا ۲ متر اندازی گیری شده که از نظر مردم رشت به پیله برف (برف بزرگ) خوانده شدهاست؛ و یا برف زمستان ۱۳۵۰ که ارتفاع آن در رشت تا حدود ۲ متر (و حتی بیشتر) رسید.
برف بهمن ۸۳ رشت:از جمله بیسابقهترین نزول برف سنگین در رشت، برف بهمن ماه ۱۳۸۳ است که خسارتهای زیادی به اماکن مسکونی، کارخانجات و مراکز عمومی وارد ساخت. بارش این برف از شامگاه روز یکشنبه ۱۸ بهمن آغاز شد و تا بامداد روز جمعه ۲۳ بهمن ادامه داشت و به گفتهٔ منابع خبری ارتفاع آن به۱/۵ تا ۸ متر رسید و یکی از بیسابقهترین بارش برف در دهههای اخیر بوده به طوری که از سوی مطبوعات و مسئولان به بحران سفید نام گرفت. کل خسارت وارده از سوی مقامات وقت استان ۳۳۳ میلیارد تومان برآورد شد[۸۰]
دما
میانگین سالانه دمای هوا در رشت ۱۵٫۹ درجه سانتیگراد است. میانگین حداکثر سالانه دمای هوا ۲۰٫۶ و میانگین حداقل سالانه آن ۱۱٫۳ درجه میباشد. اختلاف حداکثر و حداقل دمای سالانه ۹٫۳ درجهاست. حداقل دمای گزارش شده ۱۹- درجه در ۳۰ دی ۱۳۴۲ و ۱۸- درجه در ۱۴ بهمن ۱۳۵۰ و حداکثر دمای گزارش شده ۴۰ درجه در ۲۳ شهریور ۱۳۷۵ میباشد.
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%D8%B4%D8%AA#.D8.AC.D8.BA.D8.B1.D8.A7.D9.81.DB.8C.D8.A7
ارشدها / اقلیم و معماری شهر رشت
چکیده:
در انجام این پژوهش، پس از بررسی منابع داخلی و خارجی و تحقیقات انجام شده در ایران و خارج از کشور و اخذ سری داده ها از سازمان هواشناسی و کنترل آن ها به روش آماری، مدل ها و روش های مناسب پژوهش برای شهر رشت انتخاب گردید. مئسله اقلیم و معماری با دو دیدگاه اقلیم و انسان، اقلیم و ساختمان مورد مطالعه قرار گرفت و روش های اولگی، گیونی، ماهانی و روش دمای موثر در مورد شهر رشت به کار گرفته شد و پیشنهاد های معماری هم ساز با اقلیم متناسب با هر یک از روش های مذکور ارائه گردید. علاوه بر پیشنها دهای معماری هم ساز با اقلیم خطوط هم دمای موثر ساعتی برای رشت ترسیم و اوقات شبانه روز از نظر استفاده از تابش آفتاب، نیاز به سایه و یا استفاده الزامی از تویه طبیعی هوا یا کوران در دوره گرم سال ، همچنین اوقاتی که با جلوگیری از اتلاف حرارتی ساختمان، حفظ آسایش حرارتی مقدور است تعیین و جهت استقرار ساختمان ها و خیابان ها و مسیر عابر پیاده با توجه به شیب منطقه در ارتباط با تابش آفتاب و وزش باد های غالب و استفده از مصالح ساختمانی و سازه های هم ساز با اقلیم ارائه گردید.
نهایتا با بررسی کلیه جوانب آب و هوایی شرایط اجتماعی – اقتصادی و نیاز های سکونتی رشت پیشنهاد های نهائی طراحی اقلیمی مطرح شد.
لینک دسترسی به متن کامل پایاننامه:
http://arshadha.ir/%D9%BE%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%A7%D8%B1%D8%B4%D8%AF-%D8%AC%D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%81%DB%8C%D8%A7-%D8%A7%D9%82%D9%84%DB%8C%D9%85-%D9%88-%D9%85%D8%B9%D9%85%D8%A7%D8%B1%DB%8C/
جمعیت و اقوام رشت
پرتال جامع علوم انسانی / تحلیل عوامل موثر بر افزایش جمعیت شهر رشت و پیامدهای آن بر نظام اکولوژی شهر
نویسنده: موسی کاظمی،سید مهدی؛ حسینی،سیدعلی؛ باقری هره دشت،محمد؛
برای خواندن مقاله روی لینک زیر کلیک کنید:
http://www.ensani.ir/storage/Files/20131015134804-9509-28.pdf
پایگاه مجلات تخصصی نور / توزیع تراکم جمعیت در شهر رشت با استفاده از روش AHP
نویسندگان: ضابط محبوب،حمیدرضا؛ امین زاده،بهرام؛ برنافر،مهدی؛
چکیده:
افزایش جمعیت شهرها و چگونگی اسکان آن ها یکی از مشکلات شهرهای امروزی می باشد و با توجه به لزوم حفظ اراضی کشاورزی و طبیعی و همچنین کاهش هزینه های شهری، مسأله توزیع تراکم جمعیتی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. توزیع مطلوب تراکم باعث توزیع مناسب جمعیت در سطح شهر می شود و امکان استفاده بهینه از شرایط موجود را فراهم می نماید. لازمهی این توزیع بهره گیری از تمام امکانات و ظرفیت های مناطق شهری است که شامل ترافیک، تاسیسات، گرایش های مردمی، قیمت زمین و دیگر عوامل تأثیر گذار است. در این پژوهش از روش تحلیل سلسله مراتبی به عنوان روشی مطلوب برای توزیع تراکم جمعیتی در شهر رشت استفاده شده است. برای این منظور ۸ هسته در شهر رشت به عنوان نمونه توزیع انتخاب شدند که پس از مدل سازی مشخص شد تراکم جمعیتی در هسته شمال شهر و هسته شماره ۱۰ در غرب شهر باید از بیش ترین تراکم، برخوردار باشند و هستهی ۱۲ در شمال شرقی و هستهی شماره ۸ نزدیک به کمربندی شهر باید کم ترین تراکم جمعیتی را در برگیرند.
کلیدواژه ها : تراکم جمعیتی ،توزیع تراکم ،روش تحلیل سلسله مراتبی ،شهر رشت
برای خواندن متن کامل مقاله در زیر کلیک کنید:
http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1085166/%D8%AA%D9%88%D8%B2%DB%8C%D8%B9-%D8%AA%D8%B1%D8%A7%DA%A9%D9%85-%D8%AC%D9%85%D8%B9%DB%8C%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D8%B4%D9%87%D8%B1-%D8%B1%D8%B4%D8%AA-%D8%A8%D8%A7-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D9%81%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D8%A7%D8%B2-%D8%B1%D9%88%D8%B4-ahp?q=%D8%B1%D8%B4%D8%AA&score=4.344531&rownumber=52
دانشنامه آزاد ویکیپدیا / جمعیت و قومیت رشت
جمعیت
شهر رشت پر جمعیتترین شهر شمال کشور و از جمله کلانشهرهای ایران است. جمعیت شهر رشت مطابق نتایج سر شماری سال (۱۳۹۰)۶۳۹٬۹۵۱ نفر و جمعیت شهرستان رشت ۹۱۸۴۴۵ نفر است.[۸۱] بر اساس سرشماری رسمی در سال ۱۳۹۰، جمعیت ساکن آن ۶۳۹٬۹۵۱ نفر بودهاست.[۱۳] جمعیت شناور ثابت روزانهٔ شهر رشت بهعنوان مادرشهر استان گیلان[۹] بالغ بر ۱٬۲۰۰٬۰۰۰ نفر است.[۱۴][۱۵][۱۶] جمعیت این شهر در تعطیلات و ماههای گردشگری سال بالغ بر دو میلیون نفر است.[۱۷] رشت فشردهترین شهر ایران به لحاظ نسبت جمعیت به وسعت است و ازلحاظ نسبت جمعیت در روز و شب نیز رتبه نخست کشور را دارد.[۱۶]
زبان
در شهر رشت لهجههای گوناگون از گویش بیهپس[۸۲] از زبان گیلکی رایج است. برخی گیلکی را به نام پهلوی خواندهاند. حمدالله مستوفی قزوینی مینویسد: «در گشتاسفی که بخشیست در مجاورت دریای خزر و نزدیک «سالیان»، زبانشان به پهلوی به جیلانی (گیلانی) باز بستهاست.». مستوفی پهلوی را شبیه و وابسته به گیلکی میداند. زبان رسمی جلسات شورای شهر رشت گیلکی است.[۸۳]
قومیت
مردم شهر رشت عموماً گیلک هستند. گیل به زبان پهلوی «گل=Gel» و به تازی «الجیل» ثبت شدهاست، در نیمه اول قرن میلادی از طرف «کاپوس پلینوس» با نام «گلای Gelaee» معرفی شده است. خودزکو در کتاب تاریخ گیلان، به نقل از پلین-و-دوسنت کروآ و دنیس لوپری یه ژت قوم گیل را از اخلاف کادوس قدیم معرفی میکند؛ که از زمان ژوستینین امپراتور روم پس از دفع حمله آماردها بر ارتفاعات شرقی گیلان مسلط شدهاند. دربارهٔ سلاح این قوم نیز گفتهاست عبارت بود از سپر و نیزه و شمشیری که از شانه آویزان میشد و سه زوبین و یک خنجر که به دست چپ میگرفتند. اریستوفن اقوام جنوب خزر را چنین معرفی میکند: از شرق به غرب هیرگانیان – مردها – اناریاکان – کادوس – آلبانی – کاسپی – اوتیان. استرابن، جغرافیدان عهد قدیم که در فاصله ۴۰ قبل از میلاد تا ۴۰ بعد از میلاد میزیسته و در کتاب ۱۱ فصل ۸ خود آورده است که: در نواحی شمالی کوه «پراخواتراس=همان سلسله البرز که حائل بین نجد ایران و گیلان و مازندران است» اقوام گلای Gelaee و کادوس (به زبان یونانی باستان: Καδούσιοι) و (به انگلیسی: Cadusii) و ماردی و بعضی قبایل گرگانی زیست میکنند؛ و بدین ترتیب جایگاه گیل – گیلان را نشان میدهد.[۸۴]
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%D8%B4%D8%AA#.D8.AC.D8.BA.D8.B1.D8.A7.D9.81.DB.8C.D8.A7
تدبیر شرق / تعامل فرهنگی و قومیتی نقش مهمی در تعالی شهر رشت دارد
حمیدرضا رضایی از گزینه های مطرح و نوظهور کاندیدای شهرداری رشت در گفتگوی کوتاهی نظرات خود را پیرامون برخی مسایل شهر رشت بیان کرد.
حمیدرضا رضایی٬ معاون آموزشی جهاد دانشگاهی استان گیلان افزود: اگر ساختار جامعه شناختی و شهری رشت به عنوان یک شهر سنتی و کلانشهر مدرن نگریسته شود نخستین چیز توجه به تاریخچه و قومیت شناختی در این شهر است. وی همچنین با بیان اینکه ساختار شهر رشت امروز از قومیت های مختلف تشکیل شده است٬ اظهار داشت: بعد از زلزله رودبار٬ رشت پذیرای افراد زیادی از این شهرستان بود که اغلب در ورودی این شهر ساکن شدند. معاون آموزشی و سرپرست سازمان تجاری سازی و اشتغال جهاد دانشگاهی استان گیلان گفت: همینطور از شهرستان های دیگر استان شهروندان زیادی از قومیت های مختلف از کرد٬ آذری و غیره در شهر رشت ساکن هستند. وی در ادامه با بیان اینکه رشت طی سه دهه اخیر دچار یک غنای فرهنگی شایان توجهی شده است٬ افزود: این غنای فرهنگی به خوبی خود را در چیدمان اعضای شورای شهر رشت و سازمان ها نشان می دهد. رضایی تصریح کرد: در تمامی شهرهای بزرگ دنیا از چنین فرصت ها به عنوان یک نقطه قوت٬ استراتژیک و تعامل فرهنگی همواره بهره گیری شده است.
وی همچنین بیان داشت: این تعامل فرهنگی و قومیتی یک عنصر ممتازی است که می تواند به تعالی و غنای فرهنگی یک شهر کمک شایان توجهی داشت باشد بنابرین از این فرصت ها باید به نحو احسن استفاده کرد./نیتنا
http://tadbireshargh.ir/news/printNews/2814
شمال نیوز / گیلان نهالی برآمده از فرهنگ تناور ایرانی
گفتگو با هوشنگ عباسی، مردم شناس
هوشنگ عباسی، شاعر، پژوهشگر، روزنامهنگار و گیلانشناس، ۳ آبان ۱۳۳۳ در فخرآباد لشت نشای رشت به دنیا آمد.عباسی تحصیلات ابتدایی را در زادگاه خود و دوره متوسطه را در شهر به پایان رساند و پس از تحصیل در رشته ادبیات و علوم انسانی، به عنوان دبیر به استخدام آموزش و پرورش درآمد. وی عضو هیات موسس خانه فرهنگ گیلان، دانشنامه بزرگ گیلان و مشاور کمیسیون فرهنگی شهر رشت بوده است.
کتاب «شاعران گیلک و شعر گیلک جلد اول» از تالیفات هوشنگ عباسی سال ۱۳۸۰ در جشنواره شعر گیلکی و کتاب «لشت نشاء، سرزمین عادلشاه» نوشته وی نیز سال ۱۳۸۳ در جشنواره دکتر محمد معین رتبه اول را به دست آورد.از جمله کتابهای هوشنگ عباسی میتوان به بازتاب نهضت جنگل در هنر و ادبیات، یاوری (آیینهای تعاون سنتی در گیلان)، شاعران گیلک و شعر گیلکی جلد دوم، فرهنگ بازیها و سرگرمیهای مردم گیلان و سیمای علی در فرهنگ عامه گیلان اشاره کرد.
گیلان از مناطقی است که با وجود گردآوری و انتشار کتابهای مختلف در زمینه فرهنگ مردم، همچنان بکر مانده است، دلیل این دستنخوردگی چیست؟
گیلان سرزمینی با تنوع قومی و گویشی است و با این که از نظر وسعت جغرافیایی از کوچکترین استانهای کشور است، گوناگونی و تنوع فرهنگی آن بیش از هر جای دیگر ایران دیده میشود. قرنهای متمادی است که اقوام مختلف در شهر رشت و مناطق دیگر گیلان همزیستی مسالمتآمیزی با هم دارند و این همزیستی فرهنگ مشترکی را پدید آورده است و در عین حال، این اقوام ویژگیهای قومی و گویشی خود را حفظ کردهاند. در مقابل حجم عظیم زایش فرهنگی که در طول سالیان طولانی صورت گرفته، مطالعه و پژوهش درباره این اقوام و فرهنگ آنها بسیار اندک بوده است.
اقوامی چون گیلک و گالش و تات و تالش؟
بله. گیلکها، گالشها، تاتها، تالشها، کردها و ترکها که در کنار اینها، اقلیتهای مذهبی مثل ارامنه، یهودیها، زرتشتیها و… مجموعه جامعه گیلان را شکل میدهند.
که اکثریت با گیلکهاست.
گیلکها در سرتاسر مناطق جلگهای گیلان پراکندهاند و به کشاورزی اشتغال دارند و اولین اقوام ساکن در گیلان بودهاند. گالشها هم که تیرهای از گیلکها هستند، در مناطق کوهستانی و کوهپایهای زندگی و با دامداری امرار معاش میکنند. فرهنگ این مردم بسیار بکر و دست نخورده است. بسیاری از آیینها و اعیاد باستانی همراه با گاهشمار دیلمی و موسیقی فولکلور هنوز که هنوز است در میان آنها رواج دارد.
تالشها و تاتها چطور؟
تالشها در غرب گیلان زندگی میکنند که بازمانده نسل کادوسان هستند و موسیقی فولکلور بسیار غنی، آیینها و باورداشتها و گویش مختص به خود دارند.
تاتها نیز در مناطق جنوبی گیلان بویژه در رودبار و آبادیهای تابعه آن زندگی میکنند. این قوم نیز زبان و فرهنگ و آیینهای ویژهای دارند که برخی از آنها از دوران کهن به جا مانده است.
اقوام دیگری چون کردها، ترکها، کولیها و همچنین اقلیتهای مذهبی مانند ارمنیها، یهودیها و زرتشتیها نیز در مناطق مختلف گیلان ازجمله در شهرهای رشت و انزلی ساکن هستند.
که به نظر خیلی کم درباره این اقلیتها کار شده است؟
بله. درباره زبان و فرهنگ این اقوام بسیار اندک کار صورت گرفته و در مواردی هم مطالعهای انجام نگرفته است. منابع پژوهشی ما درباره تاتها و گالشها و کردهای گیلان بسیار ناقص است و کاستیهای فراوانی دارد. به دلیل تحولات فنی، اقتصادی و رسانهای که در زندگی مردم تاثیر گذاشته، بخش عمدهای از فرهنگ مردم کارکردهای خود را از دست میدهند و از گردونه زندگی مردم خارج میشوند. درصد زیادی از فرهنگ این اقوام ناشناخته مانده است.
جدا از محققان بومی و ایرانی، محققان اروپایی و امریکایی نیز گیلان را محل خوبی برای گردآوری فرهنگ مردم دیدهاند. باید کتابهای ارزشمندی به قلم این افراد چه به صورت ترجمه و چه به صورت نسخه اصلی چاپ شده باشد.
نخستین مطالعات گیلانشناسی به وسیله اروپاییها صورت گرفته است. پیش از آن بررسی و تحقیق همهجانبهای درباره گیلان تالیف نشده بود.
الکساندر خودزکو (۱۸۹۱ ۱۸۰۶ میلادی) در سالهای ۱۸۳۰ به بعد در عصر محمدشاه قاجار به عنوان کنسول روسیه در رشت خدمت میکرد. اقامت چند ساله او در گیلان و آشناییاش با فرهنگ و زبان مردم گیلان وی را برانگیخت تا درباره فرهنگ مردم گیلان به مطالعه و پژوهش بپردازد. کتاب سرزمین گیلان تکنگاری درباره گیلان است. وی همچنین ترانههای فولکلور گیلان را جمعآوری و به چاپ رسانده است.
پس از او ه. ل. رابینو، کنسولیار انگلیس در گیلان که در سالهای ۱۸۱۲ ۱۸۰۶ میلادی در گیلان بوده به پژوهش درباره فرهنگ گیلان دست یازید و کتاب ولایات دارالمرز گیلان ایران را تالیف کرد. او همچنین چند کتاب دیگر درباره فرهنگ فولکلور گیلان نوشت و به گردآوری فرهنگ اقوام ساکن در ایران علاقه نشان داد. کتابهای ورزشهای باستانی گیلان، ترانههای گیلکی، داستانها و و چند کتاب دیگر حاصل تلاش اوست.
آرتور کریستین سن (۱۹۴۵ ۱۸۷۵ م) شرقشناس دانمارکی که در آن دوران به ایران سفر کرده بود گویش گیلکی رشت را تالیف کرد.
و متاخرانی مثل مارسل بازن و کریستیان برومبرژه.
بله. حاصل مطالعه مشترک آنها کتابی به نام گیلان و آذربایجان شرقی است. پس از آن هم مارسل بازن کتاب تالش، منطقهای قومی در شمال ایران را در سال ۱۳۵۸ به عنوان تز دکترای خود به دانشگاه سوربن پاریس ارائه داد.
کریستیان برومبرژه هم درباره مسائلی چون معماری و مسکن در جامعه روستایی، آشپزی، باورداشتهای مردم گیلان، زندگی و اقتصاد روستاییان به مطالعه و تحقیق پرداخت و کتابها و مقالات متعددی از او در مجلات معتبر جهان به چاپ رسیده است. بجز اینها، برخی از مردمشناسان ژاپنی، کرهای و امریکایی در جامعه گیلان به مطالعه پرداختند که باید منتظر چاپ آثارشان بود.
«لشت نشا، سرزمین عادلشاه» منوگرافی است به قلم شما. زمانی تکنگاری در ایران رواج خوبی داشت و نمونههای موفقی چون اورازان جلال آلاحمد، یوش سیروس طاهباز، ایلخچی و مشکینشهر غلامحسین ساعدی و آلاشت هوشنگ پورکریم منتشر شد. چرا این روزها کمتر شاهد چاپ منوگرافی هستیم؟ دلیلش به خاطر کمکاری محققان است یا شرایط دیگر؟
تکنگاری یکی از راههای درست شناخت جوامع روستایی و بومی است و دیرزمانی نیست که به روش علمی در ایران آغاز شده است. در این روش جنبههای مختلف حیات اجتماعی، جغرافیا، ساختهای اقتصادی اجتماعی، فرهنگی، خانوادگی، آیینها و نهادها و ارزشها، هنجارها و ویژگیها و مسائل دیگر یک واحد اجتماعی به طور دقیق مورد پژوهش قرار خواهد گرفت.
تکنگاری چه در شکل بیوگرافی (شرححال و توصیف زندگی یک فرد و تجربیات شخصی) و چه در شکل منوگرافی (بررسی همهجانبه یک واحد اجتماعی) اقدامی ثمربخش و پرفایده است. در شیوه تکنگاری نهتنها اجزا و عناصر مختلف یک واحد مورد پژوهش قرار میگیرند بلکه روابط میان عناصر اجتماعی و روابط میان آنها نیز مورد مطالعه قرار میگیرد.
تکنگاری اولین بار در ایران چه زمانی شروع شد؟
تکنگاری در اوایل دهه ۵۰ به کوشش موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران با تاسیس بخش تحقیقات روستایی شکل گرفت. در آن دوران به دلیل اصلاحات ارضی و تاسیس شرکتهای زراعی و تعاونی روستایی نیاز به آگاهی و شناخت بیشتری از جامعه روستایی و دهقانی ایران بود و به نوعی از این پژوهشها حمایت میشد و سازمانها و نهادهای دولتی این آثار را چاپ میکردند و نقش کاربردی داشت. امروزه آن شرایط تغییر کرده است و برای اصلاحات در جامعه روستایی سیاست برنامه ریزی شده مدونی وجود ندارد. تکنگاری در سالهای اخیر نیز از طرف برخی موسسات رسمی و مراکز آموزش عالی و سازمانهای اداری و برخی از پژوهندگان مستقل صورت میگیرد. متاسفانه یا در تیراژ معدود و محدود چاپ میشود یا در گوشهای از آرشیو اداری بایگانی میشود و گرد و غبار فراموشی روی آن مینشیند و امکان دسترسی و استفاده همگان از آن وجود ندارد.
نمایش و بازیهای بومی گیلان همچنان در مراسم ملی و مذهبی در گوشه و کنار این خطه به چشم میآید، چقدر از این بازیها در مناطق گیلان باقی ماندهاند؟
بازیهای بومی و قومی منبعث از خصایص اجتماعی و فرهنگی، اقلیمی و جغرافیایی و تاریخی هر سرزمین به وجود آمدهاند و هماهنگ با باورداشتها و آیینها و آداب و رسوم در گستره دوران متحول شدهاند. نمایشها و بازیهای قومی آمیزهای از حرکات و زیباییهای آرمانی و میراث تاریخی را به نمایش میگذارند و راز و رمزهای زندگی را به تصویر میآورند.
گیلان از نظر نوع بازی و نمایش بسیار غنی و پربار است. حقیر با امکانات محدود و شخصی نزدیک به ۵۰۰ بازی و نمایش بومی را گردآوری و ثبت کردم. این بازیها نه تنها برای سرگرمی در اوقات فراغت به وجود آمدهاند، بلکه شیوهها و روشهای تعامل و تقابل با سختیهای دوران و طبیعت ناسازگار را به فرزندان آموزش میدهند.
پارهای از نمایشها و بازیهای بومی همچنان به حیات خود ادامه میدهند و در بسیاری از اعیاد و مراسم ملی یا مذهبی اجرا میشوند؛ اما پارهای دیگر بنا به دلایل مختلف به حاشیه رانده شدهاند و از یادها زدوده میشوند. متاسفانه رسانههای عمومی، مراکز آموزشی و نهادهای فرهنگی سهم عمدهای در نابودی آن دارند.
مثل نمایش زیبا و دیدنی «عروس گوله».
