بِوِرلی سیلور و جووانی اریگی ترجمه ی پرویز صداقت
اریک هابزبام، تاریخنگار بریتانیایی، حدود بیست سال قبل ـ اندکی بعد از فروپاشی اتحاد شوروی ـ به حس سردرگمی گستردهای در مورد جایگاه رهبری جهانی اشاره کرد و نوشت که گویی «فضای مهآلود جهانی ما را احاطه کرده است.» شهروندان جهان در پایان سدهی بیستم جز آن که «یقین داشتند یک دوران تاریخی خاتمه یافته بود، چیز دیگری نمیدانستند.» دو دهه بعد از زمانی که اینها نوشته شد، تصویر «دوران جدید» همچنان شکل میگیرد، اما «فضای مهآلود جهانی» شفاف نشده است.
نوشتههای مرتبط
درک مسیر تغییر جهانی بهشدت تغییر یافته است. در اواخر دههی ۱۹۹۰ ـ با رونق اقتصادی طولانی در ایالات متحده و نبود چالشگری جدی در برابر قدرت نظامی جهانی امریکا ـ شنیدن پیشبینیهایی از قریبالوقوع بودن «دومین قرن امریکایی» متداول بود. به دنیال بحران مالی شرق آسیا در سال ۱۹۹۷ این پیشبینیها به اوج خود رسید. اما بعد این اعتماد به نفس از میان رفت، نخست، با شکستن حباب بازار سهام «اقتصاد جدید» در ایالات متحده در ۲۰۰۰-۲۰۰۱، به دنبال آن رسوایی در عراق و شکست طرح دولت بوش برای «قرن جدید امریکایی». با سقوط مالی ۲۰۰۸ با مرکزیت امریکا و رشد سریعِ مستمرِ چین، گفتوگو از قرن جدید امریکایی کمکم به سکوت گراییده است. در عوض، گمانهزنی از قریبالوقوع بودن قرن چینی خیز برداشته است. در عین حال، گمانهزنی دربارهی سقوط سلطهی امریکا به سطوحی رسیده که از دههی ۱۹۷۰ به بعد، هنگامی که شکست امریکا در ویتنام، شوکهای نفتی و رکود تورمی حسی از بحرانی عمیق ایجاد کرد، بیسابقه است.
برای خواندن این مقاله در زیر کلیک کنید: