انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

پرسه زنی

جیامپاولو نوولاتی برگردان و تلخیص علیرضا امیری

پرسه زنی : امروزه مفهوم پرسه زن[۱] که از قرن ۱۹ با مشاهده رفتار مردم به صورت انتقادی توسط شاعران،نویسندگان و روشنفکران در اروپا شکل می گیرد، دوباره توجهات را در فلسفه ،ادبیات و علوم اجتماعی به خود جلب کرده است . پرسه زنی[۲] بعنوان وسیله ای برای هویت بخشیدن به شیوه ویژه ای از راه رفتن در شهرو کشف مکانهای آن و بعنوان الگویی از روابط بازتابنده با دیگران و با فضاها قدرت مفهوم سازی خود را در بستری از کنشها و واکنشهای متناقضی بدست آورده است که فهم شکل گیری اش در انتظام جوامع مختلف (و اگر بخواهیم دقیق تر بگوییم در انتظام شهرهای مختلف ) مهم می باشد. دراین چهارچوب است که پرسه زن می تواند هم بعنوان ابژه و هم بعنوان سوژه تحلیل اجتماعی در نظر گرفته شود و از طرف دیگر در فهم و تولید برنامه ریزی و نقل و انتقالات شهری نقش اساسی خود را ایفاء کند . در واقع ، خاستگاه مفهومی پرسه زن به مکان و زمان ویژه ای برمی گردد. پاریس و قرن نوزدهم که توسط والتر بنیامین در تحلیلی که از بودلر بدست می دهد شکل می گیرد. همانطور که کیت تستر[۳](۱۹۹۴) بیان می کند :

“پرسه زن مشاهده گر پنهان مناظر و فضاها و مکانهای شهریست .در نتیجه پرسه زنی را می توان بعنوان فعالیت مشاهده گر مقتدری فهم کرد که در شهر چرخ می زند تا چیزهایی را پیدا کند که نگاه نافذش را در اشغال خود می گیرند تا از این طریق هویت ناکاملش را کامل کند ، وجود ناراضی اش را راضی کند و حسی از شجاعت را با حسی از زندگی جایگزین کند”

روش پرسه زن در مواجه با شهر مخصوصا آنهنگام که از طریق راه رفتن بدون برنامه و هدف نظم فضایی رسمی را واژگون می کند با جنبشهای آوانگاردی همچون داداییسم ، لتریسم ، سورئالیسم و موقعیت گراها در ارتباط است.

فعالیت عمده پرسه زن قدم زدن ، درنگ کردن ، نگاه به اطراف و مشاهده مدرنیته از یک چشم انداز انتقادی است .البته همانطور که بنیامین در “پروژه پاساژها ” بیان کرده است ، عقلانیت سرمایه داری و پروسه کالایی شدن است که موجودیت شهر را تعریف می کند ، باعث شده هیچ فضای رازآمیزی برای تماشای پرسه زن باقی نماند. اما در همین حال هم رشد فردگرایی ، شخصی سازی روابط با مکانها، کاوش نواحی غیر معمول شهر و رد الگوهای استاندارد ، پرسه زن را یکی از سردمداران اصلی شکلهای جاری منتقد در سطح شهر دردوران ما می کند .درواقع پرسه زنهای جدید یا کنشهای جدید پرسه زنی باید بعنوان شکلها و فعالیتهای احیا شده ای در نظر گرفته شوند که شاید قادرباشند امید برای مبارزه بر ضد مصرف گرایی را دوباره زنده سازند. امیدی که در مرز میان قطعیت و عدم قطعیت همچون هویت چندپاره خود پرسه زن در نوسان می باشد . با توجه به این نکات است که به نظر می رسد امروزه مفهوم پرسه زن خود حس مدرن بهت و سردرگمی را در کنار ولعی سیری ناپذیر برای ایجاد روابط جدید با مکانها و افراد انعکاس می دهد .

پرسه زنی بر پایه چهار فعالیت اصلی شکل می گیرد . راه رفتن ، مشاهده کردن ، فکر کردن و بوجود آوردن . در این میان راه رفتن اولین و اساسی ترین مرحله ای است که بدن را در تماس با مکانها قرار می دهد تا نگرش حسی به شهر با تفکر بیشتر ادغام شود. اما از طرف دیگر پرسه زن در مفهوم ، تناقضات زیادی دارد که شناخت آنها در به کارگیری و تحلیل درست از آن راه گشا می باشد .

پرسه زن سیمای فردی تنها را باز می نماید .تنها در جمعیت و افسرده اما همچنین علاقه مند و به نوعی خواهان ارتباط با دیگران . وی تنها ناظری منفعل در جذب واقعیت نیست. بلکه در تفسیر واقعیت و حتی خلق مجدد آن فعال است . پرسه زن طغیانگر است اما همچنان مصرف کننده . خیالپرداز است اما همچنان واقع بین . وی نظام موجود و ارکانش را قبول ندارد، اما فردی سیاسی هم نیست و بی علاقه است به امور سیاسی . او در حرکت در تمام شهر آزاد است، اما از طرف دیگر این آزادانه گشتنش بعلل مختلف (ترافیک ، خصوصی سازی بعضی از قسمتهای شهر و موانع طبیعی و غیرطبیعی مختلف ) محدود گشته است .پرسه زن ترکیبی از مغز و قلب و پوست است و با این حال نگرش زیبایی شناسیکش یه واقعیت در اغلب موارد بر اخلاقیات غلبه دارد .از نظر فیتراشتون[۴] (۱۹۹۸) پرسه زن حس زیبایی شناسانه اش را در نوسان بین غوطه ور شدن حسی ، درگیر بودن و کنده شدن و لحظاتی که به کدبندی کردن و تحلیل خیابان می پردازد ، بدست می آورد و درحالیکه نظارت وی کنشی فعال است که شامل آرزوها و رویاهایش بر خیابانهای شهر است ، آن هنگام که در حال راه رفتن است روایت خودش را بوجود می آورد.