بله یا عروس گل که یک نمایش کمدی موزیکال بهارخواهی است و در نیمه دوم اسفند در استقبال از نوروز اجرا میشد و از نمایشها و بازیهای آیینی بومی است. چند دهه است اجرا نمیشود یا آیینهای بومی و قومی تیرماه سینزه یا نوروزبل.
که در سالهای اخیر احیا شدهاند.
بله یا لافندبازی. کشتی گیله مردی از جمله بازیها و نمایشهایی هستند که به دلیل جذابیتهای نمایشی و رزمی در اعیاد و جشنها به شکل گذشته اجرا میشوند. همچنین نمایش آیینی مذهبی تغزیه به دلیل بار و محتوای عقیدتی مذهبی در مراسم مختلف از جمله آیینهای ماههای محرم و صفر و در برخی از روزهای سال اجرا میشوند و هنوز هم در میان اقشار سنتی جامعه پایگاه مورد پسندی دارند.
گیلانیها تعصب و تاکید بسیار زیادی به گیلان دارند به عنوان مثال، بیشتر محتوای کتابهای شما درباره گیلان است. فکر نمیکنید برخی از این آداب و روسم و باورها همگانیتر از گیلان باشند؟
گیلانیها در رفتار اجتماعی در مقایسه با اقوام دیگر تعامل بیشتری دارند و رویدادها و حوادث تاریخی نیز گواه این اندیشه است.
نهالهای فرهنگ گیلان از دانههای فرهنگ تناور ایرانی بارور شده است. گیلان گرچه در دورانی به استقلال زیسته اما پیوسته جزو مناطق جداییناپذیر ایران بوده است. زبان و گویش گیلکی شاخهای از زبان ایرانی و از خانواده زبانهای شمال غربی ایران است. گیلان حتی پیش از حضور آریاییها در ایران، دارای فرهنگ و تمدن ویژهای بود. آثار و کشفیات باستانشناسان در مناطق مختلف گیلان از جمله رودبار، املش و هشتپر موید این نظر است. ما به فرهنگ ایرانی افتخار میکنیم، اما تلاش میکنیم هویت بومی خود را حفظ کنیم و باور داریم از این طریق میتوانیم در باروری فرهنگ ملی موثر باشیم.
بسیاری از باورهای مردم ما منبعث از اسطوره و آیینهای ملی و باستانی است تلاش ما برای گردآوری و جمعبندی آن هیچ تضاد و تباینی با فرهنگ ملی ندارد، بلکه دریچه تازهای برای شناخت بیشتر پارهای از فرهنگ این سرزمین دیرینه است.
آیا در کتابهای شما هیچ تلاشی شده تا مسائل فرهنگی گیلان با دیگر مناطق ایران تطبیق و بررسی شوند؟
این کوشش صورت گرفته و به طور تطبیقی نیز بررسی شده است. به طور نمونه، من در کتاب ۲ جلدی شاعران گیلک و شعر گیلکی که به بررسی ادبیات هزار ساله گیلکی پرداخته، کوشش داشتهام اینگونه شعری را با نمونههای طبری، آذری، کردی و رازی تطبیق دهم و وجوه اشتراک آنها را بیابم. یا در مقدمه کتاب یاوری سعی کردهام برخی از آیینهای تعاون در دیگر مناطق ایران را بیاورم و مقایسهای صورت بدهم و نمیدانم تا چه حد موفق بودهام.
کتابی به نام آیینها و باورداشتهای مردم گیلان آماده چاپ دارید، تا جایی که من اطلاع دارم، کتابی به همین نام از محمود پاینده انتشار یافته است. کتاب شما چیزی بیشتر از کتاب پاینده دارد. آیا کاملکننده هم هستند.
کتاب زنده یاد محمود پاینده به نام «آیینها و باورداشتهای گیل و دیلم» از کتابهای ارزشمند در زمینه فرهنگ فولکلور گیلان است؛ اما میتوان نمونههایی از آیینها و باورداشتها را یافت که در آن کتاب نیامده است. بسیاری از فصلهای کتاب کلی بوده، میشود داخل جزییات شده، میتوان گفت مکمل آن است.
اگر بخواهیم فقط نام محققان گیلانی را ببریم، از حوصله یک جلسه هم میگذرد با این همه دوست داریم نام محققان و حوزه تحقیقات شان را از زبان شما بشنویم؟
من در مقالهای پژوهشگران گیلان را به ۴ نسل تقسیم کردم. نسل اول پژوهشگران در گیلان زندهیادان کریم کشاورز، ابراهیم فخرایی و جهانگیر سرتیپپور بودند که هر یک از آنان با خلق آثاری به فرهنگ گیلان خدمت کردند.
زندهیاد کریم کشاورز کتاب گیلان برای جوانان را نوشت، جاویدروان ابراهیم فخرایی تکنگاری چندی از جمله گیلان در گذرگاه زمان، ادبیات گیلکی، گیلان در جنبش مشروطیت، سردار جنگل و چند کتاب دیگر را انتشار داد.
شادروان جهانگیر سرتیپپور کتابهای: ریشهیابی و فرهنگ واژگان گیلکی و نامها و نامداران گیلان را نگاشت. در این کتابها بخشی از فرهنگ فولکلور گیلان و فرهنگ گیلکی نیز ثبت شده است. در کنار اینان باید از دکتر منوچهر ستوده با دو جلد کتاب گرانسنگ از آستارا تا استرآباد و فرهنگ گیلکی یاد کرد. همچنین از فرهیختگانی چون جعفر خمامیزاده با ترجمههای ارزشمند و فریدون نوزاد با تالیف چند کتاب از جمه گیله گپ، تاریخ نمایش در گیلان و چهل تکه.
نسل دوم پژوهشگران گیلان شناسی زنده یادانی چون محمود پاینده لنگرودی با چند کتاب مردمشناسی از جمله آیینها و باورداشتهای گیل و دیلم، فرهنگ گیل و دیلم و ضربالمثلهای گیلکی، سیدمحمدتقی میرابوالقاسمی با آثاری چون مردم گیل و دیلم، گیلان از آغاز تا مشروطیت و گیلان از مشروطیت تاکنون، میراث اسماعیله، گیلیرد و چند کتاب دیگر، محمدولی مظفری با مقالات متعدد در زمینه گاهشمار گیلانی و باورداشتهای مردم شرق گیلان. دکتر رضا مدنی با مقالاتی در زمینه زبانشناسی و تاریخ گیلان که یاد همه آنان گرامی باد.
در همین نسل کاظم سادات اشکوری با کتاب افسانههای اشکور بالا و چند مقاله ارزشمند، دکتر اصغر عسگری خانقاه با کتاب روستای قاسم آباد و مقالات متعدد، محمد بشرا با ۲ کتاب افسانههای جانواران و مقالات ارزشمند در زمینه فرهنگ فولکلور. طاهر طاهری با مقالات مردمشناسی، محمدتقی پوراحمد جکتاجی با چاپ ۲ مجله دامون و گیلهوا و انتشار مجموعه ۶ جلدی گیلاننامه تلاش زیادی برای اشاعه فرهنگ گیلان به عمل آورد. در این میان، علی عبدلی با چاپ چند منوگرافی از جمله تات و تالشان، تالشیها کیستند و کتابها و مقالات متعدد. مصطفی فرضپور ماچیانی با چاپ رسالههایی چون نوروز در ماچیان، فرهنگ ماچیان و افشین پرتو با چاپ چند کتاب درباره تاریخ گیلان. علیرضا کشور دوست با کتاب گیلانشهر. فرامرز مسرور ماسالی با چند کتاب درباره ماسال و شاندرمن از جمله نسل دوم پژوهندگان هستند.
نسل سوم محققان گیلانی؟
نسل سوم پژوهندگان گیلان بیشتر آثار و تالیفات خود را پس از انقلاب انتشار دادند. رحیم چراغی، جمشید شمسیپور خشتاونی، محمود نیکویه، مسعود پورهادی و قربان فاخته، نمونههای خوبی از این نسل هستند. رحیم چراغی با چاپ متلهای کودکان و روزهای نو درباره نوروز، محمود نیکویه با چند تکنگاری درباره استاد ابراهیم پورداود، قربان فاخته با انتشار ۲ کتاب سرزمین گیلان و گاهشمار تاریخ گیلان، مسعود پورهادی با انتشار ۲ کتاب بررسی گویش رشتی و گاهشمار گیلانی، جمشید شمسیپور با چاپ مقالاتی در زمینه فولکلور تالش، رضا دستیاران با چاپ کتاب گیلان در عصر باستان از جمله مولفان این دوره هستند.
و جوانان نسل نو هم البته فعالیت میکنند؟
بله کسانی مثل سیدهاشم موسوی، علیرضا حسنزاده، علی بالایی لنگرودی، محمد شهاب کومله، بیژن عباسی، سیامک دوستدار، کیوان پندری، منوچهر هدایتی و تعدادی دیگرند که مجال طرح همه آنها نیست.
کسانی هم در زمینه موسیقی فولکلور گیلان به طور مشخص کار کردهاند.
بله کسانی مثل استاد فریدون پوررضا با کتاب موسیقی فولکلوریک گیلان. ناصر وحدتی با جمعآوری ترانههای گالشی. صفر رمضانی با چاپ مقالات متعدد در زمینه موسیقی گیلکی و گالشی. رحیم نیکمرام با چاپ چند مقاله در زمینه موسیقی تالشی. کریم کوچکیزاده و شاهرخ میرزایی هر کدام با چاپ مقالات و نوشتههایی در زمینه موسیقی گیلان در این عرصه تلاش کردند. در ضمن باید از گروه پژوهشگرانی که به سرپرستی ابراهیم اصلاح عربانی یاد کنم که ۳ جلد کتاب نفیس درباره گیلان منتشر ساختند.
هوشنگ عباسی محقق بومی است که فرهنگ بومی گردآوری میکند. آیا تلاشی از طرف موسسات دولتی صورت گرفته تا مشکلات پژوهشی از پیش پای شما برداشته شود؟
پژوهشگر بومی معمولان از خودش تغذیه میکند بی آن که چشم به عنایت کسی یا دستگاهی داشته باشد. پژوهش وقت و انرژی زیادی میطلبد و در ازای کاری که صورت میگیرد مزد ویژهای به آن تعلق نمیگیرد. پژوهش علمی و اجتماعی معمولا عاشقانه و ایثارگرانه است و به دلیل این که جذابیت مادی ندارد و معیار انجام آن پول نیست، تنها معدودی از افراد به سوی آن جلب میشوند.
شاید بتوان گفت پایتختنشینها وضعیت بهتری از شهرستانی دارند و به نوعی از کارهای آنان حمایت میشود اما در شهرستانها به دلیل محدودیت منابع و نهادهای چاپ و نشر مشکل دوچندان است. بسیاری از پژوهشهای خوب و ارزشمند که در شهرستانها صورت میگیرد، هیچ گاه فرصت رونمایی پیدا نمیکنند و خیلی زود به فراموشی سپرده میشوند.
خود من ۱۰ کتاب درباره فرهنگ بومی و گیلانشناسی آماده چاپ دارم؛ اما هنوز ناشری برای چاپ آن پیدا نکردهام کتابهایی مثل فرهنگ بازیها در گیلان، فرهنگ جغرافیایی گیلان، فرهنگ زنان گیلان، هنر و تمدن گیل، تاریخ فعالیت انجمنهای علمی و هنری در گیلان، آیینها و باورداشتهای اقوام ساکن در گیلان، تاریخ ادبیات گیلکی، تاریخ نظم و نثر در زبان گیلکی، نمایشهای آیینی و پهلوانی در گیلان، سیمای علی در فرهنگ عامه گیلان و آیینهای شادمانی و نوروزی در گیلان. حتی برخی از طرحهای پژوهشی مردمنگاری که برای سازمانهای پژوهشی استان گیلان انجام دادهام برای آنها هم زمینه چاپ فراهم نیامده است.
درست ۱۰ سال پیش وقتی به شما زنگ زدم تا درباره «قصه عزیز و نگار» اگر نسخهای دارید کمک بگیرم، گفتید تحقیقتان آماده چاپ است. حال بعد از ۱۰ سال انتشار آن به کجا رسیده؟ آیا طلسم چاپ آن خواهد شکست؟
قصه عزیز و نگار به دلیل تم عاشقانه و رمانتیکگونه و عناصر سمبلیک و نمادی که در آن است، از دوران کودکی برای من یک داستان دلپذیر و جذاب بود. به همین علت درصدد بودم روایاتی از آن را جمعآوری و چاپ کنم.