اصلی ترین وظیفه پرسه زن مشاهده شهر و تولید توصیفاتی است که برای جامعه در فهم و تفسیر شهر مفیدند . این روایتها مخصوصا در جامعه پست مدرن برای تفسیر، وسایل مفیدی محسوب می شوند .از طرف دیگر هر شهری پرسه زنهای خاص خودش را دارد .معروفترین مثالهای نقل شده از پرسه زن در ادبیات را می توان. بودلر و بالزاک برای پاریس ، دیکنز و ویرجینیاولف برای لندن، گوگول برای سنت پطرزبورگ، جویس برای دوبلین، فرناندو پسوآ برای لیسبون، .پل آوستر برای نیویورک ، پارموک برای استانبول و نجیب محفوظ برای قاهره دانست و این فهرست می تواند همچنان ادامه پیدا کند. همچنین ذکراین نکته نیزلازم می باشد که بحران عقلانیت علمی پست مدرن ، ایدئولوژی و فرا روایت ، روایتهای افراد را برای تفسیر جامعه در علوم اجتماعی فوق العاده مهم کرده است . برن اشتاین بر این مبنا است که زندگی واقعی را منبع و ماده هم داستان و رمان و هم علوم اجتماعی می داند .جنکز و نویس[۵](۲۰۰۲) نیز به همگرایی ها و افتراقهای پرسه زن و مردم نگار اشاره می کنند. هم پرسه زن و هم مردم نگار به دنبال حقیقت هستند و شاید بتوان با روشن تر شدن ابعاد کار این دو بستری نسبتا (و نه کاملا) مناسب در میانه نگرش شاعرانه و توصیف علمی آن دو فراهم نمود . علاقه به شناخت گروه های حاشیه ای جامعه ،مفصل بندی صداهای ناشنیده ، قدرت دادن از طریق افشاگری ، خلق گفتمانهای جایگزین در مورد واقعیت اجتماعی ، علاقه به آهستگی ، رفت و آمد مداوم در میان آشنایی زدایی و غریبه زدایی ،دریافت و دانش و تجربه و خاطره از شباهتهای بین مردم نگاران و پرسه زنان می باشند . از طرف دیگراستراتژیهای روشی مختلف برای بدست آوردن دانش و اطلاعات و همچنین دوری جستن و به نوعی شکنندگی پرسه زن در تضاد با همجواری مردم نگار با مردمی که انها را مطالعه می کند ،هست. البته تنها مردم نگاران نیستند که می توان آنها را به نوعی همتا و همپای پرسه زنان در شهر در نظر گرفت .پرسه زن با گروههای دیگر مردم نیز شباهتهایی دارد و بویژه در بعضی از رفتارها و نگرشهایش در ارتباط با فضای شهری ،همگراییهای جالب توجهی با این گروهها دیده می شود .از یک طرف می توان به دوره گران ، فاحشگان ، هنرمندان و کارگران بیکاری اشاره کرد که همچون پرسه زن عادت به راه رفتن در شهربه صورت آهسته و بی برنامه و تماشای صحنه های شهری دارند .البته این افراد انگیزه ها و عمدتا پایگان اجتماعی متفاوتی دارند ، اما انها را می توان همتایان پرسه زنان در کشف شهر از یک منظر غیررسمی دانست .از طرف دیگر پرسه زن را می توان با گزارشگران ، کاراگاهان و توریستهایی که دنبال تجارب جدیدی هستند ، مقایسه کرد که پرسه زنی یکی از ویژگیهای این دسته از افراد است . البته تفاوتهای گروههای ذکر شده با یکدیگر و با پرسه زن قابل چشم پوشی نمی باشد .اما توجه به جذب یکدیگر شدن این افراد در کنش پرسه زنی برای تبیینهای اجتماعی در تداخلاتی که در سطح شهر مشاهده می شود، اهمیت دارد. برای مثال از نظر موراوسکی[۶](۱۹۹۴) پرسه زن و توریست با یکدیگر در اشغال یک جایگاه مجهول و ناشناس و همچنین کنجکاوی فراوان شباهت دارند ،اما نوع کنجکاوی این دو متفاوت می باشد .توریست عمدتا به چیزی که مشاهده می کند اهمیت نمی دهد.منظور در اینجا این است که روح توریست درگیر سازوکارهای صمیمیتی از این دست نسبت به امر مشاهده شده نمی شود ،اما برای پرسه زن صمیمیت با چیزی که مشاهده می کند بدست می آید. اگرچه در اینجا هم ما با یک قانون عام مواجه نیستیم.، چراکه رشد فردیت گرایی نیز باعث بوجود امدن انواع توریست شده است که بعضی از آنان در کل یادآور پرسه زن هستند. اما بازهم نمی توان فاصله بین توریست و پرسه زن را با توجه به خلاقیت، تفکر و روش زندگی خاص پرسه زن نادیده گرفت

 

 

 

 

منبع:

-: Shortel , Timothy .Brown. Evrick (ed)(2014).Walking in the European city:quotidian mobility and urban ethnography .Newyork .ashgate

 

[۱] Flaneur

[۲] Flanerie

[۳] Keith tester

[۴] featherstone

[۵] Chris jenks & tiago neves

[۶] Stefan morawski