درسال ۱۳۶۵ روایتی از این قصه را که در منطقه سیاهکل و دیلمان اجرا میشد، با صدای مصطفی رحیمپور ضبط و پیاده کردم. روایتی دیگر از این قصه را زندهیاد سیدمحمدتقی میرابوالقاسمی به من داده بود و روایتی دیگر را نیز به آن اصافه کردم.
در مجموع ۳ روایت شد و مدخلی هم بر آن نوشتم. در سال ۱۳۷۵ دوست ناشری این کتاب را از من گرفت با این که مجوز چاپ آن در سال ۱۳۸۰ یعنی یک سال پیش از چاپ کتاب شما صادر شده بود، شرایط بهگونهای تغییر کرد و آن ناشر امکان چاپ آن را نیافت؛ اما در آن هنگام که کتاب در دست ناشر بود شما با من تماس گرفتید و از من خواستید تا روایتی اگر از این قصه دارم برای چاپ در مجموعهتان به شما بسپارم.
با ناشر تماس گرفتم و گفتم اگر کتاب را چاپ نمیکنید به آقای علیخانی بدهم. تاکید کرد که بزودی چاپ خواهد کرد. بعدها کتاب شما چاپ شد، اما طلسم چاپ این کتاب نشکست. راستش من وقتی مجموعه عزیز و نگار شما را دیدم، تقریبا آن را جامع یافتم و دیدم سنگ تمام گذاشتید و ضرورت چاپ و انگیزه انتشار را از دست دادم.
شاید روزی نسخههای جدیدی به دست من برسد و بخواهم روی آن کار کنم، ولی فعلا درصدد چاپ آن نیستم. در مجموع ما در شرایطی هستیم که نمیشود برای آینده برنامهریزی کرد. بسیاری از برنامهها آنگونه که آدم میخواهد پیش نمیرود. بالاخره باید تحمل کرد، ماند و تلاش کرد.
منبع: روزنامه جام جم/یوسف علیخانی
http://www.shomalnews.com/view/6499/%DA%AF%D9%8A%D9%84%D8%A7%D9%86%D8%9B%20%D9%86%D9%87%D8%A7%D9%84%D9%8A%20%D8%A8%D8%B1%D8%A2%D9%85%D8%AF%D9%87%20%D8%A7%D8%B2%20%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF%20%D8%AA%D9%86%D8%A7%D9%88%D8%B1%20%D8%A7%D9%8A%D8%B1%D8%A7%D9%86%D9%8A%E2%80%8C/
معماری و شهرسازی رشت
پایگاه مجلات تخصصی نور / پیدایش منطقه کلان شهری و بازتاب فضایی آن، مطالعه موردی شهر رشت
نویسندگان: پور شیخیان،علیرضا؛ نظریان،اصغر
چکیده:
شهر رشت در سال ۱۳۸۵ با ۵۵۷۳۶۶ نفر جمعیت و با دارا بودن نیمی از جمعیت شهر نشین استان گیلان، به عنوان مهمترین کلانشهر ناحیهای در شمال ایران از جایگاه ویژهای برخوردار میباشد. این شهر با عملکردهای متنوع و گسترده اقتصادی و اجتماعی از موقعیت ممتاز منطقهای بهرهمند بوده و علاوه بر تسلط همه جانبه در منطقه شهری خود بر شهرهای اقماری مانند، خمام، کوچصفهان، لشتنشاء، سنگر و خشکبیجار، نفوذ خدماتی مؤثری نیز بر کانونهای شهری و روستایی سراسر ناحیه دارد. شهر رشت با توسعه فضایی و کالبدی خود از یک طرف، به سرعت جمعیت و فعالیتهای اقتصادیش را به نواحی حاشیهای سوق میدهد و از طرف دیگر با جذب امکانات شهرهای اقماری، تغییرات شگرفی را در کالبد شهری خود ایجاد کرده و بازتابهای متنوعی را از نظر تراکم و تمرکز جمعیت، رشد و گسترش شتابان و ناموزون شهری، ادغام روستاهای پیرامون و روند اشغال اراضی کشاورزی ایجاد کرده است. این شهر به جای توزیع بهینه سرمایه و امکانات در سطح شهرهای پیرامونی، گرایش روز افزونی به تمرکز گرایی دارد. وابستگی شهرهای اقماری به شهر رشت سبب فقدان تنوع اقتصادی و اجتماعی در آنها شده و این شهرها را از انسجام و پویایی درونی محروم ساخته و با وجود دارا بودن جمعیت و خدمات شهری به مراکز خوابگاهی گروههای کم درآمد تبدیل کرده است. عدم پویایی شهرهای پیرامونی بیش از آنکه متاثر از عدم دانش فنی و یا کمبود سرمایه باشد، بیشتر مربوط به روابط متقابل و نا برابر شهر رشت با شهرهای پیرامون استوار است و همیشه این رابطه به نفع مادر شهر و به زیان شهرهای اقماری می باشد.
برای خواندن متن کامل مقاله روی لینک زیر کلیک کنید:
http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1089691/%D9%BE%DB%8C%D8%AF%D8%A7%DB%8C%D8%B4-%D9%85%D9%86%D8%B7%D9%82%D9%87-%DA%A9%D9%84%D8%A7%D9%86-%D8%B4%D9%87%D8%B1%DB%8C-%D9%88-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%81%D8%B6%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%A2%D9%86%D8%8C-%D9%85%D8%B7%D8%A7%D9%84%D8%B9%D9%87-%D9%85%D9%88%D8%B1%D8%AF%DB%8C-%D8%B4%D9%87%D8%B1-%D8%B1%D8%B4%D8%AA%EF%80%AA?q=%D8%B1%D8%B4%D8%AA&score=4.344531&rownumber=36
پرتال جامع علوم انسانی / ساماندهی بافت قدیمی محله ساغری سازان کلان شهر رشت و ارائه راهکارهای آن با رویکرد نوشهر گرایی
نویسندگان: باقری نیا،علی؛ زالی،نادر؛ زارعی،مجید؛
چکیده:
هدف پژوهش حاضر، ساماندهی محلات قدیمی با رویکرد نوشهرگرایی در بافت تاریخی شهر رشت (محله ساغری سازان) می باشد. روش پژوهش، توصیفی ـ تحلیلی بوده و از مطالعات میدانی، تکنیک پرسشنامه و همچنین مطالعات اسنادی استفاده شده است. ابتدا مبانی نظری تحقیق در دو بخش بافت های فرسوده و نوشهرگرایی تشریح می شود. در ادامه پس از تدوین فرایند برنامه ریزی راهبردی، قلمروی مکانی پژوهش در بخش محیطی، تاریخی، اجتماعی، اقتصادی و کالبدی، مورد بررسی قرار می گیرد. در مرحله بعد، چشم انداز، ماموریت ها و اهداف کلان و خرد محله تدوین می گردد و سپس با بهره گیری از تکنیک SWOT نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدها تحلیل و براساس ماتریس ارزیابی عوامل داخلی و خارجی، راهبردهای ساماندهی محله تدوین می شود. در مرحله آخر، محله ساغری سازان با توجه به اصول نوشهرگرایی طراحی و راهبردها و برنامه های اجرایی، مورد بررسی قرار می گیرد. نتایج نشان می دهند که ۵۷ درصد از ساکنان، دریافت تسهیلات بانکی برای نوسازی را برگزیده اند و تنها ۸ درصد با رویکرد تجمیع موافق هستند، همچنین میزان رضایت بیش از ۵۰ درصد ساکنین از محله مذکور، در سطح کم و خیلی کم قرار دارد. در این زمینه، کمبود فضای سبز و عرض نامناسب معابر، از جمله مهمترین مشکلاتی است که ساکنین به آن اشاره کرده اند.
کلیدوازگان: • بافت تاریخی • ساماندهی • برنامه ریزی راهبردی • نوشهرگرایی • ساغری سازان
برای خواندن متن کامل در زیر کلیک کنید:
http://www.ensani.ir/storage/Files/20150119150632-9973-38.pdf
پرتال جامع علوم انسانی / بهسازی و نوسازی بافت های فرسوده محله پیرسرای کلانشهر رشت با رویکرد مشارکت مردمی
نویسندگان: نادر زالی حسن دارابی عسگر میرزایی دورودخانی
چکیده:
در زندگی دوران معاصر، مسایل شهری چنان فضایی برای خود باز کرده است که در گذشته هرگز چنین نبوده است. همه جا چه در جهان پیشرفته و چه در جهان درحال توسعه صحبت از اشباع شهرها از جمعیت است. اندیشه مشارکت شهروندان در اداره امور شهر قدمتی دیرینه و به اندازه تأسیس شهر دارد. بافت های فرسوده شهر رشت علی الخصوص محله پیر سرا در حالی از چرخه رشد و توسعه باز مانده اند که توانمندی های نهفته و ظرفیت های لازم را جهت ایفای نقشی تعیین کننده در فرآیند توسعه این شهر دارا هستند از این رو توسعه نوسازی بافت های فرسوده باید از اهداف اصلی نوسازی و بهسازی شهر رشت باشد تا در برابر توسعه نیافتگی و فرسودگی ایستادگی کند. در این صورت تحقق اهداف نوسازی، به عنوان اثر نهایی توسعه نوسازی بافت های فرسوده نیازمند آن است تا کلیه تلاش ها در این سمت جهت گیری و معنا دار شوند. این مقاله از پژوهشی که به روش پیمایشی و زمینه یابی به انجام رسیده، استخراج شده است. داده-های تحقیق از طریق دو پرسش نامه، مشاهدات میدانی و مصاحبه ها و نشست های گروهی با مردم و متخصصان و مدیران مربوطه گردآوری و با استفاده از شیوه های آمارتوصیفی و تحلیل های ثانویه مورد ارزیابی و نتیجه گیری قرار گرفته اند. در پایان برنامه های اجرایی و اقدامات لازم برای تحقق راهبردها و سیاست های مطرح شده تدوین و ارائه شده است و برنامه های اقتصادی و نقش مشارکت مردم در راستای تحقق راهبرد ها و سیاست های مورد نظر تشریح شده است.
کلمه های کلیدی:
• مشارکت مردمی • نوسازی • بهسازی • بافت فرسوده • پیرسرای رشت
لینک مقاله:
http://www.ensani.ir/storage/Files/20151025084628-10004-61.pdf
پرتال جامع علوم انسانی / بررسی مؤلفه های هویتی شهر رشت
مقدمه:
شهر و عناصر و اجزاى آن به عنوان مجموعه اى از عناصر خارجى، بر شهروندان تأثیر مى گذارند. تأثیر این عناصر بر فرد منجر به درک و ً تجربه فضایى فرد از شهر مى گردد و نهایتا این تجربه و درک فضایى باعث شکل گیرى تجربه هاى شخصى، جمعى و خاطرات شهروند مى گردد. هویت شهر، ذهنیت و استنباط ساکنان شهر از زبان خاص و محسوسات و ادراکات شهر است، معنایى است که مردم به محیط انتزاعى شهر داده و از آن مى گیرند. هویت شهرى بازتابى از مجموعه باورهاى اجتماعى، فرهنگى و عوامل اقتصادى است و همچنین نمود کالبدى آنها است که در بسترهاى زمانى- مکانى موجب ایجاد قابلیت شناسایى و تفاوت هر شهر از دیگر شهرها مى شود. بنابراین مى توان گفت بررسى مؤلفه هاى هویتى شهر، به شناخت هرچه بیشتر شهرهایمان کمک شایانى خواهد کرد. مقاله حاضر، به معرفى مؤلفه هاى هویتى شهر رشت پرداخته و آنها را مورد بررسى قرار مى دهد تا با شناخت این مؤلفه ها و عناصر آنها، بتوان جهت حفظ و ارتقاء هویت این شهر گام هاى مناسبى برداشت.
برای خواندن متن کامل مقاله در زیر کلیک کنید:
http://www.ensani.ir/storage/Files/20120326105144-1104-15.pdf
این پرونده بین ۱۵ تا ۲۳ بهمن ماه سال ۹۵ تهیه و تنطیم شده است